Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
حوری avatar
حوری
حوری avatar
حوری
25.04.202509:31
♻️آخرین سال تدریس

✍️ ارسالی یک معلم 

🟠 در آخرین سال خدمت در آموزش و پرورش هستم و سنوات خدمتم ۳۳ سال را نشان میدهد. اکنون احساس میکنم هنر تعلیم و تربیت و به ویژه کلاسداری و تدریس در این سال‌های اخیر، کار بسیار سخت و دشواری شده است. 

🟠 دانش‌آموزان مقاطع مختلف، بنا به اظهارات و تجربیات همکاران، رفتارهای هیجانی و تقابلی در امر آموزش و مقولهٔ تربیت دارند. 

🟠 در مورد تربیت، سربسته و به اصطلاح قدیمی‌ها می‌توان گفت: چشم و گوششان باز شده و تعلیم و تربیت بچه‌ها را تا حدود زیادی تحت تأثیر خود قرار داده است. 

🟠 از این گذشته، چه در متوسطهٔ اول و چه در متوسطهٔ دوم، در مدارس دولتی، برخی دانش‌آموزان با ابتدایی‌ترین آداب و قوانین کلاس درس و آموزش آشنا نیستند؛ اعم از نحوهٔ نشستن روی میز و صندلی، اجازه گرفتن، نحوهٔ سؤال پرسیدن در حین تدریس یا پایان تدریس، حرمت و احترام بزرگترها، نپریدن در حرف دیگران، خوراکی خوردن، دستشویی رفتن، نحوهٔ آزمون دادن و قوانین مربوط به امتحان و ... . 

🟠 متأسفانه اخیراً با برخی رفتارها در کلاس درس مواجه هستیم که نام اختلال رفتاری، نام مناسب‌تری برایشان است. سطح بی‌ادبی و بی‌تفاوتی به درس به جاهایی رسیده که برخی دانش‌آموزان هر نوع توهین و دهن‌کجی را به دبیر و مجموعهٔ آموزش می‌کنند. 

🟠 هنگام برپا گفتن برای معلم، از جایشان بلند نمی‌شوند، نگاه تمسخرآمیز به همکاران ما دارند. در بعضی مناطق که تمکن مالی بهتری دارند، این نگاه تحقیرآمیز به دبیران ما بیشتر است. دانش‌آموزان از پولی که به مدرسه داده‌اند با افتخار صحبت می‌کنند و خود را مالک کلاس درس و مدرسه می‌دانند و موقع تدریس، آگاهانه و بدون واهمه با کنار دستی خودشان صحبت می‌کنند، خوراکی می‌خورند و این رفتار با کلاس درس و معلم، عامدانه و تقابلی است. می‌گویند: «پولش را داده‌ایم!» و هل‌من‌مبارز می‌طلبند! 

🟠 و دقیقاً می‌دانند که هیچ قانونی از مدرسه و عوامل مدرسه حمایت نمی‌کند و متوجه شده‌اند که مدرسه و معلم کاملاً خلع سلاح هستند. وقتی زنگ هم می‌خورد، انگار زندانیان یک ندامتگاه آزاد شدند! و معلم زیر دست و پا می‌ماند. 

🟠 در یکی از مدارس دخترانه، دانش‌آموزانی که در شاخهٔ نظری تحصیل می‌کنند و علیرغم چند درس تجدیدی، بدون مردودی به سال پایانی رسیده‌اند (چون در آن نزدیکی هنرستانی نیست، در شاخهٔ نظری پذیرفته شده‌اند)، آشکارا می‌گویند که هیچ علاقه‌ای به درس و کلاس و مدرسه ندارند و عینِ ۳۰ نفرشان با صدای بلند، چشم‌در‌چشم مدیر و معلم می‌گویند: «ما نمی‌خواهیم درس بخوانیم! و چون در خانه افسرده می‌شویم، برای فرار از خانه به‌ناچار به مدرسه می‌آییم!» مسئولان مدرسه همهٔ راهکارها را امتحان کرده‌اند و اکنون در فقدان حمایت اداری و قانونی، هیچ راهکاری برای برخورد ندارند. این‌ها عامدانه مانع آموزش هستند و الگوی بدی برای بقیهٔ بچه‌ها هستند و چیزهایی که نمی‌توان گفت... . 

🟠 دانش‌آموزان، شمارهٔ تلفن مدرسه را در گوشی پدر و مادرشان بلاک کرده‌اند و مدیر مدرسه بعدها متوجه شده که چرا والدین جواب تماس‌های او را نمی‌دهند! 

🟠 دانش‌آموزان متوجه جایگاه ضعیف اجتماعی معلم شده‌اند و هر توهین و بی‌ادبی را در کلاس درس مرتکب می‌شوند. خیالشان هم راحت است، چون در هر شرایطی معلم حق ندارد او را از کلاس اخراج کند. همکار ما دانش‌آموز بسیار گستاخ و بی‌ادب را از کلاس اخراج کرده. والدین مدعی هستند که روحیهٔ بچهٔ آنها جلوی هم‌کلاسی‌ها آسیب دیده، تحقیر شده و دبیر مربوطه باید پاسخگو باشد. 

🟠 دیگر در کلاس درس نمی‌توانیم در مورد ارزش علم و دانش صحبت کنیم. دانش‌آموز گستاخ می‌گوید: «آقا، یکی چیزی می‌گویم، ناراحت نشوید! اگر علم خوب بود، معلم‌ها با پراید به مدرسه نمی‌آمدند! آقا اجازه، دایی من رانندهٔ یک کامیون است؛ یک بار را جابه‌جا می‌کند، در یک روز ۶۰ میلیون درآمدش هست!» 

🟠 در آخرین سال خدمتم، معلم را شمعی در باد می‌بینم! موافق تنبیه فیزیکی نیستم، اما معتقدم که دستگاه باید بداند و هشیار باشد. ترکهٔ نازک اناری که از دست مهربان مدرسه حذف شد، ممکن است در آینده منجر به آسیب‌های اجتماعی فراوانی شود. 

