Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Инсайдер UA
Инсайдер UA
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Инсайдер UA
Инсайдер UA
دکترین لیبرالیسم avatar

دکترین لیبرالیسم

ادمین کانال:
امیرحسین نعمتی
کارشناسی ارشد حقوق عمومی
پژوهشگر حکمرانی
@Amirhosein_nemati
TGlist 评分
0
0
类型公开
验证
未验证
可信度
不可靠
位置
语言其他
频道创建日期Jan 08, 2025
添加到 TGlist 的日期
Mar 09, 2025

"دکترین لیبرالیسم" 群组最新帖子

اگر کالایی با کیفیت و به قیمت مناسب تولید داخل داشته باشد مردم خودشان سراغ کالای وارداتی مشابه نمی روند ، اگر هم نداشته باشد اجبار مردم به خرید کالای بی کیفیت و گران نادرست است و باعث‌ مدیون شدن دولت و تصمیم گیران به مصرف کننده داخلی است.

توئیت از : علی خسروانی
پیرو این مطلب ، این ویدئو رو حتما ببینید .

"با پول خودرو ایرانی شما در آمریکا میشه چه خودرویی سوار شد؟!"

واقعا دردناکه...
برخی از سیاستمداران معتقدند:
اگر کیفیت خودروهای داخلی پایین است، باید تلاش شود تا کیفیت آن ارتقا پیدا کند؛ نه اینکه وارد کنیم


نزدیک نیم قرن است منتظر ارتقا کیفیت خودرو هستیم و به اینجا رسیدیم

اگر واردات باشد و مردم قدرت انتخاب داشته باشند و داخلی نخرند ،یا بازار داخلی رشد میکند یا حذف میشود
بودجه 1404 برای نهادهای علمی و فرهنگی

اگر این بودجه ها قطع شود حدود هفتاد هزار میلیارد تومان ذخیره خواهد شد!

البته این بخشی از پرتی بودجه است!
این روزها شخصی به عنوان وزیر برای وزارت اقتصاد معرفی شده که به نظرم یک نخبه است.

سید علی مدنی زاده :
کارشناسی برق شریف
ارشد برق شریف
ارشد محاسبات استنفورد آمریکا
ارشد اقتصاد شیکاگو آمریکا
دکترای اقتصاد شیکاگو آمریکا
ه‍یئت علمی دانشکده اقتصاد شریف.

بعد از علینقی عالیخانی که اولین وزیراقتصاد ایران بود ، کسی به این اندازه عالم و باسواد در این سمت و جایگاه نداشتیم .

اما به نظر من ای کاش ایشون وزیر نشه !

دلایل زیادی برای این مطلب دارم ، اما ساده ترین دلیل اینه که ایشون توانایی به اجرا درآوردن آموخته های خودش رو در ساختار غلط ، رانت پرور و مافیایی سیستم اقتصادی ما نداره!

به همین دلیل ممکنه علم و سواد ایشون توسط قشر ناآگاه جامعه زیر سوال بره و یا اینکه سرانجامی چون همتی و دیگران برای ایشون رقم بخوره .
🔺سید علی مدنی‌زاده:
قیمت‌گذاری دولتی موجب کاهش تولید، کاهش دستمزد کارگر، کاهش سود سرما‌یه‌گذار و در نتیجه کاهش درآمد خانوار می‌شود.
نسخۀ کامل برنامۀ شیوه با موضوع «قیمت‌گذاری ارز»

https://telewebion.com/live/tv4?e=0x10ebf580

صوت برنامۀ «قیمت‌گذاری ارز» :

https://t.me/shiveh_tv4/893
کسانی که مهارت خواندن ندارند، مهارت اندیشیدن هم ندارند

🔴 کاتبی را تصور کنید که بعد از اختراع ماشین چاپ، مشغول نوشتن متنی بود که تا به حال بارها و بارها آن را نوشته بود. چه احساسی داشت؟ احتمالاً با خودش فکر می‌کرد «مشغول چه کار بیهوده‌ای هستم!» امروزه خیلی از آدم‌ها وقتی مجبور می‌شوند متنی بنویسند که طولانی‌تر از سی کلمه است، همچین حسی پیدا می‌کنند. به خودشان می‌گویند: چه کسی متنی چنین طولانی را خواهد خواند؟ نکتۀ تلخ ماجرا این است که چندان اشتباه فکر نمی‌کنند. انسان‌ها در خواندن متن‌های طولانی به مشکل خورده‌اند.

🔴 مجموعه‌ای از ناشران، محققان، کتابداران و نویسندگان سراسر جهان، ماه پیش، با انتشار «مانیفست خواندنِ لیوبلینا» اعلام کردند: خواندنِ دیجیتال در حال تخریب عادتِ «خواندن عمیق» در میان ماست.

🔴 دستگاه‌های دیجیتال باعث شده‌اند انسان‌های امروزی، «بیشتر» از هر دورۀ دیگری در تاریخ بشریت بخوانند. اما آن‌ها دیگر مثل قبل نمی‌خوانند. خواندنِ دیجیتال، به شکلی روزافزون، به تجربه‌ای تکه‌تکه، کوتاه‌مدت، سطحی و گذرا تبدیل شده است. بنابراین شاید تعداد کلمات خیلی زیادی در روز بخوانیم، ولی همۀ آن‌ها در قالب متن‌های چند کلمه‌ای یا نهایتاً چند خطی است. حال اگر بخواهیم همان تعداد کلمه را در قالبِ یک متن واحد بخوانیم، با دشواری بسیاری مواجه می‌شویم. زیرا درک متنی طولانی نیازمند مهارت‌های «خواندن عمیق» است.

