07.04.202514:10
اخیراً، بعضی از محققان کوشش کرده اند تمایلات تبهکارانه را با گروه خاصی از کروموزمها در توارث ژنتیکی مربوط سازند ادعا شده است که تبهکاران به ویژه آنها که مرتکب جرایم خشن گردیده اند، شامل تعداد نسبتاً زیادی از افرادی بوده اند که یک کروموزوم Y اضافی داشتند. برخی مطالعات در زندانهایی که دارای حداکثر شرایط امنیتی بوده اند نشان داد که یک نفر از هر صد نفر زندانیان مرد دارای نابهنجاری بودند در مقایسه با یک نفر در هر هزار نفر در کل جمعیت. اما تحقیقات بعدی در این موارد نتایج غیر قطعی و متناقضی را نشان داد. بررسی کنندگان به زودی دریافتند که این یافته های ناهمساز ناشی از اندازه کوچک نمونه های مورد پژوهش بودند تحقیق روی نمونه های بزرگ جمعیت نشان داد که احتمال ارتباط مردان XYY در تبهکاریهای خشن بیشتر از مردان XY نیست.(Mednick et al., 1982)
احتمال دارد که برخی عوامل زیستی تأثیری جزئی بر بعضی انواع جرم داشته باشند. برای مثال، بعضی افراد ممکن است ساختمان ژنتیکی ای داشته باشند که آنها را در جهت تحریک پذیری و پرخاشگری متمایل سازد. این امر میتواند در بعضی از زمینه ها و در جرایم حمله به دیگران منعکس شود. با وجود این هیچ گونه مدارک قطعی مبنی بر این که ویژگیهای شخصیت به این طریق به ارث می رسد وجود ندارد، و اگر هم چنین بود ارتباط آنها با تبهکاری حداکثر ارتباطی ناچیز بود.
📓جامعه شناسی | آنتونی گیدنز ص۱۵۵
⬜️ @asre_roshangary
احتمال دارد که برخی عوامل زیستی تأثیری جزئی بر بعضی انواع جرم داشته باشند. برای مثال، بعضی افراد ممکن است ساختمان ژنتیکی ای داشته باشند که آنها را در جهت تحریک پذیری و پرخاشگری متمایل سازد. این امر میتواند در بعضی از زمینه ها و در جرایم حمله به دیگران منعکس شود. با وجود این هیچ گونه مدارک قطعی مبنی بر این که ویژگیهای شخصیت به این طریق به ارث می رسد وجود ندارد، و اگر هم چنین بود ارتباط آنها با تبهکاری حداکثر ارتباطی ناچیز بود.
📓جامعه شناسی | آنتونی گیدنز ص۱۵۵
⬜️ @asre_roshangary
05.04.202510:14
مرد متمایل به تغییر است در حالی که عشقِ زن پس از انتخاب به طور مداوم افزایش می یابد. دلیلش این است که طبیعت به دنبال "بقای نوع" است و نتیجتاً به دنبال گسترش هر چه بیشتر آن به همین دلیل است که مرد به سایر زنان متمایل است و حال آنکه زن همواره به یک مرد بسنده میکند؛ زیرا طبیعت ناخودآگاه زن را به مراقبت از حامی و محافظ نسل بعد وا می دارد. به همین دلیل پایبندی در ازدواج برای مرد چیزی مصنوعی است و برای زن چیزی طبیعی. بنابراین بی وفایی زن با توجه به نتایج بیرونی آن، و با
توجه به تصنع درونی اش بسیار نابخشودنی تر از بی وفایی مرد است.
✅جهان و تاملات فیلسوف | آرتور شوپنهاور ص۳۱
••••••☆☆☆••••••
به همین ترتیب انتظار میرود ماده بیش از نر برای بچه ها سرمایه گذاری کند، نه فقط در بدو امر بلکه در سراسر دوران رشد به این ترتیب، برای مثال در پستانداران این ماده است که جنین را در بدن خود میپرورد، شیر درست میکند که بچه بعد از به دنیا آمدن بخورد و زحمت بزرگ کردن او را به گردن میگیرد. ماده مورد بهره برداری واقع میشود و از نظر تکاملی بنیان این سوء استفاده بر این واقعیت بنا شده که تخمک از اسپرم درشت تر است. البته در گونه های زیادی پدر سخت کار میکند و با مهربانی و بردباری از بچه مراقبت می کند با این حال باید این انتظار را داشت که به طور معمول فشاری روی نرهاست که برای هر بچه کمی کمتر مایه بگذارند و سعی کنند از ماده های دیگر بچه های دیگری داشته باشند منظورم این است که ژنی در خزانه ی ژنی موفق به حساب می آید که در او این تمایل باشد که بگوید «بدن، اگر نر هستی کمی زودتر از اینکه آلل رقیب من مجبورت کند جفت خود را رها کن و دنبال ماده دیگری برو.»دامنه ی این فشار تکاملی در گونه های مختلف بسیار متفاوت است.
✅ژن خودخواه | ریچارد داوکینز ص ۲۱۹
💎@asre_roshangary
توجه به تصنع درونی اش بسیار نابخشودنی تر از بی وفایی مرد است.
✅جهان و تاملات فیلسوف | آرتور شوپنهاور ص۳۱
••••••☆☆☆••••••
به همین ترتیب انتظار میرود ماده بیش از نر برای بچه ها سرمایه گذاری کند، نه فقط در بدو امر بلکه در سراسر دوران رشد به این ترتیب، برای مثال در پستانداران این ماده است که جنین را در بدن خود میپرورد، شیر درست میکند که بچه بعد از به دنیا آمدن بخورد و زحمت بزرگ کردن او را به گردن میگیرد. ماده مورد بهره برداری واقع میشود و از نظر تکاملی بنیان این سوء استفاده بر این واقعیت بنا شده که تخمک از اسپرم درشت تر است. البته در گونه های زیادی پدر سخت کار میکند و با مهربانی و بردباری از بچه مراقبت می کند با این حال باید این انتظار را داشت که به طور معمول فشاری روی نرهاست که برای هر بچه کمی کمتر مایه بگذارند و سعی کنند از ماده های دیگر بچه های دیگری داشته باشند منظورم این است که ژنی در خزانه ی ژنی موفق به حساب می آید که در او این تمایل باشد که بگوید «بدن، اگر نر هستی کمی زودتر از اینکه آلل رقیب من مجبورت کند جفت خود را رها کن و دنبال ماده دیگری برو.»دامنه ی این فشار تکاملی در گونه های مختلف بسیار متفاوت است.
✅ژن خودخواه | ریچارد داوکینز ص ۲۱۹
💎@asre_roshangary


22.03.202510:50
همین خرافات است که کله آدمیزاد را در دوره های گوناگون تاریخی قدم به قدم راهنمایی کرده تعصبها، فداکاریها، امیدها و ترسها را در بشر تولید نموده است و بزرگترین و قدیمیترین دلداری دهنده آدمیزاد بشمار می آید و هنوز هم در نزد مردمان وحشی و متمدن در اغلب وظایف زندگی دخالت تام دارد چون بشر از همه چیز می تواند چشم بپوشد مگر از خرافات و اعتقادات خودش به قول یکی از دانشمندان 《انسان یک جانور خرافات پرست》است. و هرگاه تحقیقات و کاوش مفصل تری راجع به این گونه افکار بنماییم به حقیقت این مطلب پی خواهیم برد ولی این کار از موضوع ما خارج است.
