تحلیل هیبریدی بازار سرمایه
به امید آنکه آنانکه نباید باشند نباشند.
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verifiedTrust
Not trustedLocationІран
LanguageOther
Channel creation dateMay 10, 2025
Added to TGlist
Feb 23, 2025Records
27.04.202522:10
5KSubscribers22.02.202523:59
0Citation index17.03.202520:28
1.6KAverage views per post14.03.202519:47
1.2KAverage views per ad post21.04.202501:22
2.92%ER18.03.202520:28
32.90%ERRReposted from:
AiSegaro 👾
11.05.202503:43
🎬 ساخت ویدیو فقط با چند کلیک؟ با هوش مصنوعی دیگه رویاست نیست!
از نوشتن سناریو ✍️
تا طراحی عکس‌های ثابت 🎨
تبدیل عکس‌ها به ویدیو 🎞
اضافه کردن صدا 🎙
و هماهنگ‌سازی لب‌خوانی با تصویر 🤖🗣
در نهایت یه خروجی با کیفیت بالا تحویل می‌گیری 🎥✨
همه این مراحل فقط با کمک AI انجام میشه. آینده‌ی تولید محتوا همین حالاست!
#هوش_مصنوعی #ساخت_ویدیو #AI_Video #تولید_محتوا
📂 زیرنویس فارسی و انگلیسی چسبیده 📱
🎧 همراه با صدای اصلی
☯️ 💳 با حمایت (Donate) از من , محتوای بیشتری در اینده قرار میدهم , لینک دونیت (ریالی و کریپتو ) : donate.isega.ro
📌 برای دیدن قسمت‌های بعدی کانال رو دنبال کن:
📺🌐 @AiSegaro
🚀 هر روز یک قدم نزدیک‌تر به آینده‌ای هوشمند!
📤 بازنشر آزاد با ذکر منبع 🙏❤️
از نوشتن سناریو ✍️
تا طراحی عکس‌های ثابت 🎨
تبدیل عکس‌ها به ویدیو 🎞
اضافه کردن صدا 🎙
و هماهنگ‌سازی لب‌خوانی با تصویر 🤖🗣
در نهایت یه خروجی با کیفیت بالا تحویل می‌گیری 🎥✨
همه این مراحل فقط با کمک AI انجام میشه. آینده‌ی تولید محتوا همین حالاست!
#هوش_مصنوعی #ساخت_ویدیو #AI_Video #تولید_محتوا
📂 زیرنویس فارسی و انگلیسی چسبیده 📱
🎧 همراه با صدای اصلی
☯️ 💳 با حمایت (Donate) از من , محتوای بیشتری در اینده قرار میدهم , لینک دونیت (ریالی و کریپتو ) : donate.isega.ro
📌 برای دیدن قسمت‌های بعدی کانال رو دنبال کن:
📺🌐 @AiSegaro
🚀 هر روز یک قدم نزدیک‌تر به آینده‌ای هوشمند!
📤 بازنشر آزاد با ذکر منبع 🙏❤️
Reposted from:
بورس اتومات
07.05.202512:20
چرا قرار نیست تمامی تحلیل‌ها به مذاق بازار خوش آید؟
۷ نکته و یک پیشنهاد به مدیران صندوق‌های حمایتی بازار
بعضا در روزهایی که انتقادی نسبت به یک سهم و روند آن نوشته می‌شود بسیاری دلخور شده و بعضا آن را پای کینه‌های شخصی می‌گذارند. بر این اساس ذکر چند نکته کلیدی است.
۱- نگارنده شخصا تجربه‌های ناکامی در سرمایه‌گذاری بر اساس اطلاعات کم و غلط در سهام در گذشته دور داشته که بر این اساس به عنوان فعال این بازار بخشی از وظیفه خود می‌داند که در این خصوص نظرات خود را مطرح کند تا شاید از زیان‌های مشابه دیگر اشخاص جلوگیری کند.