🔴 خواندن عمیق نقشی حیاتی در تمدن بشری داشته است. استیون پینگر، روان‌شناس و نویسندۀ آمریکایی، با رواج خواندنِ متن‌های طولانی در بین عموم مردم از اواخر قرن هفدهم، توانایی «همدردی» کردن با دیگران در میان انسان‌ها افزایش یافت.

🔴 مردم با خواندنِ متن‌های مفصل دربارۀ زندگیِ دیگر انسان‌ها، توانستند دنیا را از چشم آن‌ها ببینند و این توانایی تأثیر بسیار مهمی در نگرش آن‌ها دربارۀ موضوعاتی مثل برده‌داری، شکنجه، ساحره‌سوزی، استبداد و دیگر چیزها گذاشت. از نظر استیون پینکر، خواندنِ عمیق باعث «انقلاب نوع‌دوستانه»ای شد که بعدتر به رویدادهای دوران‌سازی مثل انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه منتهی گردید. آنچه خواندنِ متن‌های تکه‌پاره و کوتاه دیجیتال ما را از آن محروم می‌کند، دقیقاً همین توانایی دیدن دنیا از چشم دیگران است.

🔴  ماریان وولف، محقق آمریکایی، می‌نویسد: ما در دنیای آنلاین دائماً در حال اسکرول‌کردن، نصفه‌نیمه خواندن یا ذخیره‌کردن متن‌هاییم تا در آینده‌ای نامعلوم آن‌ها را بخوانیم، چون این رسانه برای خواندنِ عمیق طراحی نشده است.

🔴 خواندن دیجیتال از دلایل مهم رواج «ساده‌گرایی» در دنیای امروز است. ساده‌گرایی یعنی تمایل به ساده‌کردن هر چیز پیچیده‌. اظهار‌نظرها و موضع‌گیری‌های یک‌خطی، شفاف و سرراست و فرارکردن از درک عمیق و چندوجهی مسائل. سایمون کوپر می‌گوید: استادِ ساده‌گراهای جهان، دونالد ترامپ است؛ کسی که هیچکس حتی توقع «همدلی» کردن را از او ندارد. اما ظهور این نوع سیاست‌مداران زنگ خطری برای جهان است. پینکر می‌گوید: «هر وقت سیاستمداران شروع می‌کنند به ساده حرف زدن، منتظر جنگ باشید».


📌 آنچه خواندید مروری است بر یادداشت اخیر سایمون کوپر در فایننشال تایمز با عنوان «نگاه انداختن، اسکن کردن، اسکرول کردن: دوران خواندن عمیق به پایان رسیده است» (Skimming, scanning, scrolling — the age of deep reading is over). این مطلب در تاریخ ۱۹ اکتبر ۲۰۲۳ به انتشار رسیده است.


نقل از کانال باشگاه ادبیات
در مصاحبه‌ای که برتراند راسل در سن هشتاد سالگی با شبکه NBC انجام داد، دیدگاه انتقادی خود را نسبت به مارکس و فلسفه‌اش بیان کرد. او در بخشی از صحبت‌هایش می‌گوید:

«مارکس وانمود می‌کرد که خواهان خوشبختی پرولتاریا است؛ اما در واقع، آنچه واقعاً می‌خواست، بدبختی بورژوازی بود. و به دلیل آن عنصر نفرت، فلسفه‌اش منجر به فاجعه شد.»
میزس یک جمله داره باید با آب طلا نوشت:
اقتصاد آزاد کاری میکند که کالای لوکس امروز، نیاز فردا باشد!
سوسیالیست کاری میکند که کالای مورد نیاز امروز، کالای لوکس فردا شود!

به همین دلیل هرچه امروز در ایران کالای اساسی نامیدند،برای مردم کالای لوکس شده!
مانند گوشت و مرغ و خودرو و برق!

توئیت از :محمد حسین مصباح.

برای مصرف‌کننده‌ در اتحاد شوروی، هر کالائی به جز نان، کلم، سیب‌زمینی و ودکا، کالای لوکس محسوب می‌شد

از کتاب "خاویار با شامپاین".
روان‌شناسی ناسیونالیسم اقتصادی

فرانک نایت روزی نوشت: «طرفداران تجارت‌ آزاد در مناظره‌ها پیروز می‌شوند، اما حمایت‌گرایان در انتخابات.» این جمله که در مارس ۱۹۵۱ در The American Economic Review منتشر شد، همچنان به طرز دردناکی درست است. با وجود دستاوردهای مشهود تجارت در دهه‌های اخیر — از تقسیم بین‌المللی کار گرفته تا گسترش اندازه بازار (به تعبیر آدام اسمیت) — جاذبه حمایت‌گرایی همچنان پابرجاست. این تداوم، نکته‌ای عمیق‌تر را درباره اقتصاد سیاسی تجارت آشکار می‌کند: فراتر از منطق اقتصادی، یک نیروی روان‌شناختی قدرتمند نهفته است؛ چیزی که کنت راینرت در کتاب جاذبه ناسیونالیسم اقتصادی «ذهنیت حاصل‌جمع صفر» می‌نامد.

