
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

پولیتیکه
پولیتیکه: حقیقت دوران ما
سیاهنوشتههایی در باب حقیقت و سیاست
رِقاع: @reqa_a
گزینگویهها: @gozinguyeha
بارقههای ربّانی: @bareghehaye_rabbani
ارتباط ناشناس با نگارنده:
https://t.me/IncogNoteBot?start=mf73q9a79s
سیاهنوشتههایی در باب حقیقت و سیاست
رِقاع: @reqa_a
گزینگویهها: @gozinguyeha
بارقههای ربّانی: @bareghehaye_rabbani
ارتباط ناشناس با نگارنده:
https://t.me/IncogNoteBot?start=mf73q9a79s
TGlist रेटिंग
0
0
प्रकारसार्वजनिक
सत्यापन
असत्यापितविश्वसनीयता
अविश्वसनीयस्थान
भाषाअन्य
चैनल निर्माण की तिथिOct 20, 2022
TGlist में जोड़ा गया
Mar 11, 2025रिकॉर्ड
18.04.202523:59
1.4Kसदस्य02.04.202523:59
200उद्धरण सूचकांक30.03.202516:40
1.8Kप्रति पोस्ट औसत दृश्य30.03.202516:40
1.8Kप्रति विज्ञापन पोस्ट औसत दृश्य05.04.202523:59
9.13%ER30.03.202516:40
131.98%ERR04.04.202516:54
◾️ نسل نورسیده
بخش زیادی از نسل جوان را که میبینم جوشش قی را از اعماق وجود حس میکنم. هیچ فضیلتی را در خود پرورش نمیدهند. هرچیز را در فضایی نهیلیستی به ریشخند میگیرند. جنس سخنان و لحن بیانشان گروتسگ و مشمئزکننده است. کودن و بیخاصیتاند؛ بیمسئولیت و وقیحاند. به مانند امرَد میمانند و تخنث خود را با غروری بیجا پنهان میسازند.
چنان از تاریخ و سنّت به دور افتادند که گویی هیچ چیز پشتسرشان یا روبرویشان نیست. نسلی کودن و رقتانگیز که همچون نسیمی بیثمر در گذر تاریخ میوزد و از یاد خواهد رفت. نسلی مصرفگرا و بیانگیزه که هیچگونه مرزی برای خود قائل نیست.
هر تفالهای را میبلعند و هر خزعبلی را قی میکنند. پادکست گوش میدهند و به نسلی آگاه مبدل شدند. هیچ ساختاری را بر نمیتابند، زیرا روحیهی «آزادگی»شان با آن سازگار نیست. همه چیز میگویند و هیچ چیز نمیگویند.
نسلی زشتسیرت که با اینترنت رشد یافته و در آن زندگی میکند. انیمهبین و میمساز است. لودگی و بیطرفی از ویژگیهای بارز ایشان است و در میان کلماتشان فقط حروف ربط را میتوان تشخیص داد. ترسو و بیچیز هستند، به همین دلیل نه برای چیزی میجنگند و نه جربزهی جنگیدن دارند. فهمشان از «عشق» پرستش زنان است و تنها دستآوردشان زگیل تناسلی است. «عشق» آخرین چیزی است که به آن باور دارند، امّا طولی نمیکشد که آن هم فرو میریزد و تنها چیزی که باقی میماند مخدر است.
📜 @hepolitike
بخش زیادی از نسل جوان را که میبینم جوشش قی را از اعماق وجود حس میکنم. هیچ فضیلتی را در خود پرورش نمیدهند. هرچیز را در فضایی نهیلیستی به ریشخند میگیرند. جنس سخنان و لحن بیانشان گروتسگ و مشمئزکننده است. کودن و بیخاصیتاند؛ بیمسئولیت و وقیحاند. به مانند امرَد میمانند و تخنث خود را با غروری بیجا پنهان میسازند.
چنان از تاریخ و سنّت به دور افتادند که گویی هیچ چیز پشتسرشان یا روبرویشان نیست. نسلی کودن و رقتانگیز که همچون نسیمی بیثمر در گذر تاریخ میوزد و از یاد خواهد رفت. نسلی مصرفگرا و بیانگیزه که هیچگونه مرزی برای خود قائل نیست.
هر تفالهای را میبلعند و هر خزعبلی را قی میکنند. پادکست گوش میدهند و به نسلی آگاه مبدل شدند. هیچ ساختاری را بر نمیتابند، زیرا روحیهی «آزادگی»شان با آن سازگار نیست. همه چیز میگویند و هیچ چیز نمیگویند.
نسلی زشتسیرت که با اینترنت رشد یافته و در آن زندگی میکند. انیمهبین و میمساز است. لودگی و بیطرفی از ویژگیهای بارز ایشان است و در میان کلماتشان فقط حروف ربط را میتوان تشخیص داد. ترسو و بیچیز هستند، به همین دلیل نه برای چیزی میجنگند و نه جربزهی جنگیدن دارند. فهمشان از «عشق» پرستش زنان است و تنها دستآوردشان زگیل تناسلی است. «عشق» آخرین چیزی است که به آن باور دارند، امّا طولی نمیکشد که آن هم فرو میریزد و تنها چیزی که باقی میماند مخدر است.
📜 @hepolitike
17.04.202514:18
◾️جوان مؤمن انقلابی
جوان مؤمن انقلابی در دههی پنجم انقلاب دیگر اهل جنگ و جدل نیست. کار رسانهای و جهاد تبیین میکند. متساهل و روشنفکر شده است. بهجای آرمان فلسطین از عمق استراتژیک ایران میگوید. بهجای حمایت از مستضعفین از رشد اقتصادی میگوید. بهجای اقتدار سیاسی از کار فرهنگی میگوید. بهجای فریاد زدن، تخدیر میکند. ملّیگرا شده است و برای «دختران حاج قاسم» مرثیه میخواند. شیعهی هیئت است، نه شیعهی شریعت. جوان مؤمن انقلابی دیگر سرباز خط مقدم نیست. آرمانهایش در به چنگآوردن انگشتر و چفیه در حسینیهی امام خمینی تمام میشود.
