Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
رخداد تازه (مصطفی مهرآیین) avatar

رخداد تازه (مصطفی مهرآیین)

Telegram
ما فقیر شده ایم. ما از میراث انسانی یکی پس از دیگری دست
برداشته ایم. (والتر بنیامین)

دکترای جامعه‌شناسی | دانشگاه تربیت مدرس
استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی پژوهشگر فرهنگ، هویت و جامعه

YouTube:
https://youtube.com/@mostafamehraeen
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verified
Trust
Not trusted
LocationІран
LanguageOther
Channel creation dateMay 08, 2025
Added to TGlist
Jan 01, 2025

Records

08.04.202501:37
52.4KSubscribers
29.03.202512:19
800Citation index
06.04.202523:59
28.5KAverage views per post
05.04.202523:59
24.7KAverage views per ad post
09.02.202507:23
32.94%ER
06.04.202523:59
54.53%ERR
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
NOV '24DEC '24JAN '25FEB '25MAR '25APR '25MAY '25

Popular posts رخداد تازه (مصطفی مهرآیین)

نور این بچه ها این سرزمین را نجات خواهد داد.دوستت دارم پسر نازم.امیدوارم راز عالم با سرنوشت شما همدست باشد و آن را تبدیل به سرنوشتی خیر کند.
http://t.me/mostafamehraeen
اگر عزیزم من از نگاه تو "اسوه بلاهتم"، شما مدت هاست از نگاه مردم......این را گذاشتم تا بدونی عزت را "مردم" دهند نه " سلطان".

http://t.me/mostafamehraeen
19.04.202500:01
خطاب به عزیزانی که مهربانانه حالم را می پرسند: "تهدید فقر و مرگ" را بی ارزش کنیم

۱.دوستان عزیز بسیاری بعد از شنیدن خبر ماجرای بازجویی در محل کارم پیام میدهند که نگران حال شما هستیم و لطفا از حال خودت بگو. احوالپرسی دوستانم را باز بهانه ای میکنم برای سخن گفتن از آنچه بر ما می گذرد. من خوبم و سر در خود به وضعیت غم انگیز این زندگی می اندیشم که چه بی دلیل و بی هیچ دستاورد زندگی ما و این سرزمین قربانی یک فاجعه و استبداد بی معنا شد. اما اگر تصور کنیم که این وضعیت های هولناک در تاریخ بی سابقه نبوده اند، امید باز به درون ما باز می گردد. به زبان کتاب " در باب تسلای خاطر"، تسلا و امید و آرامش ریشه در فهم دارد: فهم اینکه ارعاب هر چقدر هم که زشت باشد در مقابل حقیقت و تخیل تازه رنگ می بازد. من اصولا انسانی امیدوارم و همه زندگی ام انباشته از نور چهار خواهر "عشق، ایمان، آزادی، و عدالت" بوده و هست.

۲.شاید به من بگویند مصاحبه نکن و به رهبر نامه نزن و من هم به اجبار و یا بنا به تحلیل بگویم " چشم" ؛ شاید با انبوهی از توهین و فحاشی از سوی لشکر سایبری روبرویم کنند و گمان کنند که می توانند درون همه آدم ها را با توهین و تحقیر به تزلزل وادارند، ولی به آن ها نشان داده ام و باز هم نشان خواهم داد که به هیچ عنوان نقش معلمی خودم در نسبت با جامعه را رها نخواهم کرد: اگر قرار باشد فقط زنده باشم و معلم نباشم همان بهتر که زنده نباشم. به زبان مایکل ایگناتیف، "من شکست ها را می پذیرم، من همه ناتوانی های خودم و مردم را میبینم، اما دلیلی ندارد که آن ها آینده ما را هم تسخیر کنند یا احتمالات باقی مانده برای ما را از بین ببرند". باز به زبان همان نویسنده " امید، عنصر اصلی مبارزه است. امید یعنی باور به اینکه ما می توانیم خود را از فقدان، شکست و ناامیدی بازپس بگیریم. ....".شاید باز شکست بخوریم، ولی به قول بکت "این بار بهتر شکست می خوریم".

