
Реальна Війна

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Всевидящее ОКО: Україна | Новини

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Всевидящее ОКО: Україна | Новини

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Всевидящее ОКО: Україна | Новини

مرتضی کاظمی
- یادداشتهایی درباره «اقتصاد» ، «توسعه» ، «آزادی» و «ایران»
تماس با مرتضی کاظمی
@MortezaaKazemii
قبلاً در کانال «اقتصاد و زندگی» مینوشتم و الان اینجا مینویسم.
تماس با مرتضی کاظمی
@MortezaaKazemii
قبلاً در کانال «اقتصاد و زندگی» مینوشتم و الان اینجا مینویسم.
TGlist reytingi
0
0
TuriOmmaviy
Tekshirish
TekshirilmaganIshonchnoma
ShubhaliJoylashuv
TilBoshqa
Kanal yaratilgan sanaOct 03, 2021
TGlist-ga qo'shildi
Feb 18, 2025Muxrlangan guruh

کامنتهایکانال مرتضیکاظمی
12
Rekordlar
24.04.202523:59
1.7KObunachilar15.03.202523:59
200Iqtiboslar indeksi26.04.202523:59
9.5KBitta post qamrovi28.04.202511:31
0Reklama posti qamrovi05.04.202516:44
1.91%ER19.04.202515:32
607.92%ERR14.04.202511:21
ایران باستان برای قرنها مهد آزادی اقتصادی بوده است؛
چگونه به رشد و آزادی اقتصادی برگردیم؟
تیم ورستال*
مرتضی کاظمی
در نخستین ماه از سال ۱۴۰۴ در شرایطی این یادداشت را مینویسیم که بخش عظیمی از مردم و جوانان ایرانی هر چند دلنگران اما مشتاق و در آرزوی پیشرفت برای ایران و همچنین برای زندگی شخصی هستند. نوروز در فرهنگ ایرانی و به صورت کلی اولین روزهای یک سال جدید، مشابه سایر کشورها و فرهنگها، مقطعی است برای نگاه به گذشته و تفکر در آنچه انجام دادهایم و همچنین زمان خوبی برای فکر کردن به آنچه در آینده باید انجام دهیم. هدف، در نهایت، این است که سال جدید را بهتر از سال گذشته بسازیم. اما در اصطلاحات اقتصادی، این «بهتر» معمولا به معنای «ثروتمندتر» توصیف میشود. اینجا وقتی به ثروتمندتر اشاره میکنیم به صورت کلی و در مجموع منظورمان ثروتمندتر به معنای واقعی و نه فقط انباشتن پول بیشتر است.
پول مفید است، البته که هست، اما هدف اصلی از تلاش و کوشش، خود پول نیست بلکه هدف اصلی، به دست آوردن زندگی بهتر برای تکتک ما در جامعهای رو به رشد است. آنچه در اقتصاد با عنوان تولید ناخالص داخلی GDP میشناسیم معمولا به واحد پول سنجش میشود، اما واقعیت این است که این GDP فقط یک مفهوم انتزاعی یا یک سنجش به واحد پولی نیست، بلکه قرار است چیزی باشد که در زندگی روزمره به صورت واقعی لمس میکنیم. در نتیجه، با چنین رویکردی، اندازه و مقدار GDP یا تولید ناخالص داخلی میتواند معنایی فراتر از این شاخص داشته باشد.
اندازه GDP میزان ارزش افزودهای است که از تلاش همه ما به طور جمعی به دست میآید. این GDP همچنین، در تعریفی دیگر، درآمد همه ما و نیز مقداری است که میتوانیم به طور جمعی مصرف کنیم. خلاصه، با اینکه افزایش GDP و رشد اقتصادی تنها هدف برای یک زندگی خوب نیست، اما با توجه توضیحی که عرض شد میتوان گفت بیشتر بودن و ثروتمندتر بودن به طور کلی، بهتر است. بنابراین، اگر رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی بزرگتر چیزی باشد که فکر میکنیم ممکن است سال آینده را بهتر از سال گذشته کند و سپس سال بعد و بعد از آن، چه کاری میتوانیم انجام دهیم تا این اتفاق بیفتد؟
اولین قدم این است که بپذیریم هیچ دلیل مفهومی وجود ندارد که ایران نتواند شبیه یا حتی ثروتمندتر از اروپای غربی باشد. دو هزار سال پیش ایران بسیار ثروتمند بود. قبلا در ویدئویی که از سوی «دنیای اقتصاد» منتشر شده عرض شد ایران در زمانی مهد آزادی اقتصادی و کانون ثروت بوده که حتی بخشهایی از اروپا در حد ایران آزاد و ثروتمند نبودهاند. همانطور که کارهای آنگوس مدیسون به ما میگوید زمانی پرشیا شاید به اندازه روم ثروتمند نبود، اما از بیشتر بخشهای آن امپراتوری ثروتمندتر بود. کسانی که در سایر کشورها با ایرانیها روبهرو شده باشند - همانطور که ما تجربهاش را داریم - تصدیق میکنند که نمیشود گفت ایرانیها استعداد تجارت و کسبوکار ندارند. بلکه برعکس، همانطور که دیدهایم ایرانیان مهاجر معمولا از جوامع میزبان خود ثروتمندتر هستند.
لطفا به این نکته مهم توجه داشته باشیم که این سابقه تاریخی درخشان الزاما به دلیل وجود یا عدم وجود نفت یا گاز نیست. تنها منبع واقعی هر اقتصادی، مردمی هستند که در آن زندگی میکنند. ایران میتواند به همان نسبتی که پرشیا در گذشته ثروتمند بود امروزه نیز با توجه به وجود فناوریهای مدرن حتی ثروتمندتر نباشد. این موضوع همچنین ربطی به موضوع اخلاقیات مردم یا حتی ارزشهای شرعی ندارد.
هیچ شکل یا ساختاری از فعالیت اقتصادی مفید وجود ندارد که نتواند به شکلی با شریعت سازگار شود. حتی شاید واقعا ربطی به اشکالی از سوسیالیسم یا کاپیتالیسم هم نداشته باشد. مطمئنا ما فکر میکنیم کاپیتالیسم بسیار بهتر است، اما اگر بخواهیم کاپیتالیسم را درست تعریف کنیم در واقع کاپیتالیسم چیزی جز ابزاری مفید برای رعایت حقوق مالکیت خصوصی به منظور مولدسازی داراییهای اقتصادی نیست. ادعا میشود که ۹ مورد از ۵۰ زنجیره بزرگ خواربارفروشی در آمریکا متعلق به کارکنان هستند و شاید این حالت یک شکل اشتراکی از مالکیت است. لازم به ذکر است دو مورد از شش سوپرمارکت زنجیرهای و بزرگ بریتانیا به صورت جمعی و نه شخصی، مالکیت دارند.
موضوع را میتوان با یک داستان توضیح داد. در سال ۱۹۸۹، بوریس یلتسین، که در آن زمان هنوز شهردار مسکو بود، به آمریکا سفر کرد و به یک سوپرمارکت محلی ...
متن کامل را اینجا ملاحظه بفرمایید
*تیم ورستال نویسنده و ژورنالیست بریتانیایی و عضو ارشد موسسه آدام اسمیت است. او درباره موضوعات محیطزیستگرایی و اقتصاد مینویسد. در سال 2010 وبلاگ او به عنوان یکی از 100 وبلاگ سیاسی برتر بریتانیا توسط Total Politics انتخاب شد. ورستال در مدرسه اقتصاد لندن تحصیل کرد. همچنین کتاب "بیست مغلطه اقتصادی" از این نویسنده به زبان فارسی ترجمه شده است.
چگونه به رشد و آزادی اقتصادی برگردیم؟
تیم ورستال*
مرتضی کاظمی
در نخستین ماه از سال ۱۴۰۴ در شرایطی این یادداشت را مینویسیم که بخش عظیمی از مردم و جوانان ایرانی هر چند دلنگران اما مشتاق و در آرزوی پیشرفت برای ایران و همچنین برای زندگی شخصی هستند. نوروز در فرهنگ ایرانی و به صورت کلی اولین روزهای یک سال جدید، مشابه سایر کشورها و فرهنگها، مقطعی است برای نگاه به گذشته و تفکر در آنچه انجام دادهایم و همچنین زمان خوبی برای فکر کردن به آنچه در آینده باید انجام دهیم. هدف، در نهایت، این است که سال جدید را بهتر از سال گذشته بسازیم. اما در اصطلاحات اقتصادی، این «بهتر» معمولا به معنای «ثروتمندتر» توصیف میشود. اینجا وقتی به ثروتمندتر اشاره میکنیم به صورت کلی و در مجموع منظورمان ثروتمندتر به معنای واقعی و نه فقط انباشتن پول بیشتر است.
