
منابع بیگانه
برای پیش و بیش از هرچیز با زیست پیشین خود، بیگانه شدن.
لینکهای مرتبط:
https://zil.ink/nira
ارتباط با من:
@nnkskhnmg
لینکهای مرتبط:
https://zil.ink/nira
ارتباط با من:
@nnkskhnmg
TGlist रेटिंग
0
0
प्रकारसार्वजनिक
सत्यापन
असत्यापितविश्वसनीयता
अविश्वसनीयस्थानІран
भाषाअन्य
चैनल निर्माण की तिथिMay 08, 2025
TGlist में जोड़ा गया
Mar 17, 2025समूह "منابع بیگانه" में नवीनतम पोस्ट
से पुनः पोस्ट किया:
نیما اورازانی|ناروانشناس اجتماعی در جستجوی رهایی

18.05.202512:12
پزشکی شدن جامعه
یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴
ساعت ۲۰:۳۰ به وقت تهران
Video call link: https://meet.google.com/yzk-djws-dtm
یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴
ساعت ۲۰:۳۰ به وقت تهران
Video call link: https://meet.google.com/yzk-djws-dtm
18.05.202509:58
#اطلاعرسانی (خوش به حال طهرانیها)
से पुनः पोस्ट किया:
انسانشناسیِ باستانشناختی

