Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
نشر اگر avatar

نشر اگر

ناشر کتاب‌های داستانی، ناداستان و علوم اجتماعی
www.agarpub.ir
TGlist reytingi
0
0
TuriOmmaviy
Tekshirish
Tekshirilmagan
Ishonchnoma
Shubhali
Joylashuv
TilBoshqa
Kanal yaratilgan sanaТрав 31, 2023
TGlist-ga qo'shildi
Лют 16, 2025

Rekordlar

12.02.202511:02
837Obunachilar
31.03.202523:59
150Iqtiboslar indeksi
29.03.202523:59
129Bitta post qamrovi
28.02.202522:39
129Reklama posti qamrovi
23.03.202523:59
6.76%ER
31.03.202523:59
16.86%ERR

نشر اگر mashhur postlari

24.03.202509:02
میرزا فتحعلی آخوندزاده ذاتاً شخصیتی جهان‌روا بود. او که در زمان حکومت قاجار به دنیا آمده بود، در جوانی به تابعیت امپراتوری روسیه درآمد و در بزرگسالی، در دستگاه اداری آن امپراتوری شغلی موفق به دست آورد. او که در اواسط قرن نوزدهم در تفلیس زندگی می‌کرد، با روشنفکران روس، ارمنی و گرجی معاشرت داشت و تربیت سنتی حوزوی را با ایده‌های روشنگری اروپایی که از طریق منابع روسی کسب کرده بود، تلفیق نمود. او در عین حال عمیقاً دلبسته‌ی توسعه‌ی ملی ایران بود و با روشنفکران ایرانی مکاتبه‌ی مستمر داشت و خطاب به آن‌ها مدام از وضعیت ایران تحت حکومت قاجار انتقاد می‌کرد. همان‌طور که از آثار و احوال آخوندزاده بر می‌آید، در میانه‌ی قرن نوزدهم در جنوب شرقی قفقاز، به‌راحتی می‌شد هم خدمت‌گزار و فادار تزار روسیه بود و هم یک ناسیونالیست ایرانی. بااین‌حال، پس از مرگ آخوندزاده، روشنفکرانی که از آثار او تأثیر پذیرفته بودند، نتوانستند هویت چندوجهی و جهان‌روای او را بپذیرند. با آغاز قرن بیستم محققان ایرانی و محققان جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی دو نسخه‌ی متضاد از این مرد ایجاد کردند: آخوندزاده‌ی ایرانی و آخوندوف شوروی. در هر دو مورد با او به‌طور غیرانتقادی به‌عنوان یک شخصیت ملی و بنیان‌گذار سنتِ فکری سکولار یک ملت برخورد شده است.

پدران بنیان‌گذار ایران جدید: میرزا فتحعلی آخوندزاده، طلایه‌دار مدرنیسم سیاسی در ایران | به‌کوشش فرهاد سلیمان‌نژاد

@agarpub
27.03.202509:19
زرتشتیان در طول تاریخ علناً جاندارپندار بوده‌اند، یعنی باور داشته‌اند که اشیای بی‌جان از خود شخصیت و آگاهی دارند. تا به امروز، در باور اینان، واگشتِ بهار نمودِ پیروزی سالانه‌ی روانِ خورشید بوده است که در آینده قرار است به پیروزی شکوهمندتری منجر شود. این، در اصل، امیدِ منحصربه‌فردی بود که زرتشت به پیروانش می‌داد، امید به اینکه مبارزۀ کنونی بین خیر و شر در همه‌ی عرصه‌ها و زمینه‌ها، اعم از مینوی و گیتایی، به پیروزی کامل خیر بر شر ختم خواهد شد.

