
حسن معین - خودشناسی
تماس: t.me/mohaqeqmoein
غزلسرا:t.me/ghazalsarayemoein
دربارهی نویسندهی کانال:t.me/MHMohaqeqMoein/3023
📝 مقالات:
در آکادمیا independent.academia.edu/Moein
در آرشیو جهانی
web.archive.org/web/20181129140342/http://www.moein.net:80
shorturl.at/tUZLt
🌹
غزلسرا:t.me/ghazalsarayemoein
دربارهی نویسندهی کانال:t.me/MHMohaqeqMoein/3023
📝 مقالات:
در آکادمیا independent.academia.edu/Moein
در آرشیو جهانی
web.archive.org/web/20181129140342/http://www.moein.net:80
shorturl.at/tUZLt
🌹
关联群组
"حسن معین - خودشناسی" 群组最新帖子
转发自:
BBCPersian

16.05.202516:35
🔻ویدیویی از نگینه امانقلوا، خواننده تاجیک، در تخت جمشید منتشر شده است که او را بدون حجاب اجباری و در حال خواندن ابیاتی از دفتر اول مثنوی معنوی مولانا نشان میدهد در حالیکه از این مکان باستانی در حال بازدید است.
به دلیل ممنوعیت خواندن زنان در ایران، بسیاری از خوانندههای زن اجازه برگزاری کنسرت ندارند اما در شبکههای اجتماعی ویدیوهایی از خواندن خود منتشر میکنند.
حکومت ایران بارها سعی کرده است که با بازداشت یا بستن صفحات اجتماعی این خوانندگان، از فعالیتهای آنها در فضای مجازی نیز جلوگیری کند.
تاریخ ضبط این ویدیو مشخص نیست.
@BBCPersian
به دلیل ممنوعیت خواندن زنان در ایران، بسیاری از خوانندههای زن اجازه برگزاری کنسرت ندارند اما در شبکههای اجتماعی ویدیوهایی از خواندن خود منتشر میکنند.
حکومت ایران بارها سعی کرده است که با بازداشت یا بستن صفحات اجتماعی این خوانندگان، از فعالیتهای آنها در فضای مجازی نیز جلوگیری کند.
تاریخ ضبط این ویدیو مشخص نیست.
@BBCPersian
转发自:
انسان خداگونه

16.05.202502:49
✅ فوتبال کثیف و مرگ اخلاقیات در ایران
🔸امروز بازی فوتبال استقلال با سپاهان یک آبروریزی کامل و روز مرگ اخلاق و جوانمردی در فوتبال بود استقلالیها چند نفر میایستند تا سپاهانیها راحت گل بزنند. گلها را ببینید که چگونه بازیکنان استقلال هیچ مزاحتمی برای بازیکنان سپاهان ایجاد نمی کنند. اگر نیمی از مردم ایران را استقلالی و نیمی دیگر را پرسپولیسی بدانیم عمل ناشرافتمندانه و ناجوانمردانه بازیکنان و کادر فنی استقلال تقریبا مورد تایید قریب به اتفاق هواداران آن یعنی نیمی از مردم ایران است که یک فاجعه اخلاقی محسوب میگردد. تا وقتی چنین روحیه داریم که بازی جوانمردانه نمی کنیم تا حالا که ما نتیجه دلخواه را نگرفتهایم رقیب اصلی ما نیز نتواند جایگاه مناسبی پیدا کند و باخت به یک رقیب درجه دوم را بر پیشی گرفتن رقیب درجه یک ترجیح می دهیم و اخلاق را فدای امیال میکنیم. نکته مهم اینکه پرسپولیس هم در شرایط مشابه احتمالا همینکار را می کرد.
🔸دو پرسش مهم اینست که آیا چنین مردمی لیاقت عدالت، توسعه، رشد، حکومت شایسته، پاک، مردم محور و نافاسد را دارند. آیا چنین فوتبال کثیفی اگر نباشد بهتر نیست ؟
https://t.me/homo_deuus
🔸امروز بازی فوتبال استقلال با سپاهان یک آبروریزی کامل و روز مرگ اخلاق و جوانمردی در فوتبال بود استقلالیها چند نفر میایستند تا سپاهانیها راحت گل بزنند. گلها را ببینید که چگونه بازیکنان استقلال هیچ مزاحتمی برای بازیکنان سپاهان ایجاد نمی کنند. اگر نیمی از مردم ایران را استقلالی و نیمی دیگر را پرسپولیسی بدانیم عمل ناشرافتمندانه و ناجوانمردانه بازیکنان و کادر فنی استقلال تقریبا مورد تایید قریب به اتفاق هواداران آن یعنی نیمی از مردم ایران است که یک فاجعه اخلاقی محسوب میگردد. تا وقتی چنین روحیه داریم که بازی جوانمردانه نمی کنیم تا حالا که ما نتیجه دلخواه را نگرفتهایم رقیب اصلی ما نیز نتواند جایگاه مناسبی پیدا کند و باخت به یک رقیب درجه دوم را بر پیشی گرفتن رقیب درجه یک ترجیح می دهیم و اخلاق را فدای امیال میکنیم. نکته مهم اینکه پرسپولیس هم در شرایط مشابه احتمالا همینکار را می کرد.
🔸دو پرسش مهم اینست که آیا چنین مردمی لیاقت عدالت، توسعه، رشد، حکومت شایسته، پاک، مردم محور و نافاسد را دارند. آیا چنین فوتبال کثیفی اگر نباشد بهتر نیست ؟
https://t.me/homo_deuus


15.05.202518:43
🔹 گفتوگو با رکنا در روز جهانی خانواده
◽️دکتر فاطمه موسوی ویایه، جامعهشناس و پژوهشگر حوزه خانواده، در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی رکنا، به مناسبت روز جهانی خانواده، نگاهی جامعهشناختی و تحلیلی به تحولات خانواده در ایران و جهان انداخته و وضعیت کنونی، نگرانیهای سیاستگذاران، و نقش نهاد دولت در تنظیم سیاستهای جمعیتی و خانوادگی را بررسی کرده است.
◽️موسوی ویایه گفت: « تغییرات ناشی از مدرنیته، تحولات اقتصادی، روندهای جهانی و تحولات اجتماعی، همگی باعث شدهاند که خانواده سنتی پدرسالار و گسترده، دیگر کارایی گذشته را نداشته باشد. اما باید توجه کنیم که این دگرگونی به معنای «فروپاشی خانواده» نیست بلکه به معنای «تغییر شکل و تنوع اشکال خانواده» است. خانوادهها به دلیل تغییر در الگوهای ازدواج و انتظارات جدید از زندگی مشترک، شکنندهتر شدهاند. سطح باروری کاهش پیدا کرده، تعداد فرزندان در خانوادهها کمتر شده. مهاجرت، بالا رفتن سن جمعیت، افزایش طول عمر، همه اینها پیامدهایی دارند. یکی از پیامدهای کمتر دیدهشده، کاهش روابط خویشاوندی است.
