Whale Chanel
Whale Chanel
Proxy MTProto
Proxy MTProto
Proxy MTProto | پروکسی
Proxy MTProto | پروکسی
Whale Chanel
Whale Chanel
Proxy MTProto
Proxy MTProto
Proxy MTProto | پروکسی
Proxy MTProto | پروکسی
بلاچائو avatar

بلاچائو

Everything was raw and painful and confusing and wrong and yet it was as if I'd been dragged from freezing water through a break in the ice, into sun and blazing cold.
t.me/HidenChat_Bot?start=1989290692
TGlist 评分
0
0
类型公开
验证
未验证
可信度
不可靠
位置
语言其他
频道创建日期Jun 17, 2020
添加到 TGlist 的日期
Feb 22, 2025

"بلاچائو" 群组最新帖子

«برای احساس امنیت داشتن، اول باید ترس‌ها رو از خودت دور کنی، ترس از رها شدن، تنها شدن. کل زندگی این ترس‌ها همراهت بودن. به خاطر همین بقیه رو چون احساس می‌کردی ولت می‌کنن، ول کردی. همیشه می‌خوای خداحافظی کنی، قبل از اینکه باهات خداحافظی کنن. چون هیچوقت نمی‌خواستی تا با اون درد دوباره روبه‌رو بشی. چرا با این ترس برای یکبار و همیشه خداحافظی نکنی؟ چرا به زندگی دوباره سلام نکنی؟ نذار که گذشته زمان حال رو ازت بگیره تا آینده‌ات رو برباد کنه.»
"I have no right to feel, I am good for nothing.
Strange! No matter how hard I try, I cannot remember the color
of people's eyes. But Walid, well...
Your eyes are blue, so blue.
Beirut, I don’t mean to be silent. I’m just trying not to cry. How did we get here? My eyes will adjust
to darkness.
Beirut, I'll leave for a while. But when I return, it will be summer, scorching sun and music everywhere. You'll ask me, what took you so long?
And I'll tell you where l've been..."
"What does it feel like when you're dancing?
Billy: Don't know. Sorta feels good. Sorta stiff and that, but once I get going... then I like, forget everything. And... sorta disappear. Sorta disappear. Like I feel a change in my whole body. And l've got this fire in my body. I'm just there.
Flyin like a bird. Like electricity. Yeah, like electricity."
«نه دروغ می‌گم، به خاطر من یه کاری بکن. از خود گذشتگی کن. به‌خاطر من داستان‌های دیگه‌ت رو به هم بزن. به خاطر من هر کاری بکن. دیگه بمون، خب؟ داریم پیر می‌شیم نمی‌بینی؟
خسته شدم از حرف راست، ما کی لم می‌دیم یه نفس آسوده بکشیم؟ حرف راست سنگینه، بهم دروغ بگو، بگو داشتی می‌مردی همه‌ی این سال‌ها برام. بگو همه‌‌ی این سال‌ها منتظر بودی برگردم، می‌مردی اگه برنمی‌گشتم. بگو بی من نمی‌شه، بگو اصلا چیزی رو نمی‌دیدی بی‌من. بهم دروغ بگو بذار آسون‌تر بگذره.»
