Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Zahrafatehi تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید؟ تو یکی نه ای، هزاری! تو چراغ خود برافروز. avatar

Zahrafatehi تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید؟ تو یکی نه ای، هزاری! تو چراغ خود برافروز.

تماس با اینجانب
@zahrafatehi349
TGlist reytingi
0
0
TuriOmmaviy
Tekshirish
Tekshirilmagan
Ishonchnoma
Shubhali
Joylashuv
TilBoshqa
Kanal yaratilgan sanaJan 17, 2021
TGlist-ga qo'shildi
Feb 10, 2025
Muxrlangan guruh

Telegram kanali Zahrafatehi تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید؟ تو یکی نه ای، هزاری! تو چراغ خود برافروز. statistikasi

Obunachilar

549

24 soat
1
0.2%Hafta
8
1.5%Oy
3
-0.5%

Iqtiboslar indeksi

0

Eslatmalar2Kanallardagi repostlar0Kanallardagi eslatmalar2

Bitta postning o'rtacha qamrovi

1 047

12 soat7960%24 soat1 0470%48 soat1610%

Ishtirok (ER)

1.53%

Repostlar16Izohlar0Reaksiyalar0

Qamrov bo'yicha ishtirok (ERR)

0%

24 soat0%Hafta0%Oy0%

Bitta reklama postining qamrovi

1 047

1 soat00%1 – 4 soat00%4 - 24 soat00%
Botimizni kanalingizga ulang va ushbu kanal auditoriyasining jinsini bilib oling.
24 soat ichidagi barcha postlar
1
Dinamika
1

"Zahrafatehi تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید؟ تو یکی نه ای، هزاری! تو چراغ خود برافروز." guruhidagi so'nggi postlar

شعر شاهنامه ایرانی سنج است

یعنی اگر برای کسی بخوانند و او متاثر نشود ایرانی نیست! شاهنامه  به نحو مرموزی با ناخودآگاه هر ایرانی مربوط است و به اعتباری نوحه بر ملت و تمدنی است که ناگهان دود شد و به آسمان رفت، به همین دلیل  طنز و شوخی در آن کم است!
آشنایی ایرانیان با شاهنامه که عصاره و برگزیده ای از فرهنگ و تاریخ ایران باستان است ضروری می نماید زیرا ناخودآگاه به آنان درس مردی و بزرگی می‌دهد، اسم‌های شخصیت های شاهنامه، اسم‌های آشنای روزگار را به یاد می‌آورد، ضحاک هر اهریمنی است که روزگار را به کام مردم زهر می کند و کاوه آهنگر می تواند هر نجات بخشی باشد.

برگرفته از کتاب "شاه نامه ها"
سیروس شمیسا

سه شنبه ها با شاهنامه
یزد، کتابخانه دکتر جوادی
ساعت 17✅
https://t.me/zahrafatehi49
اعجاز سخن

گزینش حکیم فردوسی در تقابل واژه‌ها فرمی را به وجود می‌آورد که تمام معماران زبان فارسی در برابر آن جز درماندگی و عجز چیزی ندارند.

ببینیم تا اسب اسفندیار
سوی آخور آید همی بی سوار
و یا باره رستم جنگجوی
به ایوان نهد بی خداوند روی

در دو بیت فوق برای رستم و اسفندیار شگفت انگیزترین وصف ها و حکیمانه ترین واژه ها انتخاب می شود، تقابل [اسب و باره] [اسفندیار و رستم جنگجوی] [آخور و ایوان] [آید و روی نهد] [بی‌سوار و بی‌خداوند] همچنین تقابل حضور همی برای فعل ‌"آید" و بدون قید آوردن فعل "روی نهادن".
بین "می‌آید" و "همی آید" در زبان و زمان فردوسی تفاوت معناشناسی وجود دارد، این گونه نیست که مانند شاعران دون پایه هرجا مصرعی خالی ماند، یک عدد "همی"  مثل نیم خشت بیاورد تا وزن شعر پر شود!

