
Finance & Economics
/مالی و اقتصاد و فلسفه سیاسی/مقاله و کتاب و مجله/
📚E-Library
@UTfinance
ارتباط با ادمین:
@UTfinanceAdmin
📌فایلهایی که در کانال منتشر میشوند یا با موافقت مؤلف و ناشر منتشر شدهاند، یا پیش از این به طور گسترده در دسترس همگان بودهاند.©
📚E-Library
@UTfinance
ارتباط با ادمین:
@UTfinanceAdmin
📌فایلهایی که در کانال منتشر میشوند یا با موافقت مؤلف و ناشر منتشر شدهاند، یا پیش از این به طور گسترده در دسترس همگان بودهاند.©
TGlist रेटिंग
0
0
प्रकारसार्वजनिक
सत्यापन
असत्यापितविश्वसनीयता
अविश्वसनीयस्थान
भाषाअन्य
चैनल निर्माण की तिथिJan 18, 2016
TGlist में जोड़ा गया
Sep 14, 2024समूह "Finance & Economics" में नवीनतम पोस्ट
21.04.202513:35
🖥 ویدیوکست
سانسور در ایران چگونه نویسندگان را محدود میکند؟
👤 آزاد عندلیبی
© پادکست فیوز
◽️@utfinance◽️
سانسور در ایران چگونه نویسندگان را محدود میکند؟
👤 آزاد عندلیبی
© پادکست فیوز
◽️@utfinance◽️
21.04.202512:13
📕 تازههای نشر
تصنیف عمو انور
/پژواکهای آلبانی کمونیستی/
👤مارگو ریمر
ترجمه فاطمه عباسی
©️ نشر سفیر
مارگو ریمر، نویسنده و خبرنگار لهستانی، با بیان خاطرات مردم آلبانی در دوران استیلای سوسیالیسم رنج انسانهایی را به تصویر میکشد که نزدیک به نیم قرن زیر مشت آهنین انور خوجه و در کشوری که تمامی مرزهایش با سیمخاردار مسدود شده بود به معنای واقعی کلمه تحقیر و خرد شدند.
در عین حال زیر این پوستۀ ظاهری زندگی مردمی را نشان میدهد که علیرغم همۀ تلخیها و سیاهیها، کتاب خواندند، عاشق شدند، تشکیل خانواده دادند و راههایی برای زنده ماندن پیدا کردند.
این کتاب تصویر روشنی از تاریخ سوسیالیسم در گوشۀ ناشناختهای از اروپا پیش روی خواننده میگذارد.
◽️@utfinance◽️
تصنیف عمو انور
/پژواکهای آلبانی کمونیستی/
👤مارگو ریمر
ترجمه فاطمه عباسی
©️ نشر سفیر
مارگو ریمر، نویسنده و خبرنگار لهستانی، با بیان خاطرات مردم آلبانی در دوران استیلای سوسیالیسم رنج انسانهایی را به تصویر میکشد که نزدیک به نیم قرن زیر مشت آهنین انور خوجه و در کشوری که تمامی مرزهایش با سیمخاردار مسدود شده بود به معنای واقعی کلمه تحقیر و خرد شدند.
در عین حال زیر این پوستۀ ظاهری زندگی مردمی را نشان میدهد که علیرغم همۀ تلخیها و سیاهیها، کتاب خواندند، عاشق شدند، تشکیل خانواده دادند و راههایی برای زنده ماندن پیدا کردند.
این کتاب تصویر روشنی از تاریخ سوسیالیسم در گوشۀ ناشناختهای از اروپا پیش روی خواننده میگذارد.
◽️@utfinance◽️


20.04.202518:04
📄 مقاله
سیاست ارزی پساتوافق
👥 پویا جبل عاملی (اقتصاددان) - حمید قنبری (حقوقدان)
◽️@utfinance◽️
سیاست ارزی پساتوافق
👥 پویا جبل عاملی (اقتصاددان) - حمید قنبری (حقوقدان)
◽️@utfinance◽️
20.04.202514:59
🖥 لایو اینستاگرام
درباره یک مرز نامرئی
ابعاد اجتماعی - سیاسی موج مهاجران افغانستانی به ایران
👤 ناصر کرمی
👤 مولود حاجیزاده
👤 نجات بهرامی
👤 البرز زاهدی
🗓یکشنبه ۳۱ فروردین
⏰ساعت ۱۹
◽️@utfinance◽️
درباره یک مرز نامرئی
ابعاد اجتماعی - سیاسی موج مهاجران افغانستانی به ایران
👤 ناصر کرمی
👤 مولود حاجیزاده
👤 نجات بهرامی
👤 البرز زاهدی
🗓یکشنبه ۳۱ فروردین
⏰ساعت ۱۹
◽️@utfinance◽️


20.04.202514:05
👤 هنری هازلیت:
«تمام آموزههای کارل مارکس را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: از کسی که از تو وضع بهتری دارد، متنفر باش. تحت هیچ شرایطی نپذیر که موفقیت او ممکن است نتیجهی تلاشهای خودش یا سهم مولدی باشد که به کل جامعه داده است.