۳.تنها نکته مهم در این ماجرا این است که اجبار را نپذیریم و نپذیریم که زندگی در دروغ را به ما تحمیل کنند.به زبان هاول، با وجود همه محدودیت های انسانی مان باید بی محابا تلاش کنیم که "در حقیقت زندگی کنیم". من آدمی نیستم که زندگی در دروغ را بخاطر یک حکم هیات علمی پیمانی یا یه حقوق سی میلیونی بپذیرم: همه چیزم را از من بگیرید ولی به شما اجازه نمیدهم من را وادار به زندگی در دروغ کنید. من معلمم و معلم باید شریف زندگی کند تا مردمانش با او وارد این گفتگو شوند که "چطور پیش برویم؟ چطور ادامه بدهیم؟" من در همه سال های معلمی کوشیده ام این نکته ساده را به دانشجویانم آموزش بدهم که:" هیچ چیز برای انسان سودمندتر از انسان های دیگر نیست".

۴. ما مردم ایران گرفتار در یک " اندوه ساختاری" هستیم که جز از طریق " تخیل جمعی رام نشدنی" قادر به گذر از آن نیستیم. همه آنچه ما برای تغییر وضعیت خود به آن نیاز داریم شجاعت اخلاقی و عقلانی زیستن و بی ارزش کردن "تهدید فقر و مرگ" است که به زبان الهیات، قدرت همواره از طریق تهدید " فقیرت میکنم" درون ما را نابود می سازد.

http://t.me/mostafamehraeen
به عنوان آدمی که احساس می کنم"کشورم را بیش از خودم دوست دارم"، به همه کسانی که قادر به خواندن کتاب هستند توصیه میکنم این کتاب کوچک انباشته از ایده های نیکوی سیاسی را مطالعه کنند و به منظور گسترش ایده های نیکوی آن در جامعه آن را به دیگران نیز هدیه دهند. پیشنهاد میکنم اگر کسی قادر به ارتباط با مقامات سیاسی این کشور خصوصا آیت الله خامنه ای، رئیس جمهور، وزرا، و مقامات ارشد امنیتی و نظامی این کشور است، کتاب را به آنها هدیه دهد و توصیه به خواندن دقیق و زود هنگام آن کند.

http://t.me/mostafamehraeen
14.05.202509:07
ثانیه هایی برای شرمندگی
«تجربه زیسته پدر هایی که مُرده نفس می کشند»

احمد خواجه حسنی

🌘 آن شب در واقع شبی بود که نه تنها از مهتاب، که از آسمان هم لعنت می بارید!
بانو از فرط خستگی ناشی از بازار گردی به جهت خرید کفش، با رسیدن به بستنی فروشی جان تازه ای گرفت ، داخل شدیم و برای دخترم بستنی سفارش دادم
🔹 مغازه تقریبا شلوغ بود و بایستی برای پرداخت هزینه منتظر می ماندیم
🍦 ظرف دقایقی که معطل بودیم بانو بستنی را در دست گرفته و فقط نگاه می کرد گویی جدال مابین لذّت و اضطراب را داور بود.

«گفتم بانو جان بستنی داره آب می شه چرا نمی خوری ؟»
گفت بابا منتظرم آقاهه بیاد کارت بکشه ببینم پول تو کارت مون هست یا نه !!!

⚡️ به یکتایی خدا سوگند برای لحظه ای مُردم ...
خم شدم و صورت نازنین اش را بوسیدم

⚠️ به نظرم این اتفاق و این ظلم مضاعف ، حق من پدر و پدرانی که سال هاست بی وقفه کار و تلاش می کنند و سعی دارند هم واره اخلاقی زیسته و انسانی عمل کنند ، نبود...
حال، آنزیم هضم این حجم از خجالت و شرمندگی را از که و کجا طلب می کردم ؟
ای کاش قادر بودم ساعت را به عقب برگردانم و سپس زمان را متوقف کنم.

