11.05.202503:00
🍁مفهوم «هویت» در نگاه محمدکاظم کاظمی
©️ از: برنامه اصیل (۱۴۰۴/۲/۱۵)
🔗 ویدیوی کامل را در اینجا ببینید. | #هویت
©️ از: برنامه اصیل (۱۴۰۴/۲/۱۵)
🔗 ویدیوی کامل را در اینجا ببینید. | #هویت
09.05.202507:31
🍁 ترور رسانهای مهاجران افغانستانی (۱)
▪️نقش مهندسی اجتماعی
✍🏻 حمید انوری:
مهندسیِ اجتماعی در سطح کلان به روشهایی گفته میشود که دولتها، رسانهها و نهادهای قدرت از آن برای جهتدهی به نگرش عمومی و کنترل رفتار اجتماعی بهره میبرند. بهنظر می رسد برخی محافل قدرت با مدیریت اطلاعات، دیدگاه جامعه را علیه مهاجران افغانستانی هدایت کردهاند.
چگونه اعمال شده است؟
در این چارچوب، گفتمانهای منفی و تبعیضآمیز علیه مهاجران افغانستانی که از سوی برخی نهادهای رسمی، رسانههای وابسته و حتی مردم عادی بازتولید میشود میتواند بخشی از یک راهبرد کلان برای منحرفکردن توجه عمومی از مشکلات ساختاری باشد. ایجاد یک «دشمن فرضی» و تمرکز بر مهاجران نه تنها به سرکوب حقوق آنها منجر میشود، بلکه امکان مدیریت افکار عمومی را نیز برای نهادهای حاکم فراهم میکند. در چنین شرایطی، نارضایتیهای اجتماعی، بهجای آنکه متوجه ساختارهای اقتصادی، سیاسی و مدیریتی شود، به سمت یک گروه خاص هدایت میشود و، بدین ترتیب، فشار اجتماعی به گونهای کنترلشده بازتوزیع میشود.
کنترل روایتها و جلوگیری از تغییر نگرش مثبت
وقتی مهاجری موفق میشود، برخی ممکن است آن را دلیلی بر برتریِ استعدادهای مهاجران بدانند و جامعه نه تنها آنها را بهعنوان بخشی از کشور ببینند، بلکه بهعنوان یک گروه ارزشمند بپذیرد. این میتواند مسیر مطالبهٔ حقوق برابر، دسترسیِ بیشتر به دانشگاهها و حتی فرصتهای شغلی باز کند، که ممکن است با سیاستهای رسمی یا منافع برخی گروهها تضاد داشته باشد. رسانهها با تکنیک تمرکز مداوم و برجستهکردن جرائم، مشکلات و اخبار منفی دربارهٔ گروه هدف، بدون ارائهٔ تصویری متوازن از نقاط مثبت یا دستاوردهای آنها، میتوانند افکار عمومی را تغییر دهند. در این بین، موفقیتهای فراوان مهاجران در زمینههای مختلف نادیده گرفته میشود؛ جامعه باور میکند که چنین افرادی اصلاً وجود ندارند. این کار موجب شکلگیریِ یک ذهنیت یکسویه از مهاجران میشود، که بیشتر به مشکلات و چالشها توجه دارد.
ایجاد یک تصویر خاص از یک گروه اجتماعی
زمانیکه فردی از یک گروه مرتکب جرم میشود جرم به کل گروه نسبت داده میشود، در حالیکه چنین برخوردی در مورد سایر گروههایِ قومی و مذهبی (کردها، ترکها، بلوچها، عربهای اهل تسنن، زرتشتیان و ...) و حتی دیگر ملیتها وجود ندارد. وقتی یک گروه اجتماعی همواره در معرض اخبار منفی قرار میگیرد، این اطلاعات بهمرور زمان در ذهن عموم تثبیت میشود. این تصویر منفی میتواند منجر به سیاستهای سختگیرانه، تبعیض اجتماعی یا حتی رفتارهای خصمانه علیه آن گروه شود. در چنین شرایطی، مهاجران بهعنوان یک تهدید و نه یک گروه مفید یا توانمند در جامعه دیده میشوند. عملاً مهاجران را از گفتمان عمومی حذف میکنند و آنها را به یک «حضور نامرئی» تبدیل میکنند.
ایجاد برچسبهای منفی، ترویج شایعات و اطلاعات جعلی
ارائهٔ گزینشیِ اطلاعات: با حذف بخشی از واقعیت، تصویری مخرب از یک گروه خاص ساخته میشود. مثلاً وقتی مهاجری که مرتکب جرم شده برجسته میشود، اما بهطور عمدی اشاره نمیشود که نسبت جرم در میان آنان حتی پایینتر از میانگین جامعهٔ میزبان است.
استفاده از واژههای تحریکآمیز: استفاده از عباراتی چون «تهدید امنیتی»، «بحران»، «جاسوس»، «مجرم» برای برچسبزدن به یک گروه خاص میتواند تأثیر منفیِ زیادی بر افکار عمومی بگذارد.
انتشار شایعات و اخبار نادرست: انتشار شایعات یا بزرگنمایی اخبار نادرست میتواند اعتبار یک گروه را زیر سؤال ببرد. مثلاً «افغانها جنوب تهران را اشغال کردهاند. حتی یک ایرانی وجود ندارد» بدون هیچ سند و مدرکی باعث ایجاد ترس و نگرانی در جامعه میشود.
مهندسیِ اجتماعی دوگانه؛ سانسور دوسویه
در یکی از برنامههای صداوسیما، یکی از مستندسازان گروه «روایت فتح» اشاره کرد که مستندی دربارهٔ مشکلات مهاجران افغانستانی تهیه شد، اما صداوسیما اجازهٔ پخش آن را نداد و گفت که نباید مشکلات این گروه بازگو شود. جالب است که وقتی مستندی دربارهٔ موفقیتها و تواناییهای آنان تولید شد، آن هم پخش نشد! این دقیقاً نشاندهندهٔ یک مهندسیِ اجتماعیِ دوگانه است که شامل سانسور مشکلات و همچنین سانسور موفقیتها شود. در این رویکرد، نه تنها مهاجران افغانستانی بهعنوان یک گروه نیازمند حمایت دیده نمیشوند، بلکه حتی موفقیتهای آنها نیز نادیده گرفته میشود. این سیاست باعث میشود که مهاجران به یک «حضور نامرئی» تبدیل شوند و از ایجاد همدلیِ عمومی جلوگیری شود.
🔗 متن کامل را در اینجا بخوانید.
©️ از: اینستاگرام حمید انوری (۱۴۰۴/۱/۲۱)
▪️نقش مهندسی اجتماعی
✍🏻 حمید انوری:
مهندسیِ اجتماعی در سطح کلان به روشهایی گفته میشود که دولتها، رسانهها و نهادهای قدرت از آن برای جهتدهی به نگرش عمومی و کنترل رفتار اجتماعی بهره میبرند. بهنظر می رسد برخی محافل قدرت با مدیریت اطلاعات، دیدگاه جامعه را علیه مهاجران افغانستانی هدایت کردهاند.
چگونه اعمال شده است؟
در این چارچوب، گفتمانهای منفی و تبعیضآمیز علیه مهاجران افغانستانی که از سوی برخی نهادهای رسمی، رسانههای وابسته و حتی مردم عادی بازتولید میشود میتواند بخشی از یک راهبرد کلان برای منحرفکردن توجه عمومی از مشکلات ساختاری باشد. ایجاد یک «دشمن فرضی» و تمرکز بر مهاجران نه تنها به سرکوب حقوق آنها منجر میشود، بلکه امکان مدیریت افکار عمومی را نیز برای نهادهای حاکم فراهم میکند. در چنین شرایطی، نارضایتیهای اجتماعی، بهجای آنکه متوجه ساختارهای اقتصادی، سیاسی و مدیریتی شود، به سمت یک گروه خاص هدایت میشود و، بدین ترتیب، فشار اجتماعی به گونهای کنترلشده بازتوزیع میشود.
کنترل روایتها و جلوگیری از تغییر نگرش مثبت
وقتی مهاجری موفق میشود، برخی ممکن است آن را دلیلی بر برتریِ استعدادهای مهاجران بدانند و جامعه نه تنها آنها را بهعنوان بخشی از کشور ببینند، بلکه بهعنوان یک گروه ارزشمند بپذیرد. این میتواند مسیر مطالبهٔ حقوق برابر، دسترسیِ بیشتر به دانشگاهها و حتی فرصتهای شغلی باز کند، که ممکن است با سیاستهای رسمی یا منافع برخی گروهها تضاد داشته باشد. رسانهها با تکنیک تمرکز مداوم و برجستهکردن جرائم، مشکلات و اخبار منفی دربارهٔ گروه هدف، بدون ارائهٔ تصویری متوازن از نقاط مثبت یا دستاوردهای آنها، میتوانند افکار عمومی را تغییر دهند. در این بین، موفقیتهای فراوان مهاجران در زمینههای مختلف نادیده گرفته میشود؛ جامعه باور میکند که چنین افرادی اصلاً وجود ندارند. این کار موجب شکلگیریِ یک ذهنیت یکسویه از مهاجران میشود، که بیشتر به مشکلات و چالشها توجه دارد.