همیشه موفقیت او را به بهرهکشی، فریبکاری، یا کم و بیش غارت آشکار دیگران نسبت بده.
تحت هیچ شرایطی نپذیر که شکست خودت ممکن است ناشی از ضعفهای خودت باشد، یا اینکه شکست دیگران ممکن است به علت نقصهای شخصیشان باشد — مانند تنبلی، بیکفایتی، بیتدبیری، یا حماقت»
◽️@utfinance◽️
«تمام آموزههای کارل مارکس را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: از کسی که از تو وضع بهتری دارد، متنفر باش. تحت هیچ شرایطی نپذیر که موفقیت او ممکن است نتیجهی تلاشهای خودش یا سهم مولدی باشد که به کل جامعه داده است.
همیشه موفقیت او را به بهرهکشی، فریبکاری، یا کم و بیش غارت آشکار دیگران نسبت بده.
تحت هیچ شرایطی نپذیر که شکست خودت ممکن است ناشی از ضعفهای خودت باشد، یا اینکه شکست دیگران ممکن است به علت نقصهای شخصیشان باشد — مانند تنبلی، بیکفایتی، بیتدبیری، یا حماقت»
◽️@utfinance◽️
20.04.202514:04
🖥 حسادت بنیان سوسیالیسم است
👤 تینا قاضیمراد
◽️@utfinance◽️
👤 تینا قاضیمراد
◽️@utfinance◽️
20.04.202512:15
🖥 ویدیوکست
خوانشهای اشتباه از ایرانشهر
گفتوگوی ابراهیم صحافی با عباس سوری در رسانه پارسی
◽️@utfinance◽️
خوانشهای اشتباه از ایرانشهر
گفتوگوی ابراهیم صحافی با عباس سوری در رسانه پارسی
◽️@utfinance◽️
20.04.202509:54
📄 یادداشت
در باب کژاندیشیها
👤 امیر امجدیان*
چارلز سندرز پیرس، فیلسوف ژرفاندیش قرن نوزدهم به این نکته اشاره کرده که بسیاری از ما اسیر باورهایی مبهم و بیاساس هستیم که تنها به دلیل عادت و تکرار، در ذهنمان جای گرفتهاند. این باورها آنقدر مبهماند که نمیتوان بهسادگی نادرستی آنها را اثبات کرد، اما درعینحال، هیچ پشتوانهی منطقی محکمی نیز ندارند. این باورها که اغلب بدون چالش جدی باقی میمانند، هنگامی که وارد حوزه پیچیدهای همچون #عدالتاجتماعی میشوند، اهمیت مضاعفی پیدا میکنند. چرا که عدالت اجتماعی، بهمثابه نیرویی قدرتمند، بر زندگی میلیونها نفر تأثیر میگذارد و سیاستگذاریهای مبتنی بر آن، میتواند به شکل مستقیم بر سرنوشت جوامع اثرگذار باشد. در این میان، خطر اصلی آنجاست که باورهای نادرست، بهمثابه بنیان سیاستگذاریها قرار گیرند. اگر بر پایه پیشفرضهای غلط و کلیشههای اجتماعی، تصمیمگیری کنیم، ممکن است نتایج فاجعهآمیزی را شاهد باشیم. سیاستهایی که بر اساس این کژاندیشیها شکل میگیرند، نهتنها به حل مشکلات نمیانجامد، بلکه ممکن است آنها را تشدید کرده و شکافهای اجتماعی را عمیقتر کنند. از سوی دیگر، آگاهی از این کژاندیشیها و چالش کشیدن آنها، فرصتهای بینظیری را برای ما فراهم میآورد. با شناخت بهتر واقعیتها و پرهیز از سادهانگاری، میتوانیم سیاستگذاریهای مؤثرتر و عادلانهتری را تدوین کنیم. همچنین، با نقد باورهای نادرست، میتوانیم به سمت یک جامعه بازتر و مبتنی بر شواهد حرکت کنیم.
*امیر امجدیان، مترجم کتاب «کژاندیشی در باب عدالت اجتماعی» است.
◽️@utfinance◽️
در باب کژاندیشیها
👤 امیر امجدیان*
چارلز سندرز پیرس، فیلسوف ژرفاندیش قرن نوزدهم به این نکته اشاره کرده که بسیاری از ما اسیر باورهایی مبهم و بیاساس هستیم که تنها به دلیل عادت و تکرار، در ذهنمان جای گرفتهاند. این باورها آنقدر مبهماند که نمیتوان بهسادگی نادرستی آنها را اثبات کرد، اما درعینحال، هیچ پشتوانهی منطقی محکمی نیز ندارند. این باورها که اغلب بدون چالش جدی باقی میمانند، هنگامی که وارد حوزه پیچیدهای همچون #عدالتاجتماعی میشوند، اهمیت مضاعفی پیدا میکنند. چرا که عدالت اجتماعی، بهمثابه نیرویی قدرتمند، بر زندگی میلیونها نفر تأثیر میگذارد و سیاستگذاریهای مبتنی بر آن، میتواند به شکل مستقیم بر سرنوشت جوامع اثرگذار باشد. در این میان، خطر اصلی آنجاست که باورهای نادرست، بهمثابه بنیان سیاستگذاریها قرار گیرند. اگر بر پایه پیشفرضهای غلط و کلیشههای اجتماعی، تصمیمگیری کنیم، ممکن است نتایج فاجعهآمیزی را شاهد باشیم. سیاستهایی که بر اساس این کژاندیشیها شکل میگیرند، نهتنها به حل مشکلات نمیانجامد، بلکه ممکن است آنها را تشدید کرده و شکافهای اجتماعی را عمیقتر کنند. از سوی دیگر، آگاهی از این کژاندیشیها و چالش کشیدن آنها، فرصتهای بینظیری را برای ما فراهم میآورد. با شناخت بهتر واقعیتها و پرهیز از سادهانگاری، میتوانیم سیاستگذاریهای مؤثرتر و عادلانهتری را تدوین کنیم. همچنین، با نقد باورهای نادرست، میتوانیم به سمت یک جامعه بازتر و مبتنی بر شواهد حرکت کنیم.
