
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

آدم کوچولوها🌱
برای درک کامل هر چیز ناچارم آنها را بنویسم.
🐳
نازنینی که مریمه📚🌱
ناشناس:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=2050194953
🐳
نازنینی که مریمه📚🌱
ناشناس:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=2050194953
TGlist रेटिंग
0
0
प्रकारसार्वजनिक
सत्यापन
असत्यापितविश्वसनीयता
अविश्वसनीयस्थान
भाषाअन्य
चैनल निर्माण की तिथिDec 31, 2022
TGlist में जोड़ा गया
Apr 10, 2025रिकॉर्ड
11.04.202511:38
238सदस्य09.04.202523:59
0उद्धरण सूचकांक10.04.202523:59
100प्रति पोस्ट औसत दृश्य11.03.202511:38
107प्रति विज्ञापन पोस्ट औसत दृश्य11.04.202523:59
5.77%ER10.04.202523:59
42.19%ERR10.04.202519:37
میخواهم گنج هایی از کلمات به تو هدیه دهم.
16.04.202520:34
نوحا با باباش و عموهاش نشسته داد میزنه: گلللل...🎉
10.04.202519:31
نوحا امروز برای اولین بار ایستاد، بدون اینکه چیزی رو نگه داره.❣
09.04.202519:51
داشتم فکر میکردم که چرا کتاب چاپی نمیخونم؟
به این نتیجه رسیدم که اکثر وقت ها اتاقم چون نوحا میخوابه تاریکه.
داشتم با خودم خیال پردازی میکردم کاش یه چراغی چیزی بود میچسبوندمش به کتاب در حدی که فقط کتابمو روشن کنه😁
رفتم به دیپ سیک گفتم، گفت واقعا اختراع شده Clip-on Book Light اسمشه.
هیچی دیگه توی دیجیکالا یافتمش میخوام سفارشش بدم 😂
به این نتیجه رسیدم که اکثر وقت ها اتاقم چون نوحا میخوابه تاریکه.
داشتم با خودم خیال پردازی میکردم کاش یه چراغی چیزی بود میچسبوندمش به کتاب در حدی که فقط کتابمو روشن کنه😁
رفتم به دیپ سیک گفتم، گفت واقعا اختراع شده Clip-on Book Light اسمشه.
هیچی دیگه توی دیجیکالا یافتمش میخوام سفارشش بدم 😂


10.04.202519:44
وقتی میخنده
دلم میخواد زمان متوقف شه، دلم میخواد دیگه بزرگتر نشه همینقدری بمونه همینقدر شیرین و کوچولو...
نمیشه؟
نمیتونم زمان رو نگه دارم و بگم توروخدا یخورده دیرتر بگذر؟
از وقتی مادر شدم انگار عقربه های ساعت باهمدیگه مسابقه دو گذاشتن و نوحا هم عجول تر از اون ها قصد کرده زودتر بزرگ شه.
چیشد که اون نوحای کوچولو و ریزهی من حالا دوتا دندون داره و میتونه وایسته؟
دلم نمیخواد چشمامو ببندم و وقتی که باز کردم کیف مدرسه رو رو دوشش بندازم و یهو ببینم اع دارم راهی دانشگاهش میکنم🥲
دلم میخواد زمان متوقف شه، دلم میخواد دیگه بزرگتر نشه همینقدری بمونه همینقدر شیرین و کوچولو...
نمیشه؟
نمیتونم زمان رو نگه دارم و بگم توروخدا یخورده دیرتر بگذر؟
از وقتی مادر شدم انگار عقربه های ساعت باهمدیگه مسابقه دو گذاشتن و نوحا هم عجول تر از اون ها قصد کرده زودتر بزرگ شه.
چیشد که اون نوحای کوچولو و ریزهی من حالا دوتا دندون داره و میتونه وایسته؟
دلم نمیخواد چشمامو ببندم و وقتی که باز کردم کیف مدرسه رو رو دوشش بندازم و یهو ببینم اع دارم راهی دانشگاهش میکنم🥲


10.04.202508:55


09.04.202520:08
اینو یافتم*_*
से पुनः पोस्ट किया:
To dear moon🌚

10.04.202509:09
●شَجَن
اندوهی زیبا و لطیف، نه غم سنگین، بلکه اون حسی که آدم رو زیباتر و عمیقتر میکنه.
اندوهی زیبا و لطیف، نه غم سنگین، بلکه اون حسی که آدم رو زیباتر و عمیقتر میکنه.
से पुनः पोस्ट किया:
Odyssey