ایجاد یک تصویر خاص از یک گروه اجتماعی
زمانیکه فردی از یک گروه مرتکب جرم میشود جرم به کل گروه نسبت داده میشود، در حالیکه چنین برخوردی در مورد سایر گروههایِ قومی و مذهبی (کردها، ترکها، بلوچها، عربهای اهل تسنن، زرتشتیان و ...) و حتی دیگر ملیتها وجود ندارد. وقتی یک گروه اجتماعی همواره در معرض اخبار منفی قرار میگیرد، این اطلاعات بهمرور زمان در ذهن عموم تثبیت میشود. این تصویر منفی میتواند منجر به سیاستهای سختگیرانه، تبعیض اجتماعی یا حتی رفتارهای خصمانه علیه آن گروه شود. در چنین شرایطی، مهاجران بهعنوان یک تهدید و نه یک گروه مفید یا توانمند در جامعه دیده میشوند. عملاً مهاجران را از گفتمان عمومی حذف میکنند و آنها را به یک «حضور نامرئی» تبدیل میکنند.
ایجاد برچسبهای منفی، ترویج شایعات و اطلاعات جعلی
ارائهٔ گزینشیِ اطلاعات: با حذف بخشی از واقعیت، تصویری مخرب از یک گروه خاص ساخته میشود. مثلاً وقتی مهاجری که مرتکب جرم شده برجسته میشود، اما بهطور عمدی اشاره نمیشود که نسبت جرم در میان آنان حتی پایینتر از میانگین جامعهٔ میزبان است.
استفاده از واژههای تحریکآمیز: استفاده از عباراتی چون «تهدید امنیتی»، «بحران»، «جاسوس»، «مجرم» برای برچسبزدن به یک گروه خاص میتواند تأثیر منفیِ زیادی بر افکار عمومی بگذارد.
انتشار شایعات و اخبار نادرست: انتشار شایعات یا بزرگنمایی اخبار نادرست میتواند اعتبار یک گروه را زیر سؤال ببرد. مثلاً «افغانها جنوب تهران را اشغال کردهاند. حتی یک ایرانی وجود ندارد» بدون هیچ سند و مدرکی باعث ایجاد ترس و نگرانی در جامعه میشود.
مهندسیِ اجتماعی دوگانه؛ سانسور دوسویه
در یکی از برنامههای صداوسیما، یکی از مستندسازان گروه «روایت فتح» اشاره کرد که مستندی دربارهٔ مشکلات مهاجران افغانستانی تهیه شد، اما صداوسیما اجازهٔ پخش آن را نداد و گفت که نباید مشکلات این گروه بازگو شود. جالب است که وقتی مستندی دربارهٔ موفقیتها و تواناییهای آنان تولید شد، آن هم پخش نشد! این دقیقاً نشاندهندهٔ یک مهندسیِ اجتماعیِ دوگانه است که شامل سانسور مشکلات و همچنین سانسور موفقیتها شود. در این رویکرد، نه تنها مهاجران افغانستانی بهعنوان یک گروه نیازمند حمایت دیده نمیشوند، بلکه حتی موفقیتهای آنها نیز نادیده گرفته میشود. این سیاست باعث میشود که مهاجران به یک «حضور نامرئی» تبدیل شوند و از ایجاد همدلیِ عمومی جلوگیری شود.
🔗 متن کامل را در اینجا بخوانید.
©️ از: اینستاگرام حمید انوری (۱۴۰۴/۱/۲۱)
07.05.202518:26
🍁 نشست «مهاجرین در ایران»
00:07 گفتوگوی پایانیِ نشست
🔗 سخنان دبیر نشست
🔗 سخنان سخنرانان
©️ از: کانال انجمن مطالعات مهاجرت دانشگاه تهران (اردیبهشت ۱۴٠۴)
#️⃣ #نشست
00:07 گفتوگوی پایانیِ نشست
🔗 سخنان دبیر نشست
🔗 سخنان سخنرانان
©️ از: کانال انجمن مطالعات مهاجرت دانشگاه تهران (اردیبهشت ۱۴٠۴)
#️⃣ #نشست
05.05.202508:25
🤯 «عقل که نباشد جان در عذاب است»
افغانستان جزو ده کشوری است که بالاترین میزان مرگومیر مادران و نوزادان را دارد. (۱۴۰۲/۲/۲۷) و اکنون هم با کمبود قابله مواجه است. طالبان آموزش دختران را حتی در آموزشگاههای طبی هم ممنوع کرده است. (۱۴۰۳/۹/۱۳) مصداق بارز ضربالمثل: «عقل که نباشد جان در عذاب است.»
📸 تصاویر از: اینستاگرام بیبیسی دری (۱۴۰۴)
افغانستان جزو ده کشوری است که بالاترین میزان مرگومیر مادران و نوزادان را دارد. (۱۴۰۲/۲/۲۷) و اکنون هم با کمبود قابله مواجه است. طالبان آموزش دختران را حتی در آموزشگاههای طبی هم ممنوع کرده است. (۱۴۰۳/۹/۱۳) مصداق بارز ضربالمثل: «عقل که نباشد جان در عذاب است.»
📸 تصاویر از: اینستاگرام بیبیسی دری (۱۴۰۴)
27.04.202514:53
🍁 زبان فارسی محور پیوند فرهنگی ملتهای منطقه است
محمدکاظم کاظمی، در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان با بیان اینکه زبان فارسی نقش مهمی در همبستگی ملتهای منطقه دارد، گفت: زبان فارسی نه تنها وسیله تفاهم ملی در افغانستان است، بلکه پلی برای پیوند ملتهای ایران، افغانستان و تاجیکستان به شمار میآید.
وی با اشاره به پیشینهٔ تاریخیِ زبان فارسی افزود:
کاظمی با تأکید بر جایگاه شعر و ادبیات در تقویت این پیوند فرهنگی گفت: شعر و ادبیات فارسی توانسته دلهای مردم ایران و افغانستان را بیش از هر عامل دیگری به هم نزدیک کند.
©️ از: باشگاه خبرنگاران جوان (۱۴۰۴/۲/۷)
#️⃣ #زبان_فارسی #فرهنگ
محمدکاظم کاظمی، در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان با بیان اینکه زبان فارسی نقش مهمی در همبستگی ملتهای منطقه دارد، گفت: زبان فارسی نه تنها وسیله تفاهم ملی در افغانستان است، بلکه پلی برای پیوند ملتهای ایران، افغانستان و تاجیکستان به شمار میآید.
وی با اشاره به پیشینهٔ تاریخیِ زبان فارسی افزود:
«افغانستان یکی از کانونهای اصلی گسترش زبان فارسی در دوران پس از اسلام بوده و بخش مهمی از شاعران و نویسندگان بزرگ زبان فارسی در سرزمین خراسان قدیم، که بخش عمدهای از آن در افغانستان کنونی قرار دارد، ظهور کردهاند.»
کاظمی با تأکید بر جایگاه شعر و ادبیات در تقویت این پیوند فرهنگی گفت: شعر و ادبیات فارسی توانسته دلهای مردم ایران و افغانستان را بیش از هر عامل دیگری به هم نزدیک کند.
©️ از: باشگاه خبرنگاران جوان (۱۴۰۴/۲/۷)
#️⃣ #زبان_فارسی #فرهنگ
10.05.202515:14
🍁 «مهاجرستیزی صورت دیگری از نژادپرستی است»
💬 سارا شریعتی (در نشست «مهاجرین در ایران»):
اولین نسبت من با پرونده مهاجرت، عام است. در سطح جهانی اصلاً مسئلۀ مهاجرت تخصصی نیست. تستهای DNA نشان میدهد که چقدر همه ما محصول آمیختگیِ نژادها هستیم و مفهوم خاصی که از مهاجرت در ذهن داشتیم در جهان جدید منفجر شد. اصلاً جابهجایی یک مسئلۀ دنیای مدرن است. یعنی هرکسی در این جهان زیست میکند با مسئلۀ مهاجرت کم و بیش نسبت پیدا میکند.
برای کسی که ساکن کشورهای اسلامی است، «هجرت» یک مفهوم آشنا است و اصلاً هجرت با فرهنگ ما گره خورده، چون پیامبر و امامان ما هجرت کردند و ما هر روز داریم از مفهوم «هجری» در تاریخ استفاده میکنیم.
ما میدانیم که یک عده عراقی و پاکستانی نیز در ایران هستند، ولی منظور ما از «مهاجر» افغانستانیهای ایران است. در همۀ کشورهای اروپایی یک سیاست خارجیستیزی دارند و به نام «امنیت» و «هویت» هر خارجی یک تهدید است و از نظر اقتصادی، فرهنگی و سیاسی خطر محسوب میشود. البته اگر از کشورهای پیشرفته باشد، یک خطر کمتر احساس میشود و هرچه مربوط به کشورهای فقیرتر و خاورمیانهای باشد تهدید جدیتری است.
