
بلاچائو
"بلاچائو" 群组最新帖子
19.05.202514:48
۵. اولین بار وقتی داشتم میمردم بهش گوش دادم
18.05.202517:05
صحنهی پایانی فیلم من:
شب. دریا خاکستریه. نه موج، نه ستاره.
نقش اصلی، تنها ایستاده.
نه سیگار، نه حرف.
آتیش پشت سرش خاموش شده. فقط دودش هنوز به هوا میره. خاکسترهای چیزهایی که سوزونده.
اون به دریا نگاه نمیکنه. به دوربین نگاه میکنه. مستقیم.
چشماش بیحس، خالی. نه اشک، بلکه خشم.
موسیقیای در کار نیست. فقط صدای دور امواج و خاکسترهایی که توی باد میرقصن.
بعد، لبخند خیلی خیلی کوچیکی روی لبش میاد.
نه از رضایت. از پوچی، از سرما، از تاریکی.
بعد بدون هیچ حرفی، با دوربین ثابت روش،
صدای پرندهای که ناگهان از دور میپره.
باد، و بعد..
سیاهی مطلق.
نقش اصلی همهچیز رو سوزونده، سیگارش رو زیر پاش له کرده، دریا رو برای آخرین بار نگاه میکنه، دستاش رو میذاره جیبش، و حالا شروع میکنه به راه رفتن، بدون اینکه به پشت سرش نگاه کنه، برای همیشه. «تموم شد. حالا نوبت منه.»
تو فیلم من بهجای قهرمان شدن، شخصیت تبدیل میشه به یه حقیقت بیرحم.
«گاهی سکوت رو نمیشکنی؛ توی اون دفن میشی.»
مخاطب با شوک، ترس، و یه جور حس تهنشستیافته از حقیقت زندگی مواجه میشه.
هیچ پاسخی داده نمیشه. فقط یه سوال توی ذهنشون باقی میمونه:
«اگه همه چیز رو بسوزونی، دیگه چی ازت میمونه؟»
حالا تیتراژ با فونت سفید، آروم شروع میشه. بدون موسیقی. سکوت.
- مراقب خودت باش؛ مخصوصاً اونجایی که درد تبدیل به سکوت میشه.
شب. دریا خاکستریه. نه موج، نه ستاره.
نقش اصلی، تنها ایستاده.
نه سیگار، نه حرف.
آتیش پشت سرش خاموش شده. فقط دودش هنوز به هوا میره. خاکسترهای چیزهایی که سوزونده.
اون به دریا نگاه نمیکنه. به دوربین نگاه میکنه. مستقیم.
چشماش بیحس، خالی. نه اشک، بلکه خشم.
موسیقیای در کار نیست. فقط صدای دور امواج و خاکسترهایی که توی باد میرقصن.
بعد، لبخند خیلی خیلی کوچیکی روی لبش میاد.
نه از رضایت. از پوچی، از سرما، از تاریکی.
بعد بدون هیچ حرفی، با دوربین ثابت روش،
صدای پرندهای که ناگهان از دور میپره.
باد، و بعد..
سیاهی مطلق.
نقش اصلی همهچیز رو سوزونده، سیگارش رو زیر پاش له کرده، دریا رو برای آخرین بار نگاه میکنه، دستاش رو میذاره جیبش، و حالا شروع میکنه به راه رفتن، بدون اینکه به پشت سرش نگاه کنه، برای همیشه. «تموم شد. حالا نوبت منه.»
تو فیلم من بهجای قهرمان شدن، شخصیت تبدیل میشه به یه حقیقت بیرحم.
«گاهی سکوت رو نمیشکنی؛ توی اون دفن میشی.»
مخاطب با شوک، ترس، و یه جور حس تهنشستیافته از حقیقت زندگی مواجه میشه.
هیچ پاسخی داده نمیشه. فقط یه سوال توی ذهنشون باقی میمونه:
«اگه همه چیز رو بسوزونی، دیگه چی ازت میمونه؟»
حالا تیتراژ با فونت سفید، آروم شروع میشه. بدون موسیقی. سکوت.
- مراقب خودت باش؛ مخصوصاً اونجایی که درد تبدیل به سکوت میشه.
18.05.202517:00
آهنگ تیتراژ دوم وقتی حالا فیلم تموم شده.
18.05.202516:59
۴. آهنگ تیتراژ اول وقتی هنوز فیلم تموم نشده.
18.05.202514:01
«ازم پرسیدی چرا احساس پوچی داشتم، بهخاطر اینهکه من هیچی نشدم، هیچی.
- میخواستی چی بشی؟
همهچی. میخواستم همه چیز باشم. میخواستم یه هویتی داشته باشم، اما نشد که نشد.
- حالا میخوای چیکار کنی؟
میخوام صبر کنم، الان فقط میخوام صبر کنم تا همهی اینا بگذره و تموم شه، گرچه نمیدونم این همهای که میگم چی هست اصلا.»
