Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
کفش‌های آهنی avatar
کفش‌های آهنی
کفش‌های آهنی avatar
کفش‌های آهنی
21.04.202510:17
این «خبر» بسیار مهمی است؛

گزارش رسانه ان‌بی‌سی از دستور اجرایی وزارت‌خارجه آمریکا «برای بستن یا محدود کردن برخی سفارت‌های آمریکا در سراسر جهان و واگذاری بخشی از وظایف آنها به سفارت آمریکا در کشورهای همسایه»، وقتی برای ما حائز اهمیت می‌شود که بدانیم اولا عراق در صدر کشورهایی است که سفارت آمریکا در آن بسته یا محدود خواهد شد؛ ‌ثانیا سفارت آمریکا در عراق، بزرگ‌ترین و با بیشترین پرسنل در دنیاست.

وظایف فعلی سفارت در عراق قرار است به سفارت در کدام همسایه منتقل شود؟
ضعف در درک اقتصاد، مختص سیاستمداران نیست. ببینید حتی مهمترین رسانه مدعی دفاع از لیبرالیسم اقتصادی در کشور هم چه درک غلطی از لیبرالیسم دارد.
خبرنگار این رسانه می‌گوید «دنیای اقتصاد» موقع استخدام متذکر می‌شود که ما لیبرال هستیم و اگر می‌خواهید از سرکوب دستمزد کاگران انتقاد کنید بروید سراغ رسانه‌های چپ!

این یعنی از نگاه او و رسانه مطبوعش، انتقاد از سرکوب دستمزد کارگران، یعنی تفکر چپ!
حال آنکه سرکوب دستمزد کارگران نه تنها یک سیاست دست راستی نیست بلکه در راستای همان سیاست کمونیستی سرکوب نرخ ارز ‌و انرژی است و اصلا دستمزد کارگران با همان فلسفه‌ای‌ سرکوب می‌شود که سایر قیمت‌ها سرکوب می‌شوند؛ چون بوروکرات‌های ایرانی تصور می‌کنند افزایش نرخ ارز و انرژی باعث افزایش هزینه تولید و در نتیجه افزایش تورم می‌شود و به همین سیاق افزایش دستمزد کارگر (آزادسازی دستمزدها) را هم باعث افزایش هزینه تولید می‌دانند! «اینجا»

آیا این هیچ قرابتی با تفکر اقتصاد آزاد و لیبرالیسم دارد؟ حتما خیر.
لیبرال‌های وطنی تعریف‌شان از لیبرالیسم را از چپ‌ها عاریه گرفته‌اند و دفاع از سرمایه‌داری را با «مزدوری» برای سرمایه‌دارها مترادف می‌دانند.
16.04.202505:52
برجام دیگری در کار نیست؛ به زودی نقطه پایانی گذاشته خواهد شد بر یک فریب چند دهه‌ای.

احساس می‌کنم این پرده از نمایش، پایان خوشی دارد و کاسبان مذاکره و برجام و تحریم و همه عروسک‌های این خیمه‌ شب بازی کثیف بزودی در زباله‌دانی می‌روند.

بازگشایی سفارتخانه‌ها یا جنگ هر دو نتایج بهتری از وضع موجود برای مردم به دنبال دارند. گویا گزینه سومی در کار نیست.
30.03.202501:03
در «پست قبلی» نوشتم که چرا حمله هوایی آمریکا و نابودی زیرساخت‌ها و حذف سران سیاسی و نظامی نمی‌تواند گزینه مطلوب آمریکا باشد؛
پس این سوال مطرح می‌شود که اگر گزینه نظامی واقعی و بمباران تمام عیار، مطلوب آمریکا نیست پس آیا آنها هیچ گزینه‌ای برای شکست جمهوری‌اسلامی در آستین ندارند؟

نظر من همان است که بارها نوشته‌ام؛ گزینه اصلی و دیرینه آنها خرابکاری و نفوذ در دستگاه سیاست‌گذاری و اجرایی و نهایتا سرنگونی جمهوری‌اسلامی از طریق اعتراضات مردمی در داخل است و کارایی این گزینه برای آنها بیشتر از گزینه نظامی بنظر می‌رسد و البته معتقدم هنوز چنین تصمیمی نگرفته‌اند و تا به حال نیز بصورت جدی به دنبال سرنگونی نظام نبوده‌اند فقط در حال آماده‌سازی زمینه‌های آن هستند تا آن را به عنوان اهرم فشار به کار ببرند و اگر نظام تسلیم نشد آن را عملی کنند.