یک دوره [...] از این پرونده استقبال میشود و دورۀ دیگر افغانستانیها اخراج میشوند. یعنی یک سیاست دوگانه در اینجا هست و این پرونده سویههای مختلف دارد. همچنان که در خارج میگفتیم یک کلی بهعنوان «خارجی» وجود ندارد، باید بگوییم یک کلی به نام «افغانستانی» نداریم. یک عده پناهنده سیاسی هستند و قوانین بینالمللی گفته که حقوق پناهندگی برای آنها وجود دارد. یکی هم پروندۀ دانشجویانی است که تحصیل میکنند و یک عده بهخاطر شرایط اقتصادی برای کار میآیند. اولین نکته من تدقیق مفهومی است که مشخص شود راجعبه چه چیزی صحبت میکنیم. در نتیجه، احتیاج به تحقیق دارد تا در حوزهای که آمارها هم دقیق نیستند ببینیم میتوانیم کاری کنیم یا نه.
من سالهای سال خارج از کشور زندگی کردم و هیچ وقت به خودم بهعنوان مهاجر نگاه نمیکردم؛ با خواندن یک جمله از شریعتی که در ابتدای کتاب کویر میگوید «تو قلب بیگانه را میشناسی، زیرا که در سرزمین مصر بیگانه بودهای». چگونه است که یک فرد در کتابی راجعبه زادگاه خودش از بیگانگی صحبت میکند؟ به نظرم این پرسش مهمی است. اخلاق حافظه به تو میگوید فراموش نکن که چه سرنوشتی داشتهای. به نظر من، باید این اخلاق را به خانوادههای ایرانی یادآوری کنیم.
نقد این سیاست دوگانه فقط متوجه دولت نباشد و متوجه خانوادهها هم باشد که، از سویی، فرزندان خودشان را برای مهاجرت آماده میکنند و، از سوی دیگر، با مهاجر در کشورشان مخالفت میکنند. مهاجرستیزی صورت دیگری از نژادپرستی است. در نتیجه، ریکارد میگوید اخلاق یادآوری برای شما مسئولیت میآورد؛ مسئولیت ما را تذکر میدهد که امروز اینجا باشیم و نسبت به مهاجر داخل کشورمان ابراز همبستگی کنیم. نیازمند همبستگی هستیم برای اینکه نسبت به این پروندۀ جامعه واکنش نشان بدهیم.
©️ از: جماران (۱۴۰۴/۲/۱۹)
🔗 فایل صوتی این نشست را در اینجا گوش دهید.
#️⃣ #مهاجرستیزی #نژادپرستی
💬 سارا شریعتی (در نشست «مهاجرین در ایران»):
اولین نسبت من با پرونده مهاجرت، عام است. در سطح جهانی اصلاً مسئلۀ مهاجرت تخصصی نیست. تستهای DNA نشان میدهد که چقدر همه ما محصول آمیختگیِ نژادها هستیم و مفهوم خاصی که از مهاجرت در ذهن داشتیم در جهان جدید منفجر شد. اصلاً جابهجایی یک مسئلۀ دنیای مدرن است. یعنی هرکسی در این جهان زیست میکند با مسئلۀ مهاجرت کم و بیش نسبت پیدا میکند.
برای کسی که ساکن کشورهای اسلامی است، «هجرت» یک مفهوم آشنا است و اصلاً هجرت با فرهنگ ما گره خورده، چون پیامبر و امامان ما هجرت کردند و ما هر روز داریم از مفهوم «هجری» در تاریخ استفاده میکنیم.
ما میدانیم که یک عده عراقی و پاکستانی نیز در ایران هستند، ولی منظور ما از «مهاجر» افغانستانیهای ایران است. در همۀ کشورهای اروپایی یک سیاست خارجیستیزی دارند و به نام «امنیت» و «هویت» هر خارجی یک تهدید است و از نظر اقتصادی، فرهنگی و سیاسی خطر محسوب میشود. البته اگر از کشورهای پیشرفته باشد، یک خطر کمتر احساس میشود و هرچه مربوط به کشورهای فقیرتر و خاورمیانهای باشد تهدید جدیتری است.
یک دوره [...] از این پرونده استقبال میشود و دورۀ دیگر افغانستانیها اخراج میشوند. یعنی یک سیاست دوگانه در اینجا هست و این پرونده سویههای مختلف دارد. همچنان که در خارج میگفتیم یک کلی بهعنوان «خارجی» وجود ندارد، باید بگوییم یک کلی به نام «افغانستانی» نداریم. یک عده پناهنده سیاسی هستند و قوانین بینالمللی گفته که حقوق پناهندگی برای آنها وجود دارد. یکی هم پروندۀ دانشجویانی است که تحصیل میکنند و یک عده بهخاطر شرایط اقتصادی برای کار میآیند. اولین نکته من تدقیق مفهومی است که مشخص شود راجعبه چه چیزی صحبت میکنیم. در نتیجه، احتیاج به تحقیق دارد تا در حوزهای که آمارها هم دقیق نیستند ببینیم میتوانیم کاری کنیم یا نه.
من سالهای سال خارج از کشور زندگی کردم و هیچ وقت به خودم بهعنوان مهاجر نگاه نمیکردم؛ با خواندن یک جمله از شریعتی که در ابتدای کتاب کویر میگوید «تو قلب بیگانه را میشناسی، زیرا که در سرزمین مصر بیگانه بودهای». چگونه است که یک فرد در کتابی راجعبه زادگاه خودش از بیگانگی صحبت میکند؟ به نظرم این پرسش مهمی است. اخلاق حافظه به تو میگوید فراموش نکن که چه سرنوشتی داشتهای. به نظر من، باید این اخلاق را به خانوادههای ایرانی یادآوری کنیم.
نقد این سیاست دوگانه فقط متوجه دولت نباشد و متوجه خانوادهها هم باشد که، از سویی، فرزندان خودشان را برای مهاجرت آماده میکنند و، از سوی دیگر، با مهاجر در کشورشان مخالفت میکنند. مهاجرستیزی صورت دیگری از نژادپرستی است. در نتیجه، ریکارد میگوید اخلاق یادآوری برای شما مسئولیت میآورد؛ مسئولیت ما را تذکر میدهد که امروز اینجا باشیم و نسبت به مهاجر داخل کشورمان ابراز همبستگی کنیم. نیازمند همبستگی هستیم برای اینکه نسبت به این پروندۀ جامعه واکنش نشان بدهیم.
©️ از: جماران (۱۴۰۴/۲/۱۹)
🔗 فایل صوتی این نشست را در اینجا گوش دهید.
#️⃣ #مهاجرستیزی #نژادپرستی


09.05.202507:09
🍁 گروهدرمانی (ویژه نوجوانان مهاجر ۱۵ تا ۱۸ سال)
👤 گروهدرمانگر: شفیعه مشیری
(درمانگر تحلیلی کودک و نوجوان)
مخاطبان این گروه :
• نوجوانان مهاجری که سالهای کودکی را در ایران بودهاند؛ این گروه معمولاً فضایی برای صحبت در مورد دلتنگی، اضطراب و بحرانهایی مربوط به هویت اجتماعی و فرهنگی خود ندارند.
• نوجوانانی که در کودکی مهاجرت کردهاند؛ آنها معمولاً والدینی دارند که با روشهای تربیتی و فرهنگ ایرانی رفتار میکنند و تضاد این دو فضا و فرهنگ باعث سردرگمی و اختلاف بین آنها شده است.
از مهمترین دستاوردهای این گروه:
• بیان افکار و احساسات در بستری أمن همسان
• شناخت و بازیابیِ هویت مادری
• برقراری ارتباط با همسالان هموطن در سراسر دنیا
• این ارتباطات میتواند تکیهگاهی برای گذر از بحرانهای مربوط به مهاجرت باشد.
⏰ زمان: شنبهها؛ ساعت ۱۸ تا ۱۹:۳۰ (به وقت ایران)
☎️ +989023003638
©️کانال مؤسسهٔ روانشناسی ایماژ (اردیبهشت ۱۴۰۴)
👤 گروهدرمانگر: شفیعه مشیری
(درمانگر تحلیلی کودک و نوجوان)
مخاطبان این گروه :
• نوجوانان مهاجری که سالهای کودکی را در ایران بودهاند؛ این گروه معمولاً فضایی برای صحبت در مورد دلتنگی، اضطراب و بحرانهایی مربوط به هویت اجتماعی و فرهنگی خود ندارند.
• نوجوانانی که در کودکی مهاجرت کردهاند؛ آنها معمولاً والدینی دارند که با روشهای تربیتی و فرهنگ ایرانی رفتار میکنند و تضاد این دو فضا و فرهنگ باعث سردرگمی و اختلاف بین آنها شده است.
از مهمترین دستاوردهای این گروه:
• بیان افکار و احساسات در بستری أمن همسان
• شناخت و بازیابیِ هویت مادری
• برقراری ارتباط با همسالان هموطن در سراسر دنیا
• این ارتباطات میتواند تکیهگاهی برای گذر از بحرانهای مربوط به مهاجرت باشد.