۲- نگارنده در سال‌هایی که درباره بازار می‌نویسد به این موضوع باور پیدا کرده است که اگر شما فعال بازار هستید صرفا نباید خوبی آن را بگویید. وقتی تحلیلگران در رودروایسی یکدیگر فقط از سهام تعریف می‌کنند و در حالی‌که واقعیت چیز دیگری است بعد وقوع اتفاق تلخ و سقوط احتمالی سهام همه شروع می‌کنند که دیدید بورس تهران پیشبینی‌پذیر نیست و این تئوری توطئه مانع از توسعه بیشتر بازار در سالهای گذشته و جذب منابع عمومی شده است. اگر سهمی نمی‌ارزد و کسی تحلیل خود را مطرح می‌کند و اگر تحلیل درستی باشد از فاجعه‌ای مانند آنچه در سال ۹۹ رخ داد می‌تواند جلوگیری کند. فراموش نکنید بعد از رشدهای حبابی سال ۹۹ همین سهام ایران خودرو سقوط قیمت این سهم تا یک‌چهارم قیمت را شاهد بودیم.
۳- با تبادل نظرات کارایی اطلاعاتی بازار افزایش می‌یابد و این موضوع یکی از بهترین راه‌های یادگیری نگارنده بوده است. واقعا نگارنده باور قطعی بر درست بودن صد درصدی تمامی تحلیل‌ها نداد و صرفا بر اساس احتمال وقوع آن نکته مورد نظر را ارائه می‌دهد. برای مثال در خصوص سهام کالا نیز بارها با همین اخبار کنونی داغ شده است و پس از یک دوره هیجان در ادامه رکود و فرایش و زیان بر جا مانده است.
۴- همانطور که نگارنده حق خود می‌داند که نکات را با ذکر نفع یا عدم نفع شخصی از معاملات مطرح کند سایرین هم می‌توانند چنین موضعی داشته باشند؛ حالا با هر لحن و لفظی حتیی مستقیم به نگارنده. برای مثال در قبال حفاری تمامی این قصه‌های کنونی سال‌ها قبل هم مطرح بود ولی واقعا کیفیت سود فعلی حفاری بسیار پایین است و مقصر این موضوع نگارنده نیست. چند سال قبل هم بنا بر بهبود رویه بود و همچنان به نظر وضعیت همان است.
۵- در فضای نیمه دولتی بورس تهران که مالکیت عمده بنگاه‌ها در دستان دولت است بهتر است اگر حقیقتی وجود دارد همین حالا گفته شود. چند سال قبل وقتی از احتمال قطعی برق و ناترازی انرژی و اثر منفی آن بر شرکت‌ها گفته می‌شد بسیاری دلخور می‌شدند که چرا برخلاف بورس تهران حرف می‌زنید. الان مکافاتی به نام ناترازی انرژی چنان بر بورس تهران ضربه زده است که شاید هیچ عامل دیگری نمی‌توانست چنین کند. این موارد را در قبال نرخ خوراک پتروشیمی و سایر هم بارها تجربه کرده‌ایم. برخی واقعا همچنان پس از سال‌ها فعالیت در بورس فکر می‌کنند این سود آخر را می‌گیرند و از این بازار کوچ می‌کنند این نگاه کوتاه‌مدتی در برابر حاکمیت دولتی و نیمه دولتی شرکت‌های بورسی بیشترین ضربه را وارد کرده است.
۶- شاید باور این موضوع برای مخاطبان سخت باشد که آرزوی نگارنده بر این است که هیچ یک از نکات منفی و ریسک‌ها محقق نشود ولی واقعیت را که تا ابد نمی‌شود منکر شد و مخفی کرد. در همین ۱۳ سال گذشته چند مورد نیاز است از ضربات چنین نگاه اشتباهی و خودزنی در بورس تهران مطرح کنیم؟!