پول مفید است، البته که هست، اما هدف اصلی از تلاش و کوشش، خود پول نیست بلکه هدف اصلی، به دست آوردن زندگی بهتر برای تکتک ما در جامعهای رو به رشد است. آنچه در اقتصاد با عنوان تولید ناخالص داخلی GDP میشناسیم معمولا به واحد پول سنجش میشود، اما واقعیت این است که این GDP فقط یک مفهوم انتزاعی یا یک سنجش به واحد پولی نیست، بلکه قرار است چیزی باشد که در زندگی روزمره به صورت واقعی لمس میکنیم. در نتیجه، با چنین رویکردی، اندازه و مقدار GDP یا تولید ناخالص داخلی میتواند معنایی فراتر از این شاخص داشته باشد.
اندازه GDP میزان ارزش افزودهای است که از تلاش همه ما به طور جمعی به دست میآید. این GDP همچنین، در تعریفی دیگر، درآمد همه ما و نیز مقداری است که میتوانیم به طور جمعی مصرف کنیم. خلاصه، با اینکه افزایش GDP و رشد اقتصادی تنها هدف برای یک زندگی خوب نیست، اما با توجه توضیحی که عرض شد میتوان گفت بیشتر بودن و ثروتمندتر بودن به طور کلی، بهتر است. بنابراین، اگر رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی بزرگتر چیزی باشد که فکر میکنیم ممکن است سال آینده را بهتر از سال گذشته کند و سپس سال بعد و بعد از آن، چه کاری میتوانیم انجام دهیم تا این اتفاق بیفتد؟
اولین قدم این است که بپذیریم هیچ دلیل مفهومی وجود ندارد که ایران نتواند شبیه یا حتی ثروتمندتر از اروپای غربی باشد. دو هزار سال پیش ایران بسیار ثروتمند بود. قبلا در ویدئویی که از سوی «دنیای اقتصاد» منتشر شده عرض شد ایران در زمانی مهد آزادی اقتصادی و کانون ثروت بوده که حتی بخشهایی از اروپا در حد ایران آزاد و ثروتمند نبودهاند. همانطور که کارهای آنگوس مدیسون به ما میگوید زمانی پرشیا شاید به اندازه روم ثروتمند نبود، اما از بیشتر بخشهای آن امپراتوری ثروتمندتر بود. کسانی که در سایر کشورها با ایرانیها روبهرو شده باشند - همانطور که ما تجربهاش را داریم - تصدیق میکنند که نمیشود گفت ایرانیها استعداد تجارت و کسبوکار ندارند. بلکه برعکس، همانطور که دیدهایم ایرانیان مهاجر معمولا از جوامع میزبان خود ثروتمندتر هستند.
لطفا به این نکته مهم توجه داشته باشیم که این سابقه تاریخی درخشان الزاما به دلیل وجود یا عدم وجود نفت یا گاز نیست. تنها منبع واقعی هر اقتصادی، مردمی هستند که در آن زندگی میکنند. ایران میتواند به همان نسبتی که پرشیا در گذشته ثروتمند بود امروزه نیز با توجه به وجود فناوریهای مدرن حتی ثروتمندتر نباشد. این موضوع همچنین ربطی به موضوع اخلاقیات مردم یا حتی ارزشهای شرعی ندارد.
هیچ شکل یا ساختاری از فعالیت اقتصادی مفید وجود ندارد که نتواند به شکلی با شریعت سازگار شود. حتی شاید واقعا ربطی به اشکالی از سوسیالیسم یا کاپیتالیسم هم نداشته باشد. مطمئنا ما فکر میکنیم کاپیتالیسم بسیار بهتر است، اما اگر بخواهیم کاپیتالیسم را درست تعریف کنیم در واقع کاپیتالیسم چیزی جز ابزاری مفید برای رعایت حقوق مالکیت خصوصی به منظور مولدسازی داراییهای اقتصادی نیست. ادعا میشود که ۹ مورد از ۵۰ زنجیره بزرگ خواربارفروشی در آمریکا متعلق به کارکنان هستند و شاید این حالت یک شکل اشتراکی از مالکیت است. لازم به ذکر است دو مورد از شش سوپرمارکت زنجیرهای و بزرگ بریتانیا به صورت جمعی و نه شخصی، مالکیت دارند.
موضوع را میتوان با یک داستان توضیح داد. در سال ۱۹۸۹، بوریس یلتسین، که در آن زمان هنوز شهردار مسکو بود، به آمریکا سفر کرد و به یک سوپرمارکت محلی ...
متن کامل را اینجا ملاحظه بفرمایید
*تیم ورستال نویسنده و ژورنالیست بریتانیایی و عضو ارشد موسسه آدام اسمیت است. او درباره موضوعات محیطزیستگرایی و اقتصاد مینویسد. در سال 2010 وبلاگ او به عنوان یکی از 100 وبلاگ سیاسی برتر بریتانیا توسط Total Politics انتخاب شد. ورستال در مدرسه اقتصاد لندن تحصیل کرد. همچنین کتاب "بیست مغلطه اقتصادی" از این نویسنده به زبان فارسی ترجمه شده است.
29.03.202509:32
🔹راهکاری برای آزادسازی شرکت نفت
ویدیوی کامل در یوتیوب
ویدیوی کامل در اکوایران
نسخه صوتی
▫️موضوع «تجاریسازی شرکت ملی نفت ایران» در نشستهای مختلفی مورد بحث قرار گرفته است. در آخرین همایش اقتصاد نفت که در جزیره کیش برگزار شد، این موضوع به میزبانی مرتضی کاظمی و با حضور عباس آخوندی، غلامحسین حسنتاش، علی سرزعیم، موسی غنینژاد، شهرام اتفاق و شروین وکیلی بررسی شد.
▫️سوال محوری این نشستها این بود که چگونه میتوان شرکت ملی نفت را از یک اداره دولتی و غیرشفاف به یک شرکت تجاری و شفاف تبدیل کرد؟
▫️در این میزگرد، دیدگاههای یاسر میرزایی و علی سرزعیم درباره خصوصیسازی و خصولتیسازی مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
▫️میرزایی و سرزعیم بر این باورند که کارنامه خصولتیها در مقایسه با دولتیها در بسیاری از موارد بهتر بوده و خصوصیسازی، حتی به بهای خصولتیسازی، میتواند بنگاههای حکومتی را به سمت بهرهوری سوق دهد. در مقابل، آخوندی، حسنتاش، غنینژاد، شهرام اتفاق و شروین وکیلی به نقد این پیشنهادات پرداختند.
ویدیوی کامل در یوتیوب
ویدیوی کامل در اکوایران
نسخه صوتی
▫️موضوع «تجاریسازی شرکت ملی نفت ایران» در نشستهای مختلفی مورد بحث قرار گرفته است. در آخرین همایش اقتصاد نفت که در جزیره کیش برگزار شد، این موضوع به میزبانی مرتضی کاظمی و با حضور عباس آخوندی، غلامحسین حسنتاش، علی سرزعیم، موسی غنینژاد، شهرام اتفاق و شروین وکیلی بررسی شد.
▫️سوال محوری این نشستها این بود که چگونه میتوان شرکت ملی نفت را از یک اداره دولتی و غیرشفاف به یک شرکت تجاری و شفاف تبدیل کرد؟
▫️در این میزگرد، دیدگاههای یاسر میرزایی و علی سرزعیم درباره خصوصیسازی و خصولتیسازی مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
▫️میرزایی و سرزعیم بر این باورند که کارنامه خصولتیها در مقایسه با دولتیها در بسیاری از موارد بهتر بوده و خصوصیسازی، حتی به بهای خصولتیسازی، میتواند بنگاههای حکومتی را به سمت بهرهوری سوق دهد. در مقابل، آخوندی، حسنتاش، غنینژاد، شهرام اتفاق و شروین وکیلی به نقد این پیشنهادات پرداختند.


