Реальна Війна
Реальна Війна
NOTMEME Agent News
NOTMEME Agent News
І.ШО? | Новини
І.ШО? | Новини
Реальна Війна
Реальна Війна
NOTMEME Agent News
NOTMEME Agent News
І.ШО? | Новини
І.ШО? | Новини
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌𝁎𝘚𝘪𝘳𝘪𝘶𝘴⋆ avatar

‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌𝁎𝘚𝘪𝘳𝘪𝘶𝘴⋆

𝘈 𝘩𝘰𝘶𝘴𝘦 𝘰𝘧 𝘨𝘳𝘦𝘢𝘵 𝘥𝘳𝘦𝘢𝘮𝘴
𝘈 𝘥𝘳𝘦𝘢𝘮 𝘢𝘴 𝘥𝘦𝘦𝘱
𝘢𝘴 𝘵𝘩𝘦 𝘴𝘦𝘢★
TGlist 评分
0
0
类型公开
验证
未验证
可信度
不可靠
位置
语言其他
频道创建日期Jan 06, 2025
添加到 TGlist 的日期
Feb 21, 2025

记录

14.03.202519:43
209订阅者
10.03.202523:59
200引用指数
14.03.202519:43
9每帖平均覆盖率
08.04.202509:46
0广告帖子的平均覆盖率
08.04.202509:46
0.00%ER
21.02.202519:43
6.25%ERR
订阅者
引用指数
每篇帖子的浏览量
每个广告帖子的浏览量
ER
ERR
FEB '25MAR '25MAR '25MAR '25MAR '25MAR '25APR '25

‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌𝁎𝘚𝘪𝘳𝘪𝘶𝘴⋆ 热门帖子

20.03.202519:14
خیلی قشنگه:)
20.03.202519:15
20.03.202519:15
✭.اگه چنل رو چک و حمایت میکنین، این پیام رو فور کنید تا فولدر بزنم و جذب بگیرید عزیزکام..🤍
20.03.202519:15
20.03.202519:15
اگه اینجا رو چک و حمایت میکنید
فور کنید برگردم چنلتون
20.03.202519:15
20.03.202519:14
20.03.202519:14
می دانم آشنای دیروز و غریبه ی امروزم ولی با همه ی غریبگی ام،هنوز آشنای هر روز رویایم هستی و این غریبگی برایم آشناست؛
میان همهمه باد های گیج بهاری خش خش یاد تو،زیر پاهای جانم شنیدنی است ولی چه قدر سخت است که مجبورم دست هایم را روی گوش هایم بگذارم تا نکند ضرباهنگ پای یادت،تنگ بلور قلب منتظرم را بلرزاند.
قدم میزنم در کوچه باغ های یادت و روی صندلی خاطره ها به نظاره ی افق های دور دست می نشینم.باد بهاری مرا یاد لحن یخ زده ی کلامت می اندازد و آن شب پر اصرار من و پر انکار تو!همان شب که بال بال میزدم برای تلاقی جرقه نگاهم باتو تا خرمن هر چه احساسم را به آتش بکشانی و در هوای نیاز خاکسترم کنی.آن شب که من پر پر میزدم تا با آرامش سکر آور نگاهت،آرامم کنی..ولی تو آن شب سنگ تر از همین صندلی سنگی شده بودی که رویش نشسته ام.انگار هر چه پنبه در دنیا بود در گوش تو جا شده بود که صدای تمنایم را نمی شنیدی.آن شب میخواستم تمام تنهایی هایم را با پونه ی آغوشت پیوند زنم و عطر مخملی هر چه عشق را به تن خسته جانم بپاشانم ولی تو آن شب با پیوند بیگانه بودی و حتی وقتی میخواستی با من از جدایی بگویی مثل همیشه با لبخند به بزم جدایی دعوتم میکردی.تو آن شب بر من و تمام پریشانی گیسو هایم خندیدی.خندیدی بر من و داغی که بر شقایق دلم گذاشته بودی.تو شمس گونه از لا به لای شب خاطره هایم پر کشیدی و من مولانا وار به انتظاری فرجامت چه تلخ نشستم.آن شب صدای«دوستت دارم»هایم به امتداد هفت آسمان میرسید ولی تو حاضر نشدی در یک قدمی من بایستی.
10.03.202516:17
Pin
登录以解锁更多功能。