بازوی داخلی آنها هم جریان سیاسی امنیتی و اجتماعی مزدور غرب در ایران است که از طریق نظام فاسد اقتصادی و دلارهای نفتی پروار شده و این توان را دارد که از طریق اردوکشی خیابانی و در مصونیت کامل، نظام سیاسی را تحت فشار بگذارد و در صورت لزوم ساقط کند، بدون اینکه در خطر سرکوب و کشتار وسیع قرار بگیرد. این مصونیت بخاطر وجود یک حکومت مستقر و پاسخگو شکل گرفته اما در شرایط خلاء قدرت و ترور مقامات ارشد سیاسی و نظامی دیگر چنین مصونیتی وجود ندارد. (بخاطر همین در پست قبلی نوشتم که حذف نظامی رئوس حکومت توسط آمریکا به از بین رفتن بازوهای داخلی آنها و قدرت گرفتن نیروهای عقیدتی می‌انجامد که مطلوب آمریکا نیست.)

در صورت سرنگونی نظام سیاسی توسط اردوکشی خیابانی و مردم معترض آنگاه نیروهای عقیدتی دیگر شانس و انگیزه و دلیلی برای تشکیل نیروهای موزاییکی ندارند و خلاء قدرت توسط جریانات مزدور بلافاصله پر خواهد شد.

اما مقدمات این کار را همانطور که قبلا بارها اشاره کردم از طریق نیروهای نفوذی داخلی در بدنه اجرایی و سیاستگذاری فراهم کرده‌ و می‌کنند.
مثلا همین افزایش روزانه نرخ ارز متناسب با اخبار سیاسی و سیاست‌های چند نرخی و تورم و… بطور آشکار و قطعی از طریق خرابکاری داخلی در حال انجام است و تحریم‌ کاملا بی‌اثر شده یا دیگر اصلا وجود ندارد.
شما تصور کنید رساندن نرخ دلار به بالای 100هزار تومان خودش یک شعبده است وگرنه اگر بعد سقوط بالگرد، هیچ دولت جدیدی روی کار نمی‌آمد نرخ دلار محال بود بیشتر از 60هزار تومان بشود و یا اگر خیلی قبل‌تر از آن، بالگرد روحانی سقوط می‌کرد و بی‌دولتی از آن موقع تا الان ادامه داشت نرخ دلار الان حداکثر 15هزار تومان بود.

این یعنی خرابکاری اقتصادی و تحمیل سیاست‌های غلط، بطور مهندسی شده از داخل، جریان دارد و از آن سو بحث حمله نظامی کاملا غیرواقعی است و برای رد گم کنی از طرح اصلی مطرح می‌شود.

منتها همانطور که در بالا گفتم به نظرم همچنان تصمیم به ساقط کردن نظام نگرفته‌اند فقط دارند کار را به آنجا می‌برند که چاره‌ای جز پذیرش نباشد.
و البته گزینه عادی‌سازی روابط هم بعد از آمدن ترامپ روی میز آمده و به گزینه فشار حداکثری از داخل و براندازی اضافه شده است.
14.03.202510:42
تحلیل محتوای نامه ترامپ از روی زبان رسانه‌ای:

نشانه 1؛ ترامپ وسط یک مصاحبه و هنگامی که اصلا بحث ایران نبود ناگهان خبر از نوشتن یک نامه به رهبر ایران داد.

نشانه 2؛ ترامپ در هنگام توضیح در مورد ارسال نامه، بدون آنکه به محتوای نامه اشاره کند به وضوح از ادبیات تهدید نظامی استفاده کرد.

نشانه 3؛ کاخ سفید اعلام کرد که نامه هنوز ارسال نشده.

نشانه 4؛ در دیدار رمضانی رهبری با کارگزاران نظام، رهبر ایران به طور قاطع گزینه مذاکره را رد کرد.

نشانه 5؛ عراقچی در همان دیدار رمضانی رهبر با کارگزاران، اعلام کرد که هنوز نامه‌ای به دست آنها نرسیده است.