09.04.202518:36
یکی از اهالی خرابات خواسته بود که Generative AIهای کاربردی رو معرفی کنیم. داشتم تجربهی خودم رو مینوشتم که متن نسبتاً مسنجمی شد و گفتم اینجا هم به اشتراک بگذارمش.
یحتمل هیچ ابزاری بیعلت ساخته نمیشه و هدفی برای عرضهش وجود داره؛ حتی بیهدفی هم میتونه شکلی از هدف تلقی شه.
با این وجود، متن پیش رو، چکیدهای از تجربهی شخصی من از کار با AIهای مولد مختلفه که امیدوارم مفید باشه.
نقل اینروزهای مجلس اهالی توییتر یا Grok جدیدترین مدلیه که باهاش کار کردم. به نظرم درک واژگان بالاتری نسبت به ChatGPT داره و قابلیتهایی مثل DeepSearch و Thinking باعث میشن خروجیهاش تمیزتر و تحلیلیتر باشن. یک ویژگی جالبش هم اینه که میتونه از توییتر برای پیدا کردن موقعیتهای شغلی یا اطلاعات خاص کمک بگیره. (ظاهراً هنگام جستوجو، از محتوای توییتها هم استفاده میکنه، که برای پیدا کردن فرصتهای شغلی یا ارتباط با اساتید میتونه مفید باشه.)
از NotebookLM معمولاً برای خلاصهسازی مقالهها و کتابها استفاده میکنم. از طریق فرمتهایی مثل PDF و... میتونه با متنها ارتباط بگیره و اطلاعاتی که ازش خواسته میشه رو استخراج کنه.
دیپسیک DeepSeek مدلی که پیش از Grok سر و صدای قابل توجهی بهپا کرد؛ مسیرهای استدلالی و استنتاجیاش رو بهصورت شفاف نشون میده. اینکه میشه روند تحلیلش رو دید، برای من شخصاً جذابه. توانایی سرچ و DeepThink رضایتبخشی داره و چون فیلتر نیست، برای استفادههای روزمره هم به کار میاد.
از Perplexity قبلاً برای گرفتن منابع و ارجاعات خارجی استفاده میکردم؛ مخصوصاً وقتی دنبال سایتهای مختلف در مورد یک موضوع خاص بودم. در حل مسائل عددی هم کارآمد بهنظر میرسید.
از بین مدلهای شاید عمومیتر، ChatGPT بیشتر نقش دستیار روزمره رو برام داره. برای گرفتن رودمپ، گاهی برنامهریزی، و مسائل روزمره ازش کمک میگیرم. از اونجایی که تاریخچه داره و متأسفانه یا خوشبختانه من رو میشناسه، پاسخهاش شخصیسازی شدهست و این مزیت مهمیه. چون باعث میشه که متناسب با نیازهای من پاسخی رو طراحی کنه.
(برای رودمپهای فنی و تکنولوژیک roadmap.sh هم گزینهی خوبیه.)
محصول شرکت آنتروپیک Claude تجربهی کاربری جالبی داره، و خروجیهاش هم بسته به موضوع، کیفیت خوبی دارن. تنها ایرادی که بهش وارد میشد از دید من، محدودیت تعداد پیامها در طول روز بود. (از آپدیتهای جدیدش مطلع نیستم.)
مدتی Pi رو بیشتر برای گفتوگوهای روزمره، یا شرایطی که نیاز به تخلیهی ذهنی داشتم، استفاده میکردم. لحن دوستانه و طراحی رابط کاربریش باعث میشد راحتتر باهاش ارتباط بگیرم؛ ازش بعنوان پارتنر اسپیکینگ هم میشه کمک گرفت.
جمینای/ Gemini رو هم مدتی برای چک کردن گرامر استفاده میکردم. در مقایسه با ChatGPT، در اون مقطع بهطور شهودی (و نه مستند!) خروجیهای زبانی بهتری داشت. البته مدتیه دیگه ازش استفاده نکردهم و از قابلیتهای جدیدش بیخبرم.
در حیطهی ابزارهای کدنویسی و فنی هم، BlackBox ابزار مفیدی برای اصلاح کده. مزیتش اینه که (تا جایی که میدونم) فیلتر نیست و میشه از بین مدلهای مختلف یکی رو برای بهبود کدنویسی انتخاب کرد.
در کنار اون، مدلهایی مثل GitHub Copilot و Cursor هم هستن که هنوز فرصت نکردهم ازشون استفاده کنم ولی بازخوردهاشون اغلب مثبت بوده.
@absurdchaos
یحتمل هیچ ابزاری بیعلت ساخته نمیشه و هدفی برای عرضهش وجود داره؛ حتی بیهدفی هم میتونه شکلی از هدف تلقی شه.
