💢با نیمه دوم زندگانی خود چه کنیم؟!
✍پیتر دراکر
دانشگران از نظر جسمی آمادگی دارند تا در سالمندی و حتی پس از سن متعارف بازنشستگی، کار کنند. اما در این راه خطر تازهای آنها را تهدید میکند: احتمال دارد از نظر ذهنی توان خود را از دست بدهند.
آنچه عوام به آن "خستگی مفرط" میگویند، یعنی رایجترین مشکل دانشیان چهل و چند ساله، بندرت پیآمد تنش است. علت اصلی و شایع آن، ملال و دلتنگی شغلی است.
مدیریتارشد یک شرکت بزرگ و بسیار موفق به من میگفت: "مهندسانِ ما شُل کردهاند. آیا میتوانی علت را پیدا کنی؟"
بنابراین من با چند نفر از مهندسان بسیار موفق که دستمزدهای کلان میگرفتند، صحبت کردم. همه میگفتند: "شغل من در موفقیت شرکت بسیار موثر است. کارم را دوست دارم. حالا تقریبا ده سالی میشود که سرگرم این کارم. وظیفهام را خوب انجام میدهم و به آن افتخار میکنم. اما حالا این کار برای من ساده و یکنواخت شده؛ دیگر چالشی در کار نیست و کِسِل شدهام. دیگر برای آمدن به سرِ کار دقیقه شماری نمیکنم و ذوق و شوق اولیه را ندارم."
با این حال، جابجا کردن افراد چاره درست این مشکل نیست. این عده، از جمله متخصصان درجه یک بودند و به تجدید دلبستگی و علاقه واقعی، نیازمند.
پس وقتی بار دیگر دلبستگی را پیدا کردند ( مثلا یکی از آنها در رشته ریاضی و علوم، معلم سرخانه دانشجویان شد)، بار دیگر کار جلوه و جذبه سابق را پیدا کرد.
پس خارج از حوزه کنونی کار، هدفهایی را برای خود معین کرده و بکوشید به آن هدف ها برسید.
@planing_tm