22.04.202513:03
دولت همه کاره
یا دولت کمونیست
گفتوگوی رسانه پارسی
با مرتضی کاظمی
با اجرای عباس سوری
لینک تماشا در یوتیوب
دولتی که ساخته شد و ثمرهاش شد آنچه که درحال حاضر میبینیم بیش از صد سال است که پیریزی شده. دولتی که بخش زیادی از بودجه سالیانهاش صرف آموزش ایدئولوژیک می شود. دولتی که سازمانهای عریض و طویلی دارد که کارکردشان مزاحمت بر کسب مردم است. سازمانهایی که زیانده هستند. دولتی که همه چیز تولید میکند و میفروشد. از بنزین تا کفش و کاشی و چیزهای دیگر. دولتی که خود آسفالت تولید میکند و جاده میکشد. دولتی که همه کار میکند. اما مگر در طول تاریخ بشر این ایده که دولت همه کار برای نیازهای جامعه بکند و در آزادیهای فردی دستدرازی کند متعلق به کمونیسم و سوسیالیسم نیست؟ آیا ایران قرار بوده به کشوری کمونیست تبدیل شود که حال چنین شده؟
حامی این اپیزود
مبلمان آبنوس
@parsi_live
https://t.me/mortezakazemii
یا دولت کمونیست
گفتوگوی رسانه پارسی
با مرتضی کاظمی
با اجرای عباس سوری
لینک تماشا در یوتیوب
دولتی که ساخته شد و ثمرهاش شد آنچه که درحال حاضر میبینیم بیش از صد سال است که پیریزی شده. دولتی که بخش زیادی از بودجه سالیانهاش صرف آموزش ایدئولوژیک می شود. دولتی که سازمانهای عریض و طویلی دارد که کارکردشان مزاحمت بر کسب مردم است. سازمانهایی که زیانده هستند. دولتی که همه چیز تولید میکند و میفروشد. از بنزین تا کفش و کاشی و چیزهای دیگر. دولتی که خود آسفالت تولید میکند و جاده میکشد. دولتی که همه کار میکند. اما مگر در طول تاریخ بشر این ایده که دولت همه کار برای نیازهای جامعه بکند و در آزادیهای فردی دستدرازی کند متعلق به کمونیسم و سوسیالیسم نیست؟ آیا ایران قرار بوده به کشوری کمونیست تبدیل شود که حال چنین شده؟
حامی این اپیزود
مبلمان آبنوس
@parsi_live
https://t.me/mortezakazemii


11.04.202514:50
☑️ گفتوشنود اقتصادی
🔹 آسیبها و فرصتهای ملیگرایی
🗓 شنبه ۲۳ فروردین۱۴۰۴
⏰ ساعت ۱۸ تا ۲۱
گفتوگوی
شهرام اتفاق
مصطفی صادق
و مرتضی کاظمی
با حضور و مشارکت
پژوهشگران و علاقهمندان
این سومین نشست با موضوع تاریخ ایران است. در این نشست به صورت خاص تلاش میکنیم در مورد این پرسش گفتگو کنیم که؛
🔹آیا دستیابی به توسعه مستلزم سنتگرایی است؟
🔹مرز میان وطندوستی و ناسیونالیسم افراطی کجاست؟
🔹آیا عناصر و مفاهیم باستانی برای دنیای امروز مفید هستند؟
در نشست پیشرو تلاش میکنیم به پرسشی مقدماتی برگردیم و به این موضوع بپردازیم که
آیا اساساً برای فهم اکنون و پیشبینی آیندهی اقتصاد ایران ضرورتی دارد به گذشته های دور نظر داشته باشیم.
آیا میتوان راز عقبماندگی و بعضاً درماندگی را در گذشتههای دور جستجو کرد؟
آیا ما ایرانیها در قفس تاریخ گرفتار شدهایم؟
آیا ما ایرانیها از لحاظ فرهنگی و تاریخی دچار گرفتاریهای دست و پاگیر هستیم؟
اگر اینگونه باشد چگونه میتوانیم از بندهای دست و پاگیر تاریخی رها شویم؟
➖➖➖➖➖
☑️ لطفاً و حتماً
از طریق این لینک
اعلام حضور بفرمایید
گروه رسانهای دنیایاقتصاد
🔹 آسیبها و فرصتهای ملیگرایی
🗓 شنبه ۲۳ فروردین۱۴۰۴
⏰ ساعت ۱۸ تا ۲۱
گفتوگوی
شهرام اتفاق
مصطفی صادق
و مرتضی کاظمی
با حضور و مشارکت
پژوهشگران و علاقهمندان
این سومین نشست با موضوع تاریخ ایران است. در این نشست به صورت خاص تلاش میکنیم در مورد این پرسش گفتگو کنیم که؛
🔹آیا دستیابی به توسعه مستلزم سنتگرایی است؟
🔹مرز میان وطندوستی و ناسیونالیسم افراطی کجاست؟
🔹آیا عناصر و مفاهیم باستانی برای دنیای امروز مفید هستند؟
در نشست پیشرو تلاش میکنیم به پرسشی مقدماتی برگردیم و به این موضوع بپردازیم که
آیا اساساً برای فهم اکنون و پیشبینی آیندهی اقتصاد ایران ضرورتی دارد به گذشته های دور نظر داشته باشیم.
آیا میتوان راز عقبماندگی و بعضاً درماندگی را در گذشتههای دور جستجو کرد؟
آیا ما ایرانیها در قفس تاریخ گرفتار شدهایم؟
آیا ما ایرانیها از لحاظ فرهنگی و تاریخی دچار گرفتاریهای دست و پاگیر هستیم؟
اگر اینگونه باشد چگونه میتوانیم از بندهای دست و پاگیر تاریخی رها شویم؟
➖➖➖➖➖
☑️ لطفاً و حتماً
از طریق این لینک
اعلام حضور بفرمایید
گروه رسانهای دنیایاقتصاد
06.04.202513:07
پرسشهای اخلاقی در مورد جنگ تعرفهای
مرتضی کاظمی
🔹 آیا جنگِ تعرفهای، اخلاقی است؟
🔹 آیا مصرفکنندگانِ آمریکایی، سپر انسانی شدهاند؟
ترامپ با نامگذاریِ دوم آپریل با عنوان «روز آزادی» (Liberation Day) سعی کرده این سیگنال را ارسال کند که او نیز طرفدار آزادی در تجارت است. در دوم اپریل ۲۰۲۵ یعنی روزی که فرمان تعرفههای متقابل توسط ترامپ ابلاغ شد او اینطور وانمود میکند که چون سایر کشورها به آزادی در تجارت متعهد نیستند دولت آمریکا از طریق ایجاد فشار و افزایش تعرفهها دولتها را تشویق یا مجبور به رعایت انصاف و کاهش تعرفهها میکند.
ترامپ در دفاع از تعرفهها به نکاتی اخلاقی اشاره کرده و میگوید ما آمریکاییها بخاطر طرفداری از آزادی و تجارت، بازارهای آمریکا را در اختیار دیگران گذاشتهایم اما سایر دولتها با بیانصافی برای وارادتِ محصولاتِ آمریکایی، موانع تجاری ایجاد و به تجارت و رفاهِ جهانی لطمه وارد میکنند.
ترامپ میپرسد در مقابل این بیانصافی چه کنیم؟
همانطور که رضا عامری در پادکست ۱۷۷۶ به تفصیل توضیح داده ترامپ در واقع میگوید ما سالها و دههها این کملطفی و بیانصافی را تحمل کردهایم اما سایر دولتها نهتنها با آمریکاییها همکاری نکردهاند بلکه از این وضعیت سواستفاده و به اقتصاد آمریکا و همچنین به تجارت جهانی لطمه زدهاند.