*امیر امجدیان، مترجم کتاب «کژاندیشی در باب عدالت اجتماعی» است.
◽️@utfinance◽️
20.04.202507:17
🖥 از نظر کمونیستها، روشنفکر کسی است که وطنش را مسخره کند
👤 محمود جعفریان
معاون رادیو و تلویزیون ملی ایران و سردبیر مجله تماشا پیش از انقلاب ۵۷
◽️@utfinance◽️
👤 محمود جعفریان
معاون رادیو و تلویزیون ملی ایران و سردبیر مجله تماشا پیش از انقلاب ۵۷
◽️@utfinance◽️
19.04.202518:28
📄 ایران باستان برای قرنها مهد آزادی اقتصادی بوده است؛
چگونه به رشد و آزادی اقتصادی برگردیم؟
👤 تیم ورستال*
👤 مرتضی کاظمی
در نخستین ماه از سال ۱۴۰۴ در شرایطی این یادداشت را مینویسیم که بخش عظیمی از مردم و جوانان ایرانی هر چند دلنگران اما مشتاق و در آرزوی پیشرفت برای ایران و همچنین برای زندگی شخصی هستند. نوروز در فرهنگ ایرانی و به صورت کلی اولین روزهای یک سال جدید، مشابه سایر کشورها و فرهنگها، مقطعی است برای نگاه به گذشته و تفکر در آنچه انجام دادهایم و همچنین زمان خوبی برای فکر کردن به آنچه در آینده باید انجام دهیم. هدف، در نهایت، این است که سال جدید را بهتر از سال گذشته بسازیم. اما در اصطلاحات اقتصادی، این «بهتر» معمولا به معنای «ثروتمندتر» توصیف میشود. اینجا وقتی به ثروتمندتر اشاره میکنیم به صورت کلی و در مجموع منظورمان ثروتمندتر به معنای واقعی و نه فقط انباشتن پول بیشتر است.
پول مفید است، البته که هست، اما هدف اصلی از تلاش و کوشش، خود پول نیست بلکه هدف اصلی، به دست آوردن زندگی بهتر برای تکتک ما در جامعهای رو به رشد است. آنچه در اقتصاد با عنوان تولید ناخالص داخلی GDP میشناسیم معمولا به واحد پول سنجش میشود، اما واقعیت این است که این GDP فقط یک مفهوم انتزاعی یا یک سنجش به واحد پولی نیست، بلکه قرار است چیزی باشد که در زندگی روزمره به صورت واقعی لمس میکنیم. در نتیجه، با چنین رویکردی، اندازه و مقدار GDP یا تولید ناخالص داخلی میتواند معنایی فراتر از این شاخص داشته باشد.
اندازه GDP میزان ارزش افزودهای است که از تلاش همه ما به طور جمعی به دست میآید. این GDP همچنین، در تعریفی دیگر، درآمد همه ما و نیز مقداری است که میتوانیم به طور جمعی مصرف کنیم. خلاصه، با اینکه افزایش GDP و رشد اقتصادی تنها هدف برای یک زندگی خوب نیست، اما با توجه توضیحی که عرض شد میتوان گفت بیشتر بودن و ثروتمندتر بودن به طور کلی، بهتر است. بنابراین، اگر رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی بزرگتر چیزی باشد که فکر میکنیم ممکن است سال آینده را بهتر از سال گذشته کند و سپس سال بعد و بعد از آن، چه کاری میتوانیم انجام دهیم تا این اتفاق بیفتد؟
اولین قدم این است که بپذیریم هیچ دلیل مفهومی وجود ندارد که ایران نتواند شبیه یا حتی ثروتمندتر از اروپای غربی باشد. دو هزار سال پیش ایران بسیار ثروتمند بود. قبلا در ویدئویی که از سوی «دنیای اقتصاد» منتشر شده عرض شد ایران در زمانی مهد آزادی اقتصادی و کانون ثروت بوده که حتی بخشهایی از اروپا در حد ایران آزاد و ثروتمند نبودهاند. همانطور که کارهای آنگوس مدیسون به ما میگوید زمانی پرشیا شاید به اندازه روم ثروتمند نبود، اما از بیشتر بخشهای آن امپراتوری ثروتمندتر بود. کسانی که در سایر کشورها با ایرانیها روبهرو شده باشند - همانطور که ما تجربهاش را داریم - تصدیق میکنند که نمیشود گفت ایرانیها استعداد تجارت و کسبوکار ندارند. بلکه برعکس، همانطور که دیدهایم ایرانیان مهاجر معمولا از جوامع میزبان خود ثروتمندتر هستند.