🟠 حال شاید این نظر من به‌خاطر سن و سال بازنشستگی باشد، یا به‌خاطر حقوقی که همان روزهای اول عید، ملاقه به ته‌دیگ خورده و این فروردینی که حسابی کش می‌آید و تمام نمی‌شود.

@Citizens_Rights
@hooreechannel 🌹
21.03.202514:33
🟢پنج خبرِ خوش در ۱۴۰۴🟢

1️⃣اغلب یادداشت‌ها، تحلیل‌ها و بهاریه‌های منتشرشده در طول چند ساعت اخیر، بیشتر از آنکه حال و هوای نوروز و فرحبخشی روزگار داشته باشد، حکایت از هر سال دریغ از پارسال است و اینکه خودمان هم نمی‌دانیم چگونه هنوز نفس می‌کشیم و خود را به ۱۴۰۴ رسانده‌ایم؟!

2️⃣از آنجا که ذات کنشگری را پاک از مرثیه‌سرایی، غرزدن و دشنام به تاریکی‌ها می‌دانم؛ ضمن احترام به هموطنانی که نفس بریده و دیگر هیچ کورسوی امیدی را باور ندارند؛ می‌کوشم تا به پنج رخداد امیدبخش سال ۱۴۰۴ بپردازم؛ رخدادهایی که محمد درویش هم همه تلاشش را خواهد کرد تا در به ثمررسیدنِ شایسته‌ترش موثر واقع شود و فقط تماشاگر نخواهد بود.

3️⃣عزم استاندار خراسان رضوی برای تکریم واقعی از مقام عبدالحسین وهابزاده و بازگشت دوباره مدارس طبیعت از سکوی مشهد به ایران، در شمار امیدبخش‌ترین رخدادهای سال پیش‌رو خواهد بود.

4️⃣شکسته‌شدن رکورد استحصال انرژی خورشیدی و بادی به طرزی شگفت‌آور و امید‌بخش. حتی شاید برای نخستین‌بار از تعهدات برنامه پنج‌ساله هفتم، پیش‌تر رویم؛ رخدادی که در راستای کاهش دو ناترازی مهم - انرژی و آب - و اجرای سند ملی امنیت غذایی معنی‌دار خواهد بود.

5️⃣تغییر مبلمان شهری از خودرومحوری به بوم‌محوری و افزایش معنی‌دار حمل و نقل عمومی و پاک از دیگر اتفاق‌های مثبت سال آینده خواهد بود.

6️⃣سرمایه‌گذاری روی تصفیه‌خانه‌ها، مدیریت پسماند و بازچرخانی آب در سال ۱۴۰۴ افزایش خواهد یافت و همچنان کرمانشاه و بندرعباس در این حوزه راهبر باقی خواهند ماند.

7️⃣شینا انصاری به عنوان نخستین مدیری که از دل پردیسان به عالی‌ترین مقام رسیده، کماکان به عملکرد قابل قبول خود ادامه داده و امیدها به ارتقای جایگاه زنان در سطوح عالی مدیریتی را افزایش می‌دهد.

8️⃣چند آرزو هم برای سال ۱۴۰۴ دارم؛ اینکه آزادی پوشش در ایران به رسمیت شناخته شود، هیچ ایرانی بابت باورهای دینی داشته یا ناداشته‌اش مورد پرسش قرار نگیرد؛ دسترسی آزاد به شبکه‌های اجتماعی به صورت کامل عملی گردد و دولت ایران بتواند قبل از مذاکره با آمریکا، با مردم خودش به گفتگو نشسته و ایران واقعاً به همه ایرانیان تعلق یابد.

9️⃣ شاید بپرسید چرا درباره مهار بحران‌های اقتصادی، بیکاری و سقوط پول ملی، هیچ آرزویی ندارم؟ پاسخ ساده است! حکومتی که به حریم خصوصی مردمش سرک نکشد، آزادی، عدالت و امنیت را تامین کرده و اجازه دهد، شایستگان‌ تصمیم‌گیر باشند و نه صرفاً خودی‌ها و دوستان! آنگاه در کمتر از پنج‌سال با اتکاء به خلاقیت، عرق ملی و نوآوری شهروندانش و سرمایه اجتماعی نهفته در کشور، همه بحران‌های اقتصادی را می‌تواند مهار کند.

✍محمد‌ درویش
@hooreechannel 🌹
🌺نوروزتان پیروز و هر روزتان نوروز

کلیپ تهیه شده از طرف یونسکو به مناسبت فرا رسیدن عید نوروز.

@hooreechannel 🌹
19.03.202505:30
🎯 چرا روزهای تعطیل برای آدم‌های غمگین رنج‌آورند؟

🔴 تا شروع تعطیلات سال نو چند روز بیشتر باقی نمانده. این ایام برای اغلب آدم‌ها مملو از شادی و خوشی است. سفرها، دید و بازدیدها و فراغتی که روزهای عید به ارمغان می‌آورد، خوشایند و خاطره‌انگیز است. اما روزهای تعطیل برای کسانی که دچار ناخوش‌احوالی‌های روحی هستند، ممکن است اصلاً دوست‌داشتنی نباشند.

🔴 در روزهای تعطیل، فشاری بیش‌ازحد برای «شادبودن» وجود دارد که به‌خودی خود می‌تواند برای کسانی که مضطرب یا افسرده‌اند وحشت‌آور باشد و باعث عذاب‌ وجدان بشود.

🔴 اگر در حال دست‌وپنجه نرم کردن با مشکلات روانی باشیم، در این روزها، مرتباً یادمان می‌آید که چقدر با بقیه فرق داریم و چقدر حس‌وحالمان با روحیه‌ای که از ما انتظار دارند در تضاد است. دوباره نگران می‌شویم که مبادا دیگران را دلسرد کنیم و دلیل تازه‌ای پیدا می‌کنیم تا از خودمان متنفر شویم.

