
Україна Сейчас | УС: новини, політика

Україна Online: Новини | Політика

Всевидящее ОКО: Україна | Новини

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Инсайдер UA

Лачен пише

Nairaland Pulse | News

Анатолий Шарий

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Україна Online: Новини | Політика

Всевидящее ОКО: Україна | Новини

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Инсайдер UA

Лачен пише

Nairaland Pulse | News

Анатолий Шарий

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Україна Online: Новини | Політика

Всевидящее ОКО: Україна | Новини

MMMojahedi 🍀 محمدمهدی مجاهدی
🍀 نقد و نظر خود را دربارهی مطالبی که اینجا منتشر میشود، میتوانید به این نشانی با نگارنده در میان بگذارید:
@MMMojahedi
@MMMojahedi
记录
07.04.202523:59
2.2K订阅者10.04.202518:48
300引用指数21.03.202523:59
2.2K每帖平均覆盖率15.03.202504:14
2.2K广告帖子的平均覆盖率26.03.202514:35
40.00%ER22.02.202504:14
102.42%ERR转发自:
قدحهای نهانی

15.05.202515:56
مقام فردوسی و اهمیت شاهنامه
نوشته محمدعلی فروغی برای کنگره هزاره فردوسی
@qadahha
نوشته محمدعلی فروغی برای کنگره هزاره فردوسی
@qadahha
转发自:
قدحهای نهانی

15.05.202515:56
شاهنامه - از اسطوره تا حماسه، گفتوگوی ابوالقاسم اسماعیلپور با مهرداد بهار
转发自:
مباحث ایرانشناسی

