转发自:
𝟸:𝟹𝟻
05.02.202511:27
-میل‌آدم‌ها‌به‌بردگی‌قابل‌باور‌نیست.
خدایا..
بعضی‌وقت‌ها‌چنان‌آزادیشان‌را‌پرت‌می‌کنند‌کنار
انگار‌داغ‌است
و‌دست‌شان‌را‌می‌سوزاند؛استیوتولتز
خدایا..
بعضی‌وقت‌ها‌چنان‌آزادیشان‌را‌پرت‌می‌کنند‌کنار
انگار‌داغ‌است
و‌دست‌شان‌را‌می‌سوزاند؛استیوتولتز
04.02.202510:14
وقتی تو سردترین روزای زمستون توی خونه تنها موندی و کسی نبود که دستای یختو تو دستاش بگیره و روی پیشونیت بوسه بزنه ، یاد من میوفتی؟!
转发自:
𝖣𝖾𝖺𝖽 𝖬𝖾𝗆𝗈𝗋𝗂𝖾𝗌
04.02.202510:10
𝖳𝗁𝗂𝗌 𝖿𝗈𝗅𝖽𝖾𝗋 𝗂𝗌 𝖿𝗈𝗋 𝗒𝗈𝗎 𝗂𝖿 𝗒𝗈𝗎 𝖺𝗋𝖾 𝗅𝗈𝗈𝗄𝗂𝗇𝗀 𝖿𝗈𝗋 𝖼𝗁𝖺𝗇𝗇𝖾𝗅𝗌 𝗅𝗂𝗄𝖾:
𝖢𝗁𝖾𝖼𝗄 𝖧𝖾𝗋𝖾.
ㅤㅤ𝖢𝗁𝖾𝖼𝗄 𝖧𝖾𝗋𝖾.
ㅤㅤㅤㅤ𝖢𝗁𝖾𝖼𝗄 𝖧𝖾𝗋𝖾.
ㅤ ㅤㅤㅤㅤㅤ𝖢𝗁𝖾𝖼𝗄 𝖧𝖾𝗋𝖾.
ㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤ𝖢𝗁𝖾𝖼𝗄 𝖧𝖾𝗋𝖾.
ㅤㅤㅤㅤ
فـولـدرایِ بـالـا رو از دسـت نـده و حـتما چـکـشون کـن!
ㅤㅤㅤㅤㅤ|𝖣𝖾𝖺𝖽 𝖬𝖾𝗆𝗈𝗋𝗂𝖾𝗌|
چـنلایِ کـاربردی تـو هـر زمـینه ای میـخوای ایـن فـولـدر رو حتـما چـک کـن.
𝖢𝗁𝖾𝖼𝗄 𝖧𝖾𝗋𝖾.
فـیکـشن و سنـاریو هـای هـات از کـاپل مـوردِ عـلـاقت مـیخوای؟!
ㅤㅤ𝖢𝗁𝖾𝖼𝗄 𝖧𝖾𝗋𝖾.
لـیسـت سـریال هـای خـارجی جـدید تـو این چنـلـا همـراه بـا لیـنکِ دانلـودشـون گـذاشـته شـده.
ㅤㅤㅤㅤ𝖢𝗁𝖾𝖼𝗄 𝖧𝖾𝗋𝖾.
عـکس هایِ کـاپلـی میـخوای بـرایِ سـِت کردن؟!
ㅤ ㅤㅤㅤㅤㅤ𝖢𝗁𝖾𝖼𝗄 𝖧𝖾𝗋𝖾.
ایـن چـنلـا کـه وایـبِ خـاصـی دارن رو جـوین نیـستی؟!
ㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤ𝖢𝗁𝖾𝖼𝗄 𝖧𝖾𝗋𝖾.
ㅤㅤㅤㅤ
فـولـدرایِ بـالـا رو از دسـت نـده و حـتما چـکـشون کـن!
ㅤㅤㅤㅤㅤ|𝖣𝖾𝖺𝖽 𝖬𝖾𝗆𝗈𝗋𝗂𝖾𝗌|
转发自:
𝗖𝗶𝘁𝘆𝗢𝗳𝗗𝗲𝗮𝗱
04.02.202510:08
بهم گفتی جوری باشم که دوست داری من رو ببینی؛
گفتـی اگر اینطـور ادامه بدم ترکـم میکنـی.
انجـامش دادم. چشـم‌هام رو بستـم تا دیگه غم‌هـام رو نبینی.
دست‌هـام رو پس کشیدم تا دیگه زخـم‌هـام رو نبینی.
گریـه نکردم تا دیگه اشک‌هـام رو نبینـی.
پشت سرت راه رفتم تا دیگه پاهـای خستـم رو نبینی.
من وجـودم رو پـاک کردم.
انقدری از بیـن بردم که دیگه چیـزی برای دیدن وجود نداشت؛
زمانی که بالاخـره سرت رو بالا آوردی تا نگاهـم کنـی. من نبـودم.
شایدم بودم ولـی تو هنوز هـم من رو نمی‌دیدی؛
خواستـم صدات بزنـم. ولی صدایـی نداشتـم.
من هیـچ شدم. برای خـودم. برای تـو.
ولـی روحِ عذاب کشیـدم پر رنگ‌تر از هر وقتـی نفس می‌کشیـد.
میدیدمـش که یه گوشـه ایستـاده بود و با تیکه‌هـای خـورد شده‌ی وجـودم توی دست‌های زخمیـش بهت نگاه میکـرد.
متوجـه نگـاهش شدی؟ نـه.
من برای تـو، به خاطـر تـو نیست شدم.
ولی تـو دنبالـم نگشتـی تا پیـدام کنـی.
گفتـی اگر اینطـور ادامه بدم ترکـم میکنـی.
انجـامش دادم. چشـم‌هام رو بستـم تا دیگه غم‌هـام رو نبینی.
دست‌هـام رو پس کشیدم تا دیگه زخـم‌هـام رو نبینی.
گریـه نکردم تا دیگه اشک‌هـام رو نبینـی.
پشت سرت راه رفتم تا دیگه پاهـای خستـم رو نبینی.
من وجـودم رو پـاک کردم.
انقدری از بیـن بردم که دیگه چیـزی برای دیدن وجود نداشت؛
زمانی که بالاخـره سرت رو بالا آوردی تا نگاهـم کنـی. من نبـودم.
شایدم بودم ولـی تو هنوز هـم من رو نمی‌دیدی؛
خواستـم صدات بزنـم. ولی صدایـی نداشتـم.
من هیـچ شدم. برای خـودم. برای تـو.
ولـی روحِ عذاب کشیـدم پر رنگ‌تر از هر وقتـی نفس می‌کشیـد.
میدیدمـش که یه گوشـه ایستـاده بود و با تیکه‌هـای خـورد شده‌ی وجـودم توی دست‌های زخمیـش بهت نگاه میکـرد.
متوجـه نگـاهش شدی؟ نـه.
من برای تـو، به خاطـر تـو نیست شدم.
ولی تـو دنبالـم نگشتـی تا پیـدام کنـی.
─╌ نوشتـههـایسوختـه، ثـورا
02.02.202511:29
🤩 چند آلبارینو به اینجا تعلق میگیره؟
پروموت میشید و وایب تقدیم میشه .
02.02.202511:17
اد شد