تا اینجا و بر اساس اطلاعاتی که دارم شخصاً با شیوهی ترامپ موافق نیستم. در واقع ترامپ از مصرفکنندگان آمریکایی به عنوان سپر انسانی استفاده تا بتواند در این جنگ پیروز شود. سوال اخلاقی و حقوقی این است که آیا آن هدف این وسیله را توجیه میکند. در اینجا این سوال مطرح میشود که آیا ترامپ مجاز است به این دلیل که سایر دولتها در مرزهای تجاری، زورگیری میکنند متقابلاً با اقدامی مشابه تلافی کند. آیا اگر دیگران دزدی، زورگیری و جیببری کردند ما نیز مجاز هستیم متقابلاً زورگیری کنیم؟
در هر حال این سوال همچنان پابرجاست که با این بیاخلاقی گستردهی دولتها و موانعی که آنها بر تجارت جهانی تحمیل میکنند؛ چه باید کرد؟
باید از ترامپ بپرسیم با توجه به نفوذ گستردهای که آمریکا در سازمان تجارت جهانی دارد؛ چرا دولت آمریکا از طریق این سازمان پیگیری نکرده و به چه دلیل به جنگ تعرفهای متوسل شده است؟
مرتضی کاظمی
۱۷ فروردین۱۴۰۴
https://t.me/mortezakazemii
مرتضی کاظمی
🔹 آیا جنگِ تعرفهای، اخلاقی است؟
🔹 آیا مصرفکنندگانِ آمریکایی، سپر انسانی شدهاند؟
ترامپ با نامگذاریِ دوم آپریل با عنوان «روز آزادی» (Liberation Day) سعی کرده این سیگنال را ارسال کند که او نیز طرفدار آزادی در تجارت است. در دوم اپریل ۲۰۲۵ یعنی روزی که فرمان تعرفههای متقابل توسط ترامپ ابلاغ شد او اینطور وانمود میکند که چون سایر کشورها به آزادی در تجارت متعهد نیستند دولت آمریکا از طریق ایجاد فشار و افزایش تعرفهها دولتها را تشویق یا مجبور به رعایت انصاف و کاهش تعرفهها میکند.
ترامپ در دفاع از تعرفهها به نکاتی اخلاقی اشاره کرده و میگوید ما آمریکاییها بخاطر طرفداری از آزادی و تجارت، بازارهای آمریکا را در اختیار دیگران گذاشتهایم اما سایر دولتها با بیانصافی برای وارادتِ محصولاتِ آمریکایی، موانع تجاری ایجاد و به تجارت و رفاهِ جهانی لطمه وارد میکنند.
ترامپ میپرسد در مقابل این بیانصافی چه کنیم؟
همانطور که رضا عامری در پادکست ۱۷۷۶ به تفصیل توضیح داده ترامپ در واقع میگوید ما سالها و دههها این کملطفی و بیانصافی را تحمل کردهایم اما سایر دولتها نهتنها با آمریکاییها همکاری نکردهاند بلکه از این وضعیت سواستفاده و به اقتصاد آمریکا و همچنین به تجارت جهانی لطمه زدهاند.
تا اینجا و بر اساس اطلاعاتی که دارم شخصاً با شیوهی ترامپ موافق نیستم. در واقع ترامپ از مصرفکنندگان آمریکایی به عنوان سپر انسانی استفاده تا بتواند در این جنگ پیروز شود. سوال اخلاقی و حقوقی این است که آیا آن هدف این وسیله را توجیه میکند. در اینجا این سوال مطرح میشود که آیا ترامپ مجاز است به این دلیل که سایر دولتها در مرزهای تجاری، زورگیری میکنند متقابلاً با اقدامی مشابه تلافی کند. آیا اگر دیگران دزدی، زورگیری و جیببری کردند ما نیز مجاز هستیم متقابلاً زورگیری کنیم؟
در هر حال این سوال همچنان پابرجاست که با این بیاخلاقی گستردهی دولتها و موانعی که آنها بر تجارت جهانی تحمیل میکنند؛ چه باید کرد؟
باید از ترامپ بپرسیم با توجه به نفوذ گستردهای که آمریکا در سازمان تجارت جهانی دارد؛ چرا دولت آمریکا از طریق این سازمان پیگیری نکرده و به چه دلیل به جنگ تعرفهای متوسل شده است؟
مرتضی کاظمی
۱۷ فروردین۱۴۰۴
https://t.me/mortezakazemii
09.04.202513:15
☑️ گفتوشنود اقتصادی
🔹 آسیبها و فرصتهای ملیگرایی
🗓 شنبه ۲۳ فروردین۱۴۰۴
⏰ ساعت ۱۸ تا ۲۱
گفتوگوی
شهرام اتفاق
مصطفی صادق
و مرتضی کاظمی
با حضور و مشارکت
پژوهشگران و علاقهمندان
این سومین نشست با موضوع تاریخ ایران است. در این نشست به صورت خاص تلاش میکنیم در مورد این پرسش گفتگو کنیم که؛
🔹آیا دستیابی به توسعه مستلزم سنتگرایی است؟
🔹مرز میان وطندوستی و ناسیونالیسم افراطی کجاست؟
🔹آیا عناصر و مفاهیم باستانی برای دنیای امروز مفید هستند؟
در نشست ۴ اسفند ۱۴۰۳ مصطفی صادق ارائهای داشت با موضوعِ
تاریخ ایران و
سرشت و سرنوشت اندیشه پیشرفت
و تلاش شد به این پرسشها پاسخ داده شود که :
🔹 ایرانیان در دو سده پیشین چه برداشتی از مفهوم پیشرفت داشتهاند؟
🔹 این مفهوم در این روزگار چگونه دگرگون شده است؟
بعد از آن در نشست ۱۳ اسفند شروین وکیلی با موضوع
آبادی در برابر توسعه؛
نقدی ایرانشهری بر مفهومی مدرن
ضمن ارائهای تلاش کرد به این سوال پاسخ دهد که
🔹نقش تمدن ایرانی در شکلگیری نظام اقتصادی و اقتصاد جهانی چه بوده است؟
در نشست پیشرو تلاش میکنیم به پرسشی مقدماتی برگردیم و به این موضوع بپردازیم که
آیا اساساً برای فهم اکنون و پیشبینی آیندهی اقتصاد ایران ضرورتی دارد به گذشته های دور نظر داشته باشیم.
آیا میتوان راز عقبماندگی و بعضاً درماندگی را در گذشتههای دور جستجو کرد؟
آیا ما ایرانیها در قفس تاریخ گرفتار شدهایم؟
آیا ما ایرانیها از لحاظ فرهنگی و تاریخی دچار گرفتاریهای دست و پاگیر هستیم؟
اگر اینگونه باشد چگونه میتوانیم از بندهای دست و پاگیر تاریخی رها شویم؟
➖➖➖➖➖
☑️ لطفاً و حتماً
از طریق این لینک
اعلام حضور بفرمایید
تا بتوانیم شرایط لازم برای پذیرایی از شما را مهیا کنیم
مدیر نشست؛ مرتضی کاظمی
گروه رسانهای دنیایاقتصاد
🔹 آسیبها و فرصتهای ملیگرایی
🗓 شنبه ۲۳ فروردین۱۴۰۴
⏰ ساعت ۱۸ تا ۲۱
گفتوگوی
شهرام اتفاق
مصطفی صادق
و مرتضی کاظمی
با حضور و مشارکت
پژوهشگران و علاقهمندان
این سومین نشست با موضوع تاریخ ایران است. در این نشست به صورت خاص تلاش میکنیم در مورد این پرسش گفتگو کنیم که؛
🔹آیا دستیابی به توسعه مستلزم سنتگرایی است؟
🔹مرز میان وطندوستی و ناسیونالیسم افراطی کجاست؟
🔹آیا عناصر و مفاهیم باستانی برای دنیای امروز مفید هستند؟
در نشست ۴ اسفند ۱۴۰۳ مصطفی صادق ارائهای داشت با موضوعِ
تاریخ ایران و
سرشت و سرنوشت اندیشه پیشرفت
و تلاش شد به این پرسشها پاسخ داده شود که :
🔹 ایرانیان در دو سده پیشین چه برداشتی از مفهوم پیشرفت داشتهاند؟
🔹 این مفهوم در این روزگار چگونه دگرگون شده است؟
بعد از آن در نشست ۱۳ اسفند شروین وکیلی با موضوع
آبادی در برابر توسعه؛
نقدی ایرانشهری بر مفهومی مدرن
ضمن ارائهای تلاش کرد به این سوال پاسخ دهد که
🔹نقش تمدن ایرانی در شکلگیری نظام اقتصادی و اقتصاد جهانی چه بوده است؟
در نشست پیشرو تلاش میکنیم به پرسشی مقدماتی برگردیم و به این موضوع بپردازیم که
آیا اساساً برای فهم اکنون و پیشبینی آیندهی اقتصاد ایران ضرورتی دارد به گذشته های دور نظر داشته باشیم.