15.05.202515:56
متینی،جلال،درباره (( مسئله منابع فردوسی))،ایرانشناسی،سال دهم،تابستان۱۳۷۷،شماره۲،صص ۴۰۲-۴۳۰
@IssuesofIranology
@IssuesofIranology
15.05.202515:56
تصنیف بوی مهر - با صدای علیرضا قربانی و اشعار شاهنامه
@qadahha
@qadahha
15.05.202515:56
توصیف سپاه ایران
بخشی از داستان فرودِ سیاوش از شاهنامه
با صدای بهمن فرسی
@qadahha
توصیف سپاه ایران
بخشی از داستان فرودِ سیاوش از شاهنامه
با صدای بهمن فرسی
@qadahha
07.05.202503:32
مهاجرت و بازتوزیع؛ پنداشتهای نادرست و اغراقآمیز دربارۀ مهاجران
روزنامۀ دنیای اقتصاد در شمارۀ ۶۲۷۶ بخشی از پژوهش آلبرتو آلسینا، آرماندو میانو، و استفانی استنچوا دربارۀ «مهاجرت و بازتوزیع» را منتشر کرده است (متن اصلی گزارش و پیوستهای آن). نویسندگان در این پژوهش این پرسشها را بررسی کردهاند که آیا ادراکات شهروندان دربارۀ تعداد و وضعیت مهاجران دقیق است؟ و این ادرکات چه تأثیری بر سیاستهای رفاهی و بازتوزیعی دارند؟ این پژوهش از طریق نظرسنجیها و آزمایشهای آنلاین با حدود ۲۴ هزار غیرمهاجر از ۶ کشور (فرانسه، آلمان، ایتالیا، سوئد، بریتانیا، و ایالات متحده) انجام شده است؛ کشورهایی با نظامهای رفاهی متفاوت که در همۀ آنها مسئلۀ مهاجران داغ است. پاسخدهندگان بهطور قابلتوجهی تعداد مهاجران را بیش از حد واقعی تخمین زدهاند و معتقدند که مهاجران از نظر فرهنگی و مذهبی از آنها دورتر و از نظر اقتصادی ضعیفترند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که این پنداشتها بسیار نادرست و اغراقآمیز هستند. بخشهایی از ترجمۀ امیررضا انگجی در روزنامۀ دنیای اقتصاد را در ادامه میخوانید:
یکی از یافتههای اصلی پژوهش این است که پاسخدهندگان در همۀ کشورهای مورد مطالعه تعداد مهاجران را بیش از حد واقعی تخمین میزنند. برای مثال در ایالات متحده سهم واقعی مهاجران مستند (افرادی که بهصورت قانونی در کشور زندگی میکنند اما در خارج از آن متولد شدهاند) حدود ۱۰درصد جمعیت است، اما پاسخدهندگان بهطور میانگین این سهم را ۳۶درصد تخمین زدهاند. در ایتالیا سهم واقعی مهاجران ۱۰درصد است، اما میانگین ادراک پاسخدهندگان ۲۶درصد بوده است. در بریتانیا سهم واقعی مهاجران حدود ۱۳درصد است، اما ادراک میانگین پاسخدهندگان ۳۰درصد بوده است. در آلمان، سوئد، و فرانسه نیز همین بیشتخمینی وجود دارد. این یافته با مطالعات قبلی دربارۀ ادراکات مهاجرت همخوانی دارد و نشان میدهد که تصورات نادرست دربارۀ تعداد مهاجران یک پدیدۀ جهانی است که میتواند تحت تأثیر عواملی مانند پوشش رسانهای، روایتهای سیاسی، و تعصبات اجتماعی باشد.
پاسخدهندگان دربارۀ ترکیب و ویژگیهای مهاجران نیز ادراکات نادرستی دارند. این ادراکات شامل منشأ جغرافیایی، دین، سطح تحصیلات، وضعیت اشتغال، و وابستگی به کمکهای دولتی است. پاسخدهندگان تمایل دارند سهم مهاجرانی را که از نظر فرهنگی و مذهبی از آنها دورتر هستند، بیش از حد تخمین بزنند. برای مثال، سهم مهاجران از خاورمیانه و آفریقا را بیش از حد واقعی برآورد کردهاند. در مقابل، سهم مهاجران از مناطق نزدیکتر (مانند اروپای غربی) یا مهاجرانی که دین مشابهی با اکثریت جمعیت دارند کمتر از واقعیت تخمین زده شده است.
