
Nairaland Pulse | News

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Инсайдер UA

Реальна Війна | Україна | Новини

Лачен пише

Nairaland Pulse | News

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Инсайдер UA

Реальна Війна | Україна | Новини

Лачен пише

Nairaland Pulse | News

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

تحکیم ملت
🗞تحکیمِ ملت🗞
🍃 رسانهی خبری_تحلیلی تحکیم ملت بر آن است تا علاوه بر اخبار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی درخصوص فرایندهای دموکراسیسازی درونزا به تولید محتوا بپردازد.
ارتباط با ادمین:
🍃 رسانهی خبری_تحلیلی تحکیم ملت بر آن است تا علاوه بر اخبار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی درخصوص فرایندهای دموکراسیسازی درونزا به تولید محتوا بپردازد.
ارتباط با ادمین:
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verifiedTrust
Not trustedLocation
LanguageOther
Channel creation dateJul 21, 2019
Added to TGlist
Oct 20, 2024Records
05.04.202523:59
16KSubscribers01.04.202513:42
5200Citation index22.03.202505:36
5.4KAverage views per post22.03.202501:06
5.4KAverage views per ad post31.01.202523:59
8.33%ER22.03.202501:02
34.10%ERRGrowth
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
01.05.202508:42
♦️چاپلوسی و فساد مکمل یکدیگرند
🖊️صفدر نظری
لازمه همه نظام های سیاسی برای حکمرانی سه مؤلفه ۱-مشروعیت ۲-مقبولیت ۳-کارآمدی می باشد.
هر حکومتی فاقد یکی یا هر سه مؤلفه باشد زمینه برای چاپلوسی فراهم می گردد. چاپلوسی در حکومت دموکراتیک خیلی کمتر وجود دارد.
زنجیرهای استبداد همیشه با حلقه های کوچک سکوت و چاپلوسی ساخته میشوند. در چنین جامعهای بستر برای چاپلوسی فراهم است و افراد عطای مروت و جوانمردی را به لقایش می بخشند.
گاهی چاپلوسی نسبت به شخصی صورت میگیرد که صاحبمنصب حکومتی است. چاپلوسان در پی ترویج، تبلیغ و قدیس سازی هستند، تا بر نفوذ شخص حاکم بیفزایند.
چاپلوسی از رذایل اخلاقی است. معمولاً چاپلوسی، فرهنگ رایج جامعه استبداد زده است.
مستبدان از چاپلوسی لذت میبرند و مزد آن را می پردازند. این فرهنگ بر فرد و جامعه تاثیرات زیانباری دارد.
چاپلوسی بیماری خطرناکی است که شمشیر مستبدان را تیزتر و عوام را به سوی مستبدان میخواند.
در این رهگذر متملقان بی هنر از نردبان قدرت بالا میروند و سر نوشت محتومی برای ملت خود رقم می زنند.
در جوامع استبداد زده، مبنای تقسیم قدرت و مناصب، تخصص و کارآمدی نیست بلکه براساس میزان وفاداری و تسلیم افراد در برابر صاحب منصبان است. برای رسیدن به مناصب آب و نان دار، تملق، چاپلوسی، وفاداری بی چون و چرا«برای تأمین منافع»، پله ترقی و پیشرفت برای منصبی بالاتر میشود.
این بیماری و رذیله اخلاقی،کم کم به فرهنگ تبدیل میشود و افراد راه رسیدن به نان و آب را تملق و سرسپردگی میدانند.
اینچنین است که مردم و جامعهای روی خوشبختی را هرگز نخواهند دید. تملق و چاپلوسی در جامعه، نهاد قدرت را نشانه میرود. اگر جامعه به آن واکنش نشان ندهد و در میان صاحب منصبان رواج یابد، جامعه را به تباهی میرساند. هرجا قدرت باشد، تملق و چاپلوسی لانه میکند، چون قدرتمندان از تملق خوششان میآید و لذت میبرند.
فرهنگ چاپلوسی و نوچهپروری معلول ساختارهای آلوده است. هرچه ساختار فاسدتر تملق و چاپلوسی رواج بیشتری می یابد. در این محیط آلوده راه رشد و ترقی از اتوبان تملق میگذرد و راستی و درستی در چنین محیطی همیشه به بن بست ختم می شود و برای آن راهی نیست. با گذشت زمان این بیماری مانند طاعون همه گیر می شود و به فرهنگ عمومی تبدیل میشود.
افراد ناکارآمد و آلوده به فساد بر مصادر امور دست می یابند و ساختارهای آلوده و تملق پرور و ناسالم به وجود میآیند و جامعه از انسان های کاردان، متخصص و سالم تهی گشته و کارآمدی و بهرهوری پائین میآید در نتیجه فرو پاشی ساختاری نیز شکل میگیرد.
تملق، مدیحهسرائی به مزاج صاحبان قدرت خوش آید و آن ها دچار عجب، غرور، تکبر و خود برتربینی شده از حالت طبیعی خارج و به استبداد رأی و خود بزرگ پنداری و به بیماری مالیخولیائی دچار می شوند.
گوینده، ستایش شونده را به فخر فروشی و کبر ورزی وامیدارد و مغرورانه خود را از پند ناصحان بی نیاز و برای خود، مقامی رفیع و دست نیافتنی تصور می کند و خود و جامعه را به سراشیبی هلاکت میکشاند.
این است که شاهان و مستبدان مغرور و متوهم، مردم را به سختی و بدبختی میافکنند. ایران از چاپلوسانی که حاکمان بیهنر را تا عرش الهی بالا بردهاند داغ ها بر تن دارد.
🆔@tahkimmelat
🖊️صفدر نظری
لازمه همه نظام های سیاسی برای حکمرانی سه مؤلفه ۱-مشروعیت ۲-مقبولیت ۳-کارآمدی می باشد.
هر حکومتی فاقد یکی یا هر سه مؤلفه باشد زمینه برای چاپلوسی فراهم می گردد. چاپلوسی در حکومت دموکراتیک خیلی کمتر وجود دارد.
زنجیرهای استبداد همیشه با حلقه های کوچک سکوت و چاپلوسی ساخته میشوند. در چنین جامعهای بستر برای چاپلوسی فراهم است و افراد عطای مروت و جوانمردی را به لقایش می بخشند.
گاهی چاپلوسی نسبت به شخصی صورت میگیرد که صاحبمنصب حکومتی است. چاپلوسان در پی ترویج، تبلیغ و قدیس سازی هستند، تا بر نفوذ شخص حاکم بیفزایند.
چاپلوسی از رذایل اخلاقی است. معمولاً چاپلوسی، فرهنگ رایج جامعه استبداد زده است.
مستبدان از چاپلوسی لذت میبرند و مزد آن را می پردازند. این فرهنگ بر فرد و جامعه تاثیرات زیانباری دارد.
چاپلوسی بیماری خطرناکی است که شمشیر مستبدان را تیزتر و عوام را به سوی مستبدان میخواند.
در این رهگذر متملقان بی هنر از نردبان قدرت بالا میروند و سر نوشت محتومی برای ملت خود رقم می زنند.
در جوامع استبداد زده، مبنای تقسیم قدرت و مناصب، تخصص و کارآمدی نیست بلکه براساس میزان وفاداری و تسلیم افراد در برابر صاحب منصبان است. برای رسیدن به مناصب آب و نان دار، تملق، چاپلوسی، وفاداری بی چون و چرا«برای تأمین منافع»، پله ترقی و پیشرفت برای منصبی بالاتر میشود.
این بیماری و رذیله اخلاقی،کم کم به فرهنگ تبدیل میشود و افراد راه رسیدن به نان و آب را تملق و سرسپردگی میدانند.
اینچنین است که مردم و جامعهای روی خوشبختی را هرگز نخواهند دید. تملق و چاپلوسی در جامعه، نهاد قدرت را نشانه میرود. اگر جامعه به آن واکنش نشان ندهد و در میان صاحب منصبان رواج یابد، جامعه را به تباهی میرساند. هرجا قدرت باشد، تملق و چاپلوسی لانه میکند، چون قدرتمندان از تملق خوششان میآید و لذت میبرند.
فرهنگ چاپلوسی و نوچهپروری معلول ساختارهای آلوده است. هرچه ساختار فاسدتر تملق و چاپلوسی رواج بیشتری می یابد. در این محیط آلوده راه رشد و ترقی از اتوبان تملق میگذرد و راستی و درستی در چنین محیطی همیشه به بن بست ختم می شود و برای آن راهی نیست. با گذشت زمان این بیماری مانند طاعون همه گیر می شود و به فرهنگ عمومی تبدیل میشود.
افراد ناکارآمد و آلوده به فساد بر مصادر امور دست می یابند و ساختارهای آلوده و تملق پرور و ناسالم به وجود میآیند و جامعه از انسان های کاردان، متخصص و سالم تهی گشته و کارآمدی و بهرهوری پائین میآید در نتیجه فرو پاشی ساختاری نیز شکل میگیرد.
تملق، مدیحهسرائی به مزاج صاحبان قدرت خوش آید و آن ها دچار عجب، غرور، تکبر و خود برتربینی شده از حالت طبیعی خارج و به استبداد رأی و خود بزرگ پنداری و به بیماری مالیخولیائی دچار می شوند.
گوینده، ستایش شونده را به فخر فروشی و کبر ورزی وامیدارد و مغرورانه خود را از پند ناصحان بی نیاز و برای خود، مقامی رفیع و دست نیافتنی تصور می کند و خود و جامعه را به سراشیبی هلاکت میکشاند.
این است که شاهان و مستبدان مغرور و متوهم، مردم را به سختی و بدبختی میافکنند. ایران از چاپلوسانی که حاکمان بیهنر را تا عرش الهی بالا بردهاند داغ ها بر تن دارد.
🆔@tahkimmelat
09.05.202512:58
♦️ «آخرین نغمه؛ لالایی صلح از دل خاکستر»
نام من هاروکی است؛ نود و هشت سالهام، و این بانوی کهنسال در کنار من، آمیکو، واپسین یارِ ماندهام از روزگاریست که دیگر نیست.
آنچه امشب خواهید شنید، تنها یک قطعه موسیقی نیست؛ بلکه پژواکیست از ژرفای خاطره، از آن لحظهای که عشق، موسیقی و تاریخ در زیر سایهای مهیب فرو ریختند.
هجده سال بیشتر نداشتم، آن زمان که آسمان از فراز سرمان رخت بربست.
ششم اوت ۱۹۴۵، ما دو دانشجوی موسیقی در هیروشیما بودیم. من ویولن مینواختم و او پیانو. در کلاس، مشغول تمرین ملودی سادهای بودیم که با هم ساخته بودیم؛ نوایی زلال، تهی از هر رنگ جنگ، آکنده از صداقت دو دل جوان. آن آهنگ را قرار بود همان عصر در مدرسه اجرا کنیم.