ذهنیت حاصل‌جمع صفر چیست؟

در بازی‌های حاصل‌جمع مثبت، همه طرف‌ها می‌توانند سود ببرند. در مقابل، بازی حاصل‌جمع صفر بر این فرض استوار است که منابع و پاداش‌ها ثابت‌اند و بنابراین، سود یک طرف مستلزم زیان طرف دیگر است. این‌گونه بازی‌ها در تاریخ بشر کم نبوده‌اند—از غارت‌های قبیله‌ای گرفته تا فتوحات امپراتوری. اما مشکل زمانی آغاز می‌شود که تعاملات حاصل‌جمع مثبت به‌اشتباه حاصل‌جمع صفر تلقی ‌شوند. متأسفانه، ناسیونالیسم اقتصادی دقیقاً چنین خطایی را مرتکب می‌شود.

یکی از نخستین درس‌های اقتصاد این است که مبادله داوطلبانه به نفع هر دو طرف است. آدام اسمیت در ثروت ملل با تأکید بر «گرایش طبیعی انسان به معامله، مبادله و دادوستد» بر همین نکته تأکید دارد. اگر مبادله هم طبیعی است و هم سودمند، پس چرا ناسیونالیسم اقتصادی هنوز چنین مقبولیت سیاسی بالایی دارد؟ پاسخ را باید در چیزی یافت که می‌توان آن را نگرش ارگانیسمی نامید.

دیدگاه ارگانیسمی در برابر دیدگاه فردگرایانه

وقتی از تجارت بین افراد صحبت می‌کنیم، نیاز چندانی به آدام اسمیت یا میلتون فریدمن نیست تا سود آن را توضیح دهیم—این موضوع کاملاً بدیهی است. اما وقتی صحبت به تجارت بین «ملت‌ها» کشیده می‌شود، اوضاع مبهم‌تر می‌شود. علت این امر، گسترش دیدگاه ارگانیسمی نسبت به تجارت بین‌المللی است: تمایل به درک پدیده‌هایی چون «دولت»، «جامعه» یا «ملت» به‌مثابه موجوداتی واحد و تصمیم‌گیرنده.

این نوع نگاه، گمراه کننده است. همان‌طور که دونالد بودرو و رندال هولکومب می‌نویسند: «تنها افراد هستند که ترجیحات دارند، تنها افراد سود یا زیان را تجربه می‌کنند. تنها افراد کنش می‌کنند و در نتیجه، تنها افراد تصمیم می‌گیرند.» مشکل نگاه ارگانیسمی در این است که فردگرایی روش‌شناختی را نادیده می‌گیرد—این دیدگاه که تمام پدیده‌های اقتصادی و اجتماعی، ناشی از کنش‌های فردی‌اند. وقتی این اصل کنار گذاشته شود، در دام جمع‌گرایی می‌افتیم؛ جایی که مبادله نه بر اساس سود فردی، بلکه بر اساس شاخص‌هایی چون تراز تجاری قضاوت می‌شود.

در این ذهنیت، مازاد تجاری یعنی «برد»، و کسری یعنی «باخت». اما این کشورها نیستند که با هم تجارت می‌کنند—این افرادند که دادوستد می‌کنند. و همان‌طور که در هر مبادله داوطلبانه بین افراد، هر دو طرف می‌توانند سود ببرند. با این حال، سیاستمداران و بخش زیادی از مردم، تجارت را مانند مسابقه فوتبال می‌نگرند: یکی باید ببرد و دیگری ببازد. و تابلوی امتیاز؟ عددی گمراه‌کننده به نام تراز تجاری.

تا زمانی که به تجارت با عینک حاصل‌جمع صفر نگاه شود، وسوسه حمایت‌گرایی قدرتمند باقی خواهد ماند. و وقتی چنین شود، همان‌طور که هنری جورج هشدار داد، ما در زمان صلح همان بلایی را بر سر خود می‌آوریم که دشمنان‌مان در زمان جنگ آرزویش را دارند.

یادداشت از : مانی بشرزاد در Adam Smith Institute .
یادداشتی که صبح امروز پیرامون حمله هند به پاکستان نوشتم :
#یادداشت

امنیت در گرو ثبات یا سلاح؟

https://is.gd/cW0yaE
.
.
مصداق عینی علم نافع
(اون چهار نفری که حقوق خوندن ❤️)
.
.
🔹 مرتضی به رنگ آزادی و طعم سفر

✍ محمدعلی کرباسیون، مدرس حقوق

راهی بزن که آهی بر سازِ آن توان زد
شعری بخوان که با او رَطلِ گران توان زد

آشنایی من با مرتضی کاظمی از طریق دورهمی‌های فردای‌اقتصاد بود، مردی با ته‌لهجه اصفهانی که خود را اینگونه معرفی می‌کرد: «سلام، من مرتضی کاظمی در دورهمی اقتصادی، در خدمت شما هستیم، موضوع این دورهمی....» تصور من از دکتر کاظمی، یک استاد دانشگاهی اتو کشیده که همه چیزش روی روال، برنامه ریزی و خط کشی است، بود؛ پیام های من در لینکداین و تلگرام، ایشان را به مراتب انسانی اخلاق مدار، اهل گفتگو و راحت به من معرفی کرد، از اونجور افرادی که واقعا به رنگ محبت ساخته شده اند.