پاسخدهندگان معتقدند که مهاجران از نظر اقتصادی ضعیفتر از غیرمهاجران هستند. برای مثال در آلمان پاسخدهندگان تخمین زدهاند که تنها ۱۵درصد مهاجران دارای تحصیلات دانشگاهی هستند، درحالیکه طبق آمار واقعی این رقم حدود ۲۵درصد است. یا در ایتالیا پاسخدهندگان تخمین زدهاند که ۴۰درصد مهاجران بیکار هستند، درحالیکه آمار واقعی حدود ۱۵درصد است. در ایالات متحده پاسخدهندگان تخمین زدهاند که ۵۰درصد مهاجران زیر خط فقر هستند، درحالیکه این رقم در واقعیت حدود ۲۰درصد است. همچنین پنداشت رایج این است که مهاجران وابستگی زیادی به کمکهای دولتی دارند. در فرانسه پاسخدهندگان تخمین زدهاند که ۶۰درصد مهاجران از کمکهای دولتی استفاده میکنند؛ درحالیکه این رقم در واقعیت حدود ۳۰درصد است.
برخی گروهها بیش از دیگران دچار خطای ادراک هستند. افرادی که تحصیلات دانشگاهی ندارند، بهطور قابلتوجهی تعداد و ویژگیهای مهاجران را نادرستتر تخمین میزنند. این ممکن است بهدلیل دسترسی کمتر به اطلاعات دقیق یا تأثیرپذیری بیشتر از روایتهای رسانهای باشد. از طرفی افرادی که در بخشهایی مانند ساختوساز، خدمات، یا کشاورزی کار میکنند ادراکات نادرستتری دارند. این ممکن است بهدلیل تماس مستقیمتر با مهاجران باشد که گاهی منجر به تعمیمهای نادرست میشود.
نکتۀ جالب این است که پاسخدهندگان با گرایش سیاسی راستگرا معمولاً ادراکات منفیتری دربارۀ مهاجران دارند و تعداد و ویژگیهای آنها را با خطای بیشتری تخمین میزنند. بااینحال، چپگراها و راستگراها به یک اندازه در تخمین تعداد مهاجران دچار خطا هستند، اما راستگراها دیدگاههای منفیتری دربارۀ ترکیب و مشارکت اقتصادی مهاجران دارند.
ادراکات نادرست دربارۀ مهاجران پیامدهای مهمی برای سیاستگذاری دارد. برای مثال، تصور اینکه آنها وابستگی زیادی به کمکهای دولتی دارند میتواند حمایت از سیاستهای بازتوزیعی را کاهش دهد. ادراکات نادرست میتوانند به افزایش تعصبات و تنشهای اجتماعی منجر شوند و ممکن است سیاستمداران را به اتخاذ سیاستهای سختگیرانهتر در زمینۀ مهاجرت تشویق کند.
@omidi_reza
روزنامۀ دنیای اقتصاد در شمارۀ ۶۲۷۶ بخشی از پژوهش آلبرتو آلسینا، آرماندو میانو، و استفانی استنچوا دربارۀ «مهاجرت و بازتوزیع» را منتشر کرده است (متن اصلی گزارش و پیوستهای آن). نویسندگان در این پژوهش این پرسشها را بررسی کردهاند که آیا ادراکات شهروندان دربارۀ تعداد و وضعیت مهاجران دقیق است؟ و این ادرکات چه تأثیری بر سیاستهای رفاهی و بازتوزیعی دارند؟ این پژوهش از طریق نظرسنجیها و آزمایشهای آنلاین با حدود ۲۴ هزار غیرمهاجر از ۶ کشور (فرانسه، آلمان، ایتالیا، سوئد، بریتانیا، و ایالات متحده) انجام شده است؛ کشورهایی با نظامهای رفاهی متفاوت که در همۀ آنها مسئلۀ مهاجران داغ است. پاسخدهندگان بهطور قابلتوجهی تعداد مهاجران را بیش از حد واقعی تخمین زدهاند و معتقدند که مهاجران از نظر فرهنگی و مذهبی از آنها دورتر و از نظر اقتصادی ضعیفترند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که این پنداشتها بسیار نادرست و اغراقآمیز هستند. بخشهایی از ترجمۀ امیررضا انگجی در روزنامۀ دنیای اقتصاد را در ادامه میخوانید:
یکی از یافتههای اصلی پژوهش این است که پاسخدهندگان در همۀ کشورهای مورد مطالعه تعداد مهاجران را بیش از حد واقعی تخمین میزنند. برای مثال در ایالات متحده سهم واقعی مهاجران مستند (افرادی که بهصورت قانونی در کشور زندگی میکنند اما در خارج از آن متولد شدهاند) حدود ۱۰درصد جمعیت است، اما پاسخدهندگان بهطور میانگین این سهم را ۳۶درصد تخمین زدهاند. در ایتالیا سهم واقعی مهاجران ۱۰درصد است، اما میانگین ادراک پاسخدهندگان ۲۶درصد بوده است. در بریتانیا سهم واقعی مهاجران حدود ۱۳درصد است، اما ادراک میانگین پاسخدهندگان ۳۰درصد بوده است. در آلمان، سوئد، و فرانسه نیز همین بیشتخمینی وجود دارد. این یافته با مطالعات قبلی دربارۀ ادراکات مهاجرت همخوانی دارد و نشان میدهد که تصورات نادرست دربارۀ تعداد مهاجران یک پدیدۀ جهانی است که میتواند تحت تأثیر عواملی مانند پوشش رسانهای، روایتهای سیاسی، و تعصبات اجتماعی باشد.
