
هوریار درختنشین🌳🌦
یکی از راههای بروز کنجکاوی و بازیگوشیم همین چنله.
شاخهی سلامتی: @HryrHealth
اگر نیازی به ارتباط بود: @HryArM
شاخهی سلامتی: @HryrHealth
اگر نیازی به ارتباط بود: @HryArM
TGlist रेटिंग
0
0
प्रकारसार्वजनिक
सत्यापन
असत्यापितविश्वसनीयता
अविश्वसनीयस्थान
भाषाअन्य
चैनल निर्माण की तिथिDec 03, 2020
TGlist में जोड़ा गया
Apr 08, 2025संलग्न समूह
समूह "هوریار درختنشین🌳🌦" में नवीनतम पोस्ट
16.05.202520:55
که میخواستی expose نشی =))
16.05.202520:54
من گذشته احتمالا بعد شنیدن اون حرف پرخاش میکرد و میگفت به شما ربطی نداره که بخوای دخالت کنی و نظر بدی و ... .
الان کماکان حواسم هست کسی توی دست و پای تصمیمهام نیاد. ولی دیگه برای این کار لازم نیست لگد بپرونم.
بشنو، درد پشت ماجرا رو ببین، اون آدم رو در آغوش بکش، و ماجرا رو جدا از خودت و زندگیت ببین. مرکز جهان نیستی و حرف دیگران در مورد خودشونه، نه تو.
الان کماکان حواسم هست کسی توی دست و پای تصمیمهام نیاد. ولی دیگه برای این کار لازم نیست لگد بپرونم.
بشنو، درد پشت ماجرا رو ببین، اون آدم رو در آغوش بکش، و ماجرا رو جدا از خودت و زندگیت ببین. مرکز جهان نیستی و حرف دیگران در مورد خودشونه، نه تو.
16.05.202520:46
مثلا در چهرهی یکی از خالههام که این حرف رو زد، من ترکیب درد خودش برای دوری دخترش که مهاجرت کرده، و دلسوزی و همدلیش با مامانم رو دیدم.
آره، نابلده. همهی عمرش خونهدار بوده و دستاورد زندگیش بچههاشن، که خب بچهها دارایی پایداری نیستن اصلا. در حالت سالمش حداقل.
من میفهمم این آدم درد میکشه. و دلش نمیخواد خواهرش هم همین درد رو بکشه.
و درکی هم از شرایط من نداره، چون هیچوقت جای من نبوده. و فرصتهای من رو نداشته.
آره، نابلده. همهی عمرش خونهدار بوده و دستاورد زندگیش بچههاشن، که خب بچهها دارایی پایداری نیستن اصلا. در حالت سالمش حداقل.
من میفهمم این آدم درد میکشه. و دلش نمیخواد خواهرش هم همین درد رو بکشه.
و درکی هم از شرایط من نداره، چون هیچوقت جای من نبوده. و فرصتهای من رو نداشته.
16.05.202520:43
در همین راستا، به نظرم پوینت تراپی رفتن در نهایت باید همین باشه. که بتونی با طیف گستردهتری از افراد ارتباط کمتنش، لذتبخش و معنادار برقرار کنی، بدون اینکه لازم باشه مرزهات زیادی کشیده و خم شن.
یه طورهایی ماهر میشی در فهم حرف دیگری، پشت تمام بروز هیجانات و احساساتش. و با هر تجربهی ارتباطی جدید، رمز ارتباط با طیفی متفاوت از آدمهارو میتونی بشکنی.
آدمها واقعا جالبن، و لایق اینن که برای ارتباط باهاشون آدم انرژی بذاره.
یه طورهایی ماهر میشی در فهم حرف دیگری، پشت تمام بروز هیجانات و احساساتش. و با هر تجربهی ارتباطی جدید، رمز ارتباط با طیفی متفاوت از آدمهارو میتونی بشکنی.
آدمها واقعا جالبن، و لایق اینن که برای ارتباط باهاشون آدم انرژی بذاره.
16.05.202520:37
ولی این رو بگم که من با تمام تفاوتها و روی مخ رفتنها و ...، فامیلهامون رو خیلی دوست دارم.
خالههام خصوصا.
خالصانه مهربونن.