آیا میتوان راز عقبماندگی و بعضاً درماندگی را در گذشتههای دور جستجو کرد؟
آیا ما ایرانیها در قفس تاریخ گرفتار شدهایم؟
آیا ما ایرانیها از لحاظ فرهنگی و تاریخی دچار گرفتاریهای دست و پاگیر هستیم؟
اگر اینگونه باشد چگونه میتوانیم از بندهای دست و پاگیر تاریخی رها شویم؟
➖➖➖➖➖
☑️ لطفاً و حتماً
از طریق این لینک
اعلام حضور بفرمایید
تا بتوانیم شرایط لازم برای پذیرایی از شما را مهیا کنیم
مدیر نشست؛ مرتضی کاظمی
گروه رسانهای دنیایاقتصاد


29.03.202509:16
🎥 تاریکخانه شرکت نفت؛ چگونه شفاف میشود؟
ویدیوی کامل در یوتیوب
ویدیوی کامل در اکوایران
▫️موضوع «تجاریسازی شرکت ملی نفت ایران» در نشست گفتوشنود دنیای اقتصاد با حضور عباس آخوندی، سیاستمدار و وزیر پیشین در دولتهای مختلف و با ارائه یاسر میرزایی، پژوهشگر و مدیر اجرایی در صنعت نفت و با میزبانی مرتضی کاظمی، پژوهشگر اقتصادی و جمعی از پژوهشگران و علاقهمندان به بحث و گفتگو گذاشته شد.
▫️سوال محوری در این نشست این بود که چگونه میتوان شرکت ملی نفت را از یک اداره دولتی و غیر شفاف به یک شرکت تجاری و شفاف تغییر داد؟
▫️علاوه بر سوال فوق به سوالات ذیل پرداخته شد:
▫️ رابطه مالی شرکت نفت و دولت چگونه است؟
▫️ ارزش مالی شرکتملینفت چقدر است؟
▫️ آیا توسعه تولید نفت با ادامه وضع موجود ممکن است؟
▫️ راهحل پیشنهادی با فرض حفظ شرکت نفت چیست؟
▫️در این گفتوگو یاسر میرزایی طی ارائهای به چرایی و چگونگی تجاریسازی شرکت ملی نفت ایران میپردازد. همچنین عباس آخوندی ضمن موافقت کلی با ایده تجاریسازی نسبت به تبعات و مشکلات مربوط به این اقدام با توجه به شرایط نامساعد اقتصاد سیاسی اظهار نگرانی کرده است.
ویدیوی کامل در یوتیوب
ویدیوی کامل در اکوایران
▫️موضوع «تجاریسازی شرکت ملی نفت ایران» در نشست گفتوشنود دنیای اقتصاد با حضور عباس آخوندی، سیاستمدار و وزیر پیشین در دولتهای مختلف و با ارائه یاسر میرزایی، پژوهشگر و مدیر اجرایی در صنعت نفت و با میزبانی مرتضی کاظمی، پژوهشگر اقتصادی و جمعی از پژوهشگران و علاقهمندان به بحث و گفتگو گذاشته شد.
▫️سوال محوری در این نشست این بود که چگونه میتوان شرکت ملی نفت را از یک اداره دولتی و غیر شفاف به یک شرکت تجاری و شفاف تغییر داد؟
▫️علاوه بر سوال فوق به سوالات ذیل پرداخته شد:
▫️ رابطه مالی شرکت نفت و دولت چگونه است؟
▫️ ارزش مالی شرکتملینفت چقدر است؟
▫️ آیا توسعه تولید نفت با ادامه وضع موجود ممکن است؟
▫️ راهحل پیشنهادی با فرض حفظ شرکت نفت چیست؟
▫️در این گفتوگو یاسر میرزایی طی ارائهای به چرایی و چگونگی تجاریسازی شرکت ملی نفت ایران میپردازد. همچنین عباس آخوندی ضمن موافقت کلی با ایده تجاریسازی نسبت به تبعات و مشکلات مربوط به این اقدام با توجه به شرایط نامساعد اقتصاد سیاسی اظهار نگرانی کرده است.
26.04.202508:22
ادامه پست قبلی
نگاه بعدی، به قلب تپنده اقتصاد نفتی ایران است، جایی که کاظمی از آن با عنوان ”خانه تاریک“ یاد میکند. شرکت ملی نفت، به عنوان امانتدار ثروت ملی، در هالهای از ابهام و عدم شفافیت فعالیت میکند. برخلاف غولهای نفتی جهان مانند آرامکو که گزارشهای مالی و عملکردشان در دسترس عموم است، در مورد NIOC، اطلاعات حیاتی پنهان میماند. ارزش واقعی داراییها، میزان سرمایهگذاریها، هزینهها و درآمدهای واقعی، همگی در این تاریکخانه گم شدهاند. دولت نیز به عنوان تنها فروشنده بنزین، با تعیین قیمتی واحد و دستوری برای سراسر کشور، فارغ از هزینههای حمل و نقل و شرایط بازار، منطق اقتصادی را زیر پا میگذارد. این عدم شفافیت و کنترل متمرکز، نه تنها کارایی را از بین میبرد، بلکه اعتماد سرمایهگذاران داخلی و خارجی را نیز به شدت خدشهدار میکند؛ چه کسی حاضر است در خانهای تاریک و بیحساب و کتاب سرمایهگذاری کند؟
اما چه کسانی از این وضعیت آشفته سود میبرند و چه کسانی تاوان آن را میپردازند؟ کاظمی از ذینفعان و زیاندیدگان سخن میگوید. ذینفعانی که با دسترسی به رانتها (مانند ارز ارزانتر از دیگران) و با اتصال به مدارهای قدرت، منافع خود را تضمین میکنند و به شدت در برابر هرگونه اصلاحی که این منافع را به خطر اندازد، مقاومت میکنند. این شبکههای قدرت، چنان ریشهدار هستند که حتی تحولات سیاسی بزرگ نیز قادر به برچیدن کامل آنها نبوده و همواره راهی برای بقا و تطبیق خود یافتهاند. در مقابل، عموم مردم و کارآفرینان واقعی، زیاندیدگان اصلی این سیستم هستند.
در میانه این تحلیل تاریک، کاظمی به نقد یکی دیگر از ساختارهای پرهزینه و ناکارآمد میپردازد: سربازی اجباری. او با عباراتی چون ”بردگی دولتی“ و ”اسارت“، این سیستم را به چالش میکشد و ناکارآمدی آن را در استفاده از نیروی جوان تحصیلکرده برای اموری غیرتخصصی و غیرنظامی (از بلیطفروشی تا رانندگی و حتی نوشتن پایاننامه برای فرماندهان!) به تصویر میکشد. او هم هزینه اقتصادی هنگفت این سیستم و هم اثربخشی واقعی آن در تامین امنیت را زیر سوال میبرد.
پس از این کالبدشکافی دقیق، کاظمی راه برونرفت را نه در اصلاحات جزئی و وصلهپینه کردن، بلکه در یک ”جراحی بزرگ“ و تغییر بنیادین میبیند. او معتقد است پیش از هر اقدامی، باید بر سر اصول پایه اقتصادی (مانند آزادی، شفافیت، حقوق مالکیت) یک توافق ملی شکل گیرد، همانگونه که بر سر تمامیت ارضی توافق وجود دارد. سپس، تیغ جراحی باید به سراغ ریشه مشکل، یعنی بوروکراسی متورم و مانعتراش، برود. او با جسارت، خواستار انحلال یا کوچکسازی اساسی وزارتخانههایی چون صمت، آموزش و پرورش، علوم، ارشاد و رفاه میشود؛ نهادهایی که به باور او، زیان وجودشان بسیار بیشتر از نفعشان است و هزینه تعطیلیشان (با حفظ کامل حقوق کارکنان) در برابر خسارتی که به اقتصاد وارد میکنند، ناچیز است. این رویکرد ”تفریقی“ یا ”انحلالگرا“، با هدف برداشتن موانع از سر راه فعالان اقتصادی صورت میگیرد. اصل راهنمای این دگرگونی، ”آزادی“ است؛ آزادی عمل برای مردم و بازار، آزادی مبتنی بر شواهد و تجربیات موفق جهانی، در مقابل ”امر و نهی“ اقتصاد دستوری. شفافسازی کامل بخش نفت و تجاریسازی آن و تجدیدنظر اساسی در مدل سربازی، اجزای دیگر این نقشه راه هستند.
