10.05.202517:16
📚 تنهایی پرهیاهو، بُهومیل هرابال، پرویز دوائی، ۱۳۸۷
🔖 صص. ۱-۴
«سی و پنج سال است که در کار کاغذ باطله هستم و این «قصهی عاشقانه»ی من است. سی و پنج سال است که دارم کتاب و کاغذ باطله خمیر میکنم و خود را چنان با کلمات عجین کردهام که دیگر به هیأت دانشنامههایی درآمدهام که طی این سالها سه تُنی از آنها را خمیر کردهام. سبویی پر از آب زندگانی و مُردگانی، که کافی است کمی به یک سو خم شوم تا از من سیل افکار زیبا جاری شود. آموزشم چنان ناخودآگاه صورت گرفته که نمیدانم کدام فکری از خودم است و کدام از کتابهایم ناشی شده. اما فقط به این صورت است که توانستهام هماهنگیام را با خودم و جهان اطرافم، در این سی و پنج سالهی گذشته، حفظ کنم. چون من وقتی چیزی را میخوانم، در واقع نمیخوانم. جملهای زیبا را به دهان میاندازم و مثل آب نبات میمکم یا مثل لیکوری مینوشم تا آنکه اندیشه، مثل الکل، در وجود من حل شود، تا در دلم نفوذ کند و در رگهایم جاری شود و و به ریشهی هر گلبول خونی برسد.
…وقتی که چشمانم به کتاب درست و حسابی میافتد و کلمات چاپشده را کنار میزنم از متن چیزی جز اندیشههای مجرد باقی نمیماند. اندیشههایی که در هوا جریان و سیلان دارند، از هوا زندهاند و به هوا برمیگردند، چون که آخر و عاقبت هر چیزی هواست، هم ظرف و هم مظروف. نان در مراسم عشاء ربانی از هواست و نه از خون مسیح.
سی و پنج سال است که دارم به تناوب دکمهی سبز و قرمز دستگاه پرس خود را فشار میدهم و همراه با آن سی و پنج سال هم هست که دارم بیوقفه آبجو میخورم. نه آنکه از این کار خوشم بیاید. از میخوارهها بیزارم. مینوشم تا بهتر فکر کنم، تا به قلب آنچه میخوانم بهتر راه یابم، چون که من وقتی چیزی میخوانم برای تفنن و وقتکشی یا بهتر خوابیدن نیست… مینوشم تا آنچه میخوانم خواب را از چشم بگیرد، که مرا به رعشه بیندازد، چونکه با هگل در این عقیده همراهم که انسان شریف هرگز به اندازهی کافی شریف نیست و هیچ تبهکاری هم تمام و کمال تبهکار نیست… از کتاب و به مدد کتاب است که آموختهام آسمان به کلی از عاطفه بیبهره است.
نه آسمان عاطفه دارد و نه انسان اندیشمند. نه اینکه انسان بخواهد بیعاطفه باشد، ولی وجود عاطفه در او خلاف عقل سلیم است.»
بهومیل هرابال، تنهایی پرهیاهو، ترجمهی پرویز دوائی، تهران، کتاب روشن، ۱۳۸۷، صص. ۱-۴
🎧 فایلهای خوانش کتاب از این لینک
🔖 صص. ۱-۴
«سی و پنج سال است که در کار کاغذ باطله هستم و این «قصهی عاشقانه»ی من است. سی و پنج سال است که دارم کتاب و کاغذ باطله خمیر میکنم و خود را چنان با کلمات عجین کردهام که دیگر به هیأت دانشنامههایی درآمدهام که طی این سالها سه تُنی از آنها را خمیر کردهام. سبویی پر از آب زندگانی و مُردگانی، که کافی است کمی به یک سو خم شوم تا از من سیل افکار زیبا جاری شود. آموزشم چنان ناخودآگاه صورت گرفته که نمیدانم کدام فکری از خودم است و کدام از کتابهایم ناشی شده. اما فقط به این صورت است که توانستهام هماهنگیام را با خودم و جهان اطرافم، در این سی و پنج سالهی گذشته، حفظ کنم. چون من وقتی چیزی را میخوانم، در واقع نمیخوانم. جملهای زیبا را به دهان میاندازم و مثل آب نبات میمکم یا مثل لیکوری مینوشم تا آنکه اندیشه، مثل الکل، در وجود من حل شود، تا در دلم نفوذ کند و در رگهایم جاری شود و و به ریشهی هر گلبول خونی برسد.
…وقتی که چشمانم به کتاب درست و حسابی میافتد و کلمات چاپشده را کنار میزنم از متن چیزی جز اندیشههای مجرد باقی نمیماند. اندیشههایی که در هوا جریان و سیلان دارند، از هوا زندهاند و به هوا برمیگردند، چون که آخر و عاقبت هر چیزی هواست، هم ظرف و هم مظروف. نان در مراسم عشاء ربانی از هواست و نه از خون مسیح.
سی و پنج سال است که دارم به تناوب دکمهی سبز و قرمز دستگاه پرس خود را فشار میدهم و همراه با آن سی و پنج سال هم هست که دارم بیوقفه آبجو میخورم. نه آنکه از این کار خوشم بیاید. از میخوارهها بیزارم. مینوشم تا بهتر فکر کنم، تا به قلب آنچه میخوانم بهتر راه یابم، چون که من وقتی چیزی میخوانم برای تفنن و وقتکشی یا بهتر خوابیدن نیست… مینوشم تا آنچه میخوانم خواب را از چشم بگیرد، که مرا به رعشه بیندازد، چونکه با هگل در این عقیده همراهم که انسان شریف هرگز به اندازهی کافی شریف نیست و هیچ تبهکاری هم تمام و کمال تبهکار نیست… از کتاب و به مدد کتاب است که آموختهام آسمان به کلی از عاطفه بیبهره است.
نه آسمان عاطفه دارد و نه انسان اندیشمند. نه اینکه انسان بخواهد بیعاطفه باشد، ولی وجود عاطفه در او خلاف عقل سلیم است.»
بهومیل هرابال، تنهایی پرهیاهو، ترجمهی پرویز دوائی، تهران، کتاب روشن، ۱۳۸۷، صص. ۱-۴
🎧 فایلهای خوانش کتاب از این لینک
Переслал из:
BBCPersian



10.05.202501:55
🔻یک قاضی فدرال در آمریکا دستور آزادی موقت روميسا اوزتورک، دانشجوی دانشگاه تافتس را صادر کرد.
رومیسا اوزتورک، دانشجوی اهل ترکیه، به دلیل نوشتن مقالهای انتقادی درباره واکنش دانشگاه به جنگ اسرائیل در غزه بازداشت شده بود. وکلای خانم اوزتورک، بازداشتش را «غیرقانونی» و تلاشی برای «سرکوب آزادی بیان» توصیف کردند.
در پروندهای مشابه، دادگاه تجدیدنظر فدرال آمریکا درخواست دولت ترامپ برای بازداشت مجدد محسن مهدوی، دانشجوی دانشگاه کلمبیا را رد کرد.
آقای مهدوی، که در یک کمپ آوارگان در کرانه باختری متولد شده و ۱۰ سال ساکن قانونی آمریکا بوده، هنگام مصاحبه شهروندی بازداشت شده بود.
قاضی فدرال پیشتر او را به طور موقت آزاد کرده بود.
آقای مهدوی اتهام «تهدید اسرائیلیها یا یهودیان» را رد کرده و گفته مبارزه با یهودستیزی و حمایت از فلسطین مکمل یکدیگر هستند.
📸Reuters
@BBCPersian
رومیسا اوزتورک، دانشجوی اهل ترکیه، به دلیل نوشتن مقالهای انتقادی درباره واکنش دانشگاه به جنگ اسرائیل در غزه بازداشت شده بود. وکلای خانم اوزتورک، بازداشتش را «غیرقانونی» و تلاشی برای «سرکوب آزادی بیان» توصیف کردند.
در پروندهای مشابه، دادگاه تجدیدنظر فدرال آمریکا درخواست دولت ترامپ برای بازداشت مجدد محسن مهدوی، دانشجوی دانشگاه کلمبیا را رد کرد.
آقای مهدوی، که در یک کمپ آوارگان در کرانه باختری متولد شده و ۱۰ سال ساکن قانونی آمریکا بوده، هنگام مصاحبه شهروندی بازداشت شده بود.
قاضی فدرال پیشتر او را به طور موقت آزاد کرده بود.
آقای مهدوی اتهام «تهدید اسرائیلیها یا یهودیان» را رد کرده و گفته مبارزه با یهودستیزی و حمایت از فلسطین مکمل یکدیگر هستند.
📸Reuters
@BBCPersian
09.05.202518:24
🎧 پادکست تحلیلِ عبدالله شهبازی از حادثه ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در زمان وقوع و پیشبینی تحولات منطقه پس از آن.
خلاصه نظرات شهبازی و ساختِ پادکست توسطِ هوشِ مصنوعی Google NotebookLM
May 9, 2025
صداها، صدای هوشِ مصنوعی به زبان فارسی است.
@abdollahshahbazi
خلاصه نظرات شهبازی و ساختِ پادکست توسطِ هوشِ مصنوعی Google NotebookLM
May 9, 2025
صداها، صدای هوشِ مصنوعی به زبان فارسی است.
@abdollahshahbazi
Переслал из:
صادق زیباکلام - Sadegh Zibakalam

09.05.202511:28
🟡 مجموعۀ کتب صوتی صادق زیباکلام با صدای نویسنده، تقدیم میگردد:
📕لیست کامل کتب صوتی منتشر شده:
1️⃣🎧 کتاب صوتی «ما چگونه، ما شدیم؟»
2️⃣🎧 کتاب صوتی «غرب چگونه، غرب شد؟»
3️⃣🎧 کتاب صوتی «مقدمهای بر انقلاب اسلامی»
4️⃣🎧 کتاب صوتی «اِشغال؛ انقلاب دوّم، تولّد آمریکاستیزی»
5️⃣🎧 کتاب صوتی «تولّد اسرائیل»
6️⃣🎧 کتاب صوتی «رضاشاه»
7️⃣🎧 کتاب صوتی «شاه کشتار نکرد»
8️⃣🎧 کتاب صوتی «دکتر محمّد ملکی؛ استادی برای تمام فصول»
9️⃣🎧 کتاب صوتی «آذری غریب»
🔟🎧 کتاب صوتی «گرامافون»
1️⃣1️⃣🎧 کتاب صوتی «چرا شما را نمیگیرن؟ آخرش چی میشه؟(زیرپوست جامعۀ ایران ۱۴۰۳ - ۱۳۶۳)»
🔺جهت شنیدن کتاب موردنظرتان، روی آن بزنید.
سایر کتب صوتی، بهزودی منتشر میشوند.
https://t.me/sadeghZibakalam/4476
📕لیست کامل کتب صوتی منتشر شده:
1️⃣🎧 کتاب صوتی «ما چگونه، ما شدیم؟»
2️⃣🎧 کتاب صوتی «غرب چگونه، غرب شد؟»
3️⃣🎧 کتاب صوتی «مقدمهای بر انقلاب اسلامی»
4️⃣🎧 کتاب صوتی «اِشغال؛ انقلاب دوّم، تولّد آمریکاستیزی»
5️⃣🎧 کتاب صوتی «تولّد اسرائیل»
6️⃣🎧 کتاب صوتی «رضاشاه»
7️⃣🎧 کتاب صوتی «شاه کشتار نکرد»
8️⃣🎧 کتاب صوتی «دکتر محمّد ملکی؛ استادی برای تمام فصول»
9️⃣🎧 کتاب صوتی «آذری غریب»
🔟🎧 کتاب صوتی «گرامافون»
1️⃣1️⃣🎧 کتاب صوتی «چرا شما را نمیگیرن؟ آخرش چی میشه؟(زیرپوست جامعۀ ایران ۱۴۰۳ - ۱۳۶۳)»
🔺جهت شنیدن کتاب موردنظرتان، روی آن بزنید.
