Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
دکترین لیبرالیسم avatar

دکترین لیبرالیسم

ما در پی چوپانی بر گوسفندان نیستیم
بلکه در پی رها کردن شیرها از قفس هستیم.
«لیبرتارین»
امیرحسین نعمتی
TGlist reytingi
0
0
TuriOmmaviy
Tekshirish
Tekshirilmagan
Ishonchnoma
Shubhali
Joylashuv
TilBoshqa
Kanal yaratilgan sanaJan 08, 2025
TGlist-ga qo'shildi
Mar 09, 2025

"دکترین لیبرالیسم" guruhidagi so'nggi postlar

نکات مهم زیر از این داستان به ذهنم رسید :

۱- افزایش قیمت محصول در بازار سیاه.
۲- سود کلان در فضای بازار غیرقانونی.
۳- رشد بازار فاسد از طریق قانونگذاری بیجا.
۴- رشوه به‌عنوان هزینه تجاری و منبع درآمد کارگزاران.
۵- انحصار تجارت در بازار سیاه.
۶- رشد و تقویت رانت‌ خواری.
۷- فاسد شدن تدریجی نهادهای دولتی.
۸- نفوذ مافیا در بالاترین ارکان سیاسی و دولتی.
۹- تأثیر مافیا بر تغییر رژیم و ساختار حکومتی.
۱۰- ناکارآمدی قانون ممنوعیت و محدودیت.
۱۱-تضعیف حاکمیت قانون به دلیل ابتذال قوانین وضع شده.


تمام این نکات ریشه در تصویب فقط یک قانون غلط دارد ، توجه کنید که قانونگذاری چه میزان حائز اهمیت است و اکنون قانونگذاران کشور ما چه کسانی هستند؟!
آلفردو و نعمت وجود یک قانون دولتی !

در ایتالیا جوانی به نام آلفردو دکه کوچکی داشت که در آن عرق سگی میفروخت.

هر بطرى را به قیمت دو لیره میفروخت،هزینه تولید 1.8 لیره بود، هر روز 200 بطری میفروخت و درآمدش روزانه 40 لیره بود و با این 40 لیره با مادرش به دشواری زندگی میكرد.

روزی دولت بنیتو موسولینی قانونی امضا کرد که فروش عرق سگی ممنوع شد و پلیس عرق فروشى ها را پلمپ کرد.

آلفردو در پاركى سرگردان و بسيار غمگين بود ، ناگهان یک نفر از پشت سرش گفت :
هی آلفردو! خوب شد پیدات کردم امروز تمام عرق فروشی های شهر رو تعطیل کردن چیزی تو خونه داری به من بدی ؟ به جای دو لیره ، بهت 10 لیره ميدم.

آلفردو سريع به خانه رفت یك بطرى در کیسه مشکی گذاشت و یواشکی دست مشتری داد و ده لیره گرفت و به مشتری گفت :
اگه باز هم خواستی بیا و به دوستان قابل اعتمادت هم بگو ، اسم رمز اينه :
"آقا ببخشید ! دیروز بازی اینتر و یونتوس رو دیدید؟

روزهای بعد هم آلفردو به پارک میرفت هر روز تعداد مشترى بیشتر میشد در آمد او کم کم روزانه به 200 لیره رسیده بود او خانه خرید و برای مادرش خدمتکار گرفت و با ویتوریا نامزد کرد و دوستان جدیدی پیدا کرد !

آلفردو کم کم شهرتش فزونی گرفت طوری که پلیس از افزایش ثروت او مشکوک شد که نکند که او به صورت مخفیانه عرق سگی میفروشد ماموری را برای تحقیق فرستادند ، مامور فردایش برگشت و گفت نه قربان آلفردو هیچ قانون شکنی ای انجام نداده است ! مامور دیگری را فرستاند و او هم همین را گفت ! مامور دیگر هم همین را گفت و اینگونه بود که خیال رئیس پلیس راحت شد که مشکلی در کار نیست ! ماموران برای حق السکوت روزانه 5 لیره میگرفتند ! کم کم خود رئیس پلیس هم شروع به رشوه گرفتن کرد.

