Серый
订阅者
463
24 小时
1-0.2%一周
6-1.3%一个月
60-11.5%
引用指数
0
提及1频道上的转发0频道上的提及1
每帖平均覆盖率
8
12 小时240%24 小时8
50%48 小时60%
参与率 (ER)
5.56%
转发0评论0反应0
覆盖率参与率 (ERR)
0%
24 小时0%一周
0.21%一个月
0.04%
每则广告帖子的平均覆盖率
12
1 小时325%1 – 4 小时00%4 - 24 小时00%
"Серый" 群组最新帖子
11.04.202517:46
11.04.202517:45
11.04.202517:45
چه خوبهه
11.04.202517:45
?? 💰!te44 Sie ist teurer
als eine 💰Hure .
als eine 💰Hure .
11.04.202517:45
𝐈'𝖨︎𝖨︎ 𝗉𝗎𝗅︎𝗅︎ 𝗍𝗁︎𝖾 𝗍𝗋𝗂gg𝖾𝗋 -2013 💰🔝
﹫💰 𝗐ꫝ𝖾𝗇︎ 𝗒𝗈𝗎 𝗅︎𝖾𝖺𝗌𝗍 #𝐄𝗑︎𝗉𝖾𝖼︎𝗍 𝗂𝗍 💰
﹫💰 𝗐ꫝ𝖾𝗇︎ 𝗒𝗈𝗎 𝗅︎𝖾𝖺𝗌𝗍 #𝐄𝗑︎𝗉𝖾𝖼︎𝗍 𝗂𝗍 💰
11.04.202508:32
11.04.202508:23
Серый vkook
10.04.202521:15
06.04.202515:22
06.04.202515:22
یه نفر میفرستید اینجا رند شیم ؟
وایب + پک تقدیم میکنم .
پروموت میکنم .
06.04.202514:42
06.04.202513:56
06.04.202510:41
记录
02.02.202522:31
647订阅者22.03.202523:59
300引用指数13.03.202515:49
33每帖平均覆盖率28.03.202523:59
79广告帖子的平均覆盖率31.03.202523:59
28.57%ER13.03.202519:06
6.33%ERR11.04.202517:45
𝐈'𝖨︎𝖨︎ 𝗉𝗎𝗅︎𝗅︎ 𝗍𝗁︎𝖾 𝗍𝗋𝗂gg𝖾𝗋 -2013 💰🔝
﹫💰 𝗐ꫝ𝖾𝗇︎ 𝗒𝗈𝗎 𝗅︎𝖾𝖺𝗌𝗍 #𝐄𝗑︎𝗉𝖾𝖼︎𝗍 𝗂𝗍 💰
﹫💰 𝗐ꫝ𝖾𝗇︎ 𝗒𝗈𝗎 𝗅︎𝖾𝖺𝗌𝗍 #𝐄𝗑︎𝗉𝖾𝖼︎𝗍 𝗂𝗍 💰
23.03.202518:54
𝓛𝗅ᦅᦅ𝗄 𝖺𝗍 𝗆ꫀ, 𝗌t̶i̶c̶𝗄 𝗈𝗎𝗍 𝗒꤀𝗎𝗋 𝗍ᦅ𝗇𝗀𝗎𝖾,
𝗇𝖽 𝖨'𝗅𝗅 𝗅𝖾𝗍 𝗒ᦅ𝗎 𝗍𝗈𝗎𝖼𝗁 𝗍𝗁𝖾 𝚮𝖾𝖺𝗏𝑒𝗇
𝖻𝖾𝗍𝗐𝖾𝖾𝗇 𝗆𝗒 𝖿𝖾𝖾𝗍 . ❕
𝓛𝗅ᦅᦅ𝗄 𝖺𝗍 𝗆ꫀ, 𝗌t̶i̶c̶𝗄 𝗈𝗎𝗍 𝗒꤀𝗎𝗋 𝗍ᦅ𝗇𝗀𝗎𝖾,
𝗇𝖽 𝖨'𝗅𝗅 𝗅𝖾𝗍 𝗒ᦅ𝗎 𝗍𝗈𝗎𝖼𝗁 𝗍𝗁𝖾 𝚮𝖾𝖺𝗏𝑒𝗇
𝖻𝖾𝗍𝗐𝖾𝖾𝗇 𝗆𝗒 𝖿𝖾𝖾𝗍 . ❕
转发自:
دژم؛
13.03.202512:51
— نـمایش زیـبایی بود اما تو بـازیگر زیـباتری.