🔸 نورون های آینه ای مغز کودکان این سرزمین در پی تداوم تورّم و تحریم به شدت آسیب پذیر شده...
صد البته این یک تجربه شخصی منتج به سرافکندگی یک پدر نیست ، بلکه یک وضعیت ذهنی فراگیر است که بی شرمانه بر کودکان ما تحمیل شده و موجبات مرگ تدریجی رویاهایشان را فراهم نموده است...
🌐 به یقین ناامنی اقتصادی از ادراک فرد نسبت به محیط پیرامونی منبعث از رفتار جمعی نشأت می گیرد.
کودکانی که کاهش قدرت خرید را به انحاء مختلف لمس می کنند این
نا امنی اقتصادی ناخودآگاه در ذهن و ضمیرشان نهادینه می شود و ذهن آن ها را فقیر و افق فکری شان را محدود می کند.

✅ مفروض بر این که پیش رفت هر جامعه ای به افق فکری آن جامعه بستگی داشته باشد، زمانی که افق فکری فرزندان ما محدود به چنین مسائل پیش پا افتاده ای به مثابه کاهش قدرت خرید روزانه ، قطعی برق، نبود آب و مسائلی از این دست باشد چه پیش رفتی حاصل خواهد شد ؟
🧠 تمام پیش رفت های بشریت قبل از آن که به واقعیت تبدیل شوند در ذهن افراد نقش می بندند.

☀️ آن شب یکی از بدترین ترین شب های زندگی من بود «دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند».

☄ اکنون، دو روز از این ماجرا می گذرد و من بعد از سیل اشک های پدرانه ای که در خلوتم جاری شد هنوز نمی دانم با این حجم از فلاکتی که بر من و ما تحمیل شده چه باید کرد ؟

ناچار برای کاهش آلام این درد مشترک ، به قلم پناه آوردم ...

ما شفا خواهیم یافت
دردها و رنج‌هامان پایان می‌پذیرند
آرامش خواهد آمد
اندکی بیش دوام آرید
بیرون در
مرگ نه
که زندگی در انتظار ماست
(ناظم حکمت)
29.04.202511:49
درخواست کمک از دوستان

بالاخره دوستان سایبری با تلاش فراگیر صفحه اینستاگرام منو هک کردن و اونو از بین بردن.اگر دوستانی دانش فنی امکان بازگرداندن صفحه را دارند ممنون میشم به من کمک کنند. امیدوارم با از بین بردن صفحه من امنیت نظام برقرار شه و دیگه هیچ بندری منفجر نشه.
http://t.me/mostafamehraeen
به همه کسانی که در اینروزهای جامعه ایران به دنبال خواندن یک کتاب خوب درباره شرایط سخت انسانی و چگونگی برخورد امیدوارانه انسانها با این شرایط هستند، خوندن این کتاب را توصیه میکنم.از این نمونه کتاب فقط یک کتاب دیگر میشناسم و آن " زندگی در اعصار ظلمانی" اثر هانا آرنت است که می تونید فایل آن را در گوگل بیابید و مطالعه کنید.هر دو کتاب قصه های برخورد امیدوارانه چند انسان با شرایط سخت زندگی انسانی ست.

http://t.me/mostafamehraeen
26.04.202523:06
برای جنوب سوگوار که از زیباترین قطعات جغرافیایی و فرهنگی این سرزمین است، آنجا که زندگی کردم و فهمیدم "عشق، آزادی، ایمان و عدالت" از نگاه مردمانش زیباترین جلوه های زندگی اند:

حالمو خوش تو باور مکن

بلیک

بلیکشتی چشت امشو خمارم کردِ بدجوری
ستاری ری زمین امشو و کارم کردِ بدجوری
مو وختی دیدمت سی رخص گل هی پینجه میشکندی
صدی شک شک پینجت بی کرارم کردِ بدجوری
تو وختی شرمتیمو شی مو ازم خم کلوتیمم
امان از دل که ری گردی سوارم کردِ بدجوری
اما الدن همی جوری همی جوری که رسمن جون
نمی فهمی خراوی دل امارم کردِ بدجوری
دلم هی مثل مشکی سی تو جون تو تنگ و ورتنگن
تو بسی لیت رسوی خت حصارم کردِ بدجوری
نواپشکی چشی تناز عشکم بخت برگشتم
که عشک کافلت شی گل غوارم کردِ بد جوری

