حرامهای گریزان از مصلحت
قانون حجاب که مخالفها به آن میگویند حجاب اجباری گاهی پیامدهای ناخواسته دارد و باعث میشود بعضیها الزام شرعی را بهانه کنند و کمر ببندند به دشمنی و مبارزه که قطعا به کشور آسیب میزند.
به نظرم همه عقلا تا حدودی این عوارض را قبول دارند اما به تاریخ که نگاه کنیم میبینیم قاطبه سیاستمدارها اگر جای امیرالمومنین بودند معاویه را به حال خودش میگذاشتند. سعی میکردند به توافق برسند یا در وضعیتِ نه جنگ و نه صلح بمانند.
هزینهها و خسارتهای درافتادن با معاویه هولناک بود و در نهایت هم کمر خلافت را شکست. خونریزیها بسیار گسترده و ترسناک شد. آنچه سرانجام بر سر امیرالمومنین و فرزندانش آمد ذکر مصیبت است و نیازی به تکرار نداریم.
چه میخواهم بگویم؟ بعضی چیزها تکلیفی هستند یعنی ناچاریم به شکل حداکثری تا آخرین حد توان ازشان پرهیز کنیم. دین با تحمل جرثومهای مثل معاویه جور درنمیآید پس با بیشترین فشار باید اقدام کرد تا از ریشه دربیاید، ولو جنگ مغلوبه شود.
نبرد اصلی در سیاست دینی آنجا است که دستمان به «حرامهای گریزان از مصلحت» آلوده نشود. جواز دادن به کشف حجاب که به «تعاون در اثم و عدوان» میانجامد یکی از آن حرامها است که از مصلحت میگریزد و پیامدهای سنگینش جامعه مسلمین را فاسد میکند.
بنیان حجاب و حیا از ولایت فقیه محکمتر است چون حکومت فقها مشروعیت دارد تا قوانینِ دین را پیاده کند. در نظامی با قوانین سکولار، در قدرت ماندن علما بیمعنا است. از سوی دیگر با نگاه عملگرایانه، اگر اکثریت قانون حجاب را نپذیرند چه دلیلی دارد ولیفقیه را بپذیرند؟
اینها مسائل سادهای هستند که علاقمندان به عقبنشینی و جذب چشمشان را بر آنها بستهاند. مدارا برایشان کارکرد نمایشی پیدا کرده و متوجه خودزنی نمیشوند. آنها هم که مصلحت را پروار کردهاند به همین ترتیب، برای عقبنشینی مرز نمیگذارند.
بنده به هیچ جای نظام وصل نیستم و سر سوزنی به آن وابستگی ندارم، نه خودم نه هیچ یک از اعضای خانوادهام. تعجبم از کسانی است که بر سر شاخ نشسته و بُن میبرند. کسانی که شهرت و اعتبارشان وابسته به نظام است چطور از تغییر ماهیتش حرف میزنند؟
اگر حکومتی میخواهید مثل ترکیه و امارات و مصر که برهنگی را آزاد بگذارد پس اصرار به ولایت فقیه برای چیست؟ اگر روزهخواری یا آزادی مسکرات و رقص و عیاشی برایتان قابل توجیه است چرا جلوی براندازی و سکولار شدن مقاومت دارید؟
امام خمینی که آجرهای زیرین نظام را گذاشت مخصوصا روی «قوانین هویتی» مثل قصاص و حجاب تعارف نمیورزید چون به اموری واقف بود که فراتر از بحثهای روزمره و سیاسی است. هر چند به صورتِ همهفهم تبیین نشده اما بصیرت عالمانهاش را نمیشود انکار کرد.
حکومت دینی بر نهی از منکر استوار است و اگر منکراتِ قطعی و مسلم را به طور کلی (نه جزئی، موردی و موقت) بپذیرد ذاتش زیر سوال میرود. این بحث قبل از آن است که وادادن و عقبنشینی تبعات دارد، ریزشها جدی خواهد بود یا پشتوانه حکومت را در طیف مذهبی از بین میبرد.
عندالله چه پاسخی خواهیم داشت اگر بپرسند: چرا در جایی که نباید فکر پیامدها را میکردید به مصلحت رو آوردید؟ چرا تشخیص ندادید برهنگی دروازه منکرات است و مقاومت در حد نهایت را انتخاب نکردید؟
عقل میگوید اگر مفهوم «حرامهای گریزان از مصلحت» را بپذیریم یکی از اولینها برهنگی است، ربا همینطور، احکام قطعی مثل قصاص به همین نحو، تبعیض قانونی را هم نمیتوان سهل گرفت، پذیرفتن سلطه کفار هم با اجبارهایی مثل شناسایی اسراییل نیاز به توضیح ندارد. این موارد اگر رها شوند دیگر با حکومت اسلامی طرف نیستیم و آن وقت مسئله جهاد با نظامی پیش میآید که نام اسلام و فقه شیعه را تخریب میکند.
تن دادن به حکومت سکولار قطعا آسانتر است تا رژیم ظاهرساز و ریاکاری که «گندمنمای جوفروش» توصیف میشود و مهمترین مصلحتش حفظ خودش است. در پاک کردن نام دین از چنین حکومتی مصلحتِ بزرگی نهفته که نمیتوان انکارش کرد.
@daneshtalab1