📜 @hepolitike
جوان مؤمن انقلابی در دههی پنجم انقلاب دیگر اهل جنگ و جدل نیست. کار رسانهای و جهاد تبیین میکند. متساهل و روشنفکر شده است. بهجای آرمان فلسطین از عمق استراتژیک ایران میگوید. بهجای حمایت از مستضعفین از رشد اقتصادی میگوید. بهجای اقتدار سیاسی از کار فرهنگی میگوید. بهجای فریاد زدن، تخدیر میکند. ملّیگرا شده است و برای «دختران حاج قاسم» مرثیه میخواند. شیعهی هیئت است، نه شیعهی شریعت. جوان مؤمن انقلابی دیگر سرباز خط مقدم نیست. آرمانهایش در به چنگآوردن انگشتر و چفیه در حسینیهی امام خمینی تمام میشود.
📜 @hepolitike
18.04.202519:22
◾️چرخۀ نظم (بازنشر)
امر قدسی، امر سیاسی، امر اقتصادی و امر جنسی به ترتیب سلسلۀ هبوط جوامع است. رنسانس امر قدسی را نابود ساخت، انقلاب فرانسه امر سیاسی را مبتذل نمود، انقلاب صنعتی امر اقتصادی را تنزل داد و حالا زنانگی و امر جنسی بهعنوان قعر انحطاط تبلور پیدا کرده است.
پیکربندی قشرهای اجتماع و چرخۀ نظامهای سیاسی در پیشینیان تا حدّی چنین فُرمی را برای ما تداعی میکند. نظامهای پیشامُدرن در بافت و ساخت خود از یک الگوی ثُباتدهنده تبعیت میکردند که به موجب آن هیچکدام از این امور حذف یا استحاله نمیشد. اهمیت جایگاه در این نوع نظامها مانع مستهلکشدن ساخت و منطق آنها میشد.
ایران معاصر خصوصاً از انقلاب اسلامی تا به امروز در یک روند دیوانهوار این امور را یک به یک در مینوردد و اصالت اولیۀ خود را به فراموشی میسپرد. نطفۀ انقلاب اسلامی با امر قدسی شکل گرفت که تا دهۀ ۷۰ نفس میکشید. در اجتماعی که امر قدسی اصالت دارد، تفاوت میان من و شما به میزان قرب از امر قدسی وابسته است. با آغاز دهۀ ۷۰ و شکلگیری نظام مشارکتی، امر سیاسی دو حزبی مرکزیت یافت و امر سیاسی تفاوت میان من و شما را تعیین میکرد. با آغاز اهمیت یافتن «امر سیاسی» به تدریج «امر قدسی» به کنار رفت و شکاف ناشی از اصالت امر سیاسی ما را به سوی امر اقتصادی روانه ساخت. زیرا دیگر ایدههای انتزاعی «قدسی» و «سیاسی» در معنای جدید «کارکرد» نداشتند.
دوگانهها به تدریج از «انقلابی و غیر انقلابی» به «اصولگرا و اصلاحطلب» و در نهایت به «عدالتخواه و نئولیبرال» تبدیل شد. امر قدسی تا امر اقتصادی پایین آمد که نه تنها جامعیت نداشت بلکه به امر اقتصادی اصالت میداد. به همین منظور این گزاره بسیار تکرار میشد که «اقتصاد را درست کنید، مردم خودشان دیندار میشوند».
امّا در نهایت شورش پتیارهها به عنوان آغازگر امر زنانه و جنسی در ایران به زودی تمام جوانب اجتماع را تحت تأثیر قرار خواهد داد. رقابت جنسی شدید در جامعه، مصرفگرایی، وادادگی، انحطاط خانواده و عافیتطلبی موجب اختلال در کارکرد جامعۀ ایرانی شده است. این موقعیت همیشه این امکان را دارد که با تأکید بر امر قدسی و جدال با امر متکثر و زنانه نظم را بازگرداند، امّا این موضوع ارادۀ قوم را میطلبد.
📜 @hepolitike
امر قدسی، امر سیاسی، امر اقتصادی و امر جنسی به ترتیب سلسلۀ هبوط جوامع است. رنسانس امر قدسی را نابود ساخت، انقلاب فرانسه امر سیاسی را مبتذل نمود، انقلاب صنعتی امر اقتصادی را تنزل داد و حالا زنانگی و امر جنسی بهعنوان قعر انحطاط تبلور پیدا کرده است.
پیکربندی قشرهای اجتماع و چرخۀ نظامهای سیاسی در پیشینیان تا حدّی چنین فُرمی را برای ما تداعی میکند. نظامهای پیشامُدرن در بافت و ساخت خود از یک الگوی ثُباتدهنده تبعیت میکردند که به موجب آن هیچکدام از این امور حذف یا استحاله نمیشد. اهمیت جایگاه در این نوع نظامها مانع مستهلکشدن ساخت و منطق آنها میشد.
ایران معاصر خصوصاً از انقلاب اسلامی تا به امروز در یک روند دیوانهوار این امور را یک به یک در مینوردد و اصالت اولیۀ خود را به فراموشی میسپرد. نطفۀ انقلاب اسلامی با امر قدسی شکل گرفت که تا دهۀ ۷۰ نفس میکشید. در اجتماعی که امر قدسی اصالت دارد، تفاوت میان من و شما به میزان قرب از امر قدسی وابسته است. با آغاز دهۀ ۷۰ و شکلگیری نظام مشارکتی، امر سیاسی دو حزبی مرکزیت یافت و امر سیاسی تفاوت میان من و شما را تعیین میکرد. با آغاز اهمیت یافتن «امر سیاسی» به تدریج «امر قدسی» به کنار رفت و شکاف ناشی از اصالت امر سیاسی ما را به سوی امر اقتصادی روانه ساخت. زیرا دیگر ایدههای انتزاعی «قدسی» و «سیاسی» در معنای جدید «کارکرد» نداشتند.
دوگانهها به تدریج از «انقلابی و غیر انقلابی» به «اصولگرا و اصلاحطلب» و در نهایت به «عدالتخواه و نئولیبرال» تبدیل شد. امر قدسی تا امر اقتصادی پایین آمد که نه تنها جامعیت نداشت بلکه به امر اقتصادی اصالت میداد. به همین منظور این گزاره بسیار تکرار میشد که «اقتصاد را درست کنید، مردم خودشان دیندار میشوند».