اجازه بدید یک آپدیتی بدم از فیلم‌های چند روز اخیر لیست که دیدم و خیلی دوسشون داشتم
کاش یه اسپین اف جدا از این مهمونی نقی اینا بسازن تا ابد این مهمونی مفرح ادامه پیدا کنه
عاشق اینم که بعضی آدم‌ها هستن که باهمه فرق می‌کنن. چیزهایی رو می‌بینن که همه نمی‌بینن، به جزییات خیلی کوچیکی توجه می‌کنن که بقیه از کنارشون خیلی ساده می‌گذرن، می‌شنون تنها گوش نمی‌دن، تنهان اما تورو تنهاتر نمی‌کنن، دست روی تنه‌ی درخت می‌کشن تا رگاش رو حس کنن، دنبال راهی می‌گردن تا با کرم‌های شب‌تاب صحبت کنن مثل یه موزه می‌مونن، به آینده به یک شکل دیگه نگاه می‌کنن، یکجور دیگه حرف می‌زنن، دستت رو گرم تر از بقیه می‌گیرن، تورو از مرگ دور‌تر‌ می‌کنن.
sen hiç ateşböceği gördün mü?
دیگه نمی‌دونم چطوری تا بیست و پنجم فروردین منتظر سیزن دو last of us بمونم.
✨✨✨
تنها یک جمله کافیه. هزارتا فیلم می‌بینی و تو یکیشون یک جمله می‌شنوی و همون میخ کوبت می‌کنه، همون بهت می‌گه تا حالا چی کم داشتی و کجای کار رو اشتباه می‌رفتی. بنظرم تو زندگی تنها یک جمله کافیه، تنها یک لحظه‌ی خوب برای یک روز نسبتا خسته کننده کافیه، یک چای گرم، چند ثانیه تماشای غروب با سکوتی که تو مغزته، یه بغل گرم، یه صحبت کوچیک خوب آخر شبی، یک آرزو. همین ارزشش رو داره همین که هر روز می‌تونیم این لحظه‌های کوچیک کوچیک رو داشته باشیم.
تو فیلم Chef (2014) وسطای فیلم پسر کارل بهش می‌گه که داره یکاری انجام می‌ده؛ هر روز یک ثانیه فیلم می‌گیره، بدون استسنا هر روز، و در آخر تصمیم داره همشون رو کنار هم بذاره و مطمئنه که چیز جالبی قراره در بیاد. آخر فیلم پسرش همه‌ی اون فیلم‌های یک ثانیه‌ای رو گذاشته کنار هم و یک فیلم نسبتا طولانی از سفرشون با پدرش درست کرده و ویدیو رو بهش ایمیل کرده، باباش ویدیو رو پلی می‌کنه، چیزهای ساده‌ای بنظر می‌رسن وقتی یک ثانیه‌ان، اما کم کم اون یک‌ثانیه‌های ساده‌‌ی معمولی کنار هم معنی پیدا می‌کنن، پدر و پسری، چیزی که تجربه کردن، خاطر‌‌ات، نگاه‌ها و خنده‌ها و تلاش‌ها و شکلک‌ها و یک ثانیه از صحبت‌های رد و بدل شده بینشون و در نهایت، زندگی. کارل احساساتی می‌شه و تازه می‌فهمه که چه‌کارایی کرده و چقدر خوشحاله. دلم می‌خواد همین کار رو با زندگیم کنم، هر روز یک‌ ثانیه، یک ثانیه معمولی که بعد از یک مدت نشون می‌ده اون روز هم زنده بودم، اونجا بودم.
"I'm not wise at all. I told you, I know nothing. I know books, and I know how to string words together—it doesn't mean I know how to speak about the things that matter most to me."
"But you're doing it now—in a way."
"Yes, in a way—that's how I always say things: in a way."