با این وجود، متن پیش رو، چکیدهای از تجربهی شخصی من از کار با AIهای مولد مختلفه که امیدوارم مفید باشه.
نقل اینروزهای مجلس اهالی توییتر یا Grok جدیدترین مدلیه که باهاش کار کردم. به نظرم درک واژگان بالاتری نسبت به ChatGPT داره و قابلیتهایی مثل DeepSearch و Thinking باعث میشن خروجیهاش تمیزتر و تحلیلیتر باشن. یک ویژگی جالبش هم اینه که میتونه از توییتر برای پیدا کردن موقعیتهای شغلی یا اطلاعات خاص کمک بگیره. (ظاهراً هنگام جستوجو، از محتوای توییتها هم استفاده میکنه، که برای پیدا کردن فرصتهای شغلی یا ارتباط با اساتید میتونه مفید باشه.)
از NotebookLM معمولاً برای خلاصهسازی مقالهها و کتابها استفاده میکنم. از طریق فرمتهایی مثل PDF و... میتونه با متنها ارتباط بگیره و اطلاعاتی که ازش خواسته میشه رو استخراج کنه.
دیپسیک DeepSeek مدلی که پیش از Grok سر و صدای قابل توجهی بهپا کرد؛ مسیرهای استدلالی و استنتاجیاش رو بهصورت شفاف نشون میده. اینکه میشه روند تحلیلش رو دید، برای من شخصاً جذابه. توانایی سرچ و DeepThink رضایتبخشی داره و چون فیلتر نیست، برای استفادههای روزمره هم به کار میاد.
از Perplexity قبلاً برای گرفتن منابع و ارجاعات خارجی استفاده میکردم؛ مخصوصاً وقتی دنبال سایتهای مختلف در مورد یک موضوع خاص بودم. در حل مسائل عددی هم کارآمد بهنظر میرسید.
از بین مدلهای شاید عمومیتر، ChatGPT بیشتر نقش دستیار روزمره رو برام داره. برای گرفتن رودمپ، گاهی برنامهریزی، و مسائل روزمره ازش کمک میگیرم. از اونجایی که تاریخچه داره و متأسفانه یا خوشبختانه من رو میشناسه، پاسخهاش شخصیسازی شدهست و این مزیت مهمیه. چون باعث میشه که متناسب با نیازهای من پاسخی رو طراحی کنه.
(برای رودمپهای فنی و تکنولوژیک roadmap.sh هم گزینهی خوبیه.)
محصول شرکت آنتروپیک Claude تجربهی کاربری جالبی داره، و خروجیهاش هم بسته به موضوع، کیفیت خوبی دارن. تنها ایرادی که بهش وارد میشد از دید من، محدودیت تعداد پیامها در طول روز بود. (از آپدیتهای جدیدش مطلع نیستم.)
مدتی Pi رو بیشتر برای گفتوگوهای روزمره، یا شرایطی که نیاز به تخلیهی ذهنی داشتم، استفاده میکردم. لحن دوستانه و طراحی رابط کاربریش باعث میشد راحتتر باهاش ارتباط بگیرم؛ ازش بعنوان پارتنر اسپیکینگ هم میشه کمک گرفت.
جمینای/ Gemini رو هم مدتی برای چک کردن گرامر استفاده میکردم. در مقایسه با ChatGPT، در اون مقطع بهطور شهودی (و نه مستند!) خروجیهای زبانی بهتری داشت. البته مدتیه دیگه ازش استفاده نکردهم و از قابلیتهای جدیدش بیخبرم.
در حیطهی ابزارهای کدنویسی و فنی هم، BlackBox ابزار مفیدی برای اصلاح کده. مزیتش اینه که (تا جایی که میدونم) فیلتر نیست و میشه از بین مدلهای مختلف یکی رو برای بهبود کدنویسی انتخاب کرد.
در کنار اون، مدلهایی مثل GitHub Copilot و Cursor هم هستن که هنوز فرصت نکردهم ازشون استفاده کنم ولی بازخوردهاشون اغلب مثبت بوده.
@absurdchaos
10.04.202513:51
سریال زندگی بهت نارنگی میده، ارزشمندی یه زندگی معمولی رو بهم نشون داد.
نشون داد که اگه معمولی باشی هم مشکلی نیست، همین که زندگی میکنی و ادامه میدی فوقالعاده است.
نشون داد که اگه معمولی باشی هم مشکلی نیست، همین که زندگی میکنی و ادامه میدی فوقالعاده است.
से पुनः पोस्ट किया:
SUT Twitter