در موضوع اعتقادات بشر برای راهنمایی خودش به عقل اتکا نمیکند ولی بواسطه میل و احتیاجی که به دانستن علت وجود اشیا دارد به قلب و احساسات و قوه تصور خودش پناهنده می شود. فیلسوف سرشناس ارنست هگل در خصوص پیدایش خرافات و افسانه ها نزد اقوام اولیه بشر معتقد است که مبدأ و اصول آنها همه از یک احتیاج طبیعی ناشی میشود که به صورت اصل علت و معلول در قوانین عقلانی بروز کرده و به خصوص این خرافات در اثر حوادث طبیعی مانند رعد و برق ،زمین لرزه خسوف و کسوف و غیره که تولید ترس یا تهدید خطری را مینماید ایجاد میشود لزوم وجود این حوادث طبیعی که محکوم قانون علت و معلول است نزد مردمان اولیه ثابت شده و میرساند که آنها این خاصیت را از نیاکان خودشان میمونهای بزرگ، به ارث برده اند؛ چنانکه در نزد سایر جانوران ذوفقار(مهره دار) نیز دیده میشود. مثلاً یک سگ وقتی که در مهتاب عوعو میکند و یا اینکه صدای زنگی را میشنود و تکان خوردن چکش میان آنرا میبیند و یا اهتزاز بیرقی را در اثر وزش باد مشاهده میکند؛ از این آثار نه تنها حس ترس به او دست میدهد بلکه یک احتیاج مبهمی در او تولید میشود که علت این حوادث و آثار مجهول را پیدا بکند،یک قسمت از پایه مذهب را در نزد مردمان ابتدایی مخصوصاً درین خرافات که بازمانده افکار موروثی اجداد میمون آنهاست باید جستجو کرد و قسمت دیگرش مربوط میشود به نیایش اجداد و احتیاجات مختلف روح و آداب و رسومی که به آنها خوی گرفته اند.
📚نیرنگستان _ دیباچه ص ۶ | صادق هدایت
🦉@asre_roshangary
در موضوع اعتقادات بشر برای راهنمایی خودش به عقل اتکا نمیکند ولی بواسطه میل و احتیاجی که به دانستن علت وجود اشیا دارد به قلب و احساسات و قوه تصور خودش پناهنده می شود. فیلسوف سرشناس ارنست هگل در خصوص پیدایش خرافات و افسانه ها نزد اقوام اولیه بشر معتقد است که مبدأ و اصول آنها همه از یک احتیاج طبیعی ناشی میشود که به صورت اصل علت و معلول در قوانین عقلانی بروز کرده و به خصوص این خرافات در اثر حوادث طبیعی مانند رعد و برق ،زمین لرزه خسوف و کسوف و غیره که تولید ترس یا تهدید خطری را مینماید ایجاد میشود لزوم وجود این حوادث طبیعی که محکوم قانون علت و معلول است نزد مردمان اولیه ثابت شده و میرساند که آنها این خاصیت را از نیاکان خودشان میمونهای بزرگ، به ارث برده اند؛ چنانکه در نزد سایر جانوران ذوفقار(مهره دار) نیز دیده میشود. مثلاً یک سگ وقتی که در مهتاب عوعو میکند و یا اینکه صدای زنگی را میشنود و تکان خوردن چکش میان آنرا میبیند و یا اهتزاز بیرقی را در اثر وزش باد مشاهده میکند؛ از این آثار نه تنها حس ترس به او دست میدهد بلکه یک احتیاج مبهمی در او تولید میشود که علت این حوادث و آثار مجهول را پیدا بکند،یک قسمت از پایه مذهب را در نزد مردمان ابتدایی مخصوصاً درین خرافات که بازمانده افکار موروثی اجداد میمون آنهاست باید جستجو کرد و قسمت دیگرش مربوط میشود به نیایش اجداد و احتیاجات مختلف روح و آداب و رسومی که به آنها خوی گرفته اند.
📚نیرنگستان _ دیباچه ص ۶ | صادق هدایت
🦉@asre_roshangary
18.03.202512:33
▪︎چهارشنبه سوری🔥
[بخش دوم/پیشینه]
به گفته ابراهیم پورداود ضیافت چهارشنبه سوری از یک جشن زرتشتی به نام همسپثمیدیه
همسپتمدم[(Hamaspathmaêdayah]
مشتق شده که بعد از اصلاح گاه شماری توسط اردشیر اول (سلطنت ،۲۲۴-۲۴۰) شش روز قبل از نوروز برگزار می شد. درست همانند رسم پریدن از روی آتش انتخاب چهارشنبه و نحس پنداشتن این روز باید ریشه در دوران غلبه اسلام بر ایران داشته باشد. به نظر میرسد آخرین چهارشنبه سال به علت یک خرافات عربی مبنی بر نحس بودن روز چهارشنبه انتخاب شده است ظاهراً این اعتقاد در طول دو قرن اول اسلامی میان ایرانیان رواج یافت از سوی دیگر کاربرد آتش هنگام جشن و ضیافت سابقه ای بسیار طولانی در ایران دارد. [ابوبکر محمد بن زکریا] نرشخی به یک رسم قدیمی در زمان سامانیان اشاره میکند که آتش بزرگی را در غروب روز آخر سال بر می افروختند او از این غروب به نام «شبِ سوری» (شب سرخ/ شب ضیافت) یاد کرده است اما از آیین های خاصی که بعدها به چهارشنبه سوری پیوند خوردند حرفی نمی زند عامه مردم بخصوص مردم خراسان ریشه های آیین های مربوط به آتش در جشن چهارشنبه سوری را به مختار ابن ابو عبید ثقفی رهبر قیام شیعه در سال ۶۶ق ۶۸۵ در کوفه، نسبت میدهند به غلط چنین تصور می شود که مختار در روز چهارشنبه قیام کرد (در حالی که قیام مختار در ۱۴ ربیع الاول سال ۶۶ هجری مصادف با ۲۰ اکتبر ۶۸۵ اتفاق افتاد) و به پیروانش دستور داد بر بام خانه هایشان آتش بیفروزنده برخی دیگر معتقدند این آتشها به مناسبت پیروزی مختار بر قاتلان امام حسین بن علی و همراهانش در سال ۶۱ق ۶۸۰ در کربلا برافروخته شدند. اما این نظر با مدارک تاریخی همخوانی ندارد. همچنین گزارش شده است که ابومسلم به نشانه آغاز قیام خود از پیروانش خواسته بود که بر بام خانه هایشان آتش بیفروزند به گفته ابوریحان بیرونی هرمز اول پادشاه ساسانی (۲۷۰-۲۷۱) دستور داد روز نوروز بر بلندترین مکانها آتش بیفروزند زیرا معتقد بود که باید عناصر ناسالم را در هوا بزدایند همچنین ممکن است آیین آتش، صورت تحول یافته جشن سده زرتشتی باشد؛ جشن سده یک ضیافت زمستانی بود که با شادی و هیجانی زیاد در شب ۱۱ام بهمن با برافروختن آتشهایی بزرگ در دشتهایی فراخ و بر فراز تپه ها برگزار میشد بیرونی نقل میکند که پارسهای باستان در این جشن خانه هایشان را برای دفع چشم بد ضد عفونی میکردند و پس از آن پادشاهان عمل برافروختن آتش هایی بزرگ در ضیافتها را اقتباس کردند.
رسم چهارشنبه سوری علیرغم اعتراضهای فقهای راست کیش در دوران اسلامی نیز ادامه پیدا کرد و تقریباً در تمام شهرها و روستاهای ایران فراگیر شد. رسومی که هم اکنون در سرتاسر ایران رایج است برای چندین قرن به طور گسترده اجرا می شد؛ دوره ای که متخصصان دینی اسلام (فقها) که خود پیشینه از زرتشتیان داشتند به اندازه کافی پر نفوذ بودند تا در برابر مجازات شدید شرکت کنندگان مراسم چهارشنبه سوری ایستادگی کنند؛ مراسمی که به جای چهارشنبه آخر سال شمسی چهارشنبه آخر ماه قمری صفر برگزار میشد چهارشنبه ای که نحس و شوم بود و تا امروز نیز هست. به گفته [ رابرت] بینینگ" در شیراز چهارشنبه سوری نام آخرین چهارشنبه ماه صفر بود، در اصفهان که سابقا پایتخت صفویه و جایگاه فقهایی چون محمد باقر مجلسی (۱۳۰۷- ۱۱۱۰ق / ۱۶۲۷-۱۶۹۸) بود برخی مردم هم چهارشنبه سوری و هم چهارشنبه ماه صفر را جشن می گرفتند در تبریز و اورمیه سه چهارشنبه آخر سال( توز چارشنبه، کول چارشنبه و کول چارشنبه در اردبیل؛ یالانچی چارشنبه، خبرچی چارشنبه و آخر چارشنبه در اورمیه) و در بزرگ آباد روستایی نزدیک اورمیه چهار چهارشنبه آخر سال (مشتلقچی چارشنبه،کوله چارشنبه قره چارشنبه و آخر چارشنبه) جشن گرفته می شود پس از انقلاب ۱۳۵۷ش/ ۱۹۷۸ - ۱۹۷۹، دولت به مدت دو سال جشن چهارشنبه سوری را ممنوع کرد چرا که آن را یادگار پرستش آتش تلقی میکرد ولی مردم همچنان بر برافرختن آتش اصرار ورزیدند و سرانجام مقامات دولتی با این قضیه کنار آمدند.