سال‌هاست گفته می‌شود قیمت‌گذاری دستوری صنعت خودرو و برق و مملکت را نابود می‌کند. همیشه عده‌ای هستند که می‌گویند نباید از بازار سهام بد گفت. الان بد گفته نشد با زیان چند صد هزار میلیارد تومانی ایران خودرو و قطعی برق مملکت و تولید و سایر موارد از این دست چه کنیم؟!
۷- طبیعی است باید گفته شود ایران خودرو شرکتی ورشکسته است تا شاید بعد از کلی کش و قوس مدیریت آن به بخش خصوصی داده شود که شااید چند سال دیگر احیا شود. از حال و روز خودروسازان نامدار جهان چقدر خبر دارید که حالا اینچنین سهام یک شرکت مانند ایران خودرو با این همه مشکلات و تلنبار هزینه می‌خرید؟ برای نگارنده خیلی طبیعی است که شاید ۴ سال دیگر ایران خودرو با مدیریت جدید و بدون دخالت دولت و با چاشنی شانس بتواند موفق شود و شاید آن زمان ارزش بازار فعلی قابل توجیه باشد.
۸- پیشنهاد دوستانه به مدیران زحمتکش صندوق‌های حمایتی بازار اینکه شما هر چه کنید به شما می‌تازند، ولی مراقب باشید اگر بحرانی مانند بحران سال ۹۹ در سهامی مانند ایران خودرو و سایپا رخ داد دوباره خود را غرق نکنید چون مشخص نیست چه ریسک‌هایی پیش رو است.
۷ نکته و یک پیشنهاد به مدیران صندوق‌های حمایتی بازار
بعضا در روزهایی که انتقادی نسبت به یک سهم و روند آن نوشته می‌شود بسیاری دلخور شده و بعضا آن را پای کینه‌های شخصی می‌گذارند. بر این اساس ذکر چند نکته کلیدی است.
۱- نگارنده شخصا تجربه‌های ناکامی در سرمایه‌گذاری بر اساس اطلاعات کم و غلط در سهام در گذشته دور داشته که بر این اساس به عنوان فعال این بازار بخشی از وظیفه خود می‌داند که در این خصوص نظرات خود را مطرح کند تا شاید از زیان‌های مشابه دیگر اشخاص جلوگیری کند.
۲- نگارنده در سال‌هایی که درباره بازار می‌نویسد به این موضوع باور پیدا کرده است که اگر شما فعال بازار هستید صرفا نباید خوبی آن را بگویید. وقتی تحلیلگران در رودروایسی یکدیگر فقط از سهام تعریف می‌کنند و در حالی‌که واقعیت چیز دیگری است بعد وقوع اتفاق تلخ و سقوط احتمالی سهام همه شروع می‌کنند که دیدید بورس تهران پیشبینی‌پذیر نیست و این تئوری توطئه مانع از توسعه بیشتر بازار در سالهای گذشته و جذب منابع عمومی شده است. اگر سهمی نمی‌ارزد و کسی تحلیل خود را مطرح می‌کند و اگر تحلیل درستی باشد از فاجعه‌ای مانند آنچه در سال ۹۹ رخ داد می‌تواند جلوگیری کند. فراموش نکنید بعد از رشدهای حبابی سال ۹۹ همین سهام ایران خودرو سقوط قیمت این سهم تا یک‌چهارم قیمت را شاهد بودیم.
۳- با تبادل نظرات کارایی اطلاعاتی بازار افزایش می‌یابد و این موضوع یکی از بهترین راه‌های یادگیری نگارنده بوده است. واقعا نگارنده باور قطعی بر درست بودن صد درصدی تمامی تحلیل‌ها نداد و صرفا بر اساس احتمال وقوع آن نکته مورد نظر را ارائه می‌دهد. برای مثال در خصوص سهام کالا نیز بارها با همین اخبار کنونی داغ شده است و پس از یک دوره هیجان در ادامه رکود و فرایش و زیان بر جا مانده است.