این روند رو هم دارم میبینم که هر سال بیشتر از قبل دارم با آدمهای فامیل ارتباط میگیرم. فکر کنم هم از این میاد که خودم از لحاظ روانی مقداری سالمترم، هم به آدمها کمتر گیر میده ذهنم، و اشتیاقش به ارتباط غالب شده.
خالههام خصوصا.
خالصانه مهربونن.
این روند رو هم دارم میبینم که هر سال بیشتر از قبل دارم با آدمهای فامیل ارتباط میگیرم. فکر کنم هم از این میاد که خودم از لحاظ روانی مقداری سالمترم، هم به آدمها کمتر گیر میده ذهنم، و اشتیاقش به ارتباط غالب شده.
16.05.202520:33
تا صبح از احساسهای این روزهام میتونم روضه بخونم =))
منتهی به اشتراک گذاشتنشون حس خوبی بهم نمیده. زیادی expose میشم.
منتهی به اشتراک گذاشتنشون حس خوبی بهم نمیده. زیادی expose میشم.
16.05.202520:19
این آهنگ رو برای مراسم سالگرد داییم گذاشته بودن.
اون تیکهی "اون که رفته، دیگه هیچوقت نمیاد." واقعا گریهآوره.
اون تیکهی "اون که رفته، دیگه هیچوقت نمیاد." واقعا گریهآوره.
15.05.202511:15
فرآیند تصمیمگیری من برای مهاجرت تقریبا از سال ۹۸ شروع شد.
انتخاب پروژهم، استارتاپی که دنبالش تشکیل دادیم، انصراف دادنم از دانشگاه، سربازی رفتنم، پذیرشهایی که قبلا گرفتم و نرفتم، سال پیش متوقف کردن فرآیند اپلای و حتی یه مدت کاملا بیخیالش شدن، یه چندتایی برکآپ سر همین مهاجرت (تخمیترین بخشش همین بوده) و ... همشون بخشی از این فرآیند تصمیمگیری بوده.
اصلا تصمیم راحتی نبوده و نیست، و یه شبه و در جو فعلی جامعه برای مهاجرت هم نگرفتمش. خیلی از مسیرهای موندن رو شناختم، یا مزه مزه کردم. وارد خیلی از جمعها شدم و خیلی مشورتها کردم. چشمانداز نوشتم و مطمئن شدم که مهاجرت بخشی قطعی ازش باشه و بعد اقدام کنم.
توی همین یکسال اخیر چندبار تصمیمم رو تغییر دادم و کمی باهاش پیش رفتم که ببینم چی پیش میاد.
و هنوز هم فرآیندش تموم نشده که بگم اوکی دیگه خیالم راحته. چون ممکنه ویزا ندن، یا به تایم دانشگاهم نرسه و ... . (دعا کنین ویزا بدن😢)
انتخاب پروژهم، استارتاپی که دنبالش تشکیل دادیم، انصراف دادنم از دانشگاه، سربازی رفتنم، پذیرشهایی که قبلا گرفتم و نرفتم، سال پیش متوقف کردن فرآیند اپلای و حتی یه مدت کاملا بیخیالش شدن، یه چندتایی برکآپ سر همین مهاجرت (تخمیترین بخشش همین بوده) و ... همشون بخشی از این فرآیند تصمیمگیری بوده.
اصلا تصمیم راحتی نبوده و نیست، و یه شبه و در جو فعلی جامعه برای مهاجرت هم نگرفتمش. خیلی از مسیرهای موندن رو شناختم، یا مزه مزه کردم. وارد خیلی از جمعها شدم و خیلی مشورتها کردم. چشمانداز نوشتم و مطمئن شدم که مهاجرت بخشی قطعی ازش باشه و بعد اقدام کنم.
توی همین یکسال اخیر چندبار تصمیمم رو تغییر دادم و کمی باهاش پیش رفتم که ببینم چی پیش میاد.
و هنوز هم فرآیندش تموم نشده که بگم اوکی دیگه خیالم راحته. چون ممکنه ویزا ندن، یا به تایم دانشگاهم نرسه و ... . (دعا کنین ویزا بدن😢)
15.05.202511:00
فامیلهامون استاد شرم دادنن.
یکیشون با حسرت میگه خوش به حالت که داری میری راحت بشی. کاش منم میتونستم.