امّا در نهایت شورش پتیارهها به عنوان آغازگر امر زنانه و جنسی در ایران به زودی تمام جوانب اجتماع را تحت تأثیر قرار خواهد داد. رقابت جنسی شدید در جامعه، مصرفگرایی، وادادگی، انحطاط خانواده و عافیتطلبی موجب اختلال در کارکرد جامعۀ ایرانی شده است. این موقعیت همیشه این امکان را دارد که با تأکید بر امر قدسی و جدال با امر متکثر و زنانه نظم را بازگرداند، امّا این موضوع ارادۀ قوم را میطلبد.
📜 @hepolitike
03.04.202508:51
◾️تضعیف پدر
فرزند ذَکَر که به راه افتاد را باید پدر به سختی زندگی آشنا کند. دست او را بگیرد و به آن محیطی ببرد که رنج پدر و زحماتش را ببیند و در عین حال دستگیر پدر باشد.
فرزندی که از سختی عالم، مشقت فرزندداری و ریشههای اخلاقی عتاب و خطاب والدین خود چیزی نداند، و بهجای آن در کلاس زبان سیر کند، چیزی از مردانگی در او یافت نخواهد شد و مانند زنان خواستههای بیشمار خواهد داشت. مردان جامعهی آیندهی ایرانی را همین خنیثهایی تشکیل خواهند داد که فهمی از فداکاری ندارند و در فرصتطلبی خبره باشند.
اعضای این جامعه در دلالی و مفتخوری سرآمد خواهند بود. اگر تن به زندگی مشترک بدهند، بسیار محاسبهگر و اگر تن ندهند خواستههای زنان را برای فریبشان سرلوحه قرار خواهند داد. تنبلی و سفاهت عارضهی مردان ذلیل است که اجتماع خود را به تباهی میکشانند و خواستههای تن را اولویت قرار میدهند.
📜 @hepolitike
فرزند ذَکَر که به راه افتاد را باید پدر به سختی زندگی آشنا کند. دست او را بگیرد و به آن محیطی ببرد که رنج پدر و زحماتش را ببیند و در عین حال دستگیر پدر باشد.
فرزندی که از سختی عالم، مشقت فرزندداری و ریشههای اخلاقی عتاب و خطاب والدین خود چیزی نداند، و بهجای آن در کلاس زبان سیر کند، چیزی از مردانگی در او یافت نخواهد شد و مانند زنان خواستههای بیشمار خواهد داشت. مردان جامعهی آیندهی ایرانی را همین خنیثهایی تشکیل خواهند داد که فهمی از فداکاری ندارند و در فرصتطلبی خبره باشند.
اعضای این جامعه در دلالی و مفتخوری سرآمد خواهند بود. اگر تن به زندگی مشترک بدهند، بسیار محاسبهگر و اگر تن ندهند خواستههای زنان را برای فریبشان سرلوحه قرار خواهند داد. تنبلی و سفاهت عارضهی مردان ذلیل است که اجتماع خود را به تباهی میکشانند و خواستههای تن را اولویت قرار میدهند.
📜 @hepolitike


03.04.202517:45
◾️اسلام
اسلام بود که ممالک محروسه را پس از دو سده سامان داد. انقلاب اسلامی ایران و نبرد هشتساله محصول ایمان مسلمانان بود، نه پارهسنگهای مرودشت یا زبان «پارسی». هر چیزی غیر از اسلام امری عارضی است.
با تضعیف اسلام است که رقص مجوسی در بیابان، هلهلهی شیعهی برائتی در میدان و بدسگالی هرزگان در خیابان آشکار میشود.
📜 @hepolitike
اسلام بود که ممالک محروسه را پس از دو سده سامان داد. انقلاب اسلامی ایران و نبرد هشتساله محصول ایمان مسلمانان بود، نه پارهسنگهای مرودشت یا زبان «پارسی». هر چیزی غیر از اسلام امری عارضی است.
با تضعیف اسلام است که رقص مجوسی در بیابان، هلهلهی شیعهی برائتی در میدان و بدسگالی هرزگان در خیابان آشکار میشود.
📜 @hepolitike


31.03.202516:46
◾️ آزادی (بازنشر)
آزادی مانند تمام مفاهیم والا به مسلخ ابتذال و مستراح عمومی کشانده شده است. در چارچوبِ اصیل، انسان آزاد فردی است که از کار یدی و نیازهای اولیه رها شده و میتواند به امور اولی بپردازد. اما برده فردی است که اسیر امیال و اقتضائات بَدوی خود است و کار تکرارپذیر و «غیرانسانی» انجام میدهد. در مقابلْ انسان آزاد ویلان نیست، بلکه آزاده است. آزاده است چون امیال پَست و منفعت غریزی او را به حرکت وا نمیدارد. انسان آزاده از فشارهای بیرونی و درونیِ مادّی رهایی یافته است. ضرورتِ چنین آزادیای شناخت و کسب فضایل است. بنابراین آزادی برای فرد همان استقلال نیست، بلکه گرایش به سوی خیر اعلی است.
حال مقایسه کنید چطور مفهوم آزادی در معنای آزادگی به ضدِّ خودش تبدیل میشود. خوردن، کشیدن و تکاندادن عالیترین درجات آزادی محسوب میشوند. انساننماهایی که عقل خود را میزبان مخدرات، شکمهای خود را انبار نجاسات و لای پای خود را مسکن کثافات کردهاند، انتظار دارند سخنانشان در مدح آزادی را جدّی بگیریم. سرنوشت ما به جایی رسیده است که لکاته و لجّاره به ما درس آزادی میدهند.