⏰ زمان: شنبهها؛ ساعت ۱۸ تا ۱۹:۳۰ (به وقت ایران)
☎️ +989023003638
©️کانال مؤسسهٔ روانشناسی ایماژ (اردیبهشت ۱۴۰۴)
07.05.202518:26
🍁 نشست «مهاجرین در ایران»
▪️خاستگاههای اجتماعیِ تمایزگذاری و نابرابری
سخنان دبیر نشست
سخنرانان:
05:53 سارا شریعتی
37:58 مجتبی حسینی
60:51 حسن نوری
گفتوگوی پایانیِ نشست
©️ از: کانال انجمن مطالعات مهاجرت دانشگاه تهران (اردیبهشت ۱۴٠۴)
#️⃣ #نشست | گزارش نوشتاری
▪️خاستگاههای اجتماعیِ تمایزگذاری و نابرابری
سخنان دبیر نشست
سخنرانان:
05:53 سارا شریعتی
37:58 مجتبی حسینی
60:51 حسن نوری
گفتوگوی پایانیِ نشست
©️ از: کانال انجمن مطالعات مهاجرت دانشگاه تهران (اردیبهشت ۱۴٠۴)
#️⃣ #نشست | گزارش نوشتاری


05.05.202508:06
🍁 چرا آن «درخواست» رسانهای نشد؟
«گروهی از پژوهشگران و فعالان مدنی ایران» در نامهای به دکتر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور محترم ایران، خواستهاند «اخراج اجباریِ» دو میلیون افغانستانیِ ساکن ایران را متوقف کنند.
بازتاب این درخواست را میتوان در خبرگزاریهای شفقنا (افغانستان)، ایراف، مهاجر و روزنامه اطلاعات روز و ... دید، که بسیار طبیعی است، چون این خبرگزاریها در باب افغانستان و مهاجرین اطلاعرسانی میکنند.
اما به جز این خبرگزاریها، این درخواست را فقط روزنامه شرق، آنهم فقط در وبسایتش و نه در کانال تلگرام یا اینستاگرامش، منعکس کرده است و رسانههای دیگر، حتی آنهایی هم که همدلترند، اصلاً به این خبر نپرداختهاند. اما چرا؟
آیا این رسانهها هم از این «اخراج اجباری» حمایت کردهاند؟ یا متأثر از فضای مهاجرستیزی و از ترس هجمهٔ ترولهای مجازی سکوت کردهاند؟
✍🏻 کانال افغانستانیها
#️⃣ #یادداشتها
«گروهی از پژوهشگران و فعالان مدنی ایران» در نامهای به دکتر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور محترم ایران، خواستهاند «اخراج اجباریِ» دو میلیون افغانستانیِ ساکن ایران را متوقف کنند.
بازتاب این درخواست را میتوان در خبرگزاریهای شفقنا (افغانستان)، ایراف، مهاجر و روزنامه اطلاعات روز و ... دید، که بسیار طبیعی است، چون این خبرگزاریها در باب افغانستان و مهاجرین اطلاعرسانی میکنند.
اما به جز این خبرگزاریها، این درخواست را فقط روزنامه شرق، آنهم فقط در وبسایتش و نه در کانال تلگرام یا اینستاگرامش، منعکس کرده است و رسانههای دیگر، حتی آنهایی هم که همدلترند، اصلاً به این خبر نپرداختهاند. اما چرا؟
آیا این رسانهها هم از این «اخراج اجباری» حمایت کردهاند؟ یا متأثر از فضای مهاجرستیزی و از ترس هجمهٔ ترولهای مجازی سکوت کردهاند؟
✍🏻 کانال افغانستانیها
#️⃣ #یادداشتها
26.04.202511:22
🍁 پیشنویس قانون اساسی فدرال افغانستان (۱۴۰۴)
در ماده ششم این پیشنویس آمده است:
این پیشنویس را مجمع فدرالخواهان افغانستان «براساس مقتضیات زمان و مطابق با واقعیتهای متکثر و متنوع قومی، فرهنگی و اجتماعی کشور» تنظیم کرده است. (۱۴۰۴/۱/۸) این مجمع از مردم خواسته است تا دیدگاهشان را در این باره اظهار کنند.
در ماده ششم این پیشنویس آمده است:
(۱) افغانستان دارای تنوع فرهنگی و مذهبی و اقوام و زبانهای متعدد میباشد.
(۲) شهروند افغانستان هر فردی است که مطابق با احکام قانون، شهروندیِ افغانستان را داشته باشد. بر هر فرد از شهروندان افغانستان «افغانستانی» اطلاق میشود.
(۳) هر نوع فعالیت فردی و سازمانی که منجر به تبعیض قومی، دینی، مذهبی، زبانی، نژادپرستی، تکفیر یا پاکسازی قومی، دینی، مذهبی و زبانی شود، یا از آن ستایش کند و یا زمینه را برای آن فراهم نماید و یا دیگران را به آن تحریک کند، تحت هر نامی که باشد، ممنوع است. جزئیات این حکم در قانون تنظیم میگردد.
این پیشنویس را مجمع فدرالخواهان افغانستان «براساس مقتضیات زمان و مطابق با واقعیتهای متکثر و متنوع قومی، فرهنگی و اجتماعی کشور» تنظیم کرده است. (۱۴۰۴/۱/۸) این مجمع از مردم خواسته است تا دیدگاهشان را در این باره اظهار کنند.


22.04.202516:32
🍁 جامعهٔ ایرانی نسبت به حضور مهاجرین افغانستانی یکدست نیست
💬 رسول صادقی (جمعیتشناس):
در سال ۱۴۰۲ پیمایشی انجام شد. این پیمایش نشان میدهد که جامعهٔ ایرانی نسبت به حضور مهاجرین افغانستانی یکدست نیست. سه گروهاند: یکسوم میگویند مهاجرین افغانستانی باید از ایران اخراج شوند. یکسوم میگویند مهاجرین افغانستانی بایستی [بهطور] موقت در ایران باشند تا شرایط مبدأ مهیا شود و بعد بازگشت اتفاق بیفتد. یکسوم میگویند مهاجرین جزئی از جامعهٔ ایران است و یک واقعیتی از جامعهٔ ایرانی شده و ما میتوانیم بهعنوان همکار، همسایه و حتی ازدواج با آنها ارتباط و تعامل داشته باشیم. نکتهٔ جالبش این است که وقتی این گروهها را نگاه میکنیم، آن گروههایی که در زندگیِ روزمرهشان با مهاجرین ارتباط داشتهاند نگرششان مثبتتر بوده است. (انتخاب تیوی؛ ۱۴۰۴/۱/۲۰)
🔗 ویدیوی کامل این گفتوگو را در اینجا ببینید.
💬 رسول صادقی (جمعیتشناس):
در سال ۱۴۰۲ پیمایشی انجام شد. این پیمایش نشان میدهد که جامعهٔ ایرانی نسبت به حضور مهاجرین افغانستانی یکدست نیست. سه گروهاند: یکسوم میگویند مهاجرین افغانستانی باید از ایران اخراج شوند. یکسوم میگویند مهاجرین افغانستانی بایستی [بهطور] موقت در ایران باشند تا شرایط مبدأ مهیا شود و بعد بازگشت اتفاق بیفتد. یکسوم میگویند مهاجرین جزئی از جامعهٔ ایران است و یک واقعیتی از جامعهٔ ایرانی شده و ما میتوانیم بهعنوان همکار، همسایه و حتی ازدواج با آنها ارتباط و تعامل داشته باشیم. نکتهٔ جالبش این است که وقتی این گروهها را نگاه میکنیم، آن گروههایی که در زندگیِ روزمرهشان با مهاجرین ارتباط داشتهاند نگرششان مثبتتر بوده است. (انتخاب تیوی؛ ۱۴۰۴/۱/۲۰)
🔗 ویدیوی کامل این گفتوگو را در اینجا ببینید.
10.05.202510:54
🍁 گفتوگو با محمدامین احمدی (۱۴۰۴/۲/۱۷)
🔗 فایل ویدیویی | #گفتوگو
🔗 فایل ویدیویی | #گفتوگو
08.05.202517:22
🍁 پزشک افغانستانی در مسیر خدمت به مردم ایران
واسعالدین جویا، پزشک مهاجر افغانستانی، با پشتکار و تعهد، امروز در استان قزوین به مردم مناطق محروم خدمت میکند.
جویا، اصالتاً اهل شهرستان اندراب در استان بغلان افغانستان است، در سال ۱۳۹۲ وارد ایران شده و مسیر تحصیل پزشکی را آغاز کرده است.
وی پس از دوره پیشدانشگاهی در دانشگاه بینالمللی امام خمینی، وارد دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بابایی قزوین شد و اکنون بهعنوان پزشک و مسئول مراکز بهداشتی در مناطقی چون شهرک و زوارک در استان قزوین، مشغول به خدمت است.
