
Реальна Війна

Лёха в Short’ах Long’ует

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Лёха в Short’ах Long’ует

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Лёха в Short’ах Long’ует

Україна Сейчас | УС: новини, політика

بهار مشروطه
ما در اینجا این موضوع را به بحث می گذاریم که چرا پادشاهی مشروطه برای ایران امروز یک ضرورت است.
TGlist reytingi
0
0
TuriOmmaviy
Tekshirish
TekshirilmaganIshonchnoma
ShubhaliJoylashuv
TilBoshqa
Kanal yaratilgan sanaDec 30, 2024
TGlist-ga qo'shildi
Jan 19, 2025Rekordlar
13.04.202523:59
316Obunachilar05.04.202523:59
900Iqtiboslar indeksi12.04.202512:25
2.1KBitta post qamrovi12.04.202512:25
2.1KReklama posti qamrovi17.02.202504:12
66.67%ER12.04.202512:25
683.92%ERRmedia kontentga
20.04.202520:49
🔴 سروش؛ همانی که سالها نظریهپرداز نظام بود و با قلمش به استبداد، چهرهای روشنفکرانه بخشید، حالا ایستاده و از «خیانتپیشگی» مخالفان مذاکره سخن میگوید.
اما خیانتپیشگی، شاید دقیقاً همانجاست که او سالها برایش تئوری ساخت؛ همانجایی که عقلانیت دینیاش، بهجای آنکه راه آزادی را بگشاید، مسیر بقای قدرتی ایرانستیز را هموار کرد.
سروش، که حتی لیاقت هموطن نامیده شدن را ندارد، حالا با وقاحت تمام از عاشقان وطن میخواهد برای حفظ همان نظمی کوتاه بیایند که خودش در ساختنش شریک بود. و با دریدهدهنی، سرشت خائنانهی خود را به آنهایی نسبت میدهد که هرگز در جرگهی او نبودهاند.
اگر امروز کسی باید به خیانتپیشگی و بیلیاقتی متهم شود، همان کسیست که دیروز، اندیشه را فروخت تا قدرتِ جهالت بماند.
و تاریخ، خوب یادش میماند چه کسانی قلم در دست داشتند، اما هرگز جانب مردم را نگرفتند.
👉 @Baharemashrooteh
به ما بپیوندید.
اما خیانتپیشگی، شاید دقیقاً همانجاست که او سالها برایش تئوری ساخت؛ همانجایی که عقلانیت دینیاش، بهجای آنکه راه آزادی را بگشاید، مسیر بقای قدرتی ایرانستیز را هموار کرد.
سروش، که حتی لیاقت هموطن نامیده شدن را ندارد، حالا با وقاحت تمام از عاشقان وطن میخواهد برای حفظ همان نظمی کوتاه بیایند که خودش در ساختنش شریک بود. و با دریدهدهنی، سرشت خائنانهی خود را به آنهایی نسبت میدهد که هرگز در جرگهی او نبودهاند.
اگر امروز کسی باید به خیانتپیشگی و بیلیاقتی متهم شود، همان کسیست که دیروز، اندیشه را فروخت تا قدرتِ جهالت بماند.
و تاریخ، خوب یادش میماند چه کسانی قلم در دست داشتند، اما هرگز جانب مردم را نگرفتند.
👉 @Baharemashrooteh
به ما بپیوندید.
20.04.202501:10
🔴 مخالفان مذاکره
مخالفت با توافق میان نظام و آمریکا، از جلیلی گرفته تا بخشهایی از اپوزیسیون، هر کدام با دلایلی گاه متضاد وجود دارد. این طیف را می توان به شکل زیر بررسی کرد:
۱ـ در صدر این طیف،جبهه پایداری، و چهرههایی مانند شریعتمداری قرار دارند. این گروه، اهدافی ایدئولوژیک و آخرالزمانی را دنبال میکنند. برای آنها، آرمانهایی مانند نابودی اسرائیل، و گسترش انقلاب اسلامی، حتی به قیمت نابودی ایران و مردمش، قابلتصور است. این گروه چون میر باقری، نابودی نیمی از جمعیت جهان را نیز در راستای تحقق این اهداف مجاز میدانند.
اما نکته مهمتر این است که این طیف کاملاً در چهارچوب هسته سخت قدرت – یعنی بیت رهبری و نهادهای امنیتی – عمل میکند. مخالفتهایشان بیشتر بازتاب آرزوهای ایدئولوژیک است تا نیتهای عملی. آنها نه تنها تهدیدی واقعی برای سیاستهای نظام محسوب نمیشوند، بلکه نقش «اپوزیسیون داخلیِ وفادار» را بازی میکنند؛ منتقدانی کنترلشده که اجازه دارند مخالفت کنند، اما نه تا جایی که به منافع اساسی نظام لطمه وارد شود ، معمولاً این مخالفت ها بعنوان پتانسیلی برای افزایش قدرت چانه زنی رژیم در برابر غرب پردازش میشوند.
۲- از جمله مخالفان ، بخشی از طیف جمهوری خواهان مخالف از جمله مجاهدین خلق هستند ، پیشینه عملکرد این سازمان حاکی از آن است که هر چیزی را برای دستیابی به قدرت فدا خواهند کرد و هیچ خط قرمزی در این مسیر برای خود متصور نیستند. این گروه نشان داده که برای رسیدن به قدرت حاضر است با هر نیرویی ، حتی دشمنان قسم خورده ایران ، چون صدام ، ائتلاف کنند ، پیشینهی این گروه و گروهک های مسلح غرب کشور نمایانگر آن است که صرفاً برای تحقق اهداف سیاسی خود در رسیدن به قدرت دغدغه ای از بابت منافع ملی ایران ندارند. لذا هر چند مخالفت این دسته با مذاکرات ، تلاش برای ممانعت از تثبیت جمهوری اسلامی است ، اما این تلاش ، نه از منظر دغدغه برای منافع ملی ایران ، که به منظور دستیابی به قدرت است.
۳. جریان ملیگرا با دغدغه منافع ملی
برخلاف دو گروه قبلی، این جریان نه از موضع ایدئولوژیک حرف میزند و نه با هدف کسب قدرت؛ بلکه نقطه عزیمتش نقد ساختار فعلی از زاویه منافع ملی است. از نگاه این جریان، مذاکره زمانی معنا دارد که در خدمت اصلاحات واقعی و بنیادین باشد، نه ابزاری برای کاهش موقت فشارهای بینالمللی و حفظ وضع موجود.
این گروه معتقد است جمهوری اسلامی در سالهای گذشته نشان داده که از هر روزنهای برای تنفس کوتاهمدت استفاده میکند، بدون آنکه قدمی برای تغییر بردارد. توافق با غرب، اگر بدون تغییر در سیاستهای داخلی همراه باشد، صرفاً حاکمیت را از تنگنای اقتصادی بیرون میآورد و باعث میشود انگیزهای برای پاسخگویی، اصلاح یا گشایش سیاسی باقی نماند. نتیجهاش هم چیزی نیست جز تقویت وضعیت موجود، افزایش فساد سیستماتیک، و تشدید بحرانهای مزمن.
مسأله اصلی از نظر این جریان، اصلاحناپذیری ساختار سیاسی است؛ ساختاری که بهشدت ایدئولوژیک، متمرکز و غیرپاسخگو باقی مانده و نه ظرفیت تحول از درون را دارد، نه اجازه میدهد سازوکارهای بیرونی آن را وادار به تغییر کنند. تجربهی سه دهه گذشته، بهخوبی نشان داده که امید بستن به اصلاح تدریجی در این چارچوب، بیشتر به تعویق فروپاشی انجامیده تا حل بحران.