برگرفته از کتاب "رستاخیز کلمات" دکتر شفیعی کدکنی

سه شنبه ها با شاهنامه
ساعت 18
یزد، کتابخانه دکترجوادی

https://t.me/zahrafatehi49
درنگی بر ابیات آغازین منظومه "لیلی و مجنون" حکیم نظامی.

https://t.me/zahrafatehi49
به بهانه 21 اسفند روز بزرگداشت حکیم نظامی

از زمانی که فهمیدم ایران از طریق دریای سیاه به اروپا راه داشته است و ۲۰۰ سال پیش  پخمگان قاجاری با واگذاری منطقه قفقاز یعنی ارمنستان، گرجستان و آذربایجان به شوروی، دریچه بزرگی به دنیایی دیگر را به روی ما بسته اند و ما را به این روز انداخته اند، غمگین‌ترین آدم دنیا شده‌ام و داغ بزرگی بر سینه‌ام نشسته است.
چگونه غمگین نباشم که تکه‌ای از خانه‌، فرهنگ و تمدنم را با تمام مهره های درشتش، دودستی به بیگانگان تقدیم کرده‌اند، کسانی که حافظه تاریخی ندارند و به نفعشان نیست که داشته باشند! یادشان رفته است حکیم نظامی فرزند ایران بزرگ است،  فرزندی که هشتصد سال پیش برای مادرش گفته است:

"همه عالم تن است و ایران دل
  نیست گوینده زین قیاس خجل"


مادری که چند صباحی بعد از او چوب حراج بر پیکر زخمی‌اش فرود آمد و هزار تکه شد!
در حیرتم از معلم‌های تاریخ و جغرافیا که بعد از تدریس عهدنامه ترکمانچای و گلستان چگونه می‌خندند! چگونه راه می روند! چرا این ننگ را در کوی و برزن فریاد نمی زنند!
غمگین‌تر می‌شویم وقتی بدانیم که این سلسله عقب مانده، با آن ریش های دراز و سبیل های در رفته (گور به گور شده ها! لذتی که در دشنام هست در انتقام نیست! )  بسیار هم مذهبی بوده‌اند، برای انجام هر کاری دست به استخاره می‌زدند و از روحانیون مشورت می‌گرفتند! چنانکه محمد علی شاه زمانی که می خواهد مجلس را به توپ ببندد، متنی می نویسد با این مضمون که: خدایا، خداوندگارا چه مصلحت می بینی،  مجلس را به توپ ببندم یا خیر؟!
متن استخاره را در پاکتی در بسته می گذارد و خدمت یکی از روحانیون درباری و معتبر تهران می فرستد، جناب ملا همین که می بیند نامه و استخاره از طرف شاه است، بدون اینکه در پاکت را باز کند،  روی آن می نویسد: بسیار مبارک است و خوب است!
متن درخواست او و جواب استخاره در مجله یادگار درج شده است.
به قول دکتر شفیعی کدکنی: "عصر قاجار دوره " حجیت ظنّ" است، در این باره نیازی نیست خود را به زحمت بیندازیم، جستجو و تحقیقات گسترده علمی کنیم و راهی دور برویم. تورقی ساده در کتاب‌هایی که در این دوره نوشته شده است ما را با سیطره تردید و حجیت ظنّ روبرو می‌کند.
شما هیچ گزاره علمی و یقینی در آثار این دوره نمی‌بینید، با فضایی موهوم و خیالی و متکی به "گزاره‌های گمانی" مواجه هستید،
عبارت هایی چونان:
می‌گویند که...
استخاره نمود که...
معروف است که...
در خواب چنین دید که..."
در چنین دنیایی که  فاقد علم و یقین است، بر اساس همین گزاره ها آدم می‌کشته‌اند!
و ایران را تکه پاره می‌کرده‌اند و با ثمنی بخس به بیگانگان می‌فروختند.