پاسخدهندگان دربارۀ ترکیب و ویژگیهای مهاجران نیز ادراکات نادرستی دارند. این ادراکات شامل منشأ جغرافیایی، دین، سطح تحصیلات، وضعیت اشتغال، و وابستگی به کمکهای دولتی است. پاسخدهندگان تمایل دارند سهم مهاجرانی را که از نظر فرهنگی و مذهبی از آنها دورتر هستند، بیش از حد تخمین بزنند. برای مثال، سهم مهاجران از خاورمیانه و آفریقا را بیش از حد واقعی برآورد کردهاند. در مقابل، سهم مهاجران از مناطق نزدیکتر (مانند اروپای غربی) یا مهاجرانی که دین مشابهی با اکثریت جمعیت دارند کمتر از واقعیت تخمین زده شده است.
پاسخدهندگان معتقدند که مهاجران از نظر اقتصادی ضعیفتر از غیرمهاجران هستند. برای مثال در آلمان پاسخدهندگان تخمین زدهاند که تنها ۱۵درصد مهاجران دارای تحصیلات دانشگاهی هستند، درحالیکه طبق آمار واقعی این رقم حدود ۲۵درصد است. یا در ایتالیا پاسخدهندگان تخمین زدهاند که ۴۰درصد مهاجران بیکار هستند، درحالیکه آمار واقعی حدود ۱۵درصد است. در ایالات متحده پاسخدهندگان تخمین زدهاند که ۵۰درصد مهاجران زیر خط فقر هستند، درحالیکه این رقم در واقعیت حدود ۲۰درصد است. همچنین پنداشت رایج این است که مهاجران وابستگی زیادی به کمکهای دولتی دارند. در فرانسه پاسخدهندگان تخمین زدهاند که ۶۰درصد مهاجران از کمکهای دولتی استفاده میکنند؛ درحالیکه این رقم در واقعیت حدود ۳۰درصد است.
برخی گروهها بیش از دیگران دچار خطای ادراک هستند. افرادی که تحصیلات دانشگاهی ندارند، بهطور قابلتوجهی تعداد و ویژگیهای مهاجران را نادرستتر تخمین میزنند. این ممکن است بهدلیل دسترسی کمتر به اطلاعات دقیق یا تأثیرپذیری بیشتر از روایتهای رسانهای باشد. از طرفی افرادی که در بخشهایی مانند ساختوساز، خدمات، یا کشاورزی کار میکنند ادراکات نادرستتری دارند. این ممکن است بهدلیل تماس مستقیمتر با مهاجران باشد که گاهی منجر به تعمیمهای نادرست میشود.
نکتۀ جالب این است که پاسخدهندگان با گرایش سیاسی راستگرا معمولاً ادراکات منفیتری دربارۀ مهاجران دارند و تعداد و ویژگیهای آنها را با خطای بیشتری تخمین میزنند. بااینحال، چپگراها و راستگراها به یک اندازه در تخمین تعداد مهاجران دچار خطا هستند، اما راستگراها دیدگاههای منفیتری دربارۀ ترکیب و مشارکت اقتصادی مهاجران دارند.
ادراکات نادرست دربارۀ مهاجران پیامدهای مهمی برای سیاستگذاری دارد. برای مثال، تصور اینکه آنها وابستگی زیادی به کمکهای دولتی دارند میتواند حمایت از سیاستهای بازتوزیعی را کاهش دهد. ادراکات نادرست میتوانند به افزایش تعصبات و تنشهای اجتماعی منجر شوند و ممکن است سیاستمداران را به اتخاذ سیاستهای سختگیرانهتر در زمینۀ مهاجرت تشویق کند.
@omidi_reza
02.05.202515:06
در رثای مردی که اگر مانده بود، بهارِ عقل از زیر یخ تحجر میشکفت و او رفت. نه با قیل و قالی در بازار سیاست، که با زمزمهای در گوش زمان.
مرتضی مطهری را نکشتند با گلوله؛ پیشتر، در حجرههای تاریک جهالت و در سطرهای پوسیدهی جزوههایی که دیانت را به دکان تبدیل کرده بودند، هزاربار ترورش کرده بودند.
