تبر به دستان دروگر، زمین را سرخ کردند از خون لالهها.
غمگین نباش روزی باران میبارد و لالهها به آسمان لبخند میزدند.
✍ شمعی در باد
25.03.202521:47
چشمبهراه نورپراکنی توام؛ بیا که سایههای پیدرپی روح ما را پریشان کرده. سایه سالهایی پر از پوچی، روزهای شوم درو کردن سروهای رعنا، سایه وحشت بر جان ارکیدههای آبی.
تو که روشنایی!
بیا و بتاب
بیا که آسمان تاریک و سرزمینمان را سایههای شوم به آغوش کشیده.
#شهریارمرضاشاهم
#رضاشاهدوم
✍ شمعی در باد
❤️ پاینده ایران ❤️
👑 جاوید شاه 👑
30.03.202511:20
میدونی فروغ یجا خیلی قشنگ میگه : کاش ما آن دو پرستو بودیم که همه عمر سفر میکردیم از بهاری به بهار دیگر
#فروغ_فرخزاد
27.03.202514:50
شمع وجودت به خاموشی گرایید اما یاد تو در دل ما هرگز زدوده نمیشود.
#لیلایجان
27.03.202514:29
لیلا! شاهدخت ایران زمین، اکنون که در خوابی جاودانه استی از تو به تو مینویسم. دردهای تو با شنیدن مرگ بر شاه آغازیدن گرفت و دردهای من با شنیدن درود بر امام! اما دردهای من با شنیدن غریو جاوید شاه فرزندان همان نسل گمراه التیام یافت! میان من و تو فاصله کهکشانههاست، اما میبینم که تو به میهن باز آیی و من از مهر و با عشق، دسته دسته گل بر مزارتو میگذارم و از برای رامش روان مهر آیین تو تنها جاوید شاه میگویم و بس. پس از تو نه ماه هست نه ستاره اما با آمدن شاه ایران در آسمان هم ماه میتابد هم ستارههایی چون تو.
میدونی فروغ یجا خیلی قشنگ میگه : کاش ما آن دو پرستو بودیم که همه عمر سفر میکردیم از بهاری به بهار دیگر
#فروغ_فرخزاد
27.03.202514:50
شمع وجودت به خاموشی گرایید اما یاد تو در دل ما هرگز زدوده نمیشود.
#لیلایجان
27.03.202514:29
لیلا! شاهدخت ایران زمین، اکنون که در خوابی جاودانه استی از تو به تو مینویسم. دردهای تو با شنیدن مرگ بر شاه آغازیدن گرفت و دردهای من با شنیدن درود بر امام! اما دردهای من با شنیدن غریو جاوید شاه فرزندان همان نسل گمراه التیام یافت! میان من و تو فاصله کهکشانههاست، اما میبینم که تو به میهن باز آیی و من از مهر و با عشق، دسته دسته گل بر مزارتو میگذارم و از برای رامش روان مهر آیین تو تنها جاوید شاه میگویم و بس. پس از تو نه ماه هست نه ستاره اما با آمدن شاه ایران در آسمان هم ماه میتابد هم ستارههایی چون تو.
#شاهدختلیلاپهلوی
✍ آرش ( شمعی در باد )
❤️ پاینده ایران ❤️
👑 جاوید شاه 👑
27.03.202512:10
تبر به دستان دروگر، زمین را سرخ کردند از خون لالهها.
غمگین نباش روزی باران میبارد و لالهها به آسمان لبخند میزدند.
✍ شمعی در باد
25.03.202521:47
چشمبهراه نورپراکنی توام؛ بیا که سایههای پیدرپی روح ما را پریشان کرده. سایه سالهایی پر از پوچی، روزهای شوم درو کردن سروهای رعنا، سایه وحشت بر جان ارکیدههای آبی.
تو که روشنایی!
بیا و بتاب
بیا که آسمان تاریک و سرزمینمان را سایههای شوم به آغوش کشیده.
#شهریارمرضاشاهم
#رضاشاهدوم
✍ شمعی در باد
❤️ پاینده ایران ❤️
👑 جاوید شاه 👑
25.03.202519:10
خوش آمدید.❤️🙏
25.03.202519:10
15.03.202522:54
ترانه ماندگار ساحل غم از دکتر قرخزاد / شبتان آرام 🌙
15.03.202522:27
ایرانبانو را دلریش و غمین کردی ، دل زخمیام را خونین کردی. شاه دل من، هزاران تن چون من برخی اون دل غمگین تو.
15.03.202519:49
عاشقانه در دریای آبی نفس میکشیدم، امواج سهمگین مرا ناخواسته به ساحل پرتاب کردند. ساحلی که آرام نبود و مرگ با دردی به وسعت دریا داشت. سکوتم در ساحل از روی رضایت نبود، نشان از مرگ من بود. روحم مرده و جان نیمه جانم مانده بود، خودم را بر زمین میزدم تا روح در کالبدم زنده شود. پس از روحم باد ماسههای ساحل را در چشمانم ریخت تا شاهد رفتن جان از پیکرم را نباشم. جانم با فوران خون لخته از دهانم بیرون میزد و آخرین تکاپوی من بیهوده ماند. پیکر من در زیر خروارها ماسه ناپدید شد و کودکان بازیگوش پا روی من گذاشتن بدون دیدن روح و جان من. #مرگماهی روح من مرده
✍ شمعی در باد
15.03.202500:24
کبوتران بر بام خانهای ویران شده نشستند؛ سکوت را شکستند و سرود سوگ خوانند. نامه آوردند، آری نامهای ز سرو بلندی که قامت رعنایش از پشت دیوارها پیداست و نوشت به سروی که تبر به دستان شکستند. از دو چشمشان سیل خون جاری شد، جاری، جاری و جاری که بر میافکند خانه اهریمن را! چلچلهها نشان از تابش نور بر فراز زاگرس در بهار داشتند. تابش نور از شعلههای پیکری در آتش و جانی که با سکوت ما در ایزه فرو نشست....
#نامهمحبوبهرضایی
🌲اوولکورکور🌲
✍ شمعی در باد
🖤 پاینده ایران 🖤
👑 جاوید شاه 👑
15.03.202500:22
10.03.202521:52
اگر روزی که نهنگها در ساحل خودکشی، میکنند در کنار آنها باشم ازشون میپرسم چرا؟ شکوه میکنم که چرا چنین رسمی را به مردم کشورم آموختید؟!
✍ شمعی در باد
09.03.202523:49
تاریکی و تنهایی حالمو اینقدر بد کرده که آرزوی لباس سپیدی بهسان رخت عروس زمستان با خوابی جاودانه در گوری بینشان زیر بهار نارنجم را دارم، آخرین نفسهای جان روحم با لختههای خون از گلویم بیرون شود و تو کنارم باشی که آخرین نگاهم به پنجره چشمان تو باشد.
✍ شمعی در باد
#بهارنارنجم
دلمشکسته
روحم مرده
09.03.202523:42
آسمان باریدن آغاز کرده، باز باران با ترانه بوسهزد بر گونههای خشکیده این خاک خاکی تشنه آب و سیراب شده از خون خونی که جاری شده از قلب یاران