یکیشون اینطوریه که یعنی همینجا نمیشد درس بخونی و بعدش هم در خدمت کشورت باشی؟
یکی میپرسه چرا داری میری؟ میارزه به اینکه مامان و بابات دلتنگ و تنها بشن؟ اصن خودت تنهایی دوام میاری؟
یکی دیگه هم من رو بابت سختیهای مهاجرت میترسونه و از دوستش تعریف میکنه که نتونسته بمونه و برمیگرده.
یکی میخواد ازم قول بگیره که بعد درسم برگردم و به کشورم خدمت کنم.
یکی از نژادپرستی آلمانیها میگه (همین آدم تحمل افغانستانی رو توی کشورش ندارهها)
و ...
و البته معدودی هم کنجکاون در مورد چشماندازهام برای آینده. و مشتاق شنیدن.
دوتا نکته خیلی به چشمم اومد. یکی اینکه چقدر دوستهام بیشتر برام امن و نزدیکن تا فامیل. و چقدر توی اون آدمهایی که انتخابشون دست خودم بوده، خوششانس بودم.
و دوم هم اینکه طی این صحبتها هیچ حس ناامنی یا تزلزلی نداشتم.
من زمان کافی رو صرف گرفتن تصمیمم کردم و خیلی از جوانبش رو سنجیدم. و خیلی از این سوالات رو خودم از خودم پرسیده بودم قبلا.
و روحیهی استقبال از چالش رو هم دارم فعلا. سیستمسازیهام هم یه مقدار کمی جواب داده و امیدوارم که توی محیط و شرایط جدید، بهتر هم بتونم پیش ببرمشون.
خلاصه که خیلی از احساسهارو ممکنه تجربه کنم این روزها، از غم و شادی تا اضطراب و غم، ولی دودلی و تردید توشون نیست، حداقل فعلا.
یکیشون با حسرت میگه خوش به حالت که داری میری راحت بشی. کاش منم میتونستم.
یکیشون اینطوریه که یعنی همینجا نمیشد درس بخونی و بعدش هم در خدمت کشورت باشی؟
یکی میپرسه چرا داری میری؟ میارزه به اینکه مامان و بابات دلتنگ و تنها بشن؟ اصن خودت تنهایی دوام میاری؟
یکی دیگه هم من رو بابت سختیهای مهاجرت میترسونه و از دوستش تعریف میکنه که نتونسته بمونه و برمیگرده.
یکی میخواد ازم قول بگیره که بعد درسم برگردم و به کشورم خدمت کنم.
یکی از نژادپرستی آلمانیها میگه (همین آدم تحمل افغانستانی رو توی کشورش ندارهها)
و ...
و البته معدودی هم کنجکاون در مورد چشماندازهام برای آینده. و مشتاق شنیدن.
دوتا نکته خیلی به چشمم اومد. یکی اینکه چقدر دوستهام بیشتر برام امن و نزدیکن تا فامیل. و چقدر توی اون آدمهایی که انتخابشون دست خودم بوده، خوششانس بودم.
و دوم هم اینکه طی این صحبتها هیچ حس ناامنی یا تزلزلی نداشتم.
من زمان کافی رو صرف گرفتن تصمیمم کردم و خیلی از جوانبش رو سنجیدم. و خیلی از این سوالات رو خودم از خودم پرسیده بودم قبلا.
و روحیهی استقبال از چالش رو هم دارم فعلا. سیستمسازیهام هم یه مقدار کمی جواب داده و امیدوارم که توی محیط و شرایط جدید، بهتر هم بتونم پیش ببرمشون.
خلاصه که خیلی از احساسهارو ممکنه تجربه کنم این روزها، از غم و شادی تا اضطراب و غم، ولی دودلی و تردید توشون نیست، حداقل فعلا.
15.05.202509:31
تو به کارت ارزش میدی یا کارت به تو ارزش میده ؟ ( لازم نیست جواب بدی به من با خودت فکر کن )
10.05.202518:42
من امروز شانس دیدار با مجتبی رو داشتم.
چقدررر حیف که زودتر فرصت دیدار و آشنایی پیش نیومده بود. واقعا نفهمیدم چطوری زمان گذشت و شب شد.
در یه بخشی از صحبت، از این تجربهای که قراره همراه و دوستان برگزار کنه هم صحبت کرد.
که در خلال یه سری بازی، قراره در مورد غیرمنطقی بودن تصمیماتمون در مسائل اقتصادی، و استفادهای که کسب و کارها از این میکنن پی ببریم.