🔴 در این روزها، تعداد آدم‌هایی که باید با آن‌ها روبه‌رو شویم، بیش از حد زیاد است و فضاها و روند معمول زندگی‌ مختل می‌شود. درعین‌حال، درمان‌گران و روانپزشکان هم دارند استراحت می‌کنند و در دسترس نیستند.

🔴 در چنین موقعیت‌هایی چه کار می‌توان کرد؟ آلن دوباتن می‌گوید اگر آدمی هستید که تحمل شلوغی‌های روزهای تعطیل را ندارد، اولین قدم این است که خودتان را آماده کنید و تا آنجا که ممکن است به اطرافیانتان گوشزد کنید که پیشنهادشان برای اینکه شاد و سرخوش باشید برایتان مشقت‌بار است و نمایش درآوردن و تظاهر به شادی هم حالتان را بهتر نمی‌کند.

🔴 باید به یاد داشته باشیم و به دیگران نیز یادآوری کنیم که کاملاً معمول است که ذهن انسان دچار ناخوشی باشد. ذهن ما با اعضای دیگر بدنمان تفاوتی ندارد، آسیب می‌بیند و نیازمند مراقبت است. وقتی به پای پیچ‌خورده توجه می‌کنیم، چرا با ذهن آسیب‌دیده مهربان‌تر نباشیم؟

🔴 اگر گذراندن روزهای تعطیل برایتان دشوار است، بدانید که تنها نیستید. در این روزها انگار همه در اوج خوشی‌اند و فقط ما مصیبت‌زده و نالان زیر پتو سنگر گرفته‌ایم. اما واقعیت این است که خیلی از انسان‌ها لبخند نمی‌زنند، پریشانی‌های حاد دارند و همواره در معرض حملات شدید خودمقصربینی هستند. به یاد داشته باشید که روزهای تعطیل زود خواهد گذشت و دوباره نظم زندگی باز می‌گردد.

📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «رنج روزهای تعطیل برای آدم‌های غمگین». این مطلب در تاریخ ۲۳ آبان ۱۳۹۷ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ آلن دوباتن است و علیرضا شفیعی‌نسب آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وب‌سایت ترجمان سر بزنید.

📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/a25306

@tarjomaanweb
@hooreechannel 🌹
24.04.202514:35
ابداع های مذهبی

ضمن عرض تسلیت شهادت امام جعفر صادق(ع) پیشوای علم و عقلانیت، امروز در دو محله شمال تهران، دیدم که دسته عزاداری کم‌شمار و غالبا سالخورده برای شهادت امام صادق راه افتاده بود و به فهرست سوگواری های ابداعی در دوره جمهوری اسلامی افزوده شد.

تا اینجا که این حق شهروندان است که پیرو هر مذهبی هستند بتوانند آزادانه مراسم و مناسک خود را اجرا کنند به شرط اینکه تبعیضی وجود نداشته باشد سخنی نیست و من نیز همدل هستم اما این پرسش برایم به وجود آمد که وقتی در ۱۳ قرن گذشته بجز سوگواری های عاشورایی، چنین دسته‌های عزاداری برای شهادت ائمه(ع) وجود نداشته آیا شیعیان غیرت و حمیت مذهبی نداشتند؟ یا علما نمی‌فهمیدند و امروز ناگهان عده ای ضرورت آن را کشف کردند؟

یاد سخن آیت الله شبیر زنجانی از مراجع تقلید شیعه افتادم که هشدار می‌دادند "ازدیاد و افراط در عزاداری های مذهبی، مردم را از دین بیزار می‌کند" آن‌هم در فضای سنگین دین گریزی هیستریک ناشی عملکرد حکومت مذهبی.

اصلاً چرا ابن نوآوری ها معکوس نمی شود و برای مثال به عنوان بزرگداشت شان به مناسبت ولادت، کارناوال شادی راه نمی‌اندازند؟

✍عماد الدین باقی

@hooreechannel 🌹
21.03.202509:33
نوش دارو پس از مرگ سهراب!

در خبرها خواندم که آیت الله سید مصطفی محقق داماد، از مجتهدین حوزه علمیه قم ،حقوقدان و رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم در گفت و گویی راجع به حجاب می گوید:
 در عصر رسول خدا، حجاب اجباری نبود.
 حکومت اسلامی موظف به ملزم کردن خانم ها به حجاب نیست.
وی می گوید که بسیاری از احکام در شرع وجود دارند که ضمانت اجرای آنها با خود خداست و حکومت اسلامی نمی تواند اجرای همه واجبات را در قانون بیاورد( خبرآنلاین، ۲۴ اسفند ۱۴۰۳).

البته این موضع گیری صرفاً به ایشان و این زمان محدود نمی‌شود و به‌ویژه پس از خیزش/ جنبش زن‌زندگی‌آزادی بسیاری از روحانیون و اندیشمندان علوم دینی با صراحت از نبود اجبار در حجاب زنان در عصر پیامبر اسلام و اختلاف در استحباب یا وجوب آن برای زنان مسلمان( چه رسد به زنان غیر مسلمان) ؛ سخن گفته و می‌گویند. 
پیشتر نیز مرحوم احمد قابل با صراحت از چنین تفسیر و نظری سخن گفته بود که چون نظر ایشان در مقاله طولانی و مفصلی آمده است تنها به یک جمله جمع‌بندی ایشان اشاره کرده و علاقمندان را به مطالعه کامل آن دعوت می‌کنم:
https://3danet.ir/hejab-ghabel/
… از مجموع این بررسی، روشن می‌شود که مساله، اختلافی است و اجماع مسلمانان در این امر ( پوشش سر و گردن ) محقق نشده است …( مقاله: در مورد حجاب، احمد قابل، ۸۴/۴/۲۲، تاجیکستان)

چه بیست سال پیش که نخستین بار زنده یاد احمد قابل به‌عنوان دین پژوه چنین صریح از نبود اجماع بر الزام پوشش سر و گردن سخن گفت و چه از سال ۱۴۰۱ تا امروز کسانی چون جناب محقق داماد حکومت را فاقد شایستگی الزام و اجبار حجاب بر زنان می‌داند، برخلاف بسیاری از دین باوران، از این اعلام موضع نه تنها ذوق زده و خرسند نشدم بلکه متعجب و اندوهگین گشتم و اکنون دلایلم را با شما دوستان و خوانندگان درمیان می‌گذارم:

۱- چرا این تشخیص دین پژوهانه و فقهی، این همه سال با تأخیر؛ اعلام و آشکار می‌شود؟!

