
Реальна Війна

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Всевидящее ОКО: Україна | Новини

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Всевидящее ОКО: Україна | Новини

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Всевидящее ОКО: Україна | Новини

🌷 هر روز با شهدا 🌷
记录
02.04.202523:59
384订阅者29.10.202423:59
0引用指数02.01.202523:59
692每帖平均覆盖率28.04.202513:51
0广告帖子的平均覆盖率02.04.202523:59
9.52%ER03.04.202517:36
144.01%ERR

01.04.202507:53
🔴 #انتخاب از نوع #آگاهانه
۱۲ فروردین،
روزِ #جمهوری_اسلامی_ایران،
گرامی باد.🇮🇷
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
۱۲ فروردین،
روزِ #جمهوری_اسلامی_ایران،
گرامی باد.🇮🇷
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
29.03.202521:12
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۵۹۰۸
#حواسش_بود!!
🌷مرخصی داشتم قرار شد با حاج حسین بریم اصفهان. حاجی گفت: بیا با اتوبوس بریم. بهش گفتم: حاجی هوا خیلی گرمه! حاجی گفت: گرمه؟؟!!!!! پس بسیجیها توی گرما چیکار میکنند؟ با همون اتوبوس میریم تا کمی حالمون جا بیاد!!
🌹خاطره ای به یاد سردار سرلشکر جانباز شهید معزز فرمانده حاج حسین خرازی دهکردی
❌️❌️ حواسمون باشه!!
#سال_علوی
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#حواسش_بود!!
🌷مرخصی داشتم قرار شد با حاج حسین بریم اصفهان. حاجی گفت: بیا با اتوبوس بریم. بهش گفتم: حاجی هوا خیلی گرمه! حاجی گفت: گرمه؟؟!!!!! پس بسیجیها توی گرما چیکار میکنند؟ با همون اتوبوس میریم تا کمی حالمون جا بیاد!!
🌹خاطره ای به یاد سردار سرلشکر جانباز شهید معزز فرمانده حاج حسین خرازی دهکردی
❌️❌️ حواسمون باشه!!
#سال_علوی
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
06.04.202520:30
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۵۹۲۴
#آن_روز_سخت!!
🌷من با احمد، همدوره و هم پرواز بودم. از سال ۱۳۵۳ در مركز پياده شيراز، دورههاى مقدماتى و عالى را طى مىكرديم و در همان روزها كه در خدمت ايشان بودم، مسائل عقيدتى را رعايت میكرد. از نماز و روزه و فلسفه دين، خيلى حرف مىزديم. در همان مركز، گروهان ديگرى، متشكل از خانمها، آموزش نظامى مىديدند.
🌷احمد توصيه مىكرد به آنها نزديك نشويم. آن موقع، حجاب خانمها رعايت نمىشد و يگانها هم در كنار هم خدمت مىكردند و آموزش مىديدند. احمد به ما مىگفت: «ممكن است در اين دنيا، جواب كار ثوابى را كه مىكنيد، عايدتان نشود ولى بالأخره روزى بايد جواب كارش را پس بدهيد و يا پاداش كار خيرتان را بگيريد. آن روز، جواب دادن خيلى سخت است.»
🌹خاطره ای به ياد خلبان شهید معزز سرلشکر احمد کشوری
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#آن_روز_سخت!!
🌷من با احمد، همدوره و هم پرواز بودم. از سال ۱۳۵۳ در مركز پياده شيراز، دورههاى مقدماتى و عالى را طى مىكرديم و در همان روزها كه در خدمت ايشان بودم، مسائل عقيدتى را رعايت میكرد. از نماز و روزه و فلسفه دين، خيلى حرف مىزديم. در همان مركز، گروهان ديگرى، متشكل از خانمها، آموزش نظامى مىديدند.
🌷احمد توصيه مىكرد به آنها نزديك نشويم. آن موقع، حجاب خانمها رعايت نمىشد و يگانها هم در كنار هم خدمت مىكردند و آموزش مىديدند. احمد به ما مىگفت: «ممكن است در اين دنيا، جواب كار ثوابى را كه مىكنيد، عايدتان نشود ولى بالأخره روزى بايد جواب كارش را پس بدهيد و يا پاداش كار خيرتان را بگيريد. آن روز، جواب دادن خيلى سخت است.»
🌹خاطره ای به ياد خلبان شهید معزز سرلشکر احمد کشوری
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
06.04.202520:30
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۵۹۲۳
#روضـه_حضـرت_زهرا_نخونيد!!