۴- همانطور که نگارنده حق خود می‌داند که نکات را با ذکر نفع یا عدم نفع شخصی از معاملات مطرح کند سایرین هم می‌توانند چنین موضعی داشته باشند؛ حالا با هر لحن و لفظی حتیی مستقیم به نگارنده. برای مثال در قبال حفاری تمامی این قصه‌های کنونی سال‌ها قبل هم مطرح بود ولی واقعا کیفیت سود فعلی حفاری بسیار پایین است و مقصر این موضوع نگارنده نیست. چند سال قبل هم بنا بر بهبود رویه بود و همچنان به نظر وضعیت همان است.
۵- در فضای نیمه دولتی بورس تهران که مالکیت عمده بنگاه‌ها در دستان دولت است بهتر است اگر حقیقتی وجود دارد همین حالا گفته شود. چند سال قبل وقتی از احتمال قطعی برق و ناترازی انرژی و اثر منفی آن بر شرکت‌ها گفته می‌شد بسیاری دلخور می‌شدند که چرا برخلاف بورس تهران حرف می‌زنید. الان مکافاتی به نام ناترازی انرژی چنان بر بورس تهران ضربه زده است که شاید هیچ عامل دیگری نمی‌توانست چنین کند. این موارد را در قبال نرخ خوراک پتروشیمی و سایر هم بارها تجربه کرده‌ایم. برخی واقعا همچنان پس از سال‌ها فعالیت در بورس فکر می‌کنند این سود آخر را می‌گیرند و از این بازار کوچ می‌کنند این نگاه کوتاه‌مدتی در برابر حاکمیت دولتی و نیمه دولتی شرکت‌های بورسی بیشترین ضربه را وارد کرده است.
۶- شاید باور این موضوع برای مخاطبان سخت باشد که آرزوی نگارنده بر این است که هیچ یک از نکات منفی و ریسک‌ها محقق نشود ولی واقعیت را که تا ابد نمی‌شود منکر شد و مخفی کرد. در همین ۱۳ سال گذشته چند مورد نیاز است از ضربات چنین نگاه اشتباهی و خودزنی در بورس تهران مطرح کنیم؟!
سال‌هاست گفته می‌شود قیمت‌گذاری دستوری صنعت خودرو و برق و مملکت را نابود می‌کند. همیشه عده‌ای هستند که می‌گویند نباید از بازار سهام بد گفت. الان بد گفته نشد با زیان چند صد هزار میلیارد تومانی ایران خودرو و قطعی برق مملکت و تولید و سایر موارد از این دست چه کنیم؟!
۷- طبیعی است باید گفته شود ایران خودرو شرکتی ورشکسته است تا شاید بعد از کلی کش و قوس مدیریت آن به بخش خصوصی داده شود که شااید چند سال دیگر احیا شود. از حال و روز خودروسازان نامدار جهان چقدر خبر دارید که حالا اینچنین سهام یک شرکت مانند ایران خودرو با این همه مشکلات و تلنبار هزینه می‌خرید؟ برای نگارنده خیلی طبیعی است که شاید ۴ سال دیگر ایران خودرو با مدیریت جدید و بدون دخالت دولت و با چاشنی شانس بتواند موفق شود و شاید آن زمان ارزش بازار فعلی قابل توجیه باشد.
۸- پیشنهاد دوستانه به مدیران زحمتکش صندوق‌های حمایتی بازار اینکه شما هر چه کنید به شما می‌تازند، ولی مراقب باشید اگر بحرانی مانند بحران سال ۹۹ در سهامی مانند ایران خودرو و سایپا رخ داد دوباره خود را غرق نکنید چون مشخص نیست چه ریسک‌هایی پیش رو است.