۲- تکلیف این همه شهروند ایرانی که پنج دهه در این سرزمین زندگی کردند و با بهانه حجاب اجباری به انواع آزار روانی و جسمی و مالی و حیثیتی ازسوی حکومت، گرفتار آمدند؛ چیست؟

۳- چه کسی یا کسانی پاسخ‌گوی رنج و زیان های این زنان و مردان و خانواده های شان بوده و هست؟!

۴- عالم و پژوهش‌گر دین، چگونه تاخیر خود را در بیان آشکار حقیقتی که کتمان آن لطمات جبران ناپذیری به پایه و اساس باورهای دینی زده و از سوی دیگر حق انتخاب و آزادی زندگی شهروندان ایران را سلب و سرکوب کرده ؛ در پیشگاه پروردگار و خلق، جبران مافات می‌کند؟!

۵- چه عوامل و دلایلی در این سکوت و تاخیر طولانی اعلام حقایق دینی و سنت و سیره پیامبر در تاریخ اسلام، دخالت داشته و چنین حق الناس سترگی بر عهده این دین پژوهان و اندیشمندان علوم دینی نهاده است؟!

۶- من که یک فرد عادی جامعه بدون تحصیلات و القاب ویژه در علوم دینی هستم، از همان ابتدا که با مطالعه و بررسی پوشش اختیاری را حقیقت پنداشته و باور کردم، این را هم یقین دانستم که در این موضوع اجبار و الزامی برای همگان نیست و ازاین رو همواره برای اطرافیان دور و نزدیک خویش این حق را قائل بوده و هستم که همچون من حقیقت و معنای زندگی خود را انتخاب کنند و هر یک برای هم احترام و حق حیات به شیوه تشخیص خویش روا بداریم؛ امروز چگونه بپذیرم که عالمان و دانش آموختگان مدارج بالای علوم دینی این حقیقت را تشخیص نداده و اکنون بدان رسیده‌اند؟! و این همه سال تسلیم یک خوانش فرادست در قدرت، بوده‌اند؟

آیا این نوش‌دارو پس از مرگ سهراب نیست؟!
نوش‌دارویی پس از شرحه شرحه شدن باورهای دینی و حق یک زندگی معمولی برای زنان و مردان و خانواده‌هایی که از آن محروم شدند ..‌.

دین پژوهان و اندیشمندان علوم دینی!
شما مسئول ذبح دین در پای قدرت در این سرزمین هستید در کنار حاکمان سیاست‌گذار حجاب اجباری و فرادستان قدرت مدار !

حق زندگی معمولی سلب شده زنان ایرانی با کتمان حقیقت الزامی نبودن حجاب چه در زمان پیامبر اسلام و چه پس از آن تا امروز که اکنون فاش می‌گویید، بر ذمه شماست!
در این شب ها چاره‌ای برای این حق الناس و دین به پستو رفته بیندیشید…


✍فریبا نظری
@hooreechannel 🌹
19.03.202517:34
شب قدری به قدر تمام ایران!

سال کهنه دارد دست و پایش را جمع می کند و می رود. تنها یک نیم روز از آن باقی است که آن هم فردا حوالی ظهر به پایان می رسد. دو سه سالی است رمضان و بهار با هم تلاقی کرده اند و برای روزه داران فضای جدیدی را رقم زده اند. هرچند در ایران به لطف وجود جمهوری اسلامی سالهاست دیگر از فضای رمضانی در شهرها خبری نیست و نوروز بر رمضان پیروز شده، اما هنوز باقیمانده نسل قدیم، در تلاش حفظ این سنت دینی است.

در سالهای اقامت در دبی آنچنان فضای شهر رمضانی می شد که خارجیان مقیم آنجا نیز خودشان را موظف به رعایت حرمت این ماه می دیدند. تمام رستورانها و غذاخوریها بسته بود و هیچ کس اجازه روزه خواری نداشت. رمضان در آنجا حرمتی عظیم داشت و عیدی بزرگ برای مردم بود. حاکم مسلمان امارات مردمش را مجبور به دینداری نکرده بود. او قانونش را اجرا می کرد و مردم بی دین هم به حرمت دین رسمی و قانون، به آن گردن می نهادند.

اما در ایران ما هر گاه عیدی ملی با مناسبتی مذهبی با هم تلاقی می کند، تمام هم و غم حکومت می شود اینکه، نکند گرایش مردم به عید ملی بیش از مناسبت مذهبی باشد و مردمی را که قرنها به این آداب گردن نهاده بودند، به جایی رسانده اند که مخالفتشان با حکومت را با زیر پا گذاشتن آدابی که حکومت ترویج می کند ابراز کنند.

در شب قدری که فردایش با تحویل سال همزمان شده، از خداوند بزرگ دگرگونی اساسی در حال این مردم ستم دیده از ستم به نام دین را خواهانیم تا هر ایرانی خودش را موظف بداند به دیگری و اعتقادش، و به آیین های ملی و‌ مذهبی، هر دو احترام بگذارد تا همچون قرون گذشته همه با هم و در کنار هم، در جشن و سوگ هم شریک باشیم. تا هر عیدی برای همه عید باشد و هر سوگی برای همه سوگ!

✍فرشته مزینانی
@hooreechannel 🌹
18.01.202519:40
جدی بگیریم یا جدی نگیریم؟

کودکان و نوجوانان در این کشور اجازه ندارند رانندگی کنند.

کودکان و نوجوانان در این کشور اجازه ندارند حساب بانکی افتتاح کنند.