هفتهها در سکوت، جسارت گرد آوردم تا به او بگویم: “دوستت دارم”. اما پیش از آنکه لب به گفتن بگشایم، خورشید از آسمان افتاد. نه آژیری، نه هشداری؛ تنها نوری سپید و خیرهکننده، چنان سهمگین که گویی هستی در یک آن خاموش شد.زمان ایستاد. جهان در سکوتی وهمآلود فرو رفت.
بهخاطر دارم، چون چشمانم را گشودم، آنچه میدیدم برایم ناآشنا بود. گمان کردم مردهام. همه آنان که میشناختم، رفته بودند. ساعاتی در زیر آوار ماندم تا رهایی یافتم. دستانم سوخته بود و چشم چپم دیگر نوری نمیدید. ویولنم، همان ساز نازنینم، به تکهچوبی شکسته بدل شده بود. و آمیکو؟ گویی برای همیشه ناپدید شده بود. دیگر هرگز او را ندیدم. یا چنین میپنداشتم.
هفتاد سال با این اندوه زیستم که او نیز در آن روز خاکستر شده است. هرگز ازدواج نکردم. دیگر ساز ننواختم. هر نت، هر نغمه، یادآور آن عشق ناگفته بود؛ یادآور وداعی که هرگز مجال بیان نیافت.
تا آنکه هفت سال پیش، نامهای دریافت کردم از سازمان بازماندگان ژاپن. نوشته بودند بانویی به نام “آمیکو ساتو” جویای آن است که آیا هاروکی هنوز در قید حیات است یا نه. سه روز تمام گریستم، پیش از آنکه توان تماس پیدا کنم.
دیدار ما در سکوتی سنگین رقم خورد. واژهای نبود که درد مشترک ما را در خود جای دهد. او نیز زنده مانده بود؛ با سوختگی در ستون فقرات، و با اندوه فقدان خانوادهاش. او نیز چون من، سالها در باور مرگ دیگری زندگی کرده بود.
روی نیمکتی نشستیم؛ دو پیکر خمیده، دو خاطره زنده از تراژدی تاریخ.
پرسیدم: «آیا آن ملودی را به خاطر داری؟» لبخندی لرزان بر لب نشاند و گفت: «هرگز از یادم نرفته است.»
پس، پس از دههها، بار دیگر آغاز به نواختن کردیم. دستانمان لرزان، اما دلهایمان روشن از شعلههای گذشته.
و آن نغمه، همچون بارانی بر کویر خاموشی، در جانمان طنین افکند.
ما امشب نیامدهایم تا کسی را تحت تأثیر قرار دهیم. حقیقت آن است که دیگر مجالی برای ماندن نیست.
آنچه خواهید شنید، ترانهایست که هشتاد سال پیش قرار بود نواخته شود.
آهنگی از دو نوجوان که هرگز نتوانستند وداع کنند؛
لالاییای برای جانهای خاموش، دعایی برای صلح، برای آنانکه در زیر آوار ماندند، و برای ما—باقیماندگانی که هرگز فرصت شکوفا شدن نیافتند.
از شما سپاسگزاریم که اجازه دادید واپسین نغمهمان را با شما قسمت کنیم.
🆔@tahkimmelat
نام من هاروکی است؛ نود و هشت سالهام، و این بانوی کهنسال در کنار من، آمیکو، واپسین یارِ ماندهام از روزگاریست که دیگر نیست.
آنچه امشب خواهید شنید، تنها یک قطعه موسیقی نیست؛ بلکه پژواکیست از ژرفای خاطره، از آن لحظهای که عشق، موسیقی و تاریخ در زیر سایهای مهیب فرو ریختند.
هجده سال بیشتر نداشتم، آن زمان که آسمان از فراز سرمان رخت بربست.
ششم اوت ۱۹۴۵، ما دو دانشجوی موسیقی در هیروشیما بودیم. من ویولن مینواختم و او پیانو. در کلاس، مشغول تمرین ملودی سادهای بودیم که با هم ساخته بودیم؛ نوایی زلال، تهی از هر رنگ جنگ، آکنده از صداقت دو دل جوان. آن آهنگ را قرار بود همان عصر در مدرسه اجرا کنیم.
هفتهها در سکوت، جسارت گرد آوردم تا به او بگویم: “دوستت دارم”. اما پیش از آنکه لب به گفتن بگشایم، خورشید از آسمان افتاد. نه آژیری، نه هشداری؛ تنها نوری سپید و خیرهکننده، چنان سهمگین که گویی هستی در یک آن خاموش شد.زمان ایستاد. جهان در سکوتی وهمآلود فرو رفت.
بهخاطر دارم، چون چشمانم را گشودم، آنچه میدیدم برایم ناآشنا بود. گمان کردم مردهام. همه آنان که میشناختم، رفته بودند. ساعاتی در زیر آوار ماندم تا رهایی یافتم. دستانم سوخته بود و چشم چپم دیگر نوری نمیدید. ویولنم، همان ساز نازنینم، به تکهچوبی شکسته بدل شده بود. و آمیکو؟ گویی برای همیشه ناپدید شده بود. دیگر هرگز او را ندیدم. یا چنین میپنداشتم.
هفتاد سال با این اندوه زیستم که او نیز در آن روز خاکستر شده است. هرگز ازدواج نکردم. دیگر ساز ننواختم. هر نت، هر نغمه، یادآور آن عشق ناگفته بود؛ یادآور وداعی که هرگز مجال بیان نیافت.
تا آنکه هفت سال پیش، نامهای دریافت کردم از سازمان بازماندگان ژاپن. نوشته بودند بانویی به نام “آمیکو ساتو” جویای آن است که آیا هاروکی هنوز در قید حیات است یا نه. سه روز تمام گریستم، پیش از آنکه توان تماس پیدا کنم.
دیدار ما در سکوتی سنگین رقم خورد. واژهای نبود که درد مشترک ما را در خود جای دهد. او نیز زنده مانده بود؛ با سوختگی در ستون فقرات، و با اندوه فقدان خانوادهاش. او نیز چون من، سالها در باور مرگ دیگری زندگی کرده بود.
روی نیمکتی نشستیم؛ دو پیکر خمیده، دو خاطره زنده از تراژدی تاریخ.
پرسیدم: «آیا آن ملودی را به خاطر داری؟» لبخندی لرزان بر لب نشاند و گفت: «هرگز از یادم نرفته است.»
پس، پس از دههها، بار دیگر آغاز به نواختن کردیم. دستانمان لرزان، اما دلهایمان روشن از شعلههای گذشته.
و آن نغمه، همچون بارانی بر کویر خاموشی، در جانمان طنین افکند.
ما امشب نیامدهایم تا کسی را تحت تأثیر قرار دهیم. حقیقت آن است که دیگر مجالی برای ماندن نیست.
آنچه خواهید شنید، ترانهایست که هشتاد سال پیش قرار بود نواخته شود.
آهنگی از دو نوجوان که هرگز نتوانستند وداع کنند؛
لالاییای برای جانهای خاموش، دعایی برای صلح، برای آنانکه در زیر آوار ماندند، و برای ما—باقیماندگانی که هرگز فرصت شکوفا شدن نیافتند.
از شما سپاسگزاریم که اجازه دادید واپسین نغمهمان را با شما قسمت کنیم.
🆔@tahkimmelat
14.05.202519:41
♦️خاموشیها عمدی است؟
پشتپرده قطعی برق و واردات ۵ میلیارد دلاری موتور برق!
در شرایطی که قطعیهای برق، زندگی روزمره میلیونها ایرانی را مختل کرده، یک گزارش غیررسمی از منابع نزدیک به وزارت نیرو ادعا میکند که پشتپرده خاموشیها، یک تجارت خانوادگی چند میلیارد دلاری نهفته است.
بر اساس این گزارش، «م.ن.» فرزند وزیر نیرو، طی ماههای اخیر با همکاری یک شرکت پوششی در شنژن چین، محمولهای به ارزش ۵ میلیارد دلار شامل موتور برق، ژنراتور خانگی و تجهیزات اضطراری تأمین برق وارد کشور کرده است.
این واردات در سکوت رسانهای انجام شده و بلافاصله پس از ورود تجهیزات، موج جدید خاموشیها آغاز شد. برخی کارشناسان معتقدند قطع برق برنامهریزیشده، باعث ایجاد تقاضای مصنوعی برای خرید این تجهیزات در بازار داخلی شده است.
یک منبع آگاه که خواست نامش فاش نشود، گفت:
این سطح از واردات با هیچ نیازی در کشور هماهنگ نیست. در حالی که مردم به برق پایدار نیاز دارند، بازار با انبوه موتورهای برقی روبروست که ناگهان مثل قارچ رشد کردند.
وقتی پیگیری کردیم، رسیدیم به پسری که فقط یک ویژگی خاص داشت: نام خانوادگیاش.
در همین حال، برخی نمایندگان مجلس خواستار تحقیق و تفحص از عملکرد وزارت نیرو در زمینه واردات تجهیزات شدهاند.
یکی از نمایندگان در گفتوگو با تسنیم اعلام کرد:
«مردم پول برق ندارند بدهند، آن وقت کسی ۵ میلیارد دلار موتور برق میآورد تا خاموشی بفروشد؟ این پرونده باید به قوه قضائیه برود»
گزارشها همچنین نشان میدهد که قیمت موتور برق در بازار طی ۴۵ روز گذشته بیش از ۲۷۰ درصد افزایش یافته و بسیاری از آنها بدون گارانتی و با برندهای ناشناخته چینی عرضه میشوند./خبرگزاری تسنیم
🆔@tahkimmelat
پشتپرده قطعی برق و واردات ۵ میلیارد دلاری موتور برق!
در شرایطی که قطعیهای برق، زندگی روزمره میلیونها ایرانی را مختل کرده، یک گزارش غیررسمی از منابع نزدیک به وزارت نیرو ادعا میکند که پشتپرده خاموشیها، یک تجارت خانوادگی چند میلیارد دلاری نهفته است.
بر اساس این گزارش، «م.ن.» فرزند وزیر نیرو، طی ماههای اخیر با همکاری یک شرکت پوششی در شنژن چین، محمولهای به ارزش ۵ میلیارد دلار شامل موتور برق، ژنراتور خانگی و تجهیزات اضطراری تأمین برق وارد کشور کرده است.
این واردات در سکوت رسانهای انجام شده و بلافاصله پس از ورود تجهیزات، موج جدید خاموشیها آغاز شد. برخی کارشناسان معتقدند قطع برق برنامهریزیشده، باعث ایجاد تقاضای مصنوعی برای خرید این تجهیزات در بازار داخلی شده است.
یک منبع آگاه که خواست نامش فاش نشود، گفت:
این سطح از واردات با هیچ نیازی در کشور هماهنگ نیست. در حالی که مردم به برق پایدار نیاز دارند، بازار با انبوه موتورهای برقی روبروست که ناگهان مثل قارچ رشد کردند.
وقتی پیگیری کردیم، رسیدیم به پسری که فقط یک ویژگی خاص داشت: نام خانوادگیاش.
در همین حال، برخی نمایندگان مجلس خواستار تحقیق و تفحص از عملکرد وزارت نیرو در زمینه واردات تجهیزات شدهاند.
یکی از نمایندگان در گفتوگو با تسنیم اعلام کرد:
«مردم پول برق ندارند بدهند، آن وقت کسی ۵ میلیارد دلار موتور برق میآورد تا خاموشی بفروشد؟ این پرونده باید به قوه قضائیه برود»
گزارشها همچنین نشان میدهد که قیمت موتور برق در بازار طی ۴۵ روز گذشته بیش از ۲۷۰ درصد افزایش یافته و بسیاری از آنها بدون گارانتی و با برندهای ناشناخته چینی عرضه میشوند./خبرگزاری تسنیم
🆔@tahkimmelat