تا اینکه موسولینی به گسترش یک باند مافیايى مشکوک شد و اختیارات سازمان جاسوسی را برای نفوذ در مافیا افزایش داد اما افسوس که دیگر دیر شده بود !

آلفردو مقاماتى را خریده بود که از قضا یکی از آنها رئیس اطلاعات بود و برای آلفردو اطلاعات می آورد و مرتب موسولینی را در مورد مافیا گیج میکرد، آلفردو با متفقین متحد شد و زمینه سقوط موسولینی را فراهم کرد در نظام جدید ، نخست وزیران توسط آلفردو نصب و عزل میشد در واقع همه سیاستمداران فهمیده بودند که " پدر خوانده " کیست .

هر سیاستمدارى تلاش کرد که فروش عرق سگی را آزاد كند به شکل فجیعی ترور شد.
عموم تصور میکنند که مافیا در فقدان قانون رشد میکند حال آنکه دقیقا جریان برعکس است مافیا از قانون تغذیه میکند منتهی از یک قانون اضافی يا نامناسب !

هر جا قانون اضافه اى باشد مافیا آنجاست
.
یه داستانک غیر واقعی میذارم ، حتما بخونید ، نکات بسیار قابل تاملی داره :

.
۷۰ سال تمام حزب کمونیست در مغز صغیر و کبیر مردم شوروی فرو کرده بود که آمریکا دشمن شماره یک شماست، اما همه چیز به یک همبرگر بند بود. ژانویه ۱۹۹۰ (بهمن ۱۳۶۸) بعد از افتتاح اولین مک‌دونالد مسکو، تلویزیون خبرنگار فرستاد تا از مردم بپرسد چه احساسی دارند. کودک به این بچگی به خبرنگار گفت: «وقتی کوچیک بودم فکر می‌کردم تنها چیزی که آمریکایی‌ها بهش فکر می‌کنن پرتاب بمب هسته‌ایه. اما نه، اونا اونقدر هم جنگ‌طلب نیستن. اصلا این خیلی خوبه که اونا یک شعبه مک دونالد رو هم تو شوروی افتتاح کردن.» روز اول ۳۰ هزار نفر در صف ایستادند تا طعم برگر آمریکایی را بچشند.
"اثر کبری" چیست؟
چگونه یک راه حل دولتی تبدیل به معضل شد؟
مشاهده بفرمائید...
یادداشت جدیدم تحت عنوان " آگاهی عمومی ، مقدمه ی مطالبه گری ملی" به موضوع عدم آگاهی کافی شهروندان نسبت به وظایف قانونی مسئولین در نهادهای مختلف و نتایج زیانبار آن میپردازد... #یادداشت

مطالعه بفرمائید:

https://tinyurl.com/2yl6ftf8
سیاست بی پدر و مادر است ، من با سیاست کاری ندارم!!

یکی دیگر از مغالطات رعیت‌های شبه‌تحصیل‌کرده‌ی ایرانی‌ همین جمله عوامانه است تا با بیان آن عدم‌بینش و انفعال و بی‌مسئولیتی و صغارت خود را لاپوشانی و توجیه کنند!

علاوه بر این متاسفانه اکثر حاکمان ایرانی نیز در طول تاریخ به قدری مستبد بوده‌اند و دزدی و چپاول کرده‌اند که این در ناخودآگاه اکثریت مردم ایران حک شده است ، طوری که همواره سیاست و سیاستمداران را کثیف و شرور می‌پندارند...

در حالی که در کشورهای آزاد و توسعه‌یافته سیاست پیش‌نیازهای زندگی خوب ، خیر ، منافع فردی و اجتماعی را به ارمغان می آورد و بدون سیاستمداران و یک دولت مدرن و قانونمند نمی‌شود آزادی و نظم اجتماعی را برقرار کرد.
میدونید بهترین قسمت فروپاشی شوروی چی بود؟!

