Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
GHOSTEEN | شبح avatar
GHOSTEEN | شبح
GHOSTEEN | شبح avatar
GHOSTEEN | شبح
22.04.202509:05
این آهنگ، بوی خون می‌ده.
21.04.202522:50
باید پذیرفت که در بعضی از نقاط جهان مردم به جای اکسیژن، حماقت تنفس می‌کنند.
06.04.202520:03
خوش اومدید.
06.04.202518:50
اینجا هم ۲۲ نفر دیگه میخواد که برسه ۱۴۰۰ نفر. قبلن این عددهارو دیدم. برسیم بهش برمیگردیم به روزهای خوبِ گذشته.
Видалено06.04.202523:23
06.04.202518:46
اون یه نفر از اینجا بره ردِ شبح در کار خیر دیده بشه.
06.04.202512:25
از الان به بعد، ری‌اکشن‌ها برای اینجا باز هستش.
22.04.202508:56
@GHOSSTEEN
@somewheretoshare
21.04.202520:19
.
06.04.202520:03
سه نفر دیگه بیاد میرسیم به امسال:)))
Видалено06.04.202523:23
06.04.202518:48
بقیه‌تون هم برید
Видалено06.04.202523:23
Переслав з:
• ماتیلدای خسته avatar
• ماتیلدای خسته
06.04.202518:46
نیازمند به یک نفر جهت 2.9.
Переслав з:
Anarchonomy avatar
Anarchonomy
05.04.202522:49
پروفسور معتبرترین دانشگاه آمریکاست. فاندش رو قطع کردن، گفته دیگه اینجا خیلی فاشیستی شده دیگه نمیشه تحمل کرد، من رفتم کانادا، خدافس!
نزدنش، تهدیدش نکردن، اموالش رو مصادره نکردن، حتی رو ماشینش خط هم ننداختن. فقط گفتن دیگه مالیات مردم رو به تو اختصاص نمیدیم که هی بری سر کلاس درباره اسراییل مزخرفات تاریخ‌گذشته به خورد دانشجو بدی! به اینکه دولت نخواد به کسانی که درباره دولت لجن‌پراکنی می‌کنند پول توجیبی بده میگن فاشیسم و فرار می‌کنند!
بعد اینجا وقتی آدمی که زندگیش رو ازش گرفتن، شکنجه‌ش کردن، و حتی وقتی آزادش کردن تو خیابون تعقیبش کردن تا همیشه سایه ترس بالاسرش باشه، و بعد کاری کردن نتونه شغل پیدا کنه، از ایران میره و تو یه کشور دیگه پناهنده میشه، میگن کجا رفتی؟ چرا نموندی مبارزه کنی؟ وطن مگه هتله هروقت سخت گذشت بذاری بری؟ به شهرت که رسیدی گذاشتی رفتی؟

این کنتراست شدید، شدیدا میگاد.
22.04.202508:16
بعضی‌ها، نظر شمارو درباره یه مسئله می‌پرسن که بعد‌، شروع کنن و نظر خودشون رو درباره اون مسئله بگن.
_who asked? واقعا
21.04.202514:19
از اینکه مشتری دائمی جایی باشم واقعا لذت می‌برم. مثلا مشتری دائمی یه آرایشگاه بودن، مشتری دائمی یه کافه، مشتری دائمی یه سوپرمارکت و غیره. چون یه جورایی وقتی کم میارم می‌تونم به این فکر کنم که یکی یه جا منتظره من برم پیشش موهامو کوتاه کنم، یکی منتظره برم کافه‌ش و چای بگیرم و یکی منتظره برم ازش خرید کنم. همه‌ اونا در دنیای من در انتظارند تا من برم سراغشون. و همین باعث می‌شه بلند شم و ادامه بدم. همین‌چیزهای جزئی. همین چیزهای معمولی معنای زندگی منن.
Видалено06.04.202523:23
06.04.202518:51
اع... من فکر کردم فقط برای من باگ داره.
خلاصه که ما کار خیرمون رو کردیم. تلگرام سنگ انداخت.
Видалено06.04.202523:23
06.04.202518:48
مهدی من فقط یه بار میتونم برم
چطوری دوباره برم:)))
06.04.202518:31
در حصار، اما زیبا.
زیبا... فقط زیبا.
05.04.202520:26
@GHOSSTEEN
@somewheretoshare
21.04.202523:14
و این تقصیر شما نیست.
07.04.202514:42
در حمام بودم که برق رفت و من، هنوز اینجام دقیقا همون لحظه که این متن رو نوشتم. نفرتم از این جغرافیا، از بلایی که این جغرافیا به سرم آورده هیچوقت کم نمیشه. و لزوما قضیه قطعی برق به هنگام بودن در‌ حمام نیست، این صرفا یه جرقه کوچیکه در انبار باروتِ نفرت من نسبت به این سرزمین.
Видалено06.04.202523:23
06.04.202518:51
والا منم رفتم، ولی عددش تغییری نمی‌کنه
Видалено06.04.202523:23
06.04.202518:47
برید دیگه. یکم آبرو داری کنید:))
06.04.202518:31
Переслав з:
The Bookshelf Ghost avatar
The Bookshelf Ghost
05.04.202517:38
نمی‌دونم چرا این‌روزها افراد جرعتِ نمره‌ی پایین دادن به آثاری که ازشون راضی نبودن رو ندارن.
مثلا توی همین گودریدز خیلیارو می‌بینم که نوشتن: کتاب رو دوست نداشتن ولی بهش امتیاز ۳ دادن و گفتن شاید چون نفهمیدنش، دوسش نداشتن.