کودکان و نوجوانان در این کشور اجازه ندارند در مدرسه غیبت کنند و در صورتِ غیبت حتما باید والدین‌شان به مدرسه بروند و دلیل غیبت آنان را توضیح دهند. توضیح خودِ آنان مورد قبولِ مدرسه نیست.

کودکان و نوجوانان (طبق قانون) اجازه‌ی کسب و کار ندارند و در این‌صورت کودکِ کار تلقی می‌شوند که این، آسیبی اجتماعی است.

طبق قانون، سوپرمارکت‌ها نباید به کودکان و نوجوانان سیگار بفروشند و در صورتِ مشاهده، توسط نهادهای مسوول بازخواست خواهند شد.

طبق عرف و هنجارهای اجتماعی، کودکان و نوجوانان در این کشور مجاز نیستند از داروخانه‌ها کاندوم بخرند! معمولا هم داروخانه‌ها از فروش کاندوم به آنان اجتناب می‌کنند.

و بسیار کارهای دیگر که کودکان و نوجوانان در این کشور به دلیل سن کم‌شان اجازه‌ آن‌را ندارند.

ولی کودکان و نوجوانان در این کشور اجازه دارند ازدواج کنند و خانواده تشکیل دهند!

دختران خردسال اجازه دارند با مردی که چند یا چندین سال از آن‌ها بزرگ‌تر است، ازدواج کنند!

و در نهایت آن‌که کودکان و نوجوانان در حالی‌که توضیح و دلیل‌شان برای غیبت در کلاس مورد قبول مدیرِ مدرسه نیست، اجازه دارند ازدواج کنند و فاجعه‌بارتر آن‌که پدر یا مادر شوند!

آنان می‌توانند در نوجوانی در جایگاهِ پدر و یا مادر بنشینند!

و نکته‌ی جالب‌تر آن‌که:
از طرفی به کودکان و نوجوانان اجازه‌ ازدواج می‌دهند و از طرفِ دیگر آموزش و پرورشِ محافظه‌کارِ این کشور، از آموزشِ  اولیه‌ مسائل جنسی به همان کودکان و نوجوانان اجتناب می‌کند و برای عدم ارائه‌ آن توجیهات دینی می‌آورد.

✍فردین علیخواه، جامعه شناس
11.04.202505:32
🌕مردم، خسته از سیاست نه جنگ نه صلح: نگاهی روان‌شناختی به آرزوی زندگی عادی

🔸در این یادداشت، با رویکرد روان‌شناختی به انعکاس وضعیتی پرداخته می‌شود که می‌توان آن را «نه جنگ و نه صلح» نامید.

🔶1. خستگی روانی: زندگی در برزخ نه جنگ و نه صلح
🔸از منظر روان‌شناسی، زندگی در شرایطی که نه آرامش کامل برقرار است و نه بحران به‌طور کامل فروکش می‌کند، انسان را در حالت «استرس مزمن» قرار می‌دهد. جنگ هشت‌ساله با عراق، دهه‌ها تحریم، و تهدیدهای مداوم نظامی، ذهن مردم را در وضعیتی نگه داشته که روان‌شناسان آن را «ناامنی ادراکی» می‌نامند: حالتی که فرد نمی‌داند فردا چه خواهد شد، اما همیشه بدترین را انتظار می‌کشد. این وضعیت، انرژی روانی جامعه را تحلیل برده و احساس درماندگی، افسردگی، و اضطراب را در میان مردم گسترش داده است. 
🔸مردم دیگر نمی‌خواهند هر روز با ترس از اخبار جدید، از افزایش قیمت‌ها تا تهدید بمباران، زندگی کنند. آنها خسته‌اند از این تعلیق دائمی، از این سیاست نه جنگ و نه صلح که نه به زندگی عادی اجازه می‌دهد و نه به یک پایان قاطع می‌رسد. این خستگی، فقط جسمی یا اقتصادی نیست؛ خستگی روحی و روانی است که نسل‌ها را فرسوده کرده است.

🔶2. نقد روان‌شناختی ایدئولوژی امپراتوری جهانی
🔸ایدئولوژی‌هایی که از تشکیل امپراتوری جهانی، فتح دنیا، یا «به خاک مالیدن پوزه جهانخواران» سخن می‌گویند، ریشه در یک نیاز روان‌شناختی دارند: میل به قدرت، برتری، و هویت‌سازی از طریق تقابل با «دشمن». در روان‌شناسی، این رویکرد به‌عنوان «دفاع از خود از طریق تهاجم» شناخته می‌شود؛ حالتی که فرد یا جامعه برای فرار از احساس ضعف یا تهدید، به رویارویی دائمی روی می‌آورد. 
🔸اما این ایدئولوژی برای مردم عادی چه معنایی دارد؟ آنها که نمی‌خواهند سربازان این نبرد بی‌پایان باشند، از این شعارها چه می‌گیرند؟ روان‌شناسان معتقدند که چنین آرمان‌هایی، وقتی از واقعیت زندگی روزمره فاصله می‌گیرند، به «توهم جمعی» تبدیل می‌شوند. مردم ایران، پس از دهه‌ها زندگی در سایه این ایدئولوژی، دیگر نمی‌خواهند قیومیت جهان را بر عهده بگیرند یا امپراتوری بسازند. آنها نمی‌خواهند هزینه روانی و مادی این آرمان‌ها را بپردازند. این ایدئولوژی، که زمانی شاید انگیزه‌بخش بود، حالا به زنجیری بدل شده که زندگی عادی را از آنها دریغ می‌کند.