تقابل لکسوس و لادا !
موج کنونی ناسیونالیسم ایرانی در واقع واکنشی است به حکومت اسلامی. این "واکنش" علیه سیستم و ارزش‌هایی است که ایران را یک هویت مذهبی در نظر می‌گیرد که باید منابع و منافعش در راه اسلام خرج شود و باعث شده مردم احساس بی‌وطنی کنند. منافع ملی پایمال می‌شود و تریبون‌های رژیم تهدیدها علیه خود را تهدید علیه ایران جلوه می‌دهند. در مقابل، "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" واکنشی به پایمال شدن منافع ملی یا متعلق دانستن منابع کشور به "جهان تشیع" است. آن کنش، این واکنش را به دنبال دارد.

اما سوال اینجاست که چرا واکنش به رژیم اسلامی یک واکنش ناسیونالیستی است نه یک واکنش دموکراتیک؟ آیا به خاطر اینکه ناسیونالیسم با دموکراسی جمع‌شدنی نیست؟ خیر. می‌شود هم به نوعی ملی‌گرایی باور داشت و هم به دموکراسی. علتش چیز دیگری است: فقدان سنت دموکراتیک باعث شده مردم تجربه‌ی اصیلی از آزادی‌های کشورهای دموکراتیک و کارکرد و فوایدشان نداشته باشند و به همین دلیل گزینه‌ی دموکراتیک به صورت یک گزینه‌ی واضح و روشن جلوه نمی‌کند.

این فقدان درک تجربی به کمک عوام‌فریبان و انحصارگرایان می‌آید. کمک می‌کند هر چیز ناروایی را به دموکراسی نسبت بدهند یا حتی بدترین گزینه جلوه‌اش دهند. به این فکر کنید که آیا می‌توانند همین مطالب سطحی درباره‌ی دموکراسی را به یک شهروند غربی بگویند؟ آن‌ها از این راه وارد می‌شوند که دموکراسی را یا نوعی هرج و مرج جلوه دهند یا گزینه‌ای بسیار عالی که ما شایستگی‌اش را نداریم و به قول روسو شایسته‌ی جمعی از خدایان است.

دشمنی آن‌ها با دموکراسی به این دلیل واضح است: دموکراسی با جزم‌گرایی سازگار نیست و هر استبدادی برای برپایی نیاز به جزم‌هایی دارد که به عنوان بنیان و پشتوانه‌اش عمل کنند. نمونه‌ی بارزش "سایه‌ی خدا" بودن پادشاهان سنتی ما است. جزم امروزین این است که فقط یک نفر می‌تواند موجودیت ایران را حفظ کند و توسعه دهد. اما باید گفت سال‌ها رژیمی که از ایران چیزی باقی نگذاشته چه کسی تمامیت آن را حفظ کرده جز علاقه‌ و میهن‌دوستی خود مردم؟ همین میهن‌دوستی شرط لازم دموکراسی است که افراد را به مشارکت در سرنوشت خودشان که رقم زدن سرنوشت کشورشان نیز هست، وامی‌دارد‌. مشکل این جماعت با دموکراسی از سر عشق به میهن نیست، از سر دشمنی دموکراسی با جزم‌هایشان است.

یادداشت از : رضا یعقوبی .
آزادی عبارت است از این‌که شخص اختیار داشته باشد هر کاری را که میل دارد بکند، به شرط آنکه ضرری به دیگران وارد نیاورد.
پس نباید آزادی را با خودسری اشتباه کرد. زیرا که آزادی آن نیست که شخص همه کاری بتواند بکند و اختیار هر کس حدی دارد و آن حد عبارت از قیودی است که به جهت آزاد بودن سایر مردم لازم است.

وجود قانون برای حصول آزادی لازم است، زیرا که اگر مردم خودسر باشند به حقوق یکدیگر تعدی می‌کنند و در آن صورت البته هر کس بنده آن می‌شود که قوی‌تر از خود او باشد.
پس باید اطاعت قانون کنیم تا به بندگی مردم مبتلا نشویم. [قانونی که تجلی اراده عمومی باشد]

حصول آزادی برای ملت موقوف به داشتن بعضی اختیارات است و اصول آن اختیارات از این قرار است: اختیار نفس. اختیار مال. اختیار منزل. اختیار کار و پیشه. اختیار طبع و اظهار افکار. اختیار اجتماع و تشکیل انجمن. اختیار تعلیم و تربیت.