امروزه با برگزاری مراسم چهارشنبه سوری مدارا میشود.
📚نوروز | منوچهر کاشف و علی اکبر سعیدی سیرجانی، ۱۳۹۸، "چهارشنبه سوری"، ترجمه ساجده عقیلی گرگانی، نوروز در دانشنامه ایرانیکا، تهران: فرهامه. ص۱۲۰
☄️@asre_roshangary
[بخش دوم/پیشینه]
به گفته ابراهیم پورداود ضیافت چهارشنبه سوری از یک جشن زرتشتی به نام همسپثمیدیه
همسپتمدم[(Hamaspathmaêdayah]
مشتق شده که بعد از اصلاح گاه شماری توسط اردشیر اول (سلطنت ،۲۲۴-۲۴۰) شش روز قبل از نوروز برگزار می شد. درست همانند رسم پریدن از روی آتش انتخاب چهارشنبه و نحس پنداشتن این روز باید ریشه در دوران غلبه اسلام بر ایران داشته باشد. به نظر میرسد آخرین چهارشنبه سال به علت یک خرافات عربی مبنی بر نحس بودن روز چهارشنبه انتخاب شده است ظاهراً این اعتقاد در طول دو قرن اول اسلامی میان ایرانیان رواج یافت از سوی دیگر کاربرد آتش هنگام جشن و ضیافت سابقه ای بسیار طولانی در ایران دارد. [ابوبکر محمد بن زکریا] نرشخی به یک رسم قدیمی در زمان سامانیان اشاره میکند که آتش بزرگی را در غروب روز آخر سال بر می افروختند او از این غروب به نام «شبِ سوری» (شب سرخ/ شب ضیافت) یاد کرده است اما از آیین های خاصی که بعدها به چهارشنبه سوری پیوند خوردند حرفی نمی زند عامه مردم بخصوص مردم خراسان ریشه های آیین های مربوط به آتش در جشن چهارشنبه سوری را به مختار ابن ابو عبید ثقفی رهبر قیام شیعه در سال ۶۶ق ۶۸۵ در کوفه، نسبت میدهند به غلط چنین تصور می شود که مختار در روز چهارشنبه قیام کرد (در حالی که قیام مختار در ۱۴ ربیع الاول سال ۶۶ هجری مصادف با ۲۰ اکتبر ۶۸۵ اتفاق افتاد) و به پیروانش دستور داد بر بام خانه هایشان آتش بیفروزنده برخی دیگر معتقدند این آتشها به مناسبت پیروزی مختار بر قاتلان امام حسین بن علی و همراهانش در سال ۶۱ق ۶۸۰ در کربلا برافروخته شدند. اما این نظر با مدارک تاریخی همخوانی ندارد. همچنین گزارش شده است که ابومسلم به نشانه آغاز قیام خود از پیروانش خواسته بود که بر بام خانه هایشان آتش بیفروزند به گفته ابوریحان بیرونی هرمز اول پادشاه ساسانی (۲۷۰-۲۷۱) دستور داد روز نوروز بر بلندترین مکانها آتش بیفروزند زیرا معتقد بود که باید عناصر ناسالم را در هوا بزدایند همچنین ممکن است آیین آتش، صورت تحول یافته جشن سده زرتشتی باشد؛ جشن سده یک ضیافت زمستانی بود که با شادی و هیجانی زیاد در شب ۱۱ام بهمن با برافروختن آتشهایی بزرگ در دشتهایی فراخ و بر فراز تپه ها برگزار میشد بیرونی نقل میکند که پارسهای باستان در این جشن خانه هایشان را برای دفع چشم بد ضد عفونی میکردند و پس از آن پادشاهان عمل برافروختن آتش هایی بزرگ در ضیافتها را اقتباس کردند.
رسم چهارشنبه سوری علیرغم اعتراضهای فقهای راست کیش در دوران اسلامی نیز ادامه پیدا کرد و تقریباً در تمام شهرها و روستاهای ایران فراگیر شد. رسومی که هم اکنون در سرتاسر ایران رایج است برای چندین قرن به طور گسترده اجرا می شد؛ دوره ای که متخصصان دینی اسلام (فقها) که خود پیشینه از زرتشتیان داشتند به اندازه کافی پر نفوذ بودند تا در برابر مجازات شدید شرکت کنندگان مراسم چهارشنبه سوری ایستادگی کنند؛ مراسمی که به جای چهارشنبه آخر سال شمسی چهارشنبه آخر ماه قمری صفر برگزار میشد چهارشنبه ای که نحس و شوم بود و تا امروز نیز هست. به گفته [ رابرت] بینینگ" در شیراز چهارشنبه سوری نام آخرین چهارشنبه ماه صفر بود، در اصفهان که سابقا پایتخت صفویه و جایگاه فقهایی چون محمد باقر مجلسی (۱۳۰۷- ۱۱۱۰ق / ۱۶۲۷-۱۶۹۸) بود برخی مردم هم چهارشنبه سوری و هم چهارشنبه ماه صفر را جشن می گرفتند در تبریز و اورمیه سه چهارشنبه آخر سال( توز چارشنبه، کول چارشنبه و کول چارشنبه در اردبیل؛ یالانچی چارشنبه، خبرچی چارشنبه و آخر چارشنبه در اورمیه) و در بزرگ آباد روستایی نزدیک اورمیه چهار چهارشنبه آخر سال (مشتلقچی چارشنبه،کوله چارشنبه قره چارشنبه و آخر چارشنبه) جشن گرفته می شود پس از انقلاب ۱۳۵۷ش/ ۱۹۷۸ - ۱۹۷۹، دولت به مدت دو سال جشن چهارشنبه سوری را ممنوع کرد چرا که آن را یادگار پرستش آتش تلقی میکرد ولی مردم همچنان بر برافرختن آتش اصرار ورزیدند و سرانجام مقامات دولتی با این قضیه کنار آمدند.
امروزه با برگزاری مراسم چهارشنبه سوری مدارا میشود.
📚نوروز | منوچهر کاشف و علی اکبر سعیدی سیرجانی، ۱۳۹۸، "چهارشنبه سوری"، ترجمه ساجده عقیلی گرگانی، نوروز در دانشنامه ایرانیکا، تهران: فرهامه. ص۱۲۰
☄️@asre_roshangary
14.03.202511:18
▪︎سایکوپاتی - نعمت یا نفرین؟
📹امید اطهری نژاد
▶️آوای فلسفه | sound of philosophy✈️
😀 @asre_roshangary
📹امید اطهری نژاد
▶️آوای فلسفه | sound of philosophy✈️
😀 @asre_roshangary
Пераслаў з:
تبادلاتِ فرهنگ و هنر

10.04.202518:29
🗽🎨تبادلِ فرهنگ و هنر
شوپنهاور مینویسد: «نیمی از نگرانیها و دلواپسیهای ما از توجه مان نسبت به عقیده دیگران ناشی میشود ... باید این خار را از تن خود درآوریم.» لزومِ حفظ ظاهرِ پسندیده آنقدر قوی است که بعضی زندانیها موقع رفتن برای اجرای اعدام خود بیش از همه به لباس و حرکات و اطوار خود فکر می کنند عقیدۀ دیگران پنداری است که شاید هردم تغییر کند. عقاید به رشته ای آویخته است و ما را نسبت به آنچه دیگران فکر می کنند یا بدتر آنچه به نظر میرسد فکر میکنند به بردگی می کشاند. چون هرگز نخواهیم دانست که دیگران واقعاً چه فکری می کنند.