Reposted from:
یادداشت‌های توسعه - فاطمه‌نجفی
24.04.202506:26
در چه شرایطی سید علی مدنی‌زاده گزینه‌ی مناسبی برای وزارت اقتصاد خواهد بود؟
اجازه دهید ابتدا نگاهی بیندازیم به تاریخ و دو نمونه از موفق‌ترین مجموعه اصلاحات اقتصادی در جهان بیندازیم:
• اصلاحات اقتصادی کمال درویش در ترکیه (۲۰۰۱)
• اصلاحات اقتصادی مانموهان سینگ در هند (۱۹۹۱)
در هر دو کشور، بحران اقتصادی ساختاری به‌وجود آمده بود که نیازمند تغییر پارادایم در سیاست‌گذاری اقتصادی بود. این اصلاحات شامل حرکت به‌سمت اقتصاد بازارمحور، اصلاح نظام پولی و بانکی، بهبود ساختار مدیریت مالیه عمومی، و اتخاذ رویکردی برون‌نگر در تجارت و رشد اقتصادی بود.
اما چیزی که این اصلاحات را ممکن کرد، پذیرش اجتماعی آن‌ها در سایه‌ی یک چشم‌انداز روشن سیاسی برای پیوستن به اقتصاد جهانی بود؛ مردم حاضر به پذیرش هزینه‌های این اصلاحات شدند، چون افق روشنی پیش رویشان قرار داشت.
📘 قصه‌ی ترکیه:
در سال ۲۰۰۱، ترکیه دچار بحرانی شدید در نظام بانکی و مالی شد. دلایل بحران شامل کسری بودجه بالا، سیاست‌های پولی ناکارآمد، فساد ساختاری، و نبود شفافیت بود. نرخ تورم به بالای ۶۸٪، نرخ بهره به ۱۲۰٪ و تولید ناخالص داخلی تقریباً ۱۰٪ کاهش یافت. در چنین شرایطی، دولت وقت کمال درویش، اقتصاددان برجسته و معاون پیشین بانک جهانی را به عنوان وزیر اقتصاد منصوب کرد.
او با برنامه‌ای ساختارمند وارد شد که در دو بُعد قابل تحلیل است:
📌 بعد اول: ماهیت اقتصادی اصلاحات
• تثبیت نرخ ارز و حذف نرخ‌های چندگانه
• استقلال بانک مرکزی
• اصلاح نظام بانکی و بستن بانک‌های ورشکسته
• اصلاح بودجه و کاهش هزینه‌های جاری دولت
• آغاز خصوصی‌سازی در مقیاس واقعی
• اصلاحات نظارتی و شفافیت مالی
• جذب سرمایه‌گذاری خارجی
📌 بعد دوم: تغییر پارادایم و پذیرش اجتماعی
این اصلاحات با امید به پیوستن به اتحادیه اروپا همراه بود. جامعه ترکیه، اصلاحات دردناک اقتصادی را به‌عنوان بخشی از این مسیر بزرگ و معتبر پذیرفت. در واقع سیاست اقتصادی جدید، بخشی از یک پارادایم سیاسی بزرگ‌تر بود.
📗 قصه‌ی هند:
بین سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱، همزمان با فروپاشی بلوک شرق، بحران‌های متعددی اقتصاد هند را فرا گرفت. جنگ خلیج فارس، وابستگی به ارزهای خارجی، و بی‌ثباتی سیاسی (سه دولت در سه سال) باعث افت شدید رتبه اعتباری و خروج سرمایه‌ها شد. دولت هند حتی مجبور شد ۶۷ تن طلا را برای دریافت وام ۲.۲ میلیارد دلاری از IMF به لندن ارسال کند.