📚 حقوق اساسی یعنی آداب مشروطیت دول ، عالیجناب محمدعلی فروغی.

#محمدعلی_فروغی
.
منم همینطور توماس ، منم همینطور...

#توماس_جفرسون
هنگامی که قانون اساسی یک کشور حقوق فردی را بیرون از دایرهٔ دسترسی قدرت عمومی قرار دهد، قلمروی قدرت سیاسی شدیداً محدود می‌شود و در نتیجه شهروندان می‌توانند با اطمینان خاطر و احساس امنیت نسبت به تصمیم و رأی اکثریت در این قلمروی محدود اعتماد کنند و تن دهند.

در این صورت، زندگی و دارایی اقلیت‌ها و مخالفان سیاسی در گرو قدرت نیست، به رأی گذاشته نمی‌شود و توسط تصمیمات اکثریت مورد تهدید قرار نمی‌گیرد، هیچ فرد یا گروهی چک سفید امضاشده در دسترس ندارد که بر دیگران حکم براند.

📚 فضیلت خودخواهی ، آین رند ، ص۱۵۳ و ۱۵۴.

#آین_رند
یادداشت بنده با عنوانی کنایه آمیز "نئولیبرالیسم ایرانی!" پاسخی مختصر و مفید به ادعای بی اساس عده ای به اصطلاح استاد دانشگاه مبنی بر نئولیبرال بودن اقتصاد ایران!

آیا واقعا سیستم اقتصادی ما نئولیبرال است؟!
#یادداشت
بخوانید:
https://is.gd/p4CELn
اقتصاد علمی یکپارچه است و تقسیم آن به اقتصاد کلان و خرد (بخش‌عمومی، بخش‌کشاورزی، بخش مدیریت و ...) رویکردی نادرست است. تمام پدیده‌های اقتصادی نتیجه کنش‌های فردی‌اند و تنها از طریق بررسی این کنش‌ها می‌توان آن‌ها را درک کرد.

📚 کنش انسانی ، لودویگ فون میزس.

#فون_میزس
اقتصاد نمی دانند
عدد نمی فهمند
آمارسازی می کنند
دستاورد جعلی خلق می کنند
طلبکار و مدعی نیز هستند...

Rekordlar

13.04.202508:35
383Obunachilar
25.02.202523:59
0Iqtiboslar indeksi
18.04.202515:30
165Bitta post qamrovi
23.04.202503:06
0Reklama posti qamrovi
10.03.202506:06
41.18%ER
18.04.202514:40
43.65%ERR

Rivojlanish

Obunachilar
Iqtibos indeksi
1 ta post qamrovi
Reklama posti qamrovi
ER
ERR
MAR '25MAR '25MAR '25MAR '25MAR '25APR '25APR '25APR '25

دکترین لیبرالیسم mashhur postlari

اینجا نه چالوس است، نه جاده های شمال

اینجا عربستان سعودی است!

صحنه هایی که ملاحظه می کنید ترکیبی از یک حکمرانی مدبرانه آب ، یک برنامه سرمایه گذاری هوشمندانه و یک محیط جغرافیایی ناب در یک کشور بی آب و علف است

عربستان، کشوری که میانگین بارندگی سالانه اش یک چهارم ایران است!

الباحه ! آنها برای آنکه این شهر را به این شکل و شمایلی که ملاحظه می کنید تبدیل کنند ۸۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری کرده اند که ۱۵ میلیارد دلار آن از طریق شرکتهای خارجی و مابقی توسط حکومت عربستان برای توسعه زیرساختهای شهر از جمله زمینهای کشاورزی و توسعه باغات میوه تامین شده است !

۲۶۷ میلیارد دلار سرمایه گذاری برای توسعه ۱۲ شهر این کشور با رویکردی که گفته شد بیانگر اهمیت این نکته است که تمدن و اقتصاد بدون آب بی معناست

بیانگر اولویت های یک حکمرانی است
01.04.202500:15
کاپیتالیسم و بازار آزاد نقش مهمی در رونق تکنولوژی و ورود به عصر صنعتی شدن ایفا کردند:


انگیزه‌های اقتصادی

از جمله رقابت: در یک سیستم کاپیتالیستی، رقابت بین شرکت‌ها باعث می‌شود که آنها به دنبال نوآوری و بهبود محصولات خود باشند.