مصاحبه‌ی بلوط سرخ با مرتضی کاظمی، انسانی اهل مسافرت، شعر و موسیقی، پیاده‌روی های طولانی، کوه‌نوردی، دقت حتی در حرم امام رضا، میهمان‌نوازی که پذیرای زرشک‌پلو با مرغ برای مسافری است که نه او را دیده و نه می‌شناسد.

مرتضی کاظمی تلاطم‌های زندگی‌اش را به آرامی و راحتی پاسخ می‌دهد و این بیانگر سلامت روحی و پیگیری دویست جلسه‌ای روان‌درمانیش می‌باشد، چیزی که شاید خیلی از ماها از آن فراری هستیم، کمی با ناراحتی، رفتن مادر، جدایی و طلاق را روایت می کند، میگوید و می‌فهماند که هم به حرفی که می‌زند اعتقاد دارد و هم با آن اعتقاد زندگی می‌کند به نحویکه الان نه پست دولتی دارد و نه هیئت علمی دانشگاه است، حتی خواستن عذر تدریسش از دانشگاه را به راحتی بیان می کند می گوید به آن معنا هیئت علمی نبوده است ولی بله گفتند که این لیست نباید تدریس کند، بله اینکه در چارچوبی به غیر از هدف خود برای پروژه منِ ۱۴۰۴ قرار نگیری، بیانگر آزادگی است.

هیجان مسافرت وی حتی در مناطق مرزی ایران و افغانستان، صالح آباد و بلوچستان واقعاً به رنگ انسان است، ماندن پنج روز در خانه‌ای از مردم پاک صالح‌آباد، شرکت در عروسی علمای اهل تسنن با حافظ خوانی...

مرتضی عاشق اقتصاد است و این عشق خود را از طریق گفتگو یاد می دهد، بله کافه‌هایی که راه می‌اندازد کلاس درس نیست، بلکه علم‌آموزی از طریق گفتگو است، گفتگویی که غایب در نظام آموزشی و فرهنگی ماست.
مرتضی به آزادی ایمان دارد ، ایمانی به رنگ امید ، آزادی به معنای واقعی کلمه نه یک گام کمتر و نه یک گام بیشتر، به نظر می رسد که حاکمیت قانون را نیز ذیل آزادی تعریف می‌کند، برای همین در دورهمی های اقتصادی آشکارا به انحصارات دولتی حتی در تامین اجتماعی می‌تازد. شاید اقتصاد را چون هایک و ویلیام گلسر، ذیل آزادی و انتخاب دوست دارد.

مرتضی یاد می‌دهد که خود خودمان باشم، بشناسیم و حتی سفری به درون خود داشته باشیم ، سفری که به مراتب عمیق تر از سفرهای روزمره و طبیعت گردی مرسوم است، بی‌آلایش، کوشا، حیران نسبت به محیط، اهل گفتگو، راکد نبودن حتی اگر شده با پیاده روی و سفر حیران زندگی و درون خود باشیم....

کانال پل‌چوبی
https://t.me/Isf_law_school
یادداشت جالب استاد عزیزم، جناب آقای دکتر محمدعلی کرباسیون، پیرامون شخصیت والای جناب آقای دکتر مرتضی کاظمی بزرگوار:
آزادی اشتغال، آزادی انتخاب را در پی دارد ، شما بر اساس عقل خودتان تصمیم میگیرید که برای اموری چون وکالت یا درمان نزد کدام وکیل و پزشک بروید و کسی مجبور به انتخاب شخص خاصی نیست. اما در انحصار، اجبار وجود دارد.

رقابت یعنی همین، تنها چیزی که یک وکیل یا پزشک را در این رقابت موفق میکند کیفیت و وجدان کاری اوست نه انحصار در شغل او به بهانه دلسوزی برای جان و حق مردم!.

记录

13.04.202508:35
383订阅者
25.02.202523:59
0引用指数
10.05.202523:59
266每帖平均覆盖率
17.05.202523:59
84广告帖子的平均覆盖率
10.03.202506:06
41.18%ER
09.05.202516:26
70.18%ERR
订阅者
引用指数
每篇帖子的浏览量
每个广告帖子的浏览量
ER
ERR
MAR '25APR '25MAY '25

دکترین لیبرالیسم 热门帖子

11.05.202511:45
این روزها شخصی به عنوان وزیر برای وزارت اقتصاد معرفی شده که به نظرم یک نخبه است.

سید علی مدنی زاده :
کارشناسی برق شریف
ارشد برق شریف
ارشد محاسبات استنفورد آمریکا
ارشد اقتصاد شیکاگو آمریکا
دکترای اقتصاد شیکاگو آمریکا
ه‍یئت علمی دانشکده اقتصاد شریف.

بعد از علینقی عالیخانی که اولین وزیراقتصاد ایران بود ، کسی به این اندازه عالم و باسواد در این سمت و جایگاه نداشتیم .