در این شرایط، مانموهان سینگ با حمایت نخست‌وزیر ناراسیما رائو اصلاحاتی گسترده را آغاز کرد:
📌 بعد اول: اصلاحات ساختاری
• آزادسازی تجارت خارجی
• حذف کنترل ارز و تثبیت نرخ
• کاهش مداخله دولت در قیمت‌گذاری
• خصوصی‌سازی بنگاه‌های دولتی
• جذب سرمایه‌گذاری خارجی
📌 بعد دوم: پذیرش اجتماعی
اصلاحات با امید به پیوستن به اقتصاد جهانی و تبدیل هند به یک قدرت اقتصادی رقابتی همراه بود. همین افق روشن باعث شد مردم و نخبگان از اصلاحات حمایت کنند.
📌 پشتوانه نظری
• تأثیر اندیشه‌های مکتب شیکاگو
• نقش فکری افرادی چون جگدیش بهاگواتی و آرویند پانگاریا
در هند و ترکیه (و کشورهای مشابه دهه ۹۰ میلادی)، تغییر پارادایم سیاسی و اقتصادی نقش محوری داشت. مثلاً در ترکیه، پایان دادن به نظام چندنرخی ارز نه به عنوان نشانه ضعف دولت، بلکه به عنوان حرکتی در مسیر استانداردهای اتحادیه اروپا درک شد. یعنی مردم اصلاحات اقتصادی را هزینه‌ی طبیعی یک پارادایم سیاسی بزرگ‌تر می‌دانستند.
در همه این موارد، سیاست‌گذار اقتصادی باید ترجمان فنی و آکادمیک این تغییر پارادایم باشد. کسی که فهم نظری و تجربه عملی کافی برای مدیریت تغییرات ساختاری داشته باشد.
در ایران امروز، سه بحران اصلی ساختاری داریم که وزارت اقتصاد، سازمان برنامه و بانک مرکزی مسولیت مستقیم حل و فصلشون را دارند:
1. بحران بانکی
2. بحران مدیریت مالیه عمومی
3. بحران صندوق‌های بازنشستگی
حل این مسائل نیازمند اصلاحات ساختاری است. اما این اصلاحات فقط وقتی امکان‌پذیرند که جامعه یک افق سیاسی روشن جلوی خود ببیند. امروز رفع تحریم‌ها می‌تواند آن افق سیاسی (یا «بعد دوم») باشد.
به شرطی که:
• مانند تجربه دولت روحانی، پنجره‌های کوچک باز شده صرفاً صرف کنترل نرخ ارز نشود. و سیاستمدار خود را از مشورت با تکنوکرات‌ها بی‌نیاز نبیند.
تکنوکرات‌های قابلی مانند سید علی مدنی‌زاده می‌توانند در قامت کمال درویش، مانموهان سینگ یا راجان ظاهر شوند، اما به شرطی که نقش خود را به عنوان تکنوکراتی تمام‌عیار در یک پارادایم جدید سیاسی ایفا کنند. اگر این شرط فراهم نباشد، بهتر است یک بروکرات کهنه‌کار یا اقتصاددان محافظه‌کارسیّاس خوشنام بیاید و فقط این ماشین فرسوده را تا سه سال آینده، بدون ریسک و تغییر پارادیم با روغنکاری مستمر، به خط پایان برساند.
اجازه دهید ابتدا نگاهی بیندازیم به تاریخ و دو نمونه از موفق‌ترین مجموعه اصلاحات اقتصادی در جهان بیندازیم:
• اصلاحات اقتصادی کمال درویش در ترکیه (۲۰۰۱)
• اصلاحات اقتصادی مانموهان سینگ در هند (۱۹۹۱)
در هر دو کشور، بحران اقتصادی ساختاری به‌وجود آمده بود که نیازمند تغییر پارادایم در سیاست‌گذاری اقتصادی بود. این اصلاحات شامل حرکت به‌سمت اقتصاد بازارمحور، اصلاح نظام پولی و بانکی، بهبود ساختار مدیریت مالیه عمومی، و اتخاذ رویکردی برون‌نگر در تجارت و رشد اقتصادی بود.