شاید در نگاه اول، این تحلیل تصویری ناامیدکننده ترسیم کند، اما کاظمی در انتهای این تونل تاریک، نوری از امید را نشان میدهد. او عمیقاً باور دارد که ایران، با وجود تمام این مشکلات، از پتانسیلی شگرف برای رشد و شکوفایی برخوردار است. مثال رشد انفجاری استفاده از گوشیهای هوشمند که خارج از برنامهریزی و کنترل دولت رخ داد، گواهی بر این مدعاست. اگر زنجیرهای سنگین بوروکراسی و مداخله دولتی گسسته شود، اگر فضا برای تنفس آزادانه اقتصاد و شکوفایی خلاقیت فردی فراهم گردد، این پتانسیل عظیم میتواند آزاد شود و ایران را در مسیر توسعهای سریع و پایدار قرار دهد؛ رشدی که میتواند در مدتی کوتاه، چهره اقتصاد و زندگی مردم را دگرگون سازد.
سفر در هزارتوی تحلیل کاظمی، ما را با پرسشهایی عمیق و بنیادین تنها میگذارد: آیا زمان آن فرا نرسیده که ایران تعریفی نو از نقش دولت در اقتصاد ارائه دهد؟ آیا وقت آن نرسیده که دولت، به جای تصدیگری و تجارت، بر وظایف اصلی خود چون تامین امنیت، اجرای عدالت و فراهم آوردن زیرساختهای اساسی تمرکز کند و میدان را به دست توانای مردم و پویایی بازار بسپارد؟ پاسخ به این پرسشها، شاید کلید گشودن قفلهای سنگین اقتصاد ایران و آغاز فصلی نو در سرنوشت این سرزمین باشد. این، چالشی است که بیش از هر چیز، نیازمند شجاعت برای اندیشیدن و اراده برای تغییر است.
لینک ویدیوی کامل در یوتیوب
نوشته شده در ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
توسط حمید علیپور صنوبری
نویسنده ماهنامه پیک تربت
https://t.me/mortezakazemii
نگاه بعدی، به قلب تپنده اقتصاد نفتی ایران است، جایی که کاظمی از آن با عنوان ”خانه تاریک“ یاد میکند. شرکت ملی نفت، به عنوان امانتدار ثروت ملی، در هالهای از ابهام و عدم شفافیت فعالیت میکند. برخلاف غولهای نفتی جهان مانند آرامکو که گزارشهای مالی و عملکردشان در دسترس عموم است، در مورد NIOC، اطلاعات حیاتی پنهان میماند. ارزش واقعی داراییها، میزان سرمایهگذاریها، هزینهها و درآمدهای واقعی، همگی در این تاریکخانه گم شدهاند. دولت نیز به عنوان تنها فروشنده بنزین، با تعیین قیمتی واحد و دستوری برای سراسر کشور، فارغ از هزینههای حمل و نقل و شرایط بازار، منطق اقتصادی را زیر پا میگذارد. این عدم شفافیت و کنترل متمرکز، نه تنها کارایی را از بین میبرد، بلکه اعتماد سرمایهگذاران داخلی و خارجی را نیز به شدت خدشهدار میکند؛ چه کسی حاضر است در خانهای تاریک و بیحساب و کتاب سرمایهگذاری کند؟
اما چه کسانی از این وضعیت آشفته سود میبرند و چه کسانی تاوان آن را میپردازند؟ کاظمی از ذینفعان و زیاندیدگان سخن میگوید. ذینفعانی که با دسترسی به رانتها (مانند ارز ارزانتر از دیگران) و با اتصال به مدارهای قدرت، منافع خود را تضمین میکنند و به شدت در برابر هرگونه اصلاحی که این منافع را به خطر اندازد، مقاومت میکنند. این شبکههای قدرت، چنان ریشهدار هستند که حتی تحولات سیاسی بزرگ نیز قادر به برچیدن کامل آنها نبوده و همواره راهی برای بقا و تطبیق خود یافتهاند. در مقابل، عموم مردم و کارآفرینان واقعی، زیاندیدگان اصلی این سیستم هستند.
در میانه این تحلیل تاریک، کاظمی به نقد یکی دیگر از ساختارهای پرهزینه و ناکارآمد میپردازد: سربازی اجباری. او با عباراتی چون ”بردگی دولتی“ و ”اسارت“، این سیستم را به چالش میکشد و ناکارآمدی آن را در استفاده از نیروی جوان تحصیلکرده برای اموری غیرتخصصی و غیرنظامی (از بلیطفروشی تا رانندگی و حتی نوشتن پایاننامه برای فرماندهان!) به تصویر میکشد. او هم هزینه اقتصادی هنگفت این سیستم و هم اثربخشی واقعی آن در تامین امنیت را زیر سوال میبرد.
پس از این کالبدشکافی دقیق، کاظمی راه برونرفت را نه در اصلاحات جزئی و وصلهپینه کردن، بلکه در یک ”جراحی بزرگ“ و تغییر بنیادین میبیند. او معتقد است پیش از هر اقدامی، باید بر سر اصول پایه اقتصادی (مانند آزادی، شفافیت، حقوق مالکیت) یک توافق ملی شکل گیرد، همانگونه که بر سر تمامیت ارضی توافق وجود دارد. سپس، تیغ جراحی باید به سراغ ریشه مشکل، یعنی بوروکراسی متورم و مانعتراش، برود. او با جسارت، خواستار انحلال یا کوچکسازی اساسی وزارتخانههایی چون صمت، آموزش و پرورش، علوم، ارشاد و رفاه میشود؛ نهادهایی که به باور او، زیان وجودشان بسیار بیشتر از نفعشان است و هزینه تعطیلیشان (با حفظ کامل حقوق کارکنان) در برابر خسارتی که به اقتصاد وارد میکنند، ناچیز است. این رویکرد ”تفریقی“ یا ”انحلالگرا“، با هدف برداشتن موانع از سر راه فعالان اقتصادی صورت میگیرد. اصل راهنمای این دگرگونی، ”آزادی“ است؛ آزادی عمل برای مردم و بازار، آزادی مبتنی بر شواهد و تجربیات موفق جهانی، در مقابل ”امر و نهی“ اقتصاد دستوری. شفافسازی کامل بخش نفت و تجاریسازی آن و تجدیدنظر اساسی در مدل سربازی، اجزای دیگر این نقشه راه هستند.
شاید در نگاه اول، این تحلیل تصویری ناامیدکننده ترسیم کند، اما کاظمی در انتهای این تونل تاریک، نوری از امید را نشان میدهد. او عمیقاً باور دارد که ایران، با وجود تمام این مشکلات، از پتانسیلی شگرف برای رشد و شکوفایی برخوردار است. مثال رشد انفجاری استفاده از گوشیهای هوشمند که خارج از برنامهریزی و کنترل دولت رخ داد، گواهی بر این مدعاست. اگر زنجیرهای سنگین بوروکراسی و مداخله دولتی گسسته شود، اگر فضا برای تنفس آزادانه اقتصاد و شکوفایی خلاقیت فردی فراهم گردد، این پتانسیل عظیم میتواند آزاد شود و ایران را در مسیر توسعهای سریع و پایدار قرار دهد؛ رشدی که میتواند در مدتی کوتاه، چهره اقتصاد و زندگی مردم را دگرگون سازد.