از این منظر، توافق بدون تغییر در بنیانهای حکمرانی، نهتنها باری از دوش کشور برنمیدارد، بلکه به تعمیق بنبستها و در نهایت، به تضعیف موقعیت ایران در منطقه و تهدید یکپارچگی سرزمینی منجر خواهد شد.
رهبری این دسته با شاهزاده است که با هر فعلی که به دوام نظام یاری رساند ، چون فرجامی جز اضمحلال ایران ندارد ، مخالف است.
۴. روسیه؛ مداخلهگر خاموش
روسیه را نمیتوان صریحاً مخالف مذاکرات دانست، اما آنها از نزدیکی ایران و آمریکا هراس دارند. ماهیت ایدئولوژیک نظام، بهترین تضمین برای حفظ تنشهای دائمی و در نتیجه، وابستگی تهران به مسکوست. هر گونه مذاکره نظام با غرب، از آنجا که در چارچوب ایدیولوژیک نظام است ، به معنای حقیقی ، تهدیدی برای منافع روسها نخواهد بود.
حامیان مذاکره؛ حفظ وضع موجود به هر قیمت
در نقطه مقابل مخالفان، طیفی به منظورحفظ نظام در برابر فشارهای داخلی و خارجی، حامی مذاکره است. از سروش تا جلیلی - که بیشتر نقش مخالف را بازی می کند -، این افراد هرگونه توافق را ابزاری برای استمرار نظم موجود میدانند.
این طیف، خواسته یا ناخواسته، در برابر تغییرات ساختاری مقاومت میکنند. آنها با نامبردن از «مصلحت ملی»، عملاً در پی محافظت از ساختاری هستند که نه اصلاحپذیر بوده، نه پاسخگو، و نه قادر به بازسازی مشروعیت خود و دوام آن نیز فرجامی جز تضعیف یکپارچگی سرزمینی ندارد.
تاریخ این طیف را نه به خاطر گفتگو ، که به خاطر تثبیت بنبست موجود ، قضاوت خواهد کرد.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
مخالفت با توافق میان نظام و آمریکا، از جلیلی گرفته تا بخشهایی از اپوزیسیون، هر کدام با دلایلی گاه متضاد وجود دارد. این طیف را می توان به شکل زیر بررسی کرد:
۱ـ در صدر این طیف،جبهه پایداری، و چهرههایی مانند شریعتمداری قرار دارند. این گروه، اهدافی ایدئولوژیک و آخرالزمانی را دنبال میکنند. برای آنها، آرمانهایی مانند نابودی اسرائیل، و گسترش انقلاب اسلامی، حتی به قیمت نابودی ایران و مردمش، قابلتصور است. این گروه چون میر باقری، نابودی نیمی از جمعیت جهان را نیز در راستای تحقق این اهداف مجاز میدانند.
اما نکته مهمتر این است که این طیف کاملاً در چهارچوب هسته سخت قدرت – یعنی بیت رهبری و نهادهای امنیتی – عمل میکند. مخالفتهایشان بیشتر بازتاب آرزوهای ایدئولوژیک است تا نیتهای عملی. آنها نه تنها تهدیدی واقعی برای سیاستهای نظام محسوب نمیشوند، بلکه نقش «اپوزیسیون داخلیِ وفادار» را بازی میکنند؛ منتقدانی کنترلشده که اجازه دارند مخالفت کنند، اما نه تا جایی که به منافع اساسی نظام لطمه وارد شود ، معمولاً این مخالفت ها بعنوان پتانسیلی برای افزایش قدرت چانه زنی رژیم در برابر غرب پردازش میشوند.
۲- از جمله مخالفان ، بخشی از طیف جمهوری خواهان مخالف از جمله مجاهدین خلق هستند ، پیشینه عملکرد این سازمان حاکی از آن است که هر چیزی را برای دستیابی به قدرت فدا خواهند کرد و هیچ خط قرمزی در این مسیر برای خود متصور نیستند. این گروه نشان داده که برای رسیدن به قدرت حاضر است با هر نیرویی ، حتی دشمنان قسم خورده ایران ، چون صدام ، ائتلاف کنند ، پیشینهی این گروه و گروهک های مسلح غرب کشور نمایانگر آن است که صرفاً برای تحقق اهداف سیاسی خود در رسیدن به قدرت دغدغه ای از بابت منافع ملی ایران ندارند. لذا هر چند مخالفت این دسته با مذاکرات ، تلاش برای ممانعت از تثبیت جمهوری اسلامی است ، اما این تلاش ، نه از منظر دغدغه برای منافع ملی ایران ، که به منظور دستیابی به قدرت است.
۳. جریان ملیگرا با دغدغه منافع ملی
برخلاف دو گروه قبلی، این جریان نه از موضع ایدئولوژیک حرف میزند و نه با هدف کسب قدرت؛ بلکه نقطه عزیمتش نقد ساختار فعلی از زاویه منافع ملی است. از نگاه این جریان، مذاکره زمانی معنا دارد که در خدمت اصلاحات واقعی و بنیادین باشد، نه ابزاری برای کاهش موقت فشارهای بینالمللی و حفظ وضع موجود.
این گروه معتقد است جمهوری اسلامی در سالهای گذشته نشان داده که از هر روزنهای برای تنفس کوتاهمدت استفاده میکند، بدون آنکه قدمی برای تغییر بردارد. توافق با غرب، اگر بدون تغییر در سیاستهای داخلی همراه باشد، صرفاً حاکمیت را از تنگنای اقتصادی بیرون میآورد و باعث میشود انگیزهای برای پاسخگویی، اصلاح یا گشایش سیاسی باقی نماند. نتیجهاش هم چیزی نیست جز تقویت وضعیت موجود، افزایش فساد سیستماتیک، و تشدید بحرانهای مزمن.
مسأله اصلی از نظر این جریان، اصلاحناپذیری ساختار سیاسی است؛ ساختاری که بهشدت ایدئولوژیک، متمرکز و غیرپاسخگو باقی مانده و نه ظرفیت تحول از درون را دارد، نه اجازه میدهد سازوکارهای بیرونی آن را وادار به تغییر کنند. تجربهی سه دهه گذشته، بهخوبی نشان داده که امید بستن به اصلاح تدریجی در این چارچوب، بیشتر به تعویق فروپاشی انجامیده تا حل بحران.
از این منظر، توافق بدون تغییر در بنیانهای حکمرانی، نهتنها باری از دوش کشور برنمیدارد، بلکه به تعمیق بنبستها و در نهایت، به تضعیف موقعیت ایران در منطقه و تهدید یکپارچگی سرزمینی منجر خواهد شد.
رهبری این دسته با شاهزاده است که با هر فعلی که به دوام نظام یاری رساند ، چون فرجامی جز اضمحلال ایران ندارد ، مخالف است.
۴. روسیه؛ مداخلهگر خاموش
روسیه را نمیتوان صریحاً مخالف مذاکرات دانست، اما آنها از نزدیکی ایران و آمریکا هراس دارند. ماهیت ایدئولوژیک نظام، بهترین تضمین برای حفظ تنشهای دائمی و در نتیجه، وابستگی تهران به مسکوست. هر گونه مذاکره نظام با غرب، از آنجا که در چارچوب ایدیولوژیک نظام است ، به معنای حقیقی ، تهدیدی برای منافع روسها نخواهد بود.