- André Aciman, Call Me by Your Name

记录

08.04.202523:59
10.7K订阅者
26.12.202423:59
0引用指数
23.02.202523:59
9.2K每帖平均覆盖率
31.03.202523:59
1.9K广告帖子的平均覆盖率
22.03.202512:41
9.13%ER
22.02.202520:50
91.75%ERR
订阅者
引用指数
每篇帖子的浏览量
每个广告帖子的浏览量
ER
ERR
JAN '25FEB '25MAR '25APR '25

بلاچائو 热门帖子

20.03.202521:00
نوروز۱۴۰۴
بیست و چهار فیلم برای بیست و چهار روز.📹
1.Ratatouille (2007)
2.emma (2020)
3.midsommar (2019)
4.ladybird (2017)
5.amélie (2001)
6.House of hummingbird (2018)
7.LaLa Land (2016)
8.Portrait of a lady on fire (2019)
9.Call me by your name (2017)
10.Chef (2014)
11.Her (2013)
12.the mirror (1975)
13.Have you ever seen fireflies? (2021)
14.Dear zindagi (2016)
15.billy elliot (2000)
16.suddenly tree (2019)
17.Los pequeños amores (2024)
18.Costa brava, lebanon (2021)
19.the secret life of walter mitty (2013)
20.Anna Karenina (2012)
21.Encanto (2021)
22.Coda (2021)
23. The wild robot (2024)
24.Onward (2020)
29.03.202517:27
@ashvan_officialchannel
20.03.202520:42
Thank you, and good night
28.03.202522:51
23.03.202520:29
So yeah, it's a fire
It's a goddamn blaze in the dark
And you started it
You started it
So yeah, it's a war
It's the goddamn fight of my life
And you started it
You started it
19.03.202517:45
دیگه از یک‌ جایی به بعد در زندگی به مرحله‌ای می‌رسی که دلت می‌خواد یک نفر کتاب مورد علاقت رو برات بخره هدیه بده، یک‌نفر یک گردنبد کوچیک ست با تو داشته باشه که هیچ وقت از گردنش در نیاره، یک نفر حتی اگه از خستگی هم بمیره تا بهت شب بخیر نگه شب رو نخوابه، یک نفر یکاری رو فقط به‌خاطر تو انجام بده، یک نفر که تو جمع و شلوغی هم مغزش به تو فکر کنه. میوه رو برای تو پوست بکنه، کیلومتر‌ها راه رو برای تو طی کنه، جیبش رو برای گرم نگه داشتن دست تو استفاده کنه، برای تو بنویسه، فقط به تو بنویسه.
19.03.202509:08
وقتی زندگی بهت یه فرصت دوباره می‌ده
تو آماده‌ی از نو به دنیا اومدن هستی؟
30.03.202519:26
با ما سرد نباش گل، سرما می‌خوری.
04.04.202517:33
عاشق اینم که بعضی آدم‌ها هستن که باهمه فرق می‌کنن. چیزهایی رو می‌بینن که همه نمی‌بینن، به جزییات خیلی کوچیکی توجه می‌کنن که بقیه از کنارشون خیلی ساده می‌گذرن، می‌شنون تنها گوش نمی‌دن، تنهان اما تورو تنهاتر نمی‌کنن، دست روی تنه‌ی درخت می‌کشن تا رگاش رو حس کنن، دنبال راهی می‌گردن تا با کرم‌های شب‌تاب صحبت کنن مثل یه موزه می‌مونن، به آینده به یک شکل دیگه نگاه می‌کنن، یکجور دیگه حرف می‌زنن، دستت رو گرم تر از بقیه می‌گیرن، تورو از مرگ دور‌تر‌ می‌کنن.
30.03.202520:46
✨✨✨
«برای احساس امنیت داشتن، اول باید ترس‌ها رو از خودت دور کنی، ترس از رها شدن، تنها شدن. کل زندگی این ترس‌ها همراهت بودن. به خاطر همین بقیه رو چون احساس می‌کردی ولت می‌کنن، ول کردی. همیشه می‌خوای خداحافظی کنی، قبل از اینکه باهات خداحافظی کنن. چون هیچوقت نمی‌خواستی تا با اون درد دوباره روبه‌رو بشی. چرا با این ترس برای یکبار و همیشه خداحافظی نکنی؟ چرا به زندگی دوباره سلام نکنی؟ نذار که گذشته زمان حال رو ازت بگیره تا آینده‌ات رو برباد کنه.»
20.03.202509:04
تو سال جدید دنبال خودم می‌رم
19.03.202509:04
This is pouring rain
This is paralyzed
I keep throwing it down two-hundred at a time, It's hard to find it when you knew it
When your money's gone
And you're drunk as hell
«نه دروغ می‌گم، به خاطر من یه کاری بکن. از خود گذشتگی کن. به‌خاطر من داستان‌های دیگه‌ت رو به هم بزن. به خاطر من هر کاری بکن. دیگه بمون، خب؟ داریم پیر می‌شیم نمی‌بینی؟
خسته شدم از حرف راست، ما کی لم می‌دیم یه نفس آسوده بکشیم؟ حرف راست سنگینه، بهم دروغ بگو، بگو داشتی می‌مردی همه‌ی این سال‌ها برام. بگو همه‌‌ی این سال‌ها منتظر بودی برگردم، می‌مردی اگه برنمی‌گشتم. بگو بی من نمی‌شه، بگو اصلا چیزی رو نمی‌دیدی بی‌من. بهم دروغ بگو بذار آسون‌تر بگذره.»
30.03.202520:45
تنها یک جمله کافیه. هزارتا فیلم می‌بینی و تو یکیشون یک جمله می‌شنوی و همون میخ کوبت می‌کنه، همون بهت می‌گه تا حالا چی کم داشتی و کجای کار رو اشتباه می‌رفتی. بنظرم تو زندگی تنها یک جمله کافیه، تنها یک لحظه‌ی خوب برای یک روز نسبتا خسته کننده کافیه، یک چای گرم، چند ثانیه تماشای غروب با سکوتی که تو مغزته، یه بغل گرم، یه صحبت کوچیک خوب آخر شبی، یک آرزو. همین ارزشش رو داره همین که هر روز می‌تونیم این لحظه‌های کوچیک کوچیک رو داشته باشیم.
登录以解锁更多功能。