🌷وقتی روضهی حضرت زهرا خونده میشد، از خود بیخود ميشد و از حال میرفت! برای همين معمولاً جلسه به هم میخورد! بهش میگفتيم: چرا اينطوری میکنی؟! مراقب باش كه كار به اينجا نرسه. يه بار كه اعتراض کرديم، آقا رحمت الله گفت: چه کنم؟ دست خودم نيست، وقتی میبينم در جلسه عزاداری، حضــرت زهـرا تشريف آوردهاند؛ از خود بیخود میشم. شما روضـه حضـرت زهرا نخونيد....
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز حجت الاسلام رحمت الله میثمی
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#روضـه_حضـرت_زهرا_نخونيد!!
🌷وقتی روضهی حضرت زهرا خونده میشد، از خود بیخود ميشد و از حال میرفت! برای همين معمولاً جلسه به هم میخورد! بهش میگفتيم: چرا اينطوری میکنی؟! مراقب باش كه كار به اينجا نرسه. يه بار كه اعتراض کرديم، آقا رحمت الله گفت: چه کنم؟ دست خودم نيست، وقتی میبينم در جلسه عزاداری، حضــرت زهـرا تشريف آوردهاند؛ از خود بیخود میشم. شما روضـه حضـرت زهرا نخونيد....
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز حجت الاسلام رحمت الله میثمی
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
11.04.202511:21
⭕️ هرکی پرسید ولی فقیه چه فایدهای داشته برامون اینو بفرستید براش.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
11.04.202520:30
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۵۹۳۴
#به_رسم_ادب
🌷آخرین سفری که خانوادگی به مشهد مشرف شده بودیم، شب آخر، شب عاشورا بود. قرار این بود که صبح زود به تهران برگردیم. برای خداحافظی و آخرین زیارت به حرم رفتیم که موقع برگشت، آرمان همش هر چند قدمی که برمیداشت به رسم ادب تند تند برمیگشت و گنبد امام رضا (ع) رو نگاه میکرد و اشک میریخت. منم خیلی حواسم بهش بود و هر موقع که آرمان میایستاد و گنبد رو نگاه میکرد منم کنارش میایستادم و میدیدم که یکریز اشک میریزد. دیدن این صحنه و اشکهاش یک لحظه هم از ذهنم دور نمیشه و دائم جلوی چشمانمه....
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز امنیت آرمان علی وردی
راوی: مادر گرامی شهید
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#به_رسم_ادب
🌷آخرین سفری که خانوادگی به مشهد مشرف شده بودیم، شب آخر، شب عاشورا بود. قرار این بود که صبح زود به تهران برگردیم. برای خداحافظی و آخرین زیارت به حرم رفتیم که موقع برگشت، آرمان همش هر چند قدمی که برمیداشت به رسم ادب تند تند برمیگشت و گنبد امام رضا (ع) رو نگاه میکرد و اشک میریخت. منم خیلی حواسم بهش بود و هر موقع که آرمان میایستاد و گنبد رو نگاه میکرد منم کنارش میایستادم و میدیدم که یکریز اشک میریزد. دیدن این صحنه و اشکهاش یک لحظه هم از ذهنم دور نمیشه و دائم جلوی چشمانمه....
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز امنیت آرمان علی وردی
راوی: مادر گرامی شهید
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
11.04.202520:30
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۵۹۳۳
#قرار_پر_سود..!!
🌷هر موقع به بهشت زهرا میرفت آبی برمیداشت و قبور شهدا رو میشست. میگفت: با شهدا قرار گذاشتم که من غبار رو از روی قبرهای آنها بشورم و آنها هم غبار گناه رو از روی دلِ مـن بشورند...!
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز مدافع حرم رسول خلیلی
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#قرار_پر_سود..!!
🌷هر موقع به بهشت زهرا میرفت آبی برمیداشت و قبور شهدا رو میشست. میگفت: با شهدا قرار گذاشتم که من غبار رو از روی قبرهای آنها بشورم و آنها هم غبار گناه رو از روی دلِ مـن بشورند...!
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز مدافع حرم رسول خلیلی
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
31.03.202520:30
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۵۹۱۱
#کنار_مادر
🌷حاج خانم میگفت : بعد از فوت حاجی (پدر شهیدان) یک شب موقع خواب ترسیدم، گفتم کجا رفتین من و تنها گذاشتین؟ من میترسم!! خوابیدم، خواب دیدم پسرهام همونجایی که من خوابیدهام رختخوابشون پهنه، بهم میگن مامان نترسیا، تنها نیستی ما هر شب کنار تو میخوابیم....
