Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
OceanƁlųe🫐 خداحافظی avatar

OceanƁlųe🫐 خداحافظی

◞برقص قـوی سیـاه من، برقص و این اقیانوس مرده را بیشتر شیفته آسمانـے بودنت کن. ⊹
‐اقیانوس موّاجی که با نجوای عشق تو رام شد.
🪼: @sotb_ocean
TGlist reytingi
0
0
TuriOmmaviy
Tekshirish
Tekshirilmagan
Ishonchnoma
Shubhali
Joylashuv
TilBoshqa
Kanal yaratilgan sanaБер 17, 2025
TGlist-ga qo'shildi
Бер 19, 2025

"OceanƁlųe🫐 خداحافظی" guruhidagi so'nggi postlar

دوستان عزیزم
لفت بدین
متشکرم
Repost qilingan:
𝐀𝖫𝖥𝖨𝖤 avatar
𝐀𝖫𝖥𝖨𝖤
✉️نامـه‌ جـی به هیـسونگـ

وقتی که برای اولین بار گفتم «فکر کنم دوستت دارم» نگاهم به پنجره بود و صورتت را نمی‌دیدم اما منقبض شدن عضلاتت و شوکه شدنت را می‌‌توانستم حس کنم. انگار وقتی که انتظارش را نداشتی از ارتفاع بلندی به پایین پرتت کرده بودم. بعد از سکوت سنگینی پرسیدی «چی؟» جوری پرسیدی که انگار بیچاره شده‌ایم و کارمان تمام است، شبیه کسی بودی که امیدوار است اشتباه شنیده باشد. تکرار کردم که «فکر کنم دوستت دارم».

از دوست داشتنم می‌ترسیدی، از اینکه واضح و مستقیم می‌گفتم دوستت دارم شدیدا می‌ترسیدی. می‌دیدم که شوک، ساکت و به سیگارت خیره می‌شوی و چیزی نمی‌گویی. فکر می‌کردی نباید می‌گذاشتی کار به اینجا بکشد، فکر می‌کردی مقصری اما نبودی عزیزدلم. خودت را به آن راه می‌زدی. دوست داشتنم را انکار می‌کردی و می‌گفتی که از سرم می‌پرد. می‌گفتی رها می‌شوم. چون خودت تجربه‌های مشابه‌ای داشته‌ای. می‌پرسیدی «تو چرا من رو دوستم داری؟» با خنده می‌گفتم «آدمِ امنم هستی»، می‌خندیدی و باور نمی‌کردی. قیافه‌ات را طور خاصی می‌کردی که یعنی جدی نگیر، فراموشم می‌کنی!عزیزدلم، هیچ‌وقت نتوانستی من را کامل بشناسی. هیچ‌وقت نفهمیدی تا چه حد می‌توانم پایم را از مرز دیوانه بودن فراتر بگذارم. گفتم دوستت دارم و تو بهتر از هرکسی می‌دانستی آخرین‌باری که چنین جمله‌ای را به کسی گفتم، احتمالا در خوابم بوده.

در نظر خودت یک پیرمرد هفتاد‌ساله بودی و برایم با حوصله و دقیق توضیح می‌دادی که پروندهٔ عشق برای تو بسته شده است. این‌چیزها از تو گذشته، عشق و عاشقی‌هایت را کرده‌ای، شکست‌هایت را خورده‌ای و عشق در نظرت یک مفهوم دور و بی‌‌معنی است. قربان قیافه مبهوت و غمگینت بشوم. با لبخند نگاهت می‌کردم و خوب می‌دانستم که این حرف‌ها و بهانه‌هایت برای این است که من را دوست نداری وگرنه یک روزی دوباره یک‌نفر را در قلبت جا می‌دهی و عشقی که نتوانستی به من بدهی را به او می‌دهی. در آن لحظات اما پیش چشم من بیشتر شبیه پسربچه‌ چهارساله‌ای به‌نظر می‌رسیدی که بدجور از دوست داشتن و دوست داشته شدن ترسیده بود. تنها با لبخند نگاهت می‌کردم چون نمی‌توانستم به یک پسر چهارساله با زبان منطق بفهمانم که من این‌گونه هستم. احتمالا یک‌چیز ارثی است، لابد در خونم است، با عشق از خودم و از زندگی انتقام می‌گیرم، گاهی در یک آدم دیگر غرق می‌شوم و به سختی بیرون می‌آیم، حتی گاهی هیچ‌وقت بیرون نمی‌آیم، مگر جسم بی‌جانم که بعدها روی آب شناور می‌شود. اگر این‌ها را به تو می‌گفتم قطعا با همان لحن بامزه‌ات که برایش می‌میرم می‌گفتی «جونگ‌سونگا تو دیوانه‌ای» و من هم تایید می‌کردم که «بله آقای محترم، دیوانه‌ی شما هستم».

