
✿︎ 𝛃𝗎𝗍𝗍𝖾𝗋𝖿𝗅𝗒 s 𝗽𝗅𝖺𝗂𝗇 ᭢
登录以解锁更多功能。
مگر نه این است که نور، تقدیرش در درخشش است و من نیز، تنها در انعکاس بیپایانِ تو، معنا مییابم؟!
اما چرا زحل دیگری را بر من ترجیح دادی؟! مگر مدار من به دور تو نمیچرخید؟! مگر حلقههای صبرم را به پای حضور تو نریختم؟! من که کهکشانِ خودم را فدای سیارهی تو کرده بودم، پس بگو، کجای آسمانِ دل من کم گذاشتم که نگاهت را به افق دیگری سوق دادی؟!
من که شهابهای آرزویم را در آسمانِ تو سوزاندم، ستارههای امیدم را به نام تو آراستم. هر بار که چشمانت را میبستی، کهکشانم را فرو میریختم تا رویاهای تو را بسازم.
مگر حلقههای صبرم را به دور تو نبافته بودم؟! مگر جاذبهی بیپایانِ وجودم برای نگهداشتنت کافی نبود؟!کجای این کهکشان برایت تاریک بود؟! کدام مدارِ من، در لغزشِ هر گامِ تو، از حرکت باز ایستاد؟! مگر نه اینکه هر گردشِ من، نامِ تو را در دل میخواند؟! مگر نه اینکه جاذبهی من برای نگهداشتنت، دست به دامنِ زمان شد؟!
من که شبهای بیستارهات را با نور خودم روشن کردم، که مسیرت را هموار ساختم، که صبورانه در مدارِ تو چرخیدم. پس چه شد که در نهایت، سمت کهکشانی دیگر متمایل شدی؟! بگو، در من چه کم بود که زحل دیگری را بر من ترجیح دادی؟!