احمد شمس العلماء
خواننده: طاها عمرانی، خواننده ای از بندر دیر، استان بوشهر.
تصاویر: بندر دیر، استان بوشهر.

http://t.me/mostafamehraeen
08.05.202523:27
بنابراین، به نظام سیاسی خصوصا رهبر فعلی آن توصیه می کنم برای نجات کشور( و نه خودتان)، با گرفتن فرصت از قدرت های جهانی و به تاخیر انداختن هر گونه مداخله نظامی یا سیاسی پنهان آنها، دو مساله را در کشور به رفراندوم بگذارید: مساله انرژی هسته ای و شکل مورد قبول آن از نگاه مردم و دوم شکل حکومت مورد قبول مردم. منطق رفتارتان برای انجام این کار هم " منطق ساده انسانی" و دوری از همه پیچیدگی های واقعی و غیر واقعی سیاسی باشد که باز به زبان هاول گاه در سیاست اگر همچون یک انسان صادق سیاسی و فارغ از تمام تحلیل ها و محاسبات نسبی سیاسی واکنش نشان دهید، احتمال موفقیت سیاسی شما بسیار بیشتر است و می توانید در اوج تاریکی نور را بیابید. در این حالت، هر نتیجه ای بدست آید هم قدرت های جهانی آن را خواهند پذیرفت و هم شما می دانید که این کار را مردم ممکن ساخته اند. در مرحله بعد، با تشکیل یک مجلس موسسان، مرکب از همه نیروهای سیاسی کشور، اجازه دهید مردم بار دیگر نظام سیاسی جدید کشور را انتخاب کنند. در این میان، تنها وعده مردم برای شما " عدالت بدون انتقام" است.

۵. من یک معلم ساده ام و در پی تشریح یک راه نجات یا تفسیر یک ایدئولوژی جدید برای مردم نیستم. اما برای مردم جامعه ام نیز یک توصیه دارم. اگر بپذیریم که ما در این سالها هم مجرب تر گشته ایم و هم توانسته ایم به توان عقلانی بیشتری در زندگی خود مجهز شویم، معنای جاری شدن این عقلانیت در سطح " دانش علمی جامعه، دستگاه های فنی متفاوت جامعه و سازمان سیاسی جامعه" چیست؟ عقلانیت افزون یافته ما مردم قرار است چگونه خود را در زندگی ما نشان دهد؟ ما باید بدانیم اگر چه جامعه بسیار از سیاست تاثیر می پذیرد، جامعه نیز انباشته از قدرت و توانی ست که می تواند کل نظم سیاسی- اجتماعی را بار دیگر باز تعریف کند: اگر مردم توان عقلانی، اخلاقی و شهامت و شجاعت خود در " خواست تغییر" را به میدان آورند و از بزدلی القا شده به آنها فاصله بگیرند و " راه حقیقت" را به عنوان تنهاترین راه در مقابل سیاست قرار دهند، قطعا سیاست در این جامعه تغییر خواهد کرد و گرنه نتیجه طبیعی سکوت مردم خلق یک فاجعه است که در آن در درازمدت هیچ کس برنده نیست. ممکن است از من بپرسید توصیه شما چیست؟ پاسخ را نه من بلکه ماهیت قدرت در جامعه به شما می دهد: اگر قدرت در قلمروهای متفاوت زندگی پراکنده است و سعی در اعمال سلطه خود بر مردم دارد، مردم هم می توانند به صورت قلمرو به قلمرو به مقاومت بپردازند و قدرت خود را به رخ قدرت حاکم بکشند. اینکه این کار چگونه ممکن می شود را موقعیت به شما خواهد گفت: کافی است "راه حقیقت" را به صورت جمعی در هر قلمرو از اعمال قدرت به عنوان پاسخ خود به قدرت بیافرینید.
http://t.me/mostafamehraeen
12.05.202501:01
سیاست خودشیفته: نقدی بر خودشیفتگی سیاست در جامعه ما