سایر کتب صوتی، بهزودی منتشر میشوند.
https://t.me/sadeghZibakalam/4476
09.05.202504:27
دولت ترامپ و پلوتوپوپولیسم: ائتلاف طبقه جدید ثروتمندان آمریکایی با توده علیه «نظم کهنه»
این پادکست معرفی یک تحقیق است درباره نقش ائتلاف ثروت و توده در ظهور ترامپ؛ پدیدهای بیسابقه در تاریخ ایالات متحده آمریکا. این تحقیق نشان میدهد که ترامپ برغم برخورداری از حمایت بخشی از ثروتمندان بزرگ آمریکایی بطور گسترده از حمایت توده مردم برخوردار بود و این عامل نقش اصلی را در پیروزی او داشت. محققین فوق این پدیده را پلوتوپوپولیسم نامیدهاند. پلوتو از ریشه یونانی به معنی ثروت یا ثروتمندان است و پوپولیسم به جنبشها یا ایدئولوژیهایی اطلاق میشود که ادعا میکنند نماینده «توده مردم» در برابر «اِلیت» هستند.
پلوتوپوپولیسم با پلوتوکراسی پوپولیستی (زرسالاری تودهگرا) یکی نیست. مفهوم اخیر بر حاکمیت ثروتمندان تأکید دارد که از پوپولیسم بعنوان ابزاری برای مشروعیت بخشیدن به این سلطه استفاده میکنند. در پلوتوپوپولیسم تأکید بر پوپولیسم است به معنی جلب حمایت تودهها با شعارهای ضد اِلیت که با حمایت مالی یا سیاسی بخشی از ثروتمندان (پلوتوکراتها) تقویت میشود.
از دیدگاه من، که در مقاله به آن اشاره نشده، پدیده ترامپ ائتلاف میان طبقه جدید زرسالاران آمریکایی است با بخش مهمی از توده مردم. این طبقه جدید برخاسته از دو بخش فنسالاری (تِکسالاران) و املاک و مستغلات real estate است که در دو سه دهه اخیر بسیار ثروتمند شدهاند. بخش اول، تِکسالاران، جایگاه اول را دارند و ارزش کمپانیهایشان به ارقامی عجیب رسیده است. این دو گروه نوخاسته پلوتوکراسی آمریکا اینک میخواهند جایگاه برتر خود را در سیاست داخلی و خارجی تثبیت کنند برغم گروههای سنتی (نفت و گاز، خودروسازی، تولیدات صنعتی و غیره) که هماره در دولتها و دو حزب اصلی آمریکا تأثیرگذار اصلی بودهاند. توجه کنیم که در سال ۲۰۲۴ ارزش بازار کمپانیهای اپل، مایکروسافت، آمازون، آلفابت (گوگل) و انویدیا در مجموع ۱۴.۲ تریلیون دلار بود یعنی حدود ۴۹.۸ درصد از تولید ناخالص داخلی اسمی آمریکا (۲۸.۵ تریلیون دلار). و نیز در سال ۲۰۲۴ ارزش بازار اپل (۳.۴ تریلیون دلار) به تنهایی از تولید ناخالص داخلی بسیاری از کشورها، مانند کانادا (۲.۲ تریلیون دلار)، بیشتر بود.
هرچند در تعبیر شان کیتس و همکارانش پلوتوپوپولیسم تنها به معنای ائتلاف ثروت و توده است ولی تصور میکنم در تحولی بزرگ که هماکنون جامعه آمریکا و به تبع آن سراسر جهان را فراگرفته، این خاستگاه ائتلافی در نهایت به زرسالاری تودهگرا (پلوتوکراسی پوپولیستی) خواهد انجامید.
🎧 توضیح: پادکست با هوش مصنوعی NotebookLM گوگل تهیه شده است.
@abdollahshahbazi
این پادکست معرفی یک تحقیق است درباره نقش ائتلاف ثروت و توده در ظهور ترامپ؛ پدیدهای بیسابقه در تاریخ ایالات متحده آمریکا. این تحقیق نشان میدهد که ترامپ برغم برخورداری از حمایت بخشی از ثروتمندان بزرگ آمریکایی بطور گسترده از حمایت توده مردم برخوردار بود و این عامل نقش اصلی را در پیروزی او داشت. محققین فوق این پدیده را پلوتوپوپولیسم نامیدهاند. پلوتو از ریشه یونانی به معنی ثروت یا ثروتمندان است و پوپولیسم به جنبشها یا ایدئولوژیهایی اطلاق میشود که ادعا میکنند نماینده «توده مردم» در برابر «اِلیت» هستند.
پلوتوپوپولیسم با پلوتوکراسی پوپولیستی (زرسالاری تودهگرا) یکی نیست. مفهوم اخیر بر حاکمیت ثروتمندان تأکید دارد که از پوپولیسم بعنوان ابزاری برای مشروعیت بخشیدن به این سلطه استفاده میکنند. در پلوتوپوپولیسم تأکید بر پوپولیسم است به معنی جلب حمایت تودهها با شعارهای ضد اِلیت که با حمایت مالی یا سیاسی بخشی از ثروتمندان (پلوتوکراتها) تقویت میشود.
از دیدگاه من، که در مقاله به آن اشاره نشده، پدیده ترامپ ائتلاف میان طبقه جدید زرسالاران آمریکایی است با بخش مهمی از توده مردم. این طبقه جدید برخاسته از دو بخش فنسالاری (تِکسالاران) و املاک و مستغلات real estate است که در دو سه دهه اخیر بسیار ثروتمند شدهاند. بخش اول، تِکسالاران، جایگاه اول را دارند و ارزش کمپانیهایشان به ارقامی عجیب رسیده است. این دو گروه نوخاسته پلوتوکراسی آمریکا اینک میخواهند جایگاه برتر خود را در سیاست داخلی و خارجی تثبیت کنند برغم گروههای سنتی (نفت و گاز، خودروسازی، تولیدات صنعتی و غیره) که هماره در دولتها و دو حزب اصلی آمریکا تأثیرگذار اصلی بودهاند. توجه کنیم که در سال ۲۰۲۴ ارزش بازار کمپانیهای اپل، مایکروسافت، آمازون، آلفابت (گوگل) و انویدیا در مجموع ۱۴.۲ تریلیون دلار بود یعنی حدود ۴۹.۸ درصد از تولید ناخالص داخلی اسمی آمریکا (۲۸.۵ تریلیون دلار). و نیز در سال ۲۰۲۴ ارزش بازار اپل (۳.۴ تریلیون دلار) به تنهایی از تولید ناخالص داخلی بسیاری از کشورها، مانند کانادا (۲.۲ تریلیون دلار)، بیشتر بود.
هرچند در تعبیر شان کیتس و همکارانش پلوتوپوپولیسم تنها به معنای ائتلاف ثروت و توده است ولی تصور میکنم در تحولی بزرگ که هماکنون جامعه آمریکا و به تبع آن سراسر جهان را فراگرفته، این خاستگاه ائتلافی در نهایت به زرسالاری تودهگرا (پلوتوکراسی پوپولیستی) خواهد انجامید.
🎧 توضیح: پادکست با هوش مصنوعی NotebookLM گوگل تهیه شده است.
@abdollahshahbazi
03.05.202507:51
چرا باید ادبیات خواند
🎥 «١٩٨۴»، رُمانِ جورج اورول، + امسال هفتادویک ساله شد. این اثر با آوازەی عالمگیرش، نه فقط تحسینِ اغلبِ خوانندگان ادبیّات و منتقدان ادبی که توجّه صاحبنظرانِ فلسفه و علوم انسانی را همچنان برمیانگیزد.
فیلسوفِ نامداری چون ریچارد رورتی، فصلِ هشتمِ کتابِ خود با عنوانِ «امکان، آیرونی و همبستگی» را به اورول اختصاص داد و او را «واپسین روشنفکر اروپا»خواند.
📚رُمان اورول، جهانِ بستەی جامعەای را تصویر میکند که ‐ زیر سلطەی نظامی توتالیتر همگان از آزادیها و حقوق انسانی منع و محروماند. تحتِ نظم آهنین حکومت توتالیتر، برای تولید «انسان طراز نوین»، قلمروهای جامعه و فرهنگ، درست مانند کشاورزی و صنعت، مهندسی میشوند.
به واقع، شبهنگام،گورستانی بیصدا و روزهنگام، زندانی عظیم است. مردمان یا در حکم محکوماناند یا در نقش مردگان.
«١٩٨۴» از مؤثرترین رُمانهایی در قرن بیستم به شمار میرود که توانست صنعتِ نیرنگ و تبلیغاتِ توتالیتاریسم را رسوا سازد و شالودەی خشونتبار و انسانستیزِ نظامهایی از این دست را به نمایش گذارد.
با این همه، میلان کوندرا، از سرآمدانِ رُمان معاصر، دراین باره داوریِ دیگری دارد. او در رشتەجُستارهای گردآمده درکتابِ «وصایای عملناشده» (Les testaments trahis)، این خلقِ اورول را دارای ایدەهای خوبی میداند که در قالب «رُمانی بد» ریخته شده، «با تمامِ تأثیرهای شومی که یک رُمان بد میتواند برجا نهد.»
ارزیابی منفی کوندرا از این اثر در باور او به اهمیّت تخیّل ریشه دارد. کوندرا به یکی از ویژگیهای رُمان «محاکمە»ی کافکا اشاره میکند. در نگاه اوّل، میان فضای حاکم بر «محاکمه»ی کافکا و دنیای اورولیِ «۱۹۸۴» توفیر چندانی نیست. قانون و قاضیِ جهان «ک.»، شخصیت اصلی این رُمان نیز جبّار و جائرند.
داستان با اتهّام و بازداشت ناغافلِ «ک.» آغاز میشود و بدون پیبردن به علّت اتّهام خود یا داشتن یارای گریز یا مقاومت به ضرب چاقوی فرورفته بر قلباش از نفس میافتد: روایتی از وادادگی معصومیت در برابر تقدیری تاریک و بیمعنا.
جهان کافکایی، به قول کوندرا، یکسره، غیر پوئتیک یا ناشاعرانه است. او شعر را به معنایی فراتر از تلقی رایجِ و در مقام استعارەای از تخیّل به مفهوم عامّ آن به کار میبرد.
از دید کوندرا تخیّل با آزادی توأم و تنیده است. انسانها تا زمانی و به قدری «خود»شان هستند که از امکان آزادی و بلوغِ تخیّل برخوردارند. هویّت اصیل هرکسی آن چیزی است که خود ابداع میکند. حریم جغرافیای انسانیّتِ انسان با میزان رهائی او از انقیاد دیگری و آ گاهی به آزادی و توانایی خویش تعیین میشود.
بنابراین، شعر، نه تنها بُنمایەای برای لذّت زیباشناختی و حتّی ادراکِ معرفتیِ آدمی،که بنیاد و نمادِ بود و شدِ اوست. در عین حال،کوندرا میان فضای کافکایی و جهان اُورولی تفاوتی بارز میبیند.«ک.»،گرچه در فرصتهایی کوتاه، میتواند از دادگاه بیرون بزند. او میتواند در همین مجال اندک، از «پنجره»ها آدمهای دیگر را ببیند، مردی که سیگار میکشد یا زنی که لباسِ خواب به تن دارد. حتّی میتواند در لحظاتی گذرا و شتابناک شاهد عشقبازی دختری باشد. این «پنجره»ها برای دقائقی ناچیز هم که شده، چشمهای او را به جهانِ آزادی میگشاید که فارغ از نظم و نظارتِ دادگاه است. او میتواند «واقعیّت» را، ولو مدّتی بسیار کم، مشاهده کند، از «واقعیّت» جهانی که بیرونِ زندان اوست آگاهی یابد و از آزادی دریغشدەاش، قدری بدزدد.
