سقوطِ ستارهㅤㅤ
登录以解锁更多功能。
تو میون اون همه غم و غصه که به یقهام چنگ زده بود و مثل یه زنجیرِسنگی دور قلبم پیچیده شده بودن، وارد زندگیم شدی و همه چیز رو تغییر دادی؛ شدی الهام بخشِ وجودِ تهکشیدهی من و بهم انگیزه دادی.+ تویهتیکهازماهیچیهیگلگونِتپندهیمنی!
تو... تو و اون چشمات، با اون دوتا تیله مشکیت که انگار ماه بوسیدتشون؛ بهم نگاه کردی و نفسِبینفس شدمو به آرامش رسوندی و خنده از ته دلو نشوندی رو لبام.
تو... تو ابر پنبهایِ من، همیشه تو قلبم میمونی؛ امید زندگیمی و هیچوقت قرار نیست از جات جم بخوری. همه چیز بین ما دست نخورده باقی میمونه؛ تنها چیزی که عوض میشه شدت دیوونگیامونه.
تو تموم اون چیزایی هستی که تا آخرش موردعلاقم میمونن و با دیدنشون لبخند میزنم.
بدنت... همون دراگ مورد علاقمه که ترجیح دادم معتادش بمونم.
صدات... همون آهنگ موردعلاقمه که من رو تو عمقِ تارهای صوتیت، به اسارت درمیاره و گوشهامو نوازش میکنه.
بغلت... همون لباس موردعلاقمه که انگار برای من دوخته شده
پس پناهِامن من! بدون هرچقدرم ازت دور بشم، بازم به خودت برمیگردم؛ چون درست وقتی که فکر میکردم به این دنیا و آدمایِ آهنیش تعلقی ندارم، تو بودی که به حصار قلبم نزدیک شدی و تکه شکستههایِ سردِ قلبمو بوسیدی و گرمشون کردی؛ وقتی فکر میکردم آخرین نفر هر آدمم بهم جام عشقتو دادی و مستم کردی.
شک ندارم روح من و تو بهم پیوند ابدی خورده؛ چون عشق عاملیه که دو کالبد رو مجسم به فرشتهای واحد میکنه. قلبِ جونگرفتهِمن تا همیشه برای آدمِ امنش میمونه و اکسیژن رو به وجودش تزریق میکنه.
استایلی برازنده، مطابق با وایبِ شما و اندکی برگرفته از تِیست استایلِ خودم تقدیمتون میکنم.
حدس بزنم وایب کدوم یکی از تجربیات ماجراجویانه رو میدید.