16.05.202521:19
♦️ ناگهان خبر رسید که نزهت امیرآبادیان، روزنامهنگار و همراه شجاع جنبش سبز درگذشت. او که همکاری با رسانههای تصویری و مکتوب از جمله روزنامههای شرق و هممیهن را در کارنامه خود داشت در بهمنماه سال ۱۳۸۹ و همزمان با آغاز حصر رهبران جنبش سبز، زندانی شد و در تمام این سالها، تا هر جا که صدا و قلمش میرسید از حقوق محصوران و زندانیان سیاسی دفاع کرد. کلمه این مصیبت را به خانواده و همکاران او تسلیت میگوید. روحش شاد و آرام، و راه و یادش مستدام.
📌گزیدهی روایت زهرا رهنورد از حصر، با صدای نزهت امیرآبادیان، ۲۵ بهمن ۱۴۰۳
🆔@tahkimmelat
📌گزیدهی روایت زهرا رهنورد از حصر، با صدای نزهت امیرآبادیان، ۲۵ بهمن ۱۴۰۳
🆔@tahkimmelat
10.05.202512:00
♦️سفر ترامپ و سه کودتای عربی علیه جمهوری اسلامی | وقتی خاورمیانه ترامپ را میفهمد، اما جمهوری اسلامی هنوز در بند چفیه است
🖊️حمید آصفی
قرار است دور چهارم مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا اوایل هفته آینده برگزار شود و سپس ترامپ به عربستان سعودی سفر کند. اما منطقهای که او واردش میشود، دیگر منتظر واسطه آمریکایی نیست، بلکه به استقبال یک شریک تجاری آمده است؛ شریکی که میداند در این بازی، کسی برای ایدئولوژی کارت برنده نمیکشد. سفر ترامپ نه برای دیدار با علماست، نه برای تألیف قلوب مسلمانان. او آمده برای یک کودتای نرم اقتصادی، آمده تا مانع از آن شود که چین خاورمیانه را به پشتبام تجارت جهانی تبدیل کند.
چین خزنده آمد، اعراب هوشیار شدند، آمریکا برگشت
سالها بود که آمریکا اعراب را با نفت میسنجید: نفت بخر، اسلحه بگیر. اما وارد شدن چین به خلیج فارس، معادله را عوض کرد. دیگر نفت فقط سوخت نیست، بلکه سرمایهگذار جذب میکند، زنجیره تولید میسازد، کارخانه راه میاندازد. چین نهفقط پالایشگاه میسازد، بلکه در زیرساخت بندر، بیمه، بورس، تکنولوژی، حملونقل و هوش مصنوعی با اعراب شریک شده است. این همان زنگ خطری است که آمریکا را به تحرک انداخته. زیرا اگر پولهای عربی از بورس نیویورک به سمت دبی و الظهران حرکت کند، این فقط یک تغییر مقصد مالی نیست؛ این یک جابهجایی قدرت جهانی است.
ترامپ آمده چین را عقب بزند، نه فقط ایران را مهار کند
تصور رایج در دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی این است که آمریکا میخواهد از خاورمیانه خلاص شود تا برود سراغ مهار چین در تایوان و جنوب شرق آسیا. اما واقعیت آن است که حتی متحدان آسیایی آمریکا هم دیگر حاضر نیستند در جنگی با چین وارد شوند. کره جنوبی و کشورهای آن منطقه صراحتاً گفتهاند اگر چین تایوان را بگیرد، ما فقط نظارهگر خواهیم بود. بنابراین، خاورمیانه امروز برای آمریکا یک خاکریز مهمتر از دیروز است. ترامپ آمده تا بازار منطقه را از دست چین درآورد، نه صرفاً جلوی اتمهای ایران را بگیرد.
جهان عرب جدید: نه ناصری هست، نه بعثی، نه رادیکال؛ فقط هوش اقتصادی
دههها پیش، اعراب چشم به رهبری سوریه، مصر، عراق یا حتی یمن دوخته بودند. اما امروز جهان عرب دیگر نه ناسیونالیسم چپ میخواهد، نه خطونشان ایدئولوژیک. عربستان، قطر، امارات و حتی عمان، همگی به کارآفرینی، هاب مالی، فناوری، گردشگری و پلتفرمهای جهانی فکر میکنند. اینها دیگر ارتشهای بعثی نمیخواهند، بلکه برندهای جهانی میسازند. برای همین، آنها ترامپ را میفهمند. چون او مثل آنها حرف میزند: با عدد، با پروژه، با قرارداد. ترامپ نه آمده با علما دیدار کند، نه میخواهد سخنران پیش از خطبه نماز جمعه ریاض باشد. او آمده معامله کند، نقطهضعف چین را بگیرد، و آینده اقتصادی منطقه را با غرب گره بزند—و نه با انقلاب اسلامی.
🔗جمهوری اسلامی هنوز با چفیه دنبال قرارداد نفتی است
درست در زمانی که چین قراردادهای چند میلیارد دلاری با امارات برای پردازش دادهها و انتقال تکنولوژی امضا میکند، جمهوری اسلامی در حال چانهزنی بر سر دلارهای توقیفشده است.اما اعراب، ایران را نه بهخاطر فقه جعفری، بلکه بهدلیل ناتوانی در پیوستن به پروژههای بزرگ اقتصادی کنار گذاشتهاند. ایران، نه فقط منزوی شده، بلکه از بازی بزرگ بیرون مانده.
قطر و دبی دنبال دیزنیلند، تهران دنبال دیوار کشیدن
قطر ایرویز ناوگان بوئینگاش را گسترش میدهد، عربستان به فکر اولین پروژه شهر هیدروژنیاش است، امارات با ماسک و زاکربرگ شریک میشود. در این میان، تهران مشغول کشیدن دیوارهای گشت ارشاد و سانسور است. یکسو در حال طراحی آینده است، سوی دیگر هنوز در حال تکذیب واقعیت. اگر چشمها را باز کنیم، میبینیم که آینده از دست رفته است.
نه با مقاومت، نه با ایدئولوژی، فقط با سرمایه و درک واقعیت
این منطقه را نمیتوان با شعار فتح کرد. نه فتوحات اسلامی، نه «محو اسرائیل»، نه «هلال مقاومت» دردی را دوا نمیکند. این منطقه را باید با قرارداد، با توان رقابت، با بازکردن درها به روی جهان، با آموزش، با توسعه گرفت. ترامپ این را میداند، بنسلمان این را میداند، چین با دقت آن را اجرا میکند. فقط جمهوری اسلامی است که هنوز خیال میکند با «امتسازی» میتوان در بازار جهانی سهم گرفت.
و ما باز هم در صف بمانیم؟ و آنها میمانند و قراردادهای میلیاردی با تسلا، با اپل، با سامسونگ، با زیمنس. ما سرود میخوانیم، آنها سند امضا میکنند.
بعدش اما نه ترامپ میآید، نه چین، نه سرمایهگذار. بعدش فقط ما میمانیم و فرزندانمان که تاریخ مینویسند:
«ایرانیان فرصت ساختن را داشتند، اما سرود مقاومت خواندند... تا آخرش.»
🆔@tahkimmelat
🖊️حمید آصفی
قرار است دور چهارم مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا اوایل هفته آینده برگزار شود و سپس ترامپ به عربستان سعودی سفر کند. اما منطقهای که او واردش میشود، دیگر منتظر واسطه آمریکایی نیست، بلکه به استقبال یک شریک تجاری آمده است؛ شریکی که میداند در این بازی، کسی برای ایدئولوژی کارت برنده نمیکشد. سفر ترامپ نه برای دیدار با علماست، نه برای تألیف قلوب مسلمانان. او آمده برای یک کودتای نرم اقتصادی، آمده تا مانع از آن شود که چین خاورمیانه را به پشتبام تجارت جهانی تبدیل کند.
چین خزنده آمد، اعراب هوشیار شدند، آمریکا برگشت
سالها بود که آمریکا اعراب را با نفت میسنجید: نفت بخر، اسلحه بگیر. اما وارد شدن چین به خلیج فارس، معادله را عوض کرد. دیگر نفت فقط سوخت نیست، بلکه سرمایهگذار جذب میکند، زنجیره تولید میسازد، کارخانه راه میاندازد. چین نهفقط پالایشگاه میسازد، بلکه در زیرساخت بندر، بیمه، بورس، تکنولوژی، حملونقل و هوش مصنوعی با اعراب شریک شده است. این همان زنگ خطری است که آمریکا را به تحرک انداخته. زیرا اگر پولهای عربی از بورس نیویورک به سمت دبی و الظهران حرکت کند، این فقط یک تغییر مقصد مالی نیست؛ این یک جابهجایی قدرت جهانی است.