تو می‌گـفتی "دوسـتت دارم"، مـن لبـخـند مـی‌زدم.
تـو وانمود می‌کردی که می‌مانی، من باور می‌کردم.
تـو قـول می‌دادی، من برایـش زندگـی می‌سـاختم.
دست‌هایـت هرگز پـناه نبـودند، اما مـن پـناه بـردم.
چشـمانت هرگز با دیدنم ندرخـشیدند،
اما من شـب‌هایم را در پـسِ روشـنیِ آنـها گم کردم.
باورم شد که عشق هیچ‌گاه در تاریکی گم نمی‌شود.
کـه دسـت‌هـا وقـتـی مـی‌مـانـنـد، رهــا نـمـی‌کنـنـد.
که "همـیشه" یعنی چیزی بیشتر از چند صبحِ گذرا.
– اما در آخـر پرده افـتاد و قـصه به پایان رسید؛
بـی‌مقـدمـه، بـی‌دلیـل، بـی‌نـگـاه آخـر.
تـنـها سـکوتی مـانـد و جـایِ‌خالی دستـانی که هرگز
برای گرفـتن نبـودنـد. و مـن ناشـیانه؛
آن عـشقِ دروغـیـن را چـون نوری در شب‌های تیره
پـذیرفـتم، ناآگـاه از آن‌که در پـس هر رنگِ زودگـذر،
تلخیِ پایـدارِ بی‌وفایـی نهفـته اسـت.
«تو هرگز عاشـق نبودی جانانم فقط راوی‌ماهری
بـودی کـه قصـه‌ی عشـق را زیبا تعریف می‌کرد.»
تـنها عاشـقِ این داستان فقط منی بود که احـمقانه
بــه دیـواری تـکـیـه داد کـه از ابـتـدا تـرک داشـت.
تو می‌گـفتی "دوسـتت دارم"، مـن لبـخـند مـی‌زدم.
تـو وانمود می‌کردی که می‌مانی، من باور می‌کردم.
تـو قـول می‌دادی، من برایـش زندگـی می‌سـاختم.
دست‌هایـت هرگز پـناه نبـودند، اما مـن پـناه بـردم.
چشـمانت هرگز با دیدنم ندرخـشیدند،
اما من شـب‌هایم را در پـسِ روشـنیِ آنـها گم کردم.
باورم شد که عشق هیچ‌گاه در تاریکی گم نمی‌شود.
کـه دسـت‌هـا وقـتـی مـی‌مـانـنـد، رهــا نـمـی‌کنـنـد.
که "همـیشه" یعنی چیزی بیشتر از چند صبحِ گذرا.
– اما در آخـر پرده افـتاد و قـصه به پایان رسید؛
بـی‌مقـدمـه، بـی‌دلیـل، بـی‌نـگـاه آخـر.
تـنـها سـکوتی مـانـد و جـایِ‌خالی دستـانی که هرگز
برای گرفـتن نبـودنـد. و مـن ناشـیانه؛
آن عـشقِ دروغـیـن را چـون نوری در شب‌های تیره
پـذیرفـتم، ناآگـاه از آن‌که در پـس هر رنگِ زودگـذر،
تلخیِ پایـدارِ بی‌وفایـی نهفـته اسـت.
«تو هرگز عاشـق نبودی جانانم فقط راوی‌ماهری
بـودی کـه قصـه‌ی عشـق را زیبا تعریف می‌کرد.»
تـنها عاشـقِ این داستان فقط منی بود که احـمقانه
بــه دیـواری تـکـیـه داد کـه از ابـتـدا تـرک داشـت.
登录以解锁更多功能。