اما به نظر من ای کاش ایشون وزیر نشه !

دلایل زیادی برای این مطلب دارم ، اما ساده ترین دلیل اینه که ایشون توانایی به اجرا درآوردن آموخته های خودش رو در ساختار غلط ، رانت پرور و مافیایی سیستم اقتصادی ما نداره!

به همین دلیل ممکنه علم و سواد ایشون توسط قشر ناآگاه جامعه زیر سوال بره و یا اینکه سرانجامی چون همتی و دیگران برای ایشون رقم بخوره .
12.05.202523:28
اگر کالایی با کیفیت و به قیمت مناسب تولید داخل داشته باشد مردم خودشان سراغ کالای وارداتی مشابه نمی روند ، اگر هم نداشته باشد اجبار مردم به خرید کالای بی کیفیت و گران نادرست است و باعث‌ مدیون شدن دولت و تصمیم گیران به مصرف کننده داخلی است.

توئیت از : علی خسروانی
بودجه 1404 برای نهادهای علمی و فرهنگی

اگر این بودجه ها قطع شود حدود هفتاد هزار میلیارد تومان ذخیره خواهد شد!

البته این بخشی از پرتی بودجه است!
06.05.202516:26
06.05.202519:54
🔹 مرتضی به رنگ آزادی و طعم سفر

✍ محمدعلی کرباسیون، مدرس حقوق

راهی بزن که آهی بر سازِ آن توان زد
شعری بخوان که با او رَطلِ گران توان زد

آشنایی من با مرتضی کاظمی از طریق دورهمی‌های فردای‌اقتصاد بود، مردی با ته‌لهجه اصفهانی که خود را اینگونه معرفی می‌کرد: «سلام، من مرتضی کاظمی در دورهمی اقتصادی، در خدمت شما هستیم، موضوع این دورهمی....» تصور من از دکتر کاظمی، یک استاد دانشگاهی اتو کشیده که همه چیزش روی روال، برنامه ریزی و خط کشی است، بود؛ پیام های من در لینکداین و تلگرام، ایشان را به مراتب انسانی اخلاق مدار، اهل گفتگو و راحت به من معرفی کرد، از اونجور افرادی که واقعا به رنگ محبت ساخته شده اند.

مصاحبه‌ی بلوط سرخ با مرتضی کاظمی، انسانی اهل مسافرت، شعر و موسیقی، پیاده‌روی های طولانی، کوه‌نوردی، دقت حتی در حرم امام رضا، میهمان‌نوازی که پذیرای زرشک‌پلو با مرغ برای مسافری است که نه او را دیده و نه می‌شناسد.

مرتضی کاظمی تلاطم‌های زندگی‌اش را به آرامی و راحتی پاسخ می‌دهد و این بیانگر سلامت روحی و پیگیری دویست جلسه‌ای روان‌درمانیش می‌باشد، چیزی که شاید خیلی از ماها از آن فراری هستیم، کمی با ناراحتی، رفتن مادر، جدایی و طلاق را روایت می کند، میگوید و می‌فهماند که هم به حرفی که می‌زند اعتقاد دارد و هم با آن اعتقاد زندگی می‌کند به نحویکه الان نه پست دولتی دارد و نه هیئت علمی دانشگاه است، حتی خواستن عذر تدریسش از دانشگاه را به راحتی بیان می کند می گوید به آن معنا هیئت علمی نبوده است ولی بله گفتند که این لیست نباید تدریس کند، بله اینکه در چارچوبی به غیر از هدف خود برای پروژه منِ ۱۴۰۴ قرار نگیری، بیانگر آزادگی است.

هیجان مسافرت وی حتی در مناطق مرزی ایران و افغانستان، صالح آباد و بلوچستان واقعاً به رنگ انسان است، ماندن پنج روز در خانه‌ای از مردم پاک صالح‌آباد، شرکت در عروسی علمای اهل تسنن با حافظ خوانی...

مرتضی عاشق اقتصاد است و این عشق خود را از طریق گفتگو یاد می دهد، بله کافه‌هایی که راه می‌اندازد کلاس درس نیست، بلکه علم‌آموزی از طریق گفتگو است، گفتگویی که غایب در نظام آموزشی و فرهنگی ماست.
مرتضی به آزادی ایمان دارد ، ایمانی به رنگ امید ، آزادی به معنای واقعی کلمه نه یک گام کمتر و نه یک گام بیشتر، به نظر می رسد که حاکمیت قانون را نیز ذیل آزادی تعریف می‌کند، برای همین در دورهمی های اقتصادی آشکارا به انحصارات دولتی حتی در تامین اجتماعی می‌تازد. شاید اقتصاد را چون هایک و ویلیام گلسر، ذیل آزادی و انتخاب دوست دارد.

مرتضی یاد می‌دهد که خود خودمان باشم، بشناسیم و حتی سفری به درون خود داشته باشیم ، سفری که به مراتب عمیق تر از سفرهای روزمره و طبیعت گردی مرسوم است، بی‌آلایش، کوشا، حیران نسبت به محیط، اهل گفتگو، راکد نبودن حتی اگر شده با پیاده روی و سفر حیران زندگی و درون خود باشیم....