◽️وی افزود: یکی از مهمترین توصیهها این است که دولتها باید انواع مختلف خانواده را به رسمیت بشناسند. باید خانوادهای که تصمیم دارد فرزند نداشته باشد را هم به رسمیت شناخت. باید خانوادهای را که فقط یک فرزند دارد، یا خانوادهای که به دلایل گوناگون تکوالد است، به رسمیت شناخت. ما همچنین با نوع جدیدی از خانواده مواجه هستیم که به آن خانواده مرحله دوم گفته میشود. زن و مردی که هر دو سابقه ازدواج دارند و اکنون با فرزندانشان از روابط قبلی، تشکیل خانواده جدیدی دادهاند. روابط درون این خانوادهها بسیار پیچیده است. فرزندان طلاق باید در این خانوادهها زندگی کنند و ما هنوز هیچ سیاستگذاری مشخصی برای حمایت از این کودکان نداریم. سیاستهای ما معمولاً حول کاهش طلاق میچرخد. ما تلاش میکنیم با سخت کردن شرایط قانونی، طلاق را کم کنیم. اما این کار فقط به افزایش طلاق عاطفی منجر میشود.
◽️وی در خصوص بحث رشد جمعیت و گمراهیهایی که در این زمینه مطرح میشود گفت: اگر روند ۱۵۰ سال گذشته جمعیت ایران را بررسی کنیم، میبینیم که این روند کاملاً منطبق با تغییرات جهانی بوده. در سال ۱۳۰۰، جمعیت ایران حدود ۱۰ تا ۱۲ میلیون نفر بود و جمعیت جهان کمی بیش از یک میلیارد. سهم ایران از جمعیت جهان حدود یک صدم بود. اکنون که جمعیت جهان نزدیک به ۹ میلیارد شده و ایران هم نزدیک ۹۰ میلیون نفر است، نسبت ما باز هم حدود یکصدم جمعیت جهان است. بنابراین تغییرات ما، در چارچوب تحولات جهانی است. مشکل ما، نه در روند کلی، بلکه در اعوجاجات کوتاهمدت است.
◽️در دهه شصت، ما شاهد یک جهش شدید جمعیتی بودیم؛ همان بیبیبوم پس از انقلاب و در دوران جنگ. این جهش، دولت را وادار کرد که در دهههای بعد، مدارس، دانشگاهها، اشتغال و خدمات را برای این نسل تأمین کند. اما حالا، همان نسل در دهههای ۱۴۲۰ و ۱۴۳۰ به سالمندی میرسد و نیازهای درمانی، مراقبتی و اقتصادی این جمعیت سالمند، برای کشور چالشهای بزرگی ایجاد خواهد کرد.
◽️موسوی ویایه ادامه داد: در موضوع سن ازدواج هم، ما با اعوجاجهای شدید مواجه هستیم. میانگین سن ازدواج زنان در ایران حدود ۲۳.۵ سال است. اما این رقم میانگین، واقعیتها را پنهان میکند. در استانهایی مانند سیستان و بلوچستان و خوزستان، با پدیده کودکهمسری و کودکمادری مواجهایم. در مقابل، در شهرهایی مثل تهران و اصفهان، شمار زیادی دختر مجرد بالای ۳۰ سال داریم. سیاستگذاریها باید جامع باشند؛ بهگونهای که سن ازدواج در مناطق محروم بالا برود و در کلانشهرها کاهش پیدا کند.
◽️وقتی وضعیت اقتصادی دچار بحران میشود، کارکرد خانواده تحت تأثیر قرار میگیرد. در گذشته، مرد نانآور بود و زن نقش مراقبتی داشت. اما اکنون خانواده دیگر بنگاه اقتصادی نیست؛ مصرفکننده است و یک نانآور برای اداره خانواده کافی نیست. هزینههای مسکن و آموزش فرزندان آنقدر بالاست که زن نیز باید شاغل باشد. در اروپا، سیاستهای خانواده بر محور تعادل میان اشتغال زنان و نرخ باروری تنظیم شده است. مهد کودک، مرخصی زایمان برای مردان، یارانههای فرزندآوری، همه در خدمت ایجاد تعادل میان کار و فرزند هستند. ما هم باید از این سیاستها درس بگیریم. باید بپذیریم که نهاد خانواده در حال تغییر است؛ و این تغییر، نه تهدید، بلکه واقعیتی است که اگر درست مدیریت شود، میتواند به فرصت تبدیل شود.
متن کامل گزارش
.
◽️دکتر فاطمه موسوی ویایه، جامعهشناس و پژوهشگر حوزه خانواده، در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی رکنا، به مناسبت روز جهانی خانواده، نگاهی جامعهشناختی و تحلیلی به تحولات خانواده در ایران و جهان انداخته و وضعیت کنونی، نگرانیهای سیاستگذاران، و نقش نهاد دولت در تنظیم سیاستهای جمعیتی و خانوادگی را بررسی کرده است.
◽️موسوی ویایه گفت: « تغییرات ناشی از مدرنیته، تحولات اقتصادی، روندهای جهانی و تحولات اجتماعی، همگی باعث شدهاند که خانواده سنتی پدرسالار و گسترده، دیگر کارایی گذشته را نداشته باشد. اما باید توجه کنیم که این دگرگونی به معنای «فروپاشی خانواده» نیست بلکه به معنای «تغییر شکل و تنوع اشکال خانواده» است. خانوادهها به دلیل تغییر در الگوهای ازدواج و انتظارات جدید از زندگی مشترک، شکنندهتر شدهاند. سطح باروری کاهش پیدا کرده، تعداد فرزندان در خانوادهها کمتر شده. مهاجرت، بالا رفتن سن جمعیت، افزایش طول عمر، همه اینها پیامدهایی دارند. یکی از پیامدهای کمتر دیدهشده، کاهش روابط خویشاوندی است.