17.05.202513:09
هویت و باستانشناسی: ما، آنها، من —
کریم علیزاده
این مطلب را قبلا منتشر کرده ام ولی این روزها باز مناسبت یافته و بازنشر میکنم.
«صحنهای که میخواهم به تصویر بکشم اقتباسی است ولی بسیار آشناست (حداقل برای انسانشناسان/باستانشناسان و تاریخدانان). هرچند آشنا، اما بسیاری از ما شاید دقت نکنیم که به چه راحتی خودمان را با گذشتگان وصل میکنیم، منتسب میکنیم یا حتی یکی میدانیم. تصور کنید که جلسه سخنرانیِ یک باستانشناس تمام شده و حالا بخش پرسش/پاسخ شروع شده است. این باستانشناس که متخصص یا علاقمند به دوران ساسانی و اوایل اسلامی است، سخنرانیاش را اینگونه به پایان میبرد که ..."اعراب مسلمان امپراتوری عظیم ساسانی را پی در پی شکست دادند و برای چندین قرن در ایران و بخشهای بزرگی از دنیای آن زمان حکمرانی کردند." در بخش پرسش/پاسخ، شرکتکنندهای از میان جمعیت بلند میشود تا سوالی بپرسد. شرکتکننده میگوید: "میدانم که ما از اعراب شکست خوردیم، اما سوال من این است که چطور و چرا اعراب با تعداد کمتر و بدون سازماندهی قوی در مقابل ارتش بسیار سازمانیافته امپراتوری ساسانی چنان به راحتی پیروز شدند؟" باستانشناس مکثی میکند و از شرکتکننده میپرسد: منظورتان چیست که "ما" از اعراب شکست خوردیم؟ شرکتکننده جواب میدهد: منظورم "ما" ایرانیهاست! من ایرانی هستم. باستانشناس میگوید: من هم ایرانی هستم، ولی "من" آنجا نبودم.
برای آن شرکتکننده "ما" در قلمرو هویت جمعی است و جایگاهی پرمعنی دارد که چه در بعد زمان (با گذر زمان) چه در بعد مکان (از مکانی به مکانی دیگر) تغییر نمیکند چون برای وی امری ثابت است و ثابت میماند. در نتیجه، برای وی و امثال ایشان ایرانیان امروز و ایرانیان باستان را به راحتی در جمعی به نام "ما" میتوان قرار داد و برایشان از ضمیر اول شخص جمع استفاده کرد. چیزی که در اینجا باید به آن توجه کرد این است که تفاوتها و تغییراتی که در 14 قرن گذشته پیش آمده همه و همه نادیده گرفته میشوند، از جمله تغییر دین و مذهب، تغییرات زبانی، تغییرات ژنتیکی و جمعیتی، و تغییرات عمیق فرهنگی/سیاسی که در چهارده قرن گذشته رخ داده است. اما برای باستانشناس، مسئله بسیار پیچیدهتر از اینهاست. بیشک، برای آن باستانشناس هم بلافاصله "ما" نمایشگر وجود احساس هویت جمعی است. اما برای وی روشنی و بدیهی بودن مفهوم و ضمیر "ما" با تردید و پرسش همراه است، بویژه آنجا که "من" یا اول شخص جمع مطرح میشود که مفهومی محدودتر و محدودکنندهتری است (یعنی میدانیم که هر کسی و به راحتی در جمع "ما" قرار نمیگیرد). باستانشناس با پیش کشیدن "من" "ما"ی شرکتکننده را زیرسوال برد و پیشفرضی که داشت را سست کرد. به عبارتی، من ممکن است خودم را ایرانی بدانم و یا هویتم را ایرانی بشناسانم، آنها (ایرانیان باستان) نیز ممکن است خودشان را 14 قرن پیش ایرانی میدانستند، اما فکر نمیکنم اگر من و آنها را در یک اتاق قرار بدهند به راحتی و هیچ تردیدی یکدیگر را عضوی از یک جمع تصور کنیم که برای اشاره به آن از "ما" استفاده کنیم (حتی اگر من بخواهم از "ما" استفاده کنم، معلوم نیست آنان بخواهند مرا در جمع خود بپذیرند و "ما" بگویند). یعنی، آن ایرانی کجا و این ایرانی کجا!؟ در حقیقت، بسیار محتمل است که ایرانیان معاصر چه از نظر اجتماعی و چه از نظر فرهنگی اشتراکات بسیار بیشتری با عراقیها، افغانستانیها، ترکیهایها، ارمنیها، آذربایجانیها، گرجیها داشته باشند تا با ایرانیان باستان.»
کریم علیزاده
این مطلب را قبلا منتشر کرده ام ولی این روزها باز مناسبت یافته و بازنشر میکنم.
«صحنهای که میخواهم به تصویر بکشم اقتباسی است ولی بسیار آشناست (حداقل برای انسانشناسان/باستانشناسان و تاریخدانان). هرچند آشنا، اما بسیاری از ما شاید دقت نکنیم که به چه راحتی خودمان را با گذشتگان وصل میکنیم، منتسب میکنیم یا حتی یکی میدانیم. تصور کنید که جلسه سخنرانیِ یک باستانشناس تمام شده و حالا بخش پرسش/پاسخ شروع شده است. این باستانشناس که متخصص یا علاقمند به دوران ساسانی و اوایل اسلامی است، سخنرانیاش را اینگونه به پایان میبرد که ..."اعراب مسلمان امپراتوری عظیم ساسانی را پی در پی شکست دادند و برای چندین قرن در ایران و بخشهای بزرگی از دنیای آن زمان حکمرانی کردند." در بخش پرسش/پاسخ، شرکتکنندهای از میان جمعیت بلند میشود تا سوالی بپرسد. شرکتکننده میگوید: "میدانم که ما از اعراب شکست خوردیم، اما سوال من این است که چطور و چرا اعراب با تعداد کمتر و بدون سازماندهی قوی در مقابل ارتش بسیار سازمانیافته امپراتوری ساسانی چنان به راحتی پیروز شدند؟" باستانشناس مکثی میکند و از شرکتکننده میپرسد: منظورتان چیست که "ما" از اعراب شکست خوردیم؟ شرکتکننده جواب میدهد: منظورم "ما" ایرانیهاست! من ایرانی هستم. باستانشناس میگوید: من هم ایرانی هستم، ولی "من" آنجا نبودم.
برای آن شرکتکننده "ما" در قلمرو هویت جمعی است و جایگاهی پرمعنی دارد که چه در بعد زمان (با گذر زمان) چه در بعد مکان (از مکانی به مکانی دیگر) تغییر نمیکند چون برای وی امری ثابت است و ثابت میماند. در نتیجه، برای وی و امثال ایشان ایرانیان امروز و ایرانیان باستان را به راحتی در جمعی به نام "ما" میتوان قرار داد و برایشان از ضمیر اول شخص جمع استفاده کرد. چیزی که در اینجا باید به آن توجه کرد این است که تفاوتها و تغییراتی که در 14 قرن گذشته پیش آمده همه و همه نادیده گرفته میشوند، از جمله تغییر دین و مذهب، تغییرات زبانی، تغییرات ژنتیکی و جمعیتی، و تغییرات عمیق فرهنگی/سیاسی که در چهارده قرن گذشته رخ داده است. اما برای باستانشناس، مسئله بسیار پیچیدهتر از اینهاست. بیشک، برای آن باستانشناس هم بلافاصله "ما" نمایشگر وجود احساس هویت جمعی است. اما برای وی روشنی و بدیهی بودن مفهوم و ضمیر "ما" با تردید و پرسش همراه است، بویژه آنجا که "من" یا اول شخص جمع مطرح میشود که مفهومی محدودتر و محدودکنندهتری است (یعنی میدانیم که هر کسی و به راحتی در جمع "ما" قرار نمیگیرد). باستانشناس با پیش کشیدن "من" "ما"ی شرکتکننده را زیرسوال برد و پیشفرضی که داشت را سست کرد. به عبارتی، من ممکن است خودم را ایرانی بدانم و یا هویتم را ایرانی بشناسانم، آنها (ایرانیان باستان) نیز ممکن است خودشان را 14 قرن پیش ایرانی میدانستند، اما فکر نمیکنم اگر من و آنها را در یک اتاق قرار بدهند به راحتی و هیچ تردیدی یکدیگر را عضوی از یک جمع تصور کنیم که برای اشاره به آن از "ما" استفاده کنیم (حتی اگر من بخواهم از "ما" استفاده کنم، معلوم نیست آنان بخواهند مرا در جمع خود بپذیرند و "ما" بگویند). یعنی، آن ایرانی کجا و این ایرانی کجا!؟ در حقیقت، بسیار محتمل است که ایرانیان معاصر چه از نظر اجتماعی و چه از نظر فرهنگی اشتراکات بسیار بیشتری با عراقیها، افغانستانیها، ترکیهایها، ارمنیها، آذربایجانیها، گرجیها داشته باشند تا با ایرانیان باستان.»
17.05.202509:58
معرفی کتاب
CALIBAN AND THE WITCH
مطالعهای تاریخی از زنان و بدن زنان، جادوگران و واقعهی شکار جادوگران (زنان)
CALIBAN AND THE WITCH
مطالعهای تاریخی از زنان و بدن زنان، جادوگران و واقعهی شکار جادوگران (زنان)