در عوض، اورول، به رغم داشتن نیّت خیر، انسانهای محکوم به زندگی در نظام توتالیتر را به طور مطلق دستبستگانی بازمینماید که ذرّەای امکان و موقعیّتِ تصادفی برای اِعمال ارادەی خود نمییابند. آنان پشتِ در و دیواری بیپنجره، برای همیشه، به محبوسانی مأیوس و منفعل میمانند. محال است ثانیەای چشمشان به واقعیّتِ بیرونی برخورد یا بدانچه ورای حصارها و حسرتهایشان میگذرد، از سر اتّفاق، آ گاهی یابند.
کوندرا این بازنمایی مبالغەآمیز را مخاطرەانگیز میداند. امتناعِ مطلقِ آزادی یعنی انحلالِ کامل مسئولیتِ اخلاقی. در این موقعیتِ مفروض، نه تنها محکومان به اندازەی حاکمان با مسئولیت اخلاقی بیگانەاند که خود را در خالی کردن شانه از مسئولیت به همان قدر مُحقّ میشمارند. چنین تصوّری به انکارِ امکانهای آینده میانجامد.
بدون ایمان به آیندەای آبستن امکانهای ناشناخته، مسئولیتپذیری اخلاقی و سعی برای آزادی معنا میبازد. در مقام شهروندی تنها شاید نتوان مانعِ اعمالِ قدرتِ حکومت بر جسم خود شد، ولی با نیروی ذهنی میتوان به مصاف نظام معنوی و ارزشیِ توتالیتر رفت. میتوان در برابر مغزشویی تبلیغات و تعلیماتِ توتالیتر مقاومت کرد.
✍️ مهدی خلجی
🎥 «١٩٨۴»، رُمانِ جورج اورول، + امسال هفتادویک ساله شد. این اثر با آوازەی عالمگیرش، نه فقط تحسینِ اغلبِ خوانندگان ادبیّات و منتقدان ادبی که توجّه صاحبنظرانِ فلسفه و علوم انسانی را همچنان برمیانگیزد.
فیلسوفِ نامداری چون ریچارد رورتی، فصلِ هشتمِ کتابِ خود با عنوانِ «امکان، آیرونی و همبستگی» را به اورول اختصاص داد و او را «واپسین روشنفکر اروپا»خواند.
📚رُمان اورول، جهانِ بستەی جامعەای را تصویر میکند که ‐ زیر سلطەی نظامی توتالیتر همگان از آزادیها و حقوق انسانی منع و محروماند. تحتِ نظم آهنین حکومت توتالیتر، برای تولید «انسان طراز نوین»، قلمروهای جامعه و فرهنگ، درست مانند کشاورزی و صنعت، مهندسی میشوند.
در جمهوری بردگان خودکامگی و خیرەسری کاملاً قانونی است. اندک تخطی از شئون و مقررّاتِ اجباری، مجازاتهایی مخوف در پی میآورد.
به واقع، شبهنگام،گورستانی بیصدا و روزهنگام، زندانی عظیم است. مردمان یا در حکم محکوماناند یا در نقش مردگان.
«١٩٨۴» از مؤثرترین رُمانهایی در قرن بیستم به شمار میرود که توانست صنعتِ نیرنگ و تبلیغاتِ توتالیتاریسم را رسوا سازد و شالودەی خشونتبار و انسانستیزِ نظامهایی از این دست را به نمایش گذارد.
با این همه، میلان کوندرا، از سرآمدانِ رُمان معاصر، دراین باره داوریِ دیگری دارد. او در رشتەجُستارهای گردآمده درکتابِ «وصایای عملناشده» (Les testaments trahis)، این خلقِ اورول را دارای ایدەهای خوبی میداند که در قالب «رُمانی بد» ریخته شده، «با تمامِ تأثیرهای شومی که یک رُمان بد میتواند برجا نهد.»
ارزیابی منفی کوندرا از این اثر در باور او به اهمیّت تخیّل ریشه دارد. کوندرا به یکی از ویژگیهای رُمان «محاکمە»ی کافکا اشاره میکند. در نگاه اوّل، میان فضای حاکم بر «محاکمه»ی کافکا و دنیای اورولیِ «۱۹۸۴» توفیر چندانی نیست. قانون و قاضیِ جهان «ک.»، شخصیت اصلی این رُمان نیز جبّار و جائرند.
داستان با اتهّام و بازداشت ناغافلِ «ک.» آغاز میشود و بدون پیبردن به علّت اتّهام خود یا داشتن یارای گریز یا مقاومت به ضرب چاقوی فرورفته بر قلباش از نفس میافتد: روایتی از وادادگی معصومیت در برابر تقدیری تاریک و بیمعنا.
جهان کافکایی، به قول کوندرا، یکسره، غیر پوئتیک یا ناشاعرانه است. او شعر را به معنایی فراتر از تلقی رایجِ و در مقام استعارەای از تخیّل به مفهوم عامّ آن به کار میبرد.
از دید کوندرا تخیّل با آزادی توأم و تنیده است. انسانها تا زمانی و به قدری «خود»شان هستند که از امکان آزادی و بلوغِ تخیّل برخوردارند. هویّت اصیل هرکسی آن چیزی است که خود ابداع میکند. حریم جغرافیای انسانیّتِ انسان با میزان رهائی او از انقیاد دیگری و آ گاهی به آزادی و توانایی خویش تعیین میشود.
بنابراین، شعر، نه تنها بُنمایەای برای لذّت زیباشناختی و حتّی ادراکِ معرفتیِ آدمی،که بنیاد و نمادِ بود و شدِ اوست. در عین حال،کوندرا میان فضای کافکایی و جهان اُورولی تفاوتی بارز میبیند.«ک.»،گرچه در فرصتهایی کوتاه، میتواند از دادگاه بیرون بزند. او میتواند در همین مجال اندک، از «پنجره»ها آدمهای دیگر را ببیند، مردی که سیگار میکشد یا زنی که لباسِ خواب به تن دارد. حتّی میتواند در لحظاتی گذرا و شتابناک شاهد عشقبازی دختری باشد. این «پنجره»ها برای دقائقی ناچیز هم که شده، چشمهای او را به جهانِ آزادی میگشاید که فارغ از نظم و نظارتِ دادگاه است. او میتواند «واقعیّت» را، ولو مدّتی بسیار کم، مشاهده کند، از «واقعیّت» جهانی که بیرونِ زندان اوست آگاهی یابد و از آزادی دریغشدەاش، قدری بدزدد.
در عوض، اورول، به رغم داشتن نیّت خیر، انسانهای محکوم به زندگی در نظام توتالیتر را به طور مطلق دستبستگانی بازمینماید که ذرّەای امکان و موقعیّتِ تصادفی برای اِعمال ارادەی خود نمییابند. آنان پشتِ در و دیواری بیپنجره، برای همیشه، به محبوسانی مأیوس و منفعل میمانند. محال است ثانیەای چشمشان به واقعیّتِ بیرونی برخورد یا بدانچه ورای حصارها و حسرتهایشان میگذرد، از سر اتّفاق، آ گاهی یابند.
کوندرا این بازنمایی مبالغەآمیز را مخاطرەانگیز میداند. امتناعِ مطلقِ آزادی یعنی انحلالِ کامل مسئولیتِ اخلاقی. در این موقعیتِ مفروض، نه تنها محکومان به اندازەی حاکمان با مسئولیت اخلاقی بیگانەاند که خود را در خالی کردن شانه از مسئولیت به همان قدر مُحقّ میشمارند. چنین تصوّری به انکارِ امکانهای آینده میانجامد.
بدون ایمان به آیندەای آبستن امکانهای ناشناخته، مسئولیتپذیری اخلاقی و سعی برای آزادی معنا میبازد. در مقام شهروندی تنها شاید نتوان مانعِ اعمالِ قدرتِ حکومت بر جسم خود شد، ولی با نیروی ذهنی میتوان به مصاف نظام معنوی و ارزشیِ توتالیتر رفت. میتوان در برابر مغزشویی تبلیغات و تعلیماتِ توتالیتر مقاومت کرد.
✍️ مهدی خلجی
10.05.202507:09
👀 چرا نمیتوانیم با فساد مبارزه کنیم؟
✍️ عباس عبدی، فیاض زاهد و محمد مهاجری - شنبه - ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔶 صفحه یک از دو
تنگناها و كمبودهايي كه از نخستين ماههاي آغاز جنگ تحميلي پديدار شد، به ناگزير اقتصاد كشور را به سمتي هدايت كرد كه بعدها به آن اقتصاد كوپني گفته شد. اين وضعيت هرچند مانند خود جنگ تحميلي بود و حتي ميتوان گفت اداره آن هنرمندي به شمار ميرفت، اما همزاد آن يك اتفاق ناپسند هم به وجود آمد كه زايش يك نوع فساد بود. كوپن فروشي و حتي احتكار، فقط ظاهر اين اتفاق را نشان ميداد. برخورد با آن هم صرفا به دستگيري چند كوپن فروش كه شايد به نان شبشان هم محتاج بودند، خلاصه ميشد و گاهي هم مثلا انباري با يكي، دو تن قند و شكر يا روغن كشف ميشد و اخبارش نيز به اندازه لازم و كافي در تلويزيون و روزنامههاي وقت بزرگنمايي يا حتي واقعنمايي ميشد.
قصه واقعي اما اصلا اين نبود؛ چنين مواجهههايي كه از سوي سازمان تعزيرات صورت ميگرفت هرچند احساس عدالتخواهي جامعه را راضي نگه ميداشت اما سرپوش نهادن بر فسادهاي واقعي به حساب ميآمد. كسي منكر آن نيست كه شايد اقتصاد دولتي با حداكثر كنترلي كه توسط حاكميت اعمال ميشد، تنها راه اداره كشور بود. نگاه چپ حاكم بر سياست آن دوره نيز همين اقتضا را داشت.
آن هنگام نه درآمدهاي كشور، آنچناني بود و نه راههاي فساد متعدد شده بود و نه سرشت اكثريت قاطع مسوولان، وجود فساد را ميپذيرفت. به همين دلايل، فساد نتوانست ريشههاي ستبر و قوي بدواند اما نميتوان انكار كرد كه همان شرايط، نشاي فساد را دستكم به صورت گلخانهاي پرورش داد.
اين روند در دوران پس از جنگ شكل پيچيدهتري به خود گرفت. دوران سازندگي ساختار سياسي تصميم به نوعي تغيير راهبرد و نگاه متفاوت به سبك و نوع زندگي گرفت. ارزشهاي اجتماعي تغيير كرد.
اوج آن به اختلافاتي باز ميگشت كه نمادهاي آن را در برنامه چهارم شاهد بوديم. ضرورت تغييرات راهبردي در دوران پس از جنگ و استراتژي اقتصاد سياسي دولت مستقر لزوم سرمايهگذاري و تقويت بخشهاي غيردولتي را ضروري ميانگاشت.
ضرورت تقويت بخش خصوصي و لزوم بهرهوري از سرمايهگذاري خارجي يك اصل بود؛ اما فقدان ساز و كار شفاف، نبود يك نظارت جامع و قوانين همه شمول در كنار
انقلاب براي گسترش توسعه سياسي و مشاركت افزونتر پديد آمده بود، اما بنا بر سنت همه انقلابها دولتهاي متمركز و مداخلهگري متولد شده بودند. مرحوم هاشمي معتقد به توسعه آمرانه بود. سرعت چنين توسعهاي مطلوب است، اما اشكال بزرگش فقدان شفافيت و نظارت نهادهاي مستقل و رشد متوازن دموكراسي بود.
در طي اين سالها بايد اعتراف كرد شرايط نه آن طور كه انقلابيون آرزو ميكردند رخ نمود و نه آن گونه كه خواست بروكراتها بود. در اين ميانه سخن گفتن از فساد هم واجد تبعاتي شد.