ترامپ آمده چین را عقب بزند، نه فقط ایران را مهار کند
تصور رایج در دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی این است که آمریکا میخواهد از خاورمیانه خلاص شود تا برود سراغ مهار چین در تایوان و جنوب شرق آسیا. اما واقعیت آن است که حتی متحدان آسیایی آمریکا هم دیگر حاضر نیستند در جنگی با چین وارد شوند. کره جنوبی و کشورهای آن منطقه صراحتاً گفتهاند اگر چین تایوان را بگیرد، ما فقط نظارهگر خواهیم بود. بنابراین، خاورمیانه امروز برای آمریکا یک خاکریز مهمتر از دیروز است. ترامپ آمده تا بازار منطقه را از دست چین درآورد، نه صرفاً جلوی اتمهای ایران را بگیرد.
جهان عرب جدید: نه ناصری هست، نه بعثی، نه رادیکال؛ فقط هوش اقتصادی
دههها پیش، اعراب چشم به رهبری سوریه، مصر، عراق یا حتی یمن دوخته بودند. اما امروز جهان عرب دیگر نه ناسیونالیسم چپ میخواهد، نه خطونشان ایدئولوژیک. عربستان، قطر، امارات و حتی عمان، همگی به کارآفرینی، هاب مالی، فناوری، گردشگری و پلتفرمهای جهانی فکر میکنند. اینها دیگر ارتشهای بعثی نمیخواهند، بلکه برندهای جهانی میسازند. برای همین، آنها ترامپ را میفهمند. چون او مثل آنها حرف میزند: با عدد، با پروژه، با قرارداد. ترامپ نه آمده با علما دیدار کند، نه میخواهد سخنران پیش از خطبه نماز جمعه ریاض باشد. او آمده معامله کند، نقطهضعف چین را بگیرد، و آینده اقتصادی منطقه را با غرب گره بزند—و نه با انقلاب اسلامی.
🔗جمهوری اسلامی هنوز با چفیه دنبال قرارداد نفتی است
درست در زمانی که چین قراردادهای چند میلیارد دلاری با امارات برای پردازش دادهها و انتقال تکنولوژی امضا میکند، جمهوری اسلامی در حال چانهزنی بر سر دلارهای توقیفشده است.اما اعراب، ایران را نه بهخاطر فقه جعفری، بلکه بهدلیل ناتوانی در پیوستن به پروژههای بزرگ اقتصادی کنار گذاشتهاند. ایران، نه فقط منزوی شده، بلکه از بازی بزرگ بیرون مانده.
قطر و دبی دنبال دیزنیلند، تهران دنبال دیوار کشیدن
قطر ایرویز ناوگان بوئینگاش را گسترش میدهد، عربستان به فکر اولین پروژه شهر هیدروژنیاش است، امارات با ماسک و زاکربرگ شریک میشود. در این میان، تهران مشغول کشیدن دیوارهای گشت ارشاد و سانسور است. یکسو در حال طراحی آینده است، سوی دیگر هنوز در حال تکذیب واقعیت. اگر چشمها را باز کنیم، میبینیم که آینده از دست رفته است.
نه با مقاومت، نه با ایدئولوژی، فقط با سرمایه و درک واقعیت
این منطقه را نمیتوان با شعار فتح کرد. نه فتوحات اسلامی، نه «محو اسرائیل»، نه «هلال مقاومت» دردی را دوا نمیکند. این منطقه را باید با قرارداد، با توان رقابت، با بازکردن درها به روی جهان، با آموزش، با توسعه گرفت. ترامپ این را میداند، بنسلمان این را میداند، چین با دقت آن را اجرا میکند. فقط جمهوری اسلامی است که هنوز خیال میکند با «امتسازی» میتوان در بازار جهانی سهم گرفت.
و ما باز هم در صف بمانیم؟ و آنها میمانند و قراردادهای میلیاردی با تسلا، با اپل، با سامسونگ، با زیمنس. ما سرود میخوانیم، آنها سند امضا میکنند.
بعدش اما نه ترامپ میآید، نه چین، نه سرمایهگذار. بعدش فقط ما میمانیم و فرزندانمان که تاریخ مینویسند:
«ایرانیان فرصت ساختن را داشتند، اما سرود مقاومت خواندند... تا آخرش.»
🆔@tahkimmelat
16.05.202511:55
♦️ مداحجاسوسی که ۳۵ فرمانده حزبالله را به کشتن داد!
🖊️ مجید مرادی
مقامات قضایی لبنان در حال تحقیق از جوان حدود سی سالهای به نام م. ص هستند که اطلاعات محل حضور ۳۵ نفر از فرماندهان حزبالله را به اسرائیل فروخت و موجب کشته شدن آنان شد.
کارش مداحی یا خوانندگی دینی بود.
پدرش از نیروهای گردان رضوان یا نیروهای زبده نظامی حزبالله است و او از این طریق یا از طریق این وضع خانوادگی خاص اطلاعاتی را که دست یابی به آن برای دیگران ناممکن بود به دست میآورد و حتی اطلاعات بسیاری از فرماندهان تازه نفسی را که جایگزین فرماندهان شهید شده بودند و کاملا ناشناس بودند و به خاطر ناشناسی برای جان خود پس از آتش بس احساس نگرانی نمیکردند در اختیار اسرائیل نهاده است.
منابع مطلع به روزنامه قطری المدن گفته اند بر عکس غالب جاسوسان که خودشان طعمه دستگاههای جاسوسی میشوند این جاسوس خودش به سراغ دستگاه جاسوسی اسرائیل رفته است.
🔗 او در نوامبر ۲.۲۴ با ارتباط با سازمان امنیتی اسرائیل اعلام آمادگی کرد تا با انگیزه مالی به علت افلاس و بالا آوردن بدهی سنگین اطلاعات دقیقی از محل حضور فرماندهان حزبالله در اختیارش قرار دهد. مبلغ بدهی او ۱۸ هزار دلار بود.
گویا پاداشی که اسرائیل به او میداد بسیار بیش از تصور او بود که او را تشویق کرد پس از آتش بس هم بسیاری از فرماندهان حزبالله را به کام آتش دشمن بفرستد.
احتمال میرود نشانههای تغییر وضعیت مالی یا رصد حسابهای بانکی م. ص سبب لو رفتن او شده باشد.
همزمان یک نفر دیگر به اتهامی مشابه در جنوب لبنان دستگیر شده است که هنوز ارتباط او با م. ص مشخص نشده است.
🆔@tahkimmelat
🖊️ مجید مرادی
مقامات قضایی لبنان در حال تحقیق از جوان حدود سی سالهای به نام م. ص هستند که اطلاعات محل حضور ۳۵ نفر از فرماندهان حزبالله را به اسرائیل فروخت و موجب کشته شدن آنان شد.
کارش مداحی یا خوانندگی دینی بود.
پدرش از نیروهای گردان رضوان یا نیروهای زبده نظامی حزبالله است و او از این طریق یا از طریق این وضع خانوادگی خاص اطلاعاتی را که دست یابی به آن برای دیگران ناممکن بود به دست میآورد و حتی اطلاعات بسیاری از فرماندهان تازه نفسی را که جایگزین فرماندهان شهید شده بودند و کاملا ناشناس بودند و به خاطر ناشناسی برای جان خود پس از آتش بس احساس نگرانی نمیکردند در اختیار اسرائیل نهاده است.
منابع مطلع به روزنامه قطری المدن گفته اند بر عکس غالب جاسوسان که خودشان طعمه دستگاههای جاسوسی میشوند این جاسوس خودش به سراغ دستگاه جاسوسی اسرائیل رفته است.
🔗 او در نوامبر ۲.۲۴ با ارتباط با سازمان امنیتی اسرائیل اعلام آمادگی کرد تا با انگیزه مالی به علت افلاس و بالا آوردن بدهی سنگین اطلاعات دقیقی از محل حضور فرماندهان حزبالله در اختیارش قرار دهد. مبلغ بدهی او ۱۸ هزار دلار بود.
گویا پاداشی که اسرائیل به او میداد بسیار بیش از تصور او بود که او را تشویق کرد پس از آتش بس هم بسیاری از فرماندهان حزبالله را به کام آتش دشمن بفرستد.
احتمال میرود نشانههای تغییر وضعیت مالی یا رصد حسابهای بانکی م. ص سبب لو رفتن او شده باشد.
همزمان یک نفر دیگر به اتهامی مشابه در جنوب لبنان دستگیر شده است که هنوز ارتباط او با م. ص مشخص نشده است.
🆔@tahkimmelat
Reposted from:
استودیو پات