واااقعا جذابه و خیلی توصیهش میکنم.
چقدررر حیف که زودتر فرصت دیدار و آشنایی پیش نیومده بود. واقعا نفهمیدم چطوری زمان گذشت و شب شد.
در یه بخشی از صحبت، از این تجربهای که قراره همراه و دوستان برگزار کنه هم صحبت کرد.
که در خلال یه سری بازی، قراره در مورد غیرمنطقی بودن تصمیماتمون در مسائل اقتصادی، و استفادهای که کسب و کارها از این میکنن پی ببریم.
واااقعا جذابه و خیلی توصیهش میکنم.
10.05.202518:37
روزی که پذیرش دانشگاهم، ۴ دقه بعد مصاحبه تونم وقتی لی پشت تلفن بود و هلن داشت قربون صدقم میرفت اومد رو یادم نمیره:)
چقد دلتنگ جفتشون و اون لحظه ام
و چه حس و حالی بود جیغ کشیدنم تو خونه😂
یادمه یه پذیرش دیگه برای یه دانشگاه دیگم داشتم، اونم تو یه شهر ساحلی خیلی خوب، ولی از رشتش متنفر بودم
رشتش یادمه درباره حمل و نقل و اینا بود و من دلم اینو میخواست نه اونو
یادمه خیلی منتظر بودم اما در عین حال توهاله ی از ناامیدی بودم که خب اصلا پذیرش بگیرم، خب بعدش چی؟
نمیدونستم بعدش زندگی مستقل و پارتنر فوق العاده دوست داشتنی و یه عالمه سفر و حس و کارای جدید و همزمان کلی سختی و کار اداری سنگین و بی پولی منتظرمه:)
خلاصه که میخوام بگم مبارکه جناب درختی عزیز🤩😁🥳
چرخش بچرخه برات رفیق😇
و شروع این چپتر جدید زندگیت که قراره پشت و روت کنه مبارک🎉
چقد دلتنگ جفتشون و اون لحظه ام
و چه حس و حالی بود جیغ کشیدنم تو خونه😂
یادمه یه پذیرش دیگه برای یه دانشگاه دیگم داشتم، اونم تو یه شهر ساحلی خیلی خوب، ولی از رشتش متنفر بودم
رشتش یادمه درباره حمل و نقل و اینا بود و من دلم اینو میخواست نه اونو
یادمه خیلی منتظر بودم اما در عین حال توهاله ی از ناامیدی بودم که خب اصلا پذیرش بگیرم، خب بعدش چی؟
نمیدونستم بعدش زندگی مستقل و پارتنر فوق العاده دوست داشتنی و یه عالمه سفر و حس و کارای جدید و همزمان کلی سختی و کار اداری سنگین و بی پولی منتظرمه:)
خلاصه که میخوام بگم مبارکه جناب درختی عزیز🤩😁🥳
چرخش بچرخه برات رفیق😇
و شروع این چپتر جدید زندگیت که قراره پشت و روت کنه مبارک🎉
10.05.202518:33
📣 تو خریدی؟ «ظرفیت: دارد»
💡 علم: «تو خرید کردی یا مغزت؟!»💸
🎯 هدف این تجربه چیه؟
تا حالا به این فکر کردید که چرا توی بازار گاهی انگار مغزمون رو جا میذاریم و خریدهایی میکنیم که بعداً ازشون پشیمون میشیم؟
دراین تجربه قراره درباره «اقتصاد رفتاری» صحبت کنیم؛ شاخهای که ترکیبیه از اقتصاد، روانشناسی و گاهی هم علوم اعصاب.
میخوایم به مباحث جالبی بپردازیم، مثلاً: چرا فریب میخوریم؟ مغزمون چه ویژگیهایی داره؟ اقتصاد چطور روی تصمیمهامون تأثیر میذاره؟ و خیلی چیزهای دیگه...
🚨نکته: ما در این تجربه دنبال یادگیری عمیق و پیشرفتهی اقتصاد مخصوصا نوع رفتاریش نیستیم.
📋 در این تجربه چه اتفاقی میفته؟
در این تجربهی اول، قراره بفهمیم اقتصاد چطور کار میکنه. با یکسری آزمایش و تحقیق در این زمینه آشنا میشیم، چند تا فعالیت و بازی انجام میدیم، و در نهایت بررسی میکنیم که چقدر این اتفاقها توی زندگی روزمرهمون تکرار میشن. میخوایم ببینیم چطور در بازار فریب میخوریم و چطور میتونیم با شناخت بهتر از خودمون، تصمیمهای بهتری بگیریم.