🔶3. خواست مردم: زندگی به‌جای آرمان‌های بزرگ
🔸مردم ایران، برخلاف آنچه ایدئولوژی‌های آرمان‌گرا فرض می‌کنند، به‌دنبال فتح دنیا یا جنگ با همه نیستند. آنها رویاهایی ساده و انسانی دارند: شغلی با درآمد کافی، خانه‌ای امن، امکان سفر، و آینده‌ای روشن برای فرزندانشان. از منظر روان‌شناسی، این خواسته‌ها به «نیازهای پایه‌ای مازلو» (امنیت، معاش، و تعلق) برمی‌گردند که در سایه سیاست نه جنگ و نه صلح، سال‌هاست برآورده نشده است.
🔸مردم نمی‌خواهند با دنیا بجنگند، نه به این دلیل که ترسو هستند، بلکه به این دلیل که خسته‌اند از جنگی که برایشان سودی ندارد. آنها نمی‌خواهند امپراتوری تشکیل دهند، چون این هدف اساساً با واقعیت زندگی‌شان هم‌خوانی ندارد. آنچه آنها می‌خواهند، فقط یک چیز است: زندگی کردن، نه زنده ماندن در میان بحران‌ها.

🔶4. هزینه روانی تقابل دائمی با جهان
🔸سیاست نه جنگ و نه صلح، مردم را در وضعیتی قرار داده که روان‌شناسان آن را «فرسودگی عاطفی» می‌نامند. این حالت وقتی رخ می‌دهد که فرد یا جامعه‌ای مدام تحت فشار باشد، بدون اینکه امیدی به بهبود یا پایان فشارها داشته باشد. تقابل دائمی با جهان، که در شعارهایی مثل «مرگ بر این و آن» یا «جهانخواران» نمود پیدا می‌کند، شاید برای عده‌ای حس غرور ایجاد کند، اما برای اکثریت، فقط خستگی و انزوا به همراه آورده است. 
🔸این سیاست، نه‌تنها ایران را از نظر اقتصادی منزوی کرده، بلکه از نظر روانی نیز مردم را از حس تعلق به جامعه جهانی محروم ساخته است. آنها نمی‌خواهند دشمن همه باشند، بلکه می‌خواهند بخشی از جهانی باشند که در آن زندگی جریان دارد، نه جنگ و تحریم.

🔶5. پایان دادن به این سیاست: دعوتی به زندگی
🔸مردم ایران دیگر نمی‌توانند این وضعیت را تحمل کنند. از منظر روان‌شناختی، ادامه این سیاست نه جنگ و نه صلح، به افزایش «ناامیدی آموخته‌شده» منجر می‌شود؛ حالتی که فرد باور می‌کند هیچ تلاشی به تغییر شرایط نمی‌انجامد. این خطر بزرگی برای انسجام اجتماعی و سلامت روانی جامعه است. 
🔸به این سیاست باید پایان داد، نه به‌خاطر ضعف، بلکه به‌خاطر مردم. آنها شایسته زندگی‌ای هستند که در آن نه مجبور به جنگیدن با دنیا باشند و نه در انزوایی بی‌پایان گرفتار شوند. ایدئولوژی امپراتوری جهانی، که روزی شاید الهام‌بخش بود، حالا به مانعی برای زندگی عادی بدل شده است. مردم نمی‌خواهند سربازان این آرمان‌ها باشند؛ آنها فقط می‌خواهند زندگی کنند.

✍جعفر نکونام

https://t.me/dineaqlani
@hooreechannel 🌹
از آتش ها پریده اند

حکومتیان پیاپی بر مردم منت می نهند که شورای عالی امنیت ملی، مانع ابلاغ قانون‌ حجاب شده است؛ چنین نیست. چنان چه می توانستند بیدرنگ‌ چنین می کردند. دیگر نمی شود، دیگر نمی توانند. دیگر مردم رام پذیر نخواهند بود.

هانا آرنت به زیبایی توصیف کرده است: هنگامی که‌ مردم با چنگ و دندان در حکومت های تئوکرات تمامیت خواه، حقی را از آن خود می کنند، پس گرفتنش محال است.

مگر در این ۴-۵ دهه آتش چارشنبه سوری خاموش شد؟! ماهواره ها برچیده شدند؟!

این مردم هزاران سال است پریدن از شعله های آتش را تمرین کرده اند؛ کمترین گمانی نیست که از شعله های دوزخی که برایشان مهیا شده نیز خواهند گذشت.

✍یدالله کریمی پور
@hooreechannel 🌹
19.03.202514:35
بهار را بهانه نکنم، چه کنم؟


🔹قدیمی‌ترها می‌گفتند عید برای بچه‌هاست. چه خوب که پس هنوز بچه‌ها هستند. یاد فیلم «فرزندان انسان» آلفونسو کوارون می‌افتم. چقدر زشت و زننده است جهانی که بچه‌ها در آن نباشند. به خاطر آنها هم که شده، مجبوریم گذر کنیم از این شب‌های سرد و برسیم به دروازه بهشت بهار. شاید بگویید چه خودفریبی احمقانه‌ای؟ بخش اولش را به‌طور مطلق انکار نمی‌کنم اما بعید میدانم احمقانه باشد. از سر بی‌خردی نیست، کارکردی دارد و خود خویشکاری است از قضا. ریشه‌های اسطوره‌ای‌اش را هم که فراموش کنیم، اگر کسی این آیین را ابداع می‌کرد، به او درود می‌فرستادیم.

🔹یاد صحبتهای دکتر آذرخش مکری می‌افتم که می‌گوید انگار موتور لذت و خوشی در آدمیزاد برای روشن‌شدن نیاز دارد به تحریک‌شدن و فرستادن نشانکهای ولو فریبکارانه از لذت. پس چرا وقتی آیینی آکنده است از این انگیزنده‌های زیبا، آن را پس بزنیم؟ لابد نیاکان‌مان هم این را دریافته بوده‌اند که نوروز را رها نکردند. نوروز شد نماد ایرانی بودن و ایرانی ماندن.

🔹در سرزمینی که از چپ و راست بر آن می‌تاختند، بهانه برای گریه فراوان بود اما پیامد در چله نشستن و در سوگ ماندن چه بود؟ راهی دگر رفتیم و چه خوش یافتیم این معجزه ماندگار را. تقویم‌مان پر شد از بزم‌های ماهانه و جشن‌های سالانه؛ جنم ایرانی انگار در جشن و شادی ریشه گرفت و چه خوش که گره خوردیم به سور و سرور.