سود: انگیزه برای کسب سود، سرمایه‌گذاران را به سرمایه‌گذاری در فناوری‌های جدید و کارآمدتر ترغیب می‌کند.

سرمایه‌گذاری و نوآوری

سرمایه‌گذاری خصوصی: سرمایه‌گذاران خصوصی و شرکت‌ها به دنبال فرصت‌های جدید برای سرمایه‌گذاری در فناوری‌های نوین بودند.

اختراعات: اختراعات و نوآوری‌ها به سرعت در یک بازار آزاد رشد کردند، زیرا افراد و شرکت‌ها آزادی بیشتری برای آزمایش ایده‌های جدید داشتند.

توسعه زیرساخت‌ها

حمل و نقل: توسعه سیستم‌های حمل و نقل (مانند راه‌آهن) به تسهیل تجارت و جابجایی کالاها کمک کرد.

ارتباطات: پیشرفت در ارتباطات (مانند تلگراف) به بهبود ارتباطات تجاری و تسریع در تبادل اطلاعات کمک کرد.

تقسیم کار و تخصص

تخصص‌گرایی: در عصر صنعتی، تقسیم کار و تخصص‌گرایی باعث افزایش بهره‌وری و کارایی در تولید شد.

کارخانه‌ها: ظهور کارخانه‌ها به تولید انبوه و کاهش هزینه‌ها کمک کرد، که این خود به افزایش دسترسی به کالاها و خدمات منجر شد.

توسعه بازارها

گسترش بازارها: بازارهای جدید به ایجاد فرصت‌های تجاری و اقتصادی جدید کمک کردند.

تجارت جهانی: کاپیتالیسم باعث گسترش تجارت جهانی و دسترسی به منابع و بازارهای جدید شد.


در نتیجه کاپیتالیسم و بازار آزاد با ایجاد انگیزه‌های اقتصادی، تسهیل نوآوری، توسعه زیرساخت‌ها، تخصص‌گرایی و گسترش بازارها، زمینه‌ساز رونق تکنولوژی و ورود به عصر صنعتی شدن شدند. این روند نه تنها به تغییرات اقتصادی بلکه به تحولات اجتماعی و فرهنگی نیز منجر شد.
17.04.202517:28
سیاست بی پدر و مادر است ، من با سیاست کاری ندارم!!

یکی دیگر از مغالطات رعیت‌های شبه‌تحصیل‌کرده‌ی ایرانی‌ همین جمله عوامانه است تا با بیان آن عدم‌بینش و انفعال و بی‌مسئولیتی و صغارت خود را لاپوشانی و توجیه کنند!

علاوه بر این متاسفانه اکثر حاکمان ایرانی نیز در طول تاریخ به قدری مستبد بوده‌اند و دزدی و چپاول کرده‌اند که این در ناخودآگاه اکثریت مردم ایران حک شده است ، طوری که همواره سیاست و سیاستمداران را کثیف و شرور می‌پندارند...

در حالی که در کشورهای آزاد و توسعه‌یافته سیاست پیش‌نیازهای زندگی خوب ، خیر ، منافع فردی و اجتماعی را به ارمغان می آورد و بدون سیاستمداران و یک دولت مدرن و قانونمند نمی‌شود آزادی و نظم اجتماعی را برقرار کرد.
11.04.202521:27
یادداشت بنده با عنوانی کنایه آمیز "نئولیبرالیسم ایرانی!" پاسخی مختصر و مفید به ادعای بی اساس عده ای به اصطلاح استاد دانشگاه مبنی بر نئولیبرال بودن اقتصاد ایران!

آیا واقعا سیستم اقتصادی ما نئولیبرال است؟!
#یادداشت
بخوانید:
https://is.gd/p4CELn
.
منم همینطور توماس ، منم همینطور...