🌹خاطره ای به یاد برادران شهید معزز سعید طبری، سعادت طبری و سیامک طبری [شهید اول خانواده آقا سعید سال ۱۳۶۱ در دشت عباس به شهادت رسید. هفت ماه بعد آقا سعادت در زبیدات عراق و پنج سال بعد برادر سوم آقا سیامک در خرمال به شهادت رسید.]
راوی: مادر گرامی شهیدان
#سال_علوی
#وعده_صادق
❌️❌️ چقدر زیاد مدیونیم!!
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#کنار_مادر
🌷حاج خانم میگفت : بعد از فوت حاجی (پدر شهیدان) یک شب موقع خواب ترسیدم، گفتم کجا رفتین من و تنها گذاشتین؟ من میترسم!! خوابیدم، خواب دیدم پسرهام همونجایی که من خوابیدهام رختخوابشون پهنه، بهم میگن مامان نترسیا، تنها نیستی ما هر شب کنار تو میخوابیم....
🌹خاطره ای به یاد برادران شهید معزز سعید طبری، سعادت طبری و سیامک طبری [شهید اول خانواده آقا سعید سال ۱۳۶۱ در دشت عباس به شهادت رسید. هفت ماه بعد آقا سعادت در زبیدات عراق و پنج سال بعد برادر سوم آقا سیامک در خرمال به شهادت رسید.]
راوی: مادر گرامی شهیدان
#سال_علوی
#وعده_صادق
❌️❌️ چقدر زیاد مدیونیم!!
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
31.03.202520:30
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۵۹۱۲
#در_کربلای۴_به_جعفر_دست_داد!
🌷اواخر پاییـز سال ۶۵ بود. برای عملیات کربلای ۴ آماده میشدیم. سـراغ محمدعلی را گرفتم. گفتند: گردان اسلامی نسب است. رفتم آنجا، به تـپهای اشــاره کردند. گفـتند: هـر روز تـنها میرود آنجا. رفتم سراغش. دیگر آن شلوغی و شیطنـت همیشگی را نداشــت. آرام شده بود. تنها لبخـند زیبا و ملیحی بر صــورت داشت. چهــرهای با وقــار داشــت. انگار نه انگار که یک نوجوان ۱۶ ساله است! گفت: خواب جعفر (دوسـت شهیدش) را دیـدم, میخواسـت مـن را با خــود ببرد. مطمئنم عملیات بعد, جعفر من را میبرد. چیزی برای خـوردن به او تعـارف کردم. نگرفت. گفت روزهام! گفتم روزه! اینجا؟ با همان لبخند زیبا گفت: شش روز، روزه نذر کردم که در این عملیات شهید شوم! چند روز بعد در کربلای ۴ به جعفر دست داد!
🌹خاطره ای به یاد طلبه شهید معزز محمدعلی سبحانی
#سال_علوی
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#در_کربلای۴_به_جعفر_دست_داد!
🌷اواخر پاییـز سال ۶۵ بود. برای عملیات کربلای ۴ آماده میشدیم. سـراغ محمدعلی را گرفتم. گفتند: گردان اسلامی نسب است. رفتم آنجا، به تـپهای اشــاره کردند. گفـتند: هـر روز تـنها میرود آنجا. رفتم سراغش. دیگر آن شلوغی و شیطنـت همیشگی را نداشــت. آرام شده بود. تنها لبخـند زیبا و ملیحی بر صــورت داشت. چهــرهای با وقــار داشــت. انگار نه انگار که یک نوجوان ۱۶ ساله است! گفت: خواب جعفر (دوسـت شهیدش) را دیـدم, میخواسـت مـن را با خــود ببرد. مطمئنم عملیات بعد, جعفر من را میبرد. چیزی برای خـوردن به او تعـارف کردم. نگرفت. گفت روزهام! گفتم روزه! اینجا؟ با همان لبخند زیبا گفت: شش روز، روزه نذر کردم که در این عملیات شهید شوم! چند روز بعد در کربلای ۴ به جعفر دست داد!
🌹خاطره ای به یاد طلبه شهید معزز محمدعلی سبحانی
#سال_علوی
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
13.04.202520:30
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۵۹۳۸
#جنگ_الآن_ما....
