
Реальна Війна

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Всевидящее ОКО: Україна | Новини

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Всевидящее ОКО: Україна | Новини

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Всевидящее ОКО: Україна | Новини

منابع بیگانه
برای پیش و بیش از هرچیز با زیست پیشین خود، بیگانه شدن.
لینکهای مرتبط:
https://zil.ink/nira
ارتباط با من:
@nnkskhnmg
لینکهای مرتبط:
https://zil.ink/nira
ارتباط با من:
@nnkskhnmg
记录
04.04.202518:57
18.4K订阅者09.04.202510:51
100引用指数09.04.202510:51
1.8K每帖平均覆盖率04.04.202523:59
1.8K广告帖子的平均覆盖率16.04.202523:59
8.92%ER09.04.202510:51
9.63%ERR15.04.202511:59
چگونه استعمارگری، روسپیگری را در دیگر بخشهای جهان شروع کرد و گسترش داد و چگونه بدن زنان، تبدیل به مسئلهای برای کنترل شد!
30.03.202514:17
چگونه اقتصاد را فرای اقتصاد و از لنز جامعه و فرهنگ ببینیم؟
یک نمونه از مقالات جامعهشناسی اقتصادی
Economic Action and Social Structure: The Problem of Embeddedness
Author(s): Mark Granovetter
Source: American Journal of Sociology, Vol. 91, No. 3 (Nov., 1985), pp. 481-510
Published by: The University of Chicago
یک نمونه از مقالات جامعهشناسی اقتصادی
Economic Action and Social Structure: The Problem of Embeddedness
Author(s): Mark Granovetter
Source: American Journal of Sociology, Vol. 91, No. 3 (Nov., 1985), pp. 481-510
Published by: The University of Chicago
03.04.202506:58
اگر دوستدارید بدونید گوگل چی از شما میتونه و برحسب سرچ و اطلاعاتتون به چه نتایجی رسیده، میتونید این لینک رو ببینید:
https://myadcenter.google.com/controls?hl=it
You Are Now Remotely Controlled
https://myadcenter.google.com/controls?hl=it
You Are Now Remotely Controlled
03.04.202508:53
ما از زمان تولدت مانیتورت کردیم، ما میدونیم در جنگ متولد شدی، ما میدونیم موفق نمیشی، پس ما تورو خارج از فرصتها نگه میداریم. و اینگونه آنها آینده را پیشبینی نمیکنند بلکه آن را شکل میدهند.
https://youtu.be/r34aENF8vUY?si=z6-EyFJneDufc0x0
https://youtu.be/r34aENF8vUY?si=z6-EyFJneDufc0x0
30.03.202521:10
تلقی بسیاری از افراد از رشتههای علمی این است که هر یک قابل تقلیل به دیگری است. چنین تلقیای را Provoncialism یا ایالتباوری مینامند. طبق این تلقی پایهایترین علم (البته اگر بتوان نام علم بر آن نهاد) ریاضی است. پس از ریاضی به ترتیب علوم زیر را داریم: فیزیک، شیمی، زیستشناسی، روانشناسی، جامعهشناسی و علوم سیاسی (یا علومی شبیه به آن)
طبق این تلقی از علوم شیمی را می توان به فیزیک تقلیل داد، زیستشناسی را به شیمی، روانشناسی را به زیستشناسی و جامعهشناسی را به روانشناسی و ای آخر.
اما آیا چنین تصوری درست است؟ یا دست کم بین دانشمندان و فیلسوفان علم توافقی دربارهٔ چنین تصوری از سلسلهمراتب علوم وجود دارد؟ پاسخ این است که خیر، چنین توافقی وجود ندارد.
متن زیر به صورت خلاصه به نقدهایی می پردازد که به چنین دیدگاه سلسهمراتبی از علوم قائل است.
https://taamoq.ir/on-scientific-provincialism/
طبق این تلقی از علوم شیمی را می توان به فیزیک تقلیل داد، زیستشناسی را به شیمی، روانشناسی را به زیستشناسی و جامعهشناسی را به روانشناسی و ای آخر.
اما آیا چنین تصوری درست است؟ یا دست کم بین دانشمندان و فیلسوفان علم توافقی دربارهٔ چنین تصوری از سلسلهمراتب علوم وجود دارد؟ پاسخ این است که خیر، چنین توافقی وجود ندارد.
متن زیر به صورت خلاصه به نقدهایی می پردازد که به چنین دیدگاه سلسهمراتبی از علوم قائل است.
https://taamoq.ir/on-scientific-provincialism/
03.04.202506:56
Facebook told advertisers it can identify teens feeling 'insecure' and 'worthless'
شناسایی احساسا ناامنی و بیکفایتی شخصی در نوجوانان و استفاده از اون برای پخش تبلیغات مربوط به رشد شخصی
https://www.theguardian.com/technology/2017/may/01/facebook-advertising-data-insecure-teens
شناسایی احساسا ناامنی و بیکفایتی شخصی در نوجوانان و استفاده از اون برای پخش تبلیغات مربوط به رشد شخصی
https://www.theguardian.com/technology/2017/may/01/facebook-advertising-data-insecure-teens
30.03.202516:07
مکگیل امسال یه دوره برگزار داره میکنه به اسم نوروساینس انتقادی و من متاسفانه به ددلاین ثبتنامش نرسیدم ولی رفتم پروگرمش رو دیدم و تصمیمگرفتم خودم کم کم منابع رو خودخوان بخونم. برای شما هم اینجا میذارم، شاید کنجکاو شدید:
Critical Neuroscience: an introduction
Critical Neuroscience: an introduction
Core readings:
1. Choudhury, S. & Slaby, J. (2012) Proposal for a Critical Neuroscience in Critical Neuroscience. A Handbook of the Social and Cultural Contexts of Neuroscience, Chichester: Wiley-Blackwell, 29–52.
2. Ortega, F., Vidal, F. (2011). Approaching the Neurocultural Spectrum: An Introduction. In idem. Neurocultures: Glimpses into an expanding Universe, London, Zürich: Peter Lang, 7-26.
3. Rouse, J. (1999). Understanding Scientific Practices: Cultural Studies of Science as a Philosophical Program, in M. Biagioli, ed., Science Studies Reader, New York: Routledge, 442–56.
Supplementary readings:
4. Choudhury, S., Nagel, S. K., & Slaby, J. (2009). Critical neuroscience: Linking neuroscience and society through critical practice. BioSocieties, 4, 61–77.
5. Slaby, J. (2010). Steps towards a critical neuroscience. Phenomenology and the Cognitive Sciences, 9, 397–416.
6. Latour, B. (2004). Why critique has run out of steam: From matters of fact to matters of concern. Critical Inquiry, 30, 225–248.
Neuroscience and the DSM 5
Core readings:
7. Kendler, K S. (2012) The Dappled Nature of Causes of Psychiatric Illness: Replacing the Organic-functional/hardware-software Dichotomy with Empirically Based Pluralism. Mol Psychiatry doi: mp2011182 [pii] 10.1038/mp.2011.182.
8. Kupfer, D.J. and Regier, D.A. (2011), Neuroscience, Clinical Evidence and the Future of Psychiatric Classification in DSM-5, Am J Psychiatry 168(7), 672–675.
Supplementary Readings:
9. Insel, T., Heinssen, C., Marjorie, G., Pine, D.S., Quinn, K., Sanislow, C., Wang, P. (2010). Research Domain Criteria (RDoC): Toward a New Classification Framework for Research on Mental Disorders, Am J Psychiatry 167(7), 748–752.
Controversies in Neuroscience
Controversies in Neuroimaging:
10. Margulies, D. (2012). The salmon of doubt: Six months of methodological controversy. Critical Neuroscience. A Handbook of the Social and Cultural Contexts of Neuroscience, Chichester: Wiley-Blackwell, 273–286.
11. Vul, E., Harris, C., Winkielman, P. & Pashler, H. (2009). Puzzlingly high correlations in fMRI studies of emotion, personality, and social cognition. Perspectives on Psychological Science, 4, 274-290.
12. Poldrack, R. (2008). The role of fMRI in cognitive neuroscience: where do we stand? Current Opinion in Neurobiology 18: 223–227.
13. Button, K.S., Ioannidis, J.P.A., Mokrysz, C., Nosek, B.A., Flint, J., Robinson, E.S.J., Munafò (2013). “Power failure: Why small sample size undermines the reliability of neuroscience”, Nature Reviews Neuroscience 14, 1–12.
Critical Neuroscience of Violence and Trauma:
14. Elbert, T., Weierstall, R. and Schauer, M. (2010), „Fascination Violence: on mind an brain of man hunters“ Eur. Arch. Psych. Clin. Neurosci. 260, Suppl. 2, S100–105
15. Hecker, T., Hermenau, K., Maedl, A., Elbert, T., Schauer, M. (2012). "Appetitive agression in former combattants – derived from the ongoing conflict in DR Congo”, International Journal of Law and Psychiatry 35(3), 244–249
16. Elbert, T. and Schauer M. (2010). "Dissociation following traumatic stress. etiology and traumatic treatment“, Journal of Psychology 218(2):109–127.
BRAIN IMAGING: METHODS, CHALLENGES AND KINDS OF BRAINS
The Rise of the Connectome
Core readings:
17. Biswal, B. et al. (2010). “Toward Discovery Science of Human Brain Function”. PNAS, 9: 4734–4739.
18. Lichtman, R. and Sanes, J.R. (2008). “Ome sweet ome: what can the genome tell us about the connectome?” Curr Opi Neurobiol 18, 346–353.
19. Crick, F.R. and Jones, S. (1993). “The backwardness of human neuroanatomy”, Nature 361, 109–10.
Further readings on fMRI:
20. Logothetis, N.K. (2008). “What we can do and cannot do with fMRI”, Nature 453: 869–878.
转发自:
بیگانه

30.03.202514:20
جالبی این مقالات اینه که فقط بدرد متخصصین نمیخوره و میتونه برای کسب و کارها که مستقیما با جامعه طرفن، مطالب مفید بسیاری داشته باشه و بهشون یاد بده چطور اقتصاد و جامعه و فرهنگ رو باهمدیگه ترکیب کنن.
03.04.202508:50
مستند کامل سوشال دیلما: دموکراسی دیلما
https://youtu.be/enlSJiKrBHg?si=PyIRYL0JstpjAVY2
https://youtu.be/enlSJiKrBHg?si=PyIRYL0JstpjAVY2
30.03.202516:07
41. Monterosso, John R. et.al. (2010). “Neural Recruitment during Self-Control of Smoking: A Pilot fMRI Study” in idem, pp. 269–289.
Supplementary readings:
42. Raikhel, Eugene, and William Garriott. (2013). "Introduction: Tracing new paths in the anthropology of addiction," in idem (eds.) Addiction Trajectories. Durham, NC: Duke University Press (pp. 1–35).
转发自:
بیگانه

03.04.202518:19
یه چیزی که در انسانشناسها دیدم و در افراد رشتههای دیگه ندیدم اینه که انسانشناسها میدونن، مطمئنن و اعتراف میکنن که کارشون "تفسیر" عه و میدونن هیچکس نمیتونه بدون تفسیر، از دیتایی صحبت کنه و هرچیزی که ما میفهمیم، حتی خود دیتا، صرفا یک تفسیر از یک اتفاق و پدیدهاست. بسیاری از رشتهها در مقابل، با اینکه در عمل دست به تفسیر میزنن اما ادعا میکنن که به حقیقت، واقعیت و مشاهدهی مستقیم آنچه که اتفاق میافتد رسیدهان. برای مثال در چنین کارهایی، انسانشناسها نشون میدن خیلی هم از این خبرا نیست. اگر علاقمندید، سرچ کنید و میبینید انسانشناسها تقریبا تمام تلاششونو کردن بفهمونن از این خبرا نیست. در تمامی رشتهها.
03.04.202508:28
مستند social dilemma ساخته شده برحسب ریسرچهای Zuboff که یکی از مقالاتش رو اینجا میبینید
https://thesocialdilemma.com/
https://thesocialdilemma.com/
29.03.202507:11
[مفاهیم] نژادپرستی فرهنگی (بخش اول)
کریم علیزاده
نژادپرستی فرهنگی (cultural racism) نوع جدیدتری از نژادپرستی است و با نژادپرستی عریانی که معروف همه است کمی متفاوت است. معمولا در یک جامعه متنوع و چندفرهنگی اتفاق میافتد. در چنین جامعه ای نقش و سهم یک گروه اجتماعی مرکزیت پیدا میکند، ترجیح داده میشود، تاکید میشود، یا درشت نمایی میشود. چنین نژادپرستی ای معمولا شکل قوم گرایی پیدا میکند که طی آن تاریخ و آداب و سنن یک گروه اجتماعی بر دیگران تحمیل میشود. برای اینکه مسئله را برای مخاطب ایرانی بهتر توصیف و توضیح دهم، سعی میکنم اینکار را با ذکر مثالها و مصادیقی از جامعه ایران که خود یک جامعه متنوع و چندفرهنگی است انجام دهم.
مردمانی با فرهنگ های مختلف در طول تاریخ در این سرزمین (و ورای آن) که امروزه ایران مینامیم اش زندگی میکرده اند. طبق مدارک و شواهد موجود در هیچ مقطعی از تاریخ و در ارتباطات قومی هیچ قومی از امتیاز و برتری برخوردار نبوده است، هر چند که حکومت بین اقوام مختلف چرخیده است. اما از یک قرن گذشته به این طرف که دولت "مدرن" و "ملی" شکل گرفت، توازن بین اقوام به نفع یکی به هم ریخته است. همه چیز شکل و رنگ فارسی به خود گرفته است و همه چیز از دریچه نگاه فارس زبانان دیده میشود و این نگاه به سایر مردمان غیرفارس هم تعمیم و تحمیل میشود. یک قرن است که یک پیام بطور دائم به غیرفارس ها پمپاژ میشود و آن اینکه بهتر است فارسی صحبت کنید و فارس شوید. به اشکال مختلف و در جنبه های مختلف زندگی به فارسها امتیاز، برتری و رجحان اعطا شده است: سوادآموزی منحصرا به زبان فارسی است، رسانه های جمعی و تبلیغات همه به فارسی است، در کتب درسی مخصوصا کتب تاریخ شخصیت ها وقهرمانان تاریخی همه یا اکثریت از میان فارس ها هستند، شاهانی که مورد ستایش قرار میگیرند همه از شاهانی هستند که فارس زبان معرفی شده اند (بطور کلی هندوایرانی زبان بودند، همچون شاهان هخامنشی که زبان شان امروزه موسوم به "فارسی باستان" شده و یا شاهان ساسانی که زبان شان امروزه معروف به "فارسی میانه" شده است)، سلسله ها و دوره های این شاهان به عنوان دوره های خوب و درخشان و طلایی تاریخ این سرزمین معرفی میشود در حالی که دوره های دیگری که شاهانی از اقوام دیگر حکومت میکرده اند به عنوان دوره های تاریک و عقب ماندگی و مایه شرمساری معرفی میشوند. در برنامه های تلویزیونی و فیلم ها و سریال ها همه شخصیت ها به زبان فارسی صحبت میکنند (اگر افرادی از اقوام دیگر حضور داشته باشند اغلب نمایشگر قشر فرودست، فقیر، کم سواد، نادان، احمق، کودن، بی اهمیت، ... هستند). اینها در حالی است که واقعیت های جامعه ایرانی با آنچه که در ظاهر ارائه می شود و یا با اجزای ویترینی که به نمایش در میاید همخوانی ندارد.
مثالهایی که در بالا ارائه کردم تنها بخشی از پیامهایی است که همه روزه جامعه غیرفارس زبان را بمباران میکند. اینها همه در واقع همه حاوی و حامل پیامهای غیرمستقیم هستند مبنی بر برتری فارسها. هر چند بعضی ها ممکن است آگاهانه وجود چنین چیزی را رد کنند. ولی به قدری این پیامهای سیستماتیک و دائمی به اشکال مختلف و از جهات مختلف به اعضای جامعه منتشر میشود که تقریبا غیرممکن است بتوان جلوی نهادینه شدن و عمومیت یافتن آنها را گرفت. وقتی همه سالهای مدرسه و سالهای دانشگاه را کنار هم بگذاریم می بینیم که با سیستمی آموزشی سروکار داریم که به فارسی فکر میکند، به فارسی عمل میکند، و به فارسی این را تدریس میکند که فارس بودن خوب است و فقط هم فارس بودن خوب است، نه چیز دیگر! نتیجه رشد یافتن فرزندان این مملکت در چنین سیستمی این است که به احتمال زیاد دانش آموزان و دانشجویان فارس بصورت ناخودآگاه مردمان غیرفارس را کم اهمیت خواهند دید و عملا هم چنین می بینند.
اغلب میخوانم که بعضی از مردم عمدتا هم تحصیلکرده ها وروشنفکران میگویند "این حرفها چیست، ترک و کرد و عرب و.... نداریم، ما همه ایرانی هستیم." دلالت چنین حرفی این است که اگر تنوع قومی را نادیده بگیریم واگر همه خودمان را ایرانی معرفی کنیم مشکلات حل میشود. اما اینطور نیست، چرا که مردم غیرفارس تبعیض ها و بی عدالتی ها را با پوست و خون خود حس میکنند، پیام های همراه با بار ارزشی و نژادپرستانه را همه روزه دریافت میکنند که در سطح جامعه نشر و بازنشر میشود. در حالی که بعضی پیام ها عریان و واضح هستند (مثل جک های قومی)، خیلی دیگر از پیامها ظریف، مستتر، ناواضح هستند ولی کسانی که باید دریافت کنند پیامها را دریافت میکنند. هر چند شاید بعضی ها صادقانه و با نیت خیر بگویند که "ما همه ایرانی هستیم و ترک و کرد و عرب و .... نداریم" ولی در عمل در خدمت نادیده گرفتن تنوع قومی و انکار وجود اقوام غیرفارس هستند. در نتیجه، آنها نیز نژادپرستی را اتفاقا بازتولید میکنند. محققین این نوع را "نژادپرستی انکاری" (aversive racism) می نامند.
کریم علیزاده
نژادپرستی فرهنگی (cultural racism) نوع جدیدتری از نژادپرستی است و با نژادپرستی عریانی که معروف همه است کمی متفاوت است. معمولا در یک جامعه متنوع و چندفرهنگی اتفاق میافتد. در چنین جامعه ای نقش و سهم یک گروه اجتماعی مرکزیت پیدا میکند، ترجیح داده میشود، تاکید میشود، یا درشت نمایی میشود. چنین نژادپرستی ای معمولا شکل قوم گرایی پیدا میکند که طی آن تاریخ و آداب و سنن یک گروه اجتماعی بر دیگران تحمیل میشود. برای اینکه مسئله را برای مخاطب ایرانی بهتر توصیف و توضیح دهم، سعی میکنم اینکار را با ذکر مثالها و مصادیقی از جامعه ایران که خود یک جامعه متنوع و چندفرهنگی است انجام دهم.
مردمانی با فرهنگ های مختلف در طول تاریخ در این سرزمین (و ورای آن) که امروزه ایران مینامیم اش زندگی میکرده اند. طبق مدارک و شواهد موجود در هیچ مقطعی از تاریخ و در ارتباطات قومی هیچ قومی از امتیاز و برتری برخوردار نبوده است، هر چند که حکومت بین اقوام مختلف چرخیده است. اما از یک قرن گذشته به این طرف که دولت "مدرن" و "ملی" شکل گرفت، توازن بین اقوام به نفع یکی به هم ریخته است. همه چیز شکل و رنگ فارسی به خود گرفته است و همه چیز از دریچه نگاه فارس زبانان دیده میشود و این نگاه به سایر مردمان غیرفارس هم تعمیم و تحمیل میشود. یک قرن است که یک پیام بطور دائم به غیرفارس ها پمپاژ میشود و آن اینکه بهتر است فارسی صحبت کنید و فارس شوید. به اشکال مختلف و در جنبه های مختلف زندگی به فارسها امتیاز، برتری و رجحان اعطا شده است: سوادآموزی منحصرا به زبان فارسی است، رسانه های جمعی و تبلیغات همه به فارسی است، در کتب درسی مخصوصا کتب تاریخ شخصیت ها وقهرمانان تاریخی همه یا اکثریت از میان فارس ها هستند، شاهانی که مورد ستایش قرار میگیرند همه از شاهانی هستند که فارس زبان معرفی شده اند (بطور کلی هندوایرانی زبان بودند، همچون شاهان هخامنشی که زبان شان امروزه موسوم به "فارسی باستان" شده و یا شاهان ساسانی که زبان شان امروزه معروف به "فارسی میانه" شده است)، سلسله ها و دوره های این شاهان به عنوان دوره های خوب و درخشان و طلایی تاریخ این سرزمین معرفی میشود در حالی که دوره های دیگری که شاهانی از اقوام دیگر حکومت میکرده اند به عنوان دوره های تاریک و عقب ماندگی و مایه شرمساری معرفی میشوند. در برنامه های تلویزیونی و فیلم ها و سریال ها همه شخصیت ها به زبان فارسی صحبت میکنند (اگر افرادی از اقوام دیگر حضور داشته باشند اغلب نمایشگر قشر فرودست، فقیر، کم سواد، نادان، احمق، کودن، بی اهمیت، ... هستند). اینها در حالی است که واقعیت های جامعه ایرانی با آنچه که در ظاهر ارائه می شود و یا با اجزای ویترینی که به نمایش در میاید همخوانی ندارد.
مثالهایی که در بالا ارائه کردم تنها بخشی از پیامهایی است که همه روزه جامعه غیرفارس زبان را بمباران میکند. اینها همه در واقع همه حاوی و حامل پیامهای غیرمستقیم هستند مبنی بر برتری فارسها. هر چند بعضی ها ممکن است آگاهانه وجود چنین چیزی را رد کنند. ولی به قدری این پیامهای سیستماتیک و دائمی به اشکال مختلف و از جهات مختلف به اعضای جامعه منتشر میشود که تقریبا غیرممکن است بتوان جلوی نهادینه شدن و عمومیت یافتن آنها را گرفت. وقتی همه سالهای مدرسه و سالهای دانشگاه را کنار هم بگذاریم می بینیم که با سیستمی آموزشی سروکار داریم که به فارسی فکر میکند، به فارسی عمل میکند، و به فارسی این را تدریس میکند که فارس بودن خوب است و فقط هم فارس بودن خوب است، نه چیز دیگر! نتیجه رشد یافتن فرزندان این مملکت در چنین سیستمی این است که به احتمال زیاد دانش آموزان و دانشجویان فارس بصورت ناخودآگاه مردمان غیرفارس را کم اهمیت خواهند دید و عملا هم چنین می بینند.
اغلب میخوانم که بعضی از مردم عمدتا هم تحصیلکرده ها وروشنفکران میگویند "این حرفها چیست، ترک و کرد و عرب و.... نداریم، ما همه ایرانی هستیم." دلالت چنین حرفی این است که اگر تنوع قومی را نادیده بگیریم واگر همه خودمان را ایرانی معرفی کنیم مشکلات حل میشود. اما اینطور نیست، چرا که مردم غیرفارس تبعیض ها و بی عدالتی ها را با پوست و خون خود حس میکنند، پیام های همراه با بار ارزشی و نژادپرستانه را همه روزه دریافت میکنند که در سطح جامعه نشر و بازنشر میشود. در حالی که بعضی پیام ها عریان و واضح هستند (مثل جک های قومی)، خیلی دیگر از پیامها ظریف، مستتر، ناواضح هستند ولی کسانی که باید دریافت کنند پیامها را دریافت میکنند. هر چند شاید بعضی ها صادقانه و با نیت خیر بگویند که "ما همه ایرانی هستیم و ترک و کرد و عرب و .... نداریم" ولی در عمل در خدمت نادیده گرفتن تنوع قومی و انکار وجود اقوام غیرفارس هستند. در نتیجه، آنها نیز نژادپرستی را اتفاقا بازتولید میکنند. محققین این نوع را "نژادپرستی انکاری" (aversive racism) می نامند.
30.03.202516:07
21. Dumit, J. (2012). “Critically Producing Brain Images of the Mind”. In: Choudhury, S. & Slaby, J. (eds.) Critical Neuroscience. A Handbook of the Social and Cultural Contexts of Neuroscience, Chichester: Wiley-Blackwell, 195–225.
22. Raz, A., & Wolfson, J. B. (2010). From Dynamic Lesions to Brain Imaging of Behavioral Lesions: Alloying the Gold of Psychoanalysis with the Copper of Suggestion. Neuropsychoanalysis, 12, 5-65.
Sculpting the developing brain in the clinic
Core readings:
23. Choudhury, S.; McKinney, K.A. & Merten, M. (2012). Rebelling against the brain: Public engagement with the ‘neurological adolescent’. Social Science and Medicine, 74, 565–573.
24. Singh, I., & Rose, N. (2009). Biomarkers in psychiatry. Nature, 460(7252), 202e207.
Supplementary Readings:
25. Dahl, R. E. (2004). Adolescent brain development: a period of vulnerabilities and opportunities. Keynote address. Annals of the New York Academy of Sciences, 1021, 1e22.
The suicidal brain
Core readings:
26. Niezen, R. A. (2009). “Suicide as a Way of Belonging: Causes and Consequences of Cluster Suicides in Aboriginal Communities”. In Healing traditions: the mental health of Aboriginal peoples in Canada. L.J. Kirmayer and G.G. Valaskakis, (eds). Vancouver: UBC Press (pp. 178-195).
27. Turecki, G., et al. (2012). The neurodevelopmental origins of suicidal behavior. Trends Neurosci 35(1): 14-23.
The social brain
Core readings:
28. Young, A. (2012). The social brain and the myth of empathy. Science in Context 25(3), 401-424.
29. Cacioppo, J. T., Amaral, D. G., Blanchard, J. J., Cameron, J. L., Carter, C. S., Crews, D., Fiske, S., Heatherton, T., Johnson, M. K., Kozak, M. J., Levenson, R. W., Lord, C., Miller, E. K., Ochsner, K., Raichle, M. E., Shea, M. T., Taylor, S. E., Young, L. J., & Quinn, K. J. (2007). Social neuroscience: Progress and implications for mental health. Perspectives on Psychological Science 2, 99–123.
Supplementary readings:
30. Frith, U. & Frith, C.D. (2006). The neural basis of mentalizing. Neuron, 50, 4, 531–534.
Against Empathy: Critical Theory and the Social Brain
Core readings:
31. Slaby, J. (manuscript). “Against Empathy. Critical Theory and the Social Brain”.
32. Brinkmann, S. (2008). “Changing psychologies in the transition from industrial society to consumer societies. History of the human sciences 21(2), 85–110.
Supplementary Readings:
33. Sunder- Rajan, K. (2006). Biocapital. The Construction of Postgenomic Life, ch. 3: “Vision and Hype. The Conjuration of Promissory Biocapitalist Futures”.
BRAIN AND CULTURE
Cultural Neuroscience
Core readings:
34. Seligman, R. & Brown, R. (2009). Theory and Method at the Intersection of Anthropology and Cultural Neuroscience, Social, Cognitive, and Affective Neuroscience, doi:10.1093/scan/nsp032.
35. Chiao, J. & Cheon., B (2012). Cultural Neuroscience as Critical Neuroscience in Practice, in Critical Neuroscience. A Handbook of the Social and Cultural Contexts of Neuroscience, Chichester: Wiley-Blackwell, (pp. 287-304).
Supplementary readings:
36. Kitayama, S., & Park, J. (2010). Cultural neuroscience of the self: Understanding the social grounding of the brain. SCAN 5, 119–129.
A social neuroscience model of delusion
37. Bentall, R.P. and Udachina, A. (2013). “Social Cognition and the Dynamics of Paranoid Ideation” in: Roberts, D.L. and Penn D.L. (eds.) Social Cognition and Schizophrenia, Oxford: Oxford University Press (pp. 215–244).
38. Gold, J. and Gold, I. (2012). “The “Truman Show” delusion: Psychosis in the global village”, Cognitive Neuropsychiatry, 1–18, doi: 13546805.2012.666113
39. Porter, R. (1985). “Under the Influence: Mesmerism in England”, History Today 35: 22–29.
Executive Function and addiction
Core readings:
40. Bellegarde, Jennifer D., and Marc N. Potenza. (2010). "Neurobiology of Pathological Gambling," in Ross, D., Kincaid, H., Spurrett, D. and Collins, P. (eds.) What is Addiction? Cambridge, MA: MIT Press (pp. 27–52).
频道变更历史
登录以解锁更多功能。