اما چیزی که این اصلاحات را ممکن کرد، پذیرش اجتماعی آن‌ها در سایه‌ی یک چشم‌انداز روشن سیاسی برای پیوستن به اقتصاد جهانی بود؛ مردم حاضر به پذیرش هزینه‌های این اصلاحات شدند، چون افق روشنی پیش رویشان قرار داشت.
📘 قصه‌ی ترکیه:
در سال ۲۰۰۱، ترکیه دچار بحرانی شدید در نظام بانکی و مالی شد. دلایل بحران شامل کسری بودجه بالا، سیاست‌های پولی ناکارآمد، فساد ساختاری، و نبود شفافیت بود. نرخ تورم به بالای ۶۸٪، نرخ بهره به ۱۲۰٪ و تولید ناخالص داخلی تقریباً ۱۰٪ کاهش یافت. در چنین شرایطی، دولت وقت کمال درویش، اقتصاددان برجسته و معاون پیشین بانک جهانی را به عنوان وزیر اقتصاد منصوب کرد.
او با برنامه‌ای ساختارمند وارد شد که در دو بُعد قابل تحلیل است:
📌 بعد اول: ماهیت اقتصادی اصلاحات
• تثبیت نرخ ارز و حذف نرخ‌های چندگانه
• استقلال بانک مرکزی
• اصلاح نظام بانکی و بستن بانک‌های ورشکسته
• اصلاح بودجه و کاهش هزینه‌های جاری دولت
• آغاز خصوصی‌سازی در مقیاس واقعی
• اصلاحات نظارتی و شفافیت مالی
• جذب سرمایه‌گذاری خارجی
📌 بعد دوم: تغییر پارادایم و پذیرش اجتماعی
این اصلاحات با امید به پیوستن به اتحادیه اروپا همراه بود. جامعه ترکیه، اصلاحات دردناک اقتصادی را به‌عنوان بخشی از این مسیر بزرگ و معتبر پذیرفت. در واقع سیاست اقتصادی جدید، بخشی از یک پارادایم سیاسی بزرگ‌تر بود.
📗 قصه‌ی هند:
بین سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱، همزمان با فروپاشی بلوک شرق، بحران‌های متعددی اقتصاد هند را فرا گرفت. جنگ خلیج فارس، وابستگی به ارزهای خارجی، و بی‌ثباتی سیاسی (سه دولت در سه سال) باعث افت شدید رتبه اعتباری و خروج سرمایه‌ها شد. دولت هند حتی مجبور شد ۶۷ تن طلا را برای دریافت وام ۲.۲ میلیارد دلاری از IMF به لندن ارسال کند.
در این شرایط، مانموهان سینگ با حمایت نخست‌وزیر ناراسیما رائو اصلاحاتی گسترده را آغاز کرد:
📌 بعد اول: اصلاحات ساختاری
• آزادسازی تجارت خارجی
• حذف کنترل ارز و تثبیت نرخ
• کاهش مداخله دولت در قیمت‌گذاری
• خصوصی‌سازی بنگاه‌های دولتی
• جذب سرمایه‌گذاری خارجی
📌 بعد دوم: پذیرش اجتماعی
اصلاحات با امید به پیوستن به اقتصاد جهانی و تبدیل هند به یک قدرت اقتصادی رقابتی همراه بود. همین افق روشن باعث شد مردم و نخبگان از اصلاحات حمایت کنند.
📌 پشتوانه نظری
• تأثیر اندیشه‌های مکتب شیکاگو
• نقش فکری افرادی چون جگدیش بهاگواتی و آرویند پانگاریا
در هند و ترکیه (و کشورهای مشابه دهه ۹۰ میلادی)، تغییر پارادایم سیاسی و اقتصادی نقش محوری داشت. مثلاً در ترکیه، پایان دادن به نظام چندنرخی ارز نه به عنوان نشانه ضعف دولت، بلکه به عنوان حرکتی در مسیر استانداردهای اتحادیه اروپا درک شد. یعنی مردم اصلاحات اقتصادی را هزینه‌ی طبیعی یک پارادایم سیاسی بزرگ‌تر می‌دانستند.