✍️ عباس عبدی، فیاض زاهد و محمد مهاجری - شنبه - ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔶 صفحه یک از دو
تنگناها و كمبودهايي كه از نخستين ماههاي آغاز جنگ تحميلي پديدار شد، به ناگزير اقتصاد كشور را به سمتي هدايت كرد كه بعدها به آن اقتصاد كوپني گفته شد. اين وضعيت هرچند مانند خود جنگ تحميلي بود و حتي ميتوان گفت اداره آن هنرمندي به شمار ميرفت، اما همزاد آن يك اتفاق ناپسند هم به وجود آمد كه زايش يك نوع فساد بود. كوپن فروشي و حتي احتكار، فقط ظاهر اين اتفاق را نشان ميداد. برخورد با آن هم صرفا به دستگيري چند كوپن فروش كه شايد به نان شبشان هم محتاج بودند، خلاصه ميشد و گاهي هم مثلا انباري با يكي، دو تن قند و شكر يا روغن كشف ميشد و اخبارش نيز به اندازه لازم و كافي در تلويزيون و روزنامههاي وقت بزرگنمايي يا حتي واقعنمايي ميشد.
قصه واقعي اما اصلا اين نبود؛ چنين مواجهههايي كه از سوي سازمان تعزيرات صورت ميگرفت هرچند احساس عدالتخواهي جامعه را راضي نگه ميداشت اما سرپوش نهادن بر فسادهاي واقعي به حساب ميآمد. كسي منكر آن نيست كه شايد اقتصاد دولتي با حداكثر كنترلي كه توسط حاكميت اعمال ميشد، تنها راه اداره كشور بود. نگاه چپ حاكم بر سياست آن دوره نيز همين اقتضا را داشت.
همين امر ناگزير، مفسدهاي به نام رانت و فساد ناشي از آن را در پستوها پنهان ميكرد و ضرورتهاي جنگ و پنهانكاريهايي كه مسوولان ضرورتش را توجيه ميكردند به حياط خلوتي تبديل شد كه مفسدان اقتصادي را قدم به قدم به سوي مسلط كردن بر اقتصاد كشور راه برد.
آن هنگام نه درآمدهاي كشور، آنچناني بود و نه راههاي فساد متعدد شده بود و نه سرشت اكثريت قاطع مسوولان، وجود فساد را ميپذيرفت. به همين دلايل، فساد نتوانست ريشههاي ستبر و قوي بدواند اما نميتوان انكار كرد كه همان شرايط، نشاي فساد را دستكم به صورت گلخانهاي پرورش داد.
گذشت زمان همان بوتههاي كوچك را رشد داد و هنگامي كه زمينه و بستر براي فسادهاي بزرگ آماده شد، چنان درختان تنومندي به بارآورد كه امروز بركندن ريشههاي آن بسيار مشكل و در حد محال است. بدتر آنكه برخي از مسوولان و دستگاههاي اجرايي چنان به آن آلوده شدهاند كه پالودن اقتصاد از فساد، از عهده هيچ نهادي حتي يك قوه قضاييه مستقل و كارآمد برنميآيد.
اين روند در دوران پس از جنگ شكل پيچيدهتري به خود گرفت. دوران سازندگي ساختار سياسي تصميم به نوعي تغيير راهبرد و نگاه متفاوت به سبك و نوع زندگي گرفت. ارزشهاي اجتماعي تغيير كرد.
عصر مجاهدت و شهادت در ضرورت تحول اجتماعي جاي خود را به رفاه و سازندگي داد. برخي در چرخ دنده اين تغييرات گير كردند، عدهاي از شرايط جديد بهره بردند و تعارضات جديدي در كنش، ماهيت و راهبرد رخ داد.
اوج آن به اختلافاتي باز ميگشت كه نمادهاي آن را در برنامه چهارم شاهد بوديم. ضرورت تغييرات راهبردي در دوران پس از جنگ و استراتژي اقتصاد سياسي دولت مستقر لزوم سرمايهگذاري و تقويت بخشهاي غيردولتي را ضروري ميانگاشت.
لذا تغيير راهبردها منجر به پيدايش گروههاي جديد اقتصادي و البته طبقه نوكيسه جديدي شد. برخي از مجاهدان و انقلابيون ديروز يا از سر ضرورت يا از سر درايت! به ورطه اقتصاد غلتيدند. تسلط به اطلاعات و ارتباطات فراقانوني امكاني را به آنها داد كه ديگران از آن بيبهره بودند.
ضرورت تقويت بخش خصوصي و لزوم بهرهوري از سرمايهگذاري خارجي يك اصل بود؛ اما فقدان ساز و كار شفاف، نبود يك نظارت جامع و قوانين همه شمول در كنار
ورود نهادهاي امنيتي و نظامي به امر اقتصاد، رقابت نامتوازني را رقم زد. آنچه متولد ميشد بازتاب تلاش يك طبقه قديم نبود، بلكه طبقه جديدي با تكيه بر قدرت اطلاعاتي و سياسي شكل گرفته بود كه بخش خصوصي واقعي امكان رقابت با آن را نداشتند.
انقلاب براي گسترش توسعه سياسي و مشاركت افزونتر پديد آمده بود، اما بنا بر سنت همه انقلابها دولتهاي متمركز و مداخلهگري متولد شده بودند. مرحوم هاشمي معتقد به توسعه آمرانه بود. سرعت چنين توسعهاي مطلوب است، اما اشكال بزرگش فقدان شفافيت و نظارت نهادهاي مستقل و رشد متوازن دموكراسي بود.
در طي اين سالها بايد اعتراف كرد شرايط نه آن طور كه انقلابيون آرزو ميكردند رخ نمود و نه آن گونه كه خواست بروكراتها بود. در اين ميانه سخن گفتن از فساد هم واجد تبعاتي شد.
Переслал из:
زايــش

10.05.202501:30
📚 تذکره الاولیا ( فایل متنى👆🏻 )
شیخ فریدالدین عطار نیشابوری
تذکرهالاولیاء کتابی عرفانی است به نثر ساده و قسمتهایی به مسجع، در شرح احوال بزرگان، اولیا و مشایخ صوفیه، نوشتۀ فریدالدین عطار نیشابوری.
عطار در این کتاب كه مشتمل است بر مقدمه و ۷۲ باب، به زندگی، حالات، اندیشهها و سخنان یکی از عارفان و مشایخ تصوف میپردازد، و ذکر مکارم اخلاق، مواعظ و سخنان حکمتآمیزشان در این کتاب آورده است.
🎙️ فايلهاى صوتى تذكره الاولياء 👇🏻
@Attar_Archive
@Zayesh
شیخ فریدالدین عطار نیشابوری
تذکرهالاولیاء کتابی عرفانی است به نثر ساده و قسمتهایی به مسجع، در شرح احوال بزرگان، اولیا و مشایخ صوفیه، نوشتۀ فریدالدین عطار نیشابوری.
عطار در این کتاب كه مشتمل است بر مقدمه و ۷۲ باب، به زندگی، حالات، اندیشهها و سخنان یکی از عارفان و مشایخ تصوف میپردازد، و ذکر مکارم اخلاق، مواعظ و سخنان حکمتآمیزشان در این کتاب آورده است.
پرسیدند که؛ به چه توان شناخت که خدای تعالی از ما راضی است یا نِی؟
گفت: اگر تو راضی باشی از او، نشان است که از تو راضی است.
تذکرةالأولیاء_عطار
ذکر یحیی معاذ رازی
🎙️ فايلهاى صوتى تذكره الاولياء 👇🏻
@Attar_Archive
@Zayesh
09.05.202517:04
ویتکاف:
سیاست تلاش برای حل بحران ایران از طریق گفتوگو، پیش از هر چیز، راهحلی پایدارتر از تمام گزینههای دیگر برای این بحران است—راهحلی که میتواند بهصورت فیزیکی نحوه رویکرد ایران به برنامه هستهای را تغییر دهد. اگر بتوانیم ایران را بهطور داوطلبانه به سمتی هدایت کنیم که از برنامه غنیسازی فاصله بگیرد؛ بهگونهای که نه سانتریفیوژ داشته باشد و نه مواد قابل غنیسازی تا سطح تسلیحاتی ۹۰ درصد، در آن صورت این مطمئنترین و بادوامترین راه برای تضمین عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای خواهد بود.
سیاست تلاش برای حل بحران ایران از طریق گفتوگو، پیش از هر چیز، راهحلی پایدارتر از تمام گزینههای دیگر برای این بحران است—راهحلی که میتواند بهصورت فیزیکی نحوه رویکرد ایران به برنامه هستهای را تغییر دهد. اگر بتوانیم ایران را بهطور داوطلبانه به سمتی هدایت کنیم که از برنامه غنیسازی فاصله بگیرد؛ بهگونهای که نه سانتریفیوژ داشته باشد و نه مواد قابل غنیسازی تا سطح تسلیحاتی ۹۰ درصد، در آن صورت این مطمئنترین و بادوامترین راه برای تضمین عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای خواهد بود.
09.05.202509:05
👀 توصیههای انسانمحور، در لحظهی تاریخیی مناسب برای کاهشِ شکافهای اجتماعی خطرناک
✍️ حسن معین - جمعه - ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
دکتر مصطفی مهرآیین از کولهبار پژوهشها و تدریسِ نتایجِ مطالعاتاش در کلاسهای درس و نیز مشاورهها و خدماتِ خود به عنوانِ یک دانشگاهی به دانشجویان، همکاران و بخشهای دولتی و غیر دولتی و عمومی در ایران در 30 سال گذشته در این یادداشت دو توصیهی انسانمحور به حکومت و ملت نموده است. این دو پیشنهاد از نظر من که تقریبا تجربهی زیستهی مشابهی با ایشان در 30 سالِ گذشته داشتهام معقول و بجا بوده و باور دارم که میتواند راهنمای گفتار و رفتارِ اعضای هیئت علمی دانشگاهها در شرایطِ فعلی ایران در جهت کاهشِ شکافهای اجتماعی خطرناک در جامعه ایرانی در این لحظهی تاریخی باشد.
پیشنهاد به نظامِ سیاسی:
"به نظام سیاسی خصوصا رهبر فعلی آن توصیه می کنم برای نجات کشور( و نه خودتان)، با گرفتن فرصت از قدرت های جهانی و به تاخیر انداختن هر گونه مداخله نظامی یا سیاسی پنهان آنها، دو مساله را در کشور به رفراندوم بگذارید: مساله انرژی هسته ای و شکل مورد قبول آن از نگاه مردم و دوم شکل حکومت مورد قبول مردم. منطق رفتارتان برای انجام این کار هم " منطق ساده انسانی" و دوری از همه پیچیدگی های واقعی و غیر واقعی سیاسی باشد که باز به زبان هاول گاه در سیاست اگر همچون یک انسان صادق سیاسی و فارغ از تمام تحلیل ها و محاسبات نسبی سیاسی واکنش نشان دهید، احتمال موفقیت سیاسی شما بسیار بیشتر است و می توانید در اوج تاریکی نور را بیابید. در این حالت، هر نتیجه ای بدست آید هم قدرت های جهانی آن را خواهند پذیرفت و هم شما می دانید که این کار را مردم ممکن ساخته اند. در مرحله بعد، با تشکیل یک مجلس موسسان، مرکب از همه نیروهای سیاسی کشور، اجازه دهید مردم بار دیگر نظام سیاسی جدید کشور را انتخاب کنند. در این میان، تنها وعده مردم برای شما " عدالت بدون انتقام" است."
پیشنهاد به مردم:
"ممکن است از من بپرسید توصیه شما چیست؟ پاسخ را نه من بلکه ماهیت قدرت در جامعه به شما می دهد: اگر قدرت در قلمروهای متفاوت زندگی پراکنده است و سعی در اعمال سلطه خود بر مردم دارد، مردم هم می توانند به صورت قلمرو به قلمرو به مقاومت بپردازند و قدرت خود را به رخ قدرت حاکم بکشند. اینکه این کار چگونه ممکن می شود را موقعیت به شما خواهد گفت: کافی است "راه حقیقت" را به صورت جمعی در هر قلمرو از اعمال قدرت به عنوان پاسخ خود به قدرت بیافرینید."