حامیان مذاکره؛ حفظ وضع موجود به هر قیمت
در نقطه مقابل مخالفان، طیفی به منظورحفظ نظام در برابر فشارهای داخلی و خارجی، حامی مذاکره است. از سروش تا جلیلی - که بیشتر نقش مخالف را بازی می کند -، این افراد هرگونه توافق را ابزاری برای استمرار نظم موجود میدانند.
این طیف، خواسته یا ناخواسته، در برابر تغییرات ساختاری مقاومت میکنند. آنها با نامبردن از «مصلحت ملی»، عملاً در پی محافظت از ساختاری هستند که نه اصلاحپذیر بوده، نه پاسخگو، و نه قادر به بازسازی مشروعیت خود و دوام آن نیز فرجامی جز تضعیف یکپارچگی سرزمینی ندارد.
تاریخ این طیف را نه به خاطر گفتگو ، که به خاطر تثبیت بنبست موجود ، قضاوت خواهد کرد.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
25.04.202500:27
🔴 توافق با نظام؛ تنفس مصنوعی برای یک ساختار سرکوبگر
مذاکرات غرب با جمهوری اسلامی و احتمال دستیابی به توافق، نه تنها چشماندازی برای اصلاح ساختارهای موجود ترسیم نمیکند، بلکه عملاً به منزله دمیدن روحی موقت در پیکر نظامیست که مشروعیت خود را از دست داده و تنها با سرکوب و کنترل روانی جامعه دوام آورده است. چنین توافقاتی، با گشودن رگههای تنفسی اقتصادی و سیاسی، نهتنها نظام را از پاسخگویی به مطالبات مردم بینیاز میکند، بلکه اصلاحناپذیری آن را تثبیت و استمرار سرکوب را تضمین مینماید.
در این میان، برخی که حیات سیاسی و اجتماعیشان به بقای این نظام گره خورده، با هر ابزار رسانهای و تبلیغاتی ممکن میکوشند تا مذاکرات و توافقی که تنها به تقویت ساختار ایدئولوژیک و ایران ستیز حاکم منجر میشود را به نام منافع ملی جا بزنند. هدف ایشان صرفاً کنترل فضای اجتماعی و تخلیه هیجانات اعتراضی مردم است؛ بهگونهای که حتی اگر جامعه پشت نظام نرود ، دستکم در برابر آن نیز نایستد.
در سوی دیگر، گروهی قرار دارند که هرچند با کلیت نظام مخالفاند، اما از ترس هزینههای رسانهای، تخریب سیاسی و از دست رفتن جایگاه اجتماعیشان، از ابراز علنی مخالفت با مذاکرات پرهیز میکنند. آنان که مصالح ملی را فدای مصلحتهای شخصی و جناحی کردهاند، سکوت پیشه کردهاند و از قضا، تمام طیف جمهوریخواه اپوزیسیون در همین دسته جای میگیرند؛ طیفی که در بزنگاههای حساس، بیش از آنکه دغدغه ایران را داشته باشند باشند، نگران منافع سیاسی خودند.
در این میان، شاهزاده رضا پهلوی با تقدم منافع ملی بر مصالح شخصی، بار دیگر نشان داد که برخلاف بسیاری از مدعیان سیاستورزی، دغدغهاش نه حفظ موقعیت فردی، بلکه پیگیری منافع کلان ایران و ایرانیان است. این موضعگیری، فارغ از نگاههای سیاسی موافق یا مخالف، گواهیست بر ثبات قدم او در مسیر مسئولیتپذیری و پرهیز از بازیهای رایج قدرت در اپوزیسیون ؛ این موضعگیری بار دیگر بر نبود جایگزینی برای او در نقش رهبری ایران مهر تأیید میزند.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
مذاکرات غرب با جمهوری اسلامی و احتمال دستیابی به توافق، نه تنها چشماندازی برای اصلاح ساختارهای موجود ترسیم نمیکند، بلکه عملاً به منزله دمیدن روحی موقت در پیکر نظامیست که مشروعیت خود را از دست داده و تنها با سرکوب و کنترل روانی جامعه دوام آورده است. چنین توافقاتی، با گشودن رگههای تنفسی اقتصادی و سیاسی، نهتنها نظام را از پاسخگویی به مطالبات مردم بینیاز میکند، بلکه اصلاحناپذیری آن را تثبیت و استمرار سرکوب را تضمین مینماید.
در این میان، برخی که حیات سیاسی و اجتماعیشان به بقای این نظام گره خورده، با هر ابزار رسانهای و تبلیغاتی ممکن میکوشند تا مذاکرات و توافقی که تنها به تقویت ساختار ایدئولوژیک و ایران ستیز حاکم منجر میشود را به نام منافع ملی جا بزنند. هدف ایشان صرفاً کنترل فضای اجتماعی و تخلیه هیجانات اعتراضی مردم است؛ بهگونهای که حتی اگر جامعه پشت نظام نرود ، دستکم در برابر آن نیز نایستد.
در سوی دیگر، گروهی قرار دارند که هرچند با کلیت نظام مخالفاند، اما از ترس هزینههای رسانهای، تخریب سیاسی و از دست رفتن جایگاه اجتماعیشان، از ابراز علنی مخالفت با مذاکرات پرهیز میکنند. آنان که مصالح ملی را فدای مصلحتهای شخصی و جناحی کردهاند، سکوت پیشه کردهاند و از قضا، تمام طیف جمهوریخواه اپوزیسیون در همین دسته جای میگیرند؛ طیفی که در بزنگاههای حساس، بیش از آنکه دغدغه ایران را داشته باشند باشند، نگران منافع سیاسی خودند.
در این میان، شاهزاده رضا پهلوی با تقدم منافع ملی بر مصالح شخصی، بار دیگر نشان داد که برخلاف بسیاری از مدعیان سیاستورزی، دغدغهاش نه حفظ موقعیت فردی، بلکه پیگیری منافع کلان ایران و ایرانیان است. این موضعگیری، فارغ از نگاههای سیاسی موافق یا مخالف، گواهیست بر ثبات قدم او در مسیر مسئولیتپذیری و پرهیز از بازیهای رایج قدرت در اپوزیسیون ؛ این موضعگیری بار دیگر بر نبود جایگزینی برای او در نقش رهبری ایران مهر تأیید میزند.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید


16.04.202516:55
🔴 باز تعریف دنائت؛
جماعت بیگانه با شرافت ، یا همان مدعیان تغییر از درون - اصلاح طلبان -همچنان مصرند که هر بار آمریکا هواپیماهای b2 به آسمان بفرستد ، ثمره اش را در زرادخانه درایت خود بگذارند ، گویی نه خشم ترامپ ، که لبخند پوزیده خامنهای را پای میز مذاکره کشانده است.
این در حالی است که حتی کودکان سیاست زده و کم سوادی چون توماج و امثالهم نیز دریافتهاند که اگر فشار برداشته شود ، ولایت پشت به میز مذاکره می کند و اگر تهدید جدی شود ، همو جام زهر را با ادای فلسفه مقاومت سر می کشد.
در این میان وظایف تقسیم شده : خامنهای سرکش اصول گرایان را مأمور پارس کردن می کند و خامنهای اهلی شده ، اصلاح طلبان را مسوول دم تکاندن؛
هر دو جماعت ، اصولگرایان بی مقدار و اصلاح طلبان بیشرف ، در خدمت بقای نظامی هستند که عزت ملی را قربانی مصلحت شخصی می کند ؛ ساختاری که حقیقت در آن سر بریده می شود تا وطن تاراج شود ، ولو در نقاب حب وطن.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
جماعت بیگانه با شرافت ، یا همان مدعیان تغییر از درون - اصلاح طلبان -همچنان مصرند که هر بار آمریکا هواپیماهای b2 به آسمان بفرستد ، ثمره اش را در زرادخانه درایت خود بگذارند ، گویی نه خشم ترامپ ، که لبخند پوزیده خامنهای را پای میز مذاکره کشانده است.