لطفا به این نکته مهم توجه داشته باشیم که این سابقه تاریخی درخشان الزاما به دلیل وجود یا عدم وجود نفت یا گاز نیست. تنها منبع واقعی هر اقتصادی، مردمی هستند که در آن زندگی میکنند. ایران میتواند به همان نسبتی که پرشیا در گذشته ثروتمند بود امروزه نیز با توجه به وجود فناوریهای مدرن حتی ثروتمندتر نباشد. این موضوع همچنین ربطی به موضوع اخلاقیات مردم یا حتی ارزشهای شرعی ندارد.
هیچ شکل یا ساختاری از فعالیت اقتصادی مفید وجود ندارد که نتواند به شکلی با شریعت سازگار شود. حتی شاید واقعا ربطی به اشکالی از سوسیالیسم یا کاپیتالیسم هم نداشته باشد. مطمئنا ما فکر میکنیم کاپیتالیسم بسیار بهتر است، اما اگر بخواهیم کاپیتالیسم را درست تعریف کنیم در واقع کاپیتالیسم چیزی جز ابزاری مفید برای رعایت حقوق مالکیت خصوصی به منظور مولدسازی داراییهای اقتصادی نیست. ادعا میشود که ۹ مورد از ۵۰ زنجیره بزرگ خواربارفروشی در آمریکا متعلق به کارکنان هستند و شاید این حالت یک شکل اشتراکی از مالکیت است. لازم به ذکر است دو مورد از شش سوپرمارکت زنجیرهای و بزرگ بریتانیا به صورت جمعی و نه شخصی، مالکیت دارند.
موضوع را میتوان با یک داستان توضیح داد. در سال ۱۹۸۹، بوریس یلتسین، که در آن زمان هنوز شهردار مسکو بود، به آمریکا سفر کرد و به یک سوپرمارکت محلی ...
متن کامل را اینجا ملاحظه بفرمایید
*تیم ورستال نویسنده و ژورنالیست بریتانیایی و عضو ارشد موسسه آدام اسمیت است. او درباره موضوعات محیطزیستگرایی و اقتصاد مینویسد. در سال 2010 وبلاگ او به عنوان یکی از 100 وبلاگ سیاسی برتر بریتانیا توسط Total Politics انتخاب شد. ورستال در مدرسه اقتصاد لندن تحصیل کرد. همچنین کتاب "بیست مغلطه اقتصادی" از این نویسنده به زبان فارسی ترجمه شده است.
◽️@utfinance◽️
چگونه به رشد و آزادی اقتصادی برگردیم؟
👤 تیم ورستال*
👤 مرتضی کاظمی
در نخستین ماه از سال ۱۴۰۴ در شرایطی این یادداشت را مینویسیم که بخش عظیمی از مردم و جوانان ایرانی هر چند دلنگران اما مشتاق و در آرزوی پیشرفت برای ایران و همچنین برای زندگی شخصی هستند. نوروز در فرهنگ ایرانی و به صورت کلی اولین روزهای یک سال جدید، مشابه سایر کشورها و فرهنگها، مقطعی است برای نگاه به گذشته و تفکر در آنچه انجام دادهایم و همچنین زمان خوبی برای فکر کردن به آنچه در آینده باید انجام دهیم. هدف، در نهایت، این است که سال جدید را بهتر از سال گذشته بسازیم. اما در اصطلاحات اقتصادی، این «بهتر» معمولا به معنای «ثروتمندتر» توصیف میشود. اینجا وقتی به ثروتمندتر اشاره میکنیم به صورت کلی و در مجموع منظورمان ثروتمندتر به معنای واقعی و نه فقط انباشتن پول بیشتر است.
پول مفید است، البته که هست، اما هدف اصلی از تلاش و کوشش، خود پول نیست بلکه هدف اصلی، به دست آوردن زندگی بهتر برای تکتک ما در جامعهای رو به رشد است. آنچه در اقتصاد با عنوان تولید ناخالص داخلی GDP میشناسیم معمولا به واحد پول سنجش میشود، اما واقعیت این است که این GDP فقط یک مفهوم انتزاعی یا یک سنجش به واحد پولی نیست، بلکه قرار است چیزی باشد که در زندگی روزمره به صورت واقعی لمس میکنیم. در نتیجه، با چنین رویکردی، اندازه و مقدار GDP یا تولید ناخالص داخلی میتواند معنایی فراتر از این شاخص داشته باشد.