- میخواستی چی بشی؟
همهچی. میخواستم همه چیز باشم. میخواستم یه هویتی داشته باشم، اما نشد که نشد.
- حالا میخوای چیکار کنی؟
میخوام صبر کنم، الان فقط میخوام صبر کنم تا همهی اینا بگذره و تموم شه، گرچه نمیدونم این همهای که میگم چی هست اصلا.»
18.05.202513:50
«میتونم منم کنارت دراز بکشم؟»


18.05.202511:50
«ما همچنان زندگی خواهیم کرد
با مردم، حیوانات، جنگ و باد
با دنیای آن سوی دیوار
بنابراین مهم نیست که چگونه
و کجا هستیم
طوری زندگی کن که
انگار هرگز نخواهی مرد.»
- ناظم حکمت
با مردم، حیوانات، جنگ و باد
با دنیای آن سوی دیوار
بنابراین مهم نیست که چگونه
و کجا هستیم
طوری زندگی کن که
انگار هرگز نخواهی مرد.»
- ناظم حکمت
已删除18.05.202523:08
17.05.202518:13
وای نسخهی کنسرتش اونقدر خوشگله که هروقت دم دستتون بود یک دونه بهش ستاره بچسبونید:(
已删除18.05.202523:08
17.05.202518:11
آهنگ امروز که گذاشتی اونقدر خوشم اومد که در اسرع وقت بهش ستاره میدم⭐️
17.05.202517:58
معلومه که زرد. اولین باری که این آهنگ رو شنیدم تو تیزر فصل دوم سریالم بود، «خورشید، تابستون، عشقی که نخواسته برای همیشه تموم شده، خداحافظي که هیچوقت گفته نشده، آدمی که خودش رو زده به دیوونگی، دریا، یک داستان جدید، خانوادهای که هنوز تغییر نکرده، دوستی که ولت نکرده، و تو، تویی که داری پیش همه یجوری رفتار میکنی انگار که هزار ساله فراموش کردی، اما همزمان توی قلبت داری مثل خورشید میسوزی.» اسم آهنگ -خورشید سرجاشه- هست، از همون اولین باری که شنیدمش برای من این آهنگ زرد بود، زرد طلایی، زرد ظهر، وقتی انگشتاتو میگیری جلوی اشعههای خورشید و به این فکر میکنی که تصمیمم رو گرفتم، میخوام همهچیو بسوزونم! میخوام خنک شم، میخوام همه رو از بین ببرم! میخوام فصل جدید رو من شروع کنم! تقریبا چندین ساله عاشق این آهنگم و باید بگم این آهنگ یه خورشید گرمه، برای هرکسی که داره میسوزه.
17.05.202517:55
«زمین سرد خواهد شد
ستارهای میان ستارهها
و یکی از کوچکترینها
یک ذره نورانی همچون مخمل آبی
این زمین بزرگ ما
این زمین، روزی سرد خواهد شد
نه همانند تودهای یخ
یا حتی غباری مرده
که همانند یکی گردوی پوک
جمع خواهد شد
در فضای نهایت سیاه»
ستارهای میان ستارهها
و یکی از کوچکترینها
یک ذره نورانی همچون مخمل آبی
این زمین بزرگ ما
این زمین، روزی سرد خواهد شد
نه همانند تودهای یخ
یا حتی غباری مرده
که همانند یکی گردوی پوک
جمع خواهد شد
در فضای نهایت سیاه»
17.05.202517:53
اخه اینکه آخر آهنگم اومدن شعر ناظیم
حیکمت رو گذاشتن زیادی زیبا نیست؟؟
حیکمت رو گذاشتن زیادی زیبا نیست؟؟
17.05.202517:51
3. "Bu dünya soğuyacak
Yıldızların arasında bir yıldız
Hem de en ufacıklarından
Mavi kadifede bir yaldız zerresi yani
Yani bu koskocaman dünyamız
Bu dünya soğuyacak günün birinde
Hatta bir buz yığını veyahut öyle bir bulut gibi de değil
Boş bir ceviz gibi yuvarlanacak
Zifiri karanlıkta uçsuz bucaksız"
- Nazım Hikmet
Şubat 1948
Yıldızların arasında bir yıldız
Hem de en ufacıklarından
Mavi kadifede bir yaldız zerresi yani
Yani bu koskocaman dünyamız
Bu dünya soğuyacak günün birinde
Hatta bir buz yığını veyahut öyle bir bulut gibi de değil
Boş bir ceviz gibi yuvarlanacak
Zifiri karanlıkta uçsuz bucaksız"
- Nazım Hikmet
Şubat 1948
17.05.202517:50


17.05.202517:48
记录
18.05.202523:59
11.8K订阅者26.12.202423:59
0引用指数08.05.202504:01
11.5K每帖平均覆盖率31.03.202523:59
1.9K广告帖子的平均覆盖率25.04.202523:59
11.81%ER07.05.202523:59
98.48%ERR登录以解锁更多功能。