نشانه 6؛ یک مقام اماراتی اعلام کرد که نامه را تحویل گرفته و در حال انتقال آن به ایران است؛

نشانه 7؛ رهبری در دیدار رمضانی با دانشجویان، با اشاره‌ مستقیم به خبر ارسال نامه ترامپ، از عدم دریافت نامه خبر داد و اینبار علاوه بر تاکید بر عدم مذاکره از مقابله به مثل در برابر تهدید نظامی آمریکا سخن گفت.

نشانه8؛ ساعاتی پس از پایان سخنان رهبری، وزارت خارجه بطور رسمی خبر از دریافت نامه ترامپ داد.

پایان؛

برداشت من از این سناریو این است که در نامه ترامپ، هیچ یک از گزینه‌های تهدید نظامی و مذاکره وجود ندارد و صرفا شامل یک درخواست برای بازگشایی سفارتخانه‌هاست.

درخواستی که احتمالا مقدمات این اتفاق را با پادرمیانی پوتین فراهم خواهد کرد.
07.03.202508:40
وزیر خزانه‌داری آمریکا گفته:
«من اگر بجای ایرانیان بودم ریال نگه نمی‌داشتم و همه را تبدیل می‌کردم»

این جمله از وزیر خزانه‌داری آمریکا چندان عجیب نیست وقتی همین هفته پیش رییس بانک‌مرکزی خودمان هم آن را به نوعی دیگر بیان کرد: «اینجا»

اگر پزشکیان چنین حرفی می‌زد می‌گفتیم از دهانش در رفته اما محال ممکن است که فرزین لغزش کلامی کرده باشد و نادانسته چنین حرفی زده باشد؛ امکان ندارد.

یکی دو سال پیش «مطلبی» نوشتم که تحریم‌های خزانه‌داری آمریکا علیه ایران یک پیوست داخلی هم دارد. یعنی کسانی که بسته‌های تحریمی علیه ایران را در خزانه‌داری آمریکا تهیه می‌کنند یک بخش‌های مکملی از آن را به عوامل خود در نهادهای داخلی ایران می‌سپارند.

بانک‌مرکزی و اقدام اخیر فرزین فقط یک بخش پیش‌پا افتاده و عیان این مکانیزم است و قطعا بخش‌های نامحسوس و پیچیده‌تر در زیرمجموعه‌های دولت جریان دارد که شهروندان عادی مثل ما قادر به تشخیص آنها نیستیم اما قاعدتا باید دم و دستگاه‌های امنیتی متخصصانی برای تشخیص داشته باشند پس چرا کاری نمی‌کنند؟

همه چیز بطور عجیبی عجیب است.
21.04.202506:47
همین یک نمونه اقتصادی کافیست که بفهمیم
چرا عادی‌سازی روابط با آمریکا یک کابوس برای اصلاح‌طلبان حاکم بر دولت فعلی است؟

در زمانه‌ تحریم و کمبود منابع ارزی، دولت سالی 10میلیارد دلار بنزین و گازوییل وارد می‌کند؛ آنوقت شما تصور کنید اگر تحریم برداشته و دست دولت باز بشود آنگاه چقدر بنزین و گازوییل وارد می‌کند؟!
آیا وقتی دولت‌های جمهوری‌سلامی در شرایط فشار بودجه‌ای، قیمت حامل‌ها را اصلاح نکردند در شرایط فراوانی چنین خواهند کرد؟

شاید بگویید وقتی قرار است آمریکا صدها میلیارد دلار به ایران هدیه بدهد یا با سرمایه‌گذاری در بخش نفت و گاز، چند برابر بیشتر استخراج و تولید شود، خب چه اشکالی دارد میلیاردها دلار بنزین و گازوییل بیشتر وارد کنند و اصلا مردم بنزین مجانی بزنند؟