📖خیره به خورشید | اروین یالوم ص۱۰۷
🔹مجموعه ای از بهترین گروه ها و کانال های تلگرام(هنر/فلسفه/ساینس)
🔗 t.me/addlist/O-HGimCmI3g4MmI0
شوپنهاور مینویسد: «نیمی از نگرانیها و دلواپسیهای ما از توجه مان نسبت به عقیده دیگران ناشی میشود ... باید این خار را از تن خود درآوریم.» لزومِ حفظ ظاهرِ پسندیده آنقدر قوی است که بعضی زندانیها موقع رفتن برای اجرای اعدام خود بیش از همه به لباس و حرکات و اطوار خود فکر می کنند عقیدۀ دیگران پنداری است که شاید هردم تغییر کند. عقاید به رشته ای آویخته است و ما را نسبت به آنچه دیگران فکر می کنند یا بدتر آنچه به نظر میرسد فکر میکنند به بردگی می کشاند. چون هرگز نخواهیم دانست که دیگران واقعاً چه فکری می کنند.
📖خیره به خورشید | اروین یالوم ص۱۰۷
🔹مجموعه ای از بهترین گروه ها و کانال های تلگرام(هنر/فلسفه/ساینس)
🔗 t.me/addlist/O-HGimCmI3g4MmI0
07.04.202514:10
نظریه های زیست شناختی و کجروی در کتاب جامعه شناسی.
▪︎استدلال از زیست شناسی
برخی از نخستین کوششها برای تبیین جرم و شکلهای دیگرِ کجروی اساساً خصلتی زیست شناختی داشتند. یکی از نخستین انسان شناسان فرانسوی بروکا، مدعی کشف ویژگیهایی در جمجمه و مغز جنایتکاران گردید که آنها را از افراد پیر و قانون متمایز میساخت جرم شناس ایتالیایی سزار لومبروزو، که در سالهای دهه ۱۸۷۰ کار میکرد، ادعا می نمود که بعضی افراد با تمایلات جنایتکارانه متولد می شوند، که بازگشت به اصل یا به نوعی انسان ابتدایی تر است (Lombroso1911). او معتقد بود انواع جنایتکار را میتوان از روی شکل جمجمه تشخیص داد. اگر چه لومبروزو قبول داشت که یادگیری اجتماعی می تواند بر تکامل رفتار جنایتکارانه تأثیر بگذارد اما اکثر جنایتکاران را از نظر زیست شناختی فاسد و ناقص میدانست. این عقاید کاملاً بی اعتبار شدند اما این فرض که تبهکاری از ساختمان زیستی تأثیر می پذیرد مکرراً در لفافه های گوناگون بیان گردیده است (1987 .Eysenck, 1977; Mednick et al). زمانی متداولترین روش برای نشان دادن تأثیر احتمالی وراثت بر تمایلات تبهکارانه مطالعۀ شجرۀ خانوادگی بود. ریچارد داگدیل خانواده دوکها را در آمریکا مورد مطالعه قرار داد که در میان ۱۲۰۰ عضوش ۱۴۰ جنایتکار داشت (1877 Dugdale). او دوکها را با نسل جاناتان ادواردز، کشیش مشهوری در آمریکای مستعمراتی مورد مقایسه قرار داد. در خانواده ادواردز هیچ جنایتکاری وجود نداشت اما بیش از یک رئیس جمهور، و قضات عالی رتبه، نویسندگان و رهبران مذهبی در میان اعضای آن بودند. مقایسه با دوکها به این منظور بود که تفاوت در تمایلات ارثی نسبت به تبهکاری را نشان بدهد (1916 ,Estabrook). اما این تحقیق در اثبات مدعای خود به هیچ وجه اقناع کننده نبود زیرا اجداد جاناتان ادواردز شامل افرادی بودند که به دلیل جنایت محکوم گردیده بودند اگر تبهکاری واقعاً یک ویژگی ارثی بود، پس برخی از فرزندانش نیز میبایست جنایتکار میبودند. مطالعه تاریخچه های خانوادگی عملاً هیچ چیزی دربارۀ تأثیر وراثت نشان نمیدهند ""زیرا جدا کردن تأثیرات وراثتی و محیطی از همدیگر غیر ممکن است."" شرایطی که تحت آن بچه ها در خانوادۀ ادواردز پرورش یافته بودند با شرایط پرورش دوکها که در میان دزدان بزرگ شدند فرق آشکار داشت. ""هیچ کس نمی تواند بر اساس این گونه مدارک و شواهد بگوید که تأثیرات علی در کجا قرار میگیرند."" اندیشه ارتباط میان ساختمان زیستی و تبهکاری در مطالعات ویلیام شلدن در سالهای ۱۹۴۰ احیاء گردید. شلدن سه نوع اصلی ساختمان بدنی انسان را متمایز کرد و مدعی گردید که یکی از آنها مستقیماً با بزهکاری ارتباط دارد به گفتۀ او انواع دارای ماهیچه های قوی و فعال (مزومورفها ۴) بیش از افراد دارای ساختمان بدنی لاغر (اکتومورفها ) یا افراد فربه تر (اندومورفها ) احتمال دارد که بزهکار شوند. مطالعات بعدی که توسط محققان دیگر انجام شد مدعی یافته های نسبتاً مشابهی گردیدند Sheldon 1956 ,et al., 1949) (Glueck & Glueck ،اما در حالی که نظراتی از این گونه هنوز طرفدارانی دارد، این تحقیقات وسیعاً مورد انتقاد قرار گرفته اند حتی اگر رابطه ای کلی میان نوع ساختمان بدنی و بزهکاری وجود می داشت این امر هیچ چیزی را دربارۀ تأثیر وراثت نشان نمی داد افراد نوع دارای ساختمان بدنی ماهیچه ای که شلدن آنها را با بزهکاری مربوط میداند ممکن است از آن روی به سوی فعالیتهای تبهکارانه کشانده شوند که این فعالیتها فرصتهایی برای نمایش ورزشکاری فراهم میکنند. افزون بر این، تقریباً کلیه مطالعاتی که در این زمینه انجام گرفت محدود به بزهکاران مؤسسات اصلاح و تربیت نوجوانان می شد. اگر ارتباطی میان بزهکاری و ساختمان بدنی وجود داشته باشد ممکن است از این جهت باشد که بزهکارانی که قوی تر و ورزشکار به نظر میرسند بیشتر در معرض زندانی شدن قرار دارند تا بزهکارانی که لاغر و شکننده به نظر می آیند.