اعضای هیئتِ علمی دانشگاهها در ایران به همراه و همکار خود و به خودشان در این لحظه چه کمکی میتوانند بکنند! هر کمکی میتوانند؛ در همین لحظه انجام دهند.
✍️ حسن معین - جمعه - ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
دکتر مصطفی مهرآیین از کولهبار پژوهشها و تدریسِ نتایجِ مطالعاتاش در کلاسهای درس و نیز مشاورهها و خدماتِ خود به عنوانِ یک دانشگاهی به دانشجویان، همکاران و بخشهای دولتی و غیر دولتی و عمومی در ایران در 30 سال گذشته در این یادداشت دو توصیهی انسانمحور به حکومت و ملت نموده است. این دو پیشنهاد از نظر من که تقریبا تجربهی زیستهی مشابهی با ایشان در 30 سالِ گذشته داشتهام معقول و بجا بوده و باور دارم که میتواند راهنمای گفتار و رفتارِ اعضای هیئت علمی دانشگاهها در شرایطِ فعلی ایران در جهت کاهشِ شکافهای اجتماعی خطرناک در جامعه ایرانی در این لحظهی تاریخی باشد.
پیشنهاد به نظامِ سیاسی:
"به نظام سیاسی خصوصا رهبر فعلی آن توصیه می کنم برای نجات کشور( و نه خودتان)، با گرفتن فرصت از قدرت های جهانی و به تاخیر انداختن هر گونه مداخله نظامی یا سیاسی پنهان آنها، دو مساله را در کشور به رفراندوم بگذارید: مساله انرژی هسته ای و شکل مورد قبول آن از نگاه مردم و دوم شکل حکومت مورد قبول مردم. منطق رفتارتان برای انجام این کار هم " منطق ساده انسانی" و دوری از همه پیچیدگی های واقعی و غیر واقعی سیاسی باشد که باز به زبان هاول گاه در سیاست اگر همچون یک انسان صادق سیاسی و فارغ از تمام تحلیل ها و محاسبات نسبی سیاسی واکنش نشان دهید، احتمال موفقیت سیاسی شما بسیار بیشتر است و می توانید در اوج تاریکی نور را بیابید. در این حالت، هر نتیجه ای بدست آید هم قدرت های جهانی آن را خواهند پذیرفت و هم شما می دانید که این کار را مردم ممکن ساخته اند. در مرحله بعد، با تشکیل یک مجلس موسسان، مرکب از همه نیروهای سیاسی کشور، اجازه دهید مردم بار دیگر نظام سیاسی جدید کشور را انتخاب کنند. در این میان، تنها وعده مردم برای شما " عدالت بدون انتقام" است."
پیشنهاد به مردم:
"ممکن است از من بپرسید توصیه شما چیست؟ پاسخ را نه من بلکه ماهیت قدرت در جامعه به شما می دهد: اگر قدرت در قلمروهای متفاوت زندگی پراکنده است و سعی در اعمال سلطه خود بر مردم دارد، مردم هم می توانند به صورت قلمرو به قلمرو به مقاومت بپردازند و قدرت خود را به رخ قدرت حاکم بکشند. اینکه این کار چگونه ممکن می شود را موقعیت به شما خواهد گفت: کافی است "راه حقیقت" را به صورت جمعی در هر قلمرو از اعمال قدرت به عنوان پاسخ خود به قدرت بیافرینید."
اعضای هیئتِ علمی دانشگاهها در ایران به همراه و همکار خود و به خودشان در این لحظه چه کمکی میتوانند بکنند! هر کمکی میتوانند؛ در همین لحظه انجام دهند.
09.05.202504:21
🎧 تلخیص و پادکست زندگی فیصل اول، پادشاه عراق از: Google NotebookLM, May 8, 2025
03.05.202507:39
هنر و ادبیّات چه چیزی به ما میدهند؟ لذّت!
لذّت بردن از هر اثر هنری یا متن ادبی از قضاوت زیباشناختیِ خواننده یا مخاطب هنر برمیآید. خوشایند و پسند زیباشناختی آدمی در فرایندی پیچیده، تحت تأثیر عواملی فراوان، شکل میگیرد. روشن است که قوه قضاوت فرد فقط محصول استعداد ذاتی و اکتسابی او نیست. ما انسانها گروهی زندگی میکنیم. قوه داوری ما از همزیستی و دادوستد با دیگران تأثیر میپذیرد و به فراوردهای جمعی و تاریخی بدل میگردد. امکان ندارد فردی به تنهایی قادر به تشخیص ارزشها و مجذوب زیباییهایی باشد که دیگران همه با آن بیگانهاند. ما چیزی را زیبا مییابیم و از آن حظّ میبریم که اگر نه در خور ذائقه همگان، دستکم، موافق سلیقه جمعی از آنان است. به عبارت دیگر، ادراک زیبایی نمیتواند انحصاری و شخصی باشد.
کانت در «نقد قوه حکم» شرح داد که زیبایی نه ویژگی شیء و عین خارجی که امری سراپا ذهنی است. امر زیبا فارغ از تعلق شخصی ما زیباست و زیبایی آن از حس مشترک یا عقل سلیم (common sense) برمیخیزد. بنابراین، قواعد و رموز زیبایی آن را نیز همان حس مشترک تعیین میکند و اعتبار عام میبخشد. (ایمانوئل کانت، نقد قوه حکم، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، تهران، نشر نی، ۱۳۸۱، ص. ۱۱۰ به بعد)
قضاوت انسان به زشت و زیبا خواندنِ مظاهر و اشیاء محدود نیست، بلکه اخلاق و سیاست هم به قوه داوری تکیه میکنند و بدون ارزشگذاریها و ارزشیابیهای ما معنا ندارند. عمل اخلاقی یا عمل سیاسی تجسم و تبلور قضاوت اخلاقی و سیاسی ماست.
رابرت موزیل، رماننویسِ فیلسوفمآب اتریشی و خالقِ «انسان بیخاصیت»، در عصری میزیست که ذوق هنری و شامه زیباشناختی سخت تنزل پیداکرده بود، یعنی دورانی که دو نظام توتالیتر، کمونیسم در شوروی و نازیسم در آلمان، علم و هنر را در خدمت منافع مکتبی و اهداف ایدئولوژیک خود میخواستند و دریغ کردن آزادی آفرینش و اندیشه از شهروندان به رواج ابتذال انجامیده بود. بازتابی از این وضع را در روزنوشتهای موزیل میتواند خواند: «توقع هیتلر: اینکه هنر از جنبشهای بزرگ مردمی غافل نشود.» (Robert Musil, Journeux, Paris, Seuil, 1981, vol.2, p.291) متولیان رسمی فرهنگ از رسوایی عقلستیزی و آزادیکشی شرمی نداشتند: «گوبلز درباره فرهنگ و اراده ملی: عقل هیچکاره است (فاهمه، عقل، خرد)… عقل، هرگز خلاق نیست… هیچ چیز بدیعی نمیآفریند، ‘هنر برای هنر’ باطلِ محض است: منسوخ است.» (۲/۳۴۵)
موزیل میاندیشد اگر اختلال در ذائقه زیبایی قدرت قضاوت را از آدمی بستاند، او لاجرم نیروی داوری و تشخیص نیک از بد خود را در اخلاق و سیاست، نیز از دست میدهد. برای موزیل ادبیات و اخلاق به هم پیوستهاند و ادبیات چیزی جز «مبارزه برای یک سرشت اخلاقی متعالی» (۲/۵۱۷) نیست: «تاریخنگاری که به رسالتی سیاسی ایمان نداشته باشد، تن به توهم میسپارد. همینطور نویسنده.» (۲/۴۱۹)
او از قول شوپنهاور، فیلسوف انحطاطاندیش آلمانی مینویسد «هنر منحط با هرچه تماس یابد آن را به انحطاط میآلاید.» (۱/۵۳) تباهی قوه قضاوت، اخلاق و سیاست و جمالیات را یکجا به مخاطره میاندازد. بنابراین، مقاومت در برابر انحطاط ادبیات و مبارزه با انحطاط و ابتذال زیباشناختی، شرطی ضروری برای پاسداری از اخلاق و سیاست است.
لذّت بردن از هر اثر هنری یا متن ادبی از قضاوت زیباشناختیِ خواننده یا مخاطب هنر برمیآید. خوشایند و پسند زیباشناختی آدمی در فرایندی پیچیده، تحت تأثیر عواملی فراوان، شکل میگیرد. روشن است که قوه قضاوت فرد فقط محصول استعداد ذاتی و اکتسابی او نیست. ما انسانها گروهی زندگی میکنیم. قوه داوری ما از همزیستی و دادوستد با دیگران تأثیر میپذیرد و به فراوردهای جمعی و تاریخی بدل میگردد. امکان ندارد فردی به تنهایی قادر به تشخیص ارزشها و مجذوب زیباییهایی باشد که دیگران همه با آن بیگانهاند. ما چیزی را زیبا مییابیم و از آن حظّ میبریم که اگر نه در خور ذائقه همگان، دستکم، موافق سلیقه جمعی از آنان است. به عبارت دیگر، ادراک زیبایی نمیتواند انحصاری و شخصی باشد.
کانت در «نقد قوه حکم» شرح داد که زیبایی نه ویژگی شیء و عین خارجی که امری سراپا ذهنی است. امر زیبا فارغ از تعلق شخصی ما زیباست و زیبایی آن از حس مشترک یا عقل سلیم (common sense) برمیخیزد. بنابراین، قواعد و رموز زیبایی آن را نیز همان حس مشترک تعیین میکند و اعتبار عام میبخشد. (ایمانوئل کانت، نقد قوه حکم، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، تهران، نشر نی، ۱۳۸۱، ص. ۱۱۰ به بعد)
قضاوت انسان به زشت و زیبا خواندنِ مظاهر و اشیاء محدود نیست، بلکه اخلاق و سیاست هم به قوه داوری تکیه میکنند و بدون ارزشگذاریها و ارزشیابیهای ما معنا ندارند. عمل اخلاقی یا عمل سیاسی تجسم و تبلور قضاوت اخلاقی و سیاسی ماست.
رابرت موزیل، رماننویسِ فیلسوفمآب اتریشی و خالقِ «انسان بیخاصیت»، در عصری میزیست که ذوق هنری و شامه زیباشناختی سخت تنزل پیداکرده بود، یعنی دورانی که دو نظام توتالیتر، کمونیسم در شوروی و نازیسم در آلمان، علم و هنر را در خدمت منافع مکتبی و اهداف ایدئولوژیک خود میخواستند و دریغ کردن آزادی آفرینش و اندیشه از شهروندان به رواج ابتذال انجامیده بود. بازتابی از این وضع را در روزنوشتهای موزیل میتواند خواند: «توقع هیتلر: اینکه هنر از جنبشهای بزرگ مردمی غافل نشود.» (Robert Musil, Journeux, Paris, Seuil, 1981, vol.2, p.291) متولیان رسمی فرهنگ از رسوایی عقلستیزی و آزادیکشی شرمی نداشتند: «گوبلز درباره فرهنگ و اراده ملی: عقل هیچکاره است (فاهمه، عقل، خرد)… عقل، هرگز خلاق نیست… هیچ چیز بدیعی نمیآفریند، ‘هنر برای هنر’ باطلِ محض است: منسوخ است.» (۲/۳۴۵)
در چنین موقعیتی قوای ادراکی انسانها راکد و بیحس میشود و رشته پیوند آنها با واقعیت کم کم میگسلد: به گواهی موزیل «آلمانِ امروز به طرز وحشتناکی فاقد حسّی از واقعیت است. کار در فضائی آغاز میشود که مستی پیروزی بر آن حاکم است. ادبیاتِ مجله هیچ درکی از واقعیت ندارد.ملتی به دست یک نفر فتح شده است.» (۲/۲۳۳) در برابر گزافهخواهیها و بندگیپروریهای نظام تمامیتخواه، موزیل به یاد نخبگان میآورد که «نخستین وظیفه نویسنده آن است که در خدمتِ وطنِ خود باشد، و البته ادبیات، وطن اوست.» (۲/۴۲۳)
موزیل میاندیشد اگر اختلال در ذائقه زیبایی قدرت قضاوت را از آدمی بستاند، او لاجرم نیروی داوری و تشخیص نیک از بد خود را در اخلاق و سیاست، نیز از دست میدهد. برای موزیل ادبیات و اخلاق به هم پیوستهاند و ادبیات چیزی جز «مبارزه برای یک سرشت اخلاقی متعالی» (۲/۵۱۷) نیست: «تاریخنگاری که به رسالتی سیاسی ایمان نداشته باشد، تن به توهم میسپارد. همینطور نویسنده.» (۲/۴۱۹)
او از قول شوپنهاور، فیلسوف انحطاطاندیش آلمانی مینویسد «هنر منحط با هرچه تماس یابد آن را به انحطاط میآلاید.» (۱/۵۳) تباهی قوه قضاوت، اخلاق و سیاست و جمالیات را یکجا به مخاطره میاندازد. بنابراین، مقاومت در برابر انحطاط ادبیات و مبارزه با انحطاط و ابتذال زیباشناختی، شرطی ضروری برای پاسداری از اخلاق و سیاست است.