او پیامآور بود، نه پیامفروش. در روزگاری که دین را یا از جنس تهدید میدیدند یا توجیه قدرت، او آمد تا از اسلامِ فکر بگوید؛ از محمدی که میشنید، نه فقط میفرمود؛ از شیعهای که میپرسید، نه فقط میگریست.
اگر امروز بود، شاید در قاب تلویزیونی نمیگنجید که با نوحه، سیاست میفروشد. شاید کنار خطبهخوانانی نمینشست که با اسم امام، بر طبل جهل میکوبند.
شاید میرفت به دل همین نسل، آرام میگفت:
عقلت را در پستوی احساس دفن نکن. دین، زنده است اگر سوال زنده بماند.
او در برابر قشریانی میایستاد که امروز به نام پایداری، ماندهاند در زمانهای که حتی تاریخ از آن عبور کرده. مردانی که اگر شمشیر داشتند، گردن میزدند؛ اما چون قلم دارند، واژه را مسموم میکنند.
و آنانکه در اردوی مصاف، با ادبیات مرگ و آخرالزمان، ایمان جوانان را به گروگان گرفتهاند، اگر مطهری زنده بود، با نگاهی میفهماندشان:
مهدی نمیآید برای فرار از دنیا، میآید تا دنیا را معنا کند.
او نیامده بود تا فقط بگوید، آمده بود تا شجاعت اندیشیدن را به نسلها بیاموزد.
بیهوده نبود که دشمن از میان آنهمه چهره، انگشت بر پیشانی او گذاشت و گلوله را همانجا نشاند؛ جایی که فکر زنده بود.
امروز، اگر هنوز شعری از جمهوریت و روحی از اسلام مانده، از نسیم قلم اوست.
او شهید اندیشه بود، نه فقط قربانی ترور.
و چه اندوهبار که هنوز، صدای او باید تکرار شود در میانهی هیاهوی عالمان دکانی، و سربازان تخیلگرا.
سلام بر تو ای معلم شهید، که اگر مانده بودی، شاید ما زودتر میفهمیدیم:
تحجر با لحیه نمیآید، با جهل میآید.
به قلم :#آقای_ببر
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
@mmojahedi
مرتضی مطهری را نکشتند با گلوله؛ پیشتر، در حجرههای تاریک جهالت و در سطرهای پوسیدهی جزوههایی که دیانت را به دکان تبدیل کرده بودند، هزاربار ترورش کرده بودند.
او پیامآور بود، نه پیامفروش. در روزگاری که دین را یا از جنس تهدید میدیدند یا توجیه قدرت، او آمد تا از اسلامِ فکر بگوید؛ از محمدی که میشنید، نه فقط میفرمود؛ از شیعهای که میپرسید، نه فقط میگریست.
اگر امروز بود، شاید در قاب تلویزیونی نمیگنجید که با نوحه، سیاست میفروشد. شاید کنار خطبهخوانانی نمینشست که با اسم امام، بر طبل جهل میکوبند.
شاید میرفت به دل همین نسل، آرام میگفت:
عقلت را در پستوی احساس دفن نکن. دین، زنده است اگر سوال زنده بماند.
او در برابر قشریانی میایستاد که امروز به نام پایداری، ماندهاند در زمانهای که حتی تاریخ از آن عبور کرده. مردانی که اگر شمشیر داشتند، گردن میزدند؛ اما چون قلم دارند، واژه را مسموم میکنند.
و آنانکه در اردوی مصاف، با ادبیات مرگ و آخرالزمان، ایمان جوانان را به گروگان گرفتهاند، اگر مطهری زنده بود، با نگاهی میفهماندشان:
مهدی نمیآید برای فرار از دنیا، میآید تا دنیا را معنا کند.
او نیامده بود تا فقط بگوید، آمده بود تا شجاعت اندیشیدن را به نسلها بیاموزد.
بیهوده نبود که دشمن از میان آنهمه چهره، انگشت بر پیشانی او گذاشت و گلوله را همانجا نشاند؛ جایی که فکر زنده بود.
امروز، اگر هنوز شعری از جمهوریت و روحی از اسلام مانده، از نسیم قلم اوست.
او شهید اندیشه بود، نه فقط قربانی ترور.
و چه اندوهبار که هنوز، صدای او باید تکرار شود در میانهی هیاهوی عالمان دکانی، و سربازان تخیلگرا.
سلام بر تو ای معلم شهید، که اگر مانده بودی، شاید ما زودتر میفهمیدیم:
تحجر با لحیه نمیآید، با جهل میآید.
به قلم :#آقای_ببر
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
@mmojahedi
22.04.202501:01
نشانهشناسی شکست آموزش و پرورش
دیروز ویدیویی از وزیر آموزش و پرورش منتشر شد که در آن خود را سرباز سردار رادان میخواند.
علیرضا کاظمی به اعتبار شخصی حق دارد، سرباز هر که دوست دارد باشد و هر کسی را دوست دارد، بستاید، اما آیا به اعتبار وزارت آموزش و پرورش هم چنین حقی دارد؟
فکر میکنم این سخنان نشاندهندهی نادیده گرفتن اهمیت جایگاهی است که به آن تکیه زده است.
آموزش پرورش رسمی و غیررسمی در ایران بسیار مهم و تاثیرگذار است. فردوسی و خیام و سعدی و حافظ و خوارزمی و اینسینا و بسیاری از بزرگان را در دامن خود پرورده است.
وزارت آموزش و پرورش - در وضعیت مطلوبش- تنها وزارتخانهای است که پرورش و آموزش فرزندان ایران در دستان او است. جانشینان احتمالی ممدوحش و بسیار بزرگتر از او هم اکنون در مدارس همین آموزش و پرورش مشغول تحصیلند. او نمایندهی دولتی است که عدهای از مردم به آن رای دادهاند که نه تنها بسیاریشان چنان تصویر اغراقآمیزی از ممدوح وزیر ندارند که ممکن است منتقد عملکرد او باشند. او نمایندهی هزاران آموزگاری است که چنین ادبیاتی توهین به جایگاه و شان آنان است.
جایگاه او در موقعیتی بسیار بالاتر از ممدوحش قرار دارد. خوشبختانه گوش دانشآموزان به مقامات آموزش و پرورش بدهکار نیستند، وگرنه این درسی ناپسند برای آنان بود.
اوضاع وقتی نگران کننده است که روندی برعکس آنچه باید جریان داشته باشد، جریان دارد.
معمولا آنجا که سیاستهای انتظامی و امنیتی کردن فضا پاسخ نمیدهد، سراغ رویکردهای فرهنگی و اجتماعی میروند، اما پیشنهاد وزیر این است که برای حل مسائل و مشکلات اجتماعی و فرهنگی در میان دانشآموزان پای نهادهای انتظامی وسط بیاید. این سیاستی بسیار خطرناک است.
سپردن بخشی از ساز و کار پرورش دانش آموزان به نهادی انتظامی، معنایش این است که نه تنها فهم نهادی از مخاطبان و مسائلشان در وزارت عریض و طویل آموزش و پرورش وجود ندارد که هیچ شناختی از سلسلهی ناکامیهای اجتماعی و فرهنگی نیز وجود ندارد و هزاران بار آزموده دوباره آزمایش خواهد شد. این یعنی شکست کامل آموزش و پرورش!
دیروز ویدیویی از وزیر آموزش و پرورش منتشر شد که در آن خود را سرباز سردار رادان میخواند.
علیرضا کاظمی به اعتبار شخصی حق دارد، سرباز هر که دوست دارد باشد و هر کسی را دوست دارد، بستاید، اما آیا به اعتبار وزارت آموزش و پرورش هم چنین حقی دارد؟
فکر میکنم این سخنان نشاندهندهی نادیده گرفتن اهمیت جایگاهی است که به آن تکیه زده است.
آموزش پرورش رسمی و غیررسمی در ایران بسیار مهم و تاثیرگذار است. فردوسی و خیام و سعدی و حافظ و خوارزمی و اینسینا و بسیاری از بزرگان را در دامن خود پرورده است.
وزارت آموزش و پرورش - در وضعیت مطلوبش- تنها وزارتخانهای است که پرورش و آموزش فرزندان ایران در دستان او است. جانشینان احتمالی ممدوحش و بسیار بزرگتر از او هم اکنون در مدارس همین آموزش و پرورش مشغول تحصیلند. او نمایندهی دولتی است که عدهای از مردم به آن رای دادهاند که نه تنها بسیاریشان چنان تصویر اغراقآمیزی از ممدوح وزیر ندارند که ممکن است منتقد عملکرد او باشند. او نمایندهی هزاران آموزگاری است که چنین ادبیاتی توهین به جایگاه و شان آنان است.