▪︎استدلال از زیست شناسی
برخی از نخستین کوششها برای تبیین جرم و شکلهای دیگرِ کجروی اساساً خصلتی زیست شناختی داشتند. یکی از نخستین انسان شناسان فرانسوی بروکا، مدعی کشف ویژگیهایی در جمجمه و مغز جنایتکاران گردید که آنها را از افراد پیر و قانون متمایز میساخت جرم شناس ایتالیایی سزار لومبروزو، که در سالهای دهه ۱۸۷۰ کار میکرد، ادعا می نمود که بعضی افراد با تمایلات جنایتکارانه متولد می شوند، که بازگشت به اصل یا به نوعی انسان ابتدایی تر است (Lombroso1911). او معتقد بود انواع جنایتکار را میتوان از روی شکل جمجمه تشخیص داد. اگر چه لومبروزو قبول داشت که یادگیری اجتماعی می تواند بر تکامل رفتار جنایتکارانه تأثیر بگذارد اما اکثر جنایتکاران را از نظر زیست شناختی فاسد و ناقص میدانست. این عقاید کاملاً بی اعتبار شدند اما این فرض که تبهکاری از ساختمان زیستی تأثیر می پذیرد مکرراً در لفافه های گوناگون بیان گردیده است (1987 .Eysenck, 1977; Mednick et al). زمانی متداولترین روش برای نشان دادن تأثیر احتمالی وراثت بر تمایلات تبهکارانه مطالعۀ شجرۀ خانوادگی بود. ریچارد داگدیل خانواده دوکها را در آمریکا مورد مطالعه قرار داد که در میان ۱۲۰۰ عضوش ۱۴۰ جنایتکار داشت (1877 Dugdale). او دوکها را با نسل جاناتان ادواردز، کشیش مشهوری در آمریکای مستعمراتی مورد مقایسه قرار داد. در خانواده ادواردز هیچ جنایتکاری وجود نداشت اما بیش از یک رئیس جمهور، و قضات عالی رتبه، نویسندگان و رهبران مذهبی در میان اعضای آن بودند. مقایسه با دوکها به این منظور بود که تفاوت در تمایلات ارثی نسبت به تبهکاری را نشان بدهد (1916 ,Estabrook). اما این تحقیق در اثبات مدعای خود به هیچ وجه اقناع کننده نبود زیرا اجداد جاناتان ادواردز شامل افرادی بودند که به دلیل جنایت محکوم گردیده بودند اگر تبهکاری واقعاً یک ویژگی ارثی بود، پس برخی از فرزندانش نیز میبایست جنایتکار میبودند. مطالعه تاریخچه های خانوادگی عملاً هیچ چیزی دربارۀ تأثیر وراثت نشان نمیدهند ""زیرا جدا کردن تأثیرات وراثتی و محیطی از همدیگر غیر ممکن است."" شرایطی که تحت آن بچه ها در خانوادۀ ادواردز پرورش یافته بودند با شرایط پرورش دوکها که در میان دزدان بزرگ شدند فرق آشکار داشت. ""هیچ کس نمی تواند بر اساس این گونه مدارک و شواهد بگوید که تأثیرات علی در کجا قرار میگیرند."" اندیشه ارتباط میان ساختمان زیستی و تبهکاری در مطالعات ویلیام شلدن در سالهای ۱۹۴۰ احیاء گردید. شلدن سه نوع اصلی ساختمان بدنی انسان را متمایز کرد و مدعی گردید که یکی از آنها مستقیماً با بزهکاری ارتباط دارد به گفتۀ او انواع دارای ماهیچه های قوی و فعال (مزومورفها ۴) بیش از افراد دارای ساختمان بدنی لاغر (اکتومورفها ) یا افراد فربه تر (اندومورفها ) احتمال دارد که بزهکار شوند. مطالعات بعدی که توسط محققان دیگر انجام شد مدعی یافته های نسبتاً مشابهی گردیدند Sheldon 1956 ,et al., 1949) (Glueck & Glueck ،اما در حالی که نظراتی از این گونه هنوز طرفدارانی دارد، این تحقیقات وسیعاً مورد انتقاد قرار گرفته اند حتی اگر رابطه ای کلی میان نوع ساختمان بدنی و بزهکاری وجود می داشت این امر هیچ چیزی را دربارۀ تأثیر وراثت نشان نمی داد افراد نوع دارای ساختمان بدنی ماهیچه ای که شلدن آنها را با بزهکاری مربوط میداند ممکن است از آن روی به سوی فعالیتهای تبهکارانه کشانده شوند که این فعالیتها فرصتهایی برای نمایش ورزشکاری فراهم میکنند. افزون بر این، تقریباً کلیه مطالعاتی که در این زمینه انجام گرفت محدود به بزهکاران مؤسسات اصلاح و تربیت نوجوانان می شد. اگر ارتباطی میان بزهکاری و ساختمان بدنی وجود داشته باشد ممکن است از این جهت باشد که بزهکارانی که قوی تر و ورزشکار به نظر میرسند بیشتر در معرض زندانی شدن قرار دارند تا بزهکارانی که لاغر و شکننده به نظر می آیند.
Пераслаў з:
ایرانیان در دوران باستان

05.04.202509:08
نه تنها مورخان نوقلم، بلکه خوانندگان غیرمتخصص نیز در زمان خواندن و بهره بردن از اثری خاص، باید متوجه گرایشهای فکری، سیاسی و به طور کلی ایدئولوژیک نگارندگان باشند. آنچه بیش از همه در چند دههی اخیر، تاریخنگاری ایران را تحت تاثیر قرار داده، روش تاریخنگاری مارکسیستی مورخان شوروی است. در این روش تاریخنگاری، مورخ به شکل پیشفرض دورهبندی خاصی را برای تاریخ بشر در جغرافیاهای گوناگون متصور میشود که این دورهبندی، بسته به سطح تکامل جامعه، ممکن بود که در بازههای زمانی خاصی رخ دهد. از دید مورخان شوروی، بشر محکوم بود که چند مرحلهی اجتماعی خاص را بپیماید.
ماخذ تصویر: اسکاچپول، تدا، ۱۳۸۸، "تخیل تاریخی جامعهشناسی"، بینش و روش در جامعهشناسی تاریخی، زیر نظر تدا اسکاچپول، ترجمه هاشم آقاجری، تهران: مرکز.
@IranianDDBastan
ماخذ تصویر: اسکاچپول، تدا، ۱۳۸۸، "تخیل تاریخی جامعهشناسی"، بینش و روش در جامعهشناسی تاریخی، زیر نظر تدا اسکاچپول، ترجمه هاشم آقاجری، تهران: مرکز.
@IranianDDBastan
20.03.202520:27
🪐بالاخره جیمز وب سیاهچاله مرکزی راه شیری رو رصد کرد!
▶️مجله خلقت
🪐@asre_roshangary
سیاهچالهها همیشه یکی از بزرگترین معماهای کیهان بودن!
در این ویدیو، به سراغ جدیدترین رصد تلسکوپ جیمز وب از سیاهچاله مرکزی کهکشان راه شیری (کمان ای ستاره) میریم.
این دادهها نشون میده که این سیاهچاله خیلی فعالتر از چیزیه که تصور میشد!
چرا نور این سیاهچاله ۵ تا ۶ بار در روز تغییر میکنه؟ دلیل …
▶️مجله خلقت
🪐@asre_roshangary
Пераслаў з:
تبادلاتِ فرهنگ و هنر



17.03.202518:24
✨️✨️✨️تبادلِ فرهنگ و هنر
"انسانِ علمی ادامه ی تکاملِ انسانِ هنرمند است."
✅انسانی بسیار انسانی| نیچه ص۱۸۵
🔣 تنها کافیست لینک را لمس کنید و دکمۀ Add را بزنید و این فولدر ارزشمند را در تلگرام خود ذخیره کنید:
🔗 t.me/addlist/4AwIAcXjQLMwNmZk
"انسانِ علمی ادامه ی تکاملِ انسانِ هنرمند است."
✅انسانی بسیار انسانی| نیچه ص۱۸۵
🔣 تنها کافیست لینک را لمس کنید و دکمۀ Add را بزنید و این فولدر ارزشمند را در تلگرام خود ذخیره کنید:
🔗 t.me/addlist/4AwIAcXjQLMwNmZk
Пераслаў з:
تبادلاتِ فرهنگ و هنر



10.03.202518:25
✨️✨️✨️تبادلِ فرهنگ و هنر
یکی را باید داشت، یا حسی آسان بر اساس سرشت و یا حسی آسان شده بر اساسِ "هنر و علم".
✅انسانی بسیار انسانی| نیچه ص۳۱۸
🔣 تنها کافیست لینک را لمس کنید و دکمۀ Add را بزنید و این فولدر ارزشمند را در تلگرام خود ذخیره کنید:
🔗 t.me/addlist/jPvXEn3RuJs1NWFk
یکی را باید داشت، یا حسی آسان بر اساس سرشت و یا حسی آسان شده بر اساسِ "هنر و علم".
✅انسانی بسیار انسانی| نیچه ص۳۱۸
🔣 تنها کافیست لینک را لمس کنید و دکمۀ Add را بزنید و این فولدر ارزشمند را در تلگرام خود ذخیره کنید:
🔗 t.me/addlist/jPvXEn3RuJs1NWFk
09.04.202510:18
بررسي علمی بدن انسان و بیماری های آن ناچار بود ( و هنوز هم تا حدودی هست) تا با کوهی از خرافات درگیر شود. این خرافات یادگار دوران پیش از مسیحیت بود و تا چندی پیش هم از سوی مراجع روحانی با تمامی قدرت از آنها پشتیبانی میشد بیماریها گاهی به عنوان بلای آسمانی که به منظور تنبیه گناهان انسان نازل شده در نظر گرفته می شد. اما بیشتر آنها را به جن ها نسبت می دادند ""راه درمان این بیماری ها مراجعه به مقدسان مذهبی یا آثار و بقایای مقدس آنان بود"" برای درمان بیماری خواندن دعا یا به زیارت رفتن سفارش میشد و اگر ریشه بیماری جن ها بود به روش جن گیری می پرداختند یا به نوعی معالجه دست می زدند که از نظر جن ها و گاهی خود بیمار بسیار انزجار آور جلوه کند.