کانال پل‌چوبی
https://t.me/Isf_law_school
در مصاحبه‌ای که برتراند راسل در سن هشتاد سالگی با شبکه NBC انجام داد، دیدگاه انتقادی خود را نسبت به مارکس و فلسفه‌اش بیان کرد. او در بخشی از صحبت‌هایش می‌گوید:

«مارکس وانمود می‌کرد که خواهان خوشبختی پرولتاریا است؛ اما در واقع، آنچه واقعاً می‌خواست، بدبختی بورژوازی بود. و به دلیل آن عنصر نفرت، فلسفه‌اش منجر به فاجعه شد.»
05.05.202512:46
⭕️بزرگان شیکاگو

#تجارت_فردا
@tejaratefarda
04.05.202519:08
آزادی پوشش مقدمه آزادی و نشانه ای از بلوغ اجتماعی و تمدن

یکی از نشانه‌های تمدن این است که انسان‌ها بیاموزند صرفاً به دلیل در معرض دید بودن یک چیز، حق تملک یا استفاده از آن را ندارند.

این درک که دیدن، به معنای حقِ داشتن نیست، پایه‌ای از بلوغ اجتماعی و اخلاقی است.
برخی ممکن است بگویند که تمایل جنسی یک غریزه‌ی طبیعی است و نمی‌توان آن را با مثال‌های دیگر مقایسه کرد. اما اگر این‌گونه باشد، باید بپذیریم که گرسنگی نیز یک میل طبیعی است؛ با این حال، کسی حق ندارد صرفاً به خاطر گرسنگی، غذای دیگری را بدون اجازه بردارد.

نکته‌ی اساسی اینجاست: اگر ما درک کنیم که صرف نیاز یا میل، به ما مجوز تصرف نمی‌دهد، به مرحله‌ای از تمدن رسیده‌ایم. این منطق در مورد بدن و پوشش انسان‌ها نیز صدق می‌کند.

مسئله‌ی پوشش، بیشتر از آن‌که یک انتخاب فردی صرف باشد، باید در چارچوبی تعریف شود که هم مورد پذیرش عرف اجتماعی باشد و هم توسط اکثریت مردم یک جامعه به رسمیت شناخته شده باشد. زیرا آنچه توسط عقل جمعی پذیرفته شود، معمولاً برآمده از خرد انسانی و تجربه‌ی تاریخی است.بنابراین، آزادی پوشش در جوامعی که مردم به این سطح از درک و احترام متقابل رسیده‌اند، نه‌تنها با تمدن در تضاد نیست، بلکه می‌تواند نمادی از آن هم باشد. چرا که نشان می‌دهد افراد جامعه، مسئولیت اخلاقی و اجتماعی خود را فارغ از هیجانات و غرایز، پذیرفته‌اند.
09.05.202513:43
روان‌شناسی ناسیونالیسم اقتصادی

فرانک نایت روزی نوشت: «طرفداران تجارت‌ آزاد در مناظره‌ها پیروز می‌شوند، اما حمایت‌گرایان در انتخابات.» این جمله که در مارس ۱۹۵۱ در The American Economic Review منتشر شد، همچنان به طرز دردناکی درست است. با وجود دستاوردهای مشهود تجارت در دهه‌های اخیر — از تقسیم بین‌المللی کار گرفته تا گسترش اندازه بازار (به تعبیر آدام اسمیت) — جاذبه حمایت‌گرایی همچنان پابرجاست. این تداوم، نکته‌ای عمیق‌تر را درباره اقتصاد سیاسی تجارت آشکار می‌کند: فراتر از منطق اقتصادی، یک نیروی روان‌شناختی قدرتمند نهفته است؛ چیزی که کنت راینرت در کتاب جاذبه ناسیونالیسم اقتصادی «ذهنیت حاصل‌جمع صفر» می‌نامد.

ذهنیت حاصل‌جمع صفر چیست؟

در بازی‌های حاصل‌جمع مثبت، همه طرف‌ها می‌توانند سود ببرند. در مقابل، بازی حاصل‌جمع صفر بر این فرض استوار است که منابع و پاداش‌ها ثابت‌اند و بنابراین، سود یک طرف مستلزم زیان طرف دیگر است. این‌گونه بازی‌ها در تاریخ بشر کم نبوده‌اند—از غارت‌های قبیله‌ای گرفته تا فتوحات امپراتوری. اما مشکل زمانی آغاز می‌شود که تعاملات حاصل‌جمع مثبت به‌اشتباه حاصل‌جمع صفر تلقی ‌شوند. متأسفانه، ناسیونالیسم اقتصادی دقیقاً چنین خطایی را مرتکب می‌شود.

یکی از نخستین درس‌های اقتصاد این است که مبادله داوطلبانه به نفع هر دو طرف است. آدام اسمیت در ثروت ملل با تأکید بر «گرایش طبیعی انسان به معامله، مبادله و دادوستد» بر همین نکته تأکید دارد. اگر مبادله هم طبیعی است و هم سودمند، پس چرا ناسیونالیسم اقتصادی هنوز چنین مقبولیت سیاسی بالایی دارد؟ پاسخ را باید در چیزی یافت که می‌توان آن را نگرش ارگانیسمی نامید.

