عاشقت شدنم دست من نبود.نفهمیدم دارم عاشقت میشم؛ من بخاطر اینکه تنها یا گمشده بودم عاشقت نشدم. من بخاطر اینکه نیازت داشتم عاشقت نشدم. من بخاطر اینکه از سختی ها میترسیدم عاشقت نشدم. من بخاطر اینکه تو دائماً مواظبم باشی عاشقت نشدم. من عاشقت نشدم که تو رو از زندگی دور کنم. من بخاطر اینکه تو جلو بقیه ازم دفاع کردی عاشقت نشدم. من عاشقت شدم چون تو روحمو آروم کردی. عاشقت شدم چون کنارت میتونم بدون ترس خودِ واقعیم باشم. من عاشقت شدم چون قلبم بهت اعتماد کرده. من عاشقت شدم چون تو به اینکه کی هستم نگاه نکردی ، بلکه درونم و قلبم دیدی که چقدر کنار تو خوشحاله. من عاشقت شدم چون از وقتی وارد زندگیم شدی احساس پرندهای رو دارم که از قفس آزاد شده و به آغوش آسمون برگشته. من بعد اینکه شناختمت عاشقت شدم و فهمیدم که میخوام تو ، بخشِ همیشگیِ دنیایِ من باشی. من عاشقت شدم چون تو قبل اینکه منو ببینی و دوستم داشته باشی ، روحمو بغل گرفتی. تو به روحِ خستهی من امید رو برگردوندی. عاشقت شدم ، چون تو شدی آسمونِ این پرندهیِ تنها ..