او میگوید: نجات جان انسانها و کاستن از درد بیماران، بزرگترین پاداش برای من است. طبابت برایم فقط یک شغل نیست، بلکه رسالتی انسانی و الهی است. (از: باشگاه خبرنگاران جوان؛ ۱۴۰۴/۲/۱۸)
واسعالدین جویا، پزشک مهاجر افغانستانی، با پشتکار و تعهد، امروز در استان قزوین به مردم مناطق محروم خدمت میکند.
جویا، اصالتاً اهل شهرستان اندراب در استان بغلان افغانستان است، در سال ۱۳۹۲ وارد ایران شده و مسیر تحصیل پزشکی را آغاز کرده است.
وی پس از دوره پیشدانشگاهی در دانشگاه بینالمللی امام خمینی، وارد دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بابایی قزوین شد و اکنون بهعنوان پزشک و مسئول مراکز بهداشتی در مناطقی چون شهرک و زوارک در استان قزوین، مشغول به خدمت است.
او میگوید: نجات جان انسانها و کاستن از درد بیماران، بزرگترین پاداش برای من است. طبابت برایم فقط یک شغل نیست، بلکه رسالتی انسانی و الهی است. (از: باشگاه خبرنگاران جوان؛ ۱۴۰۴/۲/۱۸)
07.05.202518:25
🍁 نشست «مهاجرین در ایران»
00:17 سخنان دبیر نشست
🔗 سخنان سخنرانان
🔗 گفتوگوی پایانیِ نشست
⚠️ متأسفانه در این نشست، بنا به گفتهٔ دبیر نشست، به آرش نصراصفهانی اجازهٔ حضور و سخنرانی ندادهاند. (01:45)
©️ از: کانال انجمن مطالعات مهاجرت دانشگاه تهران (اردیبهشت ۱۴٠۴)
00:17 سخنان دبیر نشست
🔗 سخنان سخنرانان
🔗 گفتوگوی پایانیِ نشست
⚠️ متأسفانه در این نشست، بنا به گفتهٔ دبیر نشست، به آرش نصراصفهانی اجازهٔ حضور و سخنرانی ندادهاند. (01:45)
©️ از: کانال انجمن مطالعات مهاجرت دانشگاه تهران (اردیبهشت ۱۴٠۴)
05.05.202503:31
🎥 «میزبانیِ جامعهٔ ایران و موجهای مهاجرهراسی»
03:06 آرش نصراصفهانی
(برساختِ اجتماعیِ مسئلهٔ مهاجران: تمرکز بر نقش رسانه و فراموشیِ ریشههای تنش)
33:39 فاطمه موسوی ویایه
(قوممداری) (خلاصه بحث)
©️ از: یوتیوب انجمن راحل (آذر ۱۴۰۳)
🔗 فایل صوتی کمحجمتر | #نشست #مهاجرهراسی
03:06 آرش نصراصفهانی
(برساختِ اجتماعیِ مسئلهٔ مهاجران: تمرکز بر نقش رسانه و فراموشیِ ریشههای تنش)
33:39 فاطمه موسوی ویایه
(قوممداری) (خلاصه بحث)
©️ از: یوتیوب انجمن راحل (آذر ۱۴۰۳)
🔗 فایل صوتی کمحجمتر | #نشست #مهاجرهراسی
23.04.202509:54
🍁 مهاجرت نخبگان افغانستانی به ایران و از ایران
💬 ماندانا تیشهیار (استادیار دانشگاه علامه طباطبایی):
01:23 در سه سال گذشته ... موج اولی که از کشور افغانستان خارج شدند آن گروهی که حس کردند که دیگر نمیتوانند در افغانستان زیر سایهٔ امارت اسلامی زندگی کنند، شامل طیف وسیعی از طبقهٔ متوسط تحصیلکرده و شهرنشین بودند. ... اینها شامل استادان دانشگاههای مختلف افغانستان، دانشجویان این دانشگاهها، پزشکان، مهندسان، حقوقدانان، اقتصاددانان، مدیران در ردههای مختلف، جامعهشناسان افغانستانی، روزنامهنگاران، ادیبان، هنرمندان و حتی ورزشکاران این کشور میشدند که همراه خودشان وقتی به ایران میآمدند هم دانش آورده بودند، هم سرمایه انسانی، هم سرمایهٔ مالی. ... اما بهخاطر اینکه در ایران سیاستهایی برای جذب این گروه نخبه ... نداشتیم، طی ۱۴۰۰ تا امروز من بعینه شاهد این بودهام که نهادهای مختلف غربی ... شروع کردند به پذیرشدادن. و آنها به همراه خانوادههایشان دارند مهاجرت میکنند و از ایران میروند، علیرغم اینکه بارها گفتهاند که :«ما بسیار دوست داریم در این کشور بمانیم.» (اکوایران؛ ۱۴۰۳/۱۱/۲۶)
#⃣ #مهاجرت
💬 ماندانا تیشهیار (استادیار دانشگاه علامه طباطبایی):
01:23 در سه سال گذشته ... موج اولی که از کشور افغانستان خارج شدند آن گروهی که حس کردند که دیگر نمیتوانند در افغانستان زیر سایهٔ امارت اسلامی زندگی کنند، شامل طیف وسیعی از طبقهٔ متوسط تحصیلکرده و شهرنشین بودند. ... اینها شامل استادان دانشگاههای مختلف افغانستان، دانشجویان این دانشگاهها، پزشکان، مهندسان، حقوقدانان، اقتصاددانان، مدیران در ردههای مختلف، جامعهشناسان افغانستانی، روزنامهنگاران، ادیبان، هنرمندان و حتی ورزشکاران این کشور میشدند که همراه خودشان وقتی به ایران میآمدند هم دانش آورده بودند، هم سرمایه انسانی، هم سرمایهٔ مالی. ... اما بهخاطر اینکه در ایران سیاستهایی برای جذب این گروه نخبه ... نداشتیم، طی ۱۴۰۰ تا امروز من بعینه شاهد این بودهام که نهادهای مختلف غربی ... شروع کردند به پذیرشدادن. و آنها به همراه خانوادههایشان دارند مهاجرت میکنند و از ایران میروند، علیرغم اینکه بارها گفتهاند که :«ما بسیار دوست داریم در این کشور بمانیم.» (اکوایران؛ ۱۴۰۳/۱۱/۲۶)
#⃣ #مهاجرت


22.04.202507:46
کانون آسیبهای اجتماعیِ دانشگاه خوارزمی برگزار میکند:
#نشست «ایران و مواجهه با مهاجرین افغانستانی»
🎙سخنرانها:
آرش نصراصفهانی (حضوری)
مهدی سلیمانیه (آنلاین از طریق گوگلمیت)
📆 زمان برگزاری: دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴؛ ساعت ۱٠
📍مکان برگزاری: کرج، حصارک، میدان دانشگاه، بلوار خوارزمی، دانشگاه خوارزمی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، طبقه دوم، سالن شماره دو
🔗 ورود برای تمامی دانشجویان آزاد است.
©️ از: کانال کانون آسیبهای اجتماعی دانشگاه خوارزمی
#نشست «ایران و مواجهه با مهاجرین افغانستانی»
🎙سخنرانها:
آرش نصراصفهانی (حضوری)
مهدی سلیمانیه (آنلاین از طریق گوگلمیت)
📆 زمان برگزاری: دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴؛ ساعت ۱٠
📍مکان برگزاری: کرج، حصارک، میدان دانشگاه، بلوار خوارزمی، دانشگاه خوارزمی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، طبقه دوم، سالن شماره دو
🔗 ورود برای تمامی دانشجویان آزاد است.
©️ از: کانال کانون آسیبهای اجتماعی دانشگاه خوارزمی
10.05.202510:54
🍁 گفتوگو با محمدامین احمدی (۱۴۰۴/۲/۱۷)
🔗 فایل صوتی کمحجمتر | #گفتوگو
🔗 فایل صوتی کمحجمتر | #گفتوگو
08.05.202511:29
🍁 تحویل ۲میلیونو ۲۰۰ هزار افغانستانی به طالبان
✍🏻 زهرا جعفرزاده:
بعدازظهر روز سهشنبه نشستی با موضوع مهاجران برگزار شد و تعدادی از فعالان حوزهٔ مهاجرت و جامعهشناسان دور هم جمع شدند تا از افتتاح انجمن علمیِ مطالعات مهاجرت خبر بدهند. با اینکه این مراسم از هفتهٔ گذشته اطلاعرسانی شده بود و آرش نصراصفهانی، پژوهشگر حوزه مهاجرت، سارا شریعتی، جامعهشناس و چند فعال حوزهٔ مهاجرت دیگر جزو سخنرانها معرفی شده بودند، اما ساعتی پیش از برگزاریِ مراسم، به برگزارکنندگان اعلام شد آرش نصراصفهانی نمیتواند در این نشست حاضر شود. او پس از این نشست به «شرق» گفت این اتفاق اولین باری است که رخ میدهد: «کسی با من تماس نگرفت و هیچ ایدهای ندارم که چرا این اتفاق افتاده است. البته بعید میدانم این تصمیم از سوی حراست دانشگاه باشد.»