اندازه GDP میزان ارزش افزودهای است که از تلاش همه ما به طور جمعی به دست میآید. این GDP همچنین، در تعریفی دیگر، درآمد همه ما و نیز مقداری است که میتوانیم به طور جمعی مصرف کنیم. خلاصه، با اینکه افزایش GDP و رشد اقتصادی تنها هدف برای یک زندگی خوب نیست، اما با توجه توضیحی که عرض شد میتوان گفت بیشتر بودن و ثروتمندتر بودن به طور کلی، بهتر است. بنابراین، اگر رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی بزرگتر چیزی باشد که فکر میکنیم ممکن است سال آینده را بهتر از سال گذشته کند و سپس سال بعد و بعد از آن، چه کاری میتوانیم انجام دهیم تا این اتفاق بیفتد؟
اولین قدم این است که بپذیریم هیچ دلیل مفهومی وجود ندارد که ایران نتواند شبیه یا حتی ثروتمندتر از اروپای غربی باشد. دو هزار سال پیش ایران بسیار ثروتمند بود. قبلا در ویدئویی که از سوی «دنیای اقتصاد» منتشر شده عرض شد ایران در زمانی مهد آزادی اقتصادی و کانون ثروت بوده که حتی بخشهایی از اروپا در حد ایران آزاد و ثروتمند نبودهاند. همانطور که کارهای آنگوس مدیسون به ما میگوید زمانی پرشیا شاید به اندازه روم ثروتمند نبود، اما از بیشتر بخشهای آن امپراتوری ثروتمندتر بود. کسانی که در سایر کشورها با ایرانیها روبهرو شده باشند - همانطور که ما تجربهاش را داریم - تصدیق میکنند که نمیشود گفت ایرانیها استعداد تجارت و کسبوکار ندارند. بلکه برعکس، همانطور که دیدهایم ایرانیان مهاجر معمولا از جوامع میزبان خود ثروتمندتر هستند.
لطفا به این نکته مهم توجه داشته باشیم که این سابقه تاریخی درخشان الزاما به دلیل وجود یا عدم وجود نفت یا گاز نیست. تنها منبع واقعی هر اقتصادی، مردمی هستند که در آن زندگی میکنند. ایران میتواند به همان نسبتی که پرشیا در گذشته ثروتمند بود امروزه نیز با توجه به وجود فناوریهای مدرن حتی ثروتمندتر نباشد. این موضوع همچنین ربطی به موضوع اخلاقیات مردم یا حتی ارزشهای شرعی ندارد.
هیچ شکل یا ساختاری از فعالیت اقتصادی مفید وجود ندارد که نتواند به شکلی با شریعت سازگار شود. حتی شاید واقعا ربطی به اشکالی از سوسیالیسم یا کاپیتالیسم هم نداشته باشد. مطمئنا ما فکر میکنیم کاپیتالیسم بسیار بهتر است، اما اگر بخواهیم کاپیتالیسم را درست تعریف کنیم در واقع کاپیتالیسم چیزی جز ابزاری مفید برای رعایت حقوق مالکیت خصوصی به منظور مولدسازی داراییهای اقتصادی نیست. ادعا میشود که ۹ مورد از ۵۰ زنجیره بزرگ خواربارفروشی در آمریکا متعلق به کارکنان هستند و شاید این حالت یک شکل اشتراکی از مالکیت است. لازم به ذکر است دو مورد از شش سوپرمارکت زنجیرهای و بزرگ بریتانیا به صورت جمعی و نه شخصی، مالکیت دارند.
موضوع را میتوان با یک داستان توضیح داد. در سال ۱۹۸۹، بوریس یلتسین، که در آن زمان هنوز شهردار مسکو بود، به آمریکا سفر کرد و به یک سوپرمارکت محلی ...
متن کامل را اینجا ملاحظه بفرمایید
*تیم ورستال نویسنده و ژورنالیست بریتانیایی و عضو ارشد موسسه آدام اسمیت است. او درباره موضوعات محیطزیستگرایی و اقتصاد مینویسد. در سال 2010 وبلاگ او به عنوان یکی از 100 وبلاگ سیاسی برتر بریتانیا توسط Total Politics انتخاب شد. ورستال در مدرسه اقتصاد لندن تحصیل کرد. همچنین کتاب "بیست مغلطه اقتصادی" از این نویسنده به زبان فارسی ترجمه شده است.