پشتوانه چنین درمانهایی متن کتاب انجیل بود؛ بقیه فرضیه های درمانی را پدران کلیسا به وجود آورده بودند یا به طور طبیعی از نظرهای آنان ریشه گرفته بود سنت آگوستین (St. Augustine) رهبر مذهبی در ایتالیا در قرن های چهارم و پنجم میلادی معتقد بود تمامی بیماری های مسیحیان به "جن ها" مربوط می شود؛ جنها سبب شکنجه کودکانی که تازه غسل تعمید گرفته اند می شوند، بله حتا از نوزادانی که تازه به دنیا آمده اند نیز نمیگذرند. باید به این نکته توجه داشت که در کتابهای پدران کلیسا اجنه به موجودات آسمانی کافری گفته میشد که گمان می رفت گسترش مسیحیت موجبات خشم آنان را فراهم می آورد.
📖نبرد دین با علم | برتراند راسل ص ۵۷
👻 @asre_roshangary
پشتوانه چنین درمانهایی متن کتاب انجیل بود؛ بقیه فرضیه های درمانی را پدران کلیسا به وجود آورده بودند یا به طور طبیعی از نظرهای آنان ریشه گرفته بود سنت آگوستین (St. Augustine) رهبر مذهبی در ایتالیا در قرن های چهارم و پنجم میلادی معتقد بود تمامی بیماری های مسیحیان به "جن ها" مربوط می شود؛ جنها سبب شکنجه کودکانی که تازه غسل تعمید گرفته اند می شوند، بله حتا از نوزادانی که تازه به دنیا آمده اند نیز نمیگذرند. باید به این نکته توجه داشت که در کتابهای پدران کلیسا اجنه به موجودات آسمانی کافری گفته میشد که گمان می رفت گسترش مسیحیت موجبات خشم آنان را فراهم می آورد.
📖نبرد دین با علم | برتراند راسل ص ۵۷
👻 @asre_roshangary


30.03.202521:51
آن جذبه ای که مرد را از دیدن زنی زیبا سرشار می سازد و سبب میشود تصور کند که وصلت با آن زن بزرگترین خشنودی خواهد بود، خیلی ساده "احساس نوع" است. بقای نوع بشر مؤکول به این شوق آشکار به زیبایی است و به همین دلیل زیبایی چنین قدرتی دارد... بنابراین آنچه که فعلاً مرد را به گزینش زنی زیبا وامی دارد در حقیقت همان غریزه است که بهترین گزینه برای نوع را هدف میگیرد، هرچند که مرد تصور کند که با این کار تنها در پی افزودن بر خشنودی خویشتن است. حقیقت این است که در اینجا به نکته ای آموزنده از اسرار طبیعت بر می خوریم که میگوید تمامی غرایز همچون این مورد به خصوص تقریباً همواره در پی سعادت نوع هستند.
✅جهان و تاملات فیلسوف | آرتور شوپنهاور ص۲۹
••••••☆☆☆••••••
ویژگی های ظاهری نظیر لبهای کامل، پوست نرم پوستی صاف و بی عیب، چشمانِ
درخشان، موهای براق، ماهیچه های مناسب و توزیع مناسب چربی بدن؛ و ویژگیهای رفتاری نظیر قدم زدن به شکلی چابک و سرزنده، حرکاتِ جاندار چهره، و سطح انرژی بالا ،در واقع فرض بر این است که این ویژگی های قابل مشاهده از جوانی و تن درستی یک زن، و بنابراین زایایی و ارزش تولید مثلی او برخی مولفه های کلیدی در استانداردهای نر برای ارزیابی زیبایی زنانه به شمار می روند.
✅روانشناسیِ تکاملی | دیوید باس ج۲ص۱۳۰
💎 @asre_roshangary
✅جهان و تاملات فیلسوف | آرتور شوپنهاور ص۲۹
••••••☆☆☆••••••
ویژگی های ظاهری نظیر لبهای کامل، پوست نرم پوستی صاف و بی عیب، چشمانِ
درخشان، موهای براق، ماهیچه های مناسب و توزیع مناسب چربی بدن؛ و ویژگیهای رفتاری نظیر قدم زدن به شکلی چابک و سرزنده، حرکاتِ جاندار چهره، و سطح انرژی بالا ،در واقع فرض بر این است که این ویژگی های قابل مشاهده از جوانی و تن درستی یک زن، و بنابراین زایایی و ارزش تولید مثلی او برخی مولفه های کلیدی در استانداردهای نر برای ارزیابی زیبایی زنانه به شمار می روند.
✅روانشناسیِ تکاملی | دیوید باس ج۲ص۱۳۰
💎 @asre_roshangary


20.03.202513:52
ای تنها، تو به راهی به سوی خویشتنِ خویش رهسپار ای و راه ات از خویشتن و هفت اهریمن ات میگذرد؛ تو خود خویشتن را بدعت گذاری خواهی بود و ساحری و پيشگويی و ديوانه ای و شكاكی و نامقدسی و ناكَسی. سوختن در آتشِ خویشتن را خواهان باش، بی خاکستر شدن کی نو توانی شد؟
📕چنین گفت زرتشت | نیچه ص۷۷
🔥 @asre_roshangary
📕چنین گفت زرتشت | نیچه ص۷۷
🔥 @asre_roshangary


16.03.202518:32
▪︎مسئله شر
ابوالعَلاء مَعَرّی
والله اذ خلق المعادن عالم
ان الحداد البيض منها تجعل
خدا که فلزات را آفرید میدانست که از آنها شمشیرهای برنده ساخته خواهد شد.
📚عقاید فلسفی ابوالعلا معری | عمر فروخ ص۱۹۲
⚔️ @asre_roshangary
ابوالعَلاء مَعَرّی
والله اذ خلق المعادن عالم
ان الحداد البيض منها تجعل
خدا که فلزات را آفرید میدانست که از آنها شمشیرهای برنده ساخته خواهد شد.
📚عقاید فلسفی ابوالعلا معری | عمر فروخ ص۱۹۲
⚔️ @asre_roshangary


08.03.202518:13
▪︎۸مارس، روزِ جهانی زن
در قرن هفدهم پولن در لابار یکی از طرفداران برابری حقوق زن و مرد، کسی که خیلی هم شناخته شده نیست گفته است: «هر چه مردان درباره زنان نوشته اند. باید نامطمئن باشد زیرا مردان در آن واحد هم داورند و هم طرف دعوا» در همه جا در تمام دوران ها نرها بساط رضایت خاطر ناشی از این را که خود را گلهای سر سبد آفرینش احساس کنند گسترده اند مردان یهودی در دعای صبحگاهی خود میگویند متبرک باد ،پروردگار خداوندگار ما و خداوندگار تمام عالمیان که مرا زن نیافریده»؛ در حالی که همسران آنها، تن به رضا داده زمزمه میکنند: «متبرک باد خداوندگاری که مرا مطابق میل خود آفریده». از میان نیکویی هایی که افلاتون به سبب آنها خدایان را سپاس می گزارده نخستین این بوده که خدایان او را مرد آفریده اند نه زن، اما نرها نمی توانسته اند به طور کامل از این امتیاز بهره ببرند مگر این که ملاحظه میکردند که این امر در مطلق و ابدیت پایه گذاری شده است مردها در صدد برآمده اند از واقعیت برتریشان حتی بسازند باز هم پولن دولا بار میگوید: «کسانی که قوانین را ایجاد و تدوین کرده اند به دلیل این که مرد بوده اند به همجنسان خود کمک کرده اند و حقوقدانها به قوانین تا حد اصول رفعت بخشیده اند». قانونگزاران کاهنان ،فیلسوفان، نویسندگان و دانشمندان مصرانه خواسته اند نشان دهند که وضع تبعی زن خواسته آسمانها است و برای زمین سودمند است.
....مونتنی خودسرانه بودن و غیر عادلانه بودن سرنوشت تعیین شده برای زن را خیلی خوب درک کرده است: «زنها وقتی قواعدی را که وارد دنیا شده است رد میکنند ابداً تقصیر ندارند، زیرا مردها بدون حضور زنان این قوانین را وضع کرده اند. طبعاً میان آنها و ما توطئه و ستیز وجود دارد» اما او تا جایی پیش نمی رود که خود را مدافع زنان قرار دهد. فقط در قرن هجدهم است که مردانی عمیقاً دموکرات موضوع را واقع بینانه در نظر میگیرند از جمله، "دیده رو" علاقه پیدا می کند نشان دهد که زن مانند مرد موجودی بشری است اندکی بعد استوارت میل با حرارت از زنان دفاع میکند اما این فیلسوفان دارای بی طرفی استثنایی هستند.
