Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк

مخزن

TGlist reytingi
0
0
TuriOmmaviy
Tekshirish
Tekshirilmagan
Ishonchnoma
Shubhali
Joylashuv
TilBoshqa
Kanal yaratilgan sanaБер 31, 2025
TGlist-ga qo'shildi
Квіт 07, 2025

Rekordlar

07.04.202523:59
60Obunachilar
04.04.202523:59
100Iqtiboslar indeksi
21.04.202514:52
0Bitta post qamrovi
21.04.202514:52
0Reklama posti qamrovi
21.04.202514:52
0.00%ER
04.04.202523:59
0.00%ERR

Rivojlanish

Obunachilar
Iqtibos indeksi
1 ta post qamrovi
Reklama posti qamrovi
ER
ERR
06 КВІТ '2513 КВІТ '2520 КВІТ '25

مخزن mashhur postlari

04.04.202521:00
۱. اول، قبول کن که این یه جور اعتیاده.

نه اعتیاد به توجه، نه حتی به عشق—بلکه به پرهیز از اضطراب. هر بار که ازش می‌پرسی «با منی؟»، داری با اضطرابِ بی‌ارزشی معامله می‌کنی. اطمینان‌طلبی، در اصل یعنی: «نمی‌خوام با شکم تنها بمونم. پس زودتر یه جواب بده که بتونم نفس بکشم.»

۲. بدون که مشکل تو، "نیاز داشتن" نیست—"همیشه فوری خواستنشه".

همه‌ی ما گاهی احتیاج به دیده‌شدن داریم. اما اگه نیازت همیشه فوری، مکرر، و بی‌نهایت باشه، داری از رابطه برای بند آوردن اضطراب استفاده می‌کنی، نه برای ساختن صمیمیت. فرقش هم توی حس بعدشه: صمیمیت آرومت می‌کنه، اضطراب فقط یه وقفه‌ی کوتاه می‌گیره.

۳. هر بار که دنبال اطمینان میری، به یه بخش از خودت می‌گی: “تو نمی‌تونی خودتو نگه داری.”

خودت رو دور زدن یعنی چی؟ یعنی وقتی هنوز جواب «دوست‌داشتنی‌ام یا نه؟» توی درونت حل نشده، با یه پیام عاشقونه از بیرون روش چسب می‌زنی. چسب موقت خوبه؟ آره. اما وقتی مدام استفاده شه، دیگه حتی زخم رو نمی‌بینی. فقط چسب می‌خوای.

۴. به جای اینکه بگی "چرا انقدر محتاجم؟"، بپرس "چی باعث می‌شه این‌قدر بی‌پناه بشم؟"

این فرق بین خودتحقیر و خودکاوی‌ه.
شاید همیشه تو رابطه‌هایی بودی که مجبور بودی خودتو ثابت کنی. شاید محبت‌دیدن برات همیشه با شرط همراه بوده. شاید هیچ‌وقت کسی نبوده که بی‌دلیل کنارت بمونه. خب، اینا واقعیه. اما اطمینان‌طلبی، راه ترمیمش نیست. فقط راه تعویقشه.

۵. یاد بگیر گاهی با بی‌جوابی بمونی، بدون اینکه بپاشی.

تمرین ریزه‌کاریه.
مثلاً یه روز، یه پیام بی‌پاسخ رو تحمل کن. نه برای اینکه "قوی" باشی. فقط برای اینکه تجربه کنی که چیزی ازت کم نمی‌شه.
شک می‌کنی؟ باشه. ولی به‌جاش به خودت بگو:

> «من الان توی شک‌هامم، و هنوز زنده‌ام. هنوز یه نفرم. هنوز ارزشم تغییری نکرده.»



۶. حرف بزن، ولی از نقطه‌ی صداقت. نه کنترل.

"چرا جواب نمی‌دی؟" یه جور باج‌گیری احساسی‌ه.
اما "وقتی بی‌خبری، مغزم می‌ره سراغ سناریوهایی که اذیتم می‌کنن. نه اینکه فکر کنم تقصیر توئه. فقط دوست دارم بدونی دارم تلاش می‌کنم بهش غلبه کنم" یه جور دعوت به درک متقابله.
شریکت نمی‌تونه روان‌درمانگر باشه، اما می‌تونه شاهد تلاش واقعی تو باشه. این فرق داره.

۷. آخرش؟ به جایی می‌رسی که بدونِ پیام عاشقونه، باز هم حس می‌کنی لایق عشقی.

نه همیشه. نه کامل. ولی کم‌کم.
اون لحظه‌هایی که دیگه به جواب گرفتن نیاز نداری تا بتونی آروم باشی—اون لحظه‌ها، آغاز رهایی‌ان.


---
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.