◽️@utfinance◽️
19.04.202513:16
🖥 ویدیوکست
چرا ترامپ، کیلمار گارسیا را به زندان فوق امنیتی السالوادور فرستاد؟
🎙 پادکست ۱۷۷۶
منبع: @Podcast1776
◽️@utfinance◽️
چرا ترامپ، کیلمار گارسیا را به زندان فوق امنیتی السالوادور فرستاد؟
🎙 پادکست ۱۷۷۶
منبع: @Podcast1776
◽️@utfinance◽️
19.04.202512:21
📄 مقاله
مصرف به جای سرمایهگذاری؛ مساله نامربوط به تعرفهها
👤 جاناچ.کاکرین
ترجمه از دنیای اقتصاد
◽️@utfinance◽️
مصرف به جای سرمایهگذاری؛ مساله نامربوط به تعرفهها
👤 جاناچ.کاکرین
ترجمه از دنیای اقتصاد
◽️@utfinance◽️
19.04.202508:16
📄 یادداشت
«سوسیالیسم و تخریبِ رفتار اقتصادی»
👤 مهدی تدینی
کمبود آب داریم. کمبود آب چقدر باعث میشه کسی که زیر دوشه کاملاً بر اساس ندای وجدان خودش و بدون اینکه کسی بر عمل او نظارت کنه، به کمترین حد ممکن آب مصرف کنه؟ کمبود آب چقدر باعث میشه کسی که ظرف میشوره دقیقاً به دلیل کمبود آب شیر رو مرتب حین کار ببنده و تا حد امکان آب کمتری مصرف کنه؟
کمبود برق داریم. این کمبود برق چقدر، واقعاً چند درصد، روی مصرف مردم اثر گذاشته؟ موعظه خوندن مسئولان و تبلیغات رسانهها چقدر اثر داره؟ چقدر لامپهای کمتری روشن میشه؟ چقدر صرفهجویی میشه؟
البته برای جواب حالتی رو در نظر بگیرید که فرد کاملاً به «وجدان فردی»ش واگذار شده؛ یعنی در اینجا کسی نباشه که فرد رو به خاطر دوش گرفتن طولانی ملامت کنه؛ یا به دلیل شستن ماشین با شلنگ آب ملامت کنه. یک نفر، کاملاً بر اساس انگیزههای درونی خودش چقدر صرفهجویی میکنه؟
کمبود آب چقدر واقعاً باعث میشه یک کشاورز چاه نزنه (اگر مطمئن باشه نظارتی بر کارش وجود نداره)؟ چقدر باعث میشه نوع کشتوکارش رو عوض کنه تا آب کمتری ببره (اگر نظارت، اجبار و ملامت عمومی وجود نداشته باشه)؟
اگر یک کارمند دولت یا کارمند یک شرکت بدونه که بابت مواد مصرفی در محل کار کسی از او بازخواست نمیکنه و هزینههای مصرفی کاملاً پای شرکت یا دولته، چقدر در استفاده از اون کالاهای مصرفی مقتصدانه و صرفهجویانه عمل میکنه؟ فرض کنید حالا نظارتی هم وجود نداشته باشه؛ کارمندان ادارۀ عمومی چقدر در استفاده از اموالِ کاربردی و مصرفی که در اختیار داره، صرفهجویانه عمل میکنند.
فکر میکنم همۀ ما کموزیاد در طول زندگی متوجه شدیم که نوع برخورد فرد با منابع و سرمایههای «عمومی» و «خصوصی» چقدر فرق میکنه. وقتی کسی چیزی رو متعلق به خودش بدونه، کاملاً رفتار متفاوتی داره تا وقتی اون چیز رو متعلق به کل جامعه بدونه ــ هر چقدر هم که شما دربارۀ مصرف مقتصدانۀ کالای عمومی موعظه بخونید و آموزش بدید. چرا کمبود آب باعث نمیشه یک نفر در خانه و بر اساس ندای وجدانش کمتر آب مصرف کنه؟ یا اگر هم صرفهجویی میکنه، چرا چندان به خودش فشار نمیاره؟ چرا فرد در مصرف کالای عمومی یا تمایلی به صرفهجویی نداره یا اگر هم داشته باشه، این صرفهجویی رو شل و ول انجام میده؟
مسئله فقط یک چیزه:
در این مواردی که برشمردم، رابطۀ نفع شخصی با مصرف از بین رفته. فرد دیگه نمیتونه محاسبه کنه که نوع مصرف چه تأثیری در منفعت شخصیش داره. فرد فقط زمانی نظارت دقیقی بر مصرف خودش داره که بتونه رابطۀ روشنی بین نفع شخصی و مصرف شخصیش شناسایی کنه. وقتی بین رفتار فردی (اعم از کار کردن، مصرف کردن، تولید کردن) و نفع شخصی رابطۀ مستقیمی وجود نداشته باشه، نمیشه از فرد انتظار داشت نفع عمومی رو در حد نفع شخصی رعایت کنه؛ چون این منفعتِ عمومی، کارکردِ انگیزهبخش نداره. اینکه مصرف صرفهجویانۀ آب زیر دوش چند هزارم درصد در مصرفِ صد میلیون آدم اثر داشته باشه، هیچ انگیزهای به فرد نمیده! حالا شما یک تانکر آب به او بدید و بگید تمام آب تو همینه. ببینید چگونه رفتار میکنه. چرا؟ چون رابطۀ روشنی بین مصرف و نفع شخصی شناسایی میکنه.
یکی از حکمتهای لیبرالیسم هم همینه: نقد لیبرال بر سوسیالیسم همینه که میگه نظم سوسیالیستی رابطۀ بین نفع شخصی و رفتار شخصی رو از بین میبره. وقتی مالکیت عمومی جایگزین مالکیت خصوصی میشه، یعنی وقتی فرد چیزهایی رو مصرف میکنه که دیگه دارایی شخصیش نیست، دیگه درکِ لازم برای رفتار مقتصدانه رو از دست میده: سهلانگارانه و با اتلاف و اسراف فراوان از مایملک عمومی استفاده میکنه.