🌷صحبتهای ما خیلی کوتاه بود، اما در همان فرصت کوتاه روی یک چیز خیلی تأکید کرد؛ او بارها گفت که یک همسنگر میخواهد. شاید کسی که به خواستگاری میرود بگوید همسر و همدم میخواهد، اما مصطفی گفت که همسنگر میخواهد. بعد از چند سال به او گفتم: «ما که الآن در زمان جنگ نیستیم، علت اینکه همسنگر خواستی چی بود؟» او گفت: «جنگ ما، جنگ نظامی نیست؛ جنگ الآن ما جنگ فرهنگی است. اگر همسنگر خواستم، به خاطر کارهای فرهنگی است تا وقتی من کار فرهنگی انجام میدهم، همسرم هم در کنار من کار فرهنگی کند.»
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید معزز مدافع حرم مصطفی صدرزاده
راوی: همسر گرامی شهید
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#جنگ_الآن_ما....
🌷صحبتهای ما خیلی کوتاه بود، اما در همان فرصت کوتاه روی یک چیز خیلی تأکید کرد؛ او بارها گفت که یک همسنگر میخواهد. شاید کسی که به خواستگاری میرود بگوید همسر و همدم میخواهد، اما مصطفی گفت که همسنگر میخواهد. بعد از چند سال به او گفتم: «ما که الآن در زمان جنگ نیستیم، علت اینکه همسنگر خواستی چی بود؟» او گفت: «جنگ ما، جنگ نظامی نیست؛ جنگ الآن ما جنگ فرهنگی است. اگر همسنگر خواستم، به خاطر کارهای فرهنگی است تا وقتی من کار فرهنگی انجام میدهم، همسرم هم در کنار من کار فرهنگی کند.»
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید معزز مدافع حرم مصطفی صدرزاده
راوی: همسر گرامی شهید
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
13.04.202520:30
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۵۹۳۷
#وسیلهای_غیر_از_زبان!
🌷اگر ابراهیم با شخصی دوست میشد که آن شخص اشتباهاتی داشت، دیگران به او اعتراض میکردند. اما ابراهیم نقاط مثبت رفتاری شخص مقابل را مطرح میکرد و نقاط ضعف را مطرح نمیکرد. او بدون اینکه حرفی بزند و امر و نهی کند، با عمل، کاری میکرد که طرف مقابل، اشتباهاتش را ترک کند. ابراهیم به این دستور اهل بیت دقیقا عمل میکرد که میفرمایند: «مردم را به وسیلهای غیر از زبان، به سوی خدا دعوت کنید.»
🌹خاطره ای به ياد فرمانده جاویدالاثر شهيد معزز ابراهيم هادى
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#وسیلهای_غیر_از_زبان!
🌷اگر ابراهیم با شخصی دوست میشد که آن شخص اشتباهاتی داشت، دیگران به او اعتراض میکردند. اما ابراهیم نقاط مثبت رفتاری شخص مقابل را مطرح میکرد و نقاط ضعف را مطرح نمیکرد. او بدون اینکه حرفی بزند و امر و نهی کند، با عمل، کاری میکرد که طرف مقابل، اشتباهاتش را ترک کند. ابراهیم به این دستور اهل بیت دقیقا عمل میکرد که میفرمایند: «مردم را به وسیلهای غیر از زبان، به سوی خدا دعوت کنید.»
🌹خاطره ای به ياد فرمانده جاویدالاثر شهيد معزز ابراهيم هادى
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات


02.04.202507:45
🔴 پیامبر اکرم (ص):
🔰عاقل ساعات خود را به چهار بخش تقسیم میکند؛ ساعتی برای عبادت خداوند و ساعتی برای محاسبه نفس و ساعتی برای تفکر در مخلوقات خداوند و ساعتی برای تفریح و بهرهمندی از حلالهای خداوند.
📚 وسایل الشیعه، ج ۱۶، ص ۹۷
#روز_طبیعت گرامی باد.🪴
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔰عاقل ساعات خود را به چهار بخش تقسیم میکند؛ ساعتی برای عبادت خداوند و ساعتی برای محاسبه نفس و ساعتی برای تفکر در مخلوقات خداوند و ساعتی برای تفریح و بهرهمندی از حلالهای خداوند.
📚 وسایل الشیعه، ج ۱۶، ص ۹۷
#روز_طبیعت گرامی باد.🪴
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
29.03.202521:12
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۵۹۰۷
#آخریش...!!
🌷همیشه با وضو بود. موقع شھادت هم با وضو بود. دقایقی قبل از شھادتش وضو گرفت و رو به من گفت: ان شاءالله آخریش باشه...! و آخریش هم بود.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز مدافع حرم شهید محمودرضا بیضایی
#سال_علوی
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#آخریش...!!