🔹هنوز مانده البته به آن استغنا برسم که چونان زویا زاکاریان شادمانه بسرایم: «پاشو پاشو پاشو گلدون بیار/ وقتشه سنبل بکاریم/ اگه نوروزم نیاد/ با یه غزل عید میاریم» و به این خیال دلاویز بپیوندم که «بی‌بهارم می‌شه گاهی خواب نرگس ببینیم/ وقت و بی‌وقت تو خونه سفره هفت‌سین بچینیم» اما از شما می‌پرسم در زمانه‌ای که «طفلی به‌نام شادی دیری‌ست گم شده‌ست»، در «طرفه کابوسی به بیداری که ما دیدیم»، بهار را بهانه نکنم، چه کنم؟

🖌️فرزاد نعمتی | خبرنگار گروه فرهنگ

📌ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

@hammihanonline
@hooreechannel 🌹
31.03.202516:33
دیدگاه تندروها برای امنیت کشور فوق العاده خطرناک است/ چرا ریاست جمهوری سکوت کرده است/ حمایت نمایندگان از تجمعات غیرقانونی فاجعه است

كامبيز نوروزی، حقوقدان درباره رفتار تجمع كنندگان، حمايت نمايندگان و برخورد با تجمع غيرقانونی آنان در گفتگو با هم‌ميهن بيان داشت:

🔹پس از مدتها با تجمعات غیرقانونی «درخواست‌کنندگان ابلاغ قانون حجاب و عفاف» برخورد شد، البته این بار هم به زعم بسیاری «برخورد مومنانه» بود. این رفتار با انتقادات بسیاری روبرو شد و کاربران فضای مجازی رفتار نیروی انتظامی در برخورد با اعتراضات سراسری، صنفی و مردمی را با این تجمعات مقایسه کردند. اگر از انتقاد به تضاد در برخورد با تجمعات بگذریم، رفتار تجمع‌کنندگان نیز عجیب و قابل تحلیل بود.

🔹تجمع‌کنندگان به ویژه زنان محجبه با درخواست حجاب اجباری به این تجمعات پا گذاشتند اما با حمله به نیروی انتظامی و خودزنی، ذات تندرو و نیت اصلی خود را نشان دادند. آن‌ها در فیلم‌هایی که منتشر می‌کردند از مردم خواستند که به آن‌ها بپیوندد و در یک فیلم حتی اعلام کردند که یکی از زنان که با صورتی خونی روی زمین افتاده از سوی نیروی انتظامی مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. اما فیلم‌های منتشر شده توسط نیروی انتظامی دست آنها را رو کرد و مشخص شد که این زن خودزنی کرده است.

🔹شاید به دلیل وجود همین «بی‌پروایی در بدنام کردن دیگران و عبور از مرزهای تعادل، حتی خودزنی» است که برخی معتقدند مسئولان از این تندروها واهمه دارند. تندروهایی که شاخه‌ای از آن هم به مجلس رخنه کرده و با استفاده از مصونیت نمایندگی از برخی اقدامات غیرقانونی مانند برگزاری تجمع بدون مجوز، حمایت می‌کنند.

🖌️پریسا هاشمی | خبرنگار هم‌میهن

▫️ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

@hooreechannel 🌹
20.03.202511:31
«امید که همگی مصمم به ساختن سال خوبی باشیم»

ضمن آرزوی قبولی طاعات و تبریک سال نو و دعا برای تحوّل همه جانبه در زندگی فردی و اجتماعی مان جهت رسیدن به «احسن الحال» می‌گویم:
دعا یعنی فراخواندنِ حاجت و منظور مورد نظر
یعنی خواستن و میل و اشتیاق در رسیدن به چیزی که علاقه مند به داشتن آنیم
و این قصه با شعار حل شدنی نیست و به قول قدیمی‌ها با دعای صرف، کسی نیازمندی ما را داخل زنبیل نمی‌گذارد و ارسال نمیکند!
وقتی می‌گوئیم سلامتی می‌خواهیم یعنی باید قواعد سلامت در تحرّک لازم، تغذیه مناسب و پرهیز از‌ هر آنچه به این سلامتی آسیب می‌زند را رعایت کنیم و در صورتیکه به هر علتی سلامتی مان نقض و بیمار شدیم برای درمان و بازیابی این نعمت بزرگ کمترین قصور و کوتاهی روا نداریم
در اینجا نیز وقتی در دعای تحویل سال می‌خوانیم؛ «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَال»

باید یادمان بماند که شرط لازم جهت اجابت چنین دعاهایی «از تو حرکت از من برکت است»
همانطور که همگان در این سال‌ها دیدیم؛با نامگذاری‌های اقتصادی روی سال‌ها و دستور به حفظ ارزش پول ملی و امثالهم و عدم حرکت برای ایجاد بسترهای لازم جهت تحقق چنین خواسته‌هایی، نه تنها اتفاق مثبتی نیفتاد که به جهت نادیده گرفتن مبانی مجرّب علم اقتصاد و زیر پا نهادن معادلات مربوطه و به هم ریختن امنیت سرمایه‌گذاری و نابودی امنیت روانی جامعه، نه تنها دستورات و خواسته‌هایمان برآورده نشد که....