02.05.202516:03
🔴 گفتوگو لازمهی مبارزه برای گذار از جمهوری اسلامی
🔺ما در شرایطی هستیم که هیچکس از شرایط فعلی راضی نیست، نه تنها راضی نیست، بلکه تمام ابعاد زندگی خو و تمام ابعاد اجتماع را در خطر میبیند. در این شرایط ما از گذار از جمهوری اسلامی حرف میزنیم. اگر ۲۰ سال پیش درباره گذار از جمهوری اسلامی حرف میزدید، احتمالا الزامات دیگری داشتید، کنشها متاثر از شرایط است، حتی شرایط فعلی ما متاثر از شرایط جهانی است، اینها را نمیشود از هم تفکیک کرد. در این اتمسفر، در این شرایط ما از گذار از جمهوری اسلامی حرف میزنیم.
🔺این شرایط الزامات خودش را دارد، با ده سال پیش، بیست سال پیش و حتی با قبل از جنبش زن زندگی آزادی متفاوت است. در این شرایط معتقدم قائده حذف و طرد، انحصارگرایی، شمول اجباری و… جوابگو نیست، ما باید به راهحلی برسیم که ما را به سمت همزیستی هدایت بکند. اینجا باید صدای یکدیگر را بشنویم، باید به حرفهای هم گوش بدهیم و اجازه بدهیم که صدای آن دیگری هم شنیده بشود.
🔺تاکید میکنم در چنین شرایطی، با گفتگو کردن میتوانیم به یک راهکاری برسیم که آن راهکار شرایط گذار از استبداد به دموکراسی را ممکن، محقق و قدرتمند بکند. گفتگو هم به نوعی مبارزه است. بخشی از مبارزه برای گذار از جمهوری اسلامی، مبارزه برای گذار از استبداد به دموکراسی، همین گفتگو است.
🔺شما وقتی گفتگو میکنید و اصرار میکنید برای آنکه صدای دیگری را بشنوید و خود نیز حرفتان را بزنید، در اصل دارید مقابله میکنید با سیاست جمهوری اسلامی که اساسا سعی دارد گفتگو و صدایی وجود نداشته باشد و آنچنان شکافها فعال شده باشند که افراد هرگز نتوانند با یکدیگر حرف بزنند. این گفتگو بخشی از مبارزه و مقاومت است که مبارزه را معطوف به نتیجه میکند.
🔺امر مدارا را نباید دست کم گرفت؛ مگر نمیگوییم هدف ما عبور از استبداد به دموکراسی است؟ آنچه دموکراسی را تعریف میکند «رواداری» است. باید یکدیگر را تحمل کنیم، نه اینکه یکدست بشویم، نه اینکه من باید حتما عضو گروه شما باشم، تا بتوانیم گفتگو بکنیم.
🔺ما با درک و شناخت گروههایمان، باید دور میز بنشینیم و باهم حرف بزنیم. اگر ما بر این باوریم که در این واحد جغرافیایی و در این قلمرو با یکدیگر زندگی میکنیم، باید خودمان را همسرنوشت بدانیم، سرنوشت شما، سرنوشت من و آن دیگری هم هست.
🔺اینجا ما به ضرورت دموکراسی میرسیم، دموکراسی که ناگهان خلق نمیشود، دموکراسی را باید محقق کرد و برای آن برنامه داشت.
🎙️ نرگس محمدی در گفتگو با حسین رزاق
❎در برنامه #امکان
✅ #استودیو_پات
🔗فیلم کامل را در کانال یوتیوب ما ببینید
📌 #استودیو_پات را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
🔗کانال اینستاگرام
🔗کانال یوتیوب
🔗کانال ایکس (توئیتر)
@studio_patt
🆔@tahkimmelat
🔺ما در شرایطی هستیم که هیچکس از شرایط فعلی راضی نیست، نه تنها راضی نیست، بلکه تمام ابعاد زندگی خو و تمام ابعاد اجتماع را در خطر میبیند. در این شرایط ما از گذار از جمهوری اسلامی حرف میزنیم. اگر ۲۰ سال پیش درباره گذار از جمهوری اسلامی حرف میزدید، احتمالا الزامات دیگری داشتید، کنشها متاثر از شرایط است، حتی شرایط فعلی ما متاثر از شرایط جهانی است، اینها را نمیشود از هم تفکیک کرد. در این اتمسفر، در این شرایط ما از گذار از جمهوری اسلامی حرف میزنیم.
🔺این شرایط الزامات خودش را دارد، با ده سال پیش، بیست سال پیش و حتی با قبل از جنبش زن زندگی آزادی متفاوت است. در این شرایط معتقدم قائده حذف و طرد، انحصارگرایی، شمول اجباری و… جوابگو نیست، ما باید به راهحلی برسیم که ما را به سمت همزیستی هدایت بکند. اینجا باید صدای یکدیگر را بشنویم، باید به حرفهای هم گوش بدهیم و اجازه بدهیم که صدای آن دیگری هم شنیده بشود.
🔺تاکید میکنم در چنین شرایطی، با گفتگو کردن میتوانیم به یک راهکاری برسیم که آن راهکار شرایط گذار از استبداد به دموکراسی را ممکن، محقق و قدرتمند بکند. گفتگو هم به نوعی مبارزه است. بخشی از مبارزه برای گذار از جمهوری اسلامی، مبارزه برای گذار از استبداد به دموکراسی، همین گفتگو است.
🔺شما وقتی گفتگو میکنید و اصرار میکنید برای آنکه صدای دیگری را بشنوید و خود نیز حرفتان را بزنید، در اصل دارید مقابله میکنید با سیاست جمهوری اسلامی که اساسا سعی دارد گفتگو و صدایی وجود نداشته باشد و آنچنان شکافها فعال شده باشند که افراد هرگز نتوانند با یکدیگر حرف بزنند. این گفتگو بخشی از مبارزه و مقاومت است که مبارزه را معطوف به نتیجه میکند.
🔺امر مدارا را نباید دست کم گرفت؛ مگر نمیگوییم هدف ما عبور از استبداد به دموکراسی است؟ آنچه دموکراسی را تعریف میکند «رواداری» است. باید یکدیگر را تحمل کنیم، نه اینکه یکدست بشویم، نه اینکه من باید حتما عضو گروه شما باشم، تا بتوانیم گفتگو بکنیم.
🔺ما با درک و شناخت گروههایمان، باید دور میز بنشینیم و باهم حرف بزنیم. اگر ما بر این باوریم که در این واحد جغرافیایی و در این قلمرو با یکدیگر زندگی میکنیم، باید خودمان را همسرنوشت بدانیم، سرنوشت شما، سرنوشت من و آن دیگری هم هست.
🔺اینجا ما به ضرورت دموکراسی میرسیم، دموکراسی که ناگهان خلق نمیشود، دموکراسی را باید محقق کرد و برای آن برنامه داشت.
🎙️ نرگس محمدی در گفتگو با حسین رزاق
❎در برنامه #امکان
✅ #استودیو_پات
🔗فیلم کامل را در کانال یوتیوب ما ببینید
📌 #استودیو_پات را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
🔗کانال اینستاگرام
🔗کانال یوتیوب
🔗کانال ایکس (توئیتر)
@studio_patt
🆔@tahkimmelat
18.04.202514:44
♦️ ترامپ نسخهی ۱۲ روزهی سوریه را برای ایران هم خواهد پیچید
به احتمال فراوان ترامپ عزم خود برای ساخت خاورمیانه جدید جزم کرده و با وجود توافق هم جمهوری اسلامی را تحمل نمیکند و در نهایت ترکیبی از نسخهی لیبی و نسخهی ۱۲ روزهی سوریه را برای ایران هم خواهد پیچید.
🖊️محسن زینلیپور
بخش بزرگی از تحلیلگران برمبنای رویدادهای هفتههای اخیر، منتظر شکلگیری توافق با هدف کاهش تنشها هستند و توافق احتمالی را پایان خوش دشمنیها و برقراری روابط دوستانه ایران و آمریکا قلمداد میکنند.
حال آنکه که سیاستمداران عاقل هیچگاه نقشههای حقیقی خود را بر زبان نرانده و هدفهای کلان خود را به دور از گفتار و کردار ظاهری خود دنبال میکنند. به ویژه در مواردی مانند ایران که هر حرکتی در قبال آن ذینفعان و متضرران خاص خود را داشته و توجه یا واکنش موثر چین و روسیه، اروپا و کشورهای عرب منطقه و... را در پی دارد.
بر مبنای شواهد و قرائن امروز و سابقهی تاریخی طرفین، در قالب چند دلیل بیان خواهم کرد که چرا ترامپ به کمتر از نابودی کامل جمهوری اسلامی رضایت نخواهد داد و عزم خود را جزم کرده و در حال اجرای طرح کلان خود و جلب همراهی اروپاست.
اول: ترامپ میخواهد راه نفوذ و سوءاستفادهی چین، روسیه و تا حدودی هند از ایران را بسته و ایران را متحد سیاسی اقتصادی خود کند و از منفعت اقتصادی این اتحاد استفاده ببرد. امری که با وجود جمهوری اسلامی، حتی یک درصد شانس موفقیت ندارد. (بحث سرمایهگذاری آمریکا در ایران، با وجود نبود ابتداییترین زیرساختها و نیاز به تامین آنها، نبود سیستم بوروکراسی و اجرایی سالم، فساد سیستماتیک یا سلولی، وجود رانت و عدم شایستهسالاری و از همه مهمتر بالا بودن دز آمریکاستیزی در میان قشر انقلابی، فقط مصرف تبلیغاتی داشته و تا آخرین روز حیات جمهوری اسلامی، امکانپذیر نخواهد بود)