📜 @hepolitike
آزادی مانند تمام مفاهیم والا به مسلخ ابتذال و مستراح عمومی کشانده شده است. در چارچوبِ اصیل، انسان آزاد فردی است که از کار یدی و نیازهای اولیه رها شده و میتواند به امور اولی بپردازد. اما برده فردی است که اسیر امیال و اقتضائات بَدوی خود است و کار تکرارپذیر و «غیرانسانی» انجام میدهد. در مقابلْ انسان آزاد ویلان نیست، بلکه آزاده است. آزاده است چون امیال پَست و منفعت غریزی او را به حرکت وا نمیدارد. انسان آزاده از فشارهای بیرونی و درونیِ مادّی رهایی یافته است. ضرورتِ چنین آزادیای شناخت و کسب فضایل است. بنابراین آزادی برای فرد همان استقلال نیست، بلکه گرایش به سوی خیر اعلی است.
حال مقایسه کنید چطور مفهوم آزادی در معنای آزادگی به ضدِّ خودش تبدیل میشود. خوردن، کشیدن و تکاندادن عالیترین درجات آزادی محسوب میشوند. انساننماهایی که عقل خود را میزبان مخدرات، شکمهای خود را انبار نجاسات و لای پای خود را مسکن کثافات کردهاند، انتظار دارند سخنانشان در مدح آزادی را جدّی بگیریم. سرنوشت ما به جایی رسیده است که لکاته و لجّاره به ما درس آزادی میدهند.
📜 @hepolitike


30.03.202512:46
◾️ظهور گفتمان سلطنتطلبی از داخل
اخیراً از داخل کشور رسانههای زنجیرهای ظهور پیدا کردند که تقویت روایت راست اقتصادی، سلطنتطلبی باستانگرا و چپ فرهنگی است. رسانهی «آزاد» که اسپانسر داخلی دارد، به نظر میرسد در بُعد رسمیتر و نظریتر از طریق شروین وکیلی و دیگران این پروژه را آغاز کرده است. در ادامه تأسیس چندین برنامه تصویری به موازات آن برای قشر احمقتر که چیزی جز ستایش نوکیسگی و محمدرضا پهلوی نیست تدارک دیده شده تا آنان را همراه کند.
تقویت گفتمان سلطنتطلبی آغشته به نوستالژی خیابان لالهزار که متکی به تسلیم فرهنگی و سیاسی در برابر ناتو است، در کنار نمادهای هرزگی اعلان جنگی به آخرین پیروان باقیماندهی انقلاب اسلامی است.
📜 @hepolitike
اخیراً از داخل کشور رسانههای زنجیرهای ظهور پیدا کردند که تقویت روایت راست اقتصادی، سلطنتطلبی باستانگرا و چپ فرهنگی است. رسانهی «آزاد» که اسپانسر داخلی دارد، به نظر میرسد در بُعد رسمیتر و نظریتر از طریق شروین وکیلی و دیگران این پروژه را آغاز کرده است. در ادامه تأسیس چندین برنامه تصویری به موازات آن برای قشر احمقتر که چیزی جز ستایش نوکیسگی و محمدرضا پهلوی نیست تدارک دیده شده تا آنان را همراه کند.
تقویت گفتمان سلطنتطلبی آغشته به نوستالژی خیابان لالهزار که متکی به تسلیم فرهنگی و سیاسی در برابر ناتو است، در کنار نمادهای هرزگی اعلان جنگی به آخرین پیروان باقیماندهی انقلاب اسلامی است.
📜 @hepolitike
26.03.202509:18
◾️اجتماع ارزش محور و جامعهی اقتصاد محور
سیاست یعنی نظم دادن به مردمان یک سرزمین. در اجتماعی که بر اساس خوب و بد سیاست اعمال میشود، ابزار قدرت مستقیم و سخت است. در این اجتماع «باید» در کار است. امّا در جامعهی توسعهمحور اجبار از طریق خود فرد اعمال میشود. صنایع و نهادها برای بیشینه کردن منافعشان فرد را مجاب میکنند که با «توسعهی فردی» خود را به یک کالای ارزشمند در این دستگاه تبدیل کند.
در جامعهی توسعهمحور خوب یا بد وجود ندارد که به امر اخلاقی و «باید» تبدیل شود. امّا هویجی وجود دارد که فرد با ایجاب درونی به سوی اهداف توسعه حرکت میکند. گسترش روایتهای رسانهای از یادگیری زبانهای مختلف، روحیهی انگیزشی، یادگیری مهارتهای فناورانه، ساختن رزومهی موفق و غیره در همین جهت است.
روحیهی توسعهطلبی مستمر و احساس کمبود، روح انسان را متلاشی میکند و نفس را از حالت ثبات به تلاطم میاندازد. این تلاطم در جهت «توسعه» و «پیشرفت» نظام سوداگر حیاتی است. این عمل داوطلبانه از سوی انسان که ذهن را در چرخهی باطل میاندازد در جامعهی لیبرال به نام «آزادی» میشناسند. به عبارت دیگر این نظام به جای اجبار و «باید» به فرد انگیزه میدهد. «باید» تبدیل به رویایی میشود که امکان رسیدن به آن برای عموم به منظور بهرهگیری از نیروی کار آنان تبلیغ میشود. عموم مردم که بردهی امیال هستند به راحتی از آنان پیروی میکنند و روح خود را در غل و زنجیر میکنند و حتی سردمداران آن را نماد آزادیخواهی میبینند.
📜 @hepolitike
سیاست یعنی نظم دادن به مردمان یک سرزمین. در اجتماعی که بر اساس خوب و بد سیاست اعمال میشود، ابزار قدرت مستقیم و سخت است. در این اجتماع «باید» در کار است. امّا در جامعهی توسعهمحور اجبار از طریق خود فرد اعمال میشود. صنایع و نهادها برای بیشینه کردن منافعشان فرد را مجاب میکنند که با «توسعهی فردی» خود را به یک کالای ارزشمند در این دستگاه تبدیل کند.
در جامعهی توسعهمحور خوب یا بد وجود ندارد که به امر اخلاقی و «باید» تبدیل شود. امّا هویجی وجود دارد که فرد با ایجاب درونی به سوی اهداف توسعه حرکت میکند. گسترش روایتهای رسانهای از یادگیری زبانهای مختلف، روحیهی انگیزشی، یادگیری مهارتهای فناورانه، ساختن رزومهی موفق و غیره در همین جهت است.