دیدگاه ارگانیسمی در برابر دیدگاه فردگرایانه

وقتی از تجارت بین افراد صحبت می‌کنیم، نیاز چندانی به آدام اسمیت یا میلتون فریدمن نیست تا سود آن را توضیح دهیم—این موضوع کاملاً بدیهی است. اما وقتی صحبت به تجارت بین «ملت‌ها» کشیده می‌شود، اوضاع مبهم‌تر می‌شود. علت این امر، گسترش دیدگاه ارگانیسمی نسبت به تجارت بین‌المللی است: تمایل به درک پدیده‌هایی چون «دولت»، «جامعه» یا «ملت» به‌مثابه موجوداتی واحد و تصمیم‌گیرنده.

این نوع نگاه، گمراه کننده است. همان‌طور که دونالد بودرو و رندال هولکومب می‌نویسند: «تنها افراد هستند که ترجیحات دارند، تنها افراد سود یا زیان را تجربه می‌کنند. تنها افراد کنش می‌کنند و در نتیجه، تنها افراد تصمیم می‌گیرند.» مشکل نگاه ارگانیسمی در این است که فردگرایی روش‌شناختی را نادیده می‌گیرد—این دیدگاه که تمام پدیده‌های اقتصادی و اجتماعی، ناشی از کنش‌های فردی‌اند. وقتی این اصل کنار گذاشته شود، در دام جمع‌گرایی می‌افتیم؛ جایی که مبادله نه بر اساس سود فردی، بلکه بر اساس شاخص‌هایی چون تراز تجاری قضاوت می‌شود.

در این ذهنیت، مازاد تجاری یعنی «برد»، و کسری یعنی «باخت». اما این کشورها نیستند که با هم تجارت می‌کنند—این افرادند که دادوستد می‌کنند. و همان‌طور که در هر مبادله داوطلبانه بین افراد، هر دو طرف می‌توانند سود ببرند. با این حال، سیاستمداران و بخش زیادی از مردم، تجارت را مانند مسابقه فوتبال می‌نگرند: یکی باید ببرد و دیگری ببازد. و تابلوی امتیاز؟ عددی گمراه‌کننده به نام تراز تجاری.

تا زمانی که به تجارت با عینک حاصل‌جمع صفر نگاه شود، وسوسه حمایت‌گرایی قدرتمند باقی خواهد ماند. و وقتی چنین شود، همان‌طور که هنری جورج هشدار داد، ما در زمان صلح همان بلایی را بر سر خود می‌آوریم که دشمنان‌مان در زمان جنگ آرزویش را دارند.

یادداشت از : مانی بشرزاد در Adam Smith Institute .
11.05.202518:48
برخی از سیاستمداران معتقدند:
اگر کیفیت خودروهای داخلی پایین است، باید تلاش شود تا کیفیت آن ارتقا پیدا کند؛ نه اینکه وارد کنیم


نزدیک نیم قرن است منتظر ارتقا کیفیت خودرو هستیم و به اینجا رسیدیم

اگر واردات باشد و مردم قدرت انتخاب داشته باشند و داخلی نخرند ،یا بازار داخلی رشد میکند یا حذف میشود
17.04.202517:28
سیاست بی پدر و مادر است ، من با سیاست کاری ندارم!!

یکی دیگر از مغالطات رعیت‌های شبه‌تحصیل‌کرده‌ی ایرانی‌ همین جمله عوامانه است تا با بیان آن عدم‌بینش و انفعال و بی‌مسئولیتی و صغارت خود را لاپوشانی و توجیه کنند!

علاوه بر این متاسفانه اکثر حاکمان ایرانی نیز در طول تاریخ به قدری مستبد بوده‌اند و دزدی و چپاول کرده‌اند که این در ناخودآگاه اکثریت مردم ایران حک شده است ، طوری که همواره سیاست و سیاستمداران را کثیف و شرور می‌پندارند...

در حالی که در کشورهای آزاد و توسعه‌یافته سیاست پیش‌نیازهای زندگی خوب ، خیر ، منافع فردی و اجتماعی را به ارمغان می آورد و بدون سیاستمداران و یک دولت مدرن و قانونمند نمی‌شود آزادی و نظم اجتماعی را برقرار کرد.
10.05.202517:32
کسانی که مهارت خواندن ندارند، مهارت اندیشیدن هم ندارند

🔴 کاتبی را تصور کنید که بعد از اختراع ماشین چاپ، مشغول نوشتن متنی بود که تا به حال بارها و بارها آن را نوشته بود. چه احساسی داشت؟ احتمالاً با خودش فکر می‌کرد «مشغول چه کار بیهوده‌ای هستم!» امروزه خیلی از آدم‌ها وقتی مجبور می‌شوند متنی بنویسند که طولانی‌تر از سی کلمه است، همچین حسی پیدا می‌کنند. به خودشان می‌گویند: چه کسی متنی چنین طولانی را خواهد خواند؟ نکتۀ تلخ ماجرا این است که چندان اشتباه فکر نمی‌کنند. انسان‌ها در خواندن متن‌های طولانی به مشکل خورده‌اند.

🔴 مجموعه‌ای از ناشران، محققان، کتابداران و نویسندگان سراسر جهان، ماه پیش، با انتشار «مانیفست خواندنِ لیوبلینا» اعلام کردند: خواندنِ دیجیتال در حال تخریب عادتِ «خواندن عمیق» در میان ماست.

