Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
یغماے بوسہ avatar

یغماے بوسہ

@naavaabot
TGlist 评分
0
0
类型公开
验证
未验证
可信度
不可靠
位置
语言其他
频道创建日期Серп 12, 2024
添加到 TGlist 的日期
Жовт 28, 2024

记录

12.04.202511:09
1.6K订阅者
28.03.202516:11
50引用指数
16.01.202523:59
147每帖平均覆盖率
27.03.202516:39
68广告帖子的平均覆盖率
20.03.202523:59
6.12%ER
17.01.202512:43
14.41%ERR

یغماے بوسہ 热门帖子

ملودی مرگ؛

خنده هایش از ناقوس مرگ کلیسا هم تلخ‌تراند که حتی شنیدن تایم کمی از آن ملودی به ظاهر دلنشین می‌تواند، مرا در آغوش مرگی از جنس سالها دلتنگی بیاندازد
مرگی بی پایان .......
شاید هم زندگی‌ای بی پایان در آغوش مرگ؛
حتی خواستم ملودی ریزی از آنها را نشنوم اما انگار مغزم توانایی خاصی در به خاطر سپردن صدای خنده‌هایش داشته بوده است که این چنین مرا تا ابد محکوم به شنیدن آن ملودی آغشته به شوکران مرگ کرده است.
شوکرانی بدون پاد..
19.03.202521:23
امشب مثل هر شب چشم می سایم به بلندای آسمان و باز می جویم ستاره ی دنباله دار را ولی این قصه،قصه ی پر غصه ای است که تا هنوز دنباله دارد؛
با نگاهی خسته،سرد و نا امید بدرقه می کنم عشق را!فرصت از دست رفته ی رویت ستاره ی دنباله دار را!آن گاه که ستاره ی بختم کوچ کرد به دنبالش آواره ی غربت و سردرگمی شدم و شروع شد فصل های در به دری،آغاز شد روز های خالی از خیال خوب که از میان هر چه ستاره همه بی دنباله ولی دنباله ی عشق در به در تو تا هنوز به دنبالم می اید و هنوز آسمان دلم تاریک است و بی فروغ و تو گرچه شبرنگی ولی به همان ستاره گونی ات قسم،دشت آسمان بختم رخت شب پوشیده و سوگوار کوچ ناباورانه ی توست.
11.04.202510:00
ꪆ𓏲 فور کنید+ایدی بزارید؛
با توجه به وایبی که از اکانتتون میگیرم یکی از نوشته های قدیمیمو تقدیمتون کنم.
11.04.202510:00
این دو پست + پست + این تکست و فور کنید؛
دو پست مشخص کنید فور کنم بزارم دو روز بمونه ویو بگیره.
19.03.202521:23
می دانم آشنای دیروز و غریبه ی امروزم ولی با همه ی غریبگی ام،هنوز آشنای هر روز رویایم هستی و این غریبگی برایم آشناست؛
میان همهمه باد های گیج بهاری خش خش یاد تو،زیر پاهای جانم شنیدنی است ولی چه قدر سخت است که مجبورم دست هایم را روی گوش هایم بگذارم تا نکند ضرباهنگ پای یادت،تنگ بلور قلب منتظرم را بلرزاند.
قدم میزنم در کوچه باغ های یادت و روی صندلی خاطره ها به نظارت ی افق های دور دست می نشینم.باد بهاری مرا یاد لحن یخ زده ی کلامت می اندازد و آن شب پر اصرار من و پر انکار تو!همان شب که بال بال میزدم برای تلاقی جرقه نگاهم باتو تا خرمن هر چه احساسم را به آتش بکشانی و در هوای نیاز خاکسترم کنی.آن شب که من پر پر میزدم تا با آرامش سکر آور نگاهت،آرامم کنی..ولی تو آن شب سنگ تر از همین صندلی سنگی شده بودی که رویش نشسته ام.انگار هر چه پنبه در دنیا بود در گوش تو جا شده بود که صدای تمنایم را نمی شنیدی.آن شب میخواستم تمام تنهایی هایم را با پونه ی آغوشت پیوند زنم و عطر مخملی هر چه عشق را به تن خسته جانم بپاشانم ولی تو آن شب با پیوند بیگانه بودی و حتی وقتی میخواستی با من از جدایی بگویی مثل همیشه با لبخند به بزم جدایی دعوتم میکردی.تو آن شب بر من و تمام پریشانی گیسو هایم خندیدی.خندیدی بر من و داغی که بر شقایق دلم گذاشته بودی.تو شمس گونه از لا به لای شب خاطره هایم پر کشیدی و من مولانا وار به انتظاری فرجامت چه تلخ نشستم.آن شب صدای«دوستت دارم»هایم به امتداد هفت آسمان میرسید ولی تو حاضر نشدی در یک قدمی من بایستی.
25.03.202519:50
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌🥢 ‌// ‌ ‌ℱ𝑖𝑙𝑙𝑒𝑑 𝑤𝑖𝑡𝒉 𝑝𝑜𝑖𝑠𝑜𝑛 𝑏𝑢𝑡
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌𝑏𝑙𝑒𝑠𝑠𝑒𝑑 𝑤𝑖𝑡𝒉 𝑏𝑒𝑎𝑢𝑡𝑦
‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌𝒜𝑛𝑑 𝑟𝑎𝑔𝑒 ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌
11.04.202510:00
این تکست رو فور کنید؛ ꪆ𓏲
چنلاتونو با هم شیپ کنم و به شیپ فیوم پک تقدیم کنم.
25.03.202510:41
10.04.202523:14
چرا نمیخوابم؟
29.03.202518:00
«برخی خاطرات، مثل قهوه‌ی تلخی هستند که سال‌ها پیش در فنجانی سرد جا مانده‌اند؛ نه آن‌قدر زنده که تسکین دهند، نه آن‌قدر مرده که فراموش شوند.
با هر نگاه، با هر لمس،《 بوی کهنگی‌شان 》 در جانت رسوخ می‌کند و تو را به لبه‌ی پرتگاهی می‌برد که بارها از آن سقوط کرده‌ای.»
سناریو را هم بخوانید♡
转发自:
ڪرآنہ avatar
ڪرآنہ
21.03.202514:45
تا وقتی بودی، با این که دلیل بودنت من نبودم و بودنت شبیه بودنای واقعی نبود، دلم قرص بود به وجود کمرنگ تو. الان که نیستی و همه جا بوی جنازه‌ی فاسد شده‌ی عشقی دفن شده توی قبرستون قلبم رو گرفته، وقتی شبا خسته از غر زدنای زندگی و تن رنجورم به متروکه‌‌ای که بعد تو سیاه‌پوش شد و دیگه شباهتی به کلبه‌ی سرزنده‌ی ما نداره برمیگردم، دلم گرمِ کدوم لمس و آوای آرامش بخشی باشه؟ میدونم توام دلتنگی، دلتنگ بوسیدن اشک‌های سفید رنگی که زمانی متعلق به روحی پاک بود، دلتنگ به آغوش کشیدنِ خستگی‌های خاکستری رنگی که مسبب وجودشون تو نبودی، دلتنگ لبخند قلبم به اون بوسه‌های آبی‌ رنگی که از غم عشق من نشأت میگرفتن، میدونم دنیای توام مثل دنیای من دیگه رخی از رنگاش به چشما‌ی‌ سیاه‌چالت نشون نمیده، میخوام اینطور فکر کنم که توام گاهی دلت تنگ میشه، برای رنگ و بوی همون جنگلِ نفرین شده. از امشب میخوام دلِ تنگت دلیل نفس کشیدنم باشه، می‌خوام خودم رو کسی ببینم که میتونه غم جمع شده‌ی دلت رو با بوسه‌هایی به رنگ روح فرشته‌ها کمرنگ‌ کنه، کسی که رد زخم‌هات رو با اشکای پاک تر از معصومیت کودکی میشوره و می‌بره. ولی قلب تو مثل مرگ شب، سیاه شده و قلب منم تیره‌تر از اونیه که بتونه رنگی به چشمای سیاه‌ِ شبت بده و مرواریدای دریای چشمات رو زنده کنه.
یعنی من همیشه مقابل گرداب ویرانه‌ی زندگی همین‌قدر ناتوان بودم؟
29.03.202518:24
اخ اخ قلمت همیشه مورد پسندم بوده جانا..
29.03.202518:01
اخ اخ خودت میدونی که چقد قلمتو دوست دارم در جریانی که؟
من از قبل خونده بودم*
转发自:
ڪرآنہ avatar
ڪرآنہ
25.03.202510:41
درود به تمام ادمین‌‌های عزیز، بنده ارغوان (شاعر، نویسنده و گوینده‌ی پادکست) هستم و این متن به منظور افزایش آگاهی شما نوشته شده، امیدوارم بتونم قدم کوچکی برای کمک به شما بردارم تا این اتفاق بعدها برای خودتون پیش نیاد .
چندین سال پیش افتخار این رو داشتم که نوشته‌هام مورد استقبال قرار بگیره،
و همچنین پادکستی که با عنوان "هبوط" تونست به مراتب خوبی از حمایت ارزشمند افرادی مثل شما برسه .
فکر می‌کنم بهتره کلام رو مختصر کنم،
نوشته‌ای که شما ملاحظه فرمودین و من لینکش رو براتون قرار دادم، نوشته‌ای هست که سال‌ها پیش به عنوان محتوای پادکست هبوط انتخاب شد، بنده شخصا نویسنده‌ی این متن بودم و ادمین محترم این چنل لطف کرده علاوه بر کپی برداری متن، آشکاراً خودش رو نویسنده‌ی این اثر معرفی کرده .
از همه‌ی شما عزیزان تقاضا دارم قبل از حمایت و دنبال کردن یک سری افراد، چنین چیز‌هایی رو در نظر بگیرید، به نویسنده‌هایی که صرفا کپی برداری می‌کنن نگید قلم خوبی دارن، و البته خواهشمندم اگر یک سری افراد توانایی تولید محتوا یا نویسندگی رو ندارن قبلش دوره ببینن یا حداقل تمرین کنن .
https://t.me/CHIKAGE_CK
خیلی ممنون از همراهی و حمایت شما با به اشتراک گذاری این متن در چنل‌های قشنگتون و البته ممنون از ساوی عزیز، که این فرصت رو در اختیار من گذاشت تا بتونم این صحبت‌ها رو با شما در میون بزارم .
- ارغوان دیباج ،، جهت آشنایی با بنده :
@violetpoet / @xxxaeo
25.03.202523:25
“چشم‌ها روایت‌گر داستان‌هایی‌اند
که کلمات از گفتنشان عاجزند.”
登录以解锁更多功能。