10.05.202507:09
👀 چرا نمیتوانیم با فساد مبارزه کنیم؟
✍️ عباس عبدی، فیاض زاهد و محمد مهاجری - شنبه - ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔶 صفحه دو از دو
ساختار سياسي ايران علاقهاي نداشت كه براي توصيف وضعيت فساد در ايران از اصطلاح فساد سيستماتيك استفاده كند. شايد گمان ميكرد كه اين به معناي دفاع كليت نظام از وجود فساد و مشاركت در آن است در حالي كه اين عنوان لزوما به اين معنا نيست. اتفاقا ممكن است كه يك سيستم سياسي، مصداق فساد سيستماتيك سياسي نباشد ولي مديران بالاي آن در مواردي فساد كنند. سيستماتيك بودن فساد به اين معناست؛ هنگامي كه حتي مديريت كلان جامعه ارادهاي جدي براي مبارزه با فساد دارد باز هم موفق نخواهد شد.
دقيقا مثل درمان كردن بيماراني است كه در محيط آلوده زندگي ميكنند هر مورد درمان هم پرهزينه است و هم ناكافي، چون محيط آلوده است و ديگران را هم بيمار خواهد كرد.
به همين دليل است كه رتبه جهاني ادراك فساد در ايران كه در پايان دوره اصلاحات ۷۸ بود در سال ۱۳۸۸ و اوج دوره اول اصولگرايان تندرو به ۱۶۸ رسيد.
پس از آن نيز هيچگاه به جايگاه مطلوب گذشته نرسيد و اكنون هم ۱۴۹ است. در واقع از ميان ۱۸۰ كشور وضع ما از نظر ادراك فساد از ۱۴۸ كشور بدتر است.
ضعف آزادي رسانه و فقدان نسبي استقلال قضايي، دولتي بودن اقتصاد، سياست نرخهاي ترجيحي و چند نرخي، امضاهاي طلايي، مجوزها و توزيع رانت، مقررات غيرشفاف و دسترسي به اطلاعات ويژه همه و همه پايههاي چنين فسادي را در جامعه تحكيم ميكنند.
نکته معین: نگاهی به یک مطالعه موردی در باب فساد
👀 فسادی که کشور را به ناامنی میکشاند
✍️ نیک آهنگ کوثر، تحلیلگر حوزه آب و محیط زیست - ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
کارشناسان برآورد میکنند منابع آب تجدیدپذیر ایران که سال ۱۳۹۴ حدود ۱۳۰ میلیارد متر مکعب تخمین زده شده بود، بشدت کاهش یافته و در ادامه سال آبی پیش رو حدود ۸۵-۹۵ میلیارد متر مکعب در سال باشد.
بخش قابل توجهی از بحران کنونی، به ساختار رانتی و فساد گسترده در پروژههای عمرانی مربوط میشود و تبعات این وضعیت، ناامنی و بیثباتی است. بسیاری از طرحهای سدسازی و انتقال آب، بدون ارزیابیهای معتبر زیستمحیطی اجرا شدهاند، یا در مواردی، این ارزیابیها تحت فشار نهادهای دولتی و اقتصادی صادر شدهاند.
پس از لابیهای اکبر هاشمی رفسنجانی و تصمیم آیتالله خامنهای برای تقویت سپاه پاسداران در حوزه عمرانی، قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا به بزرگترین پیمانکار دولتی کشور بدل شد. پروژههای پولساز سدسازی و انتقال آب در اولویت این پیمانکار قرار گرفت و نظارتهای زیستمحیطی به حداقل رسید.
به دلیل جایگاه و نفوذ سپاه حتی وقتی دادگاههای محلی احکامی علیه پروژههای فاقد مجوز صادر کرده👇
✍️ عباس عبدی، فیاض زاهد و محمد مهاجری - شنبه - ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔶 صفحه دو از دو
ساختار سياسي ايران علاقهاي نداشت كه براي توصيف وضعيت فساد در ايران از اصطلاح فساد سيستماتيك استفاده كند. شايد گمان ميكرد كه اين به معناي دفاع كليت نظام از وجود فساد و مشاركت در آن است در حالي كه اين عنوان لزوما به اين معنا نيست. اتفاقا ممكن است كه يك سيستم سياسي، مصداق فساد سيستماتيك سياسي نباشد ولي مديران بالاي آن در مواردي فساد كنند. سيستماتيك بودن فساد به اين معناست؛ هنگامي كه حتي مديريت كلان جامعه ارادهاي جدي براي مبارزه با فساد دارد باز هم موفق نخواهد شد.
دقيقا مثل درمان كردن بيماراني است كه در محيط آلوده زندگي ميكنند هر مورد درمان هم پرهزينه است و هم ناكافي، چون محيط آلوده است و ديگران را هم بيمار خواهد كرد.
يكي از مهمترين مولفههاي ضدفساد وجود رسانههای آزاد و نهادهاي نظارتي رسمي و غيررسمي قدرتمند است حالا به هر دليلي اگر رسانهها به جاي نظارت بر قدرت خودشان نيز مشغول فساد و باجگيري شوند مصداق اين خواهد شد كه: «هر چه بگندد نمكش ميزنند، واي به روزي كه بگندد نمك!» اين بدترين نشانه از نظاممند شدن فساد است. در واقع ابزار مبارزه با فساد خودش آلوده به فساد شده است؛ گويي چاقوي جراحي نه تنها كند است بلكه به شدت آلوده به ميكروب هم هست.
به همين دليل است كه رتبه جهاني ادراك فساد در ايران كه در پايان دوره اصلاحات ۷۸ بود در سال ۱۳۸۸ و اوج دوره اول اصولگرايان تندرو به ۱۶۸ رسيد.
پس از آن نيز هيچگاه به جايگاه مطلوب گذشته نرسيد و اكنون هم ۱۴۹ است. در واقع از ميان ۱۸۰ كشور وضع ما از نظر ادراك فساد از ۱۴۸ كشور بدتر است.
آيا اين به معناي آن بود كه احمدينژاد به عنوان بالاترين مقام دولتي در آن مقطع، شخصا از فساد بهرهمند ميشد؟ اتفاقا او بيش از همه شعار مبارزه با فساد ميداد ولي در عمل فساد را به اوج رساند چون رفتاري كه با نظام اداري كرد خواه، ناخواه و سيستماتيك موجب افزايش فساد ميشد به اين ميگويند فساد ساختاري؛ و اين ربطي به فاسد بودن و نبودن مدير ارشد سياسي و اجرايي ندارد. علل ريشهاي اين فساد گوناگون است. غلبه فضاهاي امنيتي در هر جامعهاي فساد ساختاري را تقويت ميكند.
ضعف آزادي رسانه و فقدان نسبي استقلال قضايي، دولتي بودن اقتصاد، سياست نرخهاي ترجيحي و چند نرخي، امضاهاي طلايي، مجوزها و توزيع رانت، مقررات غيرشفاف و دسترسي به اطلاعات ويژه همه و همه پايههاي چنين فسادي را در جامعه تحكيم ميكنند.
ولي به نظر ما مهمترين مشخصه وجود چنين فسادي در هر جامعهاي در نهايت به صورت باجگيري رسانهاي و غير آن از طريق منتخبان شوراها و مجلس و نهادهاي نظارتي نمود پيدا ميكند. اگر بخواهيم با فساد مبارزه كنيم ابتدا بايد ريشههاي مذكور فوق را قطع كرد بدون آن هيچ اقدامي عليه فساد موثر نخواهد بود.
نکته معین: نگاهی به یک مطالعه موردی در باب فساد
👀 فسادی که کشور را به ناامنی میکشاند
✍️ نیک آهنگ کوثر، تحلیلگر حوزه آب و محیط زیست - ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
کارشناسان برآورد میکنند منابع آب تجدیدپذیر ایران که سال ۱۳۹۴ حدود ۱۳۰ میلیارد متر مکعب تخمین زده شده بود، بشدت کاهش یافته و در ادامه سال آبی پیش رو حدود ۸۵-۹۵ میلیارد متر مکعب در سال باشد.
بخش قابل توجهی از بحران کنونی، به ساختار رانتی و فساد گسترده در پروژههای عمرانی مربوط میشود و تبعات این وضعیت، ناامنی و بیثباتی است. بسیاری از طرحهای سدسازی و انتقال آب، بدون ارزیابیهای معتبر زیستمحیطی اجرا شدهاند، یا در مواردی، این ارزیابیها تحت فشار نهادهای دولتی و اقتصادی صادر شدهاند.
کارفرمایی مثل شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران و شرکتهای مشاوری نظیر مهاب قدس که دولت سهامدار آنهاست، نقشی محوری در پیشبرد این پروژهها ایفا کردهاند، در حالی که آثار تخریبی این طرحها بر آبخوانها، جنگلها، روستاها و میراث فرهنگی به مرور زمان آشکارتر شده است.
پس از لابیهای اکبر هاشمی رفسنجانی و تصمیم آیتالله خامنهای برای تقویت سپاه پاسداران در حوزه عمرانی، قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا به بزرگترین پیمانکار دولتی کشور بدل شد. پروژههای پولساز سدسازی و انتقال آب در اولویت این پیمانکار قرار گرفت و نظارتهای زیستمحیطی به حداقل رسید.
به گمان برخی کارشناسان نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به ویژه از طریق قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا، در روند تخریب محیط زیست و کمبود منابع آب «پررنگ» بوده است. این نهاد، با تصدی پروژههای عظیم سدسازی و انتقال آب بینحوضهای، مانند سد کرخه، سد گتوند و طرح گرمسیری، و قمرود تاثیرات محیط زیستی گسترده و گاه جبرانناپذیری بر مناطق مختلف کشور بر جای گذاشته است.
به دلیل جایگاه و نفوذ سپاه حتی وقتی دادگاههای محلی احکامی علیه پروژههای فاقد مجوز صادر کرده👇
09.05.202519:00
تحولات منطقه و سقوط جایگاه ایران از ۱۳۹۸ تا امروز از دیدگاه یادداشتهای عبدالله شهبازی
متن و تهیه و اجرای پادکست از:
Google NotebookLM
May 9, 2025.
@abdollahshahbazi
متن و تهیه و اجرای پادکست از:
Google NotebookLM
May 9, 2025.
@abdollahshahbazi
09.05.202504:35
حالا ایشون به عنوان وکیل کشورهای عرب، میفرمایند ما بریم از سازمان ملل خواهش کنیم اسم خلیج فارس رو هم به رسمیت بشناسند! والا اگر بری این حرفا رو در هر سبزیفروشی در رم یا آتن بگی، فکر میکنند دیوانهای چیزی هستی! اگر بگی ایران وجود نداشته، بهت میخندند! میگن پس اون کشوری که ما چند سده باهاش میجنگیدیم چه کشوری بود؟ بحرین بود حاجی! بحرین بود!