حالا مدت‌هاست که سکوت کرده‌ای و سکوتت یک‌جورهایی کشنده است. انگار که پرت شده‌ام ته چاه و هیچ‌وقت وجود نداشته‌ام. سکوت کرده‌ای و اوایل نمی‌دانستم در سرت چه‌خبر است. نمی‌دانستم به چه چیزی فکر می‌کنی و بدجور دلم می‌خواست می‌توانستم مغزت را بین دست‌هایم بگیرم و خوب نگاهش کنم تا شاید چیزی بفهمم؛ اما دیگر نه! احتیاجی به این‌کارها ندارم. هرچقدر که روزها و شب‌های بیشتری گذشت در ترجمه کردن سکوتت، مهارت پیدا کردم و مدرکم را گرفتم. حالا سکوت کرده‌ای و می‌دانم که خیلی وقت است از من دور و به کس دیگری نزدیک شده‌ای، همان‌چیزی که همیشه انتظارش را داشتم.

سکوت کرده‌ای و دور شده‌ای، کاری که در آن مهارت داری. متاسفم دردونه، گیر آدم بدی افتاده‌ای. دور شده‌ای که فراموشت کنم و آرام بگیرم. می‌خندم، واقعی و طولانی می‌خندم. قربانت بروم که فکر می‌کنی با کمی دور شدن و بی‌توجهی به من، می‌توانی کاری کنی که فراموشت کنم. آنقدر کارهایت بامزه است که حتی نمی‌توانم از دستت عصبانی بشوم، پسر کوچولویی هستی که در مقابل عشق من تنها کاری که می‌تواند بکند محکم به‌هم کوبیدن در اتاق است.


اکتبـر 2006
Repost qilingan:
𝐀𝖫𝖥𝖨𝖤 avatar
𝐀𝖫𝖥𝖨𝖤
𝑾𝒐𝒓𝒏 𝑳𝒐𝒕𝒖𝒔 p-1 لــوتـــوس فـرســـوده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
part 2
#jakehoon
Repost qilingan:
MᴇɴTᴀʟ avatar
MᴇɴTᴀʟ
-𝖦𝖺𝗆𝖾 𝖮𝖿 𝖫𝗈𝗏𝖾-
| #Scenario : House of cards
Tap to read ☁️

تئاتر عاشقانه و تراژدیِ دو پسر، در آغوش لمس‌های بی‌پروای هیسونگ و تاریکی شب به پایان می‌رسید.
Repost qilingan:
Hell gate avatar
Hell gate
" One last cigarette "
هیچ‌کس نمی‌دانست چرا سونگهون هر شب، دقیقاً در یک ساعت مشخص، بالکن کوچک اتاقش را ترک نمی‌کرد.
هیچ‌کس نمی‌دانست چرا تمام پژوهش‌هایش در دانشکده‌ی نجوم، از میان هزاران سیاره و صورت فلکی، همیشه به یک نقطه‌ی خاص ختم می‌شد.
نه دوستانش، نه استادانش، و نه حتی خودش به‌درستی نمی‌دانستند چرا نام آن نقطه، بی‌آنکه در هیچ اطلس آسمانی ثبت شده باشد، در ذهنش "آسسلا" بود.
دخترت یکم بی حاله مامان مینویسم....
خستع نباشی عزیزدلم
میتونم کمکت کنم-

Rekordlar

23.04.202523:59
285Obunachilar
31.03.202523:59
29Iqtiboslar indeksi
19.03.202523:59
169Bitta post qamrovi
22.04.202523:59
54Reklama posti qamrovi
23.03.202523:59
266.67%ER
18.03.202522:44
256.06%ERR