🤝این تجربه به چه افرادی پیشنهاد میشه؟
به اونهایی که به اقتصاد، روانشناسی و یادگرفتن علاقهمند هستن و دوست دارن در یک جمع صمیمی کنار هم گفتوگو کنن، یاد بگیرن و از تجربههاشون بگن.
👤دربارهی تجربهگردان:
مجتبی مهندسی صنایع خونده. عاشق اقتصاد، روانشناسی و دنیای کتابهاست. کارشناس ارشد تحلیل اقتصادی کسبوکار هاست. همچنین مدرس تحلیل تکنیکال و هوش مصنوعی بهویژه در زمینهی الگوریتمیک تریدینگ هستش.
⏰ زمان:
جمعه ۲۶ اردیبهشت، ساعت ۱۸:۰۰
⏳ مدت زمان تجربه: ۳ ساعت
💵 قیمت بلیت:
۴۰۰٬۰۰۰ تومان
📍 محل برگزاری:
کافهای در حوالی کریمخان
👤 تجربهگردان:
مجتبی شیرانی
💡 علم: «تو خرید کردی یا مغزت؟!»💸
🎯 هدف این تجربه چیه؟
تا حالا به این فکر کردید که چرا توی بازار گاهی انگار مغزمون رو جا میذاریم و خریدهایی میکنیم که بعداً ازشون پشیمون میشیم؟
دراین تجربه قراره درباره «اقتصاد رفتاری» صحبت کنیم؛ شاخهای که ترکیبیه از اقتصاد، روانشناسی و گاهی هم علوم اعصاب.
میخوایم به مباحث جالبی بپردازیم، مثلاً: چرا فریب میخوریم؟ مغزمون چه ویژگیهایی داره؟ اقتصاد چطور روی تصمیمهامون تأثیر میذاره؟ و خیلی چیزهای دیگه...
🚨نکته: ما در این تجربه دنبال یادگیری عمیق و پیشرفتهی اقتصاد مخصوصا نوع رفتاریش نیستیم.
📋 در این تجربه چه اتفاقی میفته؟
در این تجربهی اول، قراره بفهمیم اقتصاد چطور کار میکنه. با یکسری آزمایش و تحقیق در این زمینه آشنا میشیم، چند تا فعالیت و بازی انجام میدیم، و در نهایت بررسی میکنیم که چقدر این اتفاقها توی زندگی روزمرهمون تکرار میشن. میخوایم ببینیم چطور در بازار فریب میخوریم و چطور میتونیم با شناخت بهتر از خودمون، تصمیمهای بهتری بگیریم.
🤝این تجربه به چه افرادی پیشنهاد میشه؟
به اونهایی که به اقتصاد، روانشناسی و یادگرفتن علاقهمند هستن و دوست دارن در یک جمع صمیمی کنار هم گفتوگو کنن، یاد بگیرن و از تجربههاشون بگن.
👤دربارهی تجربهگردان:
مجتبی مهندسی صنایع خونده. عاشق اقتصاد، روانشناسی و دنیای کتابهاست. کارشناس ارشد تحلیل اقتصادی کسبوکار هاست. همچنین مدرس تحلیل تکنیکال و هوش مصنوعی بهویژه در زمینهی الگوریتمیک تریدینگ هستش.
⏰ زمان:
جمعه ۲۶ اردیبهشت، ساعت ۱۸:۰۰
⏳ مدت زمان تجربه: ۳ ساعت
💵 قیمت بلیت:
۴۰۰٬۰۰۰ تومان
📍 محل برگزاری:
کافهای در حوالی کریمخان
👤 تجربهگردان:
مجتبی شیرانی
10.05.202518:18
خیلی برام یادگیری داشت. نوع نگاهی که توش بود رو جای دیگه چندان ندیده و نشنیده بودم.
रिकॉर्ड
19.05.202523:59
393सदस्य06.04.202523:59
0उद्धरण सूचकांक10.04.202508:17
140प्रति पोस्ट औसत दृश्य10.05.202516:52
110प्रति विज्ञापन पोस्ट औसत दृश्य17.05.202500:49
28.00%ER26.03.202518:29
37.74%ERRअधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।