جشن سال نو، از سوی دیگر، به هر نامی که بخوانیمش یکی از آیین‌های مردمانِ ساکن در جهان باستان، اعم از هند و مصر و بین‌النهرین و سوریه و ایران و چین، بوده است. میرچا الیاده معتقد است که جشن‌های سال نو اساساً جنبه‌ی آیینی و اجراییِ اسطوره‌ی بُندَهشنیِ (= آفرینشیِ) اقوام گوناگون و عمدتاً جشن آفرینش انسان و نو شدن طبیعت و آغاز فعالیت‌های کشاورزی بوده است و در میان بومیان اقصی‌نقاط جهان، چه ابتدایی چه پیشرفته، به انحای گوناگون رواج داشته. از این رو، جشن نوروز بازمانده‌ی همان جشن بندهشنی اقوام گوناگون بوده، با این تفاوت که طی سده‌های بی‌شمار با ذوق و سلیقه‌ی خاص و زیبای ایرانیان گره خورده و آمیخته شده و بخش اعظمی از آن صبغه‌ی ایرانی به خود گرفته است. اما این نکته به این معنی نیست که نوروز، در میان اقوام و سرزمین‌های دیگر، برگرفته از این جشن ویژه‌ی ایرانیان است، بلکه هر ملتی در شروع سال نو یا همان نوروز جشنی متناسب با ویژگی‌های قومی و قبیله‌ای و بومی خود دارد.

@agarpub
30.03.202512:13
برای ما ایرانیان انتقادات کوبنده‌ی ولین از سیاست هویتی تمایز‌محور پست‌مدرن‌ها حیاتی است؛ چون ما ایرانیان، طی صد سال اخیر، خصوصاً طی دو دهه‌ی گذشته، به طرز بی‌امانی در سطوح مختلف، حتی از جانب برخی کرسی‌های دانشگاهیِ تحت اشغال برخی از نمایندگان پست‌مدرنیسم در آماج حمله‌ی این سیاست هویتی تمایزمحور بوده‌ایم. در نخستین مرحله‌ی این حمله، در سال‌های پس از شهریور ۱۳۲۰، این سیاست هویتی تمایزمحور به ایدئولوژی رسمی دو فرقه‌ی چپ‌ساز ناسیونال‌سوسیالیست دموکرات آذربایجان و دموکرات کردستان ایران تبدیل شد، که با کوبیدن بر تمایزهای هویتی قومی‌قبلیه‌ای کوشیدند یکپارچگی سیاسی و فرهنگی ما را متلاشی کنند. در مقطع دوم در دو سال نخست پس از انقلاب اسلامی ۵۷ این سیاست هویتی تمایز‌محور باز از سوی گروه‌های چپ قبلیه‌گرا در رأس آن‌ها چریک‌های فدایی خلق و حزب دموکرات کردستان ایران، به موتور محرک تفرقه‌افکنی تبدیل شد؛ موتوری که البته سیاست هویتی-امتی حاکم هم بر سوخت آن می‌افزود. طی دو دهه‌ی گذشته نیز، ظهور انواع جریان‌های پان‌قومی، که گاه علناً در پوشش رسمی سر از استادیوم‌های ورزشی در می‌آورند و این سوءظن را ایجاد می‌کنند که بین آن‌ها و برخی جریان‌های رسمی رابطه وجود دارد، نشان از این دارد که سیاست هویتی تمایزمحور مورد بحث وارد مرحله‌ی جدید از حیات جدایی‌افکن خود شده است. همه‌ی اینها، که گفتیم از سوی برخی کرسی‌های دانشگاهی نیز به جد تغذیه می‌شوند، حکایت از این دارند که ما ایرانیان باید مواجهه‌ی انتقادی با سیاست هویتی تمایزمحور را جدی بگیریم. کتاب پیش رو و نیز دیگر آثار ولین بدون شک در این مواجهه کارگر خواهند بود.

بخشی از مقدمه‌ی مترجم

وسوسه‌ی بی‌خردی | ریچارد ولین | ترجمه‌ی فرهاد سلیمان‌نژاد | چاپ اول ۱۴۰۳، رقعی، شمیز، ۴۸۹ صفحه، ۵۸۰.۰۰۰ تومان، #چاپ_اول.

@agarpub
03.04.202506:42
جلسه هشتاد و ‌یکم نشست‌های گفتار و اندیشه در شیراز به کتاب « من چریک نبودم» نوشته‌ی بهروز گرانپایه اختصاص داشت.

این کتاب خاطرات نویسنده از شیراز دهه‌های ۴۰ و ۵۰ شمسی و سال‌های منتهی به انقلاب است، و باعث گفت‌وگویی جذاب با حضور برخی فعالان دانشجویی آن سال‌های شیراز شد.

در این نشست که روز ۱۲ فروردین برگزار شد، افراد زیر سخن گفتند.