در همه این موارد، سیاست‌گذار اقتصادی باید ترجمان فنی و آکادمیک این تغییر پارادایم باشد. کسی که فهم نظری و تجربه عملی کافی برای مدیریت تغییرات ساختاری داشته باشد.
در ایران امروز، سه بحران اصلی ساختاری داریم که وزارت اقتصاد، سازمان برنامه و بانک مرکزی مسولیت مستقیم حل و فصلشون را دارند:
1. بحران بانکی
2. بحران مدیریت مالیه عمومی
3. بحران صندوق‌های بازنشستگی
حل این مسائل نیازمند اصلاحات ساختاری است. اما این اصلاحات فقط وقتی امکان‌پذیرند که جامعه یک افق سیاسی روشن جلوی خود ببیند. امروز رفع تحریم‌ها می‌تواند آن افق سیاسی (یا «بعد دوم») باشد.
به شرطی که:
• مانند تجربه دولت روحانی، پنجره‌های کوچک باز شده صرفاً صرف کنترل نرخ ارز نشود. و سیاستمدار خود را از مشورت با تکنوکرات‌ها بی‌نیاز نبیند.
تکنوکرات‌های قابلی مانند سید علی مدنی‌زاده می‌توانند در قامت کمال درویش، مانموهان سینگ یا راجان ظاهر شوند، اما به شرطی که نقش خود را به عنوان تکنوکراتی تمام‌عیار در یک پارادایم جدید سیاسی ایفا کنند. اگر این شرط فراهم نباشد، بهتر است یک بروکرات کهنه‌کار یا اقتصاددان محافظه‌کارسیّاس خوشنام بیاید و فقط این ماشین فرسوده را تا سه سال آینده، بدون ریسک و تغییر پارادیم با روغنکاری مستمر، به خط پایان برساند.
Reposted from:
یادداشت های تحلیلی دلجویی
11.05.202506:23
👆
#شستا با نرخ خوراک پالایشی ها صف فروش میکنن با تخفیف خوراک در حالکیه پالایشی ها صف خرید سنگین بستن بازم منفی معامله میشه!!!
دیگه اینکه مالک بروزترین پالایشگاه کشوره و مارکتش کمی بیشتر از #شپنا ۲۲۰ همتی است بماند!!!
@hdeljouee
#شستا با نرخ خوراک پالایشی ها صف فروش میکنن با تخفیف خوراک در حالکیه پالایشی ها صف خرید سنگین بستن بازم منفی معامله میشه!!!
دیگه اینکه مالک بروزترین پالایشگاه کشوره و مارکتش کمی بیشتر از #شپنا ۲۲۰ همتی است بماند!!!
@hdeljouee
Reposted from:
اقتصاد امروز « بازار سرمایه »
13.05.202513:16
#سیمرغ
🐣قیمت جدید مرغ زنده و گوشت مرغ منجمد اعلام شد
🐣قیمت خرید مرغ زنده درب مرغداری ۶۵۰ هزار ریال و قیمت خرید گوشت مرغ منجمد آماده طبخ (شیرینگ پک تحویل درب سردخانه شرکت) ۹۸۰ هزار ریال به ازای هر کیلوگرم تعیین شده است.
🔷✍ افزایش حاشیه سود شرکت #سیمرغ
🐣قیمت جدید مرغ زنده و گوشت مرغ منجمد اعلام شد
🐣قیمت خرید مرغ زنده درب مرغداری ۶۵۰ هزار ریال و قیمت خرید گوشت مرغ منجمد آماده طبخ (شیرینگ پک تحویل درب سردخانه شرکت) ۹۸۰ هزار ریال به ازای هر کیلوگرم تعیین شده است.
🔷✍ افزایش حاشیه سود شرکت #سیمرغ
Log in to unlock more functionality.