से पुनः पोस्ट किया:
بیگانه

17.05.202507:45
هر زندگی، یک نیروی کار بالقوهاست.
هر زندگی، یک مصرفکنندهی بالقوهاست.
زن و مرد مدرن، حق گرفتنش را از سیستم ندارند.
- لینک پست برای مطالعهی کامل
هر زندگی، یک مصرفکنندهی بالقوهاست.
زن و مرد مدرن، حق گرفتنش را از سیستم ندارند.
- لینک پست برای مطالعهی کامل






15.05.202516:08
مشکل و نقدهای مهندسی مفاهیم:
https://www.tandfonline.com/doi/full/10.1080/0020174X.2022.2028230#abstract
https://www.tandfonline.com/doi/full/10.1080/0020174X.2022.2028230#abstract
15.05.202516:06
چگونه میتوان مهندسی مفاهیم را مهندسی کرد؟
Conceptual engineering means to provide a method to assess and improve our concepts
working as cognitive devices. But conceptual engineering still lacks an account of what concepts
are (as cognitive devices) and of what engineering is (in the case of cognition). And without such
prior understanding of its subject matter, or so it is claimed here, conceptual engineering is bound
to remain useless, merely operating as a piecemeal approach, with no overall grip on its target
domain. The purpose of this programmatic paper is to overcome this knowledge gap by providing
some guidelines for developing the theories of concepts and of cognition that will ground the
systematic unified framework needed to effectively implement conceptual engineering as a widely
applicable method for the cognitive optimization of our conceptual devices.
Conceptual engineering means to provide a method to assess and improve our concepts
working as cognitive devices. But conceptual engineering still lacks an account of what concepts
are (as cognitive devices) and of what engineering is (in the case of cognition). And without such
prior understanding of its subject matter, or so it is claimed here, conceptual engineering is bound
to remain useless, merely operating as a piecemeal approach, with no overall grip on its target
domain. The purpose of this programmatic paper is to overcome this knowledge gap by providing
some guidelines for developing the theories of concepts and of cognition that will ground the
systematic unified framework needed to effectively implement conceptual engineering as a widely
applicable method for the cognitive optimization of our conceptual devices.
15.05.202516:05
چگونه مهندسی مفاهیم را میتوانیم پیش بگیریم و درک کنیم؟
https://compass.onlinelibrary.wiley.com/doi/10.1111/phc3.12879
https://compass.onlinelibrary.wiley.com/doi/10.1111/phc3.12879
15.05.202505:31
معرفی کتاب چرا اروپا جهان را فتح کرد؟
معرف
معرف




15.05.202505:31
14.05.202519:05
Mauss - The Gift.pdf
اگر علاقمندید اقتصاد رو درک کنید، این کتاب قدم بزرگی در این راهه.
اگر علاقمندید اقتصاد رو درک کنید، این کتاب قدم بزرگی در این راهه.
हटा दिया गया15.05.202507:24
14.05.202519:05
Mauss_Marcel_The_Gift_The_Form_and_Functions_of_Exchange_in_Archaic_Societies_1966.pdf
14.05.202519:05
معرفی کتاب:
هدیه: شکل و کارکرد تبادل در جوامع باستانی
نوشته مارسل موس
انسانشناس و جامعهشناس
هدیه: شکل و کارکرد تبادل در جوامع باستانی
نوشته مارسل موس
انسانشناس و جامعهشناس


14.05.202519:02
14.05.202509:44
#اطلاعرسانی
रिकॉर्ड
04.04.202518:57
18.4Kसदस्य11.05.202523:59
100उद्धरण सूचकांक11.05.202511:47
1.9Kप्रति पोस्ट औसत दृश्य11.05.202511:47
2.3Kप्रति विज्ञापन पोस्ट औसत दृश्य16.04.202514:53
8.92%ER11.05.202513:28
10.24%ERRअधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।