روحیهی توسعهطلبی مستمر و احساس کمبود، روح انسان را متلاشی میکند و نفس را از حالت ثبات به تلاطم میاندازد. این تلاطم در جهت «توسعه» و «پیشرفت» نظام سوداگر حیاتی است. این عمل داوطلبانه از سوی انسان که ذهن را در چرخهی باطل میاندازد در جامعهی لیبرال به نام «آزادی» میشناسند. به عبارت دیگر این نظام به جای اجبار و «باید» به فرد انگیزه میدهد. «باید» تبدیل به رویایی میشود که امکان رسیدن به آن برای عموم به منظور بهرهگیری از نیروی کار آنان تبلیغ میشود. عموم مردم که بردهی امیال هستند به راحتی از آنان پیروی میکنند و روح خود را در غل و زنجیر میکنند و حتی سردمداران آن را نماد آزادیخواهی میبینند.
📜 @hepolitike
24.03.202516:18
جنگی که در دیماه ۱۳۹۸ باید از طرف ایران آغاز میشد، با هزینههایی گزاف و نابودی سرمایههایمان امروز در عجز باید با آن روبرو شویم. سردار سلیمانی یکی از مهمترین داراییهای ایران بود، نه یک «فرد» در یک سیستم که جایگزین دارد. کشوری مانند ایران به هزار و یک دلیل توانایی تولید دستگاه و سیستم خارج از افراد را ندارد.
📜 @hepolitike
📜 @hepolitike
से पुनः पोस्ट किया:
رِقاع

03.04.202506:48
◾️در باب عشق
▫️محمد بن زکریای رازی
▫️الطب الروحانی، ترجمهی پرویز اذکائی، ص ۲۵-۲۶
📄 @reqa_a
مردان والاهمّت و بزرگنفس، این بلیّت (عشق) از سرشتها و نهادشان بدور است؛ زیرا برای اینگونه مردمان چیزی سختتر از خواری و فروتنی و فرمانبری، اظهار حاجت و نیاز یا بِزِهبرداری و بیآبرویی نباشد. چه هرگاه که بدان چه دربایستِ عاشقان از این معانی است اندیشند، از آن (عشق) نفرت یابند و بر هوی شکیبا باشند، اگر هم بدان گرفتار آیند از خود آن را میزدایند. همچنیناند کسانی که کارهای دست بالا، و پیشههای ناگزیر دنیایی یا دینی متعهدشان ساخته است. امّا مردانِ نامردِ زنصفت و زنبارهی آسودهخیال، نازپروردهی شهوتپرستی که جز این کار همّ و غمی ندارند؛ و جز برخورداری از دنیا چیزی دیگر نخواهند، بر از دست شدن آن سخت اندوهگین شوند، و بر آنچه از آن ناتوانند رنج و حسرت برند؛ همانا بسی دور باشد که از این بلیّت رهایی یابند، به ویژه آن که اگر داستانهای عاشقان را بیش ایستوا گیرند، يا قول و غزلهاى نازکخيالى و شعرهاى غنائى و آهنگين شنوند.
▫️محمد بن زکریای رازی
▫️الطب الروحانی، ترجمهی پرویز اذکائی، ص ۲۵-۲۶
📄 @reqa_a
24.03.202510:14
فارغ از پیچیدگیهای منطقهی غرب آسیا موضع تخاصمی ترکیه را به «امّتگرایی» نسبتدادن ناشی از اوهام ملّیگرایی است. پافشاری بر اینکه هر کسی در مرزهای ایران «آگاهی ملّی» دارد و اینکه آذریهای ایران را منفک از اجتماع دینی به عنوان یک «ایرانی» -که هنوز مشخص نیست معنای آن چیست- تصور میکنند، هنوز از یک سادهلوحی بنیادین به پشتوانهی آکادمی و روشنفکران برمیخیزد. ملّیگرا فهم این را ندارد مادامیکه شریعت را دور بریزید و امر قدسی را ذیل «ملّت» قرار دهید و قوت اجتماعی خود را به «شهروندی» ایران فروبکاهید، دیگر نمیتوانید در برابر تُرکان آناتولی از «ایرانیت» سخن بگویید. وقتی هم که سر و کلهی پانترکها پیدا میشود از روی حماقت تقصیر را به گردن «امّتگرایی» میاندازید. نفوذ ایمان دینی و جهاد عقیدتی مرزهای شما را ایمن میکند و تا عمق کشور متخاصم میرود. امّا وقتی روی امری جعلی تکیه میکنید، فریاد برنیاورید که «امّتگرایی» مسبب آن بوده است. درنتیجه نسبت امنیت ملّی با حد زدن فاسق و دفع حداکثری مستقیم است. به عبارت دیگر تضعیف دین در ایران است که این وضعیت را رقم زده است، نه امّتگرایی. خصوصاً شما سادهدلانی که میگویید ایران برای همهی ایرانیان است و فرقی میان کافر و مسلم نیست.
📜 @hepolitike
📜 @hepolitike
25.03.202512:13
◾️در میانهی ملّت و مذهب
تقارن ماه رمضان و شهادت امیرالمؤمنین با عید نوروز، و وقایع آن پوچ بودن ایدهی ملیگرایی را بیش از پیش نشان داد. ملّیگرایی چیزی جز لیبرالیسم حقوقی مدرن بر پایهی منافع افراد داخل مرز نیست.
ایران به لحاظ قومی و خلقیات اتباع خود بسیار متکثر است. از طرف دیگر تکثر مدرنیته که ناشی از جهانیسازی است به این تکثر ذاتی افزوده شده است. عقل ناقص روشنفکر میگوید بیایید به چیزی به نام «ایران» تکیه کنیم. دلیلش این است که اگر به توهم ایران تکیه کنیم، مرتد، تجزیهطلب و مسلمان را در یک ایدهی مشترک حداقلی میتوانیم تعریف کنیم و از بروز مشکلات جلوگیری نماییم.