🌷همیشه با وضو بود. موقع شھادت هم با وضو بود. دقایقی قبل از شھادتش وضو گرفت و رو به من گفت: ان شاءالله آخریش باشه...! و آخریش هم بود.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز مدافع حرم شهید محمودرضا بیضایی
#سال_علوی
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
17.04.202520:33
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۵۹۴۶
#اختصاصى_مسؤلین!
🌷به حمید التماس میکردم که مرا هم با ماشین اداری ببرد به جایی که محل کار هر دویمان بود. من توی بسیج بودم. خانه ما جایی بود که باید بیست دقیقه پیاده میرفتیم تا به جاده برسیم. حمید فقط مرا تا ایستگاه میرساند و خیلی جدی میگفت: پیاده شو فاطمه با ماشین راه بیا! میگفتم: من که از بسیج حقوق نمیگیرم؛ فکر کن روزی یک تومان به من حقوق میدهی. این یک تومان را بگذار به حساب کرایه ماشین. میگفت: ما نباید باعث شویم مردم به غیبت و تهمت بیفتند. آدم عاقل هیچ وقت اجازه نمیدهد کسی به او تهمت بزند. ما هم ناسلامتی انسان عاقليم ديگر. نيستيم؟!
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید معزز جاويدالاثر حميد باكرى
راوى: همسر گرامی شهید
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#اختصاصى_مسؤلین!
🌷به حمید التماس میکردم که مرا هم با ماشین اداری ببرد به جایی که محل کار هر دویمان بود. من توی بسیج بودم. خانه ما جایی بود که باید بیست دقیقه پیاده میرفتیم تا به جاده برسیم. حمید فقط مرا تا ایستگاه میرساند و خیلی جدی میگفت: پیاده شو فاطمه با ماشین راه بیا! میگفتم: من که از بسیج حقوق نمیگیرم؛ فکر کن روزی یک تومان به من حقوق میدهی. این یک تومان را بگذار به حساب کرایه ماشین. میگفت: ما نباید باعث شویم مردم به غیبت و تهمت بیفتند. آدم عاقل هیچ وقت اجازه نمیدهد کسی به او تهمت بزند. ما هم ناسلامتی انسان عاقليم ديگر. نيستيم؟!
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید معزز جاويدالاثر حميد باكرى
راوى: همسر گرامی شهید
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
28.03.202521:39
🌷 #هر_روز_با_شهدا_۵۹۰۵
#شبیه_مجتبی_هستیم؟؟!!
🌷هنگام صحبت با نامحرم سرش را پایين میانداخت. حجب و حيا در چهره اش موج میزد. وقتی برای کمک به مغازه پدرش میرفت اگر خانمى وارد مغازه میشد؛ کتابی در دست میگرفت؛ سرش را بالا نمیآورد و میگفت: "پدر شما جواب بده."
🌹خاطره ای به یاد جانباز شهید معزز فرمانده سيد مجتبى علمدار که در تاریخ ١١ بهمن ١٣٧٥ همزمان با روز تولدش در اثر جراحات شیمیایی در سن ٣٠ سالگی به درجه رفیع شهادت رسید. هم اتاقی های شهید علمدار در بیمارستان درباره نحوه شهادتش میگفتند: لحظه اذان، بعد از یک هفته بیهوشی کامل، بلند شد، همه را نگاه کرد، بعد از شهادتین، گفت: "خداحافظ" و شهید شد.... پیکر مطهر او در گلزار شهدای ساری به خاک سپرده شده است.
#سال_علوی
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#شبیه_مجتبی_هستیم؟؟!!
🌷هنگام صحبت با نامحرم سرش را پایين میانداخت. حجب و حيا در چهره اش موج میزد. وقتی برای کمک به مغازه پدرش میرفت اگر خانمى وارد مغازه میشد؛ کتابی در دست میگرفت؛ سرش را بالا نمیآورد و میگفت: "پدر شما جواب بده."
🌹خاطره ای به یاد جانباز شهید معزز فرمانده سيد مجتبى علمدار که در تاریخ ١١ بهمن ١٣٧٥ همزمان با روز تولدش در اثر جراحات شیمیایی در سن ٣٠ سالگی به درجه رفیع شهادت رسید. هم اتاقی های شهید علمدار در بیمارستان درباره نحوه شهادتش میگفتند: لحظه اذان، بعد از یک هفته بیهوشی کامل، بلند شد، همه را نگاه کرد، بعد از شهادتین، گفت: "خداحافظ" و شهید شد.... پیکر مطهر او در گلزار شهدای ساری به خاک سپرده شده است.
#سال_علوی
#وعده_صادق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
频道变更历史
登录以解锁更多功能。