۱. خودشیفته بودن یکی از شدیدترین انواع اختلال شخصیت است، تا بدان‌جا که گاه برخی روان‌شناسان در توصیه به کسانی که با افراد خودشیفته زندگی می‌کنند، تنها یک توصیه را مطرح می‌سازند: «این اختلال درمان ندارد، فقط فرار کن و از زندگی با شخصیت خودشیفته بیرون برو». این اختلال اما تنها محدود به حوزه شخصیت باقی نمانده است. کریستوفر لش از «فرهنگ خودشیفته» سخن می‌گوید و امانوئل لویناس از «سیاست خودشیفته».

۲. کریستوفر لش در توضیح «فرهنگ خودشیفته» معتقد بود: «فرهنگ خودشیفتگی، فرهنگ کنترل است». در فرهنگ خودشیفته، دنیای افراد آن‌قدر کوچک و فشرده می‌شود که بتوان بر آن مسلط شد و آن را کنترل کرد: «در فرهنگ خودشیفته، وسعت جهان افراد چنان کوچک می‌شود که بتوان کامل کنترلش کرد». فرهنگ توتالیتر یا خودشیفته یعنی «جهان در تجربه من خلاصه می‌شود». به زبان لویناس، فرهنگ خودشیفته بدین معناست که «گویی جهان ساخته من است یا اگر می‌توانستم، آن را همین‌طور می‌ساختم»: آنچه وجود دارد، حاصل اراده من است. در فرهنگ خودشیفته، جهت حرکت همواره از من به توست. فرد خودشیفته حتی زمانی که در روز تولد همسرش وارد خانه می‌شود، می‌گوید: «تولدت مبارک، اما من خیلی خسته‌ام».

۳. سیاست خودشیفته ریشه در این شیوه نگریستن به جهان دارد. سیاست خودشیفته در برخورد با مردمانش، همچون برخورد این فرد خودشیفته با همسرش، به مردمانش می‌گوید: «زندگی کن، اما حواست باشد با نان نظام زنده‌ای. تو زندگی‌ات را مدیون منی. تو امنیتت را مدیون منی. جهان تو را من ساخته‌ام. تو در زندگی‌ات کافی است که من را ببینی: آزادی‌ات را واگذار کن، خود‌تحقق‌بخشی‌ات را واگذار کن، دیگربودگی‌ات را واگذار کن، نیاز به مشارکتت در جهان را واگذار کن و محو تماشای من شو که من به جای تو همه این کارها را انجام می‌دهم». در سیاست خودشیفته، شما باید فقط قدردان حاکم و سیاست‌های او باشید: سیاست خودشیفته یعنی ستایش پیشوا.

۴. لویناس در مقابل سیاست خودشیفته، از سیاست مبتنی بر «آزادی با» سخن می‌گوید. در فلسفه سیاسی لویناس، بر خلاف سیاست خودشیفته، جهت حرکت از من (پیشوا) به تو (رعیت پیشوا) نیست. برعکس، جهت حرکت از تو به من است. در اینجا، جامعه حاصل اراده «حاکم برتر» نیست، بلکه جامعه یعنی «بودن در جامعه با دیگران». «آزادی با» در میان دیگران و با دیگران عملی می‌شود. «آزادی با» یعنی تصدیق این نکته که تمامی تجربه‌های ما از آزادی با دیگران اتفاق افتاده‌اند. سیاست مبتنی بر «آزادی با» یعنی زندگی در جامعه‌ای که انسان‌های آن «تقریباً هرگاه به آزادی می‌اندیشند، به یاد زمان‌هایی می‌افتند که دوست داشته شده‌اند و عشق را تجربه کرده‌اند و برای دیگران به عنوان یک دیگری زیبا و موضوع عشق و نیکی تصویر شده‌اند». در چنین جامعه‌ای، «باید زندگی خصوصی‌ام را حفظ کنم و حتی ثروتمند باشم تا بتوانم اشک‌های دیگری را ببینم». در این جامعه، با همه دیگری‌ها چنان برخورد می‌کنم که گویی جهان من هستند.