بیستم اسفند 1403
زهرا فاتحی
یزد
https://t.me/zahrafatehi49
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
هنر
و خودکامگان


▪️جامعهٔ ایرانی بعد از اسلام در طول تاریخ ده–دوازده قرنی‌اش دو آسیبِ بزرگ دیده که هنوز هم در عوارض ذاتی همان آسیب‌ها گرفتار است و به این زودی هم راهِ نجاتی برای این جامعه نمی‌توان یافت؛ که درین دایره صاحبنظران حیرانند. ریا و خودکامگی دو ضربه‌ای بوده که بر پیکر اجتماع ما خورده است و ما هنوز هم زیرِ ضرباتِ دردناکِ ریا و دیکتاتوری به سر می‌بریم و از آنجا که با ریا و محیط ریازده و دیکتاتوری و محیط دیکتاتوری‌زده متولّد می‌شویم و با عوارض ریا و دیکتاتوری زندگی می‌کنیم و در سایهٔ همان می‌میریم و نسل‌های پی در پی ایرانی متولّد می‌شوند و می‌پژمرند و می‌میرند کسی کمتر متوجه زیان‌های ریا و دیکتاتوری می‌شود و آنها که می‌شوند یا به زبان هنر اعتراض خود را بیان می‌کنند و یا به زبان سیاست.
آنها که به زبان سیاست معترض‌اند، قربانیِ صراحت لهجهٔ خود می‌شوند، مثل فرّخی یزدی یا احمد کسروی. ولی آنها که زبان هنر را ابزار بیان اعتراض خود بر دیکتاتوری و ریا قرار دهند کمتر به سرنوشتِ این گونه معترضان گرفتار خواهند شد، اگرچه درین وادی هم «کس را نداده‌اند براتِ مسلّمی».
شغرِ مغانهٔ فارسی، صورتِ هنریِ اعتراض مردم ایران است به این دو بلیهٔ اجتماعی.

همهٔ خودکامگان تاریخ مغلوب هنر بوده‌اند، چه دانسته باشند و چه ندانسته باشند. لشکری که حافظ با هنر خویش علیه خودکامگی و ریاکاری برانگیخته است از لحظهٔ انتشار نخستین شعرهایش تا همین لحظه که ما خوانندگانِ دیوان او هستیم، تا هر لحظه‌ای که انسانی در رویِ کره زمین یا یکی از کُراتِ دیگر زندگی کند و سعادت فهم سخنِ خواجهٔ شیراز را داشته باشد، یعنی زبان فارسی بداند، این لشکر همچنان تیغِ آخته و چیره بر استبداد و ریا، بی‌هیچ خستگی در کار خویش است:

از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
از ازل تا به ابد فرصت درویشان است

محمدرضا شفیعی کدکنی
این کیمیای هستی، جلد اول، صص ۵۰–۴۸
https://t.me/zahrafatehi49
درود دوستان
گوشه ای از صحبت های حقیر
در "دورهمی بهشت"
15 اسفند 1403
ابتدای لیلی و مجنون نظامی
به سوگ سیاوش سیه پوشد آب

در شعر دوره رودکی و فردوسی تصویرها بسیار طبیعی و زیباست،در دوره های بعد اندک اندک تصاویر، کارآیی خود را از دست می دهد، در شاهکارهای بزرگ زبان فارسی آنچه مایه شگفتیست معماری زبان است، جادوی کلام سخنوران بزرگ است که تصاویر را در برابر ذهن ما تشخص می‌دهد، تزاحم تصویرها در یک شعر نه تنها به خواننده لذتی نمی‌دهد که او را رنج می‌دهد.

بیفکند پیل ژیان را به خاک
نه شرم آمدش زان سپهبد نه باک


اگر زبان شاعری معماری درستی نداشته باشد تصویرها هرگز نمی‌تواند در ذهن و ضمیر مخاطب حضور فعال و انگیزشی داشته باشد، شنونده حرکت و پویندگی تصویرها را از طریق معماری زبان به ذهن خود می‌سپارد و از آن ها لذت می‌برد.