نکته اینجاست که در بحث قیمت بنزین و گازوییل فقط مشکل محدودیت و هدر رفت منابع مطرح نیست بلکه مساله اساسی‌تر به هم خوردن قیمت‌های نسبی (نسبت قیمت کالاها در مقایسه با یکدیگر) است که تبعات بسیار بدی به دنبال دارد و تعادل را در بسیاری از بخش‌های خدماتی و ترابری و صنعت و حتی فرهنگی به هم می‌زند.
بطور مثال از امروز نرخ کرایه حمل و‌ نقل شهری در تهران 40درصد افزایش پیدا کرده در حالی که قیمت بنزین و گازوییل تغییری نداشته و این یعنی استفاده بیشتر از خودروهای شخصی‌ و بالتبع، ترافیک و آلودگی هوای بیشتر.
حال در نظر بگیرید که نرخ کرایه حمل و‌ نقل از سال98 تا الان به حدود 400درصد رسیده، بدون اینکه نرخ بنزین و گازوییل حتی 1درصد تغییر کند و این باعث به هم خوردن قیمت‌های نسبی و در نتیجه حذف بسیاری از ظرفیت‌های اقتصادی و تغییر رفتارهای اجتماعی و ظهور پدیده‌های عجیب در کسب و کارها‌ شده است.

بنابراین ادامه و تشدید این وضع (به هم خوردن قیمت‌های نسبی) فقط در بحث بنزین و گازوییل یعنی هرچه بیشتر فرو رفتن در باتلاقی از رنج جمعی و ناکارامدی و انواع ناهنجاری.

حال آیا تا زمانی که دولت‌های جمهوری‌اسلامی دست از این سیاست‌های اقتصادی نکشند، برطرف شدن تمام تنش‌های خارجی و افزایش منابع مالی کمکی به حل موضوع می‌کند؟
یا اینکه بدتر، با دست بازتر به ادامه آنها مبادرت خواهند کرد؟

تجربه برجام به ما نشان داد که گزینه دوم محتمل‌تر است. سیاست‌های اقتصادی دولت یازدهم تحت کنترل مسعود نیلی و علی طیب‌نیا بعد برجام نه تنها دست به اصلاحات نزدند بلکه همان روند اصلاح نرخ حامل‌های انرژی را که دولت قبل تحت عنوان هدفمندی یارانه‌ها شروع کرده بود و قرار بود در فاز دوم به شناورسازی قیمت‌ حامل‌های انرژی بیانجامد متوقف ساختند و‌ به سیاست بنزین‌پاشی و ارزپاشی مشغول شدند و ناترازی قیمتی در این بخش را دوباره به وضعیت قبل از اجرای هدفمندی یارانه بازگرداندند.

بخاطر همین است که می‌گویم عادی‌سازی روابط با آمریکا می‌تواند برای جناح حاکم بر دولت فعلی یک کابوس باشد زیرا روز بعد از بازگشایی سفارت آمریکا آنها و عوامل رسانه‌ای‌شان چه توجیهی برای ترافیک و قطع برق و کمبود گاز و تورم خواهند داشت وقتی دیگر بهانه تحریم و تنش خارجی از بین رفته است؟
حواستان باشد در تله جنگ روانی اصلاح‌طلبانی که سعی می‌کنند با این نوع ادبیات شما را عصبی کنند و به تقابل با توافق ایران و “ترامپ” بکشانند نیافتید.

ازین به بعد با این نوع حرف‌ها و‌ نوشته‌ها بسیار مواجه خواهید شد.
اما به شما اطمینان می‌دهم با عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا، تمام اصلاح‌طلبان (حتی بدنه اجتماعی و اقتصادی آنها) چنان تاوانی بدهند که در تاریخ بنویسند و عبرت همه وطن‌فر‌وشان و زالوصفتان بشوند. این حرف امروزم نیست چند سال است که می‌گویم.

البته رده‌های بالای باند اصلاح‌طلبی خیلی خوب می‌دانند که بعد عادی‌سازی چه در انتظارشان است بخاطر همین هم سعی می‌کنند با دو قطبی‌سازی و ادبیات تحریک‌آمیز، نیروهای اعتقادی را عصبی کنند و از طریق آنها بازی را بهم بزنند و اما رده‌های پایین و نوچه‌هایشان خبر ندارند و فکر می‌کنند بازی برجامی دیگری در کار است بخاطر همین از خوشحالی قر می‌دهند.