بنابراین وقتی به خدا می‌گوییم؛
بهترین حال را می‌خواهیم باید در هر دو بُعد فردی و اجتماعی حرکت‌های مان نیز مؤید همین خواسته و تمایلی باشد که در حرف و شعار تحت عنوان دعا بیان می‌کنیم
تا هم بدی‌ها و رفتارهای سوء و نادرستمان را اصلاح کنیم و هم برای تغییر در احوال کلی جامعه ضمن مطالبه‌گری و اعتراض به زشتی هایی که حالمان را بد کرده! عطف به کلام الهی که می‌گوید:
«خدا سرنوشت هیچ قوم و گروهی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه این تغییر از خود آنان آغاز شود و برای رسیدن به آن حالِ خوب عملاً به صحنه آمده و تلاش کنند» (۱۱رعد) ما نیز اگر واقعاً ناراضی از حال بدمان هستیم راهی جز به خود آمدن و حرکت در مسیر اصلاح اوضاع نابسامان مان نداریم

امید که با ایجاد تغییرات اساسی در نگرش‌ها و رفتارهای نادرستمان زمینه ساز شرایط مثبت و زیبایی شویم که سال ۱۴۰۴ را به عنوان نقطه عطفی در زندگی فردی و اجتماعیمان آنگونه بسازیم که دوست داریم
عید همگی مبارک

🔻اصفهان اکبر دانش سرارودی ۳۰ اسفند ۱۴۰۳

https://t.me/NegahyDigarNew
@hooreechannel 🌹
19.03.202509:35
آیا زن‌ستیزی پدیده‌ای جهانی است؟

📚بخشی از کتاب «چرا خاورمیانه نیازمند انقلابی جنسی است»

دگردیسی فمینیستی من تحولی تدریجی داشته و در سفر به دور دنیا با من همراه بوده است. تا به امروز نمی‌دانم کدام استاد یا کتابدارِ دگراندیشی متون فمینیستی را در قفسه‌های کتابخانه‌ی دانشگاه جده قرار داده بود، اما به هر حال من آنها را در آنجا یافتم. این متون باعث وحشتم شدند. می‌فهمیدم که همه چیز در حال فروریختن است. اکنون که پیرتر شده‌ام، می‌فهمم که آن احساس وحشت به شما کمک می‌کند نیازتان را دریابید. وحشت شما را تشویق به پریدن می‌کند حتی اگر ندانید که آیا دوباره پایتان به زمین خواهد رسید یا نه.

😀نوشته‌های فمینیستی سراسر جهان را می‌خواندم اما از همه مهم‌تر دریافتم که خاورمیانه نیز یک میراث فمینیستی مخصوص به خود دارد؛ این میراث، بر خلاف ادعای مخالفان حقوق زنان، از «غرب» وارد نشده بود.

هدی شعراوی، فمینیستی بود که جنبش حق‌خواهی زنان را در مصر به راه انداخت و در سال ۱۹۲۳ در ملأ عام نقاب از صورت خود برداشت؛ دُریه شفیق رهبر پانزده زنی بود که در دهه‌ی ۱۹۵۰ به مجلس مصر یورش بردند و سپس به خاطر حق رأی زنان دست به اعتصاب غذا زدند؛ نوال سعداوی، پزشک، نویسنده، و فعال مصری؛ فاطمه مرنیسی، جامعه شناسی مراکشی- اینان همه هواداران دوآتشه‌ی حقوق زنان‌اند. آنان برای توصیف آنچه در پیرامونم می‌دیدم، زبانی جدید به من دادند.

زنان همواره باید دست به دو انقلاب بزنند: آنان باید هم به همراه مردان با رژیمی که همه را سرکوب می‌کند بجنگند و هم با زن‌ستیزی شایع در منطقه.
به همان اندازه که از دیدن سقوط دیکتاتور مصر و سایر کشورها شاد بودم و همان اندازه که از دیدن حرکت لنگ‌لنگان این کشورها به سمت دموکراسی، هر قدر هم که ناشیانه بود، خوشحال بودم –پس از این همه سال سرکوب، چه انتظار دیگری می‌توان داشت؟- اما این آگاهی جانکاه را نیز داشتم که هر چند زنان در سنگرهای خیابانی همراه مردان‌اند، این خطر همواره وجود دارد که آنان همین حقوق اندکی را که در مصر، تونس، لیبی، یمن، و سوریه‌ی دوران پساانقلابی دارند، از دست بدهند.

🌸از من می‌پرسند بهترین کمکی که می‌توانند به زنان این بخش از جهان کنند چیست، جواب من این است:

به زنان جامعه‌ی خود کمک کنید تا با زن‌ستیزی مبارزه کنند. با این کار شما به پیکاری جهانی برای مبارزه با نفرت از زنان یاری می‌رسانید. این کتاب با چنین هدفی نوشته شده است؛ این پرچم و مانیفست من است که با آن زن‌ستیزی را در این قسمت از جهان افشا می‌کنم و به این ترتیب با مبارزه‌ی جهانی فمینیستی پیوند می‌یابم.

🌸کشورهایی که توانسته‌اند از میزان زن‌ستیزی خود بکاهند، از همان ابتدا برای حقوق زنان احترام بیشتری قائل نبودند. بلکه، زنان این کشورها برای افشا کردن نقض حقوق زنان و آزادسازی زنان به سختی مبارزه کرده‌اند.

نبرد بر سر بدن زنان تنها با انقلابی ذهنی می‌تواند به پیروزی دست یابد.


اغلب زنان را به خاطر طرح «سیاست هویت‌محور» سرزنش می‌کنند و از آنان خواسته می‌شود تا به خاطر اهداف بزرگ‌تری مانند همبستگی یا وفاداری به انقلاب، مسئله‌ی «حقوق زنان» را کنار بگذارند. این یک اشتباه است.

شاید توانسته باشیم حسنی مبارک را در مصر، زین العابدین بن علی را در تونس، معمر قذافی را در لیبی، و علی عبدالله صالح را در یمن کنار بگذاریم؛

📌 اما تا زمانی که خشم و عصبانیت ما نسبت به سرکوب‌کنندگانمان در کاخ‌های ریاست‌جمهوری شامل سرکوب‌کنندگانمان در خیابان‌ها و خانه‌هایمان نشود –تا زمانی که مبارک را در ذهن، اتاق خواب، و خیابان‌هایمان سرنگون نکنیم- انقلاب ما حتی آغاز هم نشده است.
✍مونا طحاوی
برگردان: هامون نیشابوری

ادامه مطلب

@Zane_Ruz_Channel
@hooreechannel 🌹
Көрсетілген 1 - 14 арасынан 14
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.