آقای محمدحسن گلرخیان
00:00
آقای بهروز گرانپایه
20:01
دکتر مَهوش علیزاده
48:45
دکتر مصطفی معین
74:45
گفت‌وگو
90:45

@agarpub
14.04.202507:38
ماریو بارگاس یوسا، نماینده‌ی برجسته‌ی موج نوی رمان‌نویسی آمریکای لاتین، از نویسندگانی بود که مرز میان روایت ادبی و تحلیل اجتماعی را درنوردید. آثار او واجد ساختارهای روایی پیچیده، چندلایه و اغلب غیرخطی‌اند؛ روایت‌هایی که در آن‌ها زاویه‌دید، زمان‌پریشی، و بازی‌های زبانی نقش محوری دارند.

در رمان‌هایی چون «گفت‌وگو در کاتدرال» یا «سور بز»، یوسا به کاوش در ساختار قدرت، دیکتاتوری، و فروپاشی اخلاقی جوامع می‌پردازد، بی‌آن‌که روایت را قربانی ایدئولوژی کند. نثر او شفاف اما دقیق، و روایت‌هایش مبتنی بر تحلیل روانی و جامعه‌شناختی‌اند.

خواندن یوسا، صرفاً مواجهه با یک داستان نیست؛ تمرینی‌ست در خوانش فرم، ساختار، و ابهام‌های بنیادینی که واقعیت را شکل می‌دهند. برای علاقه‌مندان به رمان‌نویسی مدرن، آثار او همچنان منابعی ارزشمند و زنده‌اند.

@agarpub
18.04.202509:51
تقی زاده در پی وصول تلگرامی از جلفا، که خبر از وضعیت وخیم تبریز می‌داد، در ژانویه‌ی ۱۹۰۹م به ایران بازگشت. شاه به عین‌الدوله فرمان داده بود که به آذربایجان رفته و با ستارخان و نیروهایش، یعنی مجاهدینی که از قانون اساسی مشروطه دفاع می‌کردند، درگیر شود. عین‌الدوله از باسمنج تبریز را تحت محاصره قرار داده بود و این محاصره نزدیک بود باعث قحطی در شهر شود. تقی‌زاده از مسیر استانبول به سمت ایران حرکت کرد. در تفلیس، اطلاعات بیشتری در مورد نزاع بین عین‌الدوله و مشروطه‌خواهان به دست آورد و نامه‌ای به ستارخان نوشت و او را به مقاومت تشویق کرد. او از ستارخان خواست که تسلیم معاهده‌ی صلح نشود، اجازه‌ی ورود به حاکم تهران را ندهد و منتظر کمک قفقاز بماند. در نامه‌ی دیگری شاه را «طاغی» خطاب کرد و گفت که جسمش ایرانی و روحش روس است. از ستارخان خواست که دولت موقت تشکیل دهد و جلسات موقت مجلس را در تبریز برگزار کند. همچنین به او توصیه کرد که پیامی به پارلمان فرانسه یا روزنامه‌ای فرانسوی بفرستد تا پرداخت وامی را که شاه درخواست کرده بود، متوقف کنند ...

فرازی از مقاله‌ی «مروری بر زندگی سیدحسن تقی‌زاده: از تولد تا پایان انقلاب مشروطه»، نوشته‌ی ایرج افشار / مدخل ایرانیکا

پدران بنیان‌گذار ایران جدید: سید حسن تقی‌زاده، مشروطه‌خواه لیبرال | به‌کوشش فرهاد سلیمان‌نژاد

