
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

CINEMANIA | سینمانیا
Question & Comment: @rmnlefou
[On the word & image (Philosophy, Art)]
[All the content in this channel is original]
[Ari Sarazesh, Ramin Alaei]
[Instagram: www.instagram.com/cine.maniaa]
[On the word & image (Philosophy, Art)]
[All the content in this channel is original]
[Ari Sarazesh, Ramin Alaei]
[Instagram: www.instagram.com/cine.maniaa]
记录
12.03.202523:59
11.9K订阅者14.04.202518:23
40引用指数26.04.202523:59
827每帖平均覆盖率26.04.202523:59
827广告帖子的平均覆盖率11.04.202523:59
8.90%ER19.04.202523:59
5.68%ERR10.04.202515:14
کوسوزو (kusōzu) نام یک سنتِ تصویری در بودیسم ژاپنیست که در آن، مراحل تدریجیِ تجزیهی یک جسد ــمعمولاً بدن یک زنــ در نُه تصویر پیاپی به تصویر کشیده میشود؛ از تورم و ترکیدنِ بدن، تا خورده شدن توسط حیوانات، پوسیدن استخوانها، و نهایتاً بازگشت کامل به خاک. این نقاشیها، که از قرون میانه تا قرن نوزدهم رواج داشتند، بیشتر با تکنیک آبرنگ روی کاغذِ دستساز یا ابریشم خلق میشدند.
اما کوسوزو چیزی فراتر از ثبتِ روندِ زیستی مرگ است. در دلِ سنتِ بودایی، این نقاشیها ابزارِ مراقبهاند؛ راهی برای شهودِ حقیقتِ ناپایدار و بیقرارِ هستی. کوسوزو با دقتی خیرهکننده نشان میدهد چگونه بدنی که روزی موضوع تمنای عاشقانه و ستایشِ زیبایی بود، گامبهگام در زوال فرو میرود و در دل طبیعت ناپدید میشود. درواقع هدف، زدودن وابستگی ذهن به ظاهر و تأکید بر فانیبودن هر چیز است.
در این آثار، بدن دیگر آن پیکرِ آراسته و برانگیزانندهی میل نیست، بلکه به صحنهای بدل میشود برای فروپاشی؛ جایی که فرم، هویت و معنا یکییکی از هم میپاشند و به زوال سپرده میشوند. تماشای کوسوزو تجربهای دوگانه است: مخاطب همزمان دچار دلآشوبی و درنگ میشود. تصویرها از یکسو مشمئزکننده و رو به زوالاند، و از سوی دیگر، پرده از حقیقتی ژرف دربارهی ناپایداری و گذرایی هستی برمیدارند.
در کوسوزو، مرگ در دلِ زندگی جاریست، نه بیرون از آن. زیبایی اثر در آن است که حقیقت زوال را بهمثابه بخشی جداییناپذیر از هستی میپذیرد و به ما نشان میدهد که تنها از طریقِ تصدیقِ زوال است که فهمی تازه از زندگی پدیدار میشود.
مراحل نهگانهی کوسوزو:
مرگ و دراز شدن بدن – (Shitai anchi)
تورم – (Chōsō)
ترکیدن و نشت مایعات – (Kaisō)
خونریزی و فساد داخلی – (Ketsuzusō)
گندیدگی – (Nōransō)
خوردهشدن توسط حیوانات – (Gansō)
تجزیهی استخوانها – (Sansō)
پراکندهشدنِ استخوانها – (Kossosō)
بازگشت به خاک – (Shōsō)
@CineManiaa | سینمانیا
اما کوسوزو چیزی فراتر از ثبتِ روندِ زیستی مرگ است. در دلِ سنتِ بودایی، این نقاشیها ابزارِ مراقبهاند؛ راهی برای شهودِ حقیقتِ ناپایدار و بیقرارِ هستی. کوسوزو با دقتی خیرهکننده نشان میدهد چگونه بدنی که روزی موضوع تمنای عاشقانه و ستایشِ زیبایی بود، گامبهگام در زوال فرو میرود و در دل طبیعت ناپدید میشود. درواقع هدف، زدودن وابستگی ذهن به ظاهر و تأکید بر فانیبودن هر چیز است.
در این آثار، بدن دیگر آن پیکرِ آراسته و برانگیزانندهی میل نیست، بلکه به صحنهای بدل میشود برای فروپاشی؛ جایی که فرم، هویت و معنا یکییکی از هم میپاشند و به زوال سپرده میشوند. تماشای کوسوزو تجربهای دوگانه است: مخاطب همزمان دچار دلآشوبی و درنگ میشود. تصویرها از یکسو مشمئزکننده و رو به زوالاند، و از سوی دیگر، پرده از حقیقتی ژرف دربارهی ناپایداری و گذرایی هستی برمیدارند.
در کوسوزو، مرگ در دلِ زندگی جاریست، نه بیرون از آن. زیبایی اثر در آن است که حقیقت زوال را بهمثابه بخشی جداییناپذیر از هستی میپذیرد و به ما نشان میدهد که تنها از طریقِ تصدیقِ زوال است که فهمی تازه از زندگی پدیدار میشود.