◽️وی افزود: یکی از مهمترین توصیهها این است که دولتها باید انواع مختلف خانواده را به رسمیت بشناسند. باید خانوادهای که تصمیم دارد فرزند نداشته باشد را هم به رسمیت شناخت. باید خانوادهای را که فقط یک فرزند دارد، یا خانوادهای که به دلایل گوناگون تکوالد است، به رسمیت شناخت. ما همچنین با نوع جدیدی از خانواده مواجه هستیم که به آن خانواده مرحله دوم گفته میشود. زن و مردی که هر دو سابقه ازدواج دارند و اکنون با فرزندانشان از روابط قبلی، تشکیل خانواده جدیدی دادهاند. روابط درون این خانوادهها بسیار پیچیده است. فرزندان طلاق باید در این خانوادهها زندگی کنند و ما هنوز هیچ سیاستگذاری مشخصی برای حمایت از این کودکان نداریم. سیاستهای ما معمولاً حول کاهش طلاق میچرخد. ما تلاش میکنیم با سخت کردن شرایط قانونی، طلاق را کم کنیم. اما این کار فقط به افزایش طلاق عاطفی منجر میشود.
◽️وی در خصوص بحث رشد جمعیت و گمراهیهایی که در این زمینه مطرح میشود گفت: اگر روند ۱۵۰ سال گذشته جمعیت ایران را بررسی کنیم، میبینیم که این روند کاملاً منطبق با تغییرات جهانی بوده. در سال ۱۳۰۰، جمعیت ایران حدود ۱۰ تا ۱۲ میلیون نفر بود و جمعیت جهان کمی بیش از یک میلیارد. سهم ایران از جمعیت جهان حدود یک صدم بود. اکنون که جمعیت جهان نزدیک به ۹ میلیارد شده و ایران هم نزدیک ۹۰ میلیون نفر است، نسبت ما باز هم حدود یکصدم جمعیت جهان است. بنابراین تغییرات ما، در چارچوب تحولات جهانی است. مشکل ما، نه در روند کلی، بلکه در اعوجاجات کوتاهمدت است.
◽️در دهه شصت، ما شاهد یک جهش شدید جمعیتی بودیم؛ همان بیبیبوم پس از انقلاب و در دوران جنگ. این جهش، دولت را وادار کرد که در دهههای بعد، مدارس، دانشگاهها، اشتغال و خدمات را برای این نسل تأمین کند. اما حالا، همان نسل در دهههای ۱۴۲۰ و ۱۴۳۰ به سالمندی میرسد و نیازهای درمانی، مراقبتی و اقتصادی این جمعیت سالمند، برای کشور چالشهای بزرگی ایجاد خواهد کرد.
◽️موسوی ویایه ادامه داد: در موضوع سن ازدواج هم، ما با اعوجاجهای شدید مواجه هستیم. میانگین سن ازدواج زنان در ایران حدود ۲۳.۵ سال است. اما این رقم میانگین، واقعیتها را پنهان میکند. در استانهایی مانند سیستان و بلوچستان و خوزستان، با پدیده کودکهمسری و کودکمادری مواجهایم. در مقابل، در شهرهایی مثل تهران و اصفهان، شمار زیادی دختر مجرد بالای ۳۰ سال داریم. سیاستگذاریها باید جامع باشند؛ بهگونهای که سن ازدواج در مناطق محروم بالا برود و در کلانشهرها کاهش پیدا کند.
◽️وقتی وضعیت اقتصادی دچار بحران میشود، کارکرد خانواده تحت تأثیر قرار میگیرد. در گذشته، مرد نانآور بود و زن نقش مراقبتی داشت. اما اکنون خانواده دیگر بنگاه اقتصادی نیست؛ مصرفکننده است و یک نانآور برای اداره خانواده کافی نیست. هزینههای مسکن و آموزش فرزندان آنقدر بالاست که زن نیز باید شاغل باشد. در اروپا، سیاستهای خانواده بر محور تعادل میان اشتغال زنان و نرخ باروری تنظیم شده است. مهد کودک، مرخصی زایمان برای مردان، یارانههای فرزندآوری، همه در خدمت ایجاد تعادل میان کار و فرزند هستند. ما هم باید از این سیاستها درس بگیریم. باید بپذیریم که نهاد خانواده در حال تغییر است؛ و این تغییر، نه تهدید، بلکه واقعیتی است که اگر درست مدیریت شود، میتواند به فرصت تبدیل شود.
متن کامل گزارش
.
15.05.202501:57
پنجاهوسومین جلسه توسعه: آشنایی با کتاب «اقتصاد ایران و نهادها»، اثر «آزاده خرمیمقدم»
به روایت نویسنده کتاب
در کتاب اقتصاد ایران و نهادها، نظام باورها و عقاید سنتی در جامعه ایران، مورد نقد قرار گرفته است و اثرات سوء آن در ساختار اجتماعی سیاسی و اقتصادی معرفی شدهاند. نویسنده کتاب، عصر صفوی (۹۰۷ تا ۱۱۴۸ هجری مصادف با ۱۵۰۱ تا ۱۷۲۱ میلادی) را برای این بررسی انتخاب کرده است و برای آن نیز دلایل قابل اعتنایی دارد.
به اتکای برخی از نظریههای توسعه، قرار گرفتن در مسیر توسعه، مستلزم تحول در نهادهاست. برای دستیابی به این مهم، شناخت ویژگیهای نهادی جامعه که در طول تاریخ شکل گرفتهاند و پیامدها و تاثیرات آن بر سیاستها و نحوهٔ اجرای آنها امری اجتنابناپذیر است.
دسترسی به فایل صوتی جلسات:
جلسه اول / جلسه دوم / ...
@ArchiveOfLiberalism
.
به روایت نویسنده کتاب
در کتاب اقتصاد ایران و نهادها، نظام باورها و عقاید سنتی در جامعه ایران، مورد نقد قرار گرفته است و اثرات سوء آن در ساختار اجتماعی سیاسی و اقتصادی معرفی شدهاند. نویسنده کتاب، عصر صفوی (۹۰۷ تا ۱۱۴۸ هجری مصادف با ۱۵۰۱ تا ۱۷۲۱ میلادی) را برای این بررسی انتخاب کرده است و برای آن نیز دلایل قابل اعتنایی دارد.
به اتکای برخی از نظریههای توسعه، قرار گرفتن در مسیر توسعه، مستلزم تحول در نهادهاست. برای دستیابی به این مهم، شناخت ویژگیهای نهادی جامعه که در طول تاریخ شکل گرفتهاند و پیامدها و تاثیرات آن بر سیاستها و نحوهٔ اجرای آنها امری اجتنابناپذیر است.
دسترسی به فایل صوتی جلسات:
جلسه اول / جلسه دوم / ...
@ArchiveOfLiberalism
.


14.05.202515:19
🔖 چرا در ایران انقلاب نمیشود؟- مهدی خلجی - بهمن ۱۳۹۷
🎥 «چرا در ایران انقلاب نمیشود؟» 🎧 بشنوید.