این در حالی است که حتی کودکان سیاست زده و کم سوادی چون توماج و امثالهم نیز دریافتهاند که اگر فشار برداشته شود ، ولایت پشت به میز مذاکره می کند و اگر تهدید جدی شود ، همو جام زهر را با ادای فلسفه مقاومت سر می کشد.
در این میان وظایف تقسیم شده : خامنهای سرکش اصول گرایان را مأمور پارس کردن می کند و خامنهای اهلی شده ، اصلاح طلبان را مسوول دم تکاندن؛
هر دو جماعت ، اصولگرایان بی مقدار و اصلاح طلبان بیشرف ، در خدمت بقای نظامی هستند که عزت ملی را قربانی مصلحت شخصی می کند ؛ ساختاری که حقیقت در آن سر بریده می شود تا وطن تاراج شود ، ولو در نقاب حب وطن.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
16.04.202511:29
🔴 پردهبرداری از نمایش تندروی درون حاکمیت
رسایی، چهره علی الظاهر تندروی مجلس، اعتراف می کند: مخالفتهای ما با مذاکرات عراقچی، کاملاً هماهنگشده با خود عراقچی بود؛
هدف؟ افزایش قدرت چانهزنی در برابر آمریکا.
بعبارتی تندروهای رژیم نقش مخالف را بازی می کنند ، تا رژیم بتواند امتیاز بیشتری بگیرد.
اختلافات درون حاکمیت، یک سناریوی امنیتیست ؛ نه یک تضاد واقعی.
اما در این میان، جماعت کراواتی و بیحجابِ خارجنشین ، همچون نامور حقیقی، که پیوسته تلاش میکنند اپوزیسیونِ مخالف مذاکره را همردیف تندروهای ساختگی رژیم جلوه دهند ، یا آنقدر سادهلوحاند که پس از دهها سال هنوز درکی از سازوکار نظامی که در قالب کارشناس ژست نقد کردنش را به خود گرفته اند ، ندارند ، یا خود ، مزدوران همین نظاماند.
👉 @Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
رسایی، چهره علی الظاهر تندروی مجلس، اعتراف می کند: مخالفتهای ما با مذاکرات عراقچی، کاملاً هماهنگشده با خود عراقچی بود؛
هدف؟ افزایش قدرت چانهزنی در برابر آمریکا.
بعبارتی تندروهای رژیم نقش مخالف را بازی می کنند ، تا رژیم بتواند امتیاز بیشتری بگیرد.
اختلافات درون حاکمیت، یک سناریوی امنیتیست ؛ نه یک تضاد واقعی.
اما در این میان، جماعت کراواتی و بیحجابِ خارجنشین ، همچون نامور حقیقی، که پیوسته تلاش میکنند اپوزیسیونِ مخالف مذاکره را همردیف تندروهای ساختگی رژیم جلوه دهند ، یا آنقدر سادهلوحاند که پس از دهها سال هنوز درکی از سازوکار نظامی که در قالب کارشناس ژست نقد کردنش را به خود گرفته اند ، ندارند ، یا خود ، مزدوران همین نظاماند.
👉 @Baharemashrooteh
به ما بپیوندید


01.04.202518:58
🔴 نماینده قم :
از معدود دفعاتی که از طویله مجلس تحلیلی درست بیرون آمد.
بن بست ایدیولوژیکی که نظام در آن گرفتار شده سرنوشتی جز باخت برایش بافی نگذاشته است.
پازل هایی که در کنار هم چیده شد و نظام را آچمز کرد :
اعتراضات مدنی
مشارکت پایین در انتخابات
فاجعه هفت اکتبر و واکنش تحسین برانگیز اسراییل
ریاست جمهوری ترامپ
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
اگر هسته سخت نظام ناامید و جدا شوند ، باید فاتحه آن را خواند.
از معدود دفعاتی که از طویله مجلس تحلیلی درست بیرون آمد.
بن بست ایدیولوژیکی که نظام در آن گرفتار شده سرنوشتی جز باخت برایش بافی نگذاشته است.
پازل هایی که در کنار هم چیده شد و نظام را آچمز کرد :
اعتراضات مدنی
مشارکت پایین در انتخابات
فاجعه هفت اکتبر و واکنش تحسین برانگیز اسراییل
ریاست جمهوری ترامپ
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید


27.03.202515:07
🔴 حادثه ارومیه و مخاطرات جمهوری
در تحلیل نقش پزشکیان در حادثه ارومیه ، برخی بر این باورند که تأکید بیش از حد وی بر مسائل قومیتی و انتصاب افراد ، صرفاً بر اساس بومی بودن در مناطق غربی ، زمینه ساز اختلافات و تنش های قومی شده است. بدیهی است تداوم این رویکرد منجر به اخلال در وحدت و انسجام ملی می گردد.
اصرار پزشکیان بر برجسته سازی هویت های قومی به جای تقویت همبستگی ملی ، می تواند زمینه ساز تشدید اختلافات و ایجاد چالش های امنیتی شود. این سیاست ها نه تنها تقدم منافع گروهی بر منافع ملی را - به سبب حمایت از پزشکیان - در رویکرد اصلاح طلبان آشکار می سازد ، بلکه از سوی دیگر نسبت به قدرت گیری نسخه سکولار این جریان ، یعنی جمهوری خواهان هشدار می دهد.
اگر چه جریان اصلاح طلب نیروی نظامی را در اختیار ندارند ، اما تلاش نسخه سکولار آنها برای تسلط بر نیروهای مسلح از طریق حاکمیت جمهوری ، زنگ خطری جدی برای تمامیت ارضی کشور است.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
در تحلیل نقش پزشکیان در حادثه ارومیه ، برخی بر این باورند که تأکید بیش از حد وی بر مسائل قومیتی و انتصاب افراد ، صرفاً بر اساس بومی بودن در مناطق غربی ، زمینه ساز اختلافات و تنش های قومی شده است. بدیهی است تداوم این رویکرد منجر به اخلال در وحدت و انسجام ملی می گردد.
اصرار پزشکیان بر برجسته سازی هویت های قومی به جای تقویت همبستگی ملی ، می تواند زمینه ساز تشدید اختلافات و ایجاد چالش های امنیتی شود. این سیاست ها نه تنها تقدم منافع گروهی بر منافع ملی را - به سبب حمایت از پزشکیان - در رویکرد اصلاح طلبان آشکار می سازد ، بلکه از سوی دیگر نسبت به قدرت گیری نسخه سکولار این جریان ، یعنی جمهوری خواهان هشدار می دهد.
اگر چه جریان اصلاح طلب نیروی نظامی را در اختیار ندارند ، اما تلاش نسخه سکولار آنها برای تسلط بر نیروهای مسلح از طریق حاکمیت جمهوری ، زنگ خطری جدی برای تمامیت ارضی کشور است.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
30.03.202516:05
🔴تا نباشد چوب تر. فرمان نبرد گاو و خر
پاسخ سرآسیمه خامنهای به نامه تهدیدآمیز مردی که پنج سال پیش نامه محترمانه او را لایق جواب دادن نمی دانست ، یادآور حکایت مرد تنبل گلستان سعدی است که زبان خوش استاد را نشنید اما چوبش را شنید. چندان از روزی که این پیرمرد نادان مذاکره را شرافتمندانه نمی دانست نگذشته است و اکنون به رسوایی بیشرف بدل گشته است.