مدعای ما این است چنین چیزی نه تنها در ایران (بالاخص ایران) بلکه عموماً در بسیاری از نقاط جهان قابل تحقق نیست. اولاً چیزی به نام ایران تحقق عینی ندارد. آنچه که از ایران میدانید محصول جعل و تاریخسازی دو قرن اخیر است. لاطائلاتی همچون «ایران برای همهی ایرانیان»، «ایران وحدت در کثرت» و «آگاهی ملی تاریخی ایران» برای ترویج انسجام ملّی در برابر بیگانه خوب است، امّا سازندهی اجتماع حقیقی نیست.
راهکار چیست؟ تقویت اقتدارگرایی مذهبی که میان کُرد، بلوچ، فارس، تُرک، لُر و غیره پیروان حقیقی دارد و ایمان دینی را فراتر از زبان مادری و قومگرایی میفهمد. مسلمان اصول واحدی دارد و در برابر متخاصم موضعی واحد میگیرد، حتی اگر منشأ فساد از قوم و زبان خود باشد. برای او آیین پیامبر و امّت اسلام مهمتر از هر چیز دیگری است. نمونهی آن ارسال طلا از جای جای ایران به شیعیان لبنان است. برای مسلمان «هموطن» و «همشهری» یک امر ثانوی است.
چنین امر واحدی در جغرافیای گستردهای موجب سرکوب اقلیتها و وحدت سرزمینی میشود، و به عبارت دیگر تکثر را خنثی میکند. پافشاری بر تکثر بیشتر وحدت سرزمینی ایران را دچار تزلزل میکند. بنابراین اسلام از هر طایفه و قومی برتر و ارجح است. هر فردی که به ابر روایت اسلامی پایبند نباشد، شهروند درجه دومی باید باشد حول مرکز اسلام.
هرقدر بر حقوق شهروندی و فردگرایی و ملّیگرایی تأکید شود، به دلیل عدم وجود ایدهی مرکزی حقیقی تکثر غلبه پیدا میکند و بیگانه غلبه خواهد کرد. سیاستمدار باید برای این وحدت از ابزار «تنبیه» و «تشویق» استفاده کند، در غیر اینصورت شکافهای بیشتری ظهور خواهند کرد.
تصمیمگیر سیاسی میان عید نوروز و علی بن ابیطالب باید یکی را انتخاب کند. امّا سر خود را مانند کبک در برف میکند و از تنبیه عناصر ضد اسلامی دوری میکند. این امر به تکثر بیشتر دامن خواهد زد و نه وحدت.
📜 @hepolitike
تقارن ماه رمضان و شهادت امیرالمؤمنین با عید نوروز، و وقایع آن پوچ بودن ایدهی ملیگرایی را بیش از پیش نشان داد. ملّیگرایی چیزی جز لیبرالیسم حقوقی مدرن بر پایهی منافع افراد داخل مرز نیست.
ایران به لحاظ قومی و خلقیات اتباع خود بسیار متکثر است. از طرف دیگر تکثر مدرنیته که ناشی از جهانیسازی است به این تکثر ذاتی افزوده شده است. عقل ناقص روشنفکر میگوید بیایید به چیزی به نام «ایران» تکیه کنیم. دلیلش این است که اگر به توهم ایران تکیه کنیم، مرتد، تجزیهطلب و مسلمان را در یک ایدهی مشترک حداقلی میتوانیم تعریف کنیم و از بروز مشکلات جلوگیری نماییم.
مدعای ما این است چنین چیزی نه تنها در ایران (بالاخص ایران) بلکه عموماً در بسیاری از نقاط جهان قابل تحقق نیست. اولاً چیزی به نام ایران تحقق عینی ندارد. آنچه که از ایران میدانید محصول جعل و تاریخسازی دو قرن اخیر است. لاطائلاتی همچون «ایران برای همهی ایرانیان»، «ایران وحدت در کثرت» و «آگاهی ملی تاریخی ایران» برای ترویج انسجام ملّی در برابر بیگانه خوب است، امّا سازندهی اجتماع حقیقی نیست.
راهکار چیست؟ تقویت اقتدارگرایی مذهبی که میان کُرد، بلوچ، فارس، تُرک، لُر و غیره پیروان حقیقی دارد و ایمان دینی را فراتر از زبان مادری و قومگرایی میفهمد. مسلمان اصول واحدی دارد و در برابر متخاصم موضعی واحد میگیرد، حتی اگر منشأ فساد از قوم و زبان خود باشد. برای او آیین پیامبر و امّت اسلام مهمتر از هر چیز دیگری است. نمونهی آن ارسال طلا از جای جای ایران به شیعیان لبنان است. برای مسلمان «هموطن» و «همشهری» یک امر ثانوی است.
چنین امر واحدی در جغرافیای گستردهای موجب سرکوب اقلیتها و وحدت سرزمینی میشود، و به عبارت دیگر تکثر را خنثی میکند. پافشاری بر تکثر بیشتر وحدت سرزمینی ایران را دچار تزلزل میکند. بنابراین اسلام از هر طایفه و قومی برتر و ارجح است. هر فردی که به ابر روایت اسلامی پایبند نباشد، شهروند درجه دومی باید باشد حول مرکز اسلام.
هرقدر بر حقوق شهروندی و فردگرایی و ملّیگرایی تأکید شود، به دلیل عدم وجود ایدهی مرکزی حقیقی تکثر غلبه پیدا میکند و بیگانه غلبه خواهد کرد. سیاستمدار باید برای این وحدت از ابزار «تنبیه» و «تشویق» استفاده کند، در غیر اینصورت شکافهای بیشتری ظهور خواهند کرد.
تصمیمگیر سیاسی میان عید نوروز و علی بن ابیطالب باید یکی را انتخاب کند. امّا سر خود را مانند کبک در برف میکند و از تنبیه عناصر ضد اسلامی دوری میکند. این امر به تکثر بیشتر دامن خواهد زد و نه وحدت.
📜 @hepolitike
01.04.202508:05
◾️پیوستگی ذاتی امنیت ایران کنونی با آیین شیعی (بازنشر)
تاریخ معاصر ایران را تلاش سیاستمدارانی تشکیل میدهد که خواستار تأمین امنیت از طریق اتکا به قدرتهای بزرگ بودهاند. امام خمینی با ادراک قدرت درونی منبعث از آیین شیعی در کشوری بیصاحب که در میانۀ چهارراه جهانی و جولانگاه اجانب قرار داشت، دست به تأسیس امّتی واحد درون نظام نوین جهانی زد.