دوم: آمریکا خاورمیانهی جدید را کاملا یکدست، تحت نفوذ، متحد خود و عاری از اختلاف و تنش میخواهد و حکومتی که نتواند با اسرائیل دوستی پایدار و حقیقی داشته باشد، جایی در آن نخواهد داشت چون نمیخواهد همچنان برای ژاندارم ماندن منطقه هزینه بدهد.(امری که اعراب خیلی زودتر آن را دریافته و پایهی اصلی پیمان ابراهیم است)
سوم: ترامپ میخواهد برای همیشه آمریکا را از زیر بار حمایتهای سنگین سیاسی، مالی و نظامی از اسرائیل خلاص کند، همانگونه که دربارهی اروپا و ناتو نیز چنین هدفی را دارد. بنابراین استخوان جمهوری اسلامی را لای زخم منطقه خاورمیانه و در چشم متحد و پرخرجی چون اسرائیل نگه نمیدارد
چهارم: ترامپ میخواهد خودش را در تاریخ آمریکا متمایز و درخشان ثبت کند. از آنجا که وجهه رسانهای و شخصیت تاریخیاش برایش مهم است، نمیخواهد همان کاری را بکند که اوباما هم انجام داده. یعنی صرفا توافق با جمهوری اسلامی او به دنبال موفقیتهایی بزرگتر از کارهای روسای جمهور قبلی است (جنگ تعرفهها و ادعاهایش برای پاناما و غزه و تلاش برای تضعیف چین و اروپا به این دلیل شکل گرفته)
پنجم: انجام توافق با جمهوری اسلامی باعث کاهش تمرکز و مشغولیت آمریکا نسبت به ایران نخواهد شد. چرا که اجرای آن و نظارت بر آن و مراقبت از تخطی ایران ممکن است کل دوره چهارساله ترامپ را درگیر کند. ترامپ میداند که از فردای توافق، جمهوری اسلامی در آفرینش چالشهای ساختگی و رسانهای و کلامی و حتی آزار و اذیتهای کوچک در گوشه و کنار و وادار ساختن آنها به واکنش، مهارت تام و تمام دارد.(او به دنبال راحت شدن خیالش از خاورمیانه و ایران و رفتن سراغ چین و هند است)
ششم: ترامپ میخواهد کارت ایران را برای همیشه از روسیه بگیرد. حتی با وجود توافق هم جمهوری اسلامی به روابط دوستانه با روسیه و چین ادامه خواهد داد. فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی با چین و روسیه قرارداد راهبردی ۲۵ ساله دارد
هفتم: حتی با وجود توافق هم آمریکا نمیتواند پایگاههای نظامی خود در کشورهای همسایه ایران را به کلی تعطیل کند و به حضور پرشمار نظامیان خود در منطقه پایان دهد.امری که هزینهی سنگینی را بر بودجهی سالانهی آمریکا تحمیل کرده است و ترامپ به دنبال کاهش آن است
هشتم: ترامپ عربستان را متحد استراتژیک جدید خود در منطقه میداند و نمیخواهد جمهوریاسلامی به عنوان تهدیدی بالقوه برای سعودیها باقی بماند. (امری که بعید نیست همین الان به عربها خبر داده شده و آسودهخاطرشان ساخته است)
به نظر میرسد ترامپ تصمیم خود را گرفته و امروز در فرانسه کنفرانسی مشابه گوادلوپ با اروپاییها برگزار کرده و میکوشد با توافق، ج.ا را تا جای ممکن تضعیف کند و علاوه بر نشان دادن وجهه ضدجنگ از خود، خود را ناگزیر از حمله نشان دهد و با یک حملهی نظامی محدود با کمترین خسارت به زیرساختهای ایران و همراهی مردم ایران، ترکیبی از نسخهی لیبی و سوریه را برای ایران بپیچد
🆔@tahkimmelat
به احتمال فراوان ترامپ عزم خود برای ساخت خاورمیانه جدید جزم کرده و با وجود توافق هم جمهوری اسلامی را تحمل نمیکند و در نهایت ترکیبی از نسخهی لیبی و نسخهی ۱۲ روزهی سوریه را برای ایران هم خواهد پیچید.
🖊️محسن زینلیپور
بخش بزرگی از تحلیلگران برمبنای رویدادهای هفتههای اخیر، منتظر شکلگیری توافق با هدف کاهش تنشها هستند و توافق احتمالی را پایان خوش دشمنیها و برقراری روابط دوستانه ایران و آمریکا قلمداد میکنند.
حال آنکه که سیاستمداران عاقل هیچگاه نقشههای حقیقی خود را بر زبان نرانده و هدفهای کلان خود را به دور از گفتار و کردار ظاهری خود دنبال میکنند. به ویژه در مواردی مانند ایران که هر حرکتی در قبال آن ذینفعان و متضرران خاص خود را داشته و توجه یا واکنش موثر چین و روسیه، اروپا و کشورهای عرب منطقه و... را در پی دارد.
بر مبنای شواهد و قرائن امروز و سابقهی تاریخی طرفین، در قالب چند دلیل بیان خواهم کرد که چرا ترامپ به کمتر از نابودی کامل جمهوری اسلامی رضایت نخواهد داد و عزم خود را جزم کرده و در حال اجرای طرح کلان خود و جلب همراهی اروپاست.
اول: ترامپ میخواهد راه نفوذ و سوءاستفادهی چین، روسیه و تا حدودی هند از ایران را بسته و ایران را متحد سیاسی اقتصادی خود کند و از منفعت اقتصادی این اتحاد استفاده ببرد. امری که با وجود جمهوری اسلامی، حتی یک درصد شانس موفقیت ندارد. (بحث سرمایهگذاری آمریکا در ایران، با وجود نبود ابتداییترین زیرساختها و نیاز به تامین آنها، نبود سیستم بوروکراسی و اجرایی سالم، فساد سیستماتیک یا سلولی، وجود رانت و عدم شایستهسالاری و از همه مهمتر بالا بودن دز آمریکاستیزی در میان قشر انقلابی، فقط مصرف تبلیغاتی داشته و تا آخرین روز حیات جمهوری اسلامی، امکانپذیر نخواهد بود)
دوم: آمریکا خاورمیانهی جدید را کاملا یکدست، تحت نفوذ، متحد خود و عاری از اختلاف و تنش میخواهد و حکومتی که نتواند با اسرائیل دوستی پایدار و حقیقی داشته باشد، جایی در آن نخواهد داشت چون نمیخواهد همچنان برای ژاندارم ماندن منطقه هزینه بدهد.(امری که اعراب خیلی زودتر آن را دریافته و پایهی اصلی پیمان ابراهیم است)
سوم: ترامپ میخواهد برای همیشه آمریکا را از زیر بار حمایتهای سنگین سیاسی، مالی و نظامی از اسرائیل خلاص کند، همانگونه که دربارهی اروپا و ناتو نیز چنین هدفی را دارد. بنابراین استخوان جمهوری اسلامی را لای زخم منطقه خاورمیانه و در چشم متحد و پرخرجی چون اسرائیل نگه نمیدارد
چهارم: ترامپ میخواهد خودش را در تاریخ آمریکا متمایز و درخشان ثبت کند. از آنجا که وجهه رسانهای و شخصیت تاریخیاش برایش مهم است، نمیخواهد همان کاری را بکند که اوباما هم انجام داده. یعنی صرفا توافق با جمهوری اسلامی او به دنبال موفقیتهایی بزرگتر از کارهای روسای جمهور قبلی است (جنگ تعرفهها و ادعاهایش برای پاناما و غزه و تلاش برای تضعیف چین و اروپا به این دلیل شکل گرفته)
پنجم: انجام توافق با جمهوری اسلامی باعث کاهش تمرکز و مشغولیت آمریکا نسبت به ایران نخواهد شد. چرا که اجرای آن و نظارت بر آن و مراقبت از تخطی ایران ممکن است کل دوره چهارساله ترامپ را درگیر کند. ترامپ میداند که از فردای توافق، جمهوری اسلامی در آفرینش چالشهای ساختگی و رسانهای و کلامی و حتی آزار و اذیتهای کوچک در گوشه و کنار و وادار ساختن آنها به واکنش، مهارت تام و تمام دارد.(او به دنبال راحت شدن خیالش از خاورمیانه و ایران و رفتن سراغ چین و هند است)
ششم: ترامپ میخواهد کارت ایران را برای همیشه از روسیه بگیرد. حتی با وجود توافق هم جمهوری اسلامی به روابط دوستانه با روسیه و چین ادامه خواهد داد. فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی با چین و روسیه قرارداد راهبردی ۲۵ ساله دارد
هفتم: حتی با وجود توافق هم آمریکا نمیتواند پایگاههای نظامی خود در کشورهای همسایه ایران را به کلی تعطیل کند و به حضور پرشمار نظامیان خود در منطقه پایان دهد.امری که هزینهی سنگینی را بر بودجهی سالانهی آمریکا تحمیل کرده است و ترامپ به دنبال کاهش آن است
هشتم: ترامپ عربستان را متحد استراتژیک جدید خود در منطقه میداند و نمیخواهد جمهوریاسلامی به عنوان تهدیدی بالقوه برای سعودیها باقی بماند. (امری که بعید نیست همین الان به عربها خبر داده شده و آسودهخاطرشان ساخته است)
به نظر میرسد ترامپ تصمیم خود را گرفته و امروز در فرانسه کنفرانسی مشابه گوادلوپ با اروپاییها برگزار کرده و میکوشد با توافق، ج.ا را تا جای ممکن تضعیف کند و علاوه بر نشان دادن وجهه ضدجنگ از خود، خود را ناگزیر از حمله نشان دهد و با یک حملهی نظامی محدود با کمترین خسارت به زیرساختهای ایران و همراهی مردم ایران، ترکیبی از نسخهی لیبی و سوریه را برای ایران بپیچد
🆔@tahkimmelat
Reposted from:
استودیو پات