Переслал из:
جامعهشناسانِ ایرانی

03.05.202505:23
📣 چرا تسلیمِ پیامکهای غیرِ قانونی شدید؟ خودتان با پای خودتان به پارکینگ رفته و خودرو را به دستِ خود به توقیف سپردید تا جریمه شوید و جریمه را بپردازید و هزینههای پارکینک را هم به حساب واریز کنید تا خودرو از توقیف آزاد گردد. مگر شما شهروند نیستید؟ آیا شما برده هستید؟
10.05.202505:02
«جامجم» از رکوردهای سریال پربیننده شبکه یک در فضای مجازی گزارش میدهد
۵.۲۰۰.۰۰۰.۰۰۰ بازدید
آمارهای منتشرشده از سوی معاونت فضای مجازی سازمان صداوسیما نشان میدهد مخاطبان ازمحتوای تقطیعشده و متنوع سریال پایتخت۷استقبال بسیار خوبی داشتهاندتا جایی که یک آمار۵.۲میلیاردی برای این میزان بازدید ثبت شده. تاکنون ۳۱۹هزار تقطیع از این سریال در فضای مجازی منتشر شده است.
حجم بالای استفاده کاربران از این ویدئوها نشان از آن دارد که افکار عمومی این سریال را اثری پرطرفدار دانسته. همچنین استفاده از فناوری هوش مصنوعی برای خلق صحنههای مشابه سریال و بازسازی گفتوگوهای بازیگران، به یکی از پربینندهترین ویدئوها در اینستاگرام تبدیل و با استقبال چشمگیر و بازخوردهای فراوان مخاطبان همراه شده است. از سوی دیگر، پرداختن به سبک زندگی کمپری، معرفی انواع کمپر و هزینههای مربوط به آن به محتوایی پربازدید تبدیل شده که نشاندهنده تأثیرگذاری سریال پایتخت بر مخاطبان بوده است. در این میان، پایانبندی معنوی و احساسی سریال بازتاب گسترده و مثبتی میان مردم داشته است. بهخصوص نمایش رابطه عاطفی نقی بهعنوان یک زائر با امام رضا(ع) ...
۵.۲۰۰.۰۰۰.۰۰۰ بازدید
آمارهای منتشرشده از سوی معاونت فضای مجازی سازمان صداوسیما نشان میدهد مخاطبان ازمحتوای تقطیعشده و متنوع سریال پایتخت۷استقبال بسیار خوبی داشتهاندتا جایی که یک آمار۵.۲میلیاردی برای این میزان بازدید ثبت شده. تاکنون ۳۱۹هزار تقطیع از این سریال در فضای مجازی منتشر شده است.
حجم بالای استفاده کاربران از این ویدئوها نشان از آن دارد که افکار عمومی این سریال را اثری پرطرفدار دانسته. همچنین استفاده از فناوری هوش مصنوعی برای خلق صحنههای مشابه سریال و بازسازی گفتوگوهای بازیگران، به یکی از پربینندهترین ویدئوها در اینستاگرام تبدیل و با استقبال چشمگیر و بازخوردهای فراوان مخاطبان همراه شده است. از سوی دیگر، پرداختن به سبک زندگی کمپری، معرفی انواع کمپر و هزینههای مربوط به آن به محتوایی پربازدید تبدیل شده که نشاندهنده تأثیرگذاری سریال پایتخت بر مخاطبان بوده است. در این میان، پایانبندی معنوی و احساسی سریال بازتاب گسترده و مثبتی میان مردم داشته است. بهخصوص نمایش رابطه عاطفی نقی بهعنوان یک زائر با امام رضا(ع) ...
09.05.202518:52
🎧 ویتکاف چند ساعت پیش چی گفته؟
به زبان فارسی هوش مصنوعی با زبان یک خانم و آقا مثل یک قصه تعریف میکنند. بخشی از این قصه که ویتکاف گفته:
.
به زبان فارسی هوش مصنوعی با زبان یک خانم و آقا مثل یک قصه تعریف میکنند. بخشی از این قصه که ویتکاف گفته:
ما هرگز توافقی مانند برجام انجام نخواهیم داد که در آن تحریمها لغو میشود، ولی تعهدات آنها بعد از مدتی منقضی میشود. این بیمعنی است. ما اعتقاد داریم ایران نباید حق غنیسازی داشته باشد، نباید سانتریفیوژ داشته باشد، و نباید به هیچ شکل امکان ساخت سلاح داشته باشد. برجام چنین چیزی نبود. به نظر من، برای ایرانغیرعاقلانه خواهد بود که ترامپ را امتحان کند. من نمیخواهم این را با لحنی تهدیدآمیز بگویم، اما واقعیت این است که آنها نمیتوانند سلاح هستهای داشته باشند. خودشان هم گفتهاند که نمیخواهند. اگر واقعاً برنامهشان صرفاً غیرنظامی است، میتوانند مثل خیلی از کشورها که بدون غنیسازی برنامه صلحآمیز دارند، همان مسیر را بروند. اگر جلسه یکشنبه آینده مفید نباشد، گفتوگوها ادامه نخواهد یافت و مسیر دیگری را در پیش خواهیم گرفت.
.
Переслал из:
کانال حمید آصفی

09.05.202511:45
سفر ترامپ و سه کودتای عربی علیه جمهوری اسلامی | وقتی خاورمیانه ترامپ را میفهمد، اما جمهوری اسلامی هنوز در بند چفیه است
حمید آصفی
قرار است دور چهارم مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا اوایل هفته آینده برگزار شود و سپس ترامپ به عربستان سعودی سفر کند. اما منطقهای که او واردش میشود، دیگر منتظر واسطه آمریکایی نیست، بلکه به استقبال یک شریک تجاری آمده است؛ شریکی که میداند در این بازی، کسی برای ایدئولوژی کارت برنده نمیکشد. سفر ترامپ نه برای دیدار با علماست، نه برای تألیف قلوب مسلمانان. او آمده برای یک کودتای نرم اقتصادی، آمده تا مانع از آن شود که چین خاورمیانه را به پشتبام تجارت جهانی تبدیل کند.
چین خزنده آمد، اعراب هوشیار شدند، آمریکا برگشت
سالها بود که آمریکا اعراب را با نفت میسنجید: نفت بخر، اسلحه بگیر. اما وارد شدن چین به خلیج فارس، معادله را عوض کرد. دیگر نفت فقط سوخت نیست، بلکه سرمایهگذار جذب میکند، زنجیره تولید میسازد، کارخانه راه میاندازد. چین نهفقط پالایشگاه میسازد، بلکه در زیرساخت بندر، بیمه، بورس، تکنولوژی، حملونقل و هوش مصنوعی با اعراب شریک شده است. این همان زنگ خطری است که آمریکا را به تحرک انداخته. زیرا اگر پولهای عربی از بورس نیویورک به سمت دبی و الظهران حرکت کند، این فقط یک تغییر مقصد مالی نیست؛ این یک جابهجایی قدرت جهانی است.
ترامپ آمده چین را عقب بزند، نه فقط ایران را مهار کند
تصور رایج در دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی این است که آمریکا میخواهد از خاورمیانه خلاص شود تا برود سراغ مهار چین در تایوان و جنوب شرق آسیا. اما واقعیت آن است که حتی متحدان آسیایی آمریکا هم دیگر حاضر نیستند در جنگی با چین وارد شوند. کره جنوبی و کشورهای آن منطقه صراحتاً گفتهاند اگر چین تایوان را بگیرد، ما فقط نظارهگر خواهیم بود. بنابراین، خاورمیانه امروز برای آمریکا یک خاکریز مهمتر از دیروز است. ترامپ آمده تا بازار منطقه را از دست چین درآورد، نه صرفاً جلوی اتمهای ایران را بگیرد.
جهان عرب جدید: نه ناصری هست، نه بعثی، نه رادیکال؛ فقط هوش اقتصادی
دههها پیش، اعراب چشم به رهبری سوریه، مصر، عراق یا حتی یمن دوخته بودند. اما امروز جهان عرب دیگر نه ناسیونالیسم چپ میخواهد، نه خطونشان ایدئولوژیک. عربستان، قطر، امارات و حتی عمان، همگی به کارآفرینی، هاب مالی، فناوری، گردشگری و پلتفرمهای جهانی فکر میکنند. اینها دیگر ارتشهای بعثی نمیخواهند، بلکه برندهای جهانی میسازند. برای همین، آنها ترامپ را میفهمند. چون او مثل آنها حرف میزند: با عدد، با پروژه، با قرارداد. ترامپ نه آمده با علما دیدار کند، نه میخواهد سخنران پیش از خطبه نماز جمعه ریاض باشد. او آمده معامله کند، نقطهضعف چین را بگیرد، و آینده اقتصادی منطقه را با غرب گره بزند—و نه با انقلاب اسلامی.
جمهوری اسلامی هنوز با چفیه دنبال قرارداد نفتی است
درست در زمانی که چین قراردادهای چند میلیارد دلاری با امارات برای پردازش دادهها و انتقال تکنولوژی امضا میکند، جمهوری اسلامی در حال چانهزنی بر سر دلارهای توقیفشده است.اما اعراب، ایران را نه بهخاطر فقه جعفری، بلکه بهدلیل ناتوانی در پیوستن به پروژههای بزرگ اقتصادی کنار گذاشتهاند. ایران، نه فقط منزوی شده، بلکه از بازی بزرگ بیرون مانده.
قطر و دبی دنبال دیزنیلند، تهران دنبال دیوار کشیدن
قطر ایرویز ناوگان بوئینگاش را گسترش میدهد، عربستان به فکر اولین پروژه شهر هیدروژنیاش است، امارات با ماسک و زاکربرگ شریک میشود. در این میان، تهران مشغول کشیدن دیوارهای گشت ارشاد و سانسور است. یکسو در حال طراحی آینده است، سوی دیگر هنوز در حال تکذیب واقعیت. اگر چشمها را باز کنیم، میبینیم که آینده از دست رفته است.
نه با مقاومت، نه با ایدئولوژی، فقط با سرمایه و درک واقعیت
این منطقه را نمیتوان با شعار فتح کرد. نه فتوحات اسلامی، نه «محو اسرائیل»، نه «هلال مقاومت» دردی را دوا نمیکند. این منطقه را باید با قرارداد، با توان رقابت، با بازکردن درها به روی جهان، با آموزش، با توسعه گرفت. ترامپ این را میداند، بنسلمان این را میداند، چین با دقت آن را اجرا میکند. فقط جمهوری اسلامی است که هنوز خیال میکند با «امتسازی» میتوان در بازار جهانی سهم گرفت.
و ما باز هم در صف بمانیم؟ و آنها میمانند و قراردادهای میلیاردی با تسلا، با اپل، با سامسونگ، با زیمنس. ما سرود میخوانیم، آنها سند امضا میکنند.
بعدش اما نه ترامپ میآید، نه چین، نه سرمایهگذار. بعدش فقط ما میمانیم و فرزندانمان که تاریخ مینویسند:
«ایرانیان فرصت ساختن را داشتند، اما سرود مقاومت خواندند... تا آخرش.»
#حمیدآصفی
https://t.me/hamidasefichannel2
صفحه یوتیوب
https://youtube.com/@hamidasefi-mf3jo
حمید آصفی
قرار است دور چهارم مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا اوایل هفته آینده برگزار شود و سپس ترامپ به عربستان سعودی سفر کند. اما منطقهای که او واردش میشود، دیگر منتظر واسطه آمریکایی نیست، بلکه به استقبال یک شریک تجاری آمده است؛ شریکی که میداند در این بازی، کسی برای ایدئولوژی کارت برنده نمیکشد. سفر ترامپ نه برای دیدار با علماست، نه برای تألیف قلوب مسلمانان. او آمده برای یک کودتای نرم اقتصادی، آمده تا مانع از آن شود که چین خاورمیانه را به پشتبام تجارت جهانی تبدیل کند.