در این مسیر ایران شیعیان عراق، لبنان، سوریه، یمن و نیجریه را متحد ساخت و از طریق حمایت آنان امنیت درونزایی را شکل داد که متکی بر بازی امنیتی قدرتهای بزرگ نبود. امنیت ایران متکی بر اعتقادات شیعی و روح سلحشوری عاشورایی شکل گرفت که شهادت در این راه افتخاری بزرگ محسوب میشد.
از انقلاب اسلامی تاکنون قدرتهای بزرگ نگاهی دوگانه به ایران داشتند. زیرا نه میتوانستند از نفوذ ایران چشمپوشی کنند و نه به ایرانی مستقل عادت داشتند. ایران پیش از انقلاب را بازیگران حقیر سیاسی که وظیفۀ خوراندن هژمونی غربی به ایرانیان را داشتند تشکیل میداده و تاریخنویسی ما ذیل روایت این هژمونی معنا پیدا کرده است. به نحوی که محمدعلی فروغی، احمد قوام و محمد مصدق در این روایت برجسته میشوند. اخلاف اینان که امروز افتخار میکنند «ایران دویست سال است به کشوری تجاوز نکرده است» و نه اینکه از دریوزگی نتوانسته است، سیاستهای برونسپاری امنیت ملّی را تئوریزه میکنند و با برجام این امنیت درونزا را تا لحظۀ مرگ پیش بُردهاند.
ایران در موقعیتی خطرناک واقع در چهارراه جهانی، به درستی امنیت جغراسیاسی خود را بر بنیانهای اخلاقی و دینی استوار کرد. این ایده نه فقط ضعفِ تنهایی جغراسیاسی ایران را پوشش داد، بلکه به عنوان پادزهری علیه قوای جهانیسازی و مصرفگرایی عمل کرد. شهادت و فداکاری شیعی تمام ایدئالهای لیبرالیسم و قواعد روابط بینالملل را دچار چالش جدی کرد، تا جایی که ایران به یک مسئلۀ جهانی تبدیل شد و همین امر باعث افزایش قدرت آن گشت. البته با «عقلانی» شدن ایران طی دو دهۀ اخیر و عبور از نقش «بازیگر دیوانه» و بازگشت به نقش رئالیستی خود، مجدداً نقاط ضعف دوران پیش از انقلاب هویدا شد.
هنوز این خیال خام در ایران وجود دارد که با ایجاد دولتی متعارف و روابط حسنه با قدرتهای اروپایی و آمریکایی و شکلگیری طبقه متوسط شهری که اقتصادی وابسته به متروپل دارند میتوان امنیت نسبی این منطقه را فراهم کرد. واقعیت آن است که ایران نه در داخل از وحدتی طبیعی برخوردار است و نه اطراف آن را دولت یا اقوامی تشکیل میدهند که امنیت خود را برونسپاری کند. ایران منطقهای است همانند جنگلی مخوف، تاریک و تنها که میتوان فقط به کسانی در آن اعتماد کرد که با آنان اشتراک عقاید دارید. ناسیونالیسم پوشالی که قریب به یک سده در این منطقه تبلیغ میشود، چیزی جز یک تندیس مقوایی همانند دیگر «ملّت»های ساختگی منطقه نیست و ما استثناء نیستیم.
گذشته از آن، ایالات متحدۀ آمریکا به عنوان یگانه صادرکنندۀ تمام پلشتیهای عالم، خطری بنیادین برای اعتقادات دینی و امر قدسی است. وفاق با ایادیِ شیطانِ اکبر خبطی ناگوار و خطایی عمیق است. توهم اتحاد میهنی و وفاق ملّی با واقعیتهای ایران و مخاطرات امنیتی آن سازگار نیست. هرگونه امتیاز به ایادی جهانیسازی، عرقخورها، ژیگولها، دیوثها و فاحشهها که امنیت و اعتقادات سازندۀ نظم اجتماعی را فدای میلکشیک در پالادیوم و هرزگی در اندرزگو میکنند، عاقبتی شوم در پی خواهد داشت. آنکس که خون خود را در راه شیعه آنسوی مرزها فدا میکند، نمیتواند هضم کند که زمینهساز امنیتِ الواطی و هرزگی بوده است و به مرور نیروی رزمندگی و سلحشوری خود را از دست میدهد. چه بسا به زنانگی، زندگی فردی و آرامش خانگی روی آورد و از «آرمان» و «نهضت» دست بکشد.
📜 @hepolitike
تاریخ معاصر ایران را تلاش سیاستمدارانی تشکیل میدهد که خواستار تأمین امنیت از طریق اتکا به قدرتهای بزرگ بودهاند. امام خمینی با ادراک قدرت درونی منبعث از آیین شیعی در کشوری بیصاحب که در میانۀ چهارراه جهانی و جولانگاه اجانب قرار داشت، دست به تأسیس امّتی واحد درون نظام نوین جهانی زد.
در این مسیر ایران شیعیان عراق، لبنان، سوریه، یمن و نیجریه را متحد ساخت و از طریق حمایت آنان امنیت درونزایی را شکل داد که متکی بر بازی امنیتی قدرتهای بزرگ نبود. امنیت ایران متکی بر اعتقادات شیعی و روح سلحشوری عاشورایی شکل گرفت که شهادت در این راه افتخاری بزرگ محسوب میشد.
از انقلاب اسلامی تاکنون قدرتهای بزرگ نگاهی دوگانه به ایران داشتند. زیرا نه میتوانستند از نفوذ ایران چشمپوشی کنند و نه به ایرانی مستقل عادت داشتند. ایران پیش از انقلاب را بازیگران حقیر سیاسی که وظیفۀ خوراندن هژمونی غربی به ایرانیان را داشتند تشکیل میداده و تاریخنویسی ما ذیل روایت این هژمونی معنا پیدا کرده است. به نحوی که محمدعلی فروغی، احمد قوام و محمد مصدق در این روایت برجسته میشوند. اخلاف اینان که امروز افتخار میکنند «ایران دویست سال است به کشوری تجاوز نکرده است» و نه اینکه از دریوزگی نتوانسته است، سیاستهای برونسپاری امنیت ملّی را تئوریزه میکنند و با برجام این امنیت درونزا را تا لحظۀ مرگ پیش بُردهاند.