سفر در هزارتوی تحلیل کاظمی، ما را با پرسشهایی عمیق و بنیادین تنها میگذارد: آیا زمان آن فرا نرسیده که ایران تعریفی نو از نقش دولت در اقتصاد ارائه دهد؟ آیا وقت آن نرسیده که دولت، به جای تصدیگری و تجارت، بر وظایف اصلی خود چون تامین امنیت، اجرای عدالت و فراهم آوردن زیرساختهای اساسی تمرکز کند و میدان را به دست توانای مردم و پویایی بازار بسپارد؟ پاسخ به این پرسشها، شاید کلید گشودن قفلهای سنگین اقتصاد ایران و آغاز فصلی نو در سرنوشت این سرزمین باشد. این، چالشی است که بیش از هر چیز، نیازمند شجاعت برای اندیشیدن و اراده برای تغییر است.
لینک ویدیوی کامل در یوتیوب
نوشته شده در ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
توسط حمید علیپور صنوبری
نویسنده ماهنامه پیک تربت
https://t.me/mortezakazemii
26.04.202508:22
دربارهی پیشنهادات مرتضی کاظمی
در مصاحبه با رسانه پارسی
گذر از هزارتوی اقتصاد ایران؛
روایتی عمیق از نقد ساختاری
حمید علیپور صنوبری
نویسنده ماهنامه پیک تربت
گاهی اوقات یک گفتگو یا یک مصاحبه از تبادل نظرهای روزمره فراتر میرود و همچون نوری قوی، زوایای پنهان و تاریک واقعیتی پیچیده را روشن میسازد. گفتگوی اخیر رسانه پارسی در یوتیوب، با عنوان تکاندهنده و تأملبرانگیز حکومت همه کاره یا حکومت کمونیست که با اجرای عباس سوری در مصاحبه با مرتضی کاظمی، اقتصاددان و تحلیلگر، برگزار شد؛ دقیقاً از همین جنس بود. این عنوان، خود به تنهایی، چکیدهای از نقد بنیادینی است که کاظمی بر ساختار اقتصاد ایران وارد میکند؛ نقدی که نه تنها به علائم بیماری، بلکه به ریشههای عمیق آن میپردازد.
آنچه در ادامه میآید، تلاشی است برای بازآفرینی روایی سفر پرماجرایی که کاظمی مخاطبان را در مصاحبه به آن رهنمون میدارد؛ سفری به اعماق هزارتوی اقتصاد ایران، از نگاه نقادانه او. این روایت، برآمده از دل همان گفتگوی یوتیوبی است و میکوشد تا جانمایه تحلیلها، نگرانیها و حتی کورسوی امیدی که در کلام او موج میزد را به شما منتقل کند. پس آماده شوید تا همراه با راهنمایی کاظمی، قدم در این مسیر پرفراز و نشیب بگذاریم.
پا به درون هزارتویی میگذاریم که دیوارهایش بلند و مسیرهایش بیشمار و گیجکنندهاند؛ این هزارتو، اقتصاد ایران است. بسیاری در ورودی آن سرگردان ماندهاند، اما مرتضی کاظمی، با شجاعت یک راهنما و دقت یک جراح، چراغی به دست گرفته و ما را به سفری پرمخاطره اما روشنگر در اعماق آن فرا میخواند. او نقشهای متفاوت پیش روی ما میگذارد، نقشهای که نه تنها مسیرهای بنبست، بلکه ریشههای این بنبستها را نیز آشکار میسازد.
سفر ما با رویارویی با یک حضور مسلط آغاز میشود: دولتی که نه تنها مرزبان این هزارتو، بلکه خود معمار بسیاری از دیوارهای بلند آن است. کاظمی تصویر دولتی را ترسیم میکند که از نقش سنتی تنظیمگر فراتر رفته و خود به یک ”تاجر بزرگ“ بدل شده است؛ تاجری که از فروش بنزین در پمپ بنزین گرفته تا تولید خودرو، صدور مدرک دانشگاهی و حتی ارائه بیمه، در همه چیز دستی بر آتش دارد. او این پدیده را با عبارتی تکاندهنده توصیف میکند: ”حکومت قادر مطلق“، ساختاری که بیشباهت به مدلهای کنترلگرایانه کمونیستی نیست و در آن، روح رقابت و ابتکار فردی در زیر سایه سنگین مداخله دولتی، رنگ میبازد. این حضور فراگیر، همچون پیچکی سمج، تار و پود اقتصاد را در هم تنیده و مانع از جریان یافتن آزادانه انرژی و خلاقیت میشود.
اما نیروی محرکه این غول چیست؟ کاظمی ما را به اتاق فرمان آن میبرد، به قلب تپنده اما بیمار بوروکراسی. آنچه میبینیم، ماشینی عظیم، کند و خودارجاع است؛ ارتشی از کارمندان که اغلب درگیر کاغذبازیهای بیپایان و حفظ موقعیت خود هستند تا ارائه خدمت مؤثر. تخصص و کارآمدی، سکههای رایج این قلمرو نیستند. او با استعارههایی تلخ و گزنده، این بوروکراسی را ”سرطان“ مینامد که ریشههایش در تمام ارکان دوانده شده، ”عناصری مانع“ که همچون ”اراذل و اوباش“ خیابانی، راه را بر هر فعالیت مولدی میبندند. روایت شخصی او – اقتصاددانی با بالاترین سطح دانش که جایی در این ساختار نیافته – گواهی است بر این حقیقت تلخ که این ماشین، بیش از آنکه نیازمند مغزهای متفکر باشد، به دنبال پیچ و مهرههایی برای حفظ وضع موجود است. این بوروکراسی، فقط یک مانع اداری نیست، بلکه فرهنگی از ناکارآمدی و ایستایی را بازتولید میکند.
سپس، کاظمی لنز خود را به سمت نقاطی میچرخاند که زخمهای این سیستم در آن عریانتر است. به مرزها سفر میکنیم؛ مناطقی که قاعدتاً باید به واسطه موقعیت استراتژیک خود، کانونهای پررونق تجارت و تبادل باشند؛ اما آنچه میبینیم، تصویری وارونه است: مرزنشینانی که در فقر دست و پا میزنند و برای جابجایی کالاهای اساسی – کاری که باید طبیعیترین حق اقتصادیشان باشد – با برچسب ”قاچاق“ و خطر مرگ روبرو میشوند. سوختبران بلوچ و کولبران کرد، قربانیان این پارادوکس بیرحمانه هستند. داستان تکاندهنده جوانی که در سراوان به خاطر حمل چند کیسه برنج از مرز پاکستان جان خود را از دست میدهد، عمق این فاجعه و بیمنطقی حاکم را آشکار میسازد. این سیاستها نه تنها پتانسیل عظیم اقتصادی مرزها را به بند کشیدهاند، بلکه بذر ناامیدی و محرومیت را در حاصلخیزترین زمینهای اقتصادی میپاشند و حتی مانع از شکوفایی فعالیتهای فرهنگی و هنری در این مناطق میشوند.
ادامه در پست بعدی
در مصاحبه با رسانه پارسی
گذر از هزارتوی اقتصاد ایران؛
روایتی عمیق از نقد ساختاری
حمید علیپور صنوبری
نویسنده ماهنامه پیک تربت
گاهی اوقات یک گفتگو یا یک مصاحبه از تبادل نظرهای روزمره فراتر میرود و همچون نوری قوی، زوایای پنهان و تاریک واقعیتی پیچیده را روشن میسازد. گفتگوی اخیر رسانه پارسی در یوتیوب، با عنوان تکاندهنده و تأملبرانگیز حکومت همه کاره یا حکومت کمونیست که با اجرای عباس سوری در مصاحبه با مرتضی کاظمی، اقتصاددان و تحلیلگر، برگزار شد؛ دقیقاً از همین جنس بود. این عنوان، خود به تنهایی، چکیدهای از نقد بنیادینی است که کاظمی بر ساختار اقتصاد ایران وارد میکند؛ نقدی که نه تنها به علائم بیماری، بلکه به ریشههای عمیق آن میپردازد.
آنچه در ادامه میآید، تلاشی است برای بازآفرینی روایی سفر پرماجرایی که کاظمی مخاطبان را در مصاحبه به آن رهنمون میدارد؛ سفری به اعماق هزارتوی اقتصاد ایران، از نگاه نقادانه او. این روایت، برآمده از دل همان گفتگوی یوتیوبی است و میکوشد تا جانمایه تحلیلها، نگرانیها و حتی کورسوی امیدی که در کلام او موج میزد را به شما منتقل کند. پس آماده شوید تا همراه با راهنمایی کاظمی، قدم در این مسیر پرفراز و نشیب بگذاریم.