09.04.202521:37
💭 با هر چک کردن گوشی حین کار، ۲۰ دقیقه زمان نیاز دارید تا به تمرکز قبلی برگردید. اگر در تلاش هستید که موقع کار کمتر از گوشیتان استفاده کنید از قانون ۱۰ متر بهره ببرید. مطابق با این قانون تلفنتان را حداقل ۱۰ متر از محل کارتان دورتر بگذارید.
📖 از کتاب مدیریت زمان
👤 زاهاریادس.
-Dr.amani-
@sut_tw
📖 از کتاب مدیریت زمان
👤 زاهاریادس.
-Dr.amani-
@sut_tw
से पुनः पोस्ट किया:
آنچه گذشت

10.04.202509:18
گاستون باشلارِ پدیدار شناس میگوید صمیمیت بالاترینِ ارزشهاست.
من* اول منکر این سخن بودم. میگفتم پس تکلیف دستاوردهای هنری، دلاوریهای اخلاقی، مردانگیها، اقدامات بشر دوستانه، تلاش برای تغییرات اجتماعی و اینها چه میشود؟ ثروت یا فضیلت چه؟
اما سر آخر، با همه اینها، دیدم حرفش پر بیراه نیست—اینکه ما آدمیان سودای تعلق و در پیوند بودن داریم، درونِ چیزی بودن، در بطن چیزی بودن. ای بسا که این قدر و ارجی فراتر از هرچیز داشته باشد.
پس چرا تن میزنیم از صمیمیت، چرا گویی از آن میگریزیم؟
جریانی زورمند ما را به سمتی مخالف مسلمان به پیوند میکشد؛
آخر ما سودای فردگرایی، جدایی، آزادی هم داریم.
یک سرِ میزان نیازِ به خانه، به ریشهدواندن در مکان و داشتههایمان سنگینی میکند؛ و سر دیگر میل به کندن و رفتن، به اینکه بارقهی تک و پراکنده وجودمان آزادانه رها در دِل زمان، در جریانِ عظیم و درخودکشندهی عالم پیش براند.
کشاکشِ بیامانِ درونی میان پهلوگرفتن و روانهشدن، میان سفت چسبیدن و وانهادن.
شاید درایت در کوشش برای آشتیِ این دو قطب باشد. محتاج هردوییم—اما چطور در پیوند باشیم بیآنکه حسّ خفقان، سازش یا محوشدن کنیم؟ در حصرت وصال میسوزیم و باز میترسیم مبادا آزادی و فردیتمان از دست بروند.
____
طبیعت بیجان با صدفها و لیمو-مجموعه جستارهای نشرگمان
مارک دوتی
*: من در اینجا یعنی مارک دوتی ولی شما میتونید حتی فکر کنید که این جملات از دهانِ افکارِ آرزو بیگدلی رسما خارج میشوند.
من* اول منکر این سخن بودم. میگفتم پس تکلیف دستاوردهای هنری، دلاوریهای اخلاقی، مردانگیها، اقدامات بشر دوستانه، تلاش برای تغییرات اجتماعی و اینها چه میشود؟ ثروت یا فضیلت چه؟
اما سر آخر، با همه اینها، دیدم حرفش پر بیراه نیست—اینکه ما آدمیان سودای تعلق و در پیوند بودن داریم، درونِ چیزی بودن، در بطن چیزی بودن. ای بسا که این قدر و ارجی فراتر از هرچیز داشته باشد.
پس چرا تن میزنیم از صمیمیت، چرا گویی از آن میگریزیم؟
جریانی زورمند ما را به سمتی مخالف مسلمان به پیوند میکشد؛
آخر ما سودای فردگرایی، جدایی، آزادی هم داریم.
یک سرِ میزان نیازِ به خانه، به ریشهدواندن در مکان و داشتههایمان سنگینی میکند؛ و سر دیگر میل به کندن و رفتن، به اینکه بارقهی تک و پراکنده وجودمان آزادانه رها در دِل زمان، در جریانِ عظیم و درخودکشندهی عالم پیش براند.
کشاکشِ بیامانِ درونی میان پهلوگرفتن و روانهشدن، میان سفت چسبیدن و وانهادن.
شاید درایت در کوشش برای آشتیِ این دو قطب باشد. محتاج هردوییم—اما چطور در پیوند باشیم بیآنکه حسّ خفقان، سازش یا محوشدن کنیم؟ در حصرت وصال میسوزیم و باز میترسیم مبادا آزادی و فردیتمان از دست بروند.
____
طبیعت بیجان با صدفها و لیمو-مجموعه جستارهای نشرگمان
مارک دوتی
*: من در اینجا یعنی مارک دوتی ولی شما میتونید حتی فکر کنید که این جملات از دهانِ افکارِ آرزو بیگدلی رسما خارج میشوند.
09.04.202517:33
موفقیت واقعی متعلق به کسیه که با ناامنی، شک، ترس و ندانستن هم میتونه کنار بیاد و همچنان جلو بره.
से पुनः पोस्ट किया:
بیگانه