۵. لویناس، همچون آرنت، در سیاست مبتنی بر «آزادی با» معتقد است راه برخورد با استبداد (یا همان سیاست خودشیفته) نه «خروج» که «آفریدن و خلقت» است: راه برخورد ما با جهان بسته استبدادی آن نیست که صرفاً با لعن و نفرین آن یا با استفاده از مخدر و سکس و یا حتی افسردگی و خودکشی و مهاجرت بکوشیم از آن «خارج» شویم. راه برخورد با استبداد، آفرینش است: در آفرینش، پیش و بیش از آنکه بکوشم خارج شوم، چیزی به جهان می‌آورم. من با آفریدن حرف نو، شعر نو، تصویر نو، عمل نو، خنده نو، گریه نو، فلسفه نو، موسیقی نو... پوسته جهان بسته را می‌شکنم: آفریدن بهترین پاسخ برای سیاست خودشیفته است. جامعه تنها می‌تواند با آوردن زندگی جدید به این جهان، بر ملال سال‌خوردگی غلبه کند: گذر از سیاست خودشیفته نیازمند ممکن ساختن تجارب مشترک آزادی و آفرینش است.

https://t.me/mostafamehraeen
Reposted from:
استودیو پات avatar
استودیو پات
24.04.202510:33
🔴 رفراندوم برای گذار به دموکراسی

🎙️ صدیقه وسمقی، حاتم قادری، مصطفی مهرآئین در گفتگو با حسین رزاق
پارت دوم

❎در  برنامه #امکان
✅ #استودیو_پات


🔗فیلم کامل را در کانال یوتیوب ما ببینید


📌 #استودیو_پات را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:


🔗کانال اینستاگرام

🔗کانال یوتیوب

🔗کانال ایکس (توئیتر)  


@studio_patt
الیف شافاک، نویسنده ترک.
http://t.me/mostafamehraeen
29.04.202501:11
خطاب به مردم عزیز ایران: چه کسی قرار است قدرت نظام سیاسی را محدود یا مهار کند؟

۱.می دانم همه سوگواریم، سوگوار زندگی های از میان رفته، سوگوار زندگی های بی آرزو، سوگوار بودن های فراموش شده، سوگوار زنده بودن های پر از رنج نتوانستن : ما می سوزیم تا ندانند که چگونه مرده ایم؛ ما بی هویت می میریم تا ندانند که چه کسی مرده است؛ ما شمرده نمی شویم تا کسی نداند ما "بیشماران" مرده ایم. اما ما محکوم به زیستن ایم که نفس زنده بودن انباشته از دنیایی گرفتاری است و این گونه زندگی می کوشد خود را بر مرگ برتری بخشد.

۲.باید از خود بپرسیم خصلت رادیکال و رهایی بخش و شادی آفرین و نهایتا دردناک و پر از آه و خون حوادثی چون دوم خرداد، ۸۸، ۹۶، ۹۸، ۱۴۰۱، و....که ما را در کنار هم به خیابان ها می آورد و ما را با هم متحد می ساخت تا آنجا که به هنگام هم آوازی دسته جمعی شعارهایمان ما را از خود بیخود می کرد، حالا به کجا رفته است؟ چه کسانی، چه چیزهایی، و چگونه فرآیندهایی خصلت قدرت آفرین و رهایی بخش این رخدادها را در ما کشتند و آن ها را تبدیل به نمونه هایی از شکست و نقصان و ناتوانی در اتحاد برای ما ساختند و به ما چنین القا نمودند که " قدرت حاکمان در قدرت از قدرت شما مردم بیشتر است" و شما هرگز نباید امید به رهایی و تجربه زندگی دگرگونه داشته باشید؟