🎤✍️ مهدی خلجی
«چرا در ایران انقلاب نمیشود؟» عنوان مقالهای است که سوم بهمنماه سال ۱۳۹۷ در سایت رادیو فردا منتشر کردم. فکر کردم شاید بد نباشد با روخوانی این مقاله در کانال یوتیوب، نسخهی صوتیاش را نیز در دسترس علاقمندان قرار بدهم.
✔️ دو بحث مرتبط با مقاله که امروز ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ آقای خلجی انجام داد:
🎥 نقد اصلاح طلبی دوگانه ی داخل نشین ، خارج نشین 🎧 بشنوید.
🎥 نقشِ عاملیت مردم در سیاست 🎧بشنوید.
🎥 «چرا در ایران انقلاب نمیشود؟» 🎧 بشنوید.
🎤✍️ مهدی خلجی
«چرا در ایران انقلاب نمیشود؟» عنوان مقالهای است که سوم بهمنماه سال ۱۳۹۷ در سایت رادیو فردا منتشر کردم. فکر کردم شاید بد نباشد با روخوانی این مقاله در کانال یوتیوب، نسخهی صوتیاش را نیز در دسترس علاقمندان قرار بدهم.
✔️ دو بحث مرتبط با مقاله که امروز ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ آقای خلجی انجام داد:
🎥 نقد اصلاح طلبی دوگانه ی داخل نشین ، خارج نشین 🎧 بشنوید.
🎥 نقشِ عاملیت مردم در سیاست 🎧بشنوید.
13.05.202522:38
🎥🎧 نقشِ عاملیت مردم در سیاست
🎤 مهدی خلجی - ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
🎤 مهدی خلجی - ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
13.05.202508:36
👀 جامعهشناسِ محترم! مدیریتِ کلانِ کشور، تابعِ سیاستهای کلانِ کشور است!
✍️ حسن معین - ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
اتفاقا سیاست های کلان کشور دانشآموزان را ماده خام در نظر گرفتهاند. اقلا بیست سال است که رسما اعلام شده اما جامعهشناسان و عالمانِ امور آموزشی در خواب ناز و یا در خدمتِ نظام مشغول فعالیتهای پژوهشی بودند. بیمسئولیتی فقط از مقاماتِ عالی و سیاسی نیست. دانشگاهها انتظارات را برآورده نکردند. البته نهادها به هم مربوط هستند و مشکل ساختاری است. اما این حدِّ از رخوت در دانشگاهها، نشانهی ایراد در عوامل است.
هرچند مدارس کشور در اواخر اردیبهشت تعطیل شده و این بخشنامه ظاهرا برای سازمان دادن به برگزاری امتحانات خرداد ماه ابلاغ شده است. اما ناخواسته ذهنیتِ عدالتخواهانِ حکومتی در جیم الف را آشکار کرده است:
اطلاعیه وزارت آموزش و پرورش؛
📍مدارس یکنوبته: از ۶ صبح تا ۱۳، برنامهریزی با خود مدرسه است.
📍مدارس دونوبته: نوبت اول ۶ تا ۹:۳۰، نوبت دوم ۱۰ تا ۱۳:۳۰.
📍امتحانات نهایی پایههای ۱۱ و ۱۲: از ۲۸ اردیبهشت تا ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، فقط در نوبت صبح.
.
✍️ حسن معین - ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
اتفاقا سیاست های کلان کشور دانشآموزان را ماده خام در نظر گرفتهاند. اقلا بیست سال است که رسما اعلام شده اما جامعهشناسان و عالمانِ امور آموزشی در خواب ناز و یا در خدمتِ نظام مشغول فعالیتهای پژوهشی بودند. بیمسئولیتی فقط از مقاماتِ عالی و سیاسی نیست. دانشگاهها انتظارات را برآورده نکردند. البته نهادها به هم مربوط هستند و مشکل ساختاری است. اما این حدِّ از رخوت در دانشگاهها، نشانهی ایراد در عوامل است.
هرچند مدارس کشور در اواخر اردیبهشت تعطیل شده و این بخشنامه ظاهرا برای سازمان دادن به برگزاری امتحانات خرداد ماه ابلاغ شده است. اما ناخواسته ذهنیتِ عدالتخواهانِ حکومتی در جیم الف را آشکار کرده است:
اطلاعیه وزارت آموزش و پرورش؛
📍مدارس یکنوبته: از ۶ صبح تا ۱۳، برنامهریزی با خود مدرسه است.
📍مدارس دونوبته: نوبت اول ۶ تا ۹:۳۰، نوبت دوم ۱۰ تا ۱۳:۳۰.
📍امتحانات نهایی پایههای ۱۱ و ۱۲: از ۲۸ اردیبهشت تا ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، فقط در نوبت صبح.
با این معلمان و مدیران که ما داریم مدارس یک نوبته دولتی هم از حقشون برای داشتن۷ ساعت آموزش و پرورش در روز صرفنظر کرده تا عدالت بین دانشآموزان مدارس یک نوبته و دو نوبته برقرار گردد و از سه و نیم ساعت در روز فراتر نرود.
.
12.05.202506:00
🎥🎧 پرسش و پاسخ با مهدی خلجی در بابِ خلیج فارس
🛎 مهدی خلجی در این جلسه یک ساعت و نیم به برخی نقد و نظرها دربارهی مسألهی خلیج فارس پرداخته است.
📣 امشب دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت هفت و نیم شب به وقت تهران در این لینک این بحث ادامه خواهد یافت. تحتِ عنوانِ: در بارهی خلیج فارس چگونه با هم حرف بزنیم؟
🛎 مهدی خلجی در این جلسه یک ساعت و نیم به برخی نقد و نظرها دربارهی مسألهی خلیج فارس پرداخته است.
📣 امشب دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت هفت و نیم شب به وقت تهران در این لینک این بحث ادامه خواهد یافت. تحتِ عنوانِ: در بارهی خلیج فارس چگونه با هم حرف بزنیم؟
12.05.202505:39
👳🏻♂️روحانیت به هیچکدام از پرسشهای اساسی جامعه پاسخ نداده است!
✍️ عباس عبدی - ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
گرچه ۱۰۳سال از تاسیس حوزه علمیه قم میگذرد؛ ولی شاید به دلایل روشنی از جمله حوادث سال۱۴۰۱ برگزاری مراسم برای صدمین سال تاسیس این نهاد در آن سال، ممکن یا مناسب نبوده است؛ لذا بهجای آن امسال این مراسم برگزار شده است.
هنگامی که انقلاب شد یکی از شعارهایی که رواج یافت، وحدت حوزه و دانشگاه بود. درباره معنای این وحدت توافق چندانی وجود نداشت؛ ولی این شعار نشاندهنده واقعیت جدا بودن این دو نهاد از یکدیگر بود؛ واقعیتی که در جوامع غربی به این شدت شاهد آن نبودیم و ریشه دانشگاههای مهم غرب، در مراکز علمی وابسته به کلیسا یا همان حوزههای علمیه مسیحیت بود.
