Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
𝒞ℎ𝑎𝑡𝑜𝑦𝑎𝑛𝑡 avatar

𝒞ℎ𝑎𝑡𝑜𝑦𝑎𝑛𝑡

< دَرمیانِ هُجومی اَز اَفکار ، اینجا آشیان داریم . >

@WwwZxstarsbot
Рэйтынг TGlist
0
0
ТыпПублічны
Вертыфікацыя
Не вертыфікаваны
Надзейнасць
Не надзейны
Размяшчэнне
МоваІншая
Дата стварэння каналаЛют 11, 2025
Дадана ў TGlist
Жовт 19, 2024

Рэкорды

04.03.202502:56
456Падпісчыкаў
07.04.202523:59
100Індэкс цытавання
18.11.202423:59
125Ахоп 1 паста
24.11.202423:59
21Ахоп рэкламнага паста
24.10.202423:59
50.00%ER
18.11.202423:59
49.60%ERR

Развіццё

Падпісчыкаў
Індэкс цытавання
Ахоп 1 паста
Ахоп рэкламнага паста
ER
ERR
ЖОВТ '24ЛИСТ '24ГРУД '24СІЧ '25ЛЮТ '25БЕР '25КВІТ '25

Папулярныя публікацыі 𝒞ℎ𝑎𝑡𝑜𝑦𝑎𝑛𝑡

Выдалена22.03.202521:10
17.03.202514:50
@m_h_2009n
Выдалена22.03.202521:10
17.03.202518:53
ای وای چه خوشگله😭✨
11.03.202521:34
Пераслаў з:
دِژَوو avatar
دِژَوو
13.03.202519:45
لذت طراحی چهره خودت >>>
19.03.202523:59
؛
11.03.202521:34
{کتابخانه‌ی‌نیمه‌شب}
Выдалена22.03.202521:10
17.03.202518:52
415
اومدی تگتو بده بات
08.04.202511:41
@m_h_2009n
Пераслаў з:
یغماے بوسہ avatar
یغماے بوسہ
08.04.202511:41
فور کنید + ایدی بزارید؛
اکانتم خالیه چنلای جدید و فیو جوین بشم و حمایتشون کنم.

جوین بودنتون چک میشه عزیزکرده هام.
08.04.202511:40
خورشید زرد من⭐
یونگی همیشه می‌گفت که جیمین، خورشید زرد و درخشان اوست. هر روز که کنار هم بودند، گرمای وجود جیمین مانند طلوعی بی‌پایان، تمام تاریکی‌های زندگی یونگی را محو می‌کرد. لبخند جیمین چیزی بیش از یک لبخند ساده بود؛ مانند پرتوهای آفتاب، می‌تابید و روح یونگی را گرم می‌کرد.

روزهایشان با خنده‌های بلند، شب‌هایشان با نجواهای آرام و لحظاتشان با خاطرات شیرین پر شده بود. جیمین با موهای بلوند و چشم‌های درخشانش، درست مثل خورشیدی بود که هیچ‌گاه غروب نمی‌کرد. او همان رنگ زرد زندگی یونگی بود، همان شادی بی‌پایان.

اما سرنوشت، بی‌رحمانه‌تر از آن بود که همیشه این درخشش را باقی بگذارد. یک روز، آن خورشید درخشان، حافظه‌اش را از دست داد. جیمین دیگر یونگی را به یاد نمی‌آورد. آن همه لحظه‌های گرم، آن همه خاطرات مشترک، همه در ذهنش محو شده بودند.

یونگی با چشمانی که غم را در پس لبخندش پنهان می‌کرد، مقابل جیمین ایستاد. قلبش فشرده می‌شد، اما اجازه نداد که درد، بر لبخندش غلبه کند. نگاهش را به چشمان مردی دوخت که تمام دنیایش بود، اما دیگر او را نمی‌شناخت.

جیمین با چهره‌ای متعجب و ناآشنا به او خیره شد. "ببخشید، شما... من باید شما رو بشناسم؟"

لبخند یونگی، درد را در پشت خود پنهان کرد. دستی به موهای بلوند جیمین کشید و با صدایی که هنوز گرمای محبت را در خود داشت، گفت:

"خب... حالا می‌تونیم از اول شروع کنیم. بیا دوباره تمام اون خاطراتی که فراموش کردی رو از نو بسازیم و ثبت‌شون کنیم. مثل اولین بار، اما این بار با عشقِ بیشتر."

جیمین لبخند کمرنگی زد، انگار که چیزی دور، بسیار دور در ذهنش جرقه زده باشد. "مثل اولین بار؟"

یونگی سرش را تکان داد. "آره، درست مثل اولین بار. اما این بار، قول می‌دم که هر لحظه‌شو قشنگ‌تر از قبل بسازیم."
08.04.202511:35
-
پستو بالا فور کردم
08.04.202511:34
ایـن پسـت رو فـوروارد کنید؛
یـک پسـت مشخـص کنیـد ازتـون فـور کنـم، رنـگ و سـن روح چنلتـون رو مشخـص کنـم.
اگـر پسـت رو ریـپلای کنیـد جـوابی براتـون قـرار نمی‌گیـره.
08.04.202511:34
فـوروارد کنید؛
نیـم چنلتـون رو ذکـر کنیـد، تـا وایـب چنلتـون رو تقدیـم کنـم.
جـوین بـاشید | ڪمی بیشتـر بشیـم.
08.04.202511:34
Chatoyant
08.04.202511:34
فـوروارد کنید؛
از فیـوتـرین قسـمت چنلتـون شـات بـدم.
جـوین بـاشید | ڪمی بیشتـر بشیـم.
Увайдзіце, каб разблакаваць больш функцый.