البته حتماً در نظمِ مبتنی بر مالکیت عمومی (یعنی در سوسیالیسم) قوانینی وضع میشه تا کسی نتونه رفتار زیانبار داشته باشه، اما این فقط قدری اوضاع رو بهتر میکنه؛ یعنی فرد فقط جوری رفتار میکنه که جریمه نشه، اما انتظار نداشته باشید در استفاده از اون داشتۀ عمومی چنان کوشا باشه که در نگهداری از داشتۀ شخصیش کوشاست. کارگری که بتونه کارمزدی کار کنه (یعنی به اندازۀ مقدار کاری که میکنه، مزد بگیره) با سرعت و کیفیت خیلی بهتری کار میکنه. چرا؟ چون رابطۀ بسیار روشنی بین نفع شخصی و رفتار شخصی شناسایی میکنه. نه فقط کارگر ساده، بلکه حتی بزرگترین شرکت ــ یعنی بزرگترین کارفرما ــ هم وقتی کارمزدی کار میکنه، سریعتر کار میکنه. اینها واقعیتهای ذهن و وجود انسانه و گریزی ازش نیست ــ مگر در تخیلات سوسیالیستی!
حالا تصور کنید سوسیالیسم با حمله به مالکیت خصوصی، چه خطر بزرگی رو در کنش اقتصادی انسان ایجاد میکنه! مثل ویروس که سیستمهای کارآمد بدن رو از کار میاندازه، سوسیالیسم هم پیکر اقتصادی رو ناکارآمد میکنه. همین اصل بدیهی که برای شما توضیح دادم، به هیچ نحو به خورد علاقهمندان به سوسیالیسم نمیره که نمیره که نمیره!
#سوسیالیسم
◽️@utfinance◽️
«سوسیالیسم و تخریبِ رفتار اقتصادی»
👤 مهدی تدینی
کمبود آب داریم. کمبود آب چقدر باعث میشه کسی که زیر دوشه کاملاً بر اساس ندای وجدان خودش و بدون اینکه کسی بر عمل او نظارت کنه، به کمترین حد ممکن آب مصرف کنه؟ کمبود آب چقدر باعث میشه کسی که ظرف میشوره دقیقاً به دلیل کمبود آب شیر رو مرتب حین کار ببنده و تا حد امکان آب کمتری مصرف کنه؟
کمبود برق داریم. این کمبود برق چقدر، واقعاً چند درصد، روی مصرف مردم اثر گذاشته؟ موعظه خوندن مسئولان و تبلیغات رسانهها چقدر اثر داره؟ چقدر لامپهای کمتری روشن میشه؟ چقدر صرفهجویی میشه؟
البته برای جواب حالتی رو در نظر بگیرید که فرد کاملاً به «وجدان فردی»ش واگذار شده؛ یعنی در اینجا کسی نباشه که فرد رو به خاطر دوش گرفتن طولانی ملامت کنه؛ یا به دلیل شستن ماشین با شلنگ آب ملامت کنه. یک نفر، کاملاً بر اساس انگیزههای درونی خودش چقدر صرفهجویی میکنه؟
کمبود آب چقدر واقعاً باعث میشه یک کشاورز چاه نزنه (اگر مطمئن باشه نظارتی بر کارش وجود نداره)؟ چقدر باعث میشه نوع کشتوکارش رو عوض کنه تا آب کمتری ببره (اگر نظارت، اجبار و ملامت عمومی وجود نداشته باشه)؟
اگر یک کارمند دولت یا کارمند یک شرکت بدونه که بابت مواد مصرفی در محل کار کسی از او بازخواست نمیکنه و هزینههای مصرفی کاملاً پای شرکت یا دولته، چقدر در استفاده از اون کالاهای مصرفی مقتصدانه و صرفهجویانه عمل میکنه؟ فرض کنید حالا نظارتی هم وجود نداشته باشه؛ کارمندان ادارۀ عمومی چقدر در استفاده از اموالِ کاربردی و مصرفی که در اختیار داره، صرفهجویانه عمل میکنند.