یک روزی نوشتم با بازگشت ترامپ تغییراتی در ایران اتفاق خواهد افتاد که هیچ‌کس نمی‌تواند حدس بزند این تغییرات چیست و چگونه رخ می‌دهد، اما نتیجه آن همه اصلاح‌طلبان و عرزشی‌ها (نه ارزشی‌ها) و حتی براندازان را نقره داغ می‌کند. «لینک»
این هم نشانه‌ای دیگر…

صادقانه بگویید آیا بجز این کانال کوچک (کفش‌های آهنی) هیچ فرد یا رسانه دیگری زیر آسمان آبی می‌توانید نام ببرید که حتی نزدیک به این واقعه را گمانه‌زنی کرده باشد؟

البته این گمانه‌زنی در مورد عادی‌سازی روابط‌ فقط محدود به بعد از «نامه ترامپ» نیست بلکه من از دولت اول ترامپ مصر بودم که هدف او از خروج از برجام، عادی‌سازی روابط با ایران است و در این مسیر، برجام و برجامیون (شامل اصلاح‌طلبان ایران و دموکرات‌ها و اروپایی‌ها) مانع بزرگ هستند. «این مطلب» و لینکهای آن را ببینید.

با شکست ترامپ در انتخابات 2020 و آمدن بایدن، این هدف شرافتمندانه به حاشیه رفت و رسانه‌های متصل به برجامیون (اینترنشنال و بی‌بی‌سی و شرق و…) جشن گرفتند اما با بازگشت مسیح زمانه به کاخ سفید روز به روز به این اتفاق بزرگ نزدیک‌تر می‌شویم.

می‌پرسند ترامپ از مذاکرات اخیر به دنبال چه چیزی فراتر از برجام است؟
پاسخ: عادی‌سازی روابط با ایران و تعطیل کردن دکان دلالان مذاکره و کاسبان برجام در ایران و جهان.

بزرگترین «مانع داخلی» در این مسیر برجامیون هستند و ازین به بعد در پوشش موافق، کارشکنی خواهند کرد.
23.03.202520:43
مقایسه کیفی سریال معاویه و امام علی

در ایام نوروز چند قسمتی از سریال معاویه را دیدم. از نظر کیفیت، سریال بدی نیست اما هیچ شخصیت‌پردازی و داستان‌سرایی چشم‌گیری ندارد.

محور بنیادین داستان معاویه که قاعدتا می‌بایست تحول خانواده ابوسفیان از دشمنان محمد به پیروانش باشد، رها می‌شود و بدون ارائه هیچ خط روایی قانع‌کننده‌ای شاهد گرویدن معاویه و ابوسفیان و هنده به پیامبر اسلام هستیم که می‌توان گفت این خوراک خام برای هر بیننده‌ای غیرقابل هضم است و این اتفاقا روایت شیعه را در مورد این خانواده در ذهن مخاطبان تقویت می‌کند.

سریال با عبور سریع از رویدادهای اول اسلام بلافاصله به دوران کشورگشایی ابوبکر و عمر می‌رود و حضور پر رنگ خاندان قریش و خانواده ابوسفیان در جنگ با ایران و روم را به نمایش می‌گذارد که البته همچنان مسائل را بدون پرداخت و صرفا به صورت مرور حوادث روایت می‌کند.

این چند قسمت اول که از سریال معاویه را دیدم بطور ناخودآگاه آن را با سریال امام علی ساخته داوود میرباقری مقایسه کردم. امام علی هم مثل این سریال، یک موضوع تاریخی و مذهبی غیرقابل تحریف (از نظر روایت غالب بومی) داشت، منتها کیفیت روایت بسیار تفاوت دارد. امام علی پر است است از شخصیت‌ها و خرده‌داستان‌های جذاب و فکر شده که روایت کلی از طریق آنها پیش می‌رود و مخاطب را به عمق دوران خودش فرو می‌برد در حالی که سریال معاویه بیشتر حس ورق زدن سرسری کتاب تاریخ و‌ تماشای عکس‌های داخل آن را تداعی می‌کند.

این مقایسه نشان از برتری سینمای ایران نسبت به دنیای عرب دارد که با وجود امکانات و پول بیشتر اعراب و دسترسی آنها به امکانات مدرن جهانی اما در مقابل ادبیات غنی و فرهنگ متنوع و متکثر ایرانیان به وضوح کم می‌آورد و ضعیف و نحیف به نظر می‌رسد.

در کل، بعد از 3قسمت با اینکه از سریال معاویه بدم نیامد اما انگیزه‌ای هم برای ادامه تماشای آن پیدا نکردم و احتمالا دیگر ادامه ندهم.
نه اتفاقا خیلی ساده پر میشه؛ فقط کافیه نرخ دلار رو در محاسبه تولید ناخالص، دلار 20هزار تومان صمصامی قرار بدی اونوقت دوباره اقتصاد ایران 3برابر عربستان‌ میشه. به همین سادگی!