۳. اکنون پرسش این است: چگونه می توان قدرت حاکمان را محدود یا مهار ساخت؟ چگونه می توان به حاکمان نشان داد که قدرت مردم همواره از شما بیشتر بوده و است و خواهد بود و اصولا قدرت چیزی نیست جز " قدرت مردم". اگر بپذیریم که قدرت حاصل برابری و اتحاد است، باید به زبان کانت بپذیریم که همه ما در تفکر و به کار گرفتن قدرت خرد خود در مهار قدرت هم برابریم و هم بیشمار: باید برابری و اتحاد در اندیشیدن به مهار قدرت را ممکن سازیم. نباید احساساتی شد.نباید درگیر امور جزیی شد. باید مستقیما به امر " عام و کلی" و درد همگانی پرداخت: چگونه می توان قدرت را مهار کرد؟ این پروژه همگانی و عمومی مردم ایران در زمانه فعلی است.آیا پاسخ قدرتی که به ما می گوید " فکر نکن، اطاعت کن" این است که به صورت انقلابی بگوییم " از تو اطاعت نمی کنم، و با عقل خودم می اندیشم" و تصور کنیم که این گونه قادر به مهار قدرت و رفتن به سوی آینده دیگریم؟

۴. شاید به زبان کانت عقلانی ترین پاسخ برای مهار قدرتی که می گوید " فکر نکن، اطاعت کن" آن است که به خود بگوییم " فکر کن، اطاعت کن". من با این شعار به قدرت می گویم که در عرصه عمومی و مسائل کلان جامعه دیگر به سان تو نمی اندیشم و با کاربرد آزادانه عقل و خرد خود در پی یافتن شیوه دیگر زیستنم، اما تا آن زمان در زندگی خصوصی خود که همچون بخشی از ادامه نظم موجود است اطاعت می کنم: اطاعت من فریبی است برای همنوایی ظاهری من با تو، اما اندیشیدن انتقادی من در حوزه عمومی و مسائل عام جامعه نقطه آغاز جدایی سهمگین من از توست: ما با ممکن ساختن اندیشه خود در فضای عمومی تمامی ضعف ها و بی عدالتی های موجود در نظم زندگی خود را می شناسیم و با شکل دادن به " خرد عمومی" و ایجاد اتحاد میان اذهان متکثر جامعه، " شب جهان" خود را از بین خواهیم برد: قدرت بداند ما مردمانی ساده دل هستیم، اما بدا به روزی که از شاعران و موسیقیدانان الهام بگیریم و با خواندن هماهنگ و هم آوای اشعار وطن پرستانه بسیج شویم و به قدرت نشان دهیم که هیچ قدرتی بزرگتر از قدرت مردم نیست: سوگ مرگ های آوار شده بر ما بهانه خشم ما نیست، بلکه بهانه ای است برای فهم بهتر حد و حدود فردیت و شخصیت ما و آنچه با ناتوانی خود در بهره گرفتن از قدرت خرد خود بر خود آوار ساخته ایم.عقل و خرد جمعی ما قدرت تو را مهار خواهد ساخت.

http://t.me/mostafamehraeen
05.05.202510:02
*دوست دارم دوستان عزیزی که تازه به این کانال یا صفحه اینستا گرام من پیوسته اند این فایل صوتی در خصوص ارزش ادبیات در زندگی امروز ما را بشنوند.چرایی این توصیه در متن آمده است*:

بازنشر فایل صوتی سخنرانی "در ستایش ادبیات" که در جلسه رونمایی از رمان "ماخونیک" ارائه شده است.اگر بدانیم که ما انسانها تنهاییم و نیازمند تکیه گاه،اگر بدانیم ما انسانها غریبه ایم و نیازمند آشنایی،اگر بدانیم ما گمشده های بسیار داریم و باید قصه گمشده های خود را بگوییم و بشنویم، اگر بدانیم ما نیازمند تولد دوباره و فهم آزادی هستیم، اگر بدانیم ما انسانها دور از یکدیگر افتاده ایم، اگر بدانیم کلمات در زندگی ما نقش رهایی بخش دارند،آنگاه پرسش این است که چرا ادبیات نخوانیم؟آنچه گفته شده پاسخی است به این پرسش.

http://t.me/mostafamehraeen
Log in to unlock more functionality.