@agarpub
19.04.202509:59
یافته‌های باستان‌شناسی از غارهای متعددی همچون غار کمربند، غار هوتو در مازندران و غار بیستون در کرمانشاه، که به حدود ده هزار سال قبل برمی‌گردند، نشان می‌دهند که زنان و مردان از استخوان‌ها و دندان‌های حیوانات شکارشده و حتی سنگ‌های رنگی برای زیبا کردن خود استفاده می‌کردند. بنابراین باقیمانده‌های شاخ حیوانات و سنگ‌های رنگی و پوست‌ها و صدف‌ها نشان از مواد آرایشی انسان نخستین در ایران دارند. اکتشاف و تحقیق در دشت‌های ایوه و گل در منطقه‌ی بختیاری (قلب رشته‌کوه‌های زاگرس) منجر به یافتن یک سری دیگر از این قبیل شواهد شده است. در غارهای این منطقه که اولین محل اسکان مرد شکارچی در اواخر عصر یخ‌بندان بود و ابزار جنگی رواج داشت، علاوه بر ابزار سنگی قلابی‌شکل، خنجر، خُردکن‌های پهن، سنگ‌های آسیاب و غیره، چندین قطعه سنگ هماتیت نیز کشف شده که رنگ قرمز از آن‌ها استخراج شده است. به احتمال زیاد این رنگ برای نقاشی صورت و بدن زن استفاده می‌شده است. غارهایی که هنگام شکار یا موارد اضطراری به عنوان پناهگاه زنان و کودکان بودند تصویر و نقاشی نداشتند؛ برای همین نمی‌توان با قطعیت درباره‌شان صحبت کرد. تاریخچه‌ی این سکونت‌گاه‌های انسانی به بیست‌هزار تا چهل‌هزار سال پیش‌برمی‌گردد.

سرگذشت اجتماعی لب‌آرایی در ایران | سمانه کاظمی | چاپ اول ۱۴۰۲، شمیز، رقعی، ۱۱۷ صفحه، ۱۵۰۰۰۰ تومان، #باکتاب.

@agarpub
28.03.202509:51
خواجه نظام‌الملک طوسی وزیر مشهور سلاطین سلجوقی نکته‌ی جالبی درباره‌ی جشن نوروز در زمان ساسانیان ضبط کرده است:

رسم ملکان عجم چنان بوداست که روز نوروز و مهرگان پادشاه اجازه‌ی دیدار عامه‌ی مردم را می‌داده است و هیچ‌کس را مانعی از دیدار با شاه نبوده است. هر کس قصه‌ی خویش نوشته و شکایت خود را آماده می‌کرد و شاه نامه‌ها و شکایات مردم را یک به یک، بررسی می‌کرد. اگر از شاه شکایتی می‌شد، موبد موبدان را قاضی قرار داده و شاه از تخت به زیر آمدی و پیش موبد به دو زانو می‌نشست و می‌گفت «بدون محابا بین من و این مرد داوری کن. هیچ گناهی نیست، نزدیک ایزد تعالی، بزرگتر از گناه پادشاهان چون شاه بیدادگر باشد، لشکر همه بیدادگر شوند و خدای عز و عجل را فراموش کنند و کفران نعمت آرند.» پس موبد به داد مردم، رسیدگی کرده و داد به تمامی بستاند و اگر کسی بر ملک، دعوی باطل کرده بود، عقوبتی بزرگ به او می‌داد و می‌گفت «این سزای آن کس است که بر شاه و مملکت وی عیب جوید.» در نوروز هر که ضعیف‌تر بود، نزدیک‌تر به شاه بود و کسانی که قوی‌تر بودند، باید دورتر از شاه جای می‌گرفتند. از زمان اردشیر تا زمان یزدگرد بزه‌گر (یکم)، این رسم بر جا بود. یزدگرد روش‌های پدران را بگردانید.


خواجه نظام‌الملک طوسی، یزدگرد یکم را به عنوان پادشاهی که این رسم را برانداخته، معرفی کرده است ولی در واقع این رسم توسط یزدگرد دوم، لغو شده است.

@agarpub
05.04.202511:53
آنری دوبیف، از اعضای سابق گروه ضدحمله اندیشه‌ی سیاسی باتای در حدود سال ۱۹۲۵ را با عبارات زیر توصیف کرده است:
باتای انحراف ذاتی فاشیسم را قبول داشت اما در عین حال برتری تاریخی و سیاسی آن را نسبت به جنبش کارگران منحط و لیبرال دموکراسی فاسد تأیید می‌کرد... حرکتی اجتناب‌ناپذیر از غم و اندوه به‌سوی سرمستی فاشیسم آغاز شده بود. در آن زمان بازتاب تجربه‌ی فاشیستی در میان ژرژ باتای و دوستانش وجود داشت و بعدها، تأثیر نوپاگانیسم هیتلر برانجمن آسیفال به اثبات رسید.

