پرسش:
آیا نیروهای خسروپرویز در زمان گشودن شهر اورشلیم، چنانکه منابع مسیحی گزارش میدهند، به کشتار هزاران تن از مردم و ویرانی شهر پرداختند؟
پاسخ:
۱. معمولاً تلفات جنگها محدود به نیروها و ساختارهای نظامی نیستند و به ویژه زمانی که جنگ به مناطق غیرنظامی کشیده شود، آسیب دیدن غیرنظامیان تقریباً اجتناب ناپذیر است و این قاعده را باید با استثناهای کمشمار، برای جنگها معمول دانست و بسیاری از نبردهای جنگِ بزرگ خسروپرویز با روم نیز از همین قاعده پیروی میکردند. خسرو در واکنش به شورش رومیان و کشته شدن امپراتور موریکیوس که پیشتر او را در رسیدن به تخت یاری داده بود، به قلمرو روم حملهور شد، اما حتی پس از خلع و کشته شدن فوکاس، امپراتور شورشی به دست هراکلیوس نیز از ادامه دادن جنگ چشم نپوشید و نیروهایش با به دست آوردن پیروزیهای سخت اما درخشان، در ۶۱۴ م. اورشلیم را گشودند.
۲. به نظر میرسد که باید دو مرحلهی کلی را در گشودن اورشلیم از هم تفکیک کرد؛ در مرحلهی نخست، شهروراز سردار سپاه ساسانی، با مقامات شهر به توافق رسید و نیروهای ساسانی وارد شهر شدند، اما در پی اختلاف یهودیانِ شهر، که در مقابل قدرت مسیحی روم هوادارِ ایرانیان بودند با مسیحیان، گروه دوم شماری از مقامات ایرانی درون شهر را کشتار کرده و به مقاومت پرداختند. در پی این رخداد، شهروراز شهربندان را آغاز کرده و پس از مدتی نیروهای ساسانی پیروزمندانه وارد شهر شدند (۱).
۳. نبرد درون شهر سه روز به درازا انجامید و در این مدت، ساسانیان به فرمان شهروراز به دنبال بازگرداندن سلطهی خود بر شهر بودند. سپس، به تشخیص شهروراز زمان برای پایان درگیری و امان دادن به مدافعان، البته در صورت تسلیم فرا رسید و کار نیز همینگونه پیش رفت. منابع مسیحی دربارهی تجاوز سربازان ساسانی به راهبهها و کشتار شمار زیادی از ساکنان شهر سخن گفتهاند؛ این شمار، در گزارش سبئوس ۱۷ هزار تن، در گزارش توماس آرتسترونی ۵۷ هزار تن، در گزارش استراتگیوس ۶۰ هزار تن و در گزارش برخی منابع سریانی غربی ۹۰ هزار تن آمده است (۲).
۴. اغراق از ویژگیهای رایج منابع مسیحی بود و آنها معمولاً در تیره نشان دادن اوضاع در پی جنگ با دگراندیشان، از هیچ بزرگنمایی خودداری نمیکردند و این مسئله را میتوان در گزارشهای آنها دربارهی فتوحات اسلامی نیز بازیافت (۳). با این حال، چه دربارهی کشورگشایی ایرانیان و چه مسلمانان، یافتههای باستانشناختی چنین تصویرسازیای را پشتیبانی نمیکنند. کاوشها در اورشلیم نشان دادند که نمیتوان نشان خاصی از ویرانی یا لایههای باستانشناختی سوخته و تخریب شده در اورشلیم را به زمان کشورگشایی ساسانیان نسبت داد، این به ویژه درباره خانهها و کلیساها که در منابع به ویرانی آنها تاکید شده، قابل توجه است؛ بنا به گزارش استراتگیوس، شخصی به نام توماس پیکرهای مردگان را در مکانهای خاصی دفن کرد؛ باستانشناسان ۷ نمونه از گورستانهای مرتبط با دورهی بیزانس را در خارج از شهر اورشلیم یافتهاند که احتمالاً به زمان هجوم ساسانیان مرتبط باشند؛ در یکی از آنها درون غاری نزدیک شهر، اسکلت صدها انسان یافته شده که بسیاری از آنان جوان بودند و بنابراین، باستانشناسان آنان را به زمان کشتار مردم توسط ساسانیان نسبت میدهند. با این حال چنانکه باورساک متذکر میشود، شمار آنها بسیار کمتر از شمار کشتگان گزارش شده در منابع یادشده است (۴).
۵. درواقع به نظر میرسد که گزارشهای مرتبط با کشتار مردم و ویرانگری ساسانیان، چه در رابطه با اورشلیم و چه دیگر سرزمینها، ارتباط مستقیمی با برنامهی تبلیغاتی تدارک دیده شده به دست هراکلیوس دارند که در تلاش بود تا نبرد جاری را (که برای رومیان بسیار زیانبار پیش میرفت) به عنوان نبردی دینی میان خیر و شر بشناساند و از این راه، مسیحیان را برای غلبه بر دشمنان غیرمسیحی و بنابراین از دید آنان کافر، یکدست کند (۵).
1. Howard-Johnston, James, 2021, The last great war of antiquity, Oxford university press, pp 87-96.
2. Ibid, pp 94-95.
۳. مثلاً نک.
Penn, Michael Philip, 2015, When Christians first met Muslims, University of California Press.
4.Bowersock, G. W., 2012, Empires in Collision in late antiquity, Brandeis university press, pp 32-33, 42,43.
۵. نک.
Wood, Philip, 2013, The chronicle of Seert, Oxford university press, p 215.
@IranianDDBastan