طنز تلخ روزگار اینست که این پیرمرد کودن و متوهم ، کسی است که قرار است مصلحت ملت را تشخیص دهد.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
پاسخ سرآسیمه خامنهای به نامه تهدیدآمیز مردی که پنج سال پیش نامه محترمانه او را لایق جواب دادن نمی دانست ، یادآور حکایت مرد تنبل گلستان سعدی است که زبان خوش استاد را نشنید اما چوبش را شنید. چندان از روزی که این پیرمرد نادان مذاکره را شرافتمندانه نمی دانست نگذشته است و اکنون به رسوایی بیشرف بدل گشته است.
طنز تلخ روزگار اینست که این پیرمرد کودن و متوهم ، کسی است که قرار است مصلحت ملت را تشخیص دهد.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
26.04.202517:45
🔴 از میز مذاکره تا بنبست مشروعیت
مذاکره، در ماهیت خود، بیش از آنکه تلاشی برای تغییر بنیادین در سیاستها یا منافع باشد، تاکتیکی برای کاهش هزینههای تنش و مدیریت بحران است. برای طرفین درگیر، مذاکره فرصتی است جهت بازتعریف موقت تعارضات، نه حل کامل آنها. در این چارچوب، حتی در صورت موفقیت، مذاکرات میان ایران و آمریکا نخواهد توانست ریشههای بحرانهای عمیق و ساختاری را بخشکاند.
تحریمهای غیرهستهای، بحرانهای حقوق بشری، سوءظنهای امنیتی و شکافهای ایدئولوژیک، مسائلی نیستند که با یک توافق محدود از میان برداشته شوند. در داخل، فساد فراگیر، ناکارآمدی مدیریتی، تبعیض ساختاری، بحرانهای محیط زیستی و مقاومت ایدئولوژیک حاکمیت در برابر اصلاح، تصویری تیره از آینده مشروعیت نظام ترسیم کرده است. بنابراین، هر گونه توافق دیپلماتیک - حتی در موفقترین سناریوها - بیشتر به عنوان مُسکّنی موقت بر زخمهای عمیق اجتماعی عمل خواهد کرد.
درک سطحی از مذاکرات، گاه به نومیدی زودهنگام میانجامد. حال آنکه تغییرات سیاسی بنیادین، فرآیندی بلندمدت و ماراتونی است، نه دویدن در مسیری کوتاه. اپوزیسیون میبایست ضمن لابی فعالانه برای ممانعت از امتیازدهیهای بزرگ در مذاکرات، درک کند که حتی در صورت دستیابی به توافق، فضای عمل برای فشار اجتماعی و اعتراض همچنان پابرجاست.
بخش مهمی از معادله، ماهیت ایدئولوژیک نظام حاکم است؛ ماهیتی که آمریکا - و بهطور خاص دولت ترامپ - تهدیدات آن را درک کرده و درصدد مهار آن برآمده است. اگر چه کاهش فشارهای اقتصادی میتواند موقتاً از میزان نارضایتی عمومی بکاهد، اما پذیرش الزامات یک توافق سختگیرانه، بحران مشروعیت حاکمیت را تشدید خواهد کرد. چرا که چنین عقبنشینیهایی، مستقیماً بنیانهای ایدئولوژیک نظام را به چالش میکشد.
در نهایت، مسیر تحول سیاسی ایران نه در گرو نتایج موقت میز مذاکره، بلکه در گرو تعمیق شکاف میان حاکمیت و جامعه و افزایش ظرفیت سازمانیافته برای تغییر خواهد بود. وظیفه نیروهای مخالف، صبوری استراتژیک، هشیاری سیاسی و پیگیری بیوقفه مطالبات اساسی مردم است.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
مذاکره، در ماهیت خود، بیش از آنکه تلاشی برای تغییر بنیادین در سیاستها یا منافع باشد، تاکتیکی برای کاهش هزینههای تنش و مدیریت بحران است. برای طرفین درگیر، مذاکره فرصتی است جهت بازتعریف موقت تعارضات، نه حل کامل آنها. در این چارچوب، حتی در صورت موفقیت، مذاکرات میان ایران و آمریکا نخواهد توانست ریشههای بحرانهای عمیق و ساختاری را بخشکاند.
تحریمهای غیرهستهای، بحرانهای حقوق بشری، سوءظنهای امنیتی و شکافهای ایدئولوژیک، مسائلی نیستند که با یک توافق محدود از میان برداشته شوند. در داخل، فساد فراگیر، ناکارآمدی مدیریتی، تبعیض ساختاری، بحرانهای محیط زیستی و مقاومت ایدئولوژیک حاکمیت در برابر اصلاح، تصویری تیره از آینده مشروعیت نظام ترسیم کرده است. بنابراین، هر گونه توافق دیپلماتیک - حتی در موفقترین سناریوها - بیشتر به عنوان مُسکّنی موقت بر زخمهای عمیق اجتماعی عمل خواهد کرد.
درک سطحی از مذاکرات، گاه به نومیدی زودهنگام میانجامد. حال آنکه تغییرات سیاسی بنیادین، فرآیندی بلندمدت و ماراتونی است، نه دویدن در مسیری کوتاه. اپوزیسیون میبایست ضمن لابی فعالانه برای ممانعت از امتیازدهیهای بزرگ در مذاکرات، درک کند که حتی در صورت دستیابی به توافق، فضای عمل برای فشار اجتماعی و اعتراض همچنان پابرجاست.
بخش مهمی از معادله، ماهیت ایدئولوژیک نظام حاکم است؛ ماهیتی که آمریکا - و بهطور خاص دولت ترامپ - تهدیدات آن را درک کرده و درصدد مهار آن برآمده است. اگر چه کاهش فشارهای اقتصادی میتواند موقتاً از میزان نارضایتی عمومی بکاهد، اما پذیرش الزامات یک توافق سختگیرانه، بحران مشروعیت حاکمیت را تشدید خواهد کرد. چرا که چنین عقبنشینیهایی، مستقیماً بنیانهای ایدئولوژیک نظام را به چالش میکشد.
در نهایت، مسیر تحول سیاسی ایران نه در گرو نتایج موقت میز مذاکره، بلکه در گرو تعمیق شکاف میان حاکمیت و جامعه و افزایش ظرفیت سازمانیافته برای تغییر خواهد بود. وظیفه نیروهای مخالف، صبوری استراتژیک، هشیاری سیاسی و پیگیری بیوقفه مطالبات اساسی مردم است.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
30.03.202508:49
🔴 تبلیغ جذب آخوند
امتیازات و امکانات حوزه های علمیه بعضاً بیش از دانشگاه های کشور است ، در حالی که قرار است در نهایت مشتی دعانویس و رمال تحویل جامعه دهند تا بر مسند های مهم حاکمیتی تکیه زنند و از سفره ای که فاجعه ۵۷ به قیمت فقر و فلاکت مردم ایران ، برایشان گسترده ارتزاق کنند.
قطعا از نخستین اقدامات در فردای سقوط نظام ، مصادره تمام حوزه های علمیه و نهادهای مذهبی است که با چپاول بودجه دولتی ارتزاق کرده اند. البته اگر از خشم مردم جان سالم به در برند.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
امتیازات و امکانات حوزه های علمیه بعضاً بیش از دانشگاه های کشور است ، در حالی که قرار است در نهایت مشتی دعانویس و رمال تحویل جامعه دهند تا بر مسند های مهم حاکمیتی تکیه زنند و از سفره ای که فاجعه ۵۷ به قیمت فقر و فلاکت مردم ایران ، برایشان گسترده ارتزاق کنند.