#توماس_جفرسون
یک استدلال قوی و ساده ببینیم از رونالد ریگان...
هنگامی که قانون اساسی یک کشور حقوق فردی را بیرون از دایرهٔ دسترسی قدرت عمومی قرار دهد، قلمروی قدرت سیاسی شدیداً محدود می‌شود و در نتیجه شهروندان می‌توانند با اطمینان خاطر و احساس امنیت نسبت به تصمیم و رأی اکثریت در این قلمروی محدود اعتماد کنند و تن دهند.

در این صورت، زندگی و دارایی اقلیت‌ها و مخالفان سیاسی در گرو قدرت نیست، به رأی گذاشته نمی‌شود و توسط تصمیمات اکثریت مورد تهدید قرار نمی‌گیرد، هیچ فرد یا گروهی چک سفید امضاشده در دسترس ندارد که بر دیگران حکم براند.

📚 فضیلت خودخواهی ، آین رند ، ص۱۵۳ و ۱۵۴.

#آین_رند
"اثر کبری" چیست؟
چگونه یک راه حل دولتی تبدیل به معضل شد؟
مشاهده بفرمائید...
همانطور که قبلا اشاره کردم ، یک مترجم آثار لیبرال بلندگو و سخنگوی لیبرال ها نیست
متعجبم از کسی که آثار میزس رو ترجمه کرده اما از تعرفه ها حمایت میکنه !
چطور ممکنه واقعا
05.04.202510:57
مرکانتیلیسم در تضاد با لیبرالیسم

مرکانتیلیسم نظام اقتصادی غالب در اروپا بین قرون شانزدهم تا هجدهم بود که بر افزایش ثروت ملی از طریق تجارت خارجی و انباشت طلا و نقره تمرکز داشت. این مکتب با حمایت‌گرایی، اعطای انحصارهای دولتی و مداخله گسترده در اقتصاد، صادرات را تشویق و واردات را محدود می‌کرد. هدفش تقویت قدرت دولت بود، اما اغلب به قیمت سرکوب آزادی‌های اقتصادی افراد.

مرکانتیلیسم، با تأکید بر مداخله دولت و انباشت ثروت از طریق تجارت محدود، آثار مضر بلندمدتی بر اقتصاد و آزادی اقتصادی بر جای گذاشت. آدام اسمیت در «ثروت ملل» استدلال کرده است که سیاست‌های مرکانتیلیستی، با ایجاد انحصار و محدودیت تجارت، کارایی بازار را مختل می‌کنند و دست نامرئی را از تنظیم طبیعی منابع بازمی‌دارند.

لودویگ فون میزس در نقد این نظام، نبود مکانیزم قیمت آزاد را عامل ناکارآمدی تخصیص منابع دانسته و مداخله‌گرایی را مانع کارآفرینی معرفی کرده است .

فریدریش هایک نیز در «راه بردگی» هشدار داده است که تمرکز قدرت اقتصادی در دولت، آزادی فردی را سرکوب و به استبداد منجر می‌شود، زیرا دانش پراکنده بازار را نمی‌توان مرکزی کرد.

میلتون فریدمن، با تأکید بر بازار آزاد، انحصارهای مرکانتیلیستی را عامل تورم و کاهش رفاه عمومی قلمداد می کند.
دیگر اقتصاددانان لیبرتارین، مانند موری روتبارد، استدلال کردند که حمایت‌گرایی و یارانه‌های دولتی، رقابت را تضعیف و نوآوری را متوقف می‌کنند.

در بلندمدت، مرکانتیلیسم با تحمیل بوروکراسی و سرکوب مبادلات داوطلبانه، رشد اقتصادی را کُند و آزادی‌های فردی را تهدید کرد، نتایجی که نظریه‌پردازان بازار آزاد به‌درستی پیش‌بینی کردند.
میدونید بهترین قسمت فروپاشی شوروی چی بود؟!

تقابل لکسوس و لادا !
اقتصاد علمی یکپارچه است و تقسیم آن به اقتصاد کلان و خرد (بخش‌عمومی، بخش‌کشاورزی، بخش مدیریت و ...) رویکردی نادرست است. تمام پدیده‌های اقتصادی نتیجه کنش‌های فردی‌اند و تنها از طریق بررسی این کنش‌ها می‌توان آن‌ها را درک کرد.