19.04.202516:12
🔴 مذاکره، جنگ، جانشینی! منافع ملی یا منفعت نظام؟
🎙️ صدیقه وسمقی، حاتم قادری، مصطفی مهرآئین در گفتگو با حسین رزاق
❎در برنامه #امکان
✅ #استودیو_پات
🔗فیلم کامل را در کانال یوتیوب ما ببینید
📌 #استودیو_پات را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
🔗کانال اینستاگرام
🔗کانال یوتیوب
🔗کانال ایکس (توئیتر)
@studio_patt
🆔@tahkimmelat
🎙️ صدیقه وسمقی، حاتم قادری، مصطفی مهرآئین در گفتگو با حسین رزاق
❎در برنامه #امکان
✅ #استودیو_پات
🔗فیلم کامل را در کانال یوتیوب ما ببینید
📌 #استودیو_پات را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
🔗کانال اینستاگرام
🔗کانال یوتیوب
🔗کانال ایکس (توئیتر)
@studio_patt
🆔@tahkimmelat


26.04.202518:04
♦️ واکنش دکتر ایرج محمد فام استاد بهداشت حرفه ای و ایمنی شغلی به حادثه در بندر شهید رجایی
🆔@tahkimmelat
🆔@tahkimmelat


17.04.202518:41
♦️ یاشار سلطانی: الان دیگه رئیس جمهور آبدارچی نظام هم نیست…
🆔@tahkimmelat
🆔@tahkimmelat
27.04.202512:22
♦️ "ولایتفقیه" فرآورده "سکولاریزاسیون" تشیع امامیه
بخش اول
🖊️ علیصاحبالحواشی
(۱/۳)
مفهوم "سکولاریزاسیون" در ادبیات فلسفهسیاسی هرچند که در نیمه نخست قرن بیستم (عمدتا در سپهر آلمانیزبان) طرح شد، ولی ریشههای این فهم را میتوان تا هگل و سنسیمون در ابتدای قرن نوزدهم نیز پیگرفت.
"سکولاریزاسیون" در فلسفهنظری سیاست، عبارت است از "اینجهانی" کردنِ آموزههایی که در اصل مربوط به "آنجهان"، و رستگاری در چشماندازِ آنجهانی بود.
در نتیجه "سکولاریزاسیون" منحصر به ادیانی است که واجد مفهوم رستگاریِاُخرویاند. مثلا تعبیر "سکولاریزاسیون" قابل اطلاق به یهودیتِ متعارف که "معاد" ندارد، نیست. همچنین این تعبیر را برای ادیان تناسخی مثل بیشتر دینهای هندی نمیتوان بهکار برد، زیرا "نیروانا"ی آنها همان بهشت مسیحی و اسلام نیست، چنان که دوزخ هم ندارند، بنابراین جنس و بافتارِ "رستگاری" در ایشان بکلی متفاوت با مالِ مسیحیت و اسلام است؛ یهودیت(متعارف) هم که اصلا "رستگاری" ندارد بلکه بهروزیِ اینجهانی دارد که یهوه بهره هر مومن خوب و برپادارنده شریعت موسوی میکند.
هگل اندیشهورزی خود را از الهیات شروع کرد؛ درسخوانده الهیات هم بود. فلسفه (رومانتیکی)که او پرورد، هرچند بهوضوح دینی نبود [یعنی علمکلاممسیحی نبود] اما در محوریتِ "روح" که داشت، فلسفهای استعلایی بود.
وقتی کارلمارکس گفت که فلسفهتاریخای را که هگل روی راسهرمش ایستانده بود، من بر قاعدهاش نشاندم، دقیقا از "سکولاریزه" کردنِ فلسفهتاریخ هگل میگفت بدون آنکه این لفظ را بهکار برد.
منظورم از این اطالهکلام توجه دادن به آن است که دربندِ الفاظ باید نماند و توجه باید داشت که عقیده "سکولارکردن" یک آموزه الهی/استعلایی، بیخِ اوایل قرننوزدهمی دارد. در ماکس وبر بود که سَرِ تعبیرِ "سکولاریزاسیون" از دریای مفهومی ازپیش بودهاش بیرون زد و بزودی در محیط آلمانیزبان بهگرمی استقبال شد.
کارل اشمیت و کارل لویت، اساساً با این مفهوم کار کردند و به یاری آن به ستیز با "مدرنیته" برخاستند. یعنی فکر اشمیت و لویت روی ریلهای مفهومی "سکولاریزاسیونِ" مسیحیت حرکت میکرد. حرف حسابشان آن بود که "مدرنیته" کالایی قلابی است که همه عناصر آن از سکولاریزهکردن مفاهیمی که از پیش در مسیحیت بود، وام شده است.
این مقدمه طولانی اما مهم را گفتم تا با ایضاح معنایی از تعبیر "سکولاریزاسیون"، ادعای اصلیم را مطرح کنم. اینکه: "بنیادگراییامامیه"ای که خمینی طرح نمود، "سکولاریزاسیونِ" تشیعامامیه بود (بدون آنکه خمینی کمترین بویی از این تعبیر بُرده باشد).
نکته ظریف آن است که "جعلِ واژه" همواره مسبوق به "تکوین مفهوم" است. اینکه خمینی نمیدانست سکولاریزاسیون یعنیچه، مانعی برای پویش او بر آن "مفهوم" نبود. وانگهی خمینی قطعا بهیکباره به این مفهوم نرسید، بلکه رسیدن به اینمفهوم، پیامد قهریِ طرحنمودنِ نظریه "ولایتفقیه" بود.
اگر خمینی در حوالی ۱۳۴۲ به این نظریه رسید، قطعاً در بعد از ۱۳۵۷ بود که بر تبعات گریزناپدیر آن "آگاهی" یافت؛ از اول همه دلالتهای نظریهاش را نمیدانست؛ همیشه همینطور است.
تکاندهندهترین پیامد نظریه ولایتفقیه در همین سخنی است که خمینی در این کلیپ میگوید: اگر "امامزمانِ" مخالف ایننظام، باشد باید کشته شود!
برای خوانندگان متدین ممکن است یادآوری این آیه قرآن الهامبخش باشد: "سَنَستَدرِجُهُم مِن حَیثُ لایَعلَمون. و اُملی لَهُم اِنَّ کَیدی مَتین" [همانا اندکاندک، از جایی که ندانند، برمیکشیم و بر دلهایشان میخوانیم. همانا فریب من استوار است!]
این آیه تفصیلِ اسمِ "مُضّلِ" الهی، به معنای "گمراهکننده!" است؛ همان که در قرآن گفت: "یُحَذِّرکُم الله نفسه" [خداوند شماها را از خودش میترساند!].
در حلقههای مومنان، در رویایی با جسارتهای نظری/کلامی، این آیه زیاد مورد ارجاع واقع میشود. مثلاً آیتالله امجد چندبار در خطابش به خامنهای و جسارتها و تاختتازهای ویرانگر او، در مقام هشداری الهیاتی، به همین تعبیر قرآنی تمسک جست.
لینک بخش دوم
لینک بخش سوم
کانال نویسنده
🆔@tahkimmelat
بخش اول
🖊️ علیصاحبالحواشی
(۱/۳)
مفهوم "سکولاریزاسیون" در ادبیات فلسفهسیاسی هرچند که در نیمه نخست قرن بیستم (عمدتا در سپهر آلمانیزبان) طرح شد، ولی ریشههای این فهم را میتوان تا هگل و سنسیمون در ابتدای قرن نوزدهم نیز پیگرفت.
"سکولاریزاسیون" در فلسفهنظری سیاست، عبارت است از "اینجهانی" کردنِ آموزههایی که در اصل مربوط به "آنجهان"، و رستگاری در چشماندازِ آنجهانی بود.
در نتیجه "سکولاریزاسیون" منحصر به ادیانی است که واجد مفهوم رستگاریِاُخرویاند. مثلا تعبیر "سکولاریزاسیون" قابل اطلاق به یهودیتِ متعارف که "معاد" ندارد، نیست. همچنین این تعبیر را برای ادیان تناسخی مثل بیشتر دینهای هندی نمیتوان بهکار برد، زیرا "نیروانا"ی آنها همان بهشت مسیحی و اسلام نیست، چنان که دوزخ هم ندارند، بنابراین جنس و بافتارِ "رستگاری" در ایشان بکلی متفاوت با مالِ مسیحیت و اسلام است؛ یهودیت(متعارف) هم که اصلا "رستگاری" ندارد بلکه بهروزیِ اینجهانی دارد که یهوه بهره هر مومن خوب و برپادارنده شریعت موسوی میکند.