قبلا «اینجا» در مورد بازی با اعداد و شاخص‌سازی و نتیجه‌گیری‌‌های دلخواه و سیاسی توضیح داده بودم. مثلا با ملاک قرار دادن نرخ سرکوب شده ارز در سال 96 و نرخ جهش کرده سال99 در مخرج کسر محاسبه تولید ناخالص، نتیجه می‌گیرند اقتصاد ایران بخاطر خروج ترامپ از برجام ناگهان یک دهم شده!
07.03.202507:36
دقت کنید که بعد از مدتی ظریف و هیچ مقام دیگری هرگز اسمی از «مذاکرات گام به گام» نبرد. و این اصطلاح گام به گام را اگر سرچ کنید هیچ ردی از آن در اینترنت نیست در حالی که من خودم اولین بار در پایان دولت روحانی آن را از ظریف شنیدم و برایم سوال بود که گام به گام‌ یعنی چه؟
ولی آن ویدیو با نقل‌قول از ظریف را پیدا نمی‌کنم.
محمدمهدی شهریاری:
«دستگاه دیپلماسی ایران از دو سال گذشته [زیر نظر رهبری] با تیم ترامپ ارتباط داشت. اطلاعات دست اول و دقیق از ماه‌ها قبل مستقیما به مقام معظم رهبری و دستگاه دیپلماسی ارائه می‌شد.»

این ادعای غیرمنتظره شهریاری عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس که امروز مطرح کرده از نظر من می‌تواند درست باشد و کاملا با وقایع جاری سنخیت دارد و نکته مهم دیگر در سخنان شهریاری اشاره‌اش به فعالیت «سفارت ایران در آمریکا» در دولت رییسی و دور از چشم نایاک است.

سال‌هاست که با تاکید بسیار گفته‌ام که مانع ارتباط ایران و آمریکا، اصلاح‌طلبان و دموکرات‌ها هستند و زمانی که ترامپ و رهبر ایران از بالای سر اینها مستقیما ارتباط گرفتند مساله حل شد.

الان برخی می‌گویند پس چرا رهبر نظام، نامه ترامپ که توسط رییس‌جمهور ژاپن فرستاده شد را نپذیرفت؟
پاسخ روشن است؛ در دولت روحانی که مشخصا دستگاه دیپلماسی از ارتباط گرفتن با ترامپ، سرباز می‌زد و رغبتی به آن‌ نشان ‌نمی‌داد، رهبری نمی‌توانست جلوتر از دولت، پرچم‌دار مذاکره با آمریکا شود.

اگر سال 96 دولت روحانی بر سر کار نبود، الان حداقل پنج شش سال از عادی‌سازی ارتباط ایران و‌ آمریکا می‌گذشت.
18.04.202518:54
فضا طوریه که با اطمینان می‌شه کفت؛ هرچه پیش آید خوش آید!
هرچه پیش آید جز ادامه وضع فعلی که کاملا مشخصه قرار نیست ماندگار باشه.
و این هم یک نشانه قوی دیگر…

این صحبت آقای پزشکیان یک سیگنال قطعی است از این نکته که در نامه ترامپ، لغو تحریم‌های اولیه مطرح شده است که می‌توان آن را به معنای پیشنهاد عادی‌سازی روابط از سوی ترامپ دانست.
20.03.202504:29
جا داره امسال رو سال تقویت پول ملی و تکیه بر ظرفیت‌های بومی نام بگذارند.
07.03.202522:55
از مسوولان دولتی تا اپوزوسیون صبح تا شب هی میگن ایران دچار بحران انرژیه و گاز و برق و بنزین نداره و…
در حالی که ما در تک تک این حامل‌های انرژی از استحصال گاز گرفته تا تولید برق و بنزین و… جزو 10کشور اول دنیا هستیم.

بنابراین بحران انرژی فقط و تنها فقط مربوط به قیمته که این مشکل هم با یک دستور آزادسازی قیمتی در کسری از روز حل می‌شه؛ منتها گرفتار یک جهل عجیب در حکمرانی هستیم که چند ساله می‌گه قیمت بنزین و گازوییل را بالا نمی‌بریم مبادا به مردم فشار بیاد! آن‌وقت قیمت نخود لوبیا در یک روز 100درصد بالا می‌ره و آقای وزیر می‌گوید این طبیعیست!

