«هویت»
فرانسیس فوکویاما را جهانیان بیش از همه با کتاب «پایان تاریخ و واپسین انسان» میشناسند؛ کتابی که در سال 1992 منتشر شد و محتوای جنجالی آن با واقعیتهای دنیا همخوانی داشت. هفت دهه پس از انقلاب روسیه و به قدرت رسیدن کمونیسم در اولین برجوباروی خود، و حدود پنج دهه پس از آنکه در پی شکست فاشیسم در جنگ جهانی دوم، کمونیسم نیمی از اروپا را گرفت، اینک بلوک شرق از هم فروپاشیده بود. قرار بود به باور مارکس کمونیسم پایان تاریخ ــ یا به عبارت بهتر آغاز تاریخ ــ باشد، اما هر نظارهگری میفهمید در پس این فروپاشی بعید است دنیا دیگر شاهد اوجگیری کمونیسم باشد.
فوکویاما، فیلسوف سیاسی آمریکایی، در این شرایط کتاب مناقشهبرانگیز خود را منتشر کرد و در آن از پیروزی نهایی «لیبرالدموکراسی» و کاپیتالیسم بازار آزاد غربی سخن گفت. به اعتقاد او، با پیروزی نهایی سبک زندگی لیبرالدموکراتیک بشر در تکامل فرهنگ اجتماعی خود به نقطۀ پایان رسیده بود.
اما رخدادهای بعدی جهان نشان میداد شاخص دموکراتیک شدن جهان از اواخر قرن بیستم دوباره رو به افول نهاده است. فوکویاما باید به انتقادات پاسخ میداد و نظریهاش را تعدیل میکرد. اما در سالهای آغازین قرن بیستویکم اوضاع جهان بیش از پیش از لیبرالدموکراسی فاصله میگرفت. ظهور احزاب و شخصیتهای اقتدارگرا و اقبال عمومی به این احزاب و رهبران سیاسی مسیری غیر از لیبرالدموکراسی را نشان میداد. در این میان، به قدرت رسیدن ترامپ در 2016 معنایی عمیقتر داشت و میتوانست سرآغاز تغییر مسیر بزرگی در جهان باشد.
مسئلهای که به نظر لیبرالدموکراسی را از درون دچار چالشی عمیق میکرد مسئلۀ «هویت» بود. فوکویاما میگوید:
«ظهور سیاست هویتی در لیبرالدموکراسیهای مدرن یکی از تهدیدهای اصلی است که با آن مواجه هستند و اگر نتوانیم به سمتوسوی فهم جهانشمولتری از کرامت انسانی گام برداریم، خود را به ادامۀ چنین کشمکشی محکوم کردهایم.»
فوکویاما در کتاب «هویت: مطالبۀ کرامت و سیاست ناخشنودی» به این چالش درونی لیبرالدموکراسی میپردازد.
@ketabeparseh