در ایران و علیرغم تقدم تاسیس حوزه بر دانشگاه، هیچگاه حوزه نتوانست یا نخواست که پیشگام در آموزش دانشهایی جز فقه باشد؛ حتی از فلسفه نیز پرهیز میکردند و چهبسا با استادان فلسفه در حوزه مخالفت جدی داشتند.
جالب اینکه مجتهدین مسلم که به تعبیری میتوانستند حقوقدانان برجستهای هم باشند، نتوانستند حتی علم و دانش جدید حقوق را در حوزهها تدریس کنند و دچار نوعی از رکود و انجماد در نظام آموزشی بودند.
این تصور در ابتدای انقلاب وجود نداشت و به همین دلیل هم پس از انقلاب تعدادی از دانشجویان و یا فارغالتحصیلان و حتی استادان دانشگاه وارد حوزه شدند؛ ولی خیلی زود از راه رفته پشیمان شدند و برگشتند و بهجایش روحانیون عازم دانشگاه شدند و حتی سعی کردند که در قم دانشگاه تاسیس کنند و مدرک دانشگاهی بدهند و اغلب هم عنوان دانشگاهی برای خود انتخاب کردند.
بیاییم نگاهی منصفانه به دستاوردهای آن در نیمقرن اخیر بیندازیم. بزرگترین خروجی حوزه در تدوین قانون اساسی است که طبعاً ربطی به پس از انقلاب ندارد. واقعیت این است که روحانیت پیش از انقلاب در میان مردم بود و ادعای حل مسائل جامعه را داشت. ولی پس از انقلاب و در عمل معلوم شد که شناخت کافی از واقعیتهای مبانی علمی حکومتداری و الزامات حکمرانی وجود ندارد.
مسئله اصلی ترس آنان از علم جدید بود. علم جدید چیزی جز روش علمی متفاوت از قدیم نبود. یکی از دلایلی که اغلب تحصیلکردگان حوزه و دانشگاه اعتبار و عنوان دانشگاهی را ترجیح میدهند، توجه آنها به اعتبار روش و اهمیت منطق علمی است که در دانشگاهها غالب است.
در اروپا طبابت و حقوق و فلسفه ارتباط نزدیکی با آموزههای الهیاتی داشتند و در نهایت نیز پزشکی و حقوق مدرن از دل آن بیرون آمدند و فلسفه هم همواره مرتبط با کلیسا و علمای مسیحیت بود؛ ولی در ایران نوعی عقبگرد در این زمینهها را میبینیم.
ریشه طب مثلاً اسلامی علیه پزشکی مدرن را برخی روحانیون در قم آبیاری میکنند. این روشها زیانی به علم پزشکی نمیزند، بلکه اعتبار آموزههای حوزوی را با سوال مواجه میکند. انواع خرافات عجیب و غریب که نوعی دکانداری است به نام دین و با لباس آن منتشر میشود و کسی هم مانع آنها نیست.
تقریباً کمتر مسئلهای است که فرد معتبری از آنان حاضر به گفتوگوی انتقادی شود ولی در همه حوزهها نظرات یکسویه ارائه میدهند. گویی هیچ نظارتی بر آنان وجود ندارد. بهشدت سیاستزده شدهاند و استقلال آنها در برابر قدرت چون گذشته نیست و همین امر اعتبار اخلاق و نظرات آنان را با سوالهای کلیدی مواجه کرده است.
اگر سری به نمایشگاه کتاب زده شود، اعتبار ادعاهای مزبور درباره فقدان توانمندیهای حوزه در پاسخ به مسائل روز جامعه معلوم خواهد شد که عملاً کتابهای حوزوی که به موضوعات مهم روز پاسخ دهند، در دسترس نیستند و هیچکدام از پرسشهای اساسی جامعه پاسخ داده نمیشود.
هرچند نیازی در رفتن به نمایشگاه کتاب هم نیست.
البته و حتماً دستاوردهایی بوده است؛ ولی قطعاً به نسبت انتظارات و مسئولیتها و ادعاهای رسمی، این دستاوردها بهشدت نامتوازن است.
✍️ عباس عبدی - ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
گرچه ۱۰۳سال از تاسیس حوزه علمیه قم میگذرد؛ ولی شاید به دلایل روشنی از جمله حوادث سال۱۴۰۱ برگزاری مراسم برای صدمین سال تاسیس این نهاد در آن سال، ممکن یا مناسب نبوده است؛ لذا بهجای آن امسال این مراسم برگزار شده است.
هنگامی که انقلاب شد یکی از شعارهایی که رواج یافت، وحدت حوزه و دانشگاه بود. درباره معنای این وحدت توافق چندانی وجود نداشت؛ ولی این شعار نشاندهنده واقعیت جدا بودن این دو نهاد از یکدیگر بود؛ واقعیتی که در جوامع غربی به این شدت شاهد آن نبودیم و ریشه دانشگاههای مهم غرب، در مراکز علمی وابسته به کلیسا یا همان حوزههای علمیه مسیحیت بود.
در ایران و علیرغم تقدم تاسیس حوزه بر دانشگاه، هیچگاه حوزه نتوانست یا نخواست که پیشگام در آموزش دانشهایی جز فقه باشد؛ حتی از فلسفه نیز پرهیز میکردند و چهبسا با استادان فلسفه در حوزه مخالفت جدی داشتند.
جالب اینکه مجتهدین مسلم که به تعبیری میتوانستند حقوقدانان برجستهای هم باشند، نتوانستند حتی علم و دانش جدید حقوق را در حوزهها تدریس کنند و دچار نوعی از رکود و انجماد در نظام آموزشی بودند.
این تصور در ابتدای انقلاب وجود نداشت و به همین دلیل هم پس از انقلاب تعدادی از دانشجویان و یا فارغالتحصیلان و حتی استادان دانشگاه وارد حوزه شدند؛ ولی خیلی زود از راه رفته پشیمان شدند و برگشتند و بهجایش روحانیون عازم دانشگاه شدند و حتی سعی کردند که در قم دانشگاه تاسیس کنند و مدرک دانشگاهی بدهند و اغلب هم عنوان دانشگاهی برای خود انتخاب کردند.
به عبارت دیگر، این دانشگاه نبود که حوزوی شد بلکه این حوزه بود که سعی کرد خود را به صورت دانشگاه درآورد، و این را نمیتوان نشانه موفقیت آن دانست؛ چون به اندازه کافی دانشآموختگان دانشگاهی داریم و کم هم نداریم. مشکل ما این است که حوزه فاقد آموزش بهروز و کارآمدی است که بتواند مطابق ادعاهایش پاسخگوی نیازهای مردم و حکومت و حل مسائل کشور باشد.