انتشار بیانیه‌ای یک صفحه‌ای با عنوان «زیر آتش قوانین فرانسه» منجر به گسست جناح‌های تحت امر باتای و برتون در گروه ضدحمله شد. نام برتون بدون هماهنگی قبلی با او به‌عنوان یکی از امضاکنندگان این بیانیه درج شده بود. این بیانیه با محکوم کردن اتحاد جماهیر شوروی آغاز می‌شد؛ کشوری که ماهیت ضدانقلابی‌اش در نتیجه‌ی تمایلش برای ورود به ائتلاف دموکراسی‌های فاسد بورژوایی، «فاتحان ۱۹۱۸»، آشکار شده بود. این بیانیه با ادعای تحریک‌آمیز زیر به پایان می‌رسد:
ما با ورق‌پاره‌ها مخالف‌ایم، با نثر برده‌وار ملال‌آور صدراعظم‌ها. هرچه می‌خواهد بشود، ما توحش ضد‌دیپلماتیک هیتلر را که صلح‌آمیزتر از اقدامات تحریک‌آمیز دیپلمات‌ها و سیاستمداران است، به آن‌ها ترجیح می‌دهیم.


وسوسه‌ی بی‌خردی | ریچارد ولین | ترجمه‌ی فرهاد سلیمان‌نژاد | چاپ اول ۱۴۰۳، رقعی، شمیز، ۴۸۹ صفحه، ۵۸۰.۰۰۰ تومان، #باکتاب.

@agarpub
«وطن برای من جایی است که بتوان برای ایران کار کرد، نوشت، منتشر کرد و فرهنگ ایران را بهتر شناساند.»

احسان یارشاطر (۱۴ فروردین ۱۲۹۹ در همدان – ۱۰ شهریور ۱۳۹۷)

@agarpub
13.04.202510:04
ما در خاورمیانه محکوم به امیدواری هستیم. امیدواری سرنوشت ناگزیر ماست و انکار آن با مرگ تفاوتی ندارد. دنیای پر از عدم قطعیت امروز، می‌تواند سرچشمه‌ی این امیدواری باشد. همانطور که کامو در سیزیف گفته: حتی «در غیاب امید، همچنان برای بقا مبارزه کنیم و این کار را می‌کنیم». امید بستن بدون اینکه شاهد تغییری باشیم، بیهوده و پوچ است. تصویری که ما از جهان داریم، ما را بر آن داشته است که به دشواری بپذیریم که در تمام طول زندگی‌مان در بطن تغییر قرار داریم یا خودمان عامل تغییر هستیم. تاریخ دنیا، منحصر به زندگی‌نامه‌ی اسم‌های بزرگ نیست. تغییرات صرفاً با انقلاب‌ها، جنگ‌ها سقوط حکومت‌ها و... به وجود نمی‌آید. بلکه وقوع تغییرات هستند که موجب جنگ، انقلاب، اضمحلال حکومت‌ها و... می‌شوند. ظهور بیشتر شخصیت‌های تاریخی و مشاهیر هم شاید خروجی این تغییرات باشند و نه علت‌شان. ممکن است زندگی روزمر‌ه‌‌ی انسا‌ن‌های عادی مثل من و شما واقعیت تغییرات باشد.

راهنمای رستگاری در جابلقا؛ کتاب خودیاریِ خوشدلی و رضایت برای خاورمیانه‌ای‌ها | علی مرسلی | چاپ اول ۱۴۰۰، شمیز، رقعی، ۵۱۹ صفحه، ۷۲۰۰۰ تومان، #باکتاب.

@agarpub
روایت متفاوت از انقلاب/ بررسی خاطرات سیاسی بهروز گرانپایه از مبارزات انقلابی تا جنبش مسلمانان مبارز
منصوره محمدی
خبرنگار گروه سیاست

«من چریک نبودم» آخرین کتاب بهروز گرانپایه، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی اهل شیراز است که توسط نشر «اگر» منتشر شده است. وی در این کتاب شرحی بر زندگی خود از کودکی تا بزرگسالی، سال‌های دانشگاه، فعالیت‌های سیاسی خود، دستگیری توسط ساواک و رفتن به زندان داشته است. اخیراً نشستی با حضور مصطفی معین، وزیر علوم دولت اصلاحات، محمدحسن گلرخیان، دبیر حزب اتحاد ملت استان فارس، مهوش علیزاده و بهروز گرانپایه نویسنده کتاب از سوی حزب اتحاد ملت در فارس برگزار شد که در ادامه بخش‌هایی از این نشست را می‌خوانید.