سیاستهای ضدمهاجرتیِ دولت جدید سختگیرانهتر است
این پژوهشگر حوزهٔ مهاجرت معتقد است مسئولان نمیخواهند سیاستهای اخراج افغانستانیها نقد شود: «در این مدت از هر مسیری که به سمت دولت میرفتیم تا دربارهٔ این سیاستها صحبت کنیم و از آنها بخواهیم که بررسیهای بیشتری داشته باشند، به بنبست میخوردیم. یعنی به نظر میرسد که در سطح دولت تصمیم قاطعی برای اخراج این افراد گرفته شده و اجازهٔ نقدی هم داده نمیشود». او این را هم اضافه کرد که در دولت جدید، سیاستهای مهاجرتی سختگیرانهتر هم شده؛ درحالیکه در دولت قبل برای دو میلیونو ۲۰۰ هزار نفر برگه سرشماری صادر شده بود، دولت جدید همین برگهها را هم ابطال کرد. در دولت قبل، ارائهٔ بسیاری از خدمات را به این افراد متوقف کردند، اما دولت جدید کلاً خواستار خروجشان است: «از سال ۹۵ قرار بود تمام کودکان، صرفنظر از اینکه مدرک دارند یا نه، به مدرسه بروند، اما دولت قبل این سیاست را لغو کرد و دولت جدید یک گام جلوتر رفت و سیاستهای ضدمهاجرتی سختتری وضع کرد.»
ایرانیان مهاجرفرستهای ضدمهاجرند!
در این نشست سارا شریعتی، جامعهشناس، بهعنوان میهمان صحبت کرد. او [...] گفت وقتی در ایران صحبت از مهاجر میشود، منظور مهاجران افغانستانی است؛ یعنی هیچوقت کلیت بحث مهاجرت و مهاجر دیده نمیشود. درحالیکه در ایران مهاجران دیگری، از جمله عراقی و پاکستانی و...، هم وجود دارند: «در برخی کشورها مانند فرانسه، مهاجر یعنی کسی که امنیت و هویت آنها را به خطر انداخته، جای آنها را پر و هویتشان را خدشهدار کرده است. به هر حال، گروه راست محافظ، در کشورهای اروپایی، سیاست پرهیز از خارجی را دنبال میکند. حالا این مهاجر هر چقدر فرودستتر باشد، شکنندهتر است. یعنی مهاجران از خاورمیانه آمده، تهدیدشان جدیتر از مهاجران دیگر کشورهاست. اما به نظر میرسد در ایران چنین چیزی هم حاکم نیست. در یک دوره، این افراد فراخوانده میشوند و بعد از چند سالی سیاست بازگرداندن آنها در پیش گرفته میشود. اما مسئله اینجاست که در کشورهای دیگر یک سیاست واحد وجود دارد و اینکه همیشه میخواهند مهاجر به کشور خودش برگردد. اما در ایران اینطور نیست. در یک دورهای به دلایل سیاسی و نظامی، این افراد فراخوانده شدند و حالا رانده میشوند». این جامعهشناس ادامه داد: «مسئلهٔ مهاجران در ایران پروندهای است که سویههای مختلف امنیتی و اقتصادی و سیاسی دارد و قطعاً یکی از سویههایش اخلاقی است. ما یک پروندهٔ کلی به نام افغانستانی در ایران نداریم. گروهی از آنها پناهندهٔ سیاسی هستند که برایشان بودجهٔ بینالمللی وجود دارد و از حقوقی برخوردارند.»
مهاجر افغانستانی نیروی کار نیست، ابزار کار است!
ادامهٔ صحبتهای شریعتی را مجتبی حسینی، که نویسنده و فعال در حوزهٔ مهاجرت است، پی گرفت. او صحبتهایش را با ممنوعیت حضور آرش نصراصفهانی شروع کرد و گفت همه مسائل مرتبط با مهاجران، در حال غیرقانونیشدن است: «هرآنچه مرتبط با مهاجران است، غیرقانونی میشود. در طرف مقابل، هم همین افراد هیچگونه حق قانونی ندارند. حتی نمیتوانند از مراجع رسمی شکایتشان را بهخوبی دنبال کنند. زن و مرد و کودک مورد تعرضهای مختلف قرار میگیرند، اما معمولاً از فرد تجاوزگر حمایت میشود؛ چراکه این افراد مهاجرند. انسان مهاجر در وضعیت ناانسانی قرار میگیرد که در حال کارگرترشدن است. انسان افغانستانی بهغایت کارگر است. او نیروی کار نیست، ابزار کار است. وضعیت او نامرئی و گنگ است و در شرایط مهآلودی قرار دارد. فرصت مطالبهگری ندارد و در موضع ضعف قرار دارد. آنها که علیه مهاجران افغانستانی جرمی مرتکب میشوند، حتی بهندرت مجازات میشوند.»
🔗 متن کامل گزارش این نشست را در اینجا بخوانید و فایل صوتی را در اینجا گوش دهید.
©️ از: روزنامه شرق (۱۴۰۴/۲/۱۸)
✍🏻 زهرا جعفرزاده:
بعدازظهر روز سهشنبه نشستی با موضوع مهاجران برگزار شد و تعدادی از فعالان حوزهٔ مهاجرت و جامعهشناسان دور هم جمع شدند تا از افتتاح انجمن علمیِ مطالعات مهاجرت خبر بدهند. با اینکه این مراسم از هفتهٔ گذشته اطلاعرسانی شده بود و آرش نصراصفهانی، پژوهشگر حوزه مهاجرت، سارا شریعتی، جامعهشناس و چند فعال حوزهٔ مهاجرت دیگر جزو سخنرانها معرفی شده بودند، اما ساعتی پیش از برگزاریِ مراسم، به برگزارکنندگان اعلام شد آرش نصراصفهانی نمیتواند در این نشست حاضر شود. او پس از این نشست به «شرق» گفت این اتفاق اولین باری است که رخ میدهد: «کسی با من تماس نگرفت و هیچ ایدهای ندارم که چرا این اتفاق افتاده است. البته بعید میدانم این تصمیم از سوی حراست دانشگاه باشد.»
سیاستهای ضدمهاجرتیِ دولت جدید سختگیرانهتر است
این پژوهشگر حوزهٔ مهاجرت معتقد است مسئولان نمیخواهند سیاستهای اخراج افغانستانیها نقد شود: «در این مدت از هر مسیری که به سمت دولت میرفتیم تا دربارهٔ این سیاستها صحبت کنیم و از آنها بخواهیم که بررسیهای بیشتری داشته باشند، به بنبست میخوردیم. یعنی به نظر میرسد که در سطح دولت تصمیم قاطعی برای اخراج این افراد گرفته شده و اجازهٔ نقدی هم داده نمیشود». او این را هم اضافه کرد که در دولت جدید، سیاستهای مهاجرتی سختگیرانهتر هم شده؛ درحالیکه در دولت قبل برای دو میلیونو ۲۰۰ هزار نفر برگه سرشماری صادر شده بود، دولت جدید همین برگهها را هم ابطال کرد. در دولت قبل، ارائهٔ بسیاری از خدمات را به این افراد متوقف کردند، اما دولت جدید کلاً خواستار خروجشان است: «از سال ۹۵ قرار بود تمام کودکان، صرفنظر از اینکه مدرک دارند یا نه، به مدرسه بروند، اما دولت قبل این سیاست را لغو کرد و دولت جدید یک گام جلوتر رفت و سیاستهای ضدمهاجرتی سختتری وضع کرد.»
ایرانیان مهاجرفرستهای ضدمهاجرند!
در این نشست سارا شریعتی، جامعهشناس، بهعنوان میهمان صحبت کرد. او [...] گفت وقتی در ایران صحبت از مهاجر میشود، منظور مهاجران افغانستانی است؛ یعنی هیچوقت کلیت بحث مهاجرت و مهاجر دیده نمیشود. درحالیکه در ایران مهاجران دیگری، از جمله عراقی و پاکستانی و...، هم وجود دارند: «در برخی کشورها مانند فرانسه، مهاجر یعنی کسی که امنیت و هویت آنها را به خطر انداخته، جای آنها را پر و هویتشان را خدشهدار کرده است. به هر حال، گروه راست محافظ، در کشورهای اروپایی، سیاست پرهیز از خارجی را دنبال میکند. حالا این مهاجر هر چقدر فرودستتر باشد، شکنندهتر است. یعنی مهاجران از خاورمیانه آمده، تهدیدشان جدیتر از مهاجران دیگر کشورهاست. اما به نظر میرسد در ایران چنین چیزی هم حاکم نیست. در یک دوره، این افراد فراخوانده میشوند و بعد از چند سالی سیاست بازگرداندن آنها در پیش گرفته میشود. اما مسئله اینجاست که در کشورهای دیگر یک سیاست واحد وجود دارد و اینکه همیشه میخواهند مهاجر به کشور خودش برگردد. اما در ایران اینطور نیست. در یک دورهای به دلایل سیاسی و نظامی، این افراد فراخوانده شدند و حالا رانده میشوند». این جامعهشناس ادامه داد: «مسئلهٔ مهاجران در ایران پروندهای است که سویههای مختلف امنیتی و اقتصادی و سیاسی دارد و قطعاً یکی از سویههایش اخلاقی است. ما یک پروندهٔ کلی به نام افغانستانی در ایران نداریم. گروهی از آنها پناهندهٔ سیاسی هستند که برایشان بودجهٔ بینالمللی وجود دارد و از حقوقی برخوردارند.»