🔴 دستگاه‌های دیجیتال باعث شده‌اند انسان‌های امروزی، «بیشتر» از هر دورۀ دیگری در تاریخ بشریت بخوانند. اما آن‌ها دیگر مثل قبل نمی‌خوانند. خواندنِ دیجیتال، به شکلی روزافزون، به تجربه‌ای تکه‌تکه، کوتاه‌مدت، سطحی و گذرا تبدیل شده است. بنابراین شاید تعداد کلمات خیلی زیادی در روز بخوانیم، ولی همۀ آن‌ها در قالب متن‌های چند کلمه‌ای یا نهایتاً چند خطی است. حال اگر بخواهیم همان تعداد کلمه را در قالبِ یک متن واحد بخوانیم، با دشواری بسیاری مواجه می‌شویم. زیرا درک متنی طولانی نیازمند مهارت‌های «خواندن عمیق» است.

🔴 خواندن عمیق نقشی حیاتی در تمدن بشری داشته است. استیون پینگر، روان‌شناس و نویسندۀ آمریکایی، با رواج خواندنِ متن‌های طولانی در بین عموم مردم از اواخر قرن هفدهم، توانایی «همدردی» کردن با دیگران در میان انسان‌ها افزایش یافت.

🔴 مردم با خواندنِ متن‌های مفصل دربارۀ زندگیِ دیگر انسان‌ها، توانستند دنیا را از چشم آن‌ها ببینند و این توانایی تأثیر بسیار مهمی در نگرش آن‌ها دربارۀ موضوعاتی مثل برده‌داری، شکنجه، ساحره‌سوزی، استبداد و دیگر چیزها گذاشت. از نظر استیون پینکر، خواندنِ عمیق باعث «انقلاب نوع‌دوستانه»ای شد که بعدتر به رویدادهای دوران‌سازی مثل انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه منتهی گردید. آنچه خواندنِ متن‌های تکه‌پاره و کوتاه دیجیتال ما را از آن محروم می‌کند، دقیقاً همین توانایی دیدن دنیا از چشم دیگران است.

🔴  ماریان وولف، محقق آمریکایی، می‌نویسد: ما در دنیای آنلاین دائماً در حال اسکرول‌کردن، نصفه‌نیمه خواندن یا ذخیره‌کردن متن‌هاییم تا در آینده‌ای نامعلوم آن‌ها را بخوانیم، چون این رسانه برای خواندنِ عمیق طراحی نشده است.

🔴 خواندن دیجیتال از دلایل مهم رواج «ساده‌گرایی» در دنیای امروز است. ساده‌گرایی یعنی تمایل به ساده‌کردن هر چیز پیچیده‌. اظهار‌نظرها و موضع‌گیری‌های یک‌خطی، شفاف و سرراست و فرارکردن از درک عمیق و چندوجهی مسائل. سایمون کوپر می‌گوید: استادِ ساده‌گراهای جهان، دونالد ترامپ است؛ کسی که هیچکس حتی توقع «همدلی» کردن را از او ندارد. اما ظهور این نوع سیاست‌مداران زنگ خطری برای جهان است. پینکر می‌گوید: «هر وقت سیاستمداران شروع می‌کنند به ساده حرف زدن، منتظر جنگ باشید».


📌 آنچه خواندید مروری است بر یادداشت اخیر سایمون کوپر در فایننشال تایمز با عنوان «نگاه انداختن، اسکن کردن، اسکرول کردن: دوران خواندن عمیق به پایان رسیده است» (Skimming, scanning, scrolling — the age of deep reading is over). این مطلب در تاریخ ۱۹ اکتبر ۲۰۲۳ به انتشار رسیده است.


نقل از کانال باشگاه ادبیات
.
منم همینطور توماس ، منم همینطور...

#توماس_جفرسون
مداخله گرایی ناگزیر به سوسیالیسم می انجامد؛
بانک مرکزی ناگزیر به تورم شدید منجر می شود؛
بی پولی کامل ناگزیر به نظارت کامل می شود؛
و «درآمد تضمین شده» ناگزیر به بردگی تضمین شده می انجامد.

یک سم کشنده حتی زمانی که به صورت تدریجی خورده شود، سمی کشنده باقی میماند.

یاکوب بوژیدار ویشنیفسکی
هنگامی که قانون اساسی یک کشور حقوق فردی را بیرون از دایرهٔ دسترسی قدرت عمومی قرار دهد، قلمروی قدرت سیاسی شدیداً محدود می‌شود و در نتیجه شهروندان می‌توانند با اطمینان خاطر و احساس امنیت نسبت به تصمیم و رأی اکثریت در این قلمروی محدود اعتماد کنند و تن دهند.

در این صورت، زندگی و دارایی اقلیت‌ها و مخالفان سیاسی در گرو قدرت نیست، به رأی گذاشته نمی‌شود و توسط تصمیمات اکثریت مورد تهدید قرار نمی‌گیرد، هیچ فرد یا گروهی چک سفید امضاشده در دسترس ندارد که بر دیگران حکم براند.

📚 فضیلت خودخواهی ، آین رند ، ص۱۵۳ و ۱۵۴.

#آین_رند
登录以解锁更多功能。