Rivojlanish

Obunachilar
Iqtibos indeksi
1 ta post qamrovi
Reklama posti qamrovi
ER
ERR
БЕР '25БЕР '25КВІТ '25КВІТ '25КВІТ '25

OceanƁlųe🫐 خداحافظی mashhur postlari

Repost qilingan:
𝐀𝖫𝖥𝖨𝖤 avatar
𝐀𝖫𝖥𝖨𝖤
14.04.202518:12
خب آپ کنم؟^^
18.04.202512:04
بیبی‌ها امروز پارت جدید هاسپیتال داریم^^
03.04.202506:58
صبح بعد ۱۳ بدرتون و نزدیک شدن به شروع دوباره بدبختی بخیر بیبی‌ها
𝓂𝓊𝓈𝒾𝒸 𝓈ℴ𝓃ℊ

حالا، تو فقط برام بنواز. و بذار این لحظه هیچ‌وقت تموم نشه.....

heehoon

#one_shot



⊰᯽⊱┈──╌❊  𝗖𝗟𝗜𝗖𝗞 𝗧𝗢 𝗥𝗘𝗔𝗗  ❊╌──┈⊰᯽
15.04.202509:17
𖤐◅ 𝐬𝐥𝐚𝐯𝐞 𝐧𝐨𝐢𝐫 ▻𖤐

«بس کن...» صدای سونگهون لرز داشت، اما نه از التماس از درگیری درونی.
جی خونسرد خم شد، انگشتش زیر چونه‌ی سونگهون نشست و با صدایی آروم اما سنگین گفت:
«به چه حقی اسم منو با اون لب‌هات صدا می‌زنی، وقتی هنوز یاد نگرفتی مال منی؟»

𝒈𝒆𝒏𝒓𝒆:  𝒎𝒂𝒇𝒊𝒂 / 𝒅𝒂𝒓𝒌 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 / 𝒂𝒏𝒈𝒔𝒕 / 𝒑𝒔𝒚𝒄𝒉𝒐𝒍𝒐𝒈𝒊𝒄𝒂𝒍
𝒄𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒋𝒂𝒚𝒉𝒐𝒐𝒏

#fic
✻ ═════ •❅• ═════ ✼
01.04.202517:28
خوشتون اومد؟
09.04.202511:28
https://t.me/hwaniesfmly

اینجا رو ۵۴۰ میکنین که به رایتراش کلی انرژی مثبت برسه؟
02.04.202512:34
میشه ما هم از اینا بازی؟
01.04.202521:59
۵۲ تا آهنگ معرفی کردم^^
‍ ‍ 𓂅ଂ. Born to Die ⋆グ๑᩿

Main couples: Sunsun - heejake
Side couples: Wonki- jay&yunjin Lsrfm
Genre: fantasy - romance - Dram - supernatural - angst



درد، تنها واژه‌ای که می‌تونست زندگی‌اش رو توصیف کنه. زندگی‌ای که از وقتی یادش می‌اومد، لابه‌لای دستگاه‌های کمک تنفسی و دیوارهای خفه‌کننده بیمارستان گذشته بود. زندگی‌ای که سراسر به یک نفرین بزرگ تبدیل شده بود، نفرینی که تمام زندگی و کودکی سونگهون رو به ویرانه تبدیل کرده بود‌.

و حالا سر و کله اون موجود عجیب پیدا شده و خبر از پایان آخرین ثانیه‌های زندگی‌اش می‌داد. و سونگهون، نمی‌دونست چه گناهی مرتکب شده که باید در اوج جوانی و آرزوهای خاک خورده‌اش پا به تابوت و خواب ابدی بگذاره.

#born_to_die
#Au
#OceanBlue 💙
17.04.202517:50
🦋🐋 چالش


این پیام رو فور کنید و آیدی بذارید، تا من با توجه به وایب اکانتتون، بهتون یه اسکراب پزشکی/پرستاری بدم و بگم اگر توی فیلد بیمارستانی بودید، چه شغلی داشتید.

لیمیت: ۱۵ چنل اول
09.04.202511:25
یاخدا 😶
چشم
03.04.202507:33
داشتم فکر میکردم که امشب دیگه به قولم عمل کنم و بهتون هاسپیتال بدم
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.