عشق در سکوت، شبیہ بارونیہ کہ آهستہ مےباره؛ بدون این کہ صدایے داشتہ باشہ اما تمام وجودت رو خیس مےکنہ. نہ قولے داده؛ نہ اسمے از دوست داشتن آورده اما توے نگاه و حضورش، توے همون لحظههاے بےکلام، هزار بار گفتہ که تو رو ستایش مےکنہ. این عشق، فریاد نمےزنہ… با یک لبخند، با یک ماندنِ بےمنت، خودش رو نشون مےده. گاهے عمیقترین عشقها، همونهایے هستن کہ هیچوقت گفتہ نشدن… فقط حس شدن فقط ماندن…