مراحل نهگانهی کوسوزو:
مرگ و دراز شدن بدن – (Shitai anchi)
تورم – (Chōsō)
ترکیدن و نشت مایعات – (Kaisō)
خونریزی و فساد داخلی – (Ketsuzusō)
گندیدگی – (Nōransō)
خوردهشدن توسط حیوانات – (Gansō)
تجزیهی استخوانها – (Sansō)
پراکندهشدنِ استخوانها – (Kossosō)
بازگشت به خاک – (Shōsō)
@CineManiaa | سینمانیا
10.04.202515:14
یک نمونه کوسوزو از کوبایاشی ایتاکو، مربوط به دههی ۱۸۷۰
عنوان اصلی: تجزیهی جسد یک زن روسپی درباری در نُه مرحله
@CineManiaa | سینمانیا
عنوان اصلی: تجزیهی جسد یک زن روسپی درباری در نُه مرحله
@CineManiaa | سینمانیا
21.04.202508:52
در نظریهای کهنه گفتهاند پادشاه دو بدن دارد: یکی که میپوسد، یکی که نه. بدن طبیعی، فانیست؛ حامل خصیصههای زیستی، آسیبپذیر، محکوم به زوال. اما در برابر آن، بدنی سیاسی قرار میگیرد که نه از گوشت و پوست، که از قانون و نشانه ساخته شده؛ بدنی که در نظم نمادین دوام میآورد. این بدن دوم است که اجازه میدهد پادشاهی، علیرغم مرگ شاه، به کار خود ادامه دهد. در قرون وسطی، این دوگانگی نه صرفاً یک استعاره، که تدبیری فنی برای حفظ انسجام قدرت بود؛ مکانیسمی برای انتقال مشروعیت، حتی زمانی که بدن فیزیکی فروبپاشد.
در تصویر مبهمی که از آخرین تزار روسیه در حال شنا باقی مانده، ما تنها با یکی از این دو بدن روبهرو هستیم. کالبدی برهنه، معلق در تاریکی، بیهیچ نشان سلطنت. اینجا، بدن طبیعی همچنان دارد ثبت میشود؛ اما بدن سیاسی، پیشتر از میان رفته. تصویر، همزمان حامل حضور و غیاب است. یک پادشاه هست، بیآنکه پادشاهی باشد. نه فرمانی در کار است، نه ردا، نه زمینی که در آن، این کالبد چیزی جز جسمی در حال حرکت باشد. اگر «بدن سیاسی» حامل قانون، تاریخ، و استمرار قدرت بود، اینجا تنها چیزی که باقی مانده، پوست و استخوانیست در مواجهه با عنصری بیزمان: آب.
اما مسئله از تصویر فراتر میرود. در تجربهی خاص روسیه، هر دو بدن، هم فانی و هم نمادین، بهطور همزمان حذف شدند. نه تنها شخص تزار از میان برداشته شد، بلکه کل معماری سلطنت نیز نابود گشت. این حذف مضاعف، در تاریخ معاصر، رخدادی نادر است. اغلب، یکی از دو بدن جان به در میبرد: یا نهاد باقی میماند، یا اسطورهی فرد. اما اینجا، خلأیی کامل شکل گرفت؛ نوعی گسست بیتداوم، که نه به بازسازی انجامید، نه به انتقال مشروعیت. قدرت، از آن پس، دیگر در بدن تجسم نیافت، بلکه در مکانیسمهایی غیربدنی جاری شد: در ایدئولوژی، در واهمه، در سازشهای بینامونشان. درواقع آنچه جای بدن سیاسی را گرفت، نه فرم جدید حکومت، که شکل دیگری از غیاب بود، غیابی که سخن نمیگوید، چهره ندارد، اما تصمیم میگیرد.
پن: عکسها را از این کانال بینظیر برداشتیم.
@CineManiaa | سینمانیا
در تصویر مبهمی که از آخرین تزار روسیه در حال شنا باقی مانده، ما تنها با یکی از این دو بدن روبهرو هستیم. کالبدی برهنه، معلق در تاریکی، بیهیچ نشان سلطنت. اینجا، بدن طبیعی همچنان دارد ثبت میشود؛ اما بدن سیاسی، پیشتر از میان رفته. تصویر، همزمان حامل حضور و غیاب است. یک پادشاه هست، بیآنکه پادشاهی باشد. نه فرمانی در کار است، نه ردا، نه زمینی که در آن، این کالبد چیزی جز جسمی در حال حرکت باشد. اگر «بدن سیاسی» حامل قانون، تاریخ، و استمرار قدرت بود، اینجا تنها چیزی که باقی مانده، پوست و استخوانیست در مواجهه با عنصری بیزمان: آب.
اما مسئله از تصویر فراتر میرود. در تجربهی خاص روسیه، هر دو بدن، هم فانی و هم نمادین، بهطور همزمان حذف شدند. نه تنها شخص تزار از میان برداشته شد، بلکه کل معماری سلطنت نیز نابود گشت. این حذف مضاعف، در تاریخ معاصر، رخدادی نادر است. اغلب، یکی از دو بدن جان به در میبرد: یا نهاد باقی میماند، یا اسطورهی فرد. اما اینجا، خلأیی کامل شکل گرفت؛ نوعی گسست بیتداوم، که نه به بازسازی انجامید، نه به انتقال مشروعیت. قدرت، از آن پس، دیگر در بدن تجسم نیافت، بلکه در مکانیسمهایی غیربدنی جاری شد: در ایدئولوژی، در واهمه، در سازشهای بینامونشان. درواقع آنچه جای بدن سیاسی را گرفت، نه فرم جدید حکومت، که شکل دیگری از غیاب بود، غیابی که سخن نمیگوید، چهره ندارد، اما تصمیم میگیرد.
پن: عکسها را از این کانال بینظیر برداشتیم.
@CineManiaa | سینمانیا


14.04.202506:59
Adiós a Mario Vargas Llosa!
(28 March 1936 – 13 April 2025)
(28 March 1936 – 13 April 2025)
登录以解锁更多功能。