مهاجر افغانستانی نیروی کار نیست، ابزار کار است!
ادامهٔ صحبتهای شریعتی را مجتبی حسینی، که نویسنده و فعال در حوزهٔ مهاجرت است، پی گرفت. او صحبتهایش را با ممنوعیت حضور آرش نصراصفهانی شروع کرد و گفت همه مسائل مرتبط با مهاجران، در حال غیرقانونیشدن است: «هرآنچه مرتبط با مهاجران است، غیرقانونی میشود. در طرف مقابل، هم همین افراد هیچگونه حق قانونی ندارند. حتی نمیتوانند از مراجع رسمی شکایتشان را بهخوبی دنبال کنند. زن و مرد و کودک مورد تعرضهای مختلف قرار میگیرند، اما معمولاً از فرد تجاوزگر حمایت میشود؛ چراکه این افراد مهاجرند. انسان مهاجر در وضعیت ناانسانی قرار میگیرد که در حال کارگرترشدن است. انسان افغانستانی بهغایت کارگر است. او نیروی کار نیست، ابزار کار است. وضعیت او نامرئی و گنگ است و در شرایط مهآلودی قرار دارد. فرصت مطالبهگری ندارد و در موضع ضعف قرار دارد. آنها که علیه مهاجران افغانستانی جرمی مرتکب میشوند، حتی بهندرت مجازات میشوند.»
🔗 متن کامل گزارش این نشست را در اینجا بخوانید و فایل صوتی را در اینجا گوش دهید.
©️ از: روزنامه شرق (۱۴۰۴/۲/۱۸)


04.05.202511:37
23.04.202507:49
🍁 چرا مولویهای ما پاپ نمیشوند؟
عنوان این نوشته (چرا مولویهای ما پاپ نمیشوند؟) یک پرسش خطابی است. یعنی مقصود از این پرسش اعتراض به پاپنشدن مولویها نیست؛ تشویق به اندیشیدن در این باب است که چه چیزی پاپهای مسیحی را از مولویهای جامعهٔ ما متفاوت میسازند. این تفاوت، بیش از آنکه از خصوصیات شخصی پاپها و مولویها بیاید، محصول فرهنگ عمومیِ جوامعی است که پاپها و مولویها را پرورش میدهند. به بیانی دیگر، جامعهای که پاپ میخواهد پاپ تولید میکند و جامعهای که مولوی میخواهد مولوی خلق میکند.
پاپ فرانسیس، که چند روز پیش از دنیا رفت، رهبر کاتولیکهای جهان بود. کاتولیسیسم بهطور سنتی حامل بخشی از آموزههای سختجان و بنیادگرای مسیحی بوده است. اما همین پاپ فرانسیس، بدون آنکه رویکرد اصلاحیِ بسیار رادیکال را در پیش بگیرد، کوشید حیات کلیسای کاتولیک را با نبض زمانه، یعنی اقتضائات این عصر، همنوا بسازد و حداقل بعضی از تعارضهای شکلگرفته میان دنیای مدرن و آموزههای کهن کلیسا را کاهش بدهد. ملاحظات اقتصادی (مرتبط با نابرابریهای برخاسته از مناسبات مدرن)، نگرانیهای محیطزیستی و عدالت جنسیتی پارهای از مسایلی بودند که پاپ به آنها التفات داشت و از اینکه در این امور رویکردش حاوی بعضی گسستها با سنت کاتولیک باشد نمیهراسید.
اما نکتهٔ اصلی در این میان این است که نه پاپ از پیش خود اهل اصلاحات میشود و نه مولوی (تا زمانی که گفتمان اجتماعی در گسترهٔ تفکر عمومی متحول نشود) نیازی احساس میکند که سخن نو بیاورد یا در وضع موجود و سنت جاری تغییری وارد کند.
همین ملا هبتالله، رهبر طالبان، را در نظر بگیرید. او نمیتوانست کل حیات زنان را برچسب «عورت» بزند، اگر خاستگاه و پایگاه اجتماعیاش به او این رخصت را نمیداد. او نمیتوانست تمام حقوق زنان را با چند فرمان لغو و پامال کند، اگر لشکری از خشکمغزترین آدمهای جامعهاش با او همنوا نمیبودند. اساساً گروهی ساختهشده از دهها هزار آدم متعصب جانبرکف در اختیار ملا هبتالله قرار نمیگرفت، اگر جامعه آن دهها هزار آدم را به او نمیداد. این سخن بهجد محل تردید است که طالبان را دولت پاکستان ساخته و این گروه هیچ نسبتی با جامعهٔ افغانستان، مخصوصاً با پارههای بسیار سنتی و کمسواد جامعهٔ پشتون، ندارد.
پاپهای مسیحی نیز بهصورت خودکار به حوزهٔ مسایلی چون عدالت جنسیتی، حق زنان، محیط زیست، نابرابریِ اقتصادی و دهها مسئلهٔ جدیِ دیگر اجتماعی نرفتند. آنان نیز بهتدریج به این حوزهها رانده شدند. فشار گفتمانهای تولیدشده در سطح جامعه بود که سرانجام حتا ساکنان کلیسای واتیکان را نیز از حبابهای اعتقادیشان بیرون پراند و آنان را ناگزیر ساخت که به پرسشها و مطالبات جوامع مسیحی مدرن پاسخ بدهند.
در افغانستان، دو تجربهٔ تاریخیِ برجسته گرایشهای اصلاحی را محک زدند. یکی تجربهٔ شاه امانالله و دیگری تجربهٔ گروههای چپ. اولی در آغاز قرن بیستم و دیگری در پایان آن. شاه امانالله در اصلاحات خود ناکام ماند، چون جامعهای که قرار بود از آن اصلاحات بهرهور شود، آن اصلاحات را عقیم ساختند. برای مردم افغانستان آن زمان نگرش شدیداً عقبگرا و منحط حبیبالله کلکانی بیشتر قابل قبول بود تا رویکرد امانالله.
دیگری تجربهٔ چپهای افغانستان بود. معمولاً قضاوتی که در مورد جنبش چپ در افغانستان میشود آمیخته با داوری در باب عملکردهای خشونتبار آنان در زمان اقتدار حکومتیشان است. آنچه در این میان فراموش میشود این است که چپهای افغانستان بعضی از جدیدترین اندیشههای اصلاحی را نیز وارد گفتمان اجتماعی افغانستان کردند؛ از جمله، رخنه انداختن در سلطهٔ فکری ــ اعتقادی چونوچراناپذیر روحانیت سنتی، خانها و نظم طبقاتیِ سنگشدهٔ جامعه.
تفکر چپ به مردم افغانستان یاد داد که نظم سنتی موجود با همهٔ توابع آن ازلی و ابدی و تغییرناپذیر نیست و مردم میتوانند به کار، توزیع منابع، طبقه، حوزههای آموزش و جابهجاییهای اجتماعی از زاویههای تازه نگاه کنند. اما جامعهٔ افغانستان از تغییر میترسید و با نظام باورهای کهن خود چنان خو گرفته بود که نمیخواست حتا به نفع خود از آن جدا شود. وقتی که جهاد شعار عملیاتی مقاومت در برابر تغییر شد، مردم تا تفکر چپ را زمینگیر نکردند، از پا ننشستند.
مولویها پاپ نمیشوند، چون جامعه آنان را «مولوی» میخواهد. شاید مولویخواهی در لایهها و دایرههای گوناگون جامعهٔ افغانستان درجات مختلف داشته باشد. اما در سطح گفتمانی، کل جامعه در چنگ این اندیشه اسیر است که بدون اسلام و نمایندگان آن ــ مولویها ــ شیرازهٔ زندگیِ أمن و معنادار اجتماعی از هم خواهد گسیخت. مهم هم همین است.
©️ از: روزنامه اطلاعات روز (۱۴۰۴/۲/۳)
#️⃣ #بنیادگرایی_دینی
عنوان این نوشته (چرا مولویهای ما پاپ نمیشوند؟) یک پرسش خطابی است. یعنی مقصود از این پرسش اعتراض به پاپنشدن مولویها نیست؛ تشویق به اندیشیدن در این باب است که چه چیزی پاپهای مسیحی را از مولویهای جامعهٔ ما متفاوت میسازند. این تفاوت، بیش از آنکه از خصوصیات شخصی پاپها و مولویها بیاید، محصول فرهنگ عمومیِ جوامعی است که پاپها و مولویها را پرورش میدهند. به بیانی دیگر، جامعهای که پاپ میخواهد پاپ تولید میکند و جامعهای که مولوی میخواهد مولوی خلق میکند.