عزیزانم، چرا باید کتاب‌ها غیرقابل فهم نوشته بشن؟ اگر در تمامِ تاریخِ زندگیِ بشر نگاه کنید، می‌بینید که انسان همواره تلاش داشته زندگی رو برای خودش ساده‌تر و آسون‌تر کنه. این رو از اختراعاتی که به وجود میاد و اومده میشه دید. نمی‌دونم چرا بعضی‌ها فکر می‌کنند که ادبیات و کتاب‌ها از این قاعده مستثنی هستن؟ وجودِ ادبیات الزام پیدا کرد برای اینکه انسان بتونه ثبت کنه و ثبت‌شده‌هارو بخونه. رمان و داستان به‌این خاطر اومد تا انسان تجربه‌یِ زندگیِ دیگر رو در چند روز بدست بیاره.
اینکه اثری به عمد بخواد سخت باشه، خوندنش بی‌معنیه. اینکه رضایت نداشته باشی از خوندنش هم غیر طبیعی به حساب میاد. چرا باید وقتت رو برای کتابی صرف کنی که فکر می‌کنی تو نفهمیدی و مشکل از توعه که دوسش نداشتی؟
این درسته که یکسری آثار نیازمند خوندنِ پیش‌زمینه هستن برای درک شدن و فهمِ کامل اما هیچ شاهکاری به دلیل سخت‌خوان بودنش شاهکار نشده. اتفاقا تمامِ آثاری که جزو غول‌های ادبیات به حساب میان، تلاش بر قابل فهم و ساده نویسی داشتن. هیچ نویسنده‌ی عاشقِ ادبیاتی نمیاد کتابی بنویسه که عده‌ی قلیلی بفهمنش، چون نویسنده عاشق تجربه شدنِ اثرش توسط افراد بیشتره.
بله، باید یکسری آثار رو خوند تا بشه سراغِ آثار نسبتا سخت‌تر رفت اما این به این معنی نیست که هرکتابی سخت باشه و قابل فهم نباشه مشکل از مخاطبه که نمی‌فهمدش. مثلا اگر شما یک کله بری سراغ اولیس از جویس، مطمئنن بخش‌هایی رو نمی‌فهمی چون ارجاعاتش برات غیرقابل درکن، اما اینجوری نیست که عمدا غیرقابل فهم و درک باشه و سخت‌خوان نوشته شده باشه. کافیه برای فهم عمیقش یک‌سری آثار که بهشون ارجاع میده رو از قبل بخونی تا ببینی چه راحت می‌فهمی و چه قابل فهم نوشته شده.

نکته‌ای بود که گفتم به اشتراک بذارم. جرعت دوست نداشتن آثار رو داشته باشید. جرعت ایستادن و متفاوت بودن در جای لازم رو داشته باشید. شما می‌تونید مثل خیلی‌ها عمل نکنید. هیچ اتفاق ناگواری براتون نمی‌افته. حداقل... در ادبیات و خوندن ادبیات که این‌طوره.
Показано 1 - 24 із 69
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.