قطعا از نخستین اقدامات در فردای سقوط نظام ، مصادره تمام حوزه های علمیه و نهادهای مذهبی است که با چپاول بودجه دولتی ارتزاق کرده اند. البته اگر از خشم مردم جان سالم به در برند.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
12.04.202511:31
🔴 دلار و حجاب؛ دماسنجهای مذاکرات
شاخصهای روند مذاکرات را میتوان در دو حوزه دید:
اگر مذاکرات به سمت توافق برود و خطر درگیری نظامی کاهش یابد، معمولاً شاهد کاهش نرخ دلار و افزایش محدودیتهای اجتماعی، بهویژه در موضوع حجاب خواهیم بود.
در مقابل، اگر مذاکرات به سمت شکست حرکت کند، معمولاً با افزایش نرخ ارز و کاهش سختگیریهای اجتماعی روبهرو میشویم.
بهعبارتی:
با شکست مذاکرات، نظام خود را برای سرکوب معترضان معیشتی آماده میکند،
و با موفقیت مذاکرات، برای سرکوب معترضان مدنی.
👉 @Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
شاخصهای روند مذاکرات را میتوان در دو حوزه دید:
اگر مذاکرات به سمت توافق برود و خطر درگیری نظامی کاهش یابد، معمولاً شاهد کاهش نرخ دلار و افزایش محدودیتهای اجتماعی، بهویژه در موضوع حجاب خواهیم بود.
در مقابل، اگر مذاکرات به سمت شکست حرکت کند، معمولاً با افزایش نرخ ارز و کاهش سختگیریهای اجتماعی روبهرو میشویم.
بهعبارتی:
با شکست مذاکرات، نظام خود را برای سرکوب معترضان معیشتی آماده میکند،
و با موفقیت مذاکرات، برای سرکوب معترضان مدنی.
👉 @Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
08.04.202518:49
🔴 دوگانه ترامپ ؛ اهداف حداکثری و هزینه حداقلی
آنچه ترامپ در پی آن است، حذف خطری است که موجودیت اسرائیل و منافع آمریکا را از داخل خاک ایران تهدید میکند. این هدف، در بطن سیاست فشار حداکثری او در قبال نظام، بهویژه از زمان خروج از برجام و اعمال تحریمهای بیسابقه، به وضوح قابل مشاهده است. ترامپ نه تنها به دنبال تضعیف قدرت نظام جمهوری اسلامی است بلکه هدف اصلی او جلوگیری از گسترش نفوذ نظام در منطقه، بهویژه در کشورهایی همچون سوریه، یمن و عراق، و مهار برنامههای هستهای و موشکی نظام است که بهطور مستقیم میتواند تهدیدی جدی برای امنیت اسرائیل و آمریکا باشد.
ترامپ آنقدر باهوش هست که بداند نظام حاکم بر ایران در ضعیف ترین دوران تاریخی خود قرار دارد، فلذا این را موقعیتی می بیند که شرایط لازم برای حذف دایمی تهدیدات ناشی از آن را فراهم کرده است. از سوی دیگر او به خوبی می داند ماهیت ایدیولوژیک نظام ، منشأ اصلی خطری است که در بلند مدت موجودیت اسرائیل و منافع ایالات متحده را در منطقه تهدید می کند. بعبارتی ، حذف دایمی تهدیدات ناشی از نظام تنها به یک مسیر ختم می شود و آن تغییر رژیم است.
به نظر می رسد ترامپ طرحی چند مرحله ای را دنبال می کند تا در طول دوره چهار ساله ریاست جمهوری خود ، به طور دائم خطر ایدیولوژی مخرب حاکم بر ایران را دفع کند.
تعداد مراحل این طرح عمدتاً برای به حداقل رساندن هزینه ها طراحی شده است. مرحله نخست این طرح با مذاکرات و یا دیدار شنبه آغاز خواهد شد و احتمال زیادی وجود دارد که در نهایت و پس از چند نشست متعدد ، اما در بازه زمانی محدود به توافقی در راستای کاهش توانمندی هسته ای و محدود ساختن توسعه موشکی و برداشتن گامهایی جدی در راستای خلع سلاح نیروهای نیابتی نظام منتهی شود. این می تواند از سویی توسط ترامپ بعنوان دستاوردی بزرگ در صد روز نخست آغاز به کار دولتش معرفی شود و از سویی دیگر تهدیدات فوری نظام را دفع کند و آن را در موقعیت نظامی ضعیف تری قرار دهد. این طرح با تضعیف توان نظامی رژیم و دفع تهدید آنی هسته ای ، هزینه ها برای تغییر گام به گام نظام را به حداقل میرساند و مدیریت این تغییرات را برای جلوگیری از بروز بحرانهای گسترده در منطقه تسهیل می کند.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
آنچه ترامپ در پی آن است، حذف خطری است که موجودیت اسرائیل و منافع آمریکا را از داخل خاک ایران تهدید میکند. این هدف، در بطن سیاست فشار حداکثری او در قبال نظام، بهویژه از زمان خروج از برجام و اعمال تحریمهای بیسابقه، به وضوح قابل مشاهده است. ترامپ نه تنها به دنبال تضعیف قدرت نظام جمهوری اسلامی است بلکه هدف اصلی او جلوگیری از گسترش نفوذ نظام در منطقه، بهویژه در کشورهایی همچون سوریه، یمن و عراق، و مهار برنامههای هستهای و موشکی نظام است که بهطور مستقیم میتواند تهدیدی جدی برای امنیت اسرائیل و آمریکا باشد.
ترامپ آنقدر باهوش هست که بداند نظام حاکم بر ایران در ضعیف ترین دوران تاریخی خود قرار دارد، فلذا این را موقعیتی می بیند که شرایط لازم برای حذف دایمی تهدیدات ناشی از آن را فراهم کرده است. از سوی دیگر او به خوبی می داند ماهیت ایدیولوژیک نظام ، منشأ اصلی خطری است که در بلند مدت موجودیت اسرائیل و منافع ایالات متحده را در منطقه تهدید می کند. بعبارتی ، حذف دایمی تهدیدات ناشی از نظام تنها به یک مسیر ختم می شود و آن تغییر رژیم است.
به نظر می رسد ترامپ طرحی چند مرحله ای را دنبال می کند تا در طول دوره چهار ساله ریاست جمهوری خود ، به طور دائم خطر ایدیولوژی مخرب حاکم بر ایران را دفع کند.
تعداد مراحل این طرح عمدتاً برای به حداقل رساندن هزینه ها طراحی شده است. مرحله نخست این طرح با مذاکرات و یا دیدار شنبه آغاز خواهد شد و احتمال زیادی وجود دارد که در نهایت و پس از چند نشست متعدد ، اما در بازه زمانی محدود به توافقی در راستای کاهش توانمندی هسته ای و محدود ساختن توسعه موشکی و برداشتن گامهایی جدی در راستای خلع سلاح نیروهای نیابتی نظام منتهی شود. این می تواند از سویی توسط ترامپ بعنوان دستاوردی بزرگ در صد روز نخست آغاز به کار دولتش معرفی شود و از سویی دیگر تهدیدات فوری نظام را دفع کند و آن را در موقعیت نظامی ضعیف تری قرار دهد. این طرح با تضعیف توان نظامی رژیم و دفع تهدید آنی هسته ای ، هزینه ها برای تغییر گام به گام نظام را به حداقل میرساند و مدیریت این تغییرات را برای جلوگیری از بروز بحرانهای گسترده در منطقه تسهیل می کند.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
27.03.202501:42
🔴 مصادره نوروز و میراث فرهنگی ایران
بی توجهی ولی فقیه به میراث ملی را می توان بخشی از پروژه امت گرایی و تلاش او و سلفش بر نفی احساسات ملی گرایانه مردم ایران دانست. این رویکرد با کنار گذاشتن پروژه قدرتمند ملت سازی که شاهان پهلوی آغاز کرده بودند ، شکل گرفت.
