
خـاکستریِتو؛
ــــ و آن شب یک ستاره مرده بود.
.
https://t.me/HarfChatBot?start=bad3f6152687
.
https://t.me/HarfChatBot?start=bad3f6152687
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПублічний
Верифікація
Не верифікованийДовіреність
Не надійнийРозташування
МоваІнша
Дата створення каналуЛист 25, 2023
Додано до TGlist
Жовт 13, 2024Останні публікації в групі "خـاکستریِتو؛"
Переслав з:
اوژنیِ ناپلئوט

17.03.202509:26
✮ این پیام رو فور کنید⋱
𝕷𝖎𝖒𝖎𝖙: 𝕭𝖊 𝖏𝖔𝖎𝖓 /𝟐𝟗𝟎
یکی از اختراعاتی که از ما پنهان شدند رو بهتون تقدیم کنم
𝕷𝖎𝖒𝖎𝖙: 𝕭𝖊 𝖏𝖔𝖎𝖓 /𝟐𝟗𝟎
17.03.202509:26
Переслав з:
𝖨𝗋𝖺𝗏𝖺𝗍

17.03.202509:26
—فـور کنیـد
آهنگ روسی وایبتون رو همراه لیریک و ترجمه تقدیم کنم.
Be join
آهنگ روسی وایبتون رو همراه لیریک و ترجمه تقدیم کنم.
Be join
17.03.202509:25
Переслав з:
ㅤ𝖲𝗍𑜅𝗋𝗋𝗒 𝖾𝗒𝖾𝗌

17.03.202509:25
ㅤ🪦 ( 𝖨 𝗅𝗈𝗈𝗄𝖾𝖽. 𝖧𝖾 𝗐𝖺𝗌 𝖺𝗅𝗋𝖾𝖺𝖽𝗒 𝗌𝗍𝖺𝗋𝗂𝗇𝗀! )
ㅤㅤ── 𝖸𝖾𝖺𝗁. 🪄 𝖨𝗇 𝖺 𝗋𝗈𝗈𝗆 𝖿𝗎𝗅𝗅 𝗈𝖿 𝖺𝗋𝗍 𝖨'𝖽 𝗌𝗍𝗂𝗅𝗅 #𝗌𝗍𝖺𝗋𝖾 𝖺𝗍 𝗒𝗈𝗎 𝖻𝖺𝖻𝖾.
ㅤㅤ── 𝖸𝖾𝖺𝗁. 🪄 𝖨𝗇 𝖺 𝗋𝗈𝗈𝗆 𝖿𝗎𝗅𝗅 𝗈𝖿 𝖺𝗋𝗍 𝖨'𝖽 𝗌𝗍𝗂𝗅𝗅 #𝗌𝗍𝖺𝗋𝖾 𝖺𝗍 𝗒𝗈𝗎 𝖻𝖺𝖻𝖾.
17.03.202509:25
Переслав з:
𝖵ᦅ𝗅ν𝖾𝗋

17.03.202509:24
چند نفر برای گذر از این عدد به ولوا تعلق میگیره؟🗝
پروموت صورت میگیره
Переслав з:
𝓢𝖲𝖾𝗇ı𝗈𝗋ı𝗍𝖺 .

17.03.202509:18
برگردیم به عدد قبلی ؟! 2.112
ادمینا فور کنید میام ازتون پست فور میکنم .
ادمینا فور کنید میام ازتون پست فور میکنم .
17.03.202509:17
17.03.202509:17
@Vjko22
Переслав з:
꯱ᥙꪀꪀყ

17.03.202509:16
موهایش صورتی بود، مثل آسمانِ قبل از طلوع
در میان جمعیت که قدم میزد، انگار تکهای از رویا از دل شب بیرون آمده باشد؛ روزی که بوی شکوفههای تازه میداد و در آن، سکوت تاریکی شب هنوز در هوا بود. همان سکوتی که مثل سایهای ناپیدا به دنبالش میآمد، و آن را از دیگران متفاوت میکرد. اما چیزی در او بود که از جنس نور بود، از جنس طلاییِ گرمی که در نگاهش برق میزد. نوری که انگار از خورشید وام گرفته بود، از غروبهایی که آسمان را به شعله میکشند، از خندههایی که میان تاریکی میدرخشند.
مثل گلبرگهای نرم که انگار با نوازش نسیم رنگ گرفتهاند.
در میان جمعیت که قدم میزد، انگار تکهای از رویا از دل شب بیرون آمده باشد؛ روزی که بوی شکوفههای تازه میداد و در آن، سکوت تاریکی شب هنوز در هوا بود. همان سکوتی که مثل سایهای ناپیدا به دنبالش میآمد، و آن را از دیگران متفاوت میکرد. اما چیزی در او بود که از جنس نور بود، از جنس طلاییِ گرمی که در نگاهش برق میزد. نوری که انگار از خورشید وام گرفته بود، از غروبهایی که آسمان را به شعله میکشند، از خندههایی که میان تاریکی میدرخشند.
17.03.202509:16
17.03.202509:16
Рекорди
03.02.202523:59
367Підписників11.10.202423:59
0Індекс цитування02.01.202523:59
114Охоплення 1 допису23.01.202507:00
20Охоп рекл. допису29.12.202410:15
33.33%ER24.11.202423:59
40.15%ERRРозвиток
Підписників
Індекс цитування
Охоплення 1 допису
Охоп рекл. допису
ER
ERR
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.