📝جنس دوم| سیمون دو بووار ص۲۷
🔥@asre_roshangary
در قرن هفدهم پولن در لابار یکی از طرفداران برابری حقوق زن و مرد، کسی که خیلی هم شناخته شده نیست گفته است: «هر چه مردان درباره زنان نوشته اند. باید نامطمئن باشد زیرا مردان در آن واحد هم داورند و هم طرف دعوا» در همه جا در تمام دوران ها نرها بساط رضایت خاطر ناشی از این را که خود را گلهای سر سبد آفرینش احساس کنند گسترده اند مردان یهودی در دعای صبحگاهی خود میگویند متبرک باد ،پروردگار خداوندگار ما و خداوندگار تمام عالمیان که مرا زن نیافریده»؛ در حالی که همسران آنها، تن به رضا داده زمزمه میکنند: «متبرک باد خداوندگاری که مرا مطابق میل خود آفریده». از میان نیکویی هایی که افلاتون به سبب آنها خدایان را سپاس می گزارده نخستین این بوده که خدایان او را مرد آفریده اند نه زن، اما نرها نمی توانسته اند به طور کامل از این امتیاز بهره ببرند مگر این که ملاحظه میکردند که این امر در مطلق و ابدیت پایه گذاری شده است مردها در صدد برآمده اند از واقعیت برتریشان حتی بسازند باز هم پولن دولا بار میگوید: «کسانی که قوانین را ایجاد و تدوین کرده اند به دلیل این که مرد بوده اند به همجنسان خود کمک کرده اند و حقوقدانها به قوانین تا حد اصول رفعت بخشیده اند». قانونگزاران کاهنان ،فیلسوفان، نویسندگان و دانشمندان مصرانه خواسته اند نشان دهند که وضع تبعی زن خواسته آسمانها است و برای زمین سودمند است.
....مونتنی خودسرانه بودن و غیر عادلانه بودن سرنوشت تعیین شده برای زن را خیلی خوب درک کرده است: «زنها وقتی قواعدی را که وارد دنیا شده است رد میکنند ابداً تقصیر ندارند، زیرا مردها بدون حضور زنان این قوانین را وضع کرده اند. طبعاً میان آنها و ما توطئه و ستیز وجود دارد» اما او تا جایی پیش نمی رود که خود را مدافع زنان قرار دهد. فقط در قرن هجدهم است که مردانی عمیقاً دموکرات موضوع را واقع بینانه در نظر میگیرند از جمله، "دیده رو" علاقه پیدا می کند نشان دهد که زن مانند مرد موجودی بشری است اندکی بعد استوارت میل با حرارت از زنان دفاع میکند اما این فیلسوفان دارای بی طرفی استثنایی هستند.
📝جنس دوم| سیمون دو بووار ص۲۷
🔥@asre_roshangary
05.04.202520:22
💡سواد علمی
📹 نیل دگراس تایسون
تنیدگی
مرتبط:
https://t.me/asre_roshangary/1267
🔘 @asre_roshangary
هر چقدر کمتر راجع به علم بدونی، بیشتر مستعد این هستی که اتفاقات رو به سرنوشت یا دخالت خدا یا سحر و جادو یا یه چیز اسرارآمیز ربطبدی
📹 نیل دگراس تایسون
تنیدگی
مرتبط:
https://t.me/asre_roshangary/1267
🔘 @asre_roshangary
22.03.202517:58
▪︎نمودهای تحریف لفظی قرآن
سوره یس/آیه 41: وَآيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
ترجمه الهی قمشه ای: و برهان دیگر برای آنان آن که ما فرزندان آنان (یعنی بشر) را در کشتی پربار سوار گردانیدیم.
در قرآن امام ورش رایج در بعضی کشور های آفریقایی، واژه ذرّیات آمده است که جمع است و به معنای نسل ها یا اجداد یا نوادگان می باشد و در قرآن امام حفص ذرّیّة آمده است که به معنای نسل، یا جد یا نواده می باشد.
واژه ذریة از ذرأ می آید که بر طبق نظر جوهری، لغت شناس معروف بر وزن فُعِّیلَة می باشد و غیر از جوهری ریشه این واژه را ذرّورة می دانند که پس از تغییرات بسیار در دستور زبان عربی به این صورت درآمده است، ذریة به معنای نسلی است که از انسان ها به وجود می آید و بر همین مبنا می توان آن را به صورت نواده یا همان نسل ترجمه نمود(ابن منظور، 2000، ج 6، ص 22).
این واژه اسمی است که مربوط به فرزند انسان ها است خواه پسر باشد خواه دختر، گاهی اوقات به معنای پدر و مادر نیز به کار رفته است و در احادیث به معنای زن نیز به کار برده شده است(زبیدی، 1373، ج 6، ص 436).
با توجه به اینکه خود واژه محل ابهام است و در بافت آیه مشخص نیست که معنای آن، اجداد است یا نوادگان است یا جد است یا نواده، اگر مراد جد باشد به معنای این است که خداوند منت گذاشته است و جد ما را که منجر به تولید ما شده اند در کشتی پربار قرار داده است که بنابر نظر عده ای از مفسرین، مراد کشتی نوح است(طبری، 2000، آیه 40 تا 43 سوره یس).
اگر مراد اجداد باشد با توجه به اینکه خود واژه در شکل مفرد آن با معانی جمع به کار رفته است، به کارگیری آن در حالت جمع متضمن اجداد یا نوادگان بسیاری است و در برگیرنده کشتی نوح نخواهد بود زیرا تمامی اجداد در کشتی نوح نبوده اند بلکه فقط نیکوکاران در آن قرار داشته اند، چه بسا با این تعبیر بتوان اینطور از آیه برداشت کرد که اجداد انسانی پس از مرگشان داخل در یک کشتی می شوند تا به اعمالشان رسیدگی شود.
مضاف بر این، برخی مفسران معتقد اند که ذریات جمع به کار برده شده است چون هر کسی نسلی خواهد داشت و ذریه مفرد به کار رفته است چون اسم جنسی است که بر کم و زیاد دلالت می کند(طوسی، بی تا، ج 8، ص 460).
با این تبیین اگر ذریات را طبق قرائت امام ورش لحاظ کنیم، به این معنا است که تمامی نوادگان در کشتی پرباری از نعمت وجود قرار می گیرند و اگر مفرد لحاظ کنیم به این معنا است که نواده بشر خواه برخی به صورت کم و برخی به صورت بسیار از نعمت های خداوند برخوردار می شوند.
با توجه به نظرات مفسرین و واژه شناسی به دست آمده، اگر به صورت جمع برداشت شود همانطور که امام ورش آن را قرائت نموده، مفهوم آیه قرآن، به معنای ایجاد نعمت برای تمامی انسان ها خواهد بود و اگر مفرد برداشت شود همانطور که امام حفص آن را قرائت نموده، مضمون آیه به معنای تعداد اندکی از نوادگان یا اجداد بشری خواهند بود که از کشتی پربار نعمت های خداوند بهره برده اند در نتیجه مشخص نیست که خداوند در اینجا مرادش این بوده است که نعمت خود را بر مومنان گوشزد نماید یا اینکه نعمت خود را برتمام انسان ها یادآور شود که بیانگر تحریف و تغییر در لفظ قرآن است به صورت وجود دو واژه با دو معنا و مضمون متفاوت.
منابع:
1.ابن منظور، محمد بن مکرم(2000م)، لسان العرب، بیروت: انتشارات دارصادر.
2.زبیدی، محمد بن محمد(1373ه.ش)، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت: انتشارات دارالفکر.
3.طبری، محمد بن جریر(2000م)، جامع البیان في تأویل آیات القرآن، بیروت: انتشارات مؤسسة الرسالة.
4.طوسی، محمد بن الحسن(بی تا)، التبیان في تفسیر القرآن، بیروت: انتشارات دار إحیاء التراث العربي.
5.قرآن، کتاب مقدس مسلمانان.
#نمود_های_تحریف_لفظی_قرآن
سوره یس/آیه 41: وَآيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
ترجمه الهی قمشه ای: و برهان دیگر برای آنان آن که ما فرزندان آنان (یعنی بشر) را در کشتی پربار سوار گردانیدیم.