فکر میکنم همۀ ما کموزیاد در طول زندگی متوجه شدیم که نوع برخورد فرد با منابع و سرمایههای «عمومی» و «خصوصی» چقدر فرق میکنه. وقتی کسی چیزی رو متعلق به خودش بدونه، کاملاً رفتار متفاوتی داره تا وقتی اون چیز رو متعلق به کل جامعه بدونه ــ هر چقدر هم که شما دربارۀ مصرف مقتصدانۀ کالای عمومی موعظه بخونید و آموزش بدید. چرا کمبود آب باعث نمیشه یک نفر در خانه و بر اساس ندای وجدانش کمتر آب مصرف کنه؟ یا اگر هم صرفهجویی میکنه، چرا چندان به خودش فشار نمیاره؟ چرا فرد در مصرف کالای عمومی یا تمایلی به صرفهجویی نداره یا اگر هم داشته باشه، این صرفهجویی رو شل و ول انجام میده؟
مسئله فقط یک چیزه:
در این مواردی که برشمردم، رابطۀ نفع شخصی با مصرف از بین رفته. فرد دیگه نمیتونه محاسبه کنه که نوع مصرف چه تأثیری در منفعت شخصیش داره. فرد فقط زمانی نظارت دقیقی بر مصرف خودش داره که بتونه رابطۀ روشنی بین نفع شخصی و مصرف شخصیش شناسایی کنه. وقتی بین رفتار فردی (اعم از کار کردن، مصرف کردن، تولید کردن) و نفع شخصی رابطۀ مستقیمی وجود نداشته باشه، نمیشه از فرد انتظار داشت نفع عمومی رو در حد نفع شخصی رعایت کنه؛ چون این منفعتِ عمومی، کارکردِ انگیزهبخش نداره. اینکه مصرف صرفهجویانۀ آب زیر دوش چند هزارم درصد در مصرفِ صد میلیون آدم اثر داشته باشه، هیچ انگیزهای به فرد نمیده! حالا شما یک تانکر آب به او بدید و بگید تمام آب تو همینه. ببینید چگونه رفتار میکنه. چرا؟ چون رابطۀ روشنی بین مصرف و نفع شخصی شناسایی میکنه.
یکی از حکمتهای لیبرالیسم هم همینه: نقد لیبرال بر سوسیالیسم همینه که میگه نظم سوسیالیستی رابطۀ بین نفع شخصی و رفتار شخصی رو از بین میبره. وقتی مالکیت عمومی جایگزین مالکیت خصوصی میشه، یعنی وقتی فرد چیزهایی رو مصرف میکنه که دیگه دارایی شخصیش نیست، دیگه درکِ لازم برای رفتار مقتصدانه رو از دست میده: سهلانگارانه و با اتلاف و اسراف فراوان از مایملک عمومی استفاده میکنه.
البته حتماً در نظمِ مبتنی بر مالکیت عمومی (یعنی در سوسیالیسم) قوانینی وضع میشه تا کسی نتونه رفتار زیانبار داشته باشه، اما این فقط قدری اوضاع رو بهتر میکنه؛ یعنی فرد فقط جوری رفتار میکنه که جریمه نشه، اما انتظار نداشته باشید در استفاده از اون داشتۀ عمومی چنان کوشا باشه که در نگهداری از داشتۀ شخصیش کوشاست. کارگری که بتونه کارمزدی کار کنه (یعنی به اندازۀ مقدار کاری که میکنه، مزد بگیره) با سرعت و کیفیت خیلی بهتری کار میکنه. چرا؟ چون رابطۀ بسیار روشنی بین نفع شخصی و رفتار شخصی شناسایی میکنه. نه فقط کارگر ساده، بلکه حتی بزرگترین شرکت ــ یعنی بزرگترین کارفرما ــ هم وقتی کارمزدی کار میکنه، سریعتر کار میکنه. اینها واقعیتهای ذهن و وجود انسانه و گریزی ازش نیست ــ مگر در تخیلات سوسیالیستی!
حالا تصور کنید سوسیالیسم با حمله به مالکیت خصوصی، چه خطر بزرگی رو در کنش اقتصادی انسان ایجاد میکنه! مثل ویروس که سیستمهای کارآمد بدن رو از کار میاندازه، سوسیالیسم هم پیکر اقتصادی رو ناکارآمد میکنه. همین اصل بدیهی که برای شما توضیح دادم، به هیچ نحو به خورد علاقهمندان به سوسیالیسم نمیره که نمیره که نمیره!
#سوسیالیسم
◽️@utfinance◽️
19.04.202504:24
🖥 بیراهه جمهوری خواهی
👥 گفتوگوی سیدعلیرضا صالحی و مهدی نصیری - قسمت دوم
🔗 قسمت نخست را اینجا ببینید
◽️@utfinance◽️
👥 گفتوگوی سیدعلیرضا صالحی و مهدی نصیری - قسمت دوم
🔗 قسمت نخست را اینجا ببینید
◽️@utfinance◽️
18.04.202519:48
🖥 لایو اینستاگرام
درباره یک مرز نامرئی
ابعاد اجتماعی - سیاسی موج مهاجران افغانستانی به ایران
👤 ناصر کرمی
👤 مولود حاجیزاده
👤 نجات بهرامی
👤 البرز زاهدی
🗓یکشنبه ۳۱ فروردین
⏰ساعت ۱۹
◽️@utfinance◽️
درباره یک مرز نامرئی
ابعاد اجتماعی - سیاسی موج مهاجران افغانستانی به ایران
👤 ناصر کرمی
👤 مولود حاجیزاده
👤 نجات بهرامی
👤 البرز زاهدی
🗓یکشنبه ۳۱ فروردین
⏰ساعت ۱۹
◽️@utfinance◽️


रिकॉर्ड
21.04.202523:59
10.1Kसदस्य13.03.202523:59
300उद्धरण सूचकांक28.03.202523:59
1.2Kप्रति पोस्ट औसत दृश्य28.03.202523:59
1.3Kप्रति विज्ञापन पोस्ट औसत दृश्य09.03.202523:59
100.00%ER28.03.202523:59
12.25%ERRअधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।