اصرار بر مفهوم امت به جای ملت پیامدهای متعددی برای کشور به همراه داشته است. از یکسو خلأ ملت سازی در ایران همزمان با رشد پروژه های ناسیونالیستی ( گاه جعلی) در میان برخی همسایگان ، موجب واگرایی در میان اقوام مرزنشین شده است. از سوی دیگر ، این خلأ زمینه را برای تاراج میراث فرهنگی ایران و جعل تاریخ توسط همسایگانی فراهم کرده که حضور تاریخی شان در منطقه از چند قرن فراتر نمی رود.
در سالهای اخیر علاوه بر نوروز که به عنوان یکی از مهمترین نمادهای فرهنگی ایران در معرض مصادره قرار گرفته است ، سایر مفاخر فرهنگی و تاریخی ایران نیز هدف پروژه های جعل هویت قرار گرفته اند. آیین هایی مانند چهارشنبه سوری ، شب یلدا و موسیقی مقامی ایرانی در کنار شخصیت های برجسته فرهنگی و تاریخی ایران نظیر مولانا ، ابن سینا و نظامی گنجوی ، همگی در سال های اخیر با ادعاهای جعلی برخی همسایگان مواجه شده اند.
اکنون که ایران با موج گسترده ای از تلاشهای هویت زدایی و جعل فرهنگی مواجه است ، بازگشت به پروژه ملت سازی ضرورتی انکارناپذیر است. تجربه تاریخی نشان داده که این پروژه در دوران پهلوی با موفقیت اجرا شد و توانست اقوام مختلف ایرانی را حول یک هویت ملی مشترک گرد هم آورد. این رویکرد که بر میراث فرهنگی ، زبان فارسی و ارزش های تاریخی ایران تأکید داشت ، بنیانی مستحکم برای انسجام ملی ایجاد کرد.
بدیهی است اجرای دوباره این پروژه مستلزم بازگشت پهلوی به صحنه سیاسی ایران است ؛ چرا که تنها این خاندان ، با سابقه تاریخی خود در ملت سازی و پاسداری از هویت ایرانی ، قادر به مقابله با تهدیدات فرهنگی و احیای شکوه ملی ایران خواهد بود. بدون چنین بازگشتی ، خطر واگرایی فرهنگی ، مصادره مفاخر ملی و تضعیف وحدت سرزمینی بیش از پیش افزایش خواهد یافت.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
بی توجهی ولی فقیه به میراث ملی را می توان بخشی از پروژه امت گرایی و تلاش او و سلفش بر نفی احساسات ملی گرایانه مردم ایران دانست. این رویکرد با کنار گذاشتن پروژه قدرتمند ملت سازی که شاهان پهلوی آغاز کرده بودند ، شکل گرفت.
اصرار بر مفهوم امت به جای ملت پیامدهای متعددی برای کشور به همراه داشته است. از یکسو خلأ ملت سازی در ایران همزمان با رشد پروژه های ناسیونالیستی ( گاه جعلی) در میان برخی همسایگان ، موجب واگرایی در میان اقوام مرزنشین شده است. از سوی دیگر ، این خلأ زمینه را برای تاراج میراث فرهنگی ایران و جعل تاریخ توسط همسایگانی فراهم کرده که حضور تاریخی شان در منطقه از چند قرن فراتر نمی رود.
در سالهای اخیر علاوه بر نوروز که به عنوان یکی از مهمترین نمادهای فرهنگی ایران در معرض مصادره قرار گرفته است ، سایر مفاخر فرهنگی و تاریخی ایران نیز هدف پروژه های جعل هویت قرار گرفته اند. آیین هایی مانند چهارشنبه سوری ، شب یلدا و موسیقی مقامی ایرانی در کنار شخصیت های برجسته فرهنگی و تاریخی ایران نظیر مولانا ، ابن سینا و نظامی گنجوی ، همگی در سال های اخیر با ادعاهای جعلی برخی همسایگان مواجه شده اند.
اکنون که ایران با موج گسترده ای از تلاشهای هویت زدایی و جعل فرهنگی مواجه است ، بازگشت به پروژه ملت سازی ضرورتی انکارناپذیر است. تجربه تاریخی نشان داده که این پروژه در دوران پهلوی با موفقیت اجرا شد و توانست اقوام مختلف ایرانی را حول یک هویت ملی مشترک گرد هم آورد. این رویکرد که بر میراث فرهنگی ، زبان فارسی و ارزش های تاریخی ایران تأکید داشت ، بنیانی مستحکم برای انسجام ملی ایجاد کرد.
بدیهی است اجرای دوباره این پروژه مستلزم بازگشت پهلوی به صحنه سیاسی ایران است ؛ چرا که تنها این خاندان ، با سابقه تاریخی خود در ملت سازی و پاسداری از هویت ایرانی ، قادر به مقابله با تهدیدات فرهنگی و احیای شکوه ملی ایران خواهد بود. بدون چنین بازگشتی ، خطر واگرایی فرهنگی ، مصادره مفاخر ملی و تضعیف وحدت سرزمینی بیش از پیش افزایش خواهد یافت.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
31.03.202511:51
🔴 از استیصال تا امتیاز دهی ؛ خطای محاسباتی خامنهای در برابر ترامپ
پاسخ نسبتاً سریع به نامه تهدیدآمیز ترامپ ، آتش نزدن پرچم آمریکا و ممانعت از شعار «مرگ بر آمریکا » در کنار تهدید مردم ایران توسط خامنهای در نماز عید فطر ، حاکی از آن است که نظام با ارزیابی نادرست از عملکرد ترامپ ، به جای تغییر در مواضع خود ، درصدد تلطیف در مواضع ترامپ است.
رژیم ، ترامپ را مردی می شناسد که بیشتر به هیاهوی رسانهای متکی است تا اعمال قدرت. این ارزیابی نادرست ، نظام را بر آن داشته تا با فراهم کردن مقدمات مذاکره درخور ترامپ ، از بی احترامی به نمادهای آمریکایی دست بکشد ، شاید از این طریق تاثیری هر چند کم بر مواضع ترامپ بگذارد. اما در برابر تاجر بیرحمی چون ترامپ که به دنبال نشانه های ضعف طرف مقابل برای اخذ امتیازات حداکثری است ، این اقدامات میتواند نتیجه معکوس داشته باشد.
ترامپ که پیشتر اصرار بر توافقی داشت که ماهیت ایدیولوژیک نظام را کاملآ مخدوش می کرد ، با دریافت این سیگنال های جدید از ضعف و ترس ، اگر بر انتظاراتش افزوده نشود از مواضع پیشین خود کوتاه نخواهد آمد. سیاست انفعالی ولی فقیه نه تنها قادر به کاهش فشار بر حکومتش نخواهد بود بلکه می تواند به تشدید مطالبات طرف آمریکایی و سخت تر شدن شرایط برای وی منجر شود.
خامنه ای در مخمصه ای گرفتار شده است که اگر امتیاز ندهد با افزایش فشار و حملات آمریکا مواجه می شود ، اگر به دنبال دادن امتیازات محدود باشد ، ترامپ راضی نخواهد شد واکر متناسب با خواست ترامپ امتیازات اساسی بدهد ، حکومتش مشروعیت ایدیولوژیک خود را از دست خواهد داد.