بیاییم نگاهی منصفانه به دستاوردهای آن در نیمقرن اخیر بیندازیم. بزرگترین خروجی حوزه در تدوین قانون اساسی است که طبعاً ربطی به پس از انقلاب ندارد. واقعیت این است که روحانیت پیش از انقلاب در میان مردم بود و ادعای حل مسائل جامعه را داشت. ولی پس از انقلاب و در عمل معلوم شد که شناخت کافی از واقعیتهای مبانی علمی حکومتداری و الزامات حکمرانی وجود ندارد.
مسئله اصلی ترس آنان از علم جدید بود. علم جدید چیزی جز روش علمی متفاوت از قدیم نبود. یکی از دلایلی که اغلب تحصیلکردگان حوزه و دانشگاه اعتبار و عنوان دانشگاهی را ترجیح میدهند، توجه آنها به اعتبار روش و اهمیت منطق علمی است که در دانشگاهها غالب است.
در اروپا طبابت و حقوق و فلسفه ارتباط نزدیکی با آموزههای الهیاتی داشتند و در نهایت نیز پزشکی و حقوق مدرن از دل آن بیرون آمدند و فلسفه هم همواره مرتبط با کلیسا و علمای مسیحیت بود؛ ولی در ایران نوعی عقبگرد در این زمینهها را میبینیم.
ریشه طب مثلاً اسلامی علیه پزشکی مدرن را برخی روحانیون در قم آبیاری میکنند. این روشها زیانی به علم پزشکی نمیزند، بلکه اعتبار آموزههای حوزوی را با سوال مواجه میکند. انواع خرافات عجیب و غریب که نوعی دکانداری است به نام دین و با لباس آن منتشر میشود و کسی هم مانع آنها نیست.
تقریباً کمتر مسئلهای است که فرد معتبری از آنان حاضر به گفتوگوی انتقادی شود ولی در همه حوزهها نظرات یکسویه ارائه میدهند. گویی هیچ نظارتی بر آنان وجود ندارد. بهشدت سیاستزده شدهاند و استقلال آنها در برابر قدرت چون گذشته نیست و همین امر اعتبار اخلاق و نظرات آنان را با سوالهای کلیدی مواجه کرده است.
دو عنصر پول و قدرت سیاسی بیش از ظرفیت جذب وارد این نهاد شده است؛ در نتیجه با این دو عنصر میکوشند که نارساییهای عناصر دیگر را جبران کنند. درحالیکه عامل قدرتمندی آنها همان عناصر تضعیف شده است که هیچ چیزی نمیتواند جایگزین آنها شود.
اگر سری به نمایشگاه کتاب زده شود، اعتبار ادعاهای مزبور درباره فقدان توانمندیهای حوزه در پاسخ به مسائل روز جامعه معلوم خواهد شد که عملاً کتابهای حوزوی که به موضوعات مهم روز پاسخ دهند، در دسترس نیستند و هیچکدام از پرسشهای اساسی جامعه پاسخ داده نمیشود.
هرچند نیازی در رفتن به نمایشگاه کتاب هم نیست.
در زمینه جرم و مجازات و سیاست کیفری، در موضوع حقوق زنان و خانواده، در موضوع اصل و مبنای حکومت و شهروندی، در مسئله مهم سیاستهای اقتصادی، بانکداری و پول، اخلاق و فلسفه آن و... کمتر پرسشی است که پاسخ ولو اجمالی و قابلاعتنا دریافت شود.
البته و حتماً دستاوردهایی بوده است؛ ولی قطعاً به نسبت انتظارات و مسئولیتها و ادعاهای رسمی، این دستاوردها بهشدت نامتوازن است.
11.05.202521:07
روزنامه اینترنتی فراز: افزایش فردگرایی، کاهش همبستگی اجتماعی و جامعه مستعد شورش
نسخه کامل گفتگو با "رضا کلاهی" جامعهشناس
نسخه کامل گفتگو با "رضا کلاهی" جامعهشناس
11.05.202518:11
🔻بحران پنهان سالمندی در ایران چه پیامدهایی دارد؟🔻
🔵 وضعیت زندگی سالمندان ایرانی در سالهای اخیر بیش از گذشته رو به وخامت گذشته است. افزایش خودکشی سالمندان یکی از پیامدهای این زندگی وخامت بار رو به رشد است. خودکشی در میان این گروه سنی از ۵ در صدهزار به ۱۲ در صد هزار نفر رسیده است. یعنی معادلِ معدل بینالمللی خودکشی در جهان.
🔵 افزایش فقر و سخت شدن زندگی خانوادگی دو عامل مهم این وخامت است. آمار رسمی میگوید ۲۲ درصد از سالمندان در فقر مطلق به سر می برند و ۱۷ درصد آنان در وضعیت فقر شدید. خانواده هستهای نیز دیگر قادر نیست خدمات دوران سالمندی را عرضه کند.
🔵 دست به دست دادن این عوامل سالمندان زیادی را به انزوا کشانده است. تغییر نقش و موقعیت اجتماعی در خانواده و حوزه کار و شغل، در کنار ناتوانیهای ناشی از فقر به شرم اجتماعی از حضور انجامیده است. وقتی بر اینها، پرسشهای مربوط به بی معنایی راه طی شدهی زندگی هم اضافه شود، احتمال خودکشی را تقویت میکند.
🔵این موضوعات و نیز خطوط اصلیِ راههایی که کشورهای دیگر برای مقابله با بحران سالمندی در پیش گرفتهاند، در این مصاحبهی کوتاه در کمتر از ۵ دقیقه، مطرح شده است.
اگر دوست دارید، این جا 👇 کاملش رو ببینید!
https://youtu.be/38-1CQO1Wxw
🔵 وضعیت زندگی سالمندان ایرانی در سالهای اخیر بیش از گذشته رو به وخامت گذشته است. افزایش خودکشی سالمندان یکی از پیامدهای این زندگی وخامت بار رو به رشد است. خودکشی در میان این گروه سنی از ۵ در صدهزار به ۱۲ در صد هزار نفر رسیده است. یعنی معادلِ معدل بینالمللی خودکشی در جهان.
🔵 افزایش فقر و سخت شدن زندگی خانوادگی دو عامل مهم این وخامت است. آمار رسمی میگوید ۲۲ درصد از سالمندان در فقر مطلق به سر می برند و ۱۷ درصد آنان در وضعیت فقر شدید. خانواده هستهای نیز دیگر قادر نیست خدمات دوران سالمندی را عرضه کند.