جایگاه او در موقعیتی بسیار بالاتر از ممدوحش قرار دارد. خوشبختانه گوش دانشآموزان به مقامات آموزش و پرورش بدهکار نیستند، وگرنه این درسی ناپسند برای آنان بود.
اوضاع وقتی نگران کننده است که روندی برعکس آنچه باید جریان داشته باشد، جریان دارد.
معمولا آنجا که سیاستهای انتظامی و امنیتی کردن فضا پاسخ نمیدهد، سراغ رویکردهای فرهنگی و اجتماعی میروند، اما پیشنهاد وزیر این است که برای حل مسائل و مشکلات اجتماعی و فرهنگی در میان دانشآموزان پای نهادهای انتظامی وسط بیاید. این سیاستی بسیار خطرناک است.
سپردن بخشی از ساز و کار پرورش دانش آموزان به نهادی انتظامی، معنایش این است که نه تنها فهم نهادی از مخاطبان و مسائلشان در وزارت عریض و طویل آموزش و پرورش وجود ندارد که هیچ شناختی از سلسلهی ناکامیهای اجتماعی و فرهنگی نیز وجود ندارد و هزاران بار آزموده دوباره آزمایش خواهد شد. این یعنی شکست کامل آموزش و پرورش!
15.05.202515:56
آلبوم مینیاتورها و تذهیب های شاهنامه بایسنغری (با شرح انگلیسی، فرانسوی، آلمانی) چاپ1971
@dr_khatibi_abolfazl
@dr_khatibi_abolfazl
11.05.202519:40
"هیاهو بر سر هیچ"
«هیاهو بر سر هیچ» کتاب بسیار خوبی در زمینه خلیج فارس است. استاد موحد در این کتاب به تاریخچه خلیج فارس و معاهدات بینالمللی ایران و انگلیس در این باره میپردازد.
استاد محمدعلی موحد در این کتاب سعی کرده است به دور از گرد و غبار، ستیزهجویی و غوغاگری، زمینه را برای رفع سوءتفاهم و رنجیدگی در میان دو طرف آماده کند. او با بررسی سوابق تاریخی خلیج فارس در معاهدات بینالمللی ایران و انگلیس و با ارائه اسناد محرمانه هندوستان و انگلستان و بررسی دقیق حقوقی اسناد و زیر و بم مذاکرات، ادعاهای ارائهشده از سوی شیوخ را بیاساس و مبالغه مستعار میشمارد.
گفتی است کتاب "هیاهو..." به زبان فرانسه نیز ترجمه شده است. مترجم میترا فرزاد - استاد دانشگاه پاریس - است که به صورت مشترک توسط انتشارات «شمع و مه» و انتشارت «اِدیسیون لاولوا» در فرانسه به چاپ رسیده است.
@movahed1302
«هیاهو بر سر هیچ» کتاب بسیار خوبی در زمینه خلیج فارس است. استاد موحد در این کتاب به تاریخچه خلیج فارس و معاهدات بینالمللی ایران و انگلیس در این باره میپردازد.
استاد محمدعلی موحد در این کتاب سعی کرده است به دور از گرد و غبار، ستیزهجویی و غوغاگری، زمینه را برای رفع سوءتفاهم و رنجیدگی در میان دو طرف آماده کند. او با بررسی سوابق تاریخی خلیج فارس در معاهدات بینالمللی ایران و انگلیس و با ارائه اسناد محرمانه هندوستان و انگلستان و بررسی دقیق حقوقی اسناد و زیر و بم مذاکرات، ادعاهای ارائهشده از سوی شیوخ را بیاساس و مبالغه مستعار میشمارد.
گفتی است کتاب "هیاهو..." به زبان فرانسه نیز ترجمه شده است. مترجم میترا فرزاد - استاد دانشگاه پاریس - است که به صورت مشترک توسط انتشارات «شمع و مه» و انتشارت «اِدیسیون لاولوا» در فرانسه به چاپ رسیده است.
@movahed1302


22.04.202500:46
من که صلحم دائما با این پدر
این جهان چون جنت استم در نظر
دوم اردیبهشتماه ۱۴۰۴
@mmojahedi
این جهان چون جنت استم در نظر
دوم اردیبهشتماه ۱۴۰۴
@mmojahedi
转发自:
قدحهای نهانی

15.05.202515:56
نسخه خطی مشهور به «شاهنامهٔ فلورانس»
کهنترین نسخهٔ دستنویس شاهنامه مربوط به سال ۶۱۴ ق، ۱۲۱۷م
@qadahha
کهنترین نسخهٔ دستنویس شاهنامه مربوط به سال ۶۱۴ ق، ۱۲۱۷م
@qadahha


02.05.202515:04
۱۲ اردیبهشتماه ۱۴۰۴
@mmojahedi
@mmojahedi
登录以解锁更多功能。