عجب گیری افتادیم نصف شبی یادم افتاد خواب از سرم پرید.
07.03.202507:28
از زمانی که ظریف در سال99 از شروع مذاکراتی با نام «مذاکرات گام به گام» نام برد تا امروز یک سلسله اتفاقاتی از خرابکاری و سرقت و ترور هسته‌ای گرفته تا از دست رفتن مناطق تحت نفوذ منطقه‌ای و… به وقوع پیوسته و در همین دوره، مقدار فروش نفت ایران نیز از 300هزار بشکه در روز به حدود 2میلیون بشکه در روز رسیده است.

آیا حمله به تاسیسات هسته‌ای و نابودی کامل آن، (گزینه دوم این «نظرسنجی») گام دیگری از این مذاکرات خواهد بود و همزمان، فروش نفت ایران به 3میلیون بشکه در روز خواهد رسید تا برسیم به گام آخر که احتمالا یک خرابکاری در برنامه موشکی و همزمان رسیدن به فروش 3.5میلیون بشکه نفت خام خواهد بود؟

من از همان موقع هر صدای انفجار و خرابکاری که می‌آمد می‌نوشتم «صدای گام دیگری از مذاکرات گام به گام» اما در هر صورت این یک تحلیل است و اصلا باور و اصرار روی درست بودن آن ندارم و شاید 30درصد به آن احتمال درستی می‌دهم منتها امیدوارم این بدبینی شکل گرفته در ته ذهنم واقعیت نداشته باشد و مقامات ارشد نسبت به آنچه زیردستان انجام می‌دهند و گزارش می‌کنند هشیار باشند وگرنه ما شهروندان هیچکاره بیکاره که کاری جز تحمل دلار 100هزار تومانی از دستمان برنمی‌آید.
20.04.202509:39
این کثافت‌های روشنفکر؛ این کمونیستهای دیروز و لیبرال‌‌نماهای فیک امروز، این خط امامی‌های 57 و اصلاح‌طلبان امروز که مثل ویروس ایدز دائم تغییر ماهیت داده‌اند و به هر رنگی درآمده‌اند اما همیشه و همه‌جا در یک چیز ثابت‌ بوده‌اند:
«عقده و نفرت از ایران»

به امید خدا اینبار وطن‌پرستان، وطن‌فروشان را دفن‌ خواهند کرد و این خیلی نزدیک است.

https://t.me/UTfinance/4735
16.04.202523:14
گروسی، داداش کوچولوی مزاحم؛

مدیر کل آزانس بین‌المللی انرژی اتمی قبل از ورود به ایران، گفته توافق ایران و آمریکا بدون تایید آژانس، ورق‌‌پاره‌ای بی‌ارزش است (در حالی که دیدیم اتفاقا این برجام بود که با وجود تایید آژانس و همه کشورهای اروپایی بدون آمریکا، ورق‌پاره‌ای بی‌ارزش بود.)

گروسی دیروز بعد از ورود به ایران شد با مقامات ایران دیدار کرد و نهایتا هم ‌به دور دوم ملاقات ایران و آمریکا اضافه شد.

حضور گروسی در مذاکرات اصلا خبر خوبی نیست. هم محرمانه بودن مذاکرات عادی‌سازی را نقض می‌کند و هم مسیر مذاکرات را دوباره به سمت برجامی شدن می‌کشاند؛

او مهره تروئیکای اروپایی و‌ دموکرات‌های آمریکاست و به مذاکرات اضافه شده تا از محتوای گفتگوها و توافقات مطلع شود و این‌ نشان می‌دهد اروپایی‌ها و دموکرات‌ها تا چه حد، نگران عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا (حتی بیشتر از ساخت بمب اتمی) هستند.

گروسی در واقع همان نقش داداش کوچولوی مزاحم در قرار ملاقات‌های نامزدهای جوان را بازی می‌کند.

البته در این میان نباید از شیطنت عوامل داخلی دموکرات‌ها و تروئیکای اروپایی غافل شد زیرا به وضوح می‌توان تخریب زیرپوستی و موذیانه عراقچی توسط آنها را ردیابی کرد.
خب بالاخره شاهد یک تصمیم درست و بدیهی هستیم که تقریبا هر آدمی با هر سطحی از سواد و شعور چنین کاری می‌کرد.