🔵 دست به دست دادن این عوامل سالمندان زیادی را به انزوا کشانده است. تغییر نقش و موقعیت اجتماعی در خانواده و حوزه کار و شغل، در کنار ناتوانیهای ناشی از فقر به شرم اجتماعی از حضور انجامیده است. وقتی بر اینها، پرسشهای مربوط به بی معنایی راه طی شدهی زندگی هم اضافه شود، احتمال خودکشی را تقویت میکند.
🔵این موضوعات و نیز خطوط اصلیِ راههایی که کشورهای دیگر برای مقابله با بحران سالمندی در پیش گرفتهاند، در این مصاحبهی کوتاه در کمتر از ۵ دقیقه، مطرح شده است.
اگر دوست دارید، این جا 👇 کاملش رو ببینید!
https://youtu.be/38-1CQO1Wxw
转发自:
مهدی خلجی

11.05.202518:08
توصیههای امبرتو اکو دربارهی نوشتن
۱. تو پروست نیستی. جملههای طولانی ننویس.
۲. زود زود پاراگراف جدیدی را شروع کن.
۳. هرچه به ذهنات میآید را بنویس.
۴. اصرار نداشته باش که از فصل اول شروع کنی.
۵. هر اصطلاح جدیدی را که برای اولین بار به کار میبری توضیح بده.
@khalajich
۱. تو پروست نیستی. جملههای طولانی ننویس.
۲. زود زود پاراگراف جدیدی را شروع کن.
۳. هرچه به ذهنات میآید را بنویس.
۴. اصرار نداشته باش که از فصل اول شروع کنی.
۵. هر اصطلاح جدیدی را که برای اولین بار به کار میبری توضیح بده.
@khalajich
11.05.202516:06
🛎 گرامیداشت دکتر سعید مدنی
پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت
ساعت ۲۱ ایران
ساعت ۱۹:۳۰ اروپا مرکزی
با حضور: ابوطالب آدینه وند، اردشیر امیرارجمند، امیر طیرانی، تقی رحمانی، حسن یوسفی اشکوری، حسین رزاق، حسین رفیعی، عبدالله مومنی، علیرضا رجایی، فاطمه گوارایی، فرج سرکوهی، کاظم کردوانی، کیوان صمیمی، مجتبی نجفی، محمد توسلی، محمد حبیبی، محمد حیدرزاده، محمد کریمی، محمدرضا نیکفر، محمود دردکشان، مسعود پدرام، مصطفی محب کیا، مطهره گونهای
🔗 لینک جلسه در کلاب «برای فردای ایران »
@bfi1400
پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت
ساعت ۲۱ ایران
ساعت ۱۹:۳۰ اروپا مرکزی
با حضور: ابوطالب آدینه وند، اردشیر امیرارجمند، امیر طیرانی، تقی رحمانی، حسن یوسفی اشکوری، حسین رزاق، حسین رفیعی، عبدالله مومنی، علیرضا رجایی، فاطمه گوارایی، فرج سرکوهی، کاظم کردوانی، کیوان صمیمی، مجتبی نجفی، محمد توسلی، محمد حبیبی، محمد حیدرزاده، محمد کریمی، محمدرضا نیکفر، محمود دردکشان، مسعود پدرام، مصطفی محب کیا، مطهره گونهای
🔗 لینک جلسه در کلاب «برای فردای ایران »
@bfi1400
11.05.202515:56
در آغوشِ خداوند!
هرگز در قلبم نتوانستهام دو شخصیت عمیقاً جذاب را از هم جدا کنم که در جهانِ فانی بسیار از هم فاصله دارند و در جهانِ ابدی، یعنی در آغوشِ خداوند، با هم یکیاند. آنان همچون دو برادرند؛ سنفرانسیس آسیزی و آلبرت شوایتزر.
همان عشقِ لطیف و پُرشور به طبیعت. آنان روز و شب در قلبهایشان برادرمان خورشید را نیایش میکنند، خواهرانمان ماه، دریا و آتش را میستایند. هر دو برگِ یک درخت را بر سرانگشتانشان میگیرند و معجزهٔ تمام خلقت را در آن میبینند.
همان شورِ محبتآمیزِ سرشار از احترام نسبت به هر چیزِ زنده و هر چیزی که نفس میکشد: انسان، مار، مورچه. زندگی برای هر دوی آنان مقدس است...
همان شفقت و مهربانی نسبت به هر چیزی که رنج میکشد. یکی از آنان جذامیانِ سفیدپوست را برگزیده و دیگری جذامیانِ سیاه آفریقایی را، بیانتهاترین پرتگاه رنج و بدبختی...
همان جنون قدسی: انکارِ شادیهایِ زندگی، قربانی کردنِ مرواریدهای کوچک تا بتوان مرواریدِ بزرگ را به چنگ آورد، انتخاب سربالایی بین دو پرتگاه که به سوی جنون قدسی پیش میرود. با ارادهٔ آزاد خود، غیرممکن را انتخاب میکنند...
همان طنزِ خوشایند... خندهای که از اعماق قلب سبکبالشان به گوش میرسد...
همان عشقِ سوداوار به موسیقی. آنچه توماس چلائو دربارهٔ یکی گفت دربارهٔ دیگری هم صادق است: «دیواری بسیار نازک او را از فناپذیری جدا میکند. به همین دلیل آهنگِ قدسی را از میان دیوار شنید.» لذتی که هر یک از آنان با گوش کردن به این آهنگ احساس میکنند با خلسه یکی است...
و هر دو مالکِ سنگِ کیمیایِ فیلسوفاند که بیارزشترین فلزات را به طلا و طلا را به روح تبدیل میکنند....
دو سال پیش، پاییزی عمیقاً سنفرانسیسی را در آسیزی گذراندم. تنها در جادهٔ بالای دشت مقدس اومبریا راه میرفتم، لبفروبسته به زمینی که شادمان زیر انوارِ خورشیدِ مهربان گسترده شده بود زُل زدم. زمین وظیفهاش را به انجام رسانده بود. گندم را به انسان داده، و جو و کاه را به الاغان و رمههای گاو و گوسفند. میوههایی به شیرینی عسل بر درختهای تاک و انجیر آویخته بود. بر مبنای قانون ابدی، او مراحل زایمان و درد را با صبر و قطعیت پیموده بود و عاقبت به برداشتِ محصولِ پُربارِ فضیلت خود در پاییز رسیده بود.
آنجا در آسیزی بود، در شُکوه این پاییز زیبا که من برای اولبار این دو برادر را دیدم (با چشمهای خود دیدم) که دست در دست هم زیر درختهایی پُر از زیتونهایِ کوچکِ سبز راه میرفتند...