پاپ فرانسیس، که چند روز پیش از دنیا رفت، رهبر کاتولیکهای جهان بود. کاتولیسیسم بهطور سنتی حامل بخشی از آموزههای سختجان و بنیادگرای مسیحی بوده است. اما همین پاپ فرانسیس، بدون آنکه رویکرد اصلاحیِ بسیار رادیکال را در پیش بگیرد، کوشید حیات کلیسای کاتولیک را با نبض زمانه، یعنی اقتضائات این عصر، همنوا بسازد و حداقل بعضی از تعارضهای شکلگرفته میان دنیای مدرن و آموزههای کهن کلیسا را کاهش بدهد. ملاحظات اقتصادی (مرتبط با نابرابریهای برخاسته از مناسبات مدرن)، نگرانیهای محیطزیستی و عدالت جنسیتی پارهای از مسایلی بودند که پاپ به آنها التفات داشت و از اینکه در این امور رویکردش حاوی بعضی گسستها با سنت کاتولیک باشد نمیهراسید.
اما نکتهٔ اصلی در این میان این است که نه پاپ از پیش خود اهل اصلاحات میشود و نه مولوی (تا زمانی که گفتمان اجتماعی در گسترهٔ تفکر عمومی متحول نشود) نیازی احساس میکند که سخن نو بیاورد یا در وضع موجود و سنت جاری تغییری وارد کند.
همین ملا هبتالله، رهبر طالبان، را در نظر بگیرید. او نمیتوانست کل حیات زنان را برچسب «عورت» بزند، اگر خاستگاه و پایگاه اجتماعیاش به او این رخصت را نمیداد. او نمیتوانست تمام حقوق زنان را با چند فرمان لغو و پامال کند، اگر لشکری از خشکمغزترین آدمهای جامعهاش با او همنوا نمیبودند. اساساً گروهی ساختهشده از دهها هزار آدم متعصب جانبرکف در اختیار ملا هبتالله قرار نمیگرفت، اگر جامعه آن دهها هزار آدم را به او نمیداد. این سخن بهجد محل تردید است که طالبان را دولت پاکستان ساخته و این گروه هیچ نسبتی با جامعهٔ افغانستان، مخصوصاً با پارههای بسیار سنتی و کمسواد جامعهٔ پشتون، ندارد.
پاپهای مسیحی نیز بهصورت خودکار به حوزهٔ مسایلی چون عدالت جنسیتی، حق زنان، محیط زیست، نابرابریِ اقتصادی و دهها مسئلهٔ جدیِ دیگر اجتماعی نرفتند. آنان نیز بهتدریج به این حوزهها رانده شدند. فشار گفتمانهای تولیدشده در سطح جامعه بود که سرانجام حتا ساکنان کلیسای واتیکان را نیز از حبابهای اعتقادیشان بیرون پراند و آنان را ناگزیر ساخت که به پرسشها و مطالبات جوامع مسیحی مدرن پاسخ بدهند.
در افغانستان، دو تجربهٔ تاریخیِ برجسته گرایشهای اصلاحی را محک زدند. یکی تجربهٔ شاه امانالله و دیگری تجربهٔ گروههای چپ. اولی در آغاز قرن بیستم و دیگری در پایان آن. شاه امانالله در اصلاحات خود ناکام ماند، چون جامعهای که قرار بود از آن اصلاحات بهرهور شود، آن اصلاحات را عقیم ساختند. برای مردم افغانستان آن زمان نگرش شدیداً عقبگرا و منحط حبیبالله کلکانی بیشتر قابل قبول بود تا رویکرد امانالله.
دیگری تجربهٔ چپهای افغانستان بود. معمولاً قضاوتی که در مورد جنبش چپ در افغانستان میشود آمیخته با داوری در باب عملکردهای خشونتبار آنان در زمان اقتدار حکومتیشان است. آنچه در این میان فراموش میشود این است که چپهای افغانستان بعضی از جدیدترین اندیشههای اصلاحی را نیز وارد گفتمان اجتماعی افغانستان کردند؛ از جمله، رخنه انداختن در سلطهٔ فکری ــ اعتقادی چونوچراناپذیر روحانیت سنتی، خانها و نظم طبقاتیِ سنگشدهٔ جامعه.
تفکر چپ به مردم افغانستان یاد داد که نظم سنتی موجود با همهٔ توابع آن ازلی و ابدی و تغییرناپذیر نیست و مردم میتوانند به کار، توزیع منابع، طبقه، حوزههای آموزش و جابهجاییهای اجتماعی از زاویههای تازه نگاه کنند. اما جامعهٔ افغانستان از تغییر میترسید و با نظام باورهای کهن خود چنان خو گرفته بود که نمیخواست حتا به نفع خود از آن جدا شود. وقتی که جهاد شعار عملیاتی مقاومت در برابر تغییر شد، مردم تا تفکر چپ را زمینگیر نکردند، از پا ننشستند.
مولویها پاپ نمیشوند، چون جامعه آنان را «مولوی» میخواهد. شاید مولویخواهی در لایهها و دایرههای گوناگون جامعهٔ افغانستان درجات مختلف داشته باشد. اما در سطح گفتمانی، کل جامعه در چنگ این اندیشه اسیر است که بدون اسلام و نمایندگان آن ــ مولویها ــ شیرازهٔ زندگیِ أمن و معنادار اجتماعی از هم خواهد گسیخت. مهم هم همین است.
©️ از: روزنامه اطلاعات روز (۱۴۰۴/۲/۳)
#️⃣ #بنیادگرایی_دینی


22.04.202507:32
🍁در برزخ سرشماری
▪️غیرقانونیسازی پناهندگان افغانستانی
🎙 سخنران: آرش نصراصفهانی
از آغاز سال ۱۴۰۴، وزارت کشور ایران اعلام کرده است که اسناد اقامتی موسوم به «برگه سرشماری»، که در سال ۱۴۰۱ برای اتباع افغانستانی صادر شده بود، دیگر تمدید نخواهد شد. بر اساس این تصمیم، بخش عمدهای از دارندگان این مدرک موظف به ترک کشور خواهند بود و تنها گروهی محدود از آنها امکان باقیماندن در ایران را خواهند داشت.
برگه سرشماری در حال حاضر مبنای اقامت بیش از دو میلیون نفر از پناهندگان افغانستانی در ایران است. توقف تمدید این مدرک اقامتی، میتواند به مثابهٔ آغاز یکی از گستردهترین طرحهای بازگرداندن اجباری مهاجران افغانستانی در دستکم دو دههٔ اخیر تلقی شود.
این نشست به بررسیِ ابعاد و پیامدهای این سیاست جدید و تأثیرات آن بر وضعیت حقوقی، معیشتی و اجتماعی پناهندگان افغانستانی در ایران خواهد پرداخت.
📅 زمان برگزاری: پنجشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴؛ ساعت ۱۷
📍مکان برگزاری: قم، بلوار شهید صدوقی، کوچه ۳۲، نبش مجتمع تجاری خلیج فارس، پلاک ۴، خانهٔ دوست
🔗 حضوری و آنلاین
©️ از: کانال حلقه نقد نو (اردیبهشت ۱۴۰۴) | #نشست
▪️غیرقانونیسازی پناهندگان افغانستانی
🎙 سخنران: آرش نصراصفهانی
از آغاز سال ۱۴۰۴، وزارت کشور ایران اعلام کرده است که اسناد اقامتی موسوم به «برگه سرشماری»، که در سال ۱۴۰۱ برای اتباع افغانستانی صادر شده بود، دیگر تمدید نخواهد شد. بر اساس این تصمیم، بخش عمدهای از دارندگان این مدرک موظف به ترک کشور خواهند بود و تنها گروهی محدود از آنها امکان باقیماندن در ایران را خواهند داشت.
برگه سرشماری در حال حاضر مبنای اقامت بیش از دو میلیون نفر از پناهندگان افغانستانی در ایران است. توقف تمدید این مدرک اقامتی، میتواند به مثابهٔ آغاز یکی از گستردهترین طرحهای بازگرداندن اجباری مهاجران افغانستانی در دستکم دو دههٔ اخیر تلقی شود.
این نشست به بررسیِ ابعاد و پیامدهای این سیاست جدید و تأثیرات آن بر وضعیت حقوقی، معیشتی و اجتماعی پناهندگان افغانستانی در ایران خواهد پرداخت.
📅 زمان برگزاری: پنجشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴؛ ساعت ۱۷
📍مکان برگزاری: قم، بلوار شهید صدوقی، کوچه ۳۲، نبش مجتمع تجاری خلیج فارس، پلاک ۴، خانهٔ دوست
🔗 حضوری و آنلاین
©️ از: کانال حلقه نقد نو (اردیبهشت ۱۴۰۴) | #نشست
Показано 1 - 24 із 48
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.