10.04.202519:25
بله. هوشمصنوعی میتونه یک کتاب ۱۵۰۰ صفحهای رو که باید چندماه صرف خوندنش میکردید رو براتون در چندلحظه خلاصه کنه و به صورت پادکست توضیح بده در پنج دقیقه. میتونه زحمت ۱۵ ماه رو هم در ۱۵ ثانیه انجام بده. اما اون چیزی که شما متوجهش نیستید، اون رشد و نمو فردی در اون مسیر طولانیه که در اون مسیر کوتاه اتفاق نمیافته. وقتی کتابی رو در بلند مدت میخونید، درونتون رخنه میکنه، باهاش زندگی میکنید، حواستون رو به چیزهایی جمع میکنه. حواستون رو از چیزهایی پرت میکنه. کتاب درنهایت چند ایدهی اصلیه و مشخصا تمام باقیش، پیرامونگوییه اما تمام اون پیرامونگوییها قصدش اینه که یه information ساده رو تبدیل به knowledge کنه. اون ۱۵ ماه کار بر روی یک اثر هنری هم همین کار رو میکنه. کارش فقط خلق اثر برای ارائه نیست. کارش رشد و نموه. ارتباط سازیه. در طول این زمان شما ارتباطات جدیدی پیدا میکنید. با خودتون، با دیگران، با اثر. کسی که هنری رو کار کرده احتمالا برحسب تجربه این رو راحتتر میفهمه. در طول اون زمان، چیزی از درون آدم بیرون کشیده میشه که در طول ۱۵ ثانیه نمیشه. درکل من نمیدونم چرا و کی فکر کرده دغدغه "انسانی" سریعتر بودنه. این دغدغه سیستم کنونیه. درجهت عقب نیفتادن و ماکسیموم کردن سود. اما آیا واقعا دغدغه انسانی هم هست؟ آیا اگر سیستم جور دیگری بشه، انسانها باز هم دنبال سریعتر بودن و راحتتر بودنن؟ من اینطور فکر نمیکنم. بعید هم میدونم در دنیای امروز، همه بخوان سریعتر و راحتتر زندگی کنن. توی برخی موارد شاید. توی برخی دیگر از موارد فکر نمیکنم. هنرمند رو اون سختی و کُندی، پیکر تلاشی میکنه. فیلسوف رو هم همینطور. و من فکر میکنم همه آدمهایی که قراره پیکرتراشی کنن هویتشون رو، همین براشون صدق میکنه. پس دررابطه با هرچیزی از این دست، بعید میدونم سریعتر و راحتتر بودن، دغدغه انسانی باشه. مگر اینکه بخوای فقط چیزی تحویل بدی تا پول دراری. بله اینجا سریعتر و راحتتر بودن کاملا میتونه دغدغه محسوب شه. من بسیار ارج مینهم بروی هرکسی که فضای گریزی از جهانِ "تحویل بده و پول بگیر" دارن و به رشد و نمو انسانی اهمیت میدن. به گریز در کندی.
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।