در قرآن امام ورش رایج در بعضی کشور های آفریقایی، واژه ذرّیات آمده است که جمع است و به معنای نسل ها یا اجداد یا نوادگان می باشد و در قرآن امام حفص ذرّیّة آمده است که به معنای نسل، یا جد یا نواده می باشد.
واژه ذریة از ذرأ می آید که بر طبق نظر جوهری، لغت شناس معروف بر وزن فُعِّیلَة می باشد و غیر از جوهری ریشه این واژه را ذرّورة می دانند که پس از تغییرات بسیار در دستور زبان عربی به این صورت درآمده است، ذریة به معنای نسلی است که از انسان ها به وجود می آید و بر همین مبنا می توان آن را به صورت نواده یا همان نسل ترجمه نمود(ابن منظور، 2000، ج 6، ص 22).
این واژه اسمی است که مربوط به فرزند انسان ها است خواه پسر باشد خواه دختر، گاهی اوقات به معنای پدر و مادر نیز به کار رفته است و در احادیث به معنای زن نیز به کار برده شده است(زبیدی، 1373، ج 6، ص 436).
با توجه به اینکه خود واژه محل ابهام است و در بافت آیه مشخص نیست که معنای آن، اجداد است یا نوادگان است یا جد است یا نواده، اگر مراد جد باشد به معنای این است که خداوند منت گذاشته است و جد ما را که منجر به تولید ما شده اند در کشتی پربار قرار داده است که بنابر نظر عده ای از مفسرین، مراد کشتی نوح است(طبری، 2000، آیه 40 تا 43 سوره یس).
اگر مراد اجداد باشد با توجه به اینکه خود واژه در شکل مفرد آن با معانی جمع به کار رفته است، به کارگیری آن در حالت جمع متضمن اجداد یا نوادگان بسیاری است و در برگیرنده کشتی نوح نخواهد بود زیرا تمامی اجداد در کشتی نوح نبوده اند بلکه فقط نیکوکاران در آن قرار داشته اند، چه بسا با این تعبیر بتوان اینطور از آیه برداشت کرد که اجداد انسانی پس از مرگشان داخل در یک کشتی می شوند تا به اعمالشان رسیدگی شود.
مضاف بر این، برخی مفسران معتقد اند که ذریات جمع به کار برده شده است چون هر کسی نسلی خواهد داشت و ذریه مفرد به کار رفته است چون اسم جنسی است که بر کم و زیاد دلالت می کند(طوسی، بی تا، ج 8، ص 460).
با این تبیین اگر ذریات را طبق قرائت امام ورش لحاظ کنیم، به این معنا است که تمامی نوادگان در کشتی پرباری از نعمت وجود قرار می گیرند و اگر مفرد لحاظ کنیم به این معنا است که نواده بشر خواه برخی به صورت کم و برخی به صورت بسیار از نعمت های خداوند برخوردار می شوند.
با توجه به نظرات مفسرین و واژه شناسی به دست آمده، اگر به صورت جمع برداشت شود همانطور که امام ورش آن را قرائت نموده، مفهوم آیه قرآن، به معنای ایجاد نعمت برای تمامی انسان ها خواهد بود و اگر مفرد برداشت شود همانطور که امام حفص آن را قرائت نموده، مضمون آیه به معنای تعداد اندکی از نوادگان یا اجداد بشری خواهند بود که از کشتی پربار نعمت های خداوند بهره برده اند در نتیجه مشخص نیست که خداوند در اینجا مرادش این بوده است که نعمت خود را بر مومنان گوشزد نماید یا اینکه نعمت خود را برتمام انسان ها یادآور شود که بیانگر تحریف و تغییر در لفظ قرآن است به صورت وجود دو واژه با دو معنا و مضمون متفاوت.
منابع:
1.ابن منظور، محمد بن مکرم(2000م)، لسان العرب، بیروت: انتشارات دارصادر.
2.زبیدی، محمد بن محمد(1373ه.ش)، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت: انتشارات دارالفکر.
3.طبری، محمد بن جریر(2000م)، جامع البیان في تأویل آیات القرآن، بیروت: انتشارات مؤسسة الرسالة.
4.طوسی، محمد بن الحسن(بی تا)، التبیان في تفسیر القرآن، بیروت: انتشارات دار إحیاء التراث العربي.
5.قرآن، کتاب مقدس مسلمانان.
#نمود_های_تحریف_لفظی_قرآن


19.03.202522:19
بر چهرۀ گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دلافروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است
خیام🌿
••••••••••
پیشاپیش نوروزِ همگی مبارک، امیدوارم شاد و تندرست باشید 🌺
در صحن چمن روی دلافروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است
خیام🌿
••••••••••
پیشاپیش نوروزِ همگی مبارک، امیدوارم شاد و تندرست باشید 🌺
15.03.202514:03
▪︎تقلیلِ رنج با جبرگرایی، توسط حافظ
بیا که قصرِ اَمَل سخت سستبنیادست
بیار باده که بنیادِ عمر بر بادست
غلامِ همّتِ آنم که زیرِ چرخِ کبود
ز هر چه رنگِ تعلّق پذیرد آزادست
چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب
سروشِ عالَمِ غیبم چه مژدهها دادست
که ای بلندنظر شاهبازِ سِدرهنشین
نشیمن تو نه این کُنجِ محنت آبادست
تو را ز کنگرهٔ عرش میزنند صفیر
ندانمت که در این دامگه چه افتادست
نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر
که این حدیث، ز پیرِ طریقتم یادست
غمِ جهان مخور و پندِ من مَبَر از یاد
که این لطیفهٔ عشقم ز رهروی یادست
رضا به داده بده وز جبین گره بگشای
که بر من و تو دَرِ اختیار نگشادست
مجو درستیِ عهد از جهانِ سستنهاد
که این عجوز، عروسِ هزار دامادست
نشان عهد و وفا نیست در تبسّمِ گل
بنال بلبل بیدل که جای فریادست
حسد چه میبری ای سستنظم بر حافظ؟
قبولِ خاطر و لطفِ سخن خدادادست
🌴@asre_roshangary
بیا که قصرِ اَمَل سخت سستبنیادست
بیار باده که بنیادِ عمر بر بادست
غلامِ همّتِ آنم که زیرِ چرخِ کبود
ز هر چه رنگِ تعلّق پذیرد آزادست
چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب
سروشِ عالَمِ غیبم چه مژدهها دادست
که ای بلندنظر شاهبازِ سِدرهنشین
نشیمن تو نه این کُنجِ محنت آبادست
تو را ز کنگرهٔ عرش میزنند صفیر
ندانمت که در این دامگه چه افتادست
نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر
که این حدیث، ز پیرِ طریقتم یادست
غمِ جهان مخور و پندِ من مَبَر از یاد
که این لطیفهٔ عشقم ز رهروی یادست
رضا به داده بده وز جبین گره بگشای
که بر من و تو دَرِ اختیار نگشادست
مجو درستیِ عهد از جهانِ سستنهاد
که این عجوز، عروسِ هزار دامادست
نشان عهد و وفا نیست در تبسّمِ گل
بنال بلبل بیدل که جای فریادست
حسد چه میبری ای سستنظم بر حافظ؟
قبولِ خاطر و لطفِ سخن خدادادست
🌴@asre_roshangary
08.03.202515:44
😀نوستالژی
#️⃣کودکانه ( بوی عیدی)
🎼فرهاد مهراد
••••••☆☆•••
با اینا زمستونو سر میکنم
با اینا خستگیمو در می کنم ..
در این گفته نیچه حکمتی عظیم نهفته است که "کسی که چرایی زندگی را یافته است، با هر چگونگی خواهد ساخت"
📖ترجمه ی انسان در جستجوی معنا | ویکتور فرانکل ص۷۱
🎵@asre_roshangary
#️⃣کودکانه ( بوی عیدی)
🎼فرهاد مهراد
••••••☆☆•••
با اینا زمستونو سر میکنم
با اینا خستگیمو در می کنم ..
در این گفته نیچه حکمتی عظیم نهفته است که "کسی که چرایی زندگی را یافته است، با هر چگونگی خواهد ساخت"
📖ترجمه ی انسان در جستجوی معنا | ویکتور فرانکل ص۷۱
🎵@asre_roshangary
Паказана 1 - 24 з 36
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.