اینجا بخوانید:
روزنامه هم‌میهن
شماره ۷۵۹ | ۲۴ فروردین ۱۴۰۴


@agarpub
نشست‌های گفتار و اندیشه | جلسه ۸۱

معرفی و بررسی کتاب:
من چریک نبودم

با حضور:
بهروز گرانپایه (نویسنده کتاب)
مَهوش علیزاده

زمان: سه‌شنبه ۱۴۰۴/۰۱/۱۲ ، ساعت ۱۸
شیراز، میدان معلم، خیابان همت (ایمان) جنوبی، کوچه ۱۷، نبش فرعی ۱۷/۲

خرید اینترنتی کتاب

@goftar_andisheh
26.03.202509:05
شاید وسیع‌ترین و قطعاً یکی از خطرناک‌ترین انواع آلودگی در دریای خزر آلودگی نفتی ناشی از عملیات اکتشافی و استخراج نفت به شیوه‌های غیر‌مدبرانه عمدتاً توسط رژیم باکو است. متوسط آلودگی نفتی دریای خزر یک‌ونیم تا دو برابر بیشتر از حد استاندارد دیگر آب‌هایی است که برای ماهیگیری مورد استفاده قرار می‌گیرند. لایه‌های فوقانی آب در قسمت جنوبی دریای خزر به‌شدت توسط انواع هیدروکربن‌های نفتی فنل‌ها و مواد شوینده آلوده هستند و به دلیل چرخش آب دریا در خلاف جهت حرکت عقربه‌های ساعت، آلودگی‌های ناشی از صنایع نفتی و دیگر آلاینده‌ها عملاً از سمت سواحل آذربایجان به‌سمت آب‌های ساحلی ایران حرکت می‌کنند. آلودگی به انواع مختلفی از فلزات سنگین، به‌خصوص جیوه و آرسنیک، از دیگر نگرانی‌ها در قسمت جنوبی دریا است...

از پیشگفتار علی رئیس طوسی بر کتاب مناقشه در خزر
دانشکده‌ی حقوق دانشگاه لندن

مناقشه در خزر | فرشاد کاشانی | چاپ اول ۱۴۰۳، رقعی، شمیز، ۲۰۴ صفحه، ۲۴۰۰۰۰ تومان، #باکتاب.

@agarpub
16.04.202510:17
انقلاب در ماهیت خود گسترش نفوذ و قدرت دولت را در پی دارد هر انقلابی برای آن که مقاومت نظم پیشین را از میان بردارد و مخالفان خود را سرکوب و پایه‌های انقلاب را تقویت کند، به ناچار به دستگاه دولت و ابزارهای اعمال قدرت متوسل می‌شود. بی‌نظمی حاصل از انقلاب هم به این نوع عملکرد وجاهت و مشروعیت می‌دهد. انقلاب ایران هم به همین مسیر رفت. درعین‌حال هر انقلابی بر نوعی مرزبندی موافق و مخالف، انقلاب و ضد انقلاب متکی است و این مرزبندی را با بروز هر منازعه و اختلاف سیاسی جدید دوباره بازتولید می‌کند. رقابت نیروهای سیاسی مختلف برای کسب قدرت به نزاعی در درون ساختار قدرت می‌انجامد که نتیجه‌ی آن از میان رفتن بعضی از نیروها و قدرت گرفتن برخی دیگر است. به همین خاطر تضادهای سیاسی و اجتماعی در دوران انقلاب موجب شکل‌گیری یک فرهنگ سیاسی خاص می‌شوند. نهادهای سیاسی ایران بعد از انقلاب در زمینه‌ای از تعارض‌ها تضادها و کشمکش‌های بیرونی و درونی شکل گرفت از یک سو تضاد گروه‌های سیاسی که حتی تا مرحله‌ی جنگ مسلحانه نیز پیش رفتند و از سوی دیگر رقابت جناح‌های سیاسی درون نظام و حذف جناح‌های رقیب.

چه شد؟ داستان افول اجتماعی ایران | عبدالمحمد كاظمي‌پور، محسن گودرزي | چاپ ششم ۱۴۰۳، رقعی، شمیز، ۲۷۲ صفحه، ۲۶۰۰۰۰ تومان، #باکتاب.

@agarpub
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.