ایران در موقعیتی خطرناک واقع در چهارراه جهانی، به درستی امنیت جغراسیاسی خود را بر بنیانهای اخلاقی و دینی استوار کرد. این ایده نه فقط ضعفِ تنهایی جغراسیاسی ایران را پوشش داد، بلکه به عنوان پادزهری علیه قوای جهانیسازی و مصرفگرایی عمل کرد. شهادت و فداکاری شیعی تمام ایدئالهای لیبرالیسم و قواعد روابط بینالملل را دچار چالش جدی کرد، تا جایی که ایران به یک مسئلۀ جهانی تبدیل شد و همین امر باعث افزایش قدرت آن گشت. البته با «عقلانی» شدن ایران طی دو دهۀ اخیر و عبور از نقش «بازیگر دیوانه» و بازگشت به نقش رئالیستی خود، مجدداً نقاط ضعف دوران پیش از انقلاب هویدا شد.
هنوز این خیال خام در ایران وجود دارد که با ایجاد دولتی متعارف و روابط حسنه با قدرتهای اروپایی و آمریکایی و شکلگیری طبقه متوسط شهری که اقتصادی وابسته به متروپل دارند میتوان امنیت نسبی این منطقه را فراهم کرد. واقعیت آن است که ایران نه در داخل از وحدتی طبیعی برخوردار است و نه اطراف آن را دولت یا اقوامی تشکیل میدهند که امنیت خود را برونسپاری کند. ایران منطقهای است همانند جنگلی مخوف، تاریک و تنها که میتوان فقط به کسانی در آن اعتماد کرد که با آنان اشتراک عقاید دارید. ناسیونالیسم پوشالی که قریب به یک سده در این منطقه تبلیغ میشود، چیزی جز یک تندیس مقوایی همانند دیگر «ملّت»های ساختگی منطقه نیست و ما استثناء نیستیم.
گذشته از آن، ایالات متحدۀ آمریکا به عنوان یگانه صادرکنندۀ تمام پلشتیهای عالم، خطری بنیادین برای اعتقادات دینی و امر قدسی است. وفاق با ایادیِ شیطانِ اکبر خبطی ناگوار و خطایی عمیق است. توهم اتحاد میهنی و وفاق ملّی با واقعیتهای ایران و مخاطرات امنیتی آن سازگار نیست. هرگونه امتیاز به ایادی جهانیسازی، عرقخورها، ژیگولها، دیوثها و فاحشهها که امنیت و اعتقادات سازندۀ نظم اجتماعی را فدای میلکشیک در پالادیوم و هرزگی در اندرزگو میکنند، عاقبتی شوم در پی خواهد داشت. آنکس که خون خود را در راه شیعه آنسوی مرزها فدا میکند، نمیتواند هضم کند که زمینهساز امنیتِ الواطی و هرزگی بوده است و به مرور نیروی رزمندگی و سلحشوری خود را از دست میدهد. چه بسا به زنانگی، زندگی فردی و آرامش خانگی روی آورد و از «آرمان» و «نهضت» دست بکشد.
📜 @hepolitike
से पुनः पोस्ट किया:
رِقاع

28.03.202515:50
◾️ روزهخواری و شرب خمر در حکومت علوی
▫️ابراهیم بن محمد ثقفی
▫️الغارات، ترجمهی سید محمود زارعی، ص ۱۳۳
📄 @reqa_a
روز اول رمضان بود، نجاشی از خانه بیرون آمد. در راه ابوسَمّال اسدی را دید که در ورودی خانهی خود نشسته است. ابوسمّال از نجاشی پرسید: «کجا میروی؟» نجاشی گفت: «به محلهی کُناسه.» ابوسمّال گفت: «میخواهی از کله و دنبهی گوسفندی که از اول شب در تنور گذاشتهام و اکنون کاملاً پخته شده بخوری؟» نجاشی گفت: «وای بر تو، در روز اول رمضان؟» ابوسمّال گفت: «ما با چیزی که از آن بیخبریم کاری نداریم!» نجاشی گفت: «دیگر چه؟» ابوسمّال گفت: «سپس شرابی خوشرنگ میدهم که تو را سرخوش میکند و در رگها جریان پیدا میکند و قوتت را میافزاید. غذا را هضم میکند و زبانت را گویا میکند.» نجاشی به خانهاش رفت و با هم غذا خوردند و شراب نوشیدند. آخر روز که شد صدایشان از مستی بلند شد. در همسایگی آنان یکی از اصحاب و شیعیان امیرالمؤمنین (ع) زندگی میکرد. او را پیش امام رفت و ماجرا را بازگو کرد.
حضرت جمعی به آنجا فرستاد. آنان رفتند و خانه را محاصره کردند. ابوسمّال توانست خود را محلهی بنیاسد برساند و پنهان شود. ولی نجاشی را گرفتند و نزد امام بردند. فردای آنروز، حضرت او را -که فقط شلواری به پایش داشت- نگه داشت و صد ضربهی شلاق به او زد. نجاشی گفت: «یا امیرالمؤمنین! آن هشتاد شلاق برای حد بود، این بیست ضربهی اضافه چه بود؟» حضرت فرمود: «برای جسارت تو در برابر پروردگارت و اینکه در ماه رمضان روزهات را خوردی.»
امام علی (ع) پس از اجرای حد، نجاشی را همچنان با همان شلوار در برابر دید مردم نگه داشت و بچهها در اطراف او فریاد میزدند که «نجاشی خودش را نجس کرده»!
▫️ابراهیم بن محمد ثقفی
▫️الغارات، ترجمهی سید محمود زارعی، ص ۱۳۳
📄 @reqa_a
12.04.202519:18
عدم سرکوب و اعدام دست جمعی سران کودتای ۸۸ به «برجام» منتهی شد. عدم سرکوب شورش لچنها در ۱۴۰۱ به کجا ختم میشود؟
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।