سه شنبه ها با شاهنامه
یزد،کتابخانه دکتر جوادی
در ماه مبارک رمضان ساعت 16✅
https://t.me/zahrafatehi49
کجا خفته‌ای ای بلند آفتاب؟
ز جا خیز و بر فرق گردون بتاب

  تو در جام جمشید کردی شراب
تو بر تخت کاووس بستی عقاب

تهمتن نمک خوار خوان تو بود
و هر هفت خان میهمان تو بود

تویی دودمان هنر را پدر
به تو بازگردد نژاد هنر

درود بر روان بلند حکیم فردوسی
پاینده و سرفراز باد ایران

سه شنبه ها با شاهنامه
ساعت هفده
یزد، کتابخانه دکتر جوادی

https://t.me/zahrafatehi49
طفیل هستی عشقند آدمی و پری
سخنی از استاد دکتر #زهرا_فاتحی @zahrafatehi49

در نشست این هفته خردسرای فردوسی یزد
(بزرگداشت جشن ایرانی سپندارمزگان)

هنگام :  شنبه چهارم اسفند ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد


🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
در شاهنامه فرّ و نژاد و بزرگی از مادر هم منتقل می شود، رستم به نسب مادری خود افتخار می کند:
همان مادرم دخت مهراب بود
بدو کشور هند شاداب بود
نژادی از این نامورتر کراست؟
خردمند گردن نپیچد ز راست
اگر پارسا باشد و رایزن
یکی گنج باشد پراکنده، زن
خردمند و هشیار و با رای و شرم
سخن گفتنش خوب و آوای نرم

اسطوره از یک بعد با تاریخ سر و کار دارد از بعد دیگر با مذهب و از بعد سوم با توهمات انسان های کهن در مورد پدیده ها.
بدترین نوع تفسیر اسطوره این است که حوادث و علل فرا منطقی آن را، منطقی تعبیر  کنیم.
سپندارمذگان روز زن، زمین و رویش بر همگان مبارک.
سه شنبه ها با شاهنامه
یزد، کتابخانه دکتر جوادی
ساعت هفده
https://t.me/zahrafatehi49
چو ضحاک شد بر جهان شهریار
بر او سالیان انجمن شد هزار
نهان گشت کردار فرزانگان
پراکنده شد کام دیوانگان
هنر خوار شد جادویی ارجمند
نهان راستی، آشکارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز
به نیکی نرفتی سخن جز به راز

فردوسی در نقش یک داستان پرداز رئالیسم ظاهر می‌شود نه رمانتیک.
جزئیات توصیفی و دیالوگ‌ها را چنان خلق می‌کند که به راست‌نمایی داستان _ که انتظار خواننده از متون تاریخی است _ می‌افزاید. زبان و تفکر فردوسی کاملاً ایرانی است و تقریباً با معارف عربی و اسلامی سر و کار نداشته است، اما مردی درس خوانده و دانشی است، بلاغت ایرانی در سبک فردوسی گنجانده شده است و بنیاد آن همان اندیشه‌های عینی و ملموس و محسوس آریایی است.
سه شنبه ها با شاهنامه
یزد، کتابخانه دکتر جوادی
ساعت هفده


https://t.me/zahrafatehi49
راز زمین از دیدگاه حکیم فردوسی

زمین گر گشاده کند راز خویش
نماید سرانجام و آغاز خویش
کنارش پر از تاجداران بود
برش پر ز خون سواران بود
پر از مرد دانا بود دامنش
پر از ماه رخ جیب پیراهنش

در این سه بیت حکیم فردوسی به طور فشرده تاریخ جوامع بشری را تا زمان خود  بیان می‌کند و همانگونه که از حکمت و نبوغ او انتظار می‌رود برای بلندپایگان هر گروه مقام مناسبی را در اندام زمین جای می‌دهد، کنار برای شهریاران و تاجداران که معمولا در متن جامعه نیستند! بر یا پهلو جایگاه توده مردم و سواران و فرمانگزاران که تا پای جان برای  سرزمین خویش ایستاده‌اند و جانفشانی می کنند، دامان برای دانایان و خردمندان که بدون آنان، جامعه اعتبار ندارد و گریبان متعلق به ماه رویان و پریوشان، گروهی که خالق عشق و زیبایی هستند و با جلوه گری و رعنایی، دنیا را جای قشنگتری برای زیستن می کنند.

