کاری که دفعه اول درست انجام نَشده رو بار دوم نمیشه درست کَرد...فکر میکردم همین که روح و رَوانتو بهَم ریخته خودش به اندازه کافی تاوانِ بزرگی بوده برات جئون!...
میدونی چرا؟
چون تو احساس نداشتی...هیچ انسانیتی تو وجودِت نمیدیدم...بیشتر اوقات سکوتت بیشتر از هزار کلمه حرف میزنه...اینبار..سکوت تو بهم گفت که دیگه هرگز پیشم برنمیگردی..ولی من خودم قول دادم پیدات کنم و پیشت باشم..عزیزکردَم من اون آدم وفادار تو خواهَم بود...فقط کافیه بزاری تنِت از اون حصار شیشهای بیرون بیاد...
بیا برای منم بخون نظرتو بگو :)