انسان حیوان ارزشگذار است و با ارزشگذاری جهان سرد و سیاهوسفید فکتها را گرم و رنگارنگ میکند با این کار برخی امور را مهم میداند، برخی امور را مهمتر و برخی را بیاهمیت.
سلیقه یا ذوق سلسلهمراتبی است که برای ارزشها داریم. اینکه سلسلهمراتب ارزشگذاریهای فردی و جمعی ما چگونه باشد خبر از کیستیِ فردی و جمعی ما میدهد. اگر بگویی چه چیز را مهمتر از چه چیز میدانی به تو خواهم گفت چطور آدمی هستی.
خوشسلیقگی و پروردنِ ذائقۀ قوامیافته ابزار مهمی در نبرد با ظلمتاندیشان است. چنانکه شاعر استبدادستیز معاصر لهستانی زبیگنییِف هربرت (Zbigniew Herbert) از «قدرت سلیقه» در ستیز با استبداد و تمامیتخواهی میسرود:
قدرت ذوق
زیبیگنیف هربرت
برگردان کاوه بهبهانی
تخطی و مخالفت و مقاومتمان
والامنشی نمیخواست
سرِسوزنی شجاعت میخواست که داشتیم
اما بیش از هرچیز ذوق میخواست
بله سلیقه میخواست
تاروپودِ ذوق از جنس روح هست و غضروفهایش از جنس وجدان
کسی چه میداند که اگر زنان گلرنگ، زنانِ ترد مثلِ نان مقدس،
یا موجوداتی شگفت از نقاشیهای هیرونیوموس بوش
بهتر و دلانگیزتر اغوایمان کرده بودند، چه میشد!
اما در آن زمان، آنجا جهنمی برپا بود که نگو!
گودال نمور، کوچۀ آدمکشها، پادگان: جایی که اسمش را گذاشته بودند کاخ دادگستری
مفیستویِ وطنی ژاکت لنین را به تن کرده بود
مُشتی پسر، شکلِ سیبزمینی و مُشتی دخترِ کریه با دستهای سرخ را به میدان فرستاده بودند تا نوادگان کشتی آرورا باشند.
خلاصه زیباییشناسی میتواند یاریرسانِ زندگی شود، نباید از زیباییپژوهی غافل شویم.
پیش از آنکه رضایت خودمان را اعلام کنیم باید به دقت شکل معماری و ضربآهنگ طبلها را بررسی کنیم
باید رنگهای رسمی و مناسک پشت تشییع جنازه را دقیق زیر نظر بگیریم.
شاهزادگان حواسِ ما، یعنی چشم و گوشمان، نافرمانی کردند و مغرورانه تبعید را برگزیدند
اما در اصل، مسئله ذوق بود
بله مسئله سلیقه بود
سلیقه به آدم فرمان میدهد که کنار بکش! چهره در هم بکش! با تمسخر جواب بده!
حتی اگر برای این کار مجازات شوی و سرِ عزیز را ببازی.