مَرد سان‌فرانسیسکویی
21.04.202514:50
بهش می‌گم: "تو فکر می‌کنی من دائم پشت‌سیستمم و هیچ‌کاری نمی‌کنم. گاهی این‌قدر از لحاظ فکری خستم که وقتی می‌رم توی رختخواب همه‌ی اعصابم درگیره و تمام تنم درد می‌کنه، انگار که با یک لوکوموتیو شاخ به شاخ کردم." لبخند می‌زنه، هیچ درکی از حرف‌های من نداره اما بهم می‌گه: "هنوز وارد زندگی زناشویی نشدی بفهمی خستگی و دغدغه‌ی فکری یعنی چی." فهمی از حرف‌های من نداره اما بابت چیزهایی که تجربه کرده و تجربه نکردم قضاوتم می‌کنه.
21.04.202513:24
دقیقا توی اون مرحله‌‌ای‌ام که می‌شینم پشت‌سیستم برای انجام کار ولی هرکاری می‌کنم جز اون کاری که باید. انگاری دل‌دل‌کردن برای ورود به مسیری که تا به حال نرفتی هم جزوی از مسیره.
19.04.202508:50
خیلی از سلامت روان بالایی برخوردارم، شما هم هی آپشن جدید به فوبیاها و تروماهام اضافه کنید.
22.04.202504:12
رخوت و خستگی رو توی خودم احساس می‌کنم. شرایط شاید شرایط ایده‌آلی نباشه اما خب همینه دیگه، آدم برای چیزهایی که دوست داره باید بجنگه. برای دلخواهت نخوای بجنگی برای چی می‌خوای بجنگی؟
21.04.202517:07
احساس می‌کنم ریتم درونی آدم‌ها خیلی توی حسی که درآن واحد از موزیک می‌گیرن موثره. مثلا اتفاق افتاده برام که امروز با یک آهنگی به آرامش رسیدم اما روز بعدش با همون آهنگ زدم زیر گریه. موزیک همون موزیک بوده اما من دیگه آدم دیروز نبودم.
21.04.202514:26
هیچ‌وقت مثل وقت‌هایی که با ضعف‌های خودم رو‌به‌رو می‌شم احساس ضعف نمی‌کنم. شبیه اون بچه‌ای می‌شم که خودش رو بین شکاف کابینت و لباسشویی مخفی کرده و درحالی که زانوهاش رو توی بغل‌ش گرفته، ماتم به هیچ صدایی ر‌ی‌اکشن نمی‌ده.
Repost qilingan:
من !
21.04.202511:01
معلومه که سخته. حق داری ،گریه کن
ولی قدمت رو بردار.همیشه که قدم
هات با گریه نیست، یه روز هم میاد
که می‌خندی و قدم برمیداری.
ولی قدمت رو بردار.همیشه که قدم
هات با گریه نیست، یه روز هم میاد
که می‌خندی و قدم برمیداری.
Repost qilingan:
یک پِسَرِ فَروَردینی
19.04.202512:12
به موقع بودن مهمه.
به موقع شنیده شدن، به موقع اومدن، به موقع حرف زدن.
همین به موقع نبودنا ذوق آدم رو کور می کنه.
به موقع شنیده شدن، به موقع اومدن، به موقع حرف زدن.
همین به موقع نبودنا ذوق آدم رو کور می کنه.
19.04.202508:48
بعد دوهفته بی‌خبری از طرف، پیام دادم بهش که کجایی، چرا دانشگاه نمیای، گفته درگیر کارهای ازدواجمم، وقت نمی‌کنم بیام دانشگاه. یک‌جوری توی شوک خبرشم که خدا می‌دونه. الآن توی یک حالی‌ام که احساس می‌کنم همه درگیر کارهای ازدواج‌شونن ولی هیچ‌کس بهم چیزی نگفته.
21.04.202521:57
نمی‌دونم امروز چقدر خوب پیش رفتم. یک دونه مقاله با سایتشن بالا از توی هوش‌مصنوعی پیدا کردم و دادم به این سایته تا پیشینه تحقیق‌ش رو برام روی گراف بالا بیاره و شروع کردم مشخصات مقالاتی که به عنوان من مرتبط هستن رو توی اکسل لیست کردم. فقط همین. حتی نمی‌دونم می‌تونم مقالاتش رو دانلود کنم یا نه. تقریبا کارش دوساعت طول کشید اما بیش‌تر از اون تقلای من برای شروع کار خیلی طول کشید. شاید بهتره بگم از قبل عید درگیرش بودم تا این دوساعت رقم بخوره. گاهی هم کاری که باید انجام بدی شاید یک‌ساعتم نباشه اما تقلایی که برای مهار احساساتت به‌خرج می‌دی شاید ماه‌ها زمان ببره. به‌ظاهر فقط یکساعت بوده اما در عمل تو ماه‌ها روش زمان گذاشتی تا اتفاق افتاده. اون‌ها نمی‌بینن ولی تو اگر دیدی کلی به خودت افتخار کن.
Repost qilingan:
من چراغ‌ها را روشن می‌کنم.
21.04.202517:05
من بندهٔ شنیدنِ حرف‌هایِ خوبم؛ آدمی گاهی یادش می‌ره که چه زخم‌هایی رو فقط کلمات تونسته تسکین بده.
Repost qilingan:
• ماتیلدای خسته
21.04.202514:14
دلیل برای مردن زیاده؛ یه دلیل برای زنده موندن پیدا کن و رهاش نکن.
19.04.202509:27
پاییز شاه فصل‌هاست.
19.04.202508:44
نوشته بود: "بهار را دنبال می‌کنم به دست‌های تو می‌رسم."
Repost qilingan:
جایی پایین جاده
21.04.202520:16
آنقدر که از دست دادن چیزی، ما را افسرده می‌کند، از داشتن همان چیز احساس خوشبختی نمی‌کنیم و این ذات آدمیزاد است.
_ ژان پل سارتر
_ ژان پل سارتر
21.04.202516:38
نوشته بود: "همیشه خوش‌بین باش. مثلا اگر از پله‌ها افتادی پایین بگو عه چه‌زود رسیدم."
21.04.202514:09
گاهی‌اوقات هیچ ایده‌ای ندارم، فقط می‌دونم از یک‌جایی باید شروع کنم. مثل وقتی که وارد یک اتاق کاملا به‌هم‌ریخته می‌شی. شاید ایده‌ای نداشته باشی برای این‌که از کجا باید شروع کنی ولی بالاخره از یک جایی باید شروع کرد. فکرکردن بیش از اندازه فقط کار رو عقب می‌ندازه و کار به‌جایی می‌رسه جای این‌که انتخاب کنی کدوم سمت سفره قراره بشینی، به خودت میای می‌بینی مثل دیوونه‌ها داری دور سفره می‌چرخی و هنوز هیچ انتخابی نکردی.
19.04.202509:23
رو به پایین نگاه نکنید که فروردین چرا این‌قدر طولانی شده؛ رو به بالا نگاه کنید؛ دو روز دیگه اردی‌بهشته؛ شاه ماه‌ها توی راهه.
19.04.202508:27
هیچی برام وحشتناک‌تر از بولدشدن یکهویی یک آدم نیست. می‌گید طرف خیلی خفنه و خیلی بارشه اما تجربه بهم ثابت‌کرده اون‌هایی که واقعا استحقاقشو دارن اتفاقا خیلی دیرتر و کندتر از آدم‌های معمولی به جایگاه واقعی‌شون می‌رسن.
Ko'rsatilgan 1 - 24 dan 631
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.