منتها اگر اینبار هم دوباره سازمان بازرسی (زیر مجموعه قوه قضاییه به ریاست محسنی‌اژه‌ای) «ورود» نکند و نگوید بخاطر حمایت از مصرف‌کننده باید قیمت منصفانه برای خودروی وارداتی بگذاریم مثل سری پیش خودروی وارداتی با قیمت یک پنجم بازار قرعه‌کشی شود و همان خودرو فردای قرعه‌کشی با قیمت چند برابر برای فروش «آگهی» شود!
07.03.202520:01
آمریکا و هیج ابرقدرت دیگری، وقتی تصمیم به حمله نظامی بگیرند امکان انتخاب برای سوژه مورد هدف نمی‌گذارد که مثلا اگر فلان کار را بکنی یا نکنی حمله متوقف می‌شود؛

آنها وقتی تصمیم به حمله نظامی می‌گیرند که برآورد کنند آورده این کار از هزینه‌هایش بیشتر است بنابراین فرصت انتخابی به هدف نمی‌دهند مگر برای فریب هدف و کاهش هزینه‌ جنگ.

اما بهترین شیوه مواجهه در چنین شرایطی برای کشور مورد تهدید چیست؟

1- هزینه‌های جنگ را برای ابرقدرت آنقدر افزایش دهد که از آورده بیشتر شود.

2- با اقدامات فعال و تهاجمی کنترل زمان را بدست گیرد و یا زمان را به حریف تحمیل کند.

اگر ایران تهدید حمله نظامی آمریکا را جدی برآورد کند به هیچ عنوان نباید گزینه‌ای برای مذاکره روی میز باقی بگذارد و باید با اقدامات تهاجمی اجازه ندهد زمان جنگ را آمریکا در بهینه‌ترین حالت برای خودش تعیین کند.

راه دیگری نیست؛ اگر با مذاکره یا حتی تسلیم می‌شد عزم آمریکا برای جنگ را نرم کرد، حرفی نبود اما همانطور که گفتم آنها اگر به هر دلیلی چنین تصمینی گرفته‌اند تنها و تنها افزایش هزینه‌های تخاصم می‌تواند شانس منصرف کردن‌شان را افزایش دهد.

هر چند هنوز هم معتقدم آمریکا هرگز چنین انتخابی برای حمله نظامی به ایران نکرده است مگر اینکه بخواهد یک حمله کنترل و هماهنگ شده انجام بدهد.
آیا مشکل ناترازی شن و ماسه در صحرای تحت مدیریت دولت (طبق گفته فریدمن) کمبود شن و ماسه است؟

وقتی می‌گویم انسان‌نماها ظاهر انسانی دارند و حتی ممکن است دارای بالاترین سوابق اجرایی و مدارک دانشگاهی باشند یک نمونه بارزش مسعود نیلی است که با دکترای اقتصاد از انگلستان و بیش از چند دهه تجربه بوروکراتیک در بالاترین دستگاه‌های اجرایی و‌ سیاست‌گذاری کشور، حالا چکیده درک و فهمش از مساله اینچنین است که می‌گوید:
«در کشور ناترازی انرژی داریم و علت آن‌ کمبود انرژی است»
و لابد باید برویم مذاکره کنیم تا برای‌مان انرژی بیشتر استخراج کنند و...

کمبود انرژی؟!
ما اکنون «بیشتر» از قطر، گاز از میادین مشترک استخراج می‌کنیم و از آن سو، وسعت جغرافیایی و شدت سرما و جمعیت ما بسیار کمتر از روسیه است اما بر خلاف روس‌ها که صادر کننده گاز هستند با کمبود گاز مواجهیم. آیا این مشکل با مذاکره و تولید بیشتر حل می‌شود؟

آیا آن گفته فریدمن که «اگر مدیریت صحرا را به دولت بسپارید در نهایت با کمبود شن مواجه می‌شوید» به این معناست که باید با مذاکره و سرمایه‌گذاری خارجی بیشتر، شن و ماسه بیشتر تولید کنیم؟
Ko'rsatilgan 1 - 24 dan 85
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.