سه شنبه ها با حکیم فردوسی
یزد، کتابخانه دکتر جوادی
ساعت هفده
https://t.me/zahrafatehi49
ز خاکیم و باید شدن زیر خاک
همه جای ترسست و تیمار و باک
جهان سربسر عبرت و حکمتست
چرا زو همه بهر من غفلتست

سه شنبه ها همراهیم با صدای بلند خردگرایی ادب فارسی
حکیم ابوالقاسم فردوسی
یزد، کتابخانه دکتر جوادی
ساعت 17
https://t.me/zahrafatehi49

Rekordlar

12.03.202523:59
553Obunachilar
10.02.202523:59
200Iqtiboslar indeksi
04.02.202507:01
1.2KBitta post qamrovi
10.02.202507:01
1.2KReklama posti qamrovi
21.01.202523:59
5.13%ER
10.02.202507:01
235.11%ERR

Rivojlanish

Obunachilar
Iqtibos indeksi
1 ta post qamrovi
Reklama posti qamrovi
ER
ERR
JAN '25FEB '25MAR '25APR '25

Zahrafatehi تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید؟ تو یکی نه ای، هزاری! تو چراغ خود برافروز. mashhur postlari

14.04.202514:17
شعر شاهنامه ایرانی سنج است

یعنی اگر برای کسی بخوانند و او متاثر نشود ایرانی نیست! شاهنامه  به نحو مرموزی با ناخودآگاه هر ایرانی مربوط است و به اعتباری نوحه بر ملت و تمدنی است که ناگهان دود شد و به آسمان رفت، به همین دلیل  طنز و شوخی در آن کم است!
آشنایی ایرانیان با شاهنامه که عصاره و برگزیده ای از فرهنگ و تاریخ ایران باستان است ضروری می نماید زیرا ناخودآگاه به آنان درس مردی و بزرگی می‌دهد، اسم‌های شخصیت های شاهنامه، اسم‌های آشنای روزگار را به یاد می‌آورد، ضحاک هر اهریمنی است که روزگار را به کام مردم زهر می کند و کاوه آهنگر می تواند هر نجات بخشی باشد.

برگرفته از کتاب "شاه نامه ها"
سیروس شمیسا

سه شنبه ها با شاهنامه
یزد، کتابخانه دکتر جوادی
ساعت 17✅
https://t.me/zahrafatehi49
07.04.202520:21
اعجاز سخن

گزینش حکیم فردوسی در تقابل واژه‌ها فرمی را به وجود می‌آورد که تمام معماران زبان فارسی در برابر آن جز درماندگی و عجز چیزی ندارند.

ببینیم تا اسب اسفندیار
سوی آخور آید همی بی سوار
و یا باره رستم جنگجوی
به ایوان نهد بی خداوند روی

در دو بیت فوق برای رستم و اسفندیار شگفت انگیزترین وصف ها و حکیمانه ترین واژه ها انتخاب می شود، تقابل [اسب و باره] [اسفندیار و رستم جنگجوی] [آخور و ایوان] [آید و روی نهد] [بی‌سوار و بی‌خداوند] همچنین تقابل حضور همی برای فعل ‌"آید" و بدون قید آوردن فعل "روی نهادن".
بین "می‌آید" و "همی آید" در زبان و زمان فردوسی تفاوت معناشناسی وجود دارد، این گونه نیست که مانند شاعران دون پایه هرجا مصرعی خالی ماند، یک عدد "همی"  مثل نیم خشت بیاورد تا وزن شعر پر شود!

برگرفته از کتاب "رستاخیز کلمات" دکتر شفیعی کدکنی

سه شنبه ها با شاهنامه
ساعت 18
یزد، کتابخانه دکترجوادی

https://t.me/zahrafatehi49
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.