📚 کنش انسانی ، لودویگ فون میزس.

#فون_میزس
آزادی عبارت است از این‌که شخص اختیار داشته باشد هر کاری را که میل دارد بکند، به شرط آنکه ضرری به دیگران وارد نیاورد.
پس نباید آزادی را با خودسری اشتباه کرد. زیرا که آزادی آن نیست که شخص همه کاری بتواند بکند و اختیار هر کس حدی دارد و آن حد عبارت از قیودی است که به جهت آزاد بودن سایر مردم لازم است.

وجود قانون برای حصول آزادی لازم است، زیرا که اگر مردم خودسر باشند به حقوق یکدیگر تعدی می‌کنند و در آن صورت البته هر کس بنده آن می‌شود که قوی‌تر از خود او باشد.
پس باید اطاعت قانون کنیم تا به بندگی مردم مبتلا نشویم. [قانونی که تجلی اراده عمومی باشد]

حصول آزادی برای ملت موقوف به داشتن بعضی اختیارات است و اصول آن اختیارات از این قرار است: اختیار نفس. اختیار مال. اختیار منزل. اختیار کار و پیشه. اختیار طبع و اظهار افکار. اختیار اجتماع و تشکیل انجمن. اختیار تعلیم و تربیت.

📚 حقوق اساسی یعنی آداب مشروطیت دول ، عالیجناب محمدعلی فروغی.

#محمدعلی_فروغی
21.04.202500:15
آلفردو و نعمت وجود یک قانون دولتی !

در ایتالیا جوانی به نام آلفردو دکه کوچکی داشت که در آن عرق سگی میفروخت.

هر بطرى را به قیمت دو لیره میفروخت،هزینه تولید 1.8 لیره بود، هر روز 200 بطری میفروخت و درآمدش روزانه 40 لیره بود و با این 40 لیره با مادرش به دشواری زندگی میكرد.

روزی دولت بنیتو موسولینی قانونی امضا کرد که فروش عرق سگی ممنوع شد و پلیس عرق فروشى ها را پلمپ کرد.

آلفردو در پاركى سرگردان و بسيار غمگين بود ، ناگهان یک نفر از پشت سرش گفت :
هی آلفردو! خوب شد پیدات کردم امروز تمام عرق فروشی های شهر رو تعطیل کردن چیزی تو خونه داری به من بدی ؟ به جای دو لیره ، بهت 10 لیره ميدم.

آلفردو سريع به خانه رفت یك بطرى در کیسه مشکی گذاشت و یواشکی دست مشتری داد و ده لیره گرفت و به مشتری گفت :
اگه باز هم خواستی بیا و به دوستان قابل اعتمادت هم بگو ، اسم رمز اينه :
"آقا ببخشید ! دیروز بازی اینتر و یونتوس رو دیدید؟

روزهای بعد هم آلفردو به پارک میرفت هر روز تعداد مشترى بیشتر میشد در آمد او کم کم روزانه به 200 لیره رسیده بود او خانه خرید و برای مادرش خدمتکار گرفت و با ویتوریا نامزد کرد و دوستان جدیدی پیدا کرد !

آلفردو کم کم شهرتش فزونی گرفت طوری که پلیس از افزایش ثروت او مشکوک شد که نکند که او به صورت مخفیانه عرق سگی میفروشد ماموری را برای تحقیق فرستادند ، مامور فردایش برگشت و گفت نه قربان آلفردو هیچ قانون شکنی ای انجام نداده است ! مامور دیگری را فرستاند و او هم همین را گفت ! مامور دیگر هم همین را گفت و اینگونه بود که خیال رئیس پلیس راحت شد که مشکلی در کار نیست ! ماموران برای حق السکوت روزانه 5 لیره میگرفتند ! کم کم خود رئیس پلیس هم شروع به رشوه گرفتن کرد.

تا اینکه موسولینی به گسترش یک باند مافیايى مشکوک شد و اختیارات سازمان جاسوسی را برای نفوذ در مافیا افزایش داد اما افسوس که دیگر دیر شده بود !