چین خزنده آمد، اعراب هوشیار شدند، آمریکا برگشت
سالها بود که آمریکا اعراب را با نفت میسنجید: نفت بخر، اسلحه بگیر. اما وارد شدن چین به خلیج فارس، معادله را عوض کرد. دیگر نفت فقط سوخت نیست، بلکه سرمایهگذار جذب میکند، زنجیره تولید میسازد، کارخانه راه میاندازد. چین نهفقط پالایشگاه میسازد، بلکه در زیرساخت بندر، بیمه، بورس، تکنولوژی، حملونقل و هوش مصنوعی با اعراب شریک شده است. این همان زنگ خطری است که آمریکا را به تحرک انداخته. زیرا اگر پولهای عربی از بورس نیویورک به سمت دبی و الظهران حرکت کند، این فقط یک تغییر مقصد مالی نیست؛ این یک جابهجایی قدرت جهانی است.
ترامپ آمده چین را عقب بزند، نه فقط ایران را مهار کند
تصور رایج در دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی این است که آمریکا میخواهد از خاورمیانه خلاص شود تا برود سراغ مهار چین در تایوان و جنوب شرق آسیا. اما واقعیت آن است که حتی متحدان آسیایی آمریکا هم دیگر حاضر نیستند در جنگی با چین وارد شوند. کره جنوبی و کشورهای آن منطقه صراحتاً گفتهاند اگر چین تایوان را بگیرد، ما فقط نظارهگر خواهیم بود. بنابراین، خاورمیانه امروز برای آمریکا یک خاکریز مهمتر از دیروز است. ترامپ آمده تا بازار منطقه را از دست چین درآورد، نه صرفاً جلوی اتمهای ایران را بگیرد.
جهان عرب جدید: نه ناصری هست، نه بعثی، نه رادیکال؛ فقط هوش اقتصادی
دههها پیش، اعراب چشم به رهبری سوریه، مصر، عراق یا حتی یمن دوخته بودند. اما امروز جهان عرب دیگر نه ناسیونالیسم چپ میخواهد، نه خطونشان ایدئولوژیک. عربستان، قطر، امارات و حتی عمان، همگی به کارآفرینی، هاب مالی، فناوری، گردشگری و پلتفرمهای جهانی فکر میکنند. اینها دیگر ارتشهای بعثی نمیخواهند، بلکه برندهای جهانی میسازند. برای همین، آنها ترامپ را میفهمند. چون او مثل آنها حرف میزند: با عدد، با پروژه، با قرارداد. ترامپ نه آمده با علما دیدار کند، نه میخواهد سخنران پیش از خطبه نماز جمعه ریاض باشد. او آمده معامله کند، نقطهضعف چین را بگیرد، و آینده اقتصادی منطقه را با غرب گره بزند—و نه با انقلاب اسلامی.
جمهوری اسلامی هنوز با چفیه دنبال قرارداد نفتی است
درست در زمانی که چین قراردادهای چند میلیارد دلاری با امارات برای پردازش دادهها و انتقال تکنولوژی امضا میکند، جمهوری اسلامی در حال چانهزنی بر سر دلارهای توقیفشده است.اما اعراب، ایران را نه بهخاطر فقه جعفری، بلکه بهدلیل ناتوانی در پیوستن به پروژههای بزرگ اقتصادی کنار گذاشتهاند. ایران، نه فقط منزوی شده، بلکه از بازی بزرگ بیرون مانده.
قطر و دبی دنبال دیزنیلند، تهران دنبال دیوار کشیدن
قطر ایرویز ناوگان بوئینگاش را گسترش میدهد، عربستان به فکر اولین پروژه شهر هیدروژنیاش است، امارات با ماسک و زاکربرگ شریک میشود. در این میان، تهران مشغول کشیدن دیوارهای گشت ارشاد و سانسور است. یکسو در حال طراحی آینده است، سوی دیگر هنوز در حال تکذیب واقعیت. اگر چشمها را باز کنیم، میبینیم که آینده از دست رفته است.
نه با مقاومت، نه با ایدئولوژی، فقط با سرمایه و درک واقعیت
این منطقه را نمیتوان با شعار فتح کرد. نه فتوحات اسلامی، نه «محو اسرائیل»، نه «هلال مقاومت» دردی را دوا نمیکند. این منطقه را باید با قرارداد، با توان رقابت، با بازکردن درها به روی جهان، با آموزش، با توسعه گرفت. ترامپ این را میداند، بنسلمان این را میداند، چین با دقت آن را اجرا میکند. فقط جمهوری اسلامی است که هنوز خیال میکند با «امتسازی» میتوان در بازار جهانی سهم گرفت.
و ما باز هم در صف بمانیم؟ و آنها میمانند و قراردادهای میلیاردی با تسلا، با اپل، با سامسونگ، با زیمنس. ما سرود میخوانیم، آنها سند امضا میکنند.
بعدش اما نه ترامپ میآید، نه چین، نه سرمایهگذار. بعدش فقط ما میمانیم و فرزندانمان که تاریخ مینویسند:
«ایرانیان فرصت ساختن را داشتند، اما سرود مقاومت خواندند... تا آخرش.»
#حمیدآصفی
https://t.me/hamidasefichannel2
صفحه یوتیوب
https://youtube.com/@hamidasefi-mf3jo
Переслал из:
مهدی خلجی

09.05.202504:31
صحبتهای من دربارهی «خلیج فارس»
لطفا به کلیپهای کوتاه ساختگی از این صحبتها توجه نکنید
«خلیج فارس» یا «خلیج عربی»؟ اهمیت تصمیم ترامپ برای تغییر نام خلیج فارس چیست؟
https://youtu.be/4A7KoAQu7HQ
لطفا به کلیپهای کوتاه ساختگی از این صحبتها توجه نکنید
«خلیج فارس» یا «خلیج عربی»؟ اهمیت تصمیم ترامپ برای تغییر نام خلیج فارس چیست؟
https://youtu.be/4A7KoAQu7HQ
03.05.202508:32
👀 کجاست این خشمِ ملت جناب آقای جامعهشناس! برخی ساکت نشستند و با یادِ امام حسین، شمع روشن میکنند؟ برخی دیگر هم به استقبالِ پرداختِ جریمهی پوششِ اختیاریشون میروند! تبیینِ بهتر و دقیقتری از جامعه میخواهم.
پس نوشت یک ساعت ۱۵: یاداشت برای ۸۰ نفر جامعهشناسی خوانده ارسال شد. تا کنون هیچ واکنشی از ۳۰ نفری که یادداشت را مشاهده کردند؛ دریافت نکردم.
پس نوشتِ دو ساعت 16:
از جمله افرادی که هنوز مشاهده نکردند عبارتند از: حمیدرضا جلایی پور،نعمتالله فاضلی؛ رحیم محمدی،علی نوری، عباس نعمیی جورشری؛، حسین نوری نیا، حسن محدثی(پیامک اختصاصی از مخابرات ایران برای مشاهده برای ایشان فرستادم)،مصطفی مهرآیین، شیرین احمدنیا،فریبا نظری، محمد میرزایی(جمعیت شناس)، علی جنادله، سعید معیدفر،
از جمله افرادی که یادداشت را مشاهده کردند و هنوز واکنشی نشان ندادند عبارتند از: علی زمانیان، رضا نساجی، فریبا نظری، مجید یونسیان، سعید معدنی، حسین میرزایی، حسین حجتپناه، وحیده میره بیگی، سیمین کاظمی، بیتا مدنی، محمدرضا طالبان، محمد زینعلی، رضا امیدی ، رضا صمیم، احمد شکرچی، گیتی خزاعی، محمدرضا کلاهی، لیلا آریان پور، سید جواد میری، حسین سراجزاده، محمد میرسندسی، مهران صولتی، شهره مجمع، مجید حیدری، فردین علیخواه،
افرادی که تا ساعت 16 واکنش نشان دادند: علی طایفی با 👍 واکنش نشان داد.
توضیح اینکه یادداشت تا این لحظه 16.16 فقط یک بار به اشتراک گذاشته شده است. آن هم توسط خودم در اینجا که تا این لحظه 9 بار مشاهده شده است.
.
پس نوشت یک ساعت ۱۵: یاداشت برای ۸۰ نفر جامعهشناسی خوانده ارسال شد. تا کنون هیچ واکنشی از ۳۰ نفری که یادداشت را مشاهده کردند؛ دریافت نکردم.
پس نوشتِ دو ساعت 16:
از جمله افرادی که هنوز مشاهده نکردند عبارتند از: حمیدرضا جلایی پور،نعمتالله فاضلی؛ رحیم محمدی،علی نوری، عباس نعمیی جورشری؛، حسین نوری نیا، حسن محدثی(پیامک اختصاصی از مخابرات ایران برای مشاهده برای ایشان فرستادم)،مصطفی مهرآیین، شیرین احمدنیا،فریبا نظری، محمد میرزایی(جمعیت شناس)، علی جنادله، سعید معیدفر،
از جمله افرادی که یادداشت را مشاهده کردند و هنوز واکنشی نشان ندادند عبارتند از: علی زمانیان، رضا نساجی، فریبا نظری، مجید یونسیان، سعید معدنی، حسین میرزایی، حسین حجتپناه، وحیده میره بیگی، سیمین کاظمی، بیتا مدنی، محمدرضا طالبان، محمد زینعلی، رضا امیدی ، رضا صمیم، احمد شکرچی، گیتی خزاعی، محمدرضا کلاهی، لیلا آریان پور، سید جواد میری، حسین سراجزاده، محمد میرسندسی، مهران صولتی، شهره مجمع، مجید حیدری، فردین علیخواه،
افرادی که تا ساعت 16 واکنش نشان دادند: علی طایفی با 👍 واکنش نشان داد.
توضیح اینکه یادداشت تا این لحظه 16.16 فقط یک بار به اشتراک گذاشته شده است. آن هم توسط خودم در اینجا که تا این لحظه 9 بار مشاهده شده است.
.
03.05.202504:39
👀 بمون برای من امام حسین، مامان ول کن
✍️ حسن معین - ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
📣 جامعه ایران سقوط کرده است. انکار بدیهیات را هضم نموده است. تماشا کنید حتی یک نفر از این چندصد نفر از مردم ایران در حالیکه فقط 54 ساعت از انفجار در بندرعباس گذشته است؛ به اعتراض تکنفریی یک زن در خودِ بندرعباس اهمیت نمیدهند. سقوط جامعه از این بیشتر! انکار بدیهیات از این بیشتر؟ خودِ شما جناب عبدی بدیهیات را انکار میکنید. هنوز پس از بیش از 9 ماه تجربه کردنِ رئیسجمهور پزشکیان، امید به پزشکیان دارید! امید به پزشکیان بستن یعنی بدیهیات را انکار کردن!
✍️ حسن معین - ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
📣 جامعه ایران سقوط کرده است. انکار بدیهیات را هضم نموده است. تماشا کنید حتی یک نفر از این چندصد نفر از مردم ایران در حالیکه فقط 54 ساعت از انفجار در بندرعباس گذشته است؛ به اعتراض تکنفریی یک زن در خودِ بندرعباس اهمیت نمیدهند. سقوط جامعه از این بیشتر! انکار بدیهیات از این بیشتر؟ خودِ شما جناب عبدی بدیهیات را انکار میکنید. هنوز پس از بیش از 9 ماه تجربه کردنِ رئیسجمهور پزشکیان، امید به پزشکیان دارید! امید به پزشکیان بستن یعنی بدیهیات را انکار کردن!
حتی دخترِ نوجوانِ این زنِ معترض که قاعدتا باید شورِ بیشتری در این قبیل امور از خود نشان بدهد در ثانیه 44 ویدئو صدایش میآید که میگوید: مامان ول کن!
Показано 1 - 24 из 156
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.