پا به درون هزارتویی میگذاریم که دیوارهایش بلند و مسیرهایش بیشمار و گیجکنندهاند؛ این هزارتو، اقتصاد ایران است. بسیاری در ورودی آن سرگردان ماندهاند، اما مرتضی کاظمی، با شجاعت یک راهنما و دقت یک جراح، چراغی به دست گرفته و ما را به سفری پرمخاطره اما روشنگر در اعماق آن فرا میخواند. او نقشهای متفاوت پیش روی ما میگذارد، نقشهای که نه تنها مسیرهای بنبست، بلکه ریشههای این بنبستها را نیز آشکار میسازد.
سفر ما با رویارویی با یک حضور مسلط آغاز میشود: دولتی که نه تنها مرزبان این هزارتو، بلکه خود معمار بسیاری از دیوارهای بلند آن است. کاظمی تصویر دولتی را ترسیم میکند که از نقش سنتی تنظیمگر فراتر رفته و خود به یک ”تاجر بزرگ“ بدل شده است؛ تاجری که از فروش بنزین در پمپ بنزین گرفته تا تولید خودرو، صدور مدرک دانشگاهی و حتی ارائه بیمه، در همه چیز دستی بر آتش دارد. او این پدیده را با عبارتی تکاندهنده توصیف میکند: ”حکومت قادر مطلق“، ساختاری که بیشباهت به مدلهای کنترلگرایانه کمونیستی نیست و در آن، روح رقابت و ابتکار فردی در زیر سایه سنگین مداخله دولتی، رنگ میبازد. این حضور فراگیر، همچون پیچکی سمج، تار و پود اقتصاد را در هم تنیده و مانع از جریان یافتن آزادانه انرژی و خلاقیت میشود.
اما نیروی محرکه این غول چیست؟ کاظمی ما را به اتاق فرمان آن میبرد، به قلب تپنده اما بیمار بوروکراسی. آنچه میبینیم، ماشینی عظیم، کند و خودارجاع است؛ ارتشی از کارمندان که اغلب درگیر کاغذبازیهای بیپایان و حفظ موقعیت خود هستند تا ارائه خدمت مؤثر. تخصص و کارآمدی، سکههای رایج این قلمرو نیستند. او با استعارههایی تلخ و گزنده، این بوروکراسی را ”سرطان“ مینامد که ریشههایش در تمام ارکان دوانده شده، ”عناصری مانع“ که همچون ”اراذل و اوباش“ خیابانی، راه را بر هر فعالیت مولدی میبندند. روایت شخصی او – اقتصاددانی با بالاترین سطح دانش که جایی در این ساختار نیافته – گواهی است بر این حقیقت تلخ که این ماشین، بیش از آنکه نیازمند مغزهای متفکر باشد، به دنبال پیچ و مهرههایی برای حفظ وضع موجود است. این بوروکراسی، فقط یک مانع اداری نیست، بلکه فرهنگی از ناکارآمدی و ایستایی را بازتولید میکند.
سپس، کاظمی لنز خود را به سمت نقاطی میچرخاند که زخمهای این سیستم در آن عریانتر است. به مرزها سفر میکنیم؛ مناطقی که قاعدتاً باید به واسطه موقعیت استراتژیک خود، کانونهای پررونق تجارت و تبادل باشند؛ اما آنچه میبینیم، تصویری وارونه است: مرزنشینانی که در فقر دست و پا میزنند و برای جابجایی کالاهای اساسی – کاری که باید طبیعیترین حق اقتصادیشان باشد – با برچسب ”قاچاق“ و خطر مرگ روبرو میشوند. سوختبران بلوچ و کولبران کرد، قربانیان این پارادوکس بیرحمانه هستند. داستان تکاندهنده جوانی که در سراوان به خاطر حمل چند کیسه برنج از مرز پاکستان جان خود را از دست میدهد، عمق این فاجعه و بیمنطقی حاکم را آشکار میسازد. این سیاستها نه تنها پتانسیل عظیم اقتصادی مرزها را به بند کشیدهاند، بلکه بذر ناامیدی و محرومیت را در حاصلخیزترین زمینهای اقتصادی میپاشند و حتی مانع از شکوفایی فعالیتهای فرهنگی و هنری در این مناطق میشوند.
ادامه در پست بعدی


24.04.202503:34
☑️ گفتوشنود اقتصادی
🔹 سایه مذاکرات بر بازارها و اقتصاد؛
بدبین باشیم یا خوشبین؟
🗓 شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
⏰ ساعت ۱۸ تا ۲۱
▪️عباس آخوندی
سیاستمدار و استاد دانشگاه تهران
▪️صادق الحسینی
اقتصاددان و نویسنده کتابهای اقتصاد ایران در تنگنای توسعه و هل اول
▪️مرتضی کاظمی
اقتصاددان؛ مدیر نشست
همراه با شنیدن بازخورد و دیدگاههای
میثم هاشمخانی، حسین میرزایی، علیرضا توکلی کاشی، امیرحسین خالقی، امیرمحمد گلوانی، یاسر میرزایی، آرش صفری، محمد ناطقی، سپهر عبدالهپور، فرید قدیری، محمد رجبی، حمیدرضا پورسلیمی، المیرا ابوالفتحی، مجید حیدری
و سایر پژوهشگران
🔹 صادق الحسینی در روزهایی که شروع مذاکرات اعلام شد در توییتی گفت: "من امکان به نتیجه رسیدن مذاکرات را کم میبینم". برعکس عباس آخوندی در همان روزها گفته "تا این لحظه من بر این باورم که لحظهی سازش ایران و آمریکا فرا رسیده لذا ...مذاکرات با سرعتی بسیار تندتر از آنچه همه تصور میکنند بهپیش میرود. پرسش محوری برای این نشست این است که:
بازارها و اقتصاد در سناریوهای مختلف چه روندی خواهند داشت؟
☑️ لطفاً و حتماً
از طریق این لینک
اعلام حضور بفرمایید
گروه رسانهای دنیایاقتصاد
🔹 سایه مذاکرات بر بازارها و اقتصاد؛
بدبین باشیم یا خوشبین؟
🗓 شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
⏰ ساعت ۱۸ تا ۲۱
▪️عباس آخوندی
سیاستمدار و استاد دانشگاه تهران
▪️صادق الحسینی
اقتصاددان و نویسنده کتابهای اقتصاد ایران در تنگنای توسعه و هل اول
▪️مرتضی کاظمی
اقتصاددان؛ مدیر نشست
همراه با شنیدن بازخورد و دیدگاههای
میثم هاشمخانی، حسین میرزایی، علیرضا توکلی کاشی، امیرحسین خالقی، امیرمحمد گلوانی، یاسر میرزایی، آرش صفری، محمد ناطقی، سپهر عبدالهپور، فرید قدیری، محمد رجبی، حمیدرضا پورسلیمی، المیرا ابوالفتحی، مجید حیدری
و سایر پژوهشگران
🔹 صادق الحسینی در روزهایی که شروع مذاکرات اعلام شد در توییتی گفت: "من امکان به نتیجه رسیدن مذاکرات را کم میبینم". برعکس عباس آخوندی در همان روزها گفته "تا این لحظه من بر این باورم که لحظهی سازش ایران و آمریکا فرا رسیده لذا ...مذاکرات با سرعتی بسیار تندتر از آنچه همه تصور میکنند بهپیش میرود. پرسش محوری برای این نشست این است که:
بازارها و اقتصاد در سناریوهای مختلف چه روندی خواهند داشت؟
☑️ لطفاً و حتماً
از طریق این لینک
اعلام حضور بفرمایید
گروه رسانهای دنیایاقتصاد
26.04.202514:36
لطفا در نظرسنجی جلسه امروز شرکت کنید.
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSdtgzfWehLYNIFti8ydL6OCF1nkXWT-6yrQ3noMnNGmXJCAkw/viewform?usp=dialog
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSdtgzfWehLYNIFti8ydL6OCF1nkXWT-6yrQ3noMnNGmXJCAkw/viewform?usp=dialog
Kanaldagi o'zgarishlar tarixi
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.