به همین دلیل بعد از ترک آسیزی و شروع کتابم دربارهٔ سنفرانسیس، میتوانستم حضور آلبرت شوایتزر را حس کنم که بر بالای سرم خم شده بود، ذهن و دستم را هدایت میکرد. اگر قرار بود کتابی دربارهی آلبرت شوایتزر بنویسم، آنوقت یقیناً این سنفرانسیس بود که بر بالای سرم خم میشد و زندگی برادرش را به من دیکته میکرد. به این ترتیب، آلبرت شوایتزر به من کمک کرد تا این کتاب را بنویسم که پُر است از رنج و شادی و با آنچه میوهی غایی است، با قطعیت....
سنفرانسیس آخرین روحِ قرون وسطایی و اولین روح دورانِ رنسانس بود. در دنیای معاصری که ما زندگی میکنیم، پٔر از زشتی، جهل و بیعدالتی، شاید آلبرت شوایتزر اولین روح رنسانس جدید باشد! اگر مقرر است که این زمین تاب آورد، این مرد الگوی بشریت آینده را پیشاپیش تصویر میکند. آلبرت شوایتزر تسلایی بزرگ در میان ماست. رحمت خداوند بر او باد. او اعتماد به انسانِ از گلسرشتهیِ خدایگونه را در ما به وجود میآورد.
▪️نیکوس کازانتزاکیس: تألیف هلن کازانتزاکیس، ترجمهٔ فرزانه قوجلو، نشر ماهریس، ص ۶۵۶.
@irajrezaie
هرگز در قلبم نتوانستهام دو شخصیت عمیقاً جذاب را از هم جدا کنم که در جهانِ فانی بسیار از هم فاصله دارند و در جهانِ ابدی، یعنی در آغوشِ خداوند، با هم یکیاند. آنان همچون دو برادرند؛ سنفرانسیس آسیزی و آلبرت شوایتزر.
همان عشقِ لطیف و پُرشور به طبیعت. آنان روز و شب در قلبهایشان برادرمان خورشید را نیایش میکنند، خواهرانمان ماه، دریا و آتش را میستایند. هر دو برگِ یک درخت را بر سرانگشتانشان میگیرند و معجزهٔ تمام خلقت را در آن میبینند.
همان شورِ محبتآمیزِ سرشار از احترام نسبت به هر چیزِ زنده و هر چیزی که نفس میکشد: انسان، مار، مورچه. زندگی برای هر دوی آنان مقدس است...
همان شفقت و مهربانی نسبت به هر چیزی که رنج میکشد. یکی از آنان جذامیانِ سفیدپوست را برگزیده و دیگری جذامیانِ سیاه آفریقایی را، بیانتهاترین پرتگاه رنج و بدبختی...
همان جنون قدسی: انکارِ شادیهایِ زندگی، قربانی کردنِ مرواریدهای کوچک تا بتوان مرواریدِ بزرگ را به چنگ آورد، انتخاب سربالایی بین دو پرتگاه که به سوی جنون قدسی پیش میرود. با ارادهٔ آزاد خود، غیرممکن را انتخاب میکنند...
همان طنزِ خوشایند... خندهای که از اعماق قلب سبکبالشان به گوش میرسد...
همان عشقِ سوداوار به موسیقی. آنچه توماس چلائو دربارهٔ یکی گفت دربارهٔ دیگری هم صادق است: «دیواری بسیار نازک او را از فناپذیری جدا میکند. به همین دلیل آهنگِ قدسی را از میان دیوار شنید.» لذتی که هر یک از آنان با گوش کردن به این آهنگ احساس میکنند با خلسه یکی است...
و هر دو مالکِ سنگِ کیمیایِ فیلسوفاند که بیارزشترین فلزات را به طلا و طلا را به روح تبدیل میکنند....
دو سال پیش، پاییزی عمیقاً سنفرانسیسی را در آسیزی گذراندم. تنها در جادهٔ بالای دشت مقدس اومبریا راه میرفتم، لبفروبسته به زمینی که شادمان زیر انوارِ خورشیدِ مهربان گسترده شده بود زُل زدم. زمین وظیفهاش را به انجام رسانده بود. گندم را به انسان داده، و جو و کاه را به الاغان و رمههای گاو و گوسفند. میوههایی به شیرینی عسل بر درختهای تاک و انجیر آویخته بود. بر مبنای قانون ابدی، او مراحل زایمان و درد را با صبر و قطعیت پیموده بود و عاقبت به برداشتِ محصولِ پُربارِ فضیلت خود در پاییز رسیده بود.
آنجا در آسیزی بود، در شُکوه این پاییز زیبا که من برای اولبار این دو برادر را دیدم (با چشمهای خود دیدم) که دست در دست هم زیر درختهایی پُر از زیتونهایِ کوچکِ سبز راه میرفتند...
به همین دلیل بعد از ترک آسیزی و شروع کتابم دربارهٔ سنفرانسیس، میتوانستم حضور آلبرت شوایتزر را حس کنم که بر بالای سرم خم شده بود، ذهن و دستم را هدایت میکرد. اگر قرار بود کتابی دربارهی آلبرت شوایتزر بنویسم، آنوقت یقیناً این سنفرانسیس بود که بر بالای سرم خم میشد و زندگی برادرش را به من دیکته میکرد. به این ترتیب، آلبرت شوایتزر به من کمک کرد تا این کتاب را بنویسم که پُر است از رنج و شادی و با آنچه میوهی غایی است، با قطعیت....
سنفرانسیس آخرین روحِ قرون وسطایی و اولین روح دورانِ رنسانس بود. در دنیای معاصری که ما زندگی میکنیم، پٔر از زشتی، جهل و بیعدالتی، شاید آلبرت شوایتزر اولین روح رنسانس جدید باشد! اگر مقرر است که این زمین تاب آورد، این مرد الگوی بشریت آینده را پیشاپیش تصویر میکند. آلبرت شوایتزر تسلایی بزرگ در میان ماست. رحمت خداوند بر او باد. او اعتماد به انسانِ از گلسرشتهیِ خدایگونه را در ما به وجود میآورد.
▪️نیکوس کازانتزاکیس: تألیف هلن کازانتزاکیس، ترجمهٔ فرزانه قوجلو، نشر ماهریس، ص ۶۵۶.
@irajrezaie
记录
24.01.202523:59
611订阅者17.03.202517:00
400引用指数01.01.202523:59
83每帖平均覆盖率11.02.202508:46
40广告帖子的平均覆盖率13.02.202523:59
28.57%ER02.05.202519:57
7.43%ERR登录以解锁更多功能。