این بن بستی است که بسیاری از رژیمهای ایدیولوژیک به آن می رسند، جاییکه در نهایت راهی جز تغییرات بنیادین برای حفظ ساختار قدرت باقی نمیماند. اگر خامنه ای به این تغییرات بنیادین تن دهد ، می تواند با ترامپ توافق کند ؛ در این صورت کشور از جنگ در امان خواهد ماند ، اما نظام با از دست دادن ماهیت ایدیولوژیک خود ، با بحران مشروعیت جدی مواجه خواهد شد. از سویی دیگر ، اگر از این تغییرات امتناع ورزد ، کشور را درگیر جنگ می کند. در هر دو حالت ، بعید به نظر می رسد نظام بتواند به بقای خود ادامه دهد ؛ تفاوت آن تنها در هزینه ای هست که تغییر نظام به کشور و مردم تحمیل می کند. یعنی اگر نظام با ترامپ توافق کند ، هزینه تغییر نظام کاهش میابد و اگر توافق نکند هزینه تغییر نظام افزایش خواهد یافت.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
پاسخ نسبتاً سریع به نامه تهدیدآمیز ترامپ ، آتش نزدن پرچم آمریکا و ممانعت از شعار «مرگ بر آمریکا » در کنار تهدید مردم ایران توسط خامنهای در نماز عید فطر ، حاکی از آن است که نظام با ارزیابی نادرست از عملکرد ترامپ ، به جای تغییر در مواضع خود ، درصدد تلطیف در مواضع ترامپ است.
رژیم ، ترامپ را مردی می شناسد که بیشتر به هیاهوی رسانهای متکی است تا اعمال قدرت. این ارزیابی نادرست ، نظام را بر آن داشته تا با فراهم کردن مقدمات مذاکره درخور ترامپ ، از بی احترامی به نمادهای آمریکایی دست بکشد ، شاید از این طریق تاثیری هر چند کم بر مواضع ترامپ بگذارد. اما در برابر تاجر بیرحمی چون ترامپ که به دنبال نشانه های ضعف طرف مقابل برای اخذ امتیازات حداکثری است ، این اقدامات میتواند نتیجه معکوس داشته باشد.
ترامپ که پیشتر اصرار بر توافقی داشت که ماهیت ایدیولوژیک نظام را کاملآ مخدوش می کرد ، با دریافت این سیگنال های جدید از ضعف و ترس ، اگر بر انتظاراتش افزوده نشود از مواضع پیشین خود کوتاه نخواهد آمد. سیاست انفعالی ولی فقیه نه تنها قادر به کاهش فشار بر حکومتش نخواهد بود بلکه می تواند به تشدید مطالبات طرف آمریکایی و سخت تر شدن شرایط برای وی منجر شود.
خامنه ای در مخمصه ای گرفتار شده است که اگر امتیاز ندهد با افزایش فشار و حملات آمریکا مواجه می شود ، اگر به دنبال دادن امتیازات محدود باشد ، ترامپ راضی نخواهد شد واکر متناسب با خواست ترامپ امتیازات اساسی بدهد ، حکومتش مشروعیت ایدیولوژیک خود را از دست خواهد داد.
این بن بستی است که بسیاری از رژیمهای ایدیولوژیک به آن می رسند، جاییکه در نهایت راهی جز تغییرات بنیادین برای حفظ ساختار قدرت باقی نمیماند. اگر خامنه ای به این تغییرات بنیادین تن دهد ، می تواند با ترامپ توافق کند ؛ در این صورت کشور از جنگ در امان خواهد ماند ، اما نظام با از دست دادن ماهیت ایدیولوژیک خود ، با بحران مشروعیت جدی مواجه خواهد شد. از سویی دیگر ، اگر از این تغییرات امتناع ورزد ، کشور را درگیر جنگ می کند. در هر دو حالت ، بعید به نظر می رسد نظام بتواند به بقای خود ادامه دهد ؛ تفاوت آن تنها در هزینه ای هست که تغییر نظام به کشور و مردم تحمیل می کند. یعنی اگر نظام با ترامپ توافق کند ، هزینه تغییر نظام کاهش میابد و اگر توافق نکند هزینه تغییر نظام افزایش خواهد یافت.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
29.03.202515:33
🔴 ابلاغ نکردن قانون حجاب ؛ استراتژی یا تاکتیک
عدم ابلاغ قانون حجاب بیش از آنکه نشانه ای از تغییر در سیاست های ولایت باشد ، تاکتیکی موقت برای خرید زمان و مدیریت بحران های داخلی است. خامنهای که همواره در موضوعات فرهنگی و اجتماعی موضعی سرسختانه داشته ، اینک در مواجهه با فشار های شدید اقتصادی ، گسترش نارضایتی های عمومی و تهدیدات خارجی ، به ناچار عقب نشینی کرده است.
نظام که پیش بینی اعتراضات معیشتی گسترده ای را در سال جاری کرده است ، آگاه است که همزمانی اعتراضات معیشتی و مدنی می تواند موجی فراگیر و غیر قابل کنترل ایجاد کند. این عقب نشینی موقت تنها برای کاهش تنش های اجتماعی و جلوگیری از انفجار خشم عمومی طراحی شده است.
اما این تاکتیک دیرهنگام ، نمی تواند بحران های عمیق تر را مهار کند. با ادامه مشکلات اقتصادی و کاهش اعتماد عمومی ، این عقب نشینی در ذهن جامعه نشانه ای از ضعف و ناتوانی نظام تلقی خواهد شد. چنین تصوری می تواند جسارت مردم برای اعتراض را افزایش دهد و راه را برای شکل گیری موجی گسترده و سرنوشت ساز باز کند. در شرایطی که نارضایتی ها به اوج رسیده و مشروعیت نظام به شدت آسیب دیده ، فروپاشی جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگری محتمل به نظر می رسد.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
عدم ابلاغ قانون حجاب بیش از آنکه نشانه ای از تغییر در سیاست های ولایت باشد ، تاکتیکی موقت برای خرید زمان و مدیریت بحران های داخلی است. خامنهای که همواره در موضوعات فرهنگی و اجتماعی موضعی سرسختانه داشته ، اینک در مواجهه با فشار های شدید اقتصادی ، گسترش نارضایتی های عمومی و تهدیدات خارجی ، به ناچار عقب نشینی کرده است.
نظام که پیش بینی اعتراضات معیشتی گسترده ای را در سال جاری کرده است ، آگاه است که همزمانی اعتراضات معیشتی و مدنی می تواند موجی فراگیر و غیر قابل کنترل ایجاد کند. این عقب نشینی موقت تنها برای کاهش تنش های اجتماعی و جلوگیری از انفجار خشم عمومی طراحی شده است.
اما این تاکتیک دیرهنگام ، نمی تواند بحران های عمیق تر را مهار کند. با ادامه مشکلات اقتصادی و کاهش اعتماد عمومی ، این عقب نشینی در ذهن جامعه نشانه ای از ضعف و ناتوانی نظام تلقی خواهد شد. چنین تصوری می تواند جسارت مردم برای اعتراض را افزایش دهد و راه را برای شکل گیری موجی گسترده و سرنوشت ساز باز کند. در شرایطی که نارضایتی ها به اوج رسیده و مشروعیت نظام به شدت آسیب دیده ، فروپاشی جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگری محتمل به نظر می رسد.
👉@Baharemashrooteh
به ما بپیوندید
Kanaldagi o'zgarishlar tarixi
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.