آلفردو مقاماتى را خریده بود که از قضا یکی از آنها رئیس اطلاعات بود و برای آلفردو اطلاعات می آورد و مرتب موسولینی را در مورد مافیا گیج میکرد، آلفردو با متفقین متحد شد و زمینه سقوط موسولینی را فراهم کرد در نظام جدید ، نخست وزیران توسط آلفردو نصب و عزل میشد در واقع همه سیاستمداران فهمیده بودند که " پدر خوانده " کیست .

هر سیاستمدارى تلاش کرد که فروش عرق سگی را آزاد كند به شکل فجیعی ترور شد.
عموم تصور میکنند که مافیا در فقدان قانون رشد میکند حال آنکه دقیقا جریان برعکس است مافیا از قانون تغذیه میکند منتهی از یک قانون اضافی يا نامناسب !

هر جا قانون اضافه اى باشد مافیا آنجاست
16.04.202521:11
موج کنونی ناسیونالیسم ایرانی در واقع واکنشی است به حکومت اسلامی. این "واکنش" علیه سیستم و ارزش‌هایی است که ایران را یک هویت مذهبی در نظر می‌گیرد که باید منابع و منافعش در راه اسلام خرج شود و باعث شده مردم احساس بی‌وطنی کنند. منافع ملی پایمال می‌شود و تریبون‌های رژیم تهدیدها علیه خود را تهدید علیه ایران جلوه می‌دهند. در مقابل، "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" واکنشی به پایمال شدن منافع ملی یا متعلق دانستن منابع کشور به "جهان تشیع" است. آن کنش، این واکنش را به دنبال دارد.

اما سوال اینجاست که چرا واکنش به رژیم اسلامی یک واکنش ناسیونالیستی است نه یک واکنش دموکراتیک؟ آیا به خاطر اینکه ناسیونالیسم با دموکراسی جمع‌شدنی نیست؟ خیر. می‌شود هم به نوعی ملی‌گرایی باور داشت و هم به دموکراسی. علتش چیز دیگری است: فقدان سنت دموکراتیک باعث شده مردم تجربه‌ی اصیلی از آزادی‌های کشورهای دموکراتیک و کارکرد و فوایدشان نداشته باشند و به همین دلیل گزینه‌ی دموکراتیک به صورت یک گزینه‌ی واضح و روشن جلوه نمی‌کند.

این فقدان درک تجربی به کمک عوام‌فریبان و انحصارگرایان می‌آید. کمک می‌کند هر چیز ناروایی را به دموکراسی نسبت بدهند یا حتی بدترین گزینه جلوه‌اش دهند. به این فکر کنید که آیا می‌توانند همین مطالب سطحی درباره‌ی دموکراسی را به یک شهروند غربی بگویند؟ آن‌ها از این راه وارد می‌شوند که دموکراسی را یا نوعی هرج و مرج جلوه دهند یا گزینه‌ای بسیار عالی که ما شایستگی‌اش را نداریم و به قول روسو شایسته‌ی جمعی از خدایان است.

دشمنی آن‌ها با دموکراسی به این دلیل واضح است: دموکراسی با جزم‌گرایی سازگار نیست و هر استبدادی برای برپایی نیاز به جزم‌هایی دارد که به عنوان بنیان و پشتوانه‌اش عمل کنند. نمونه‌ی بارزش "سایه‌ی خدا" بودن پادشاهان سنتی ما است. جزم امروزین این است که فقط یک نفر می‌تواند موجودیت ایران را حفظ کند و توسعه دهد. اما باید گفت سال‌ها رژیمی که از ایران چیزی باقی نگذاشته چه کسی تمامیت آن را حفظ کرده جز علاقه‌ و میهن‌دوستی خود مردم؟ همین میهن‌دوستی شرط لازم دموکراسی است که افراد را به مشارکت در سرنوشت خودشان که رقم زدن سرنوشت کشورشان نیز هست، وامی‌دارد‌. مشکل این جماعت با دموکراسی از سر عشق به میهن نیست، از سر دشمنی دموکراسی با جزم‌هایشان است.

یادداشت از : رضا یعقوبی .
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.