هگل اندیشهورزی خود را از الهیات شروع کرد؛ درسخوانده الهیات هم بود. فلسفه (رومانتیکی)که او پرورد، هرچند بهوضوح دینی نبود [یعنی علمکلاممسیحی نبود] اما در محوریتِ "روح" که داشت، فلسفهای استعلایی بود.
وقتی کارلمارکس گفت که فلسفهتاریخای را که هگل روی راسهرمش ایستانده بود، من بر قاعدهاش نشاندم، دقیقا از "سکولاریزه" کردنِ فلسفهتاریخ هگل میگفت بدون آنکه این لفظ را بهکار برد.
منظورم از این اطالهکلام توجه دادن به آن است که دربندِ الفاظ باید نماند و توجه باید داشت که عقیده "سکولارکردن" یک آموزه الهی/استعلایی، بیخِ اوایل قرننوزدهمی دارد. در ماکس وبر بود که سَرِ تعبیرِ "سکولاریزاسیون" از دریای مفهومی ازپیش بودهاش بیرون زد و بزودی در محیط آلمانیزبان بهگرمی استقبال شد.
کارل اشمیت و کارل لویت، اساساً با این مفهوم کار کردند و به یاری آن به ستیز با "مدرنیته" برخاستند. یعنی فکر اشمیت و لویت روی ریلهای مفهومی "سکولاریزاسیونِ" مسیحیت حرکت میکرد. حرف حسابشان آن بود که "مدرنیته" کالایی قلابی است که همه عناصر آن از سکولاریزهکردن مفاهیمی که از پیش در مسیحیت بود، وام شده است.
این مقدمه طولانی اما مهم را گفتم تا با ایضاح معنایی از تعبیر "سکولاریزاسیون"، ادعای اصلیم را مطرح کنم. اینکه: "بنیادگراییامامیه"ای که خمینی طرح نمود، "سکولاریزاسیونِ" تشیعامامیه بود (بدون آنکه خمینی کمترین بویی از این تعبیر بُرده باشد).
نکته ظریف آن است که "جعلِ واژه" همواره مسبوق به "تکوین مفهوم" است. اینکه خمینی نمیدانست سکولاریزاسیون یعنیچه، مانعی برای پویش او بر آن "مفهوم" نبود. وانگهی خمینی قطعا بهیکباره به این مفهوم نرسید، بلکه رسیدن به اینمفهوم، پیامد قهریِ طرحنمودنِ نظریه "ولایتفقیه" بود.
اگر خمینی در حوالی ۱۳۴۲ به این نظریه رسید، قطعاً در بعد از ۱۳۵۷ بود که بر تبعات گریزناپدیر آن "آگاهی" یافت؛ از اول همه دلالتهای نظریهاش را نمیدانست؛ همیشه همینطور است.
تکاندهندهترین پیامد نظریه ولایتفقیه در همین سخنی است که خمینی در این کلیپ میگوید: اگر "امامزمانِ" مخالف ایننظام، باشد باید کشته شود!
برای خوانندگان متدین ممکن است یادآوری این آیه قرآن الهامبخش باشد: "سَنَستَدرِجُهُم مِن حَیثُ لایَعلَمون. و اُملی لَهُم اِنَّ کَیدی مَتین" [همانا اندکاندک، از جایی که ندانند، برمیکشیم و بر دلهایشان میخوانیم. همانا فریب من استوار است!]
این آیه تفصیلِ اسمِ "مُضّلِ" الهی، به معنای "گمراهکننده!" است؛ همان که در قرآن گفت: "یُحَذِّرکُم الله نفسه" [خداوند شماها را از خودش میترساند!].
در حلقههای مومنان، در رویایی با جسارتهای نظری/کلامی، این آیه زیاد مورد ارجاع واقع میشود. مثلاً آیتالله امجد چندبار در خطابش به خامنهای و جسارتها و تاختتازهای ویرانگر او، در مقام هشداری الهیاتی، به همین تعبیر قرآنی تمسک جست.
لینک بخش دوم
لینک بخش سوم
کانال نویسنده
🆔@tahkimmelat
16.05.202510:41
♦️ وقتی هویج بزرگتر از شلاق میشود
🖊️ حمید آصفی
شرایط امروز با دیروز فرق دارد. نه ترامپ در موضع ضعف است، نه جمهوری اسلامی در موضع قدرت. ایران، خسته، تهیدست و منزویتر از همیشه به مذاکره برگشته، اما با این وسواس قدیمی که باید چیزی شبیه «غنیسازی» بماند تا حامیانش تصور نکنند که نظام «تسلیم» شده. آنسو اما ترامپ نیاز دارد که چیزی بزرگتر از برجام را به مردمش بفروشد، توافقی که نشان دهد «من بهتر از اوباما بودم».
واقعیتهای میدان سختتر از آنند که بر روی کاغذ ساده بهنظر برسند. ایران برای پذیرش بازرسیهای موشکافانه، حضور مستقیم بازرسان آمریکایی، یا ایجاد «حق نظارت» برای امارات و عربستان در فردو و نطنز، نه آمادگی ذهنی دارد، نه توان اقناع حامیانش در داخل.
وقتی جولانی از فهرست تحریم بیرون میآید و لبخند میزند؛ وقتی امارات سفارش چیپستهای انویدیا میدهد، و عربستان میزبان کنفرانسهای جهانی AI میشود، تهران درمییابد که معادله دیگر تنها «موشک» و «شهید» نیست، بلکه آیندهفروشی در بازار جهانی قدرت است.
📎منبع و متن کامل
🆔@tahkimmelat
🖊️ حمید آصفی
شرایط امروز با دیروز فرق دارد. نه ترامپ در موضع ضعف است، نه جمهوری اسلامی در موضع قدرت. ایران، خسته، تهیدست و منزویتر از همیشه به مذاکره برگشته، اما با این وسواس قدیمی که باید چیزی شبیه «غنیسازی» بماند تا حامیانش تصور نکنند که نظام «تسلیم» شده. آنسو اما ترامپ نیاز دارد که چیزی بزرگتر از برجام را به مردمش بفروشد، توافقی که نشان دهد «من بهتر از اوباما بودم».
واقعیتهای میدان سختتر از آنند که بر روی کاغذ ساده بهنظر برسند. ایران برای پذیرش بازرسیهای موشکافانه، حضور مستقیم بازرسان آمریکایی، یا ایجاد «حق نظارت» برای امارات و عربستان در فردو و نطنز، نه آمادگی ذهنی دارد، نه توان اقناع حامیانش در داخل.
وقتی جولانی از فهرست تحریم بیرون میآید و لبخند میزند؛ وقتی امارات سفارش چیپستهای انویدیا میدهد، و عربستان میزبان کنفرانسهای جهانی AI میشود، تهران درمییابد که معادله دیگر تنها «موشک» و «شهید» نیست، بلکه آیندهفروشی در بازار جهانی قدرت است.
📎منبع و متن کامل
🆔@tahkimmelat


16.05.202509:25
♦️محمدجعفر ایرانی:حتی اگر از فردا ترامپ به یکباره تحریمهای ایران را لغو کند، اقتصاد ما مانند اقتصاد یونان میشود
🆔@tahkimmelat
🆔@tahkimmelat


15.05.202521:55
♦️ علی نظری سردبیر مستقل آنلاین:
آن روز که احمدی نژاد را بر میرحسین ترجیح دادند!تحریم های کمرشکن را نعمت دانستند!هزار میلیارد دلار بیش از سه دهه خرج هسته ای کردند!حالا باید مقابل اعراب خلیج فارس تحقیر شویم!؟وای تحقیر این ملت بزرگ چقدر درد ناکه؟
🆔@tahkimmelat
آن روز که احمدی نژاد را بر میرحسین ترجیح دادند!تحریم های کمرشکن را نعمت دانستند!هزار میلیارد دلار بیش از سه دهه خرج هسته ای کردند!حالا باید مقابل اعراب خلیج فارس تحقیر شویم!؟وای تحقیر این ملت بزرگ چقدر درد ناکه؟
🆔@tahkimmelat
Log in to unlock more functionality.