tapswap community
tapswap community
Notcoin Community
Notcoin Community
Proxy MTProto | پروکسی
Proxy MTProto | پروکسی
tapswap community
tapswap community
Notcoin Community
Notcoin Community
Proxy MTProto | پروکسی
Proxy MTProto | پروکسی
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
06.05.202520:05
حیوان‌دوستیِ غازان‌خان

پادشاهِ اسلام، غازان‌خان، به‌غایت رحیم‌دل بود و آزارِ هیچ حیوانی جایز نداشتی، تا غایت که اگر وقتی مگس در طعام افتادی، به دستِ مبارکِ خویش او را بیرون آوردی به آهستگی، چنان‌که پرهای او شکسته نشدی، و بگذاشتی تا قوّت گرفتی و او را بپرانیدی.

رشیدالدین فضل‌اللهِ همدانی (درگذشت: ۷۱۸ق)
جامع‌التواریخ، به کوششِ محمدِ روشن و مصطفا موسوی، تهران: نشرِ البرز، ۱۳۷۳، ص ۱۳۰۰-۱۳۰۱.
پیام‌بر و دیوانه، نوشتۀ جُبران خلیل جُبران، ترجمۀ نجفِ دریابندری، تهران: کارنامه، ۱۳۸۰، ص ۱۴۳.
سانسور فرزندِ ترس است و پدرِ جهل.

لوری هَلس اندرسن
وقتی گوگل ترنسلیت از فارسی به انگلیسی ترجمه می‌کند. 😄
02.05.202516:40
شوخی با ترجمۀ اصطلاحات و مَثَل‌ها 😁

یکی به نعل می‌زنه یکی به میخ.

The blacksmith is busy doing his job without fail
Now hammering the horseshoe, now hammering a nail
02.05.202504:13
شخصیتِ معلم مهم‌تر از درسی است که می‌دهد.

کارل مِنینگر
06.05.202516:48
حاکمِ نیشابور مولانا شمس‌الدین درود را گفت که من طعام هضم نمی‌توانم کرد، تدبیر چه باشد؟
گفت: هضم‌شده می‌خور.

عُبیدِ زاکانی
مکتوبِ قلندران
کلیاتِ عبیدِ زاکانی، به کوششِ محمدجعفر محجوب، نیویورک، ۱۹۹۹، ص ۳۰۸.
پیام‌بر و دیوانه، نوشتۀ جُبران خلیل جُبران، ترجمۀ نجفِ دریابندری، تهران: کارنامه، ۱۳۸۰، ص ۱۴۶.
سانسور نشانۀ بی‌اعتمادیِ جامعه به خود است.

پاتر استوارت
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف...
02.05.202504:16
من معلم هستم.
زندگی پشتِ نگاهم جاری‌ست.
سرزمینِ کلمات
تحتِ فرمانِ من است؛
قصرِ پنهانِ من است.
قاصدک‌های لبانم هر روز
سبزهٔ نامِ خدا را به‌ جهان می‌بخشند.

من معلم هستم.
آخرین دغدغه‌هایم این است:
نکند حرفِ مرا هیچ‌کس امروز نفهمد اصلاً.
نکند حرفی ماند.
نکند مجهولی
روی رخسارۀ تن‌سوختۀ تخته‌سیاه جا مانده‌ست.

من معلم هستم.
هر شب از آینه‌ها می‌پرسم:
به کدامین شیوه
وسعتِ یادِ خدا را بکشانم به کلاس؛
بچه‌ها را ببَرم تا لبِ دریاچۀ عشق،
غرقِ دریای تفکر بکنم؟
با تبسم یا اخم؟
با یکی بود و نبود،
زیرِ یک طاقِ کبود،
یا کلاغی که به خانه نرسید،
قصه‌گویی بکنم؟
تک‌ به‌ تک یا با جمع؟
بدوم یا آرام؟

من معلم هستم.
نیمکت‌ها
نفَسِ گرمِ قدم‌های مرا می‌فهمند.
بال‌های قلم و تخته‌سیاه
رمزِ پروازِ مرا می‌دانند.
سیب‌ها
دستِ مرا می‌خوانند.

من معلم هستم.
دردِ فهمیدن و فهماندن و مفهوم شدن
همگی مالِ من است.

من معلم هستم.

#راضیه_سلمانی
#روز_معلم
02.05.202504:12
معلمان در را باز می‌کنند،
اما تو خودت باید وارد شوی.

مَثَلِ چینی
06.05.202516:23
در فضای مجازی،
کوتاه بنویسی، می‌خوانند؛
طولانی بنویسی، نمی‌خوانند.

#بهروز صفرزاده
مدتی با پیرمرد و دریا هم‌نشین شد و مدتی هم برف‌های کیلیمانجارو را پارو کرد.
گرچه با پیام‌بر و دیوانه نشست و برخاست داشت، از سرگذشتِ هاکِلبِری فین هم غافل نبود.
صبحِ یکی از روزها یک گلِ سرخ برای امیلی چید و بعدش هم‌چون بیگانه‌ای در ده‌کده سری به خانۀ برناردا آلبا زد و بازماندۀ روز را آن‌جا گذراند.
آرام و خشونت‌پرهیز بود و وداع با اسلحه را در همان عُنفوانِ جوانی انجام داده‌بود.
به تاریخِ فلسفۀ غرب و فلسفۀ روشن‌اندیشی و عرفان و منطق علاقه‌مند بود و معنیِ هنر را نیز به تصویر می‌کشید.
در کتابِ مُستطابِ آش‌پزی‌، که در کارنامۀ نشرِ ایران و نشرِ کارنامه بی‌هم‌تاست، از سیر تا پیاز را شرح داده.
آری، چنین کنند بزرگان.

#بهروز صفرزاده
#نجف دریابندری
زعفرانیه دیگر چه فرقه‌ای است؟!
لابد زیاد زعفران می‌خورده‌اند و خوش‌خنده بوده‌اند. 😂
‌شاید هم ساکنانِ اولیۀ محلۀ زعفرانیه در شمالِ تهران بوده‌اند.
الله اعلم.
03.05.202506:24
فناوری کم‌کم دارد ما را به جایی می‌رسانَد که دیگر نمی‌توانیم مَجاز را از حقیقت تمیز دهیم.
در آینده اثباتِ حقیقت کاری ناممکن و بیهوده خواهد بود.

#بهروز صفرزاده
02.05.202504:15
درسِ ادیب اگر بُوَد زمزمۀ محبتی/
جمعه به مکتب آورَد طفلِ گریزپای را

نظیریِ نیشابوری
تهران، دارآباد.
پیام‌بر و دیوانه، نوشتۀ جُبران خلیل جُبران، ترجمۀ نجفِ دریابندری، تهران: کارنامه، ۱۳۸۰، ص ۴۷.
05.05.202515:35
پانزدهم اردیبهشت، سالگرد درگذشت نجف دریابندری (۱۳۰۸-۱۳۹۹)

@theapll
امان از تبدیلِ «ة» به «ۀ»!
درست: محطة.
نادرست: محطۀ.

تهران، میدانِ تجریش.
شنبه ۱۴۰۴/۲/۱۳.
03.05.202505:03
کسی که به ان‌شاءالله اعتقاد دارد نیازِ چندانی به برنامه‌ریزی احساس نمی‌کند.

ایرانی‌ها خیلی به شانس و تصادف متکی‌اند.

#بهروز صفرزاده
02.05.202504:14
وقتی شاگرد آماده است، آموزگار پدیدار می‌شود.
وقتی شاگرد به راستی آماده است، آموزگار ناپدید می‌گردد.
شیرِ بی یال و دُم و اِشکم ببین.

تهران، دارآباد.
سه‌شنبه هفتمِ فروردینِ ۱۴۰۳.
‌‌
显示 1 - 24 246
登录以解锁更多功能。