Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری avatar
SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری
SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری avatar
SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری
11.04.202522:11
The Unsung Lament, Pt.I_ Apparition
Atlases


[ SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری ]
10.04.202515:48
Ties To Distance
Atlases


[ SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری ]
10.04.202508:35
Outro_Remembrance
Atlantic


[ SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری ]
04.04.202510:39
" ابژه‌‌ی خلسه، غیابِ پاسخ از خارج است. حضورِ توضیح‌ناپذیر بشر پاسخی است که اراده به خودش می‌دهد، مُعلق از خلاء شبی نامفهوم."

ژرژ باتای | منبع: از دیوشناسی تا خلاء | شرحِ بلک‌متال از نیکولا ماشیاندارو و رضا نگارستانی

[ SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری ]
04.04.202509:52
And All Is Prelude 🏴
Lucifers Child


[ SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری ]
03.04.202507:33
✝️
Band: #HellLight
Single: #Echoes_Of_Eons
Album Release Date: May 9, 2025
Genre: #Funeral_Doom_Death 🏴
Country: #Brazil 🏴

[ SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری ]
" روح برنامه‌نویس است، برنامه نویسی که به تدریج خودش بدل به برنامه میشود..."

[ SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری ]
10.04.202509:36
اندیشه‌ی ۶۸ چیست؟ اندیشه‌ی ۶۸ اندیشه‌ی بدن‌هاست. بدن‌های ماشینی در حال تسخیر فضاهای شهری. اندیشه‌ی ۶۸ بیش از آنکه اندیشه‌ی طغیان باشد اندیشه‌ی زیست جمعی و اشتراکی است.‌ اندیشه در مقام یک تمرین کاملا عملی. حیات همچون اجرای زیستنی غیرکاپیتالیستی. مسئله هرگز نفرت از کاپیتالیسم یا تحول دیالکتیکی آن نبود. اندیشه‌ی ۶۸ اندیشه‌ی بدن است: حیات چیزی جز اتصال بدن‌ها نیست، بدن‌های انسانی و ناانسانی. چگونه فضایی اشغال می‌شود؟ به عبارت دقیق‌تر: چگونه بدن‌ها فَضاهای اشتراکی را بازپس‌می‌گیرند؟ پاسخ سهل ممتنع است: با تکیه بر خود آنچه کاپیتالیسم مهیا کرده، یعنی امکان شبکه‌های پیچیده و موقتی و پرتحرک. به عبارتی امکان تشکیل بدنی جدید. اندیشه‌ی ۶۸ به زندان‌ها می‌رود تا هم شکل‌های نوین انقیاد بدن را مشاهده کند و هم به بدنی جدید بیندیشد: قدرت برساخته و منفی زندان بشارتی است به اینکه همه‌چیز برساخته‌ی قدرت است، قدرتی دیگر. این "دیگر"، این "تفاوت"، جهان ماشین‌های انتزاعی است، طرح‌های همبودی، کنش مشترک. اگر کاپیتالیسم متأخر ثروت خود را مستقیما از بدن‌های ما استخراج می‌کند، چرا خودمان در قالب پروژه‌های مستقل و خودآیین دست به چنین کاری نزنیم؟ اتفاقا آنچه انتزاعی‌شدن یا غیرمادی‌شدن یا شناختی‌شدن کار می‌توان خواند، بیش از هر چیز حاصل مقاومت و زورآوری قدرت مؤسس انبوه خلق است: کنش مؤسس تقدم دارد. این قدرت ساختن فرم‌های جدید است. قدرتی متکثر که به سبب تولیدگری عظیم‌اش وحشت برمی‌انگیزد: هر آپاراتوس انضباط نشانه‌ای است از وحشت، وحشت از قدرت درونماندگار انبوه خلق.
با این اصل تفسیری می‌توان دید برای ساختن بدن (بدن ۶۸) امروز بیش از هر زمان فضا مناسب است. آیا درست به همین دلیل نیست که سازوکارهای اودیپی دوباره فعال شده‌اند؟ تکثیر آپاراتوس‌های انضباط و پلیسی‌شدن فضا نشان وحشت است. دوستی بدن‌های رهاشده برای نظم‌های کهنه وحشت‌آور است (گاه حتی برای خود انبوهه: ووکیسم و ناسیونالیسم همچون بحران دوستی). سراسربینی، استنطاق، هراس‌افکنی، عظمت‌پرستی فالیک، همگی واکنش‌هایی به بیدارشدن مجدد این هیولای خفته هستند، هیولای ۶۸.×

@chaosmotics
10.04.202508:31
04.04.202510:16
Mitera ✝️🏴
Euphrosyne


[ SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری ]
03.04.202517:06
تزهای آنتی‌فاشیستی (۳):
میم مثل میکروفاشیسم: چگونه سالی نو بیافرینیم؟


سال نو مبارک! بیایید برای هم بهترین‌ها را آرزو کنیم، زیباترین پیام‌ها را جست‌وجو و برای هم ارسال کنیم، عکس گلی، سبزه‌ای، درختی چیزی هم اگر باشد چه بهتر. ما که بهترین تقویم کل جهان را به لطف همان اصل بنیادیِ «هنر نزد ایرانیان و بس» داریم، بیایید در تکراری‌ترین صورت‌های مختلف بی‌سابقه‌ترین محتواهای ممکن را جا کنیم. چه ایرادی دارد که دیدوبازدید می‌رویم، حتی عالی است، اما دستکم «خلاق» باشیم و در عوض راه‌اندازی دستگاه تفتیش عقاید و علایق، سرمان توی کار خودمان باشد، خب یکی از مهمترین خوبی‌های گوشی‌های هوشمند همین است دیگر. راستی، در خود شبکه‌های اجتماعی انبوهی از اساتید و متخصصان نحوۀ تبریک گفتن سال نو، طرح پرسش‌وپاسخ‌های مطلوب و بی‌پاسخ گذاشتن پرسش‌های نامطلوب در ایام عید و سرانجام شیوۀ کهن برگزاری روز سیزده‌بدر، به‌شدت در حال تولید محتوا هستند تا ما فهمی به دست آریم و از این ایام به غفلت نگذریم. دوستان، هرچند متأسفانه جشن طولانی نوروز به پایان رسیده، اما خبر خوبی داریم، کل سال برای ادامۀ همین کارها فرصت هست.


@MSandUS
@chaosmotics
03.04.202507:25
✝️
Band: #Amenra
Single: #Salve_Mater
Release Date: March 28, 2025
Genre: #Post_Sludge_Metal 🏴
Country: #Belgium

[ SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری ]
10.04.202517:35
ایده‌آلیسم، شورشی است علیه یک‌سویگی. ایده‌آلیسم مطلقِ هگل به ما می‌آموزد که حتی والاترین و مقدس‌ترین امور، اگر به‌شکلی محدود و یک‌جانبه مفهوم‌پردازی شوند، به فقیرترین و تهی‌ترین مفاهیم تقلیل می‌یابند. بهترین راه برای ردیابی مفاهیم تهی، نگریستن به امور والای پیشینی و مفروض از چشم‌اندازی یک‌سویه و جزمی است. چشم‌انداز جزمی قصد دارد که فضایی که در طی‌آن مفاهیم به هم مرتبط میشوند را نابود کند. از همین جهت همه‌ مفاهیم نزد تفکر جزمی در برهوتِ انزوا و یک‌سویگی رها میشوند. والا‌ترین مفاهیم فلسفی همچون خدا، روح و هستی، اگر در معرض کاوش مفهومی قرار نگیرند، همواره به‌صورت پیش‌فرض‌هایی تهی باقی می‌مانند که به‌جای گشودن مسیر تفکر، آن را مسدود می‌کنند. از این‌رو، تقابل‌ها در فلسفه‌ی هگل نه حاصل ذهنیتی کینه‌توز، بلکه به‌عکس، میدان بازی‌ای هستند که در آن، امور والا مجال بروز و تحقق خویشتن را می‌یابند. نزدِ خویش بودن روح و آزادی آن نه به معنای تقدیس آن از منظر ایمان، بلکه به این معنا است که روح خواهان بازی، ستیز و تقابل در پیشگاه دگر خویش است. حملات سهمگین و هم‌زمان هگل به ایمان‌گرایانی چون یاکوبی، و نیز به ایده‌‌آلیسم سوبژکتیو و محدود کانت، نشانگر آن است که روح نزد هگل ماشین جنگی‌ای است که در تمامی جبهه‌ها علیه امر داده‌شده و مفروض می‌جنگد. روح موظف است از مفروضاتی فراتر رود که دست‌کاری شدن را بر خود حرام دانسته‌اند. مفروض باید پاره‌پاره شود تا روح امکان فراروی یابد. هر پیش‌فرضی پشت‌سر گذاشته می‌شود، در بوته‌ی تحلیل منطقی نهاده می‌شود و در میدان بازیِ مفهوم به حرکت درمی‌آید. خودِ روح، حاصلِ بازی‌دادن و به بازی گرفتنِ تمامی مفاهیمی است که نتیجه‌ی اعتمادی ساده‌دلانه و ایمانی‌اند؛ چه این مفهوم خدا، طبیعت، جوهر و هستی باشد، و چه سوبژکتیویته‌ی محدودِ کانتی که پیشاپیش امکان ورود خود به واقعیت را سلب کرده است. ورود به واقعیت، برای هوش یک مسئله‌ی کاذب است که سرانجام به همان ایمان متعالی‌ای منتهی می‌شود که قرار بود در معرض نقد قرار گیرد. هوش نه‌تنها از پیش واقعی است، بلکه خود سبب "لول‌آپ"[levelup] شدن واقعیت در جریان پیشرفت روح است. این لول‌آپ شدن تاریخی، برخلاف تصور تکاملی و طبیعی که هوش را در اتوپیای داده‌ها نگاه می‌دارد و مسیر را در هاله‌ای تخیلی از راحتی و انباشت در حصار مراحل محدود مسدود میکند، به‌طور مستمر موجب پیچیده‌تر شدن بازی و دشوارتر شدن شرایط برای هوشی می‌شود که در معرض چالش قرار گرفته است. یکی از دلایلی که هوش به سرمایه‌داری فروکاسته نمیشود این است که سرمایه‌داری سعی دارد تا به صورت مدام با اخته‌سازی پیچیدگی و تبلیغ امنیت و راحتی پیشروی روح را مسدود کند و روح را در قفس خود زندانی کند، از این جهت سرمایه از همان تصور غایت‌مدارانه ای تغذیه میکند که در اوج صلابتش مرگ و ایستایی را تبلیغ میکند، سرمایه شوریدن تنها یکی از مراحل علیه کل بازی است، شوریدنِ امر داده‌شده علیه طراحی. تاریخِ پیشروی روح نه در اعماق طبیعت، بلکه همچون بازی‌ای کامپیوتری طراحی شده است؛ و طبیعت تنها یکی از مراحل این بازیِ طراحی‌شده است. از این منظر، خطای فلسفه‌های طبیعت‌گرا در اغوا شدن توسط امری است که صرفاً یکی از مراحل این بازی است. به همین جهت هر نوع شیفتگی در برابر امر طبیعی چیزی نیست جز همدستی با پیشرویِ ایستایِ سرمایه، همدستی با جریانی که خط تولیدش با ایستایی روشن است. اما بازی کامپیوتری چیست؟ یا به تعبیر دیگر، امر مصنوع چیست؟ فرایندی است که بودنش در گرو طراحی شدن است، و پیشروی‌اش نیز در دل این بودن، از رهگذر طرح‌اندازی ممکن می‌شود. بازی کامپیوتری جهانی طراحی‌شده است که تنها از طریق طراحی و کنش بازیگران در مسیر لول‌آپ شدن، معنا می‌یابد. و این، همان تعریف روح و ایده‌آلیسم مطلق نزد هگل است.

[ SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری ]
10.04.202509:17
بلک متال: از دیوشناسی تا خلاء | یادداشت‌هایی از ژرژ باتای، نیکولا ماشیاندارو، یوجین تکر و رضا نگارستانی

[ SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری ]
04.04.202519:13
هیچ روحی بدون ماشین وجود ندارد. ظهورِ روح به‌واقع ماشینی است که اُرگانیسمِ موجود زنده(سازواره) را استعمار می‌کند؛ و چیرگی روح بر «حیاتِ محض»[mere life] تنها خود را در هیئتِ "واپس‌رویِ"[regression] حیات به سازوکاری مکانیسمی، رُخ می‌نُماید.»

🔻 اسلاوی ژیژک («کمتر از هیچ»، ص ۴۸۳-۴)

🔺️Slavoj Žižek (Less Than Nothing, 483-4)



[ SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری ]
04.04.202510:09
Upright in Nothing ✝️
The Great Sea


[ SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری ]
03.04.202512:56
Ichor
Lucifers Child


[ SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری ]
▪️فاجعه‌ی خورشیدی: لیوتار، فروید و رانه‌ی مرگ
ری برسیه

فاجعه از پیش رخ داده است. مرگ خورشیدی فاجعه‌بار است، زیرا زمان‌مندی فلسفی را از اعتبار می‌اندازد. یعنی همان رابطه‌ی افقی اندیشه با آینده که آن را قوام می‌بخشد. برخلاف آنچه ممکن است تصور شود این فاجعه در آینده‌ای دور، آن‌سوی افق زمینی، در انتظار ما نیست؛ بلکه باید آن را به‌عنوان «تروما» ی آغازین درک کنیم که تاریخ حیات زمینی و فلسفه‌ی زمینی را به‌مثابه‌ی یک مسیر پیچیده‌ی انحرافی از مرگ ستاره‌ای رقم زده است.

تاریخ زمینی در میان دو واژگونی هم‌زمان رخ می‌دهد: مرگی که هم پیش از تولد نخستین ارگانیسم تک‌سلولی بوده و هم پس از انقراض آخرین حیوان پرسلولی خواهد آمد. اگر بخواهیم عبارتی از فروید در ورای اصل لذت را بازنویسی کنیم، می‌توانیم بگوییم: "در نهایت، آنچه بر تحول فلسفه اثر خود را گذاشته است تاریخِ زمینی‌ست که بر آن زندگی می‌کنیم و رابطه‌ی آن با خورشید."

این اثر، این ردپای حک‌شده بر اندیشه توسط نسبت آن با خورشید، همان ردپای فاجعه‌ی خورشیدی است که هم پیش و هم پس از آن رخ می‌دهد. هم آغازگر و هم پایان‌دهنده‌ی امکان مرگی است که قابل‌تأمل فلسفی باشد.
10.04.202516:15
در ایده‌آلیسم مطلقِ هگل، این‌همانیِ امر مطلق با امر مشروط، یا ایده با ابژه، صرفاً لحظه‌ای ضروری در فرآیند فرارویِ روح مطلق است، نه هدفی در خود. از این‌رو، ایده‌آلیسم استراتژی‌ای همه‌جانبه برای مواجهه با واقعیت است و نه یک مکتب تعالی‌گرای صرفاً انتزاعی؛ ایده‌آلیسم شیوه‌ای از فلسفه‌ورزی است که در آن، واقعیت به‌جای آنکه امری طبیعی و داده‌شده باشد، به ابژه‌ای برای دست‌کاری بی‌پایانِ روح بدل می‌شود. ایده‌آلیسم جریان فلسفی‌ای متعالی نیست، بلکه طریقی است که از خلال آن، فلسفه واقعیت را برای خود می‌سازد. برای فلسفه، امر طبیعی یا امر داده‌شده—که همسان با تناهی و مرز است—وجود ندارد؛ فلسفه هست تا واقعیت را به شیوه‌ای خاص خود دگرگون کند. فلسفه بدل کردن طبیعت یا فوزیس به نوس یا عقل پیشگو است. از همین‌رو بود که هگل از تکرار این گفته خسته نمی‌شد که هیچ فلسفه‌ای غیر از ایده‌آلیسم وجود ندارد. فلسفه‌ی هگل آموزشِ فراروی است، نه تعالی‌بخشی به این‌همانی.

[ SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری ]
10.04.202509:15
Spared
Pillar Of Light


[ SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری ]
04.04.202517:24
Shards Of Broken Light (Recast)
Atlases


[‌ SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری ]
04.04.202509:55
Tears in the Fibre ✝️
Telepathy


[ SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری ]
منطق ادراک
متنی که پیشِ‌ روی خود دارید، متنِ مصاحبۀ رِی برَسیه با توماس متزینگر است. در این مصاحبه که به تاریخ 20 جولای 2015 ایراد شد، با محوریت موضوعاتی هم‌چون زیست‌بوم‌شناسی اجتماعی و بدعت‌گذاری‌های نظر‌ورزانه (speculative heresy)،‌ بابِ مباحثی باز می‌شود که حول نسبتِ معرفت انسانی با استقلالِ جهانِ واقع، ذهن به‌مثابۀ میدان فانکشنال ایجابی و همچنین نحوۀ عملکرد جزمیات شناختِ بشر از حیث عصب‌‌شناختی است. ورود به مکالمات این دو فیلسوف به غایت مهم، به زعم بنده، شاه‌راهی است برای پرسش از بنیادی‌ترین و انضمامی‌ترین اموری که با شناخت و هستی‌شناسی، و متعاقباً اخلاق و اخلاقیات، مرتبط است.
ــ برای مطالعۀ متن کامل در وب‌سایت تعمق کلیک کنید ــ

﹏﹏✎ #ری_برسیه و #توماس_متزینگر
ترجمه: #شهام_شریفی (شیزونگاری)
ویرایش: #حسین_محمودی
Taamoq | تَعَمُّق
15.03.202512:40
نگاه کردن به پدیده ها از منفی ترین زاویه ممکن نامش تفکر نیست، بلکه صرفا نشانگر وجدان معذبی‌است که میخواهد به همه چیز از بالا نگاه کند. یک نگاه گوشه‌چشمی و از بالا حتی به مقام جزمیت هم نمیرسد بلکه همواره در نگرانیِ زهراندوز خود باقی میماند.
显示 1 - 24 43
登录以解锁更多功能。