
Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Лёха в Short’ах Long’ует

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Инсайдер UA

Реальна Війна | Україна | Новини

Лачен пише

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Лёха в Short’ах Long’ует

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Инсайдер UA

Реальна Війна | Україна | Новини

Лачен пише

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Лёха в Short’ах Long’ует

اویس ارشادیان
关联群组
اویس ارشادیان (کامنت)
0
记录
16.05.202523:59
243订阅者01.02.202523:59
0引用指数17.05.202523:59
55每帖平均覆盖率11.03.202511:41
49广告帖子的平均覆盖率07.05.202523:57
13.33%ER11.03.202511:41
22.17%ERR转发自:
دکترین لیبرالیسم

07.05.202508:50
آزادی اشتغال، آزادی انتخاب را در پی دارد ، شما بر اساس عقل خودتان تصمیم میگیرید که برای اموری چون وکالت یا درمان نزد کدام وکیل و پزشک بروید و کسی مجبور به انتخاب شخص خاصی نیست. اما در انحصار، اجبار وجود دارد.
رقابت یعنی همین، تنها چیزی که یک وکیل یا پزشک را در این رقابت موفق میکند کیفیت و وجدان کاری اوست نه انحصار در شغل او به بهانه دلسوزی برای جان و حق مردم!.
رقابت یعنی همین، تنها چیزی که یک وکیل یا پزشک را در این رقابت موفق میکند کیفیت و وجدان کاری اوست نه انحصار در شغل او به بهانه دلسوزی برای جان و حق مردم!.
28.04.202511:42
چرا چپاول در این سرزمین چنین آسان شد؟
در گفتوگویی با امین فهیما، مصطفی صادق، مرتضی کاظمی و محمدمهدی کهروبی، به موضوعات ذیل پرداختیم.
چرا چپاول در ایران آسان است و چرا ما تا کنون نتوانستیم روند چپاول را متوقف کنیم؟
آیا در تاریخ ایران شاهد دورههایی بودیم که نشان از تغییر این روند در آن باشد؟
چرا توصیههای متفکران و اندیشمندان به توقف روند چپاول منجر نشده است؟
این موضوع را در قسمتهای بعدی ادامه میدهیم.
لطفاً نظرات خود درباره این موضوع را در بخش کامنت برای ما بنویسید.
📢لینک گفتگو در کانال یوتیوب.
#ایران #چپاول #رفاه #خرد
🆔 @oveissershadian | اویس ارشادیان
لینک اینستاگرام، ایکس و یوتیوب:
Instagram | X(twitter) | YouTube
در گفتوگویی با امین فهیما، مصطفی صادق، مرتضی کاظمی و محمدمهدی کهروبی، به موضوعات ذیل پرداختیم.
چرا چپاول در ایران آسان است و چرا ما تا کنون نتوانستیم روند چپاول را متوقف کنیم؟
آیا در تاریخ ایران شاهد دورههایی بودیم که نشان از تغییر این روند در آن باشد؟
چرا توصیههای متفکران و اندیشمندان به توقف روند چپاول منجر نشده است؟
این موضوع را در قسمتهای بعدی ادامه میدهیم.
لطفاً نظرات خود درباره این موضوع را در بخش کامنت برای ما بنویسید.
📢لینک گفتگو در کانال یوتیوب.
#ایران #چپاول #رفاه #خرد
🆔 @oveissershadian | اویس ارشادیان
لینک اینستاگرام، ایکس و یوتیوب:
Instagram | X(twitter) | YouTube


16.05.202510:58
احتمال بالای یک شرارت هیولایی نباید رخوت را در آنانی که آمدنش را میبینند، رسوخ دهد. نباید به پایان عمل، بلکه باید به آغاز آن رهنمون گردد. این یک پارادوکس است، اما در عین حال یک حقیقت: هر چقدر که آینده در حال آمدن بدتر باشد، باید بیشتر مخالفانش را برانگیزاند_ بیشتر باید شور آنها را تقویت نماید تا از خودشان و ارزشهایشان در برابر حمله قریبالوقوع دفاع کنند، تا مادامی که هنوز شانسی برای موفقیت وجود دارد، حتی وقتی که شانس شکستشان بسیار بالا است.
اگر محبوب شما ناآگاهانه دارد به سمت لبه پرتگاه قدم برمیدارد و شما آنقدر دور هستید که حتی اگر با بالاترین سرعتتان بدوید و با بلندترین صدایتان فریاد کنید، به احتمال زیاد شنیده نخواهد شد؛ حتی آنگاه نیز دست از تلاش نکشیده، شانه بالا نینداخته و در تراژدی هستی تعمق نمیکنید، نه اگر واقعاً به او عشق میورزید. برای هر لحظهای که او زنده است، شما به دویدن و فریاد کردن ادامه خواهید داد، علی رغم اینکه ریهها و گلویتان در حال آتش گرفتن باشد. شما این کار را میکنید برای اینکه نجات ممکن است_ به سختی ممکن، اما هنوز واقعاً ممکن است.
لئونارد پیکاف
اگر محبوب شما ناآگاهانه دارد به سمت لبه پرتگاه قدم برمیدارد و شما آنقدر دور هستید که حتی اگر با بالاترین سرعتتان بدوید و با بلندترین صدایتان فریاد کنید، به احتمال زیاد شنیده نخواهد شد؛ حتی آنگاه نیز دست از تلاش نکشیده، شانه بالا نینداخته و در تراژدی هستی تعمق نمیکنید، نه اگر واقعاً به او عشق میورزید. برای هر لحظهای که او زنده است، شما به دویدن و فریاد کردن ادامه خواهید داد، علی رغم اینکه ریهها و گلویتان در حال آتش گرفتن باشد. شما این کار را میکنید برای اینکه نجات ممکن است_ به سختی ممکن، اما هنوز واقعاً ممکن است.
لئونارد پیکاف
05.05.202509:27
آیا بازار آزاد میتواند کیفیت وکالت را بدون نیاز به مجوز دولتی تضمین کند؟
مدتی قبل گفتوگویی از آقای مرتضی کاظمی با موضوع «دولت همهکاره، دولت کمونیست» در رسانه پارسی منتشر شد. من چند بریده از این گفتوگو را که به موضوعاتی مانند انحصار در شغل وکالت و ناکارآمدی آموزش در ایران میپرداخت، در اینستاگرام به اشتراک گذاشتم و چند روز بعد تصمیم گرفتم این نظر آقای کاظمی را در قالب یک یادداشت بسط و گسترش دهم. معمولا وقتی از انحصار در وکالت یا پزشکی صحبت میشود(که در این یادداشت تمرکز من بر وکالت است)، مدافعان این انحصار مدعی میشوند که اگر این گزینشها از بین برود، حقوق «مردم» پایمال میشود، زیرا هر شخصی دلش خواست ادعای وکالت میکند، در صورتیکه مهارت و دانش کافی برای دفاع از حقوق موکل خود را ندارد. در این یادداشت قصد دارم توضیح دهم که اگر این انحصارها برداشته شوند، حرفه وکالت چگونه شکل خواهد گرفت و چرا چنین تغییری لزوماً به ضرر مردم نخواهد بود.
🔹سناریوی فرضی آزادی کامل ورود به حرفه وکالت
بیائید این سناریوی فرضی را در نظر بگیریم که آزمون وکالتی در کار نیست، برای وکالت نیاز به پروانه وکالت یا هر مجوز دیگری نیست و دادگستری نیز هر شخصی را که توسط طرفین دعوا به عنوان وکیل معرفی شود، میپذیرد؛ همچنین فرض کنیم برای بر عهده گرفتن وکالت، داشتن مدرک دانشگاهی حقوق نیز اجباری نیست.
در چنین شرایطی افراد پروندههای خود را به وکلای با تجربه، با سابقه و خوشنام میسپارند، زیرا خواهان پیروزی در دادگاه هستند و افراد تازهکار یا توانایی دفاع در دادگاه ندارند، یا قادر به اثبات توانایی خود به متقاضیان خدمات نیستند. وجود افرادی که به خاطر هزینه کمتر یا هر دلیل دیگر پروندههای خود را به تازهکارها میدهند را انکار نمیکنم؛ اما اگر آنها در دادگاه شکست خوردند، باید مسئولیت این اشتباه خود را بپذیرند.
تا اینجا به افرادی پرداختیم که متقاضی خدمات حقوقی هستند. حال ببینم اوضاع در سمت ارائهدهندگان این خدمات چگونه است. افراد تازهکار و بیتحربهای که خواهان فعالیت در حوزه حقوقی هستند ناچارند که به وکلای قدیمی، با سابقه و خوشنام رجوع کنند و در دفتر آنها مشغول به کار شوند تا هم تجربه کسب کنند و هم اعتبار و شهرتی برای خود به دست آورند(در حال حاضر نیز، بعضی از دانشجوهای حقوق، همزمان با تحصیل، در دفاتر حقوقی یا خدمات قضایی به طور پاره وقت کار میکنند). وکیل مذکور پس از یک مصاحبه شغلی/علمی او را به کار میگیرد و با توجه به تواناییاش مسئولیتهایی رابه او محول میکند. اگر مهارت کمی داشته باشد کارهایی مانند ثبت پرونده در دادگستری و کارهای اینچنینی را به او میسپارد و اگر مهارت بیشتری داشت کارهایی مانند صحبت با متقاضیان دریافت خدمات حقوقی و بررسی اولیه پروندهها و ... را به او میسپارد.
🔹مسیر پیشرفت و کسب تجربه برای تازهکارها
نفع وکیل در درآمد بیشتر است؛ برای وکلای باسابقه انجام پروندههایی با ارزش مالی کم مطلوبیت ندارد، او با به کار گرفتن افراد تازهکار و سپردن پروندههای سادهتر(که قیمت کمتری هم دارند) به آنها و نظارت بر کار آنها میتواند درآمد بیشتری کسب کند، برای مثال چهل درصد از دستمزد را خودش برمیدارد و شصت درصد را به کارآموزش که کارهای پرونده را انجام داده است میدهد. در چنین شرایطی هم متقاضی دریافت خدمات حقوقی اطمینان دارد که کارش زیر نظر یک وکیل مجرب انجام میشود، هم وکیل مذکور درآمد بیشتری کسب میکند(درآمدی که در غیراینصورت به دنبالش نمیرفت) و هم کارآموز در روند انجام این پرونده، زیر نظر وکیل مجرب، تجربیات جدید کسب میکند و پولی هم به جیب میزند(پول و تجربهای که در غیر اینصورت نمیتوانست به دست بیاورد، زیرا کسی حاضر نبود تا پرونده یا کار حقوقی خود را به او بسپارد، اما در شرایط مذکور به اعتبار وکیل مجرب، پیگیری یک پرونده را به عهده گرفته است). وکیل مجرب ناچار است با دقت تمام بر کارآموز خود نظارت کند، زیرا هر اشتباهی از سمت کارآموز به پای او نوشته میشود و شهرت و خوشنامی او را خدشهدار میکند؛ در واقع وکیل مجرب ناخواسته در حال انتقال تجربیات خود به کارآموز است. از طرفی نفع کارآموز در پیگیری پرونده و یادگیری هر چه بیشتر از وکیل مجرب است، زیرا هر چه بیشتر و سریعتر یاد بگیرد، میتواند پروندههای بیشتر/باارزشتر( از نظر مالی) دریافت کند و به طور کلی با کار کردن در دفتر حقوقی وکیل مجرب شبکه ارتباطی خود را گسترش میدهد و برای خود اعتبار کسب میکند. این روند میتواند در طول زمان بسیار پیچیدهتر شود، اما برای طولانی نشدن یادداشت به همین مقدار بسنده میکنم.
🔹نقش بازار در تضمین کیفیت آموزش حقوق
پیشتر گفتم که وکیل مجرب برای جذب کارآموز یک آزمون (شبیه به آزمون تعیین سطح زبان انگلیسی) از او میگیرد تا اطمینان حاصل کند
(ادامه در پست بعدی)
مدتی قبل گفتوگویی از آقای مرتضی کاظمی با موضوع «دولت همهکاره، دولت کمونیست» در رسانه پارسی منتشر شد. من چند بریده از این گفتوگو را که به موضوعاتی مانند انحصار در شغل وکالت و ناکارآمدی آموزش در ایران میپرداخت، در اینستاگرام به اشتراک گذاشتم و چند روز بعد تصمیم گرفتم این نظر آقای کاظمی را در قالب یک یادداشت بسط و گسترش دهم. معمولا وقتی از انحصار در وکالت یا پزشکی صحبت میشود(که در این یادداشت تمرکز من بر وکالت است)، مدافعان این انحصار مدعی میشوند که اگر این گزینشها از بین برود، حقوق «مردم» پایمال میشود، زیرا هر شخصی دلش خواست ادعای وکالت میکند، در صورتیکه مهارت و دانش کافی برای دفاع از حقوق موکل خود را ندارد. در این یادداشت قصد دارم توضیح دهم که اگر این انحصارها برداشته شوند، حرفه وکالت چگونه شکل خواهد گرفت و چرا چنین تغییری لزوماً به ضرر مردم نخواهد بود.
🔹سناریوی فرضی آزادی کامل ورود به حرفه وکالت
بیائید این سناریوی فرضی را در نظر بگیریم که آزمون وکالتی در کار نیست، برای وکالت نیاز به پروانه وکالت یا هر مجوز دیگری نیست و دادگستری نیز هر شخصی را که توسط طرفین دعوا به عنوان وکیل معرفی شود، میپذیرد؛ همچنین فرض کنیم برای بر عهده گرفتن وکالت، داشتن مدرک دانشگاهی حقوق نیز اجباری نیست.
در چنین شرایطی افراد پروندههای خود را به وکلای با تجربه، با سابقه و خوشنام میسپارند، زیرا خواهان پیروزی در دادگاه هستند و افراد تازهکار یا توانایی دفاع در دادگاه ندارند، یا قادر به اثبات توانایی خود به متقاضیان خدمات نیستند. وجود افرادی که به خاطر هزینه کمتر یا هر دلیل دیگر پروندههای خود را به تازهکارها میدهند را انکار نمیکنم؛ اما اگر آنها در دادگاه شکست خوردند، باید مسئولیت این اشتباه خود را بپذیرند.
تا اینجا به افرادی پرداختیم که متقاضی خدمات حقوقی هستند. حال ببینم اوضاع در سمت ارائهدهندگان این خدمات چگونه است. افراد تازهکار و بیتحربهای که خواهان فعالیت در حوزه حقوقی هستند ناچارند که به وکلای قدیمی، با سابقه و خوشنام رجوع کنند و در دفتر آنها مشغول به کار شوند تا هم تجربه کسب کنند و هم اعتبار و شهرتی برای خود به دست آورند(در حال حاضر نیز، بعضی از دانشجوهای حقوق، همزمان با تحصیل، در دفاتر حقوقی یا خدمات قضایی به طور پاره وقت کار میکنند). وکیل مذکور پس از یک مصاحبه شغلی/علمی او را به کار میگیرد و با توجه به تواناییاش مسئولیتهایی رابه او محول میکند. اگر مهارت کمی داشته باشد کارهایی مانند ثبت پرونده در دادگستری و کارهای اینچنینی را به او میسپارد و اگر مهارت بیشتری داشت کارهایی مانند صحبت با متقاضیان دریافت خدمات حقوقی و بررسی اولیه پروندهها و ... را به او میسپارد.
🔹مسیر پیشرفت و کسب تجربه برای تازهکارها
نفع وکیل در درآمد بیشتر است؛ برای وکلای باسابقه انجام پروندههایی با ارزش مالی کم مطلوبیت ندارد، او با به کار گرفتن افراد تازهکار و سپردن پروندههای سادهتر(که قیمت کمتری هم دارند) به آنها و نظارت بر کار آنها میتواند درآمد بیشتری کسب کند، برای مثال چهل درصد از دستمزد را خودش برمیدارد و شصت درصد را به کارآموزش که کارهای پرونده را انجام داده است میدهد. در چنین شرایطی هم متقاضی دریافت خدمات حقوقی اطمینان دارد که کارش زیر نظر یک وکیل مجرب انجام میشود، هم وکیل مذکور درآمد بیشتری کسب میکند(درآمدی که در غیراینصورت به دنبالش نمیرفت) و هم کارآموز در روند انجام این پرونده، زیر نظر وکیل مجرب، تجربیات جدید کسب میکند و پولی هم به جیب میزند(پول و تجربهای که در غیر اینصورت نمیتوانست به دست بیاورد، زیرا کسی حاضر نبود تا پرونده یا کار حقوقی خود را به او بسپارد، اما در شرایط مذکور به اعتبار وکیل مجرب، پیگیری یک پرونده را به عهده گرفته است). وکیل مجرب ناچار است با دقت تمام بر کارآموز خود نظارت کند، زیرا هر اشتباهی از سمت کارآموز به پای او نوشته میشود و شهرت و خوشنامی او را خدشهدار میکند؛ در واقع وکیل مجرب ناخواسته در حال انتقال تجربیات خود به کارآموز است. از طرفی نفع کارآموز در پیگیری پرونده و یادگیری هر چه بیشتر از وکیل مجرب است، زیرا هر چه بیشتر و سریعتر یاد بگیرد، میتواند پروندههای بیشتر/باارزشتر( از نظر مالی) دریافت کند و به طور کلی با کار کردن در دفتر حقوقی وکیل مجرب شبکه ارتباطی خود را گسترش میدهد و برای خود اعتبار کسب میکند. این روند میتواند در طول زمان بسیار پیچیدهتر شود، اما برای طولانی نشدن یادداشت به همین مقدار بسنده میکنم.
🔹نقش بازار در تضمین کیفیت آموزش حقوق
پیشتر گفتم که وکیل مجرب برای جذب کارآموز یک آزمون (شبیه به آزمون تعیین سطح زبان انگلیسی) از او میگیرد تا اطمینان حاصل کند
(ادامه در پست بعدی)
05.05.202509:28
که حداقل دانش حقوقی را داشته باشد.
اما کارآموز چگونه میتواند حداقل مذکور را کسب کند؟ او دو راه دارد؛ یا خودش منابع حقوق را بخواند و آگاهی پیدا کند، یا از شخصی که در این زمینه تخصص دارد، کمک بگیرد؛ در چنین شرایطی افرادی که سواد حقوقی و مهارت تدریس دارند، دست به تاسیس موسسات آموزشی میزنند؛ یعنی منابعی که دانستنش برای کسی که به فعالیت در حوزه حقوقی علاقمند است را جمعآوری میکند و به متقاضیان آموزش میدهد و در عوض هزینهای دریافت میکند. هر آنچه در مورد خوشنامی و اعتبار درباره وکیل مجرب گفتیم، اینجا هم صدق میکند. یعنی هر چقدر آن شخص یا موسسه معتبرتر و خوشنامتر باشد افراد بیشتری برای یادگیری حقوق به آن مراجعه میکنند. این اعتبار چگونه شکل میگیرد؟ به مرور زمان وکلای مجرب پی میبرند که کارآموزانی که از فلان موسسه آموزشی/استادِ حقوق به آنها مراجعه میکنند، از مهارت و دانش حقوقی بیشتری برخوردارند. همین موضوع باعث میشود که کارآموزانی که از موسسه یا آموزگار مذکور به آنها رجوع میکند با سرعت بیشتری جذب دفاتر حقوقی شوند؛ نه لزوما به این خاطر که در آنجا و نزد آموزگار مذکور آموزش دیدند، بلکه به این علت که تجربه نشان داده، معمولا افرادی که در آنجا آموزش دیدند مهارت و دانش بیشتری در مقایسه با دیگران دارند؛ این یعنی اگر آموزگار یا موسسه مذکور به خاطر درآمد بیشتر، سطح استاندارد خود را کاهش دهد، اعتبار و خوشنامی خود در آموزش حقوق را از دست میدهد و متقاضیان کمتری برای آموزش حقوق به آنجا رجوع میکنند و این یعنی درآمد کمتر و در نهایت تعطیلی و ورشکستگی.
🔹 آیا در این نظم، اشتباهی رخ نمیدهد؟
مگر در حال حاضر وکلا مرتکب خطا نمیشوند؛ مگر در حال حاضر همه وکلا بینقص هستند. مگر در حال حاضر همه دفاتر حقوقی و دانشکدههای حقوق در یک سطح هستند.
من ادعا نکردم در نظم حقوقی که تشریح کردم، هیچ اشتباهی رخ نمیدهد. بلکه سعی کردم نشان دهم که این ادعای موافقان انحصار در حرفه/شغل وکالت دال بر این که اگر نهادهای کنترلکننده این شغل از بین برود، حقوق مردم نقض میشود و مردم قادر نیستند که وکیل خوب را از وکیل بد تشخیص دهند، به کلی اشتباه است و بازار میتواند به راحتی این مشکل را حل کند.
در پایان میخواهم به این موضوع فکر کنید که چگونه ما میپذیریم که انسانها حق و شایستگی انتخاب نمایندگان سیاسیشان را دارند، اما حق و صلاحیت انتخاب وکیل خود را ندارند؟
اما کارآموز چگونه میتواند حداقل مذکور را کسب کند؟ او دو راه دارد؛ یا خودش منابع حقوق را بخواند و آگاهی پیدا کند، یا از شخصی که در این زمینه تخصص دارد، کمک بگیرد؛ در چنین شرایطی افرادی که سواد حقوقی و مهارت تدریس دارند، دست به تاسیس موسسات آموزشی میزنند؛ یعنی منابعی که دانستنش برای کسی که به فعالیت در حوزه حقوقی علاقمند است را جمعآوری میکند و به متقاضیان آموزش میدهد و در عوض هزینهای دریافت میکند. هر آنچه در مورد خوشنامی و اعتبار درباره وکیل مجرب گفتیم، اینجا هم صدق میکند. یعنی هر چقدر آن شخص یا موسسه معتبرتر و خوشنامتر باشد افراد بیشتری برای یادگیری حقوق به آن مراجعه میکنند. این اعتبار چگونه شکل میگیرد؟ به مرور زمان وکلای مجرب پی میبرند که کارآموزانی که از فلان موسسه آموزشی/استادِ حقوق به آنها مراجعه میکنند، از مهارت و دانش حقوقی بیشتری برخوردارند. همین موضوع باعث میشود که کارآموزانی که از موسسه یا آموزگار مذکور به آنها رجوع میکند با سرعت بیشتری جذب دفاتر حقوقی شوند؛ نه لزوما به این خاطر که در آنجا و نزد آموزگار مذکور آموزش دیدند، بلکه به این علت که تجربه نشان داده، معمولا افرادی که در آنجا آموزش دیدند مهارت و دانش بیشتری در مقایسه با دیگران دارند؛ این یعنی اگر آموزگار یا موسسه مذکور به خاطر درآمد بیشتر، سطح استاندارد خود را کاهش دهد، اعتبار و خوشنامی خود در آموزش حقوق را از دست میدهد و متقاضیان کمتری برای آموزش حقوق به آنجا رجوع میکنند و این یعنی درآمد کمتر و در نهایت تعطیلی و ورشکستگی.
🔹 آیا در این نظم، اشتباهی رخ نمیدهد؟
مگر در حال حاضر وکلا مرتکب خطا نمیشوند؛ مگر در حال حاضر همه وکلا بینقص هستند. مگر در حال حاضر همه دفاتر حقوقی و دانشکدههای حقوق در یک سطح هستند.
من ادعا نکردم در نظم حقوقی که تشریح کردم، هیچ اشتباهی رخ نمیدهد. بلکه سعی کردم نشان دهم که این ادعای موافقان انحصار در حرفه/شغل وکالت دال بر این که اگر نهادهای کنترلکننده این شغل از بین برود، حقوق مردم نقض میشود و مردم قادر نیستند که وکیل خوب را از وکیل بد تشخیص دهند، به کلی اشتباه است و بازار میتواند به راحتی این مشکل را حل کند.
در پایان میخواهم به این موضوع فکر کنید که چگونه ما میپذیریم که انسانها حق و شایستگی انتخاب نمایندگان سیاسیشان را دارند، اما حق و صلاحیت انتخاب وکیل خود را ندارند؟


05.05.202509:30
登录以解锁更多功能。