C
سـمفــونـی ابـدیــت؛ ( closed )
确认频道所有权
要确认频道所有权,请执行以下操作:01
打开频道管理
打开您的 Telegram 频道并进入“频道管理”。
02
打开管理员列表
点击“管理员”并选择“添加管理员”。
03
添加 Analytics 机器人
在搜索框中输入 tglist_analytics_bot 并选择我们的分析机器人。
04
授予权限
为机器人授予以下权限:
05
您已成功通过验证
点击“确认”


1 / 5
登录以解锁更多功能。
خـیابان هـا خـاموش بـودند و تـنها صـدای قـدمهـای تـهیونـگ و جـونگکـوک بـود کـه در آن سـکوت جـاری مـیشـد؛ قـدمهایـی کـه نـه تـنها خـیابان را، بـلکه قـلبهایـشان را نیـز بـه هـم نـزدیکتـر مـیکرد. هـوا بـوی بـاران مـیداد، امـا آسـمان هـنوز سـاکت بـود؛ گـویی زمـین و زمـان مـنتظـر لـحظـهای جـادویـی بـودنـد.
تـهیونـگ بـا نـگاهی کـه عـمقـش هـمچون دریـا بـود، ایـستاد. دسـتش را بـه سـمت سـتارهای دور در آسـمان گـرفت و گـفت:
"جـونگکـوک، فـکر مـیکنـی چـرا ایـن سـتارههـا ایـنقدر دور هـستـن؟ چـرا وقـتی نـگاهشـون مـیکنیـم، حـس مـیکنیـم مـیتونیـم لـمسشـون کنیـم، امـا هـرگز بـهشـون نـمیرسیـم؟"
جـونگکـوک لـبخندی زد؛ لـبخندی کـه گـویی هـزار خـورشیـد در آن پـنهان شـده بـود. بـا صـدایی نـرم، شـبیه نـسیم زمـستانـی، پـاسخ داد:
"شـاید بـرای ایـنکه بـه مـا یـاد بـدن زیـبایـی در دوری هـم هـست، تـهیونـگ. ایـنکه بـعضی چـیزهـا ارزشـمندتـرن وقـتی فـقط نـگاهشـون کـنی و آرزوشـون رو داشـته بـاشی."
تـهیونـگ آرام بـه سـمت او چـرخیـد. نـگاهش نـه بـه سـتارهها، کـه بـه چـشمان جـونگکـوک خـیره شـد؛ چـشمانـی کـه درخـشششـان شـبیه هـمان آسـمان پـرستاره بـود.
"امـا مـن نـمیتونـم بـه ایـن نـگاه کـنم و فـقط آرزوش کـنم. جـونگکـوک، تـو بـرای مـن مـثل هـمون سـتارهای. دور، امـا نـزدیکتـر از هـر چـیزی کـه تـا حـالـا تـجربـه کـردم. وقـتی بـه تـو نـگاه مـیکنـم، انـگار قـلبم داره از نـو مـعنا پـیدا مـیکنـه."
جـونگکـوک نـفسش را در سـینه حبـس کـرد. او هـزاران بـار ایـن حـرفهـا را در کـتابهـا و شـعرهـا خـوانـده بـود، امـا وقـتی تـهیونـگ ایـن کـلمات را مـیگفـت، انـگار حـقیقـت جـهان تـغییر مـیکـرد. دسـتی بـه آرامـی بـه گـونـهی تـهیونـگ کـشید، انـگار کـه بـخواهـد مـطمئـن شـود ایـن لـحظـه واقـعی اسـت.
"تـهیونـگ، تـو مـیدونی کـه سـتارههـا وقـتی بـهشـون نـزدیـک مـیشـی، داغ و سـوزانـندهان، نـه؟ امـا تـو بـرای مـن نـه یـک سـتاره، کـه خـورشیـدی. گـرم، پـرنـور، و چـیزی کـه زنـدگی رو تـوی رگهـام جـاری مـیکـنه."
تـهیونـگ لـبخنـدی زد، امـا ایـن بـار لـبخنـدش سـایـهای از غـم داشـت.
"امـا خـورشیـد هـم مـیتـونـه بـسوزونـه، جـونگکـوک. مـن نـمیخـوام آتـیش بـشم تـوی زنـدگیـت. مـن فـقط مـیخـوام نـوری بـاشم کـه بـهت امـید مـیده، نـه چـیزی کـه آزارت بـده."
جـونگکـوک دسـتهای تـهیونـگ را در دسـتانـش گـرفت؛ دسـتانی کـه سـرد بـود، امـا در آن لـحظـه شـبیه بـه گـنجـینـهای مـقدس بـه نـظر مـیرسیـد.
"تـهیونـگ، اگـر عـشـق یـعنی سـوختـن، پـس مـن حـاضـرم بـرای تـو تـبدیل بـه خـاکستر بـشم. هـیچ چـیزی تـرسـناکتـر از ایـن نـیست کـه بـه تـو نـزدیک نـباشم."
لـحظهای مـیانشـان سـکوت افـتاد؛ سـکوتی کـه نـه از نـبود واژههـا، کـه از عـظمت احـساسی بـود کـه مـیانشان جـریان داشـت. و در آن شـب، زیـر آسـمانی کـه شـاهد عـشقشان بـود، تـهیونـگ و جـونگکـوک نـه فـقط عـاشـق، کـه بـه سـتارههـایی بـدل شـدند کـه نـورشـان، جـهان دیـگری را مـیساخـت؛